مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
تفکر سیستمی
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳
55 - 71
حوزههای تخصصی:
بررسی انتقادی و بنیادین اصول موضوعه هر علمی، به شناخت و پیشرفت آن علم کمک می کند. «تعریف» به عنوان یک علم پیشین، از پیش فرض هایی برخوردار است. بررسی و تجدید نظر در این اصول، با توجه به مشکلات تعریف اجتناب ناپذیر است، زیرا این منطق با برخی پایه های فلسفه اسلامی ناسازگار است و پاسخ گوی نیاز فلسفه نبوده؛ از این رو، محکوم به زوال خواهد بود. اکنون سؤال اصلی این جستار آن است آیا مبانی فلسفی منطق ارسطویی قابل قبول است؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، نخست اصول موضوعه منطق ارسطویی را تببین کرده و سپس، به بررسی و نقد این اصول پرداخته است و تعارض های این اصول را با حکمت متعالیه بیان نموده و سرانجام، ناکارآمدی این نظام منطقی را به نمایش گذاشته و در پایان، نظامی کارآمد بر پایه تفکّر سیستمی پیشنهاد داده است.
تحلیل سیستمی عوامل تأثیرگذار بر بحران آب در حوضه آبخیز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
47 - 64
حوزههای تخصصی:
برداشت فزاینده انسان و آلودگی منابع آب شیرین به اندازه ای رسیده است که تولید غذا، عملکرد زیست بوم ها و عرصه های سکونتگاهی را در دهه های آینده پیش تر و بیش تر از گذشته محدود می کند. مقاله حاضر که ماهیتی کاربردی دارد، در پی شناسایی عوامل تأثیرگذار بر وضعیت بحرانی منابع آب در حوضه آبریز زاینده رود است. روش شناسایی حاکم بر پژوهش توصیفی-تحلیلی است. درون داد های مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی(مصاحبه و پرسشنامه) گردآوردی و با رویکرد تفکر سیستمی، نرم افزار Vensim و مدل های FBMW و FARAS بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان دادند که زیرسیستم های سیاسی-حقوقی، اجتماعی-فرهنگی، طبیعی-زیست محیطی و اقتصادی-فنی و عوامل سازنده این زیرسیستم ها، بر وضعیت بحرانی منابع آب حوضه آبریز زاینده رود به عنوان سیستمی واحد و کل موثر است. از میان مولفه های اصلی، مولفه اقتصادی- فنی با وزن نهایی 330/0 و از بین عوامل موثر شناسایی شده، نبود ساختار حکمرانی مناسب و مدیریت ناکارآمد منابع آب در حوضه آبریز با وزن 104/0 ، فعالیت صنایع آب بَر در حوضه آبریز با وزن 102/0 و سرانجام بالا بودن حجم صادرات آب مجازی با وزن 100/0 به عنوان موثرترین عوامل تأثیرگذار بر وضعیت بحرانی منابع آب در حوضه آبریز زاینده رود شناسایی شدند. گرچه تاثیر عوامل شناسایی شده با نظر خبرگان طیفی با وزن نهایی 044/0 تا 104/0 را در بر می گیرد، اما همه عوامل شناسایی شده با شدت و ضعف متفاوت در قالب کلیتی منسجم بر بحران آب حوضه آبریز زاینده رود موثر بوده اند.
تحلیل سیستمی عوامل تأثیرگذار بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و مشترک ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امنیت، ثبات، توسعه و رفاه در دستور کار همه نظام های سیاسی است که با منابع آب در دسترس، پیوندی مستقیم و فزاینده ای یافته اند. طی یک سده گذشته، دسترسی واحدهای سیاسی- فضایی، به منابع محدود آب شیرین درگیر تنگناهای بنیادی فراوانی شده است و به دامنه ای از مناسبات هیدروپلیتیکِ واحدهای سیاسی- فضایی کناره حوضه های آبریز مشترک از همکاری تا درگیری انجامیده است. هدف: هدف اصلی مقاله حاضر شناسایی عوامل تاثیرگذار، بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و منابع آب مشترک دو کشور همسایه ایران و عراق با بهره گیری از تفکر سیستمی است. هدف فرعی، شناسایی محرک های هیدروپلیتیک محورِ تاثیر گذار بر مناسبات دو کشور ایران و عراق است. روش شناسی: روش شناسی حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. درون داده های مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و با رویکرد تفکر سیستمی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا از نرم افزار ونسیم جهت مدل سازی دینامیک استفاده شده است. برای رتبه بندی عوامل شناسایی شده از مدل ترکیبی آراس فازی و کوپراس فازیگرفته شده است. قلمرو جغرافیایی: قلمرو جغرافیایی این تحقیق حوضه آبریز رودخانه های مرزی غرب است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد زیرسیستم های اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی- حقوقی، زیست محیطی و فناوری بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و منابع آب مشترک ایران و عراق به عنوان یک سیستم واحد موثر است. تأثیر هر یک از عوامل فوق بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و منابع آب مشترک ایران و عراق و تأثیر و روابط علی و معلولی هر یک از این عوامل بر روی یکدیگر و بر روی کل سیستم سنجیده شد. سه عامل بحران کم آبی در عراق با وزن 55/73، موقعیت جغرافیایی عراق با وزن 47/73 و قطع و کاهش شدید سرشاخه های دجله و فرات توسط ترکیه با وزن 44/73 به عنوان محرک های موثر بر مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور ایران و عراق در رودهای مرزی و منابع آب مشترک شناخته شدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که شش زیرسیستم یاد شده، هیچ گاه نمی توانند به صورت مجزا از یکدیگر عمل کنند و پیوستگی آن ها موجب به وجود آوردن یک سیستم نهایی واحد برای شکل گیری مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و مشترک بین دو کشور ایران و عراق خواهد شد.
تبیین مؤلفه های کارآمدی سیاست داخلی از منظر قرآن کریم با تأکید بر تفکر سیستمی
حوزههای تخصصی:
کارآمدی از موضوعات مهم در دولت های مدرن و نیز نظام سیاسی اسلامی است که در دو عرصه داخلی و خارجی مورد توجه است. تعالیم قرآن کریم به سبب جامعیت و جاودانگی بیانگر تعالیم صریح و گاه ضمنی درزمینهٔ کارآمدی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای به مراحل تفکر سیستمی کارآمدی از منظر قرآن با تحقیق در آرای مفسران معاصر رسیده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ کارآمدی از بخش های کارویژه، دستاورد، مدیریت عملکرد و الگویی نظام مند تحت عناوین مراحل یک سیستم برخوردار است. ورودی این سیستم عبارت اند از؛ اهداف متعالی و واقعی، یادگیری جمعی، مشارکت الزامی و دوسویه مردم و سیاستمداران تحت عنوان امر جامع و امنیت و رفاه پایدار. فرآیند آن ارزیابی عملکرد تحت مدیریت سنت قطعی الهی است. استخلاف و تمکین ارزش های اسلامی از طریق حُسن فعلی و حُسن فاعلی، کارآمدی به عنوان خروجی تفکر سیستمی قابل ذکر است. نوآوری تحقیق حاضر در یافتن ارتباط میان تفکر سیستمی در نظام ارزشی اسلام با مدیریت اسلامی است. یافته ها نشان از استعمالات و مصادیقی از ایمان و عمل صالح در مراحل تفکر سیستمی دارد که باعث بروز اقتدار سیاسی و کارآمدی سیاست داخلی نظام اسلامی با بهره گیری از توان و عناصر داخلی می شود. نتیجه این پژوهش در حوزه مطالعات سیاست اسلامی کاربرد دارد همچنان که درزمینهٔ مطالعات تفسیری سودمند است.
سبک رهبری و تفکر راهبردی با نقش توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
323 - 340
حوزههای تخصصی:
سازمان ها به دلیل تغییرات شدید محیط پیرامون و فن آوری با مشکلاتی مواجه هستند که هر روز پیچیده تر می شوند. حل آن نیازمند سبک رهبری، داشتن تفکرات خلاق وبهره وری سازمانی است. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سبک رهبری و تفکر راهبردی با نقش میانجی توانمندسازی کارکنان پرداخته است. این پژوهش با رویکرد توصیفی پیمایشی صورت گرفته است. جامعه مورد مطالعه، کارکنان فرماندهی انتظامی استان اصفهان به تعداد 240 نفر بودند که با فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 148 نفر از کارکنان انتخاب شد. برای گردآوری دادهای این پژوهش از پرسشنامه های استاندارد سبک رهبری هاتون ونک و پرسشنامه محقق ساخته تفکر راهبردی با 40 گویه و پرسشنامه استاندارد توانمندسازی کارکنان با 35 گویه و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 18و pls Smart استفاده شد. یافته ها نشان می دهد بین سبک های رهبری، تفکر استراتژیک و توانمندسازی کارکنان در سطح سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. مطابق یافته های تحقیق انتخاب سبک های رهبری اخلاقی، رهبری تحول گرا، و همچنین توجه به ابعاد تفکر سیستمی، تفکر مفهومی و شهودی در ارتقاء عملکرد شغلی پلیس نقش بسیار مهمی داشته و از طرفی از مؤلفه های توانمندسازی کارکنان داشتن سبک های رهبری تحول آفرین مدیران تصمیم گیرنده است که در نتیجه آن می توان به سازی مأموریتی کارکنان، افزایش بهره وری و انضباط کاری دست یافت که هدف اصلی محقق رسیدن به این موضوع بوده است. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود سازمان انتظامی با الگوگیری از سبک های رهبری، یک رابطه معنادار بین توانمندسازی کارکنان و تفکرات سازمانی مدیران ایجاد کند. از طرفی درصورت داشتن مدیرانی با سبک رهبری تحول گرا، سازمان انتظامی می تواند در مواجه با بحران های انتظامی نقش بسیار مهمی را ایفا کرده و با تصمیم گیری های به موقع بحران های پیش رو را مدیریت کند. سازمان هایی موفق و اثربخش خواهند بود که رهبران آنها با اتخاذ سبک رهبری مناسب و نفوذی که بر کارکنان دارند، بتوانند آنها را برانگیزند و تلاش های آنها را در جهت تحقق اهداف و تعالی سازمان همسو و منسجم کنند. لذا برای دستیابی به چینین امری، سازمان ها نیازمند رهبرانی با مهارت تفکر استراتژیک خواهند بود، که این مهارت را در سطح سازمان توسعه دهند و مزیت رقابتی برای سازمان خلق کنند.