مطالب مرتبط با کلیدواژه

حافظه جمعی


۲۱.

سیر حافظه جمعی در شکل گیری فرهنگ سوگواری در جامعه دینیِ ایران مبتنی بر نظریه «حافظه جمعی» موریس هالبواکس با مطالعه موردی «مراسم عاشورا و سیاووشان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ سوگواری حافظه جمعی دین سیاوش هالبواکس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶ تعداد دانلود : ۱۲۴
انسان در چهارچوب یک فرآیند تحول بزرگ تاریخی و اجتماعی زیست می‌کند و در امتداد نسل‌هایی از گذشته قرار دارد که همگی از والدین خود آموزه‌های زیستی و آیینی را آموخته و از تجربه خود نیز در موقعیت‌های مختلف اجتماعی، دینی و تاریخی نیز بهره برده‌ است. لذا دلیل ایجاد یک جامعه یکپارچه می‌تواند ذهن هرکس را به سمت‌وسوی فرایندی قاعده‌مند هدایت کند که از حافظه‌ای جمعی نشأت گرفته است. موریس هالبواکس ازجمله فیلسوفانی است که نظریه خود در باب حافظه جمعی را بر اساس سه مرحله توصیف کرده است. 1-بومی‌سازی حافظه 2- یادبود بر اساس یک داستان تاریخی و3- تشکیل حافظه دینی طبق باورهای پیشینیان؛ درواقع حافظه انسان می‌تواند ظرفیت کامل ذهنی را برای یادآوری حوادث و تجربیات گذشته بازیابی کند. هدف از این پژوهش، بررسی سیر حافظه جمعی در شکل گیری آیین سوگواری با استعانت از حافظه جمعی بر اساس نظریات هالبواکس است که به روش تحلیلی-توصیفی و با منابع کتابخانه‌ای انجام‌شده و در پایان به این نتیجه رسیده است که جامعه دینی همواره از منشاء دینی خود پیروی می‌کند و در هر مرحله با تغییراتی به همان ماهیت اصلی خود رجوع کرده و با یک اندیشه دینی و محوری، همبستگی یک جامعه را تضمین می‌کند.
۲۲.

میرزا کوچک خان جنگلی میان حافظه و تاریخ؛ مزارهای میرزا به مثابه «مکان های حافظه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظه جمعی مکان حافظه تاریخ سیاست میرزا کوچک خان جنگلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۳
ایده محوری پژوهش حاضر، مسئله مندکردن نسبت میرزا کوچک خان جنگلی با «تاریخ» و «حافظه» است؛ بدین منظور، از رویکرد ساختارشکنانه پی یر نورا، در مورد رابطه «تاریخ و حافظه» و جایگاه «مکان های حافظه» در آن استفاده شد تا «حافظه زنده» از میرزا، در تقابل با «تاریخ سیاست» و «حافظه رسمی» از او مورد تأکید قرارگیرد. در همین راستا، ساکنان منطقه سلیمان داراب رشت (با محوریت مزار فعلی میرزا) و روستای خانقاه گیلوان (با محوریت مزار پیشین میرزا) مورد مطالعه قرار گرفتند؛ حجم نمونه با تکیه بر قاعده اشباع به 28 نفر در دو مکان محدود شد که به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. شیوه گردآوری اطلاعات، مصاحبه غیرساخت یافته و عمیق بود. نتایج نشان داد روایت سلیمان دارابی ها از میرزا و مرگ او با گذشت زمان وارد پیوستار تاریخی شده و به شکل کاملاً رسمی، غایت شناسانه و متأثّر از سیاست های زمان حالِ حاکمیت بازنمایی می شود؛ درحالی که در گیلوان یادگری از میرزا و مرگ او دقیقاً آن چیزی است که واقعاً توسط محلی ها و ساکنان این روستا تجربه و زیسته شد. درواقع، یادگری از میرزا در گیلوان در تقابل با روایت ها در سلیمان داراب در پیوستار تاریخی قرار نگرفته و از هیچ خطی بهره نبرده است؛ به عبارتی حافظه گیلوانی ها درباره میرزا از نوع «حافظه زنده» است که مشخصه آن، یادآوری به شیوه زیست شده، پراکندگی روایت ها و غیر خطی بودن روایت ها است.
۲۳.

سیاست حافظه و هویت مهاجرتی: مردم نگاری حافظۀ جمعی مهاجران افغانستانی در ایران (مطالعه ای در شهرک قائم قم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۷۳
موضوع مهاجرت، به عنوان پدیده ای جهانی، نه تنها بعد اقتصادی و اجتماعی دارد، بلکه بُعد فرهنگی و هویتی عمیقی را نیز در بر می گیرد. مهاجران افغانستانی در ایران، با تجربیات مشترکی از جنگ، مهاجرت، و زندگی در کشور میزبان، هویتی جمعی را شکل داده اند که متاثر از سیاست های مهاجرتی، تبعیض های اجتماعی و راهبردهای مقاومت فرهنگی است. در این پژوهش، نقش حافظه جمعی در شکل گیری هویت مهاجران، نقش سیاست های دولتی، و راهکارهای مقاومت فرهنگی آنان مطالعه شده است. روش پژوهش، کیفی بارویکرد مردم نگارانه و بهره گیری از تکنیک های مشاهده حین مشارکت و مصاحبه های عمیق با 22 مهاجر (16 مرد و 6 زن) در شهرک قائم قم طراحی شده است. یافته ها نشان می دهد که حافظه جمعی مهاجران به عنوان فرآیندی پویا، تحت پوشش عواملی چون تجارب مشترک، سیاست های مهاجرتی ایران، و تبعیض اجتماعی-اقتصادی قرار می گیرد. محدودیت های اقامت، کار و تحصیل، به طور مستقیم حافظه جمعی و هویت آن ها نشانه می رود. افزون بر این، مهاجران از راهبردهایی همچون حفظ زبان، برگزاری جشن ها، تهیه غذاهای سنتی، و انتقال روایت های شخصی در جهت مقاومت فرهنگی و پاسداری از هویت خود استفاده کرده اند. نتایج نشان می دهد که اصلاح سیاست های مهاجرتی می تواند به ایجاد محیطی که در آن مهاجران امکان حفظ هویت و ادغام بهتر خود را داشته باشند، کمک کند. این رویکرد نه تنها وضعیت اجتماعی و فرهنگی آنان را بهبود می دهد، بلکه تعاملات بین فرهنگی را نیز تقویت می نماید.
۲۴.

از پساحافظه تا مکان های تروماتوپیک: تحلیلی بر بازنمایی تروما در آثار وجدی معود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تروما حافظه جمعی پسا-حافظه روایت غیرخطی وجدی معود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۵۱
این پژوهش به بررسی تطبیقی بازنمایی تروما و حافظه در نمایشنامه های منتخب وجدی معود، شامل «خط ساحلی»، «آتش سوزی ها»، «جنگل ها» و «آسمان ها» می پردازد. هدف از این پژوهش، تحلیل چگونگی بازنمایی هنری تروما و حافظه در آثار معود و بررسی پیامدهای آن بر بازسازی هویت فردی و جمعی است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه های کتی کاروت، پل ریکور، ماریانا هیرش و یان پاتوچکا تدوین شده و روش پژوهش کیفی و تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معود با بهره گیری از روایت های غیرخطی، نمادگرایی مکان و سکوت، پیچیدگی های حافظه فردی و جمعی را برجسته می کند. هر نمایشنامه به شیوه ای منحصربه فرد به این مضامین می پردازد؛ «آتش سوزی ها» روایت میان نسلی خشونت و جنگ را بررسی می کند، «خط ساحلی» بر جستجوی هویت و مواجهه با گذشته تمرکز دارد، «جنگل ها» اسرار خانوادگی و پساحافظه را نمایان می سازد و «آسمان ها» به بحران هویت در دنیای مدرن می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که آثار معود با فراتر رفتن از مرزهای زبانی و فرهنگی، قدرت هنر را در بازسازی هویت و زخم های روانی به تصویر می کشند.
۲۵.

حافظه جمعی و گسست های هویتی: مطالعه دیاسپورای معاودین در ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظه جمعی دیاسپورا معاودین هویت تبعید ایلام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
این مقاله به بررسی حافظه جمعی و هویت دیاسپورایی معاودین پس از تجربه اخراج از عراق پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل چگونگی شکل گیری هویت در پرتو تجربه های تروماتیک ناشی از اخراج، جنگ هشت ساله، و نسل کشی کردهای فیلی بوده است؛ بنابراین تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی انجام شده است که حافظه جمعی معاودین چگونه در شکل گیری هویت دیاسپورایی آنها نقش ایفا می کند و تجربه تبعید چه تأثیری بر حافظه جمعی، جایگاه اجتماعی - اقتصادی و بازتعریف هویت آنها در ایران داشته است؟ با استفاده از روش کیفی مردم نگارانه و به کارگیری تکنیک های مصاحبه عمیق، مشاهده حین مشارکت و ثبت روایت های شفاهی، داده ها جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی معاودین، سازه ای پویا و مقاومتی است که از طریق مناسک مذهبی، شبکه های اجتماعی و تاریخ شفاهی، با دربرگرفتن روایت های تروماتیک، نوستالژیک و عملگرایانه، در شکل گیری هویت آنان نقشی حیاتی ایفا می کند. معاودین با وجود چندپارگی هویتی، از طریق فضاهایی مانند قهوه خانه ها، شبکه های مجازی و ازدواج درون گروهی، هویت خود را به صورت افقی بازسازی می کنند. این پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی، روایتی منفعلانه از گذشته نیست؛ بلکه ابزاری مقاومتی برابر فراموشی تحمیل شده است. چندپارگی هویتی معاودین که محصول چرخه های تاریخی طرد و بیگانگی است، به آنها امکان می دهد تا در مرزها زندگی کنند؛ یعنی هم از جغرافیای ایران و عراق فراتر روند و هم در نقطه تلاقی این دو سرزمین بایستند؛ بنابراین سیاست آینده معاودین نه در بازگشت به وطنِ از دست رفته؛ بلکه در بازتعریف مرزهاست؛ مرزهایی که نه جغرافیایی؛ بلکه در روایت های زیسته آنان جاری است.