مطالب مرتبط با کلیدواژه

دیاسپورا


۲۱.

مطالعه تطبیقی دیاسپوراهای اقلیت های مذهبی نسطوریان و قرامطه در جزیره خارگ و نقش آنان در تجارت و دریانوردی خلیج فارس (قرون ۹-۷ میلادی)

کلیدواژه‌ها: دیاسپورا اقلیت های مذهبی نسطوریان جزیره خارگ تجارت و دریانوردی خلیج فارس قرامطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۵
از اواخر عهد باستان دیاسپورای نسطوری در جزیره خارگ در کنار زردشتیان بومی پناه گرفت که در عین تبشیر مذهبی، به تجارت نیز می پرداختند. قرامطه نیز به منزله یک فرقه معارض با خلفای بنی عباس، به سواحل خلیج فارس از جنّابه (گناوه) و خارگ تا بحرین پناه بردند و حکومتی تشکیل دادند که تا شامات و حجاز نفوذ یافت. از سوی دیگر خارگ محل استخراج مروارید معروف خارکی بوده است. می توان از برآمدن بازرگانان مروارید در جزیره خارگ و بحرین سخن گفت که به دلیل مرکزیت بحرین، فعالیت خارگ نیز رونق گرفت؛ به خصوص که مروارید یکی از مهم ترین کالاهای تجارتی بحرین با شرق بوده است. هدف مطالعه تطبیقی روند حیات تجاری و فرهنگی جزیره خارگ در گذار از گفتمان باستان به تحولات دوره اسلامی است. مقاله حاضر با روش تحقیق توصیفی و تحلیلی در پی مطالعه تطبیقی نقش نسطوریان و قرامطه در تجارت و دریانوردی در جزیره خارگ است. یافته های تحقیق نشان می دهند تسلط بر راه های خطرناک دریایی در گذرگاه جزیره خارگ و به خصوص اداره و بهره وری از مغاص های مروارید جزیره خارک، شبکه تجاری و استقلال سیاسی جوامع محلی آنجا را اعم از نسطوری و سپس قرمطی تقویت و تطبیق می کرده است. نوآوری مقاله حاضر آن است که وقایع فوق، جزیره خارگ را در سه لایه محلی، منطقه ای و جهانی به تجارت دریاییِ مروارید متصل کرد و ضمن خودکفایی اقتصادی به استقلال سیاسی دیاسپورای نسطوریان و سپس به طور کمابیش مطابقی در تاریخ قرامطه کمک کرد.
۲۲.

جنسیت و مهاجرت های بین المللی: ملاحظات نظری، رویه های عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جنسیت مهاجرت های بین المللی دیاسپورا مرز برون کوچی مهاجرت بازگشتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۴۱
مهاجرت فرایندی جنسیتی است زیرا دلایل، مسیرها، الگوها و پیامدهای مهاجرت برای مردان و زنان متفاوت است. از اینرو، نه تنها بایستی فرایند مهاجرت را از لنز جنسیتی مورد مطالعه قرار داد بلکه نظام داده ای و سیاست های مهاجرتی نیز مبتنی بر ماهیت جنسیتی جریانات مهاجرتی باشد. به طور کلی الگوهای سنتی مهاجرت بیشتر مردگزین بوده و زنان به تبعیت از مردان مهاجرت می کردند که امروزه در حال تغییر است و با افزایش عاملیت، زنان به تدریج از تابعان مهاجرت به عاملان مهاجرت مبدل شده اند. این پژوهش مبتنی بر روش اسنادی درصدد بسط مفهومی و نظری حوزه مطالعات مهاجرت و پاسخگویی به این سوال است که مهاجرت های بین المللی از منظر ملاحظات جنسیتی به چه شکلی صورت بندی می گردد؟ در این پژوهش هر سه بعد چرخه مهاجرت (برون کوچی، دیاسپورا و بازگشت) از دریچه جنسیت مورد مداقه قرار خواهند گرفت.
۲۳.

حافظه جمعی و گسست های هویتی: مطالعه دیاسپورای معاودین در ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظه جمعی دیاسپورا معاودین هویت تبعید ایلام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
این مقاله به بررسی حافظه جمعی و هویت دیاسپورایی معاودین پس از تجربه اخراج از عراق پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل چگونگی شکل گیری هویت در پرتو تجربه های تروماتیک ناشی از اخراج، جنگ هشت ساله، و نسل کشی کردهای فیلی بوده است؛ بنابراین تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی انجام شده است که حافظه جمعی معاودین چگونه در شکل گیری هویت دیاسپورایی آنها نقش ایفا می کند و تجربه تبعید چه تأثیری بر حافظه جمعی، جایگاه اجتماعی - اقتصادی و بازتعریف هویت آنها در ایران داشته است؟ با استفاده از روش کیفی مردم نگارانه و به کارگیری تکنیک های مصاحبه عمیق، مشاهده حین مشارکت و ثبت روایت های شفاهی، داده ها جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی معاودین، سازه ای پویا و مقاومتی است که از طریق مناسک مذهبی، شبکه های اجتماعی و تاریخ شفاهی، با دربرگرفتن روایت های تروماتیک، نوستالژیک و عملگرایانه، در شکل گیری هویت آنان نقشی حیاتی ایفا می کند. معاودین با وجود چندپارگی هویتی، از طریق فضاهایی مانند قهوه خانه ها، شبکه های مجازی و ازدواج درون گروهی، هویت خود را به صورت افقی بازسازی می کنند. این پژوهش نشان می دهد که حافظه جمعی، روایتی منفعلانه از گذشته نیست؛ بلکه ابزاری مقاومتی برابر فراموشی تحمیل شده است. چندپارگی هویتی معاودین که محصول چرخه های تاریخی طرد و بیگانگی است، به آنها امکان می دهد تا در مرزها زندگی کنند؛ یعنی هم از جغرافیای ایران و عراق فراتر روند و هم در نقطه تلاقی این دو سرزمین بایستند؛ بنابراین سیاست آینده معاودین نه در بازگشت به وطنِ از دست رفته؛ بلکه در بازتعریف مرزهاست؛ مرزهایی که نه جغرافیایی؛ بلکه در روایت های زیسته آنان جاری است.