مطالب مرتبط با کلیدواژه

گرایش به طلاق


۲۱.

بررسی ارتباط میزان استفاده و اعتیاد به شبکه های اجتماعی بر گرایش به طلاق و تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۸۲
پژوهش حاضر که از انواع کمّی و توصیفی به شمار می رود، رابطه بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی و میزان استفاده ازآنها را از یک سو، با تعارضات زناشویی و گرایش به طلاق، از سوی دیگر مورد بررسی قرار داد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه جوانان متاهل استان خراسان شمالی تشکیل می دادند که سن آنها در دامنه بین 15 تا 29 سال قرار داشت. به دلیل نامشخص بودن حجم جامعه، تعداد افراد گروه نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان 382 نفر در نظر گرفته شد. جهت اطمینان، 422 پرسشنامه به شرکت کنندگان ارائه شد که 22 مورد آن به علت مخدوش بودن کنار گذاشته شد. با توجه به وسیع بودن حجم جامعه و نامشخص بودن آمار دقیق افراد، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. در پژوهش حاضر از پرسشنامه های تعارض زناشویی ثنایی، گرایش به طلاق رزولت و همکاران، مقیاس اعتیاد به شبکه های اجتماعی برگن و یک پرسشنامه محقق ساخته درباره میزان و ابعاد استفاده از شبکه های اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس، از روش های آماراستنباطی آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون کروسکال والیس استفاده شد. تحلیل سئوالات پژوهش نشان داد که با افزایش اعتیاد به شبکه های اجتماعی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بر حسب ساعت، تعارضات زناشویی(0001/0p< و 24/0=r)، (0001/0p< و 78/32=z) و گرایش به طلاق(0001/0p< و 31/0=r)، (0001/0p< و 17/23=z) افزایش    می یابد. نتیجه کلی این پژوهش حاکی از آن است که هرچه میزان وابستگی و استفاده از شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، کیفیت روابط زن و شوهر به طور معناداری پایین تر است. این رابطه معکوس و معنادار در همه ابعاد تعارضات زناشویی شامل کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه فردی با خویشاوندان همسر و دوستان، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباطات موثر نیز وجود دارد. پیشنهاد می شود که با افزایش روزافزون شبکه های اجتماعی، نهادهای مسئول، برنامه هایی را برای ارتقای سواد رسانه ای و آگاهی بخشی نسبت به آسیب های بالقوه این شبکه ها طراحی و اجرا کنند. 
۲۲.

نوگرایی و گرایش به طلاق: مطالعه ای در مورد زنان همسردار شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده رشت زنان گرایش به طلاق نوگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۵۸
اهداف: در سال های اخیر، با توجه به اوج گیری جریانات مدرنیته، یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی که بیش از پیش جوامع امروزی را درگیر خود کرده، مسألیه طلاق است؛ اما بررسی پیشینیه تحقیق نشان داد که توجه چندانی به مبحث نوگرایی و ابزار سنجش این مفهوم کلیدی و تأثیر آن بر میزان گرایش به طلاق به ویژه در بین زنان در پژوهش های اجتماعی صورت نگرفته است. بر اساس این، هدف پژوهش حاضر تبیین رابطیه بین متغیرهای نوگرایی و میزان گرایش به طلاق زنان در شهر رشت می باشد. روش مطالعه: پژوهش حاضر از نوع کمی و مبتنی بر پیمایش است. جامعیه آماری کلییه زنان همسردار شهر رشت و حجم نمونه شامل 400 نفر از آن هاست که با شیویه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامیه محقق ساخته و چارچوب نظری پژوهش نظرییه فردی شدن اولریش بک می باشد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تحصیلات، درآمد، نوگرایی، کاهش ارزش های سنتی، آزادی انتخاب و بازاندیشی در نقش های جنسیتی و میزان گرایش به طلاق زنان رابطه وجود دارد، شدت و جهت این رابطه، متوسط و مستقیم است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای مستقل می توانند 35% تغییرات مربوط به میزان گرایش را به طلاق پیش بینی کنند. متغیرهای افول ارزش های سنتی، آزادی انتخاب، درآمد و بازاندیشی در نقش های جنسیتی دارای بیشترین قدرت تبیین تغییرات میزان گرایش به طلاق زنان هستند. نتیجه گیری: افزایش روزافزون نوگرایی و مؤلفه های آن علی الخصوص کاهش ارزش های سنتی و افزایش آزادی انتخاب در جوامع امروزی و ایجاد اندیشه های نو در زنان نسبت به حقوق و جایگاهشان سبب گرایش فزایندیه زنان به طلاق در شهر رشت شده است که می تواند موجب شکل گیری شکل های نوینی از خانواده همچون مادرهای مجرد و ... شود و لازم است که جامعیه آمادگی لازم برای درک و سازگاری و حمایت این شکل های جدید را در نهاد خانواده داشته باشد.
۲۳.

بررسی رابطه بین مولفه های اعتماد بین فردی و گرایش به طلاق؛ پژوهشی جامعه شناختی در حوزه نظم و انتظام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعتماد بین فردی اعتماد عاطفی اعتماد جنسی اعتماد اقتصادی گرایش به طلاق خانواده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۸
زمینه و هدف: امروزه یکی از مسائل اجتماعی حوزه خانواده، مسئله گرایش به طلاق است که در جامعه ریشه دوانده و سیر صعودی داشته است و تعداد کثیری از خانواده ها را گریبان گیر خود ساخته است. بر این اساس، پژوهش حاضر نیز با هدف مطالعه جامعه شناختی مدل معادلات ساختاری رابطه مولفه های اعتماد بین فردی و گرایش به طلاق در بین زنان متاهل شهر قزوین انجام شده است. روش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی بوده و به لحاظ هدف، از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل شهر قزوین به تعداد 355448 نفر می باشد که از این تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه نهایی براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، جهت گردآوری اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه محقق ساخته انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آزمون همبستگی r پیرسون و تحلیل رگرسیونی چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نرم افزار مورداستفاده جهت تجزیه و تحلیل کلیه اطلاعات بدست آمده از طریق پرسشنامه SPSS و Smart PLS بوده است.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که بین متغیر اعتماد بین فردی و مولفه های آن شامل اعتماد عاطفی، اعتماد جنسی، اعتماد اقتصادی با متغیر گرایش به طلاق در بین زنان متاهل رابطه معناداری وجود داشته و نوع روابط نیز معکوس بوده است. براساس نتایج تحلیل رگرسیونی چندمتغیره، متغیرهای حاضر در مدل توانسته اند 44 درصد از تغییرات متغیر گرایش به طلاق را تبیین نمایند. همچنین، نتایج مدل معادلات ساختاری حاکی از آن است که متغیرهای اعتماد عاطفی، اعتماد اقتصادی و اعتماد جنسی به ترتیب بیشترین تاثیر را بر متغیر گرایش به طلاق را داشته و این متغیرها براساس مدل معادلات ساختاری 3/45 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.نتایج: باتوجه به یافته های نظری و تجربی پژوهش، زوجین جهت خلق و تداوم روابط زناشویی پایدار، ملزم به تعهد، به رسمیت شناختن حقوق، احترام متقابل و صمیمیت جنسی و عاطفی نسبت به یکدیگرند و پیش شرط و کلید تمامی موارد مذکور در درجه نخست اعتماد بین زوجین است، لذا تقویت این نوع اعتماد در محیط خانواده جهت پیشگیری از آسیب های اجتماعی به ویژه تمایل طلاق بیش از پیش ضروری می نماید.