مطالب مرتبط با کلیدواژه

اجتماع سیاسی


۱.

تمایز "مدینه" و "شهر" در یونان و روم باستان و اهمیت مفهوم مدینه در فهم فلسفه سیاسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پولیس مدینه شهر سیاست اجتماع سیاسی نیکبختی فرونسیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۰ تعداد دانلود : ۹۵۵
پولیس یا مدینه، موضوع فلسفه سیاست کلاسیک است. با بررسی متونی کلاسیک مثل تاریخ جنگ پلوپونزی توسیدید و سیاست ارسطو و پژوهش های جدیدی همچون تمدن قدیم فوستل دوکلانژ و پولیس هانسن به درکی از تفاوت مدینه و شهر پی می بریم که می تواند در فهم ما از مبانی و مبادی فلسفه سیاست مدرن موثر باشد. مدینه، جامع ترین و والاترین شکل جامعه سیاسی و غایت آن نیکبختی بود، یعنی جامع ترین و والاترین خیری که یک جامعه می تواند به آن دست یابد. مدینه بر خلاف شهر دارای هویتی اجتماعی و سیاسی بود و تا زمانی که رشته مدنی-سیاسی افراد آن از هم نگسسته بود، برقرار بود. از ویژگی های اصلی مدینه یکی این بود که اعضای آن در زندگی شریک یکدیگر بودند و نیکبختی مردمان آن به هم وابسته بود. ویژگی مهم دیگر مدینه که آن را در نسبت با فرونسیس قرار می دهد، پرسش پذیری آن بود. باز اندیشی در مفاهیم مدینه و فرونسیس و نسبت آنها امروزه می تواند مجالی را فراهم کند تا به بنیادهای خودنقاد اندیشیدن بیاندیشیم، بدون اینکه در دام جزم اندیشی گرفتار شویم. دیگر اینکه تامل در مفاهیمی چون پولیس فرصتی است برای شناخت ریشه های سنت دموکراتیک غرب و درک عمیق تر از نهادها و ارزش هائی که فرهنگ غربی را قوام می بخشد.
۲.

طبیعت گرایی سیاسی: خوانشی از فلسفه سیاسی ابن سینا در پرتو آراء ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو ابن سینا طبیعت سیاست اجتماع سیاسی غایت طبیعی طبیعت گرایی سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۸
طبیعت گرایی سیاسی رویکردی بنیادین در فلسفه سیاسی ارسطو است که خود را در قالب سه آموزه اصلیِ سیاسی بودن طبیعت انسان، وجود طبیعی اجتماع سیاسی و تقدم طبیعی اجتماع سیاسی بر افراد، نشان می دهد که بر سایر آموزه های سیاسی او اثرگذار است. همچنین به واسطه همین رویکرد و نسبتی که در اندیشه ارسطو میان طبیعت و غایت برقرار است، سیاست را به اخلاق و غایات اخلاقی گره می زند. پژوهش حاضر درپی پاسخ به این پرسش است که «آیا می توان از اندیشه اجتماعی سیاسی ابن سینا، با توجه به منازعات معاصر درباره فلسفه ارسطو، تفسیری طبیعت گرایانه ارائه کرد؟ و این به چه معنا خواهدبود؟». به این منظور روشن می شود که هرچند ابن سینا در سیاست خود مستقیماً به سه آموزه مذکورِ سیاست ارسطو اشاره نداشته است، با کنار هم نهادن اشارات پراکنده وی و بیرون کشیدن استلزامات آن، می توان گونه ای طبیعت گرایی سیاسی را به او نسبت داد؛ چراکه او نیز تشکیل اجتماع سیاسی را ناشی از نوعی اضطرار یا ضرورت عملی در انسان ها برای همکاری متقابل جهت رفع نیاز می داند و وجود اجتماع سیاسیِ دارای قانون را شرط تحصل وجود انسانی، بقای نوع او و کسب کمالات انسانی قلمدادمی کند؛ ازاین جهت درصورتی که در تفسیر طبیعت گرایی ارسطو رویکردی غایت انگارانه اخذ شود و پولیس یونانی، کثرتی از شهروندان دانسته شود که تنها در آن، غایت طبیعی نوع انسان و خودبسندگی در کسب این غایت محقق می شود و همچنین به همین معنا، اجتماع سیاسیْ موجودی طبیعی و مقدم بر افراد خود دانسته شود، می توان اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا را در امتداد طبیعت گرایی سیاسی ارسطو تفسیرکرد.