مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم زدگی


۱.

علم زدگی و بحران در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۹۹ تعداد دانلود : ۸۰۲
هدف: هدف این تحقیق، بیان ضرورت یکی از انواع تحولی است که باید در علوم انسانی شاهد وقوع آن بود. دغدغه در خصوص دانشگاه اسلامی و اسلامی شدن دانشگاهها یکی از دل مشغولی های صاحب نظران و مسئولان امر بوده است. همچنین در سالهای اخیر شاهد هستیم که توجه به علوم انسانی و ضرورت تحول آن، یکی دیگر از دغدغه های جاری اندیشمندان جامعه اسلامی شده است. میان این دو نوع دل مشغولی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا اسلامی شدن دانشگاهها، مستلزم وقوع تحول در علوم انسانی موجود در دانشگاههاست. روش:روش تحلیل اسنادی نشان خواهد داد که چگونه علم زدگی به عنوان یک روش انحصاری، می تواند محتوی و غایت علوم انسانی را تحت تاثیر قرار دهد. یافته ها: یکی از گامهای مهم در مسیر اسلامی شدن دانشگاهها، متحول ساختن علوم انسانی به معنای تطهیر آن از تفکر انحرافی علم زدگی است. قطعاً آن نوع علوم انسانی رایج در دانشگاه که بر علم زدگی محدود است، نمی تواند جزیی از یک دانشگاه اسلامی به حساب آید؛ زیرا در قالب این نظام فکری، تنها سازوکارهای محدود به عوامل مادی به رسمیت شناخته می شوند و بسیاری از ارزشهای مورد تاکید در دین اسلام، قابل دفاع و تبیین نخواهد بود. اسلام ضمن اینکه به فراگیری دانش تجربی دعوت و تشویق می کند، هیچگاه حد و مرز نظام فکری انسان را محدود به دانش تجربی نمی کند و در تمام حوزه هایی که موسوم به علوم انسانی است، به علل و سازوکار های فراتر از دانش تجربی توجه و توصیه می کند. نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد که علم زدگی یکی از آسیبهای عمده برای علوم انسانی اسلامی است و تطهیر آن از این آسیب، یکی از گامهای مهم در اسلامی شدن دانشگاهها محسوب می شود.
۲.

بررسی انتقادی رویکردهای تجددگرایانه به رابطه علم و دین در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجددگرایی علم زدگی غرب زدگی سید جمال اقبال لاهوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
بعد از بیداری فکری و علمی جوامع اسلامی در حدود دو قرن اخیر، عده ای از روشنفکران و اندیشمندان مسلمان و حتی رهبران دینی که با موج عظیم سیانتیسم و پیشرفت علوم در جهان غرب مواجه شده بودند، تلاش های اصلاحی فراوانی را برای تطبیق و هماهنگ نمودن آموزه ها وفرهنگ اسلامی با تمدن نوین علمی غرب انجام دادند. به جهت سطح بهره مندی اصلاحگران و تجددخواهان از عقائد اصیل اسلامی و چگونگی تأثیرپذیری و انفعال آنها در مقابل افکار علمی جدید که از شدت و ضعف برخوردار بود، دو طیف متفاوت شکل گرفت. یک طیف تجددخواهان افراط گرا بودند کهبا خود باختگی و علم زدگی وغفلت از مبانی اومانیستی و لیبرالیستی جهان غرب بعد از رنسانس علمی، گرایش غالب و راهبرد تعارض و تمایز علم ودین به معنای رایج آن در حوزه غرب یهودی-مسیحی را برجسته نمودند، وطیف دیگر در برخورد با پدیده علم وتکنولوژی نوین تلاش کردند راه میانه بین علم ودین بیابند، که جوامع اسلامی هم از ثمرات علوم تجربی و پیشرفت های جهان مدرن بهره مند گردد، وهم ازتمدن و فرهنگ و اخلاق علم زده و اومانیستی تفکرفلسفی غرب در امان باشند، این دوگروه با ساده پردازیهای مصلحت اندیشانه وشتاب زدگی درپذیرش برخی مبانی علمی وسطحی نگری دراصول دینی، گروهی بسوی انفعال و از خود بیگانگی و گروهی بسوی تساهل و تسامع دینی وچشم پوشی از برخی اصول اسلامی گام برداشتند. این مقاله در صدد بررسی انتقادی دیدگاه برخی از روشنفکران و اندیشمندان این دو طیف با روش تحلیلی -توصیفی و منابع در دسترس کتابخانه ای می باشد.