مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
درک مطلب
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
159 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت در اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش (طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی) دو گروه آزمایش می باشد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پنجم و ششم دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1401 بود. 30 کودک دارای اختلال یادگیری که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش حافظه فعال شامل 16 جلسه آموزشی و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ادراکی-حرکتی در 16 جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخله ای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی مشکلات شنوایی فیشر و آزمون کلوز بود. تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرمافزار SPSS-23 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری اثربخش بود و بین اثربخشی این دو درمان در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری تفاوت معنادار وجود داشت. براین اساس می توان گفت میزان افزایش در گروه تمرین ادراکی-حرکتی در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری بیشتر از گروه آموزش حافظه فعال بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های پردازش شنیداری و درک مطلب در مرحله ی پس آزمون نسبت به مرحله پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت؛ بدین معنا که اثربخشی این دو درمان در مرحله پیگیری، ماندگار بود.
بحث و نتیجه گیری: تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری نقش بسزایی و منجر به بهبود در این کودکان شد.
کاربرد هوش مصنوعی (یادگیری ماشینی) در روانشناسی یادگیری: رونمایی از بینش ها و جهت گیری های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۹۷-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تلاقی هوش مصنوعی (AI)، روانشناسی و زبان شناسی کاربردی به ویژه در حوزه یادگیری زبان، مسیری جذاب را برای کاوش در فرآیندها و مکانیسم های پیچیده زیربنایی شناخت انسان باز کرده است. الگوریتم های یادگیری ماشینی این پتانسیل را دارند که اصول اساسی یادگیری زبان به ویژه درک مطلب را به عنوان متغیر اصلی یادگیری زبان روشن کنند ولی بررسی ادبیات این حوزه نشان داد تاکنون مطالعه ای به بررسی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلیسی با تکنیک های یادگیری ماشین انجام نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلبسی با تکنیک های یادگیری ماشین نظارت شده بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری در این مطالعه شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران در سال 1402 بود که زبان انگلیسی را در مؤسسات آموزش زبان یاد می گیرند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 360 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون BALA (یانگ، 2022) به صورت کتبی و گفتاری بود. برای تحلیل داده ها از الگوریتم های موجود در بسته نرم افزاری COVFEFE (کمیلی و سایرین، 2019) تحت نرم افزار Python استفاده شد. یافته ها: 260 ویژگی از متون کامپیوتری تهیه شده از پاسخ های گفتاری و نوشتاری زبان آموزان با استفاده از الگوریتم های پردازش زبان طبیعی (NLP) استخراج شد. سپس از مدل های یادگیری درخت تصمیم، نزدیک ترین همسایه، روش بردار پشتیبان، شبکه عصبی و روش خطی منظم برای پیش بینی درک مطلب با استفاده از ویژگی های زبانی استخراج شده استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تغییرات درک مطلب خواندن زبان آموزان را می توان با استفاده از ویژگی های دستوری و واژگانی استخراج شده به خوبی مدل سازی کرد. علاوه بر این، بیست ویژگی که بیشترین نقش را در تبیین واریانس دارند، شناسایی شد. این مطالعه نشان می دهد که روش های ML می توانند بررسی دقیق فرآیندهای زبانی مربوط به درک مطلب را تعیین کنند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اشعار حافظ بر درک مطلب ادبیات فارسی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۶
57 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اشعار حافظ بر درک مطلب ادبیات فارسی در دانش آموزان مقطع دوم متوسطه پرداخته شد.روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در رشته ادبیات و علوم انسانی منطقه ۵ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ بود. از روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب ۳۰ نفر استفاده شد که به دو گروه ۱۵ نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش بسته آموزشی ذهن آگاهی مبتنی بر اشعار حافظ (محسنی هنجنی، 1403)، را به مدت ۱۰ جلسه و هر جلسه ۹۰ دقیقه دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. آزمون درک مطلب ادبیات فارسی پیش و پس از دوره آموزشی برای هر دو گروه برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS28 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت آموزش ذهن آگاهی بر درک مطلب ادبیات فارسی دانش آموزان بود. این آموزش به تقویت توانایی های تحلیلی و درک مطلب آن ها کمک کرد و موجب افزایش یادگیری شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که میانگین گروه آزمایش و گواه به طور معناداری متفاوت و میانگین گروه آزمایش بالاتر از گروه گواه بود (p < 0.05).نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء درک مطلب ادبیات فارسی دانش آموزان به کار گرفته شود. بر این اساس، به معلمان و برنامه ریزان آموزشی توصیه می شود که تکنیک های ذهن آگاهی را در برنامه های درسی خود گنجانده و از آن ها برای ایجاد محیطی پویا و تعاملی در کلاس استفاده کنند. این اقدام می تواند کیفیت یادگیری را ارتقا بخشد.
بررسی اثربخشی استفاده از سامانده های ترسیمی در آموزش درک مطلب زبان فارسی به فارسی آموزان غیرایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
181-208
حوزههای تخصصی:
خواندن و درک مطلب یکی از اهداف آموزشی هر برنامه درسی است که راهبردهای مختلفی برای تدریس آن به کار گرفته می شوند. سامانده های ترسیمی، یکی از این راهبردها هستند که ریشه در نظریه طرحواره ها دارند و هدف آنها سازماندهی و ارائه دانش است. پژوهش حاضر، به منظور تعیین تأثیر راهبرد سامانده های ترسیمی بر پیشرفت مهارت خواندن و درک مطلب فارسی آموزان خارجی انجام گرفت. این پژوهش از نوع کمی و شیوه گردآوری اطلاعات آن نیز به صورت میدانی است. آزمودنی های این پژوهش شامل 15 نفر از فارسی آموزان سطح میانی و فوق میانی بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی 98_97 در مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل بودند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش متون آموزشی، آزمون های درک مطلب و سامانده های ترسیمی بود. برای اجرای این پژوهش، ابتدا یک متن فارسی به روش سنتی به آزمودنی ها تدریس شد و سپس آزمون درک مطلب از آنها گرفته شد. پس از آشناسازی آزمودنی ها با راهبرد سامانده های ترسیمی، متن دوم، که سطح دشواری آن مشابه متن اول بود، با استفاده از این سامانده ها به آنها تدریس شد و آزمون درک مطلب برای بار دوم از آنها گرفته شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t زوجی تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از آزمون t زوجی نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان درک مطلب فارسی آموزان در روش سنتی و روش سامانده های ترسیمی وجود دارد؛ به بیان دیگر هنگام استفاده از سامانده های ترسیمی زبان آموزان درک مطلب بهتری از متن داشتند.
اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر سطوح درک مطلب خواندن متون روایی و اطلاعاتی با رویکردی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
25 - 52
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر سطوح مختلف درک مطلب خواندن متون روایی و اطلاعاتی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر دزفول انجام شد. این پژوهش مبتنی بر یک طرح آزمایشی چند خط پایه بین آزمودنی ها بود. ابزار مورد استفاده مجموعه ای از آزمون های درک مطلب معلم ساخته شامل 20 عدد متن همتا در دو نوع روایی و اطلاعاتی بود. اجرای پژوهش در 60 نشست انفرادی برای 3 آزمودنی دنبال شد. سنجش درک مطلب به صورت شفاهی و در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در نهایت با استفاده از تحلیل نموداری و دو روش ناهمپوش NAP و TAU در نرم افزار اکسل 2019 اندازه اثرها محاسبه شد. پس از تحلیل داده ها اگرچه روش آموزش راهبردی مؤثر ارزیابی شد، اما تفاوت معناداری میان درک مطلب آزمودنی های آزمایشی و گواه دیده نشد. بااین حال، در تحلیل جداگانه متون مشاهده شد که در متون روایی آموزش راهبردی نسبت به سنتی با اندازه اثرهای 83 و 67 درصد اثربخشی بالاتری دارد. همچنین تفاوت معنادار مشابهی میان درک مطلب آزمودنی ها در سطوح درک لفظی و بازسازماندهی مشاهده شد، اما در سطح درک استنباطی تفاوت معناداری یافت نشد. نتایج این پژوهش گویای اثربخشی آموزش راهبردی بر درک مطلب مبتنی بر تفکر سطح پایین بود.
پیش بینی درک مطلب خوانده شده براساس انگیزش خواندن و نگرش خواندن در بین دانش آموزان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
81 - 103
حوزههای تخصصی:
خواندن یکی از مهمترین مهارت های تحصیلی به شمار می آید. بسیاری از پژوهشگران، هدف نهایی خواندن را درک مطلب در نظر گرفته اند و براین باورند که عوامل هیجانی تأثیر زیادی برآن دارد. لازم است میزان پیش بینی پذیری درک مطلب براساس متغیرهای انگیزش خواندن و نگرش نسبت به خواندن بررسی و تحلیل شود. این پژوهش با هدف پیش بینی درک مطلب براساس انگیزش خواندن و نگرش خواندن در بین دانش آموزان شهر یزد، انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم شهر یزد در سال تحصیلی 02-1401 که بر اساس آمار آموزش وپرورش 11374 نفر اعلام شده است، می باشد. در این پژوهش برای تعیین نمونه، از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان، برابر با 375 دانش آموز به دست آمد که به تفکیک جنسیت عبارت از 193 دختر و 182 پسر بود. دانش آموزان به سؤالات درک مطلب پرلز (2011)، انگیزش خواندن (ویگفیلد و گاتری، 1997) و پرسش نامه نگرش خواندن (مک کنا و کیر، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که خواندن کارآمد، انگیزش درونی خواندن و نگرش تحصیلی خواندن درک مطلب را به طور معنی داری پیش بینی می کنند (05/0>p). درحالی که انگیزش بیرونی خواندن، انگیزش اجتماعی خواندن و خواندن تفریحی نمی توانند درک مطلب خوانده را به طور معنی داری پیش بینی کنند (05/0<p).