مطالب مرتبط با کلیدواژه

بی تمرینی


۲۱.

تأثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرین منظم بر برخی شاخص های آنتروپومتریک و عملکرد جسمانی زنان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی تمرینی آمادگی جسمانی ترکیب بدن والیبال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۴۸
مقدمه و هدف: همان گونه که تمرین ورزشی، موجب بهبود آمادگی جسمانی و سازگازی های فیزیولوژیک در بدن می شود، کاهش آمادگی جسمانی به دنبال قطع تمرین نیز دور از انتظار نیست. از این رو، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 12 هفته تمرین منظم بر ترکیب بدنی، سرعت، چابکی و توان عضلانی زنان والیبالیست بود.مواد و روش ها: در این پژوهش شبه تجربی، از میان والیبالیست های دختر شهرستان سمنان که در لیگ برتر و دسته یک عضویت داشتند، 24 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. پس از 12 هفته تمرین منظم و شرکت در مسابقات فصل و 4 هفته بی تمرینی متعاقب آن (تعطیلی فصل مسابقات و هم زمان با تعطیلات نوروز)، آزمون های اندازه گیری محیط کمر، باسن، ساق پا، دوی 20 متر، ایلینویز و پرش سارجنت به ترتیب به منظور سنجش شاخص های آنتروپومتریک، سنجش سرعت، چابکی و توان بی هوازی آزمودنی ها انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی همبسته در سطح معنی داری 0.05˂Pانجام شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 4 هفته بی تمرینی موجب کاهش معناداری در میزان چابکی (0.001=P) و توان بی هوازی (0.005=P) آزمودنی ها گردید. اندازه محیط اندام ها و سرعت آزمودنی ها نیز کاهش مشاهده شد اما معنادار نبود.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، 4 هفته بی تمرینی موجب افت در عملکرد و شاخص های آنتروپومتریک زنان والیبالیست گردید. ازاین رو توجه به بی تمرینی و از طرفی طراحی برنامه های متناسب با فصل خارج از مسابقه به منظور پیشگیری از اثرات بی تمرینی می تواند کمک بسزایی به مربیان و ورزشکاران در جهت حفظ آمادگی جسمانی ناشی از تمرینات نماید.
۲۲.

اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع2

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی بی تمرینی گلوکز انسولین دیابت نوع 2 سطوح سرمی TNF-α مردان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۵
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع 2 بود. روش: نمونه آماری این پژوهش 24 نفر مرد مبتلا به دیابت نوع دو 30 تا 40 سال با شاخص توده بدنی 30 تا 34 بودند که داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (12 نفر) و گروه تجربی (12 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 12 هفته، و هر هفته سه جلسه تمرین هوازی، تمرینات را با شدت 55 درصد حداکثر بیشینه شروع کرده و در پایان هفته هشتم شدت تمرینات به 75 درصد رسید. 48 ساعت قبل و بعد از اجرای پژوهش و پس از 4 هفته بی تمرینی، شاخص های آنتروپومتریکی اندازه گیری شده و همچنین با هدف اندازه گیری TNF-α، گلوکز و مقاومت انسولین در هر دوگروه درحالت 12 ساعت ناشتا مقدار 4 سی سی خون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل، و برای بررسی تغییرات بین گروهی و تحلیل درون گروهی از آنالیز واریانس تکرار مکرر به همراه آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سطح معنی داری p<0.05 درصد بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد 12هفته تمرین هوازی باعث کاهش معنی دار سطوح سرمی (013/0=P) TNF-α، گلوکز ناشتا (000/0=P) و مقاومت انسولین (013/0=P) در گروه تجربی شده، و این تغییرات پس از 4 هفته بی تمرینی همچنان حفظ شد. در شاخص های آنتروپومتریکی ازجمله وزن بدن (000/0=P)، توده بدن (000/0=P) و درصد چربی بدن (000/0=P) متعاقب 12هفته تمرین هوازی مشاهده شد، این مقادیر پس از 4 هفته بی تمرینی حفظ شد. نتیجه گیری: 3 ماه تمرین هوازی باعث بهبود سطوح TNF-α گلوکز ناشتا، و مقاومت انسولین و نیز کاهش معنی دار شاخص های آنتروپومتریکی در مردان دیابتی نوع 2 شد. سطوح این متغیرها پس از 4 هفته بی تمرینی، همچنان به میزان معنی داری پایین تر از سطوح پایه حفظ گردید.
۲۳.

تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی، سه ماه بی تمرینی، و سه ماه بازتمرینی بر سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی بی تمرینی بازتمرینی سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۸
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی، بی تمرینی، و بازتمرینی بر سطوح سرمی IL-8 مردان میانسال می باشد. روش : در این مطالعه تعداد 40 مرد میانسال (30 الی 50 سال) واجد شرایط به صورت تصادفی انتخاب شدند و براساس شاخص های آنتروپومتریکی و یک تکرار بیشینه حرکات تمرینی، در دو گروه مداخله (EXE) (20 نفر) و کنترل (CTR) (20 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه به طور متوالی یک دوره تمرین (12 هفته)، بی تمرینی (12 هفته) و یک دوره بازتمرینی (12 هفته) را زیر نظر پژوهشگر انجام دادند. برای بررسی نتایج از آزمون های کولموگروف اسمیرنف و لون برای بررسی نرمال بودن داده ها و همگنی واریانس ها استفاده شد. همچنین برای مقایسه گروه ها در متغیرهای مورد مطالعه از آزمون واریانس با اندازه گیری های مکرر (Repeated Measure) در سطح معنی داری 0.05>P استفاده گردید. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، 12 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش سطوح سرمی IL-8 در مردان میانسال و دوره بی تمرینی (سه ماه) باعث برگشت این سطوح به حالت اولیه و 12 هفته بازتمرینی باعث افزایش بیشتر این سطوح نسبت به دوره تمرین اولیه شد. نتیجه گیری: IL-8 در سازگاری های عضلانی ناشی از تمرین مقاومتی در پدیده حافظه عضلانی درگیر است، و به عنوان یک راهکار برای بهبود شرایط فیزیولوژیکی، افزایش سنتز پروتئین و همچنین افزایش قدرت، حجم و عملکرد توده عضلانی در افراد میانسال، در نظر گرفته شود.
۲۴.

تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی، بی تمرینی و بازتمرینی بر سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 مردان میانسال

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی بی تمرینی بازتمرینی مایونکتین فاکتور رشد فیبروبلاست 21

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۹
زمینه و هدف: با توجه به سنتز و آزادسازی میوکین ها از بافت عضلانی در جریان اجرای تمرینات ورزشی و ارتباط میوکین ها با توسعه قدرت و افزایش حجم عضلانی، هدف از مطالعه حاضر بررسی یک دوره تمرین مقاومتی، بی-تمرینی و بازتمرینی بر سطح سرمی مایونکتین و FGF-21 مردان میانسال بود. روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی تعداد 20 مرد میانسال با دامنه سنی 50-35 سال انتخاب و بطور تصادفی به 2 گروه تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرینی 3 ماه تمرین مقاومتی، 6 ماه بی تمرینی و 3 ماه بازتمرینی را تجربه کردند. خونگیری در دو گروه تمرین و کنترل در 4 مرحله گرفته شد. همچنین، اندازه گیری سطح سرمی مایونکتین و FGF21 با استفاده از روش الایزا انجام شد. داده ها به کمک آزمون آماری آزمون تحلیل واریانس با اندازه مکرر در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 در مرحله بعد از تمرین و بعد از بازتمرینی نسبت به قبل از تمرین و پایان بی تمرینی به طور معنی داری افزایش داشت. علاوه بر این سطوح سرمی مایونکتین وFGF21 بعد از بازتمرینی نسبت به بعد از تمرین افزایش یافت اما معنادار نبود. بعلاوه، در گروه کنترل سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 در هیچکدام از مراحل تغییر معنی دار مشاهده نشد05/0 P<. نتیجه گیری: به نظر می رسد، بازتمرینی ممکن است منجر به تنظیم افزایشی ﺳﺎﯾﺘﻮکاینﻫﺎ شود که می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای تسریع فرآیند هیپرتروفی و مهار آتروفی در زمان آسیب یا سالمندی باشد.