تحلیل پیچیدگی نقوش معقلی در ازاره های مسجد حکیم اصفهان باروش فرکتال
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
265 - 282
حوزههای تخصصی:
معماری ادوار گذشته ایران، همواره ملهم از به کارگیری هندسه و قواعد ریاضی در ترسیم بوده است. یکی از دیدگاه های مؤثر در معماری، نظریه سیستم های پیچیده بوده که مربوط به هندسه فرکتال است. تا به امروز تحلیل فرکتال به عنوان ابزار تحلیل کاربردی در رشته معماری و شهرسازی، در مقیاس های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از نظم هندسی در طرح، همراه با بهره گیری از هندسه پنهان، الگوهای تکرارپذیر و تنوع نقوش خودمتشابه همواره در تزیینات معماری مورد توجه بوده است. آنچه در این پژوهش مورد نظر است ارائه یک روش تحلیل با استفاده از مبانی هندسه فرکتال و اندازه گیری بٌعد به عنوان روش کمّی برای انداز ه گیری و تحلیل پیچیدگی بصری نقوش کاشی که معیاری برای زیبایی شناختی بوده و در طراحی های شهری مؤثر است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که چگونه گسترش یک نقش مایه مبنا می تواند سبب افزایش پیچیدگی شود؟ این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. روش داده اندوزی میدانی، کتابخانه ای و تحلیل ابعاد گره ها با استفاده از نرم افزار فرکتالیز انجام شده است. با تجزیه و تحلیل نقوش معقلی چند نمونه از ازاره های مسجد حکیم از دیدگاه فرکتال (خودمتشابهی و بُعدکسری) وجوه خودمتشابه و تکرار شوندگی در هندسه پنهان و پیدای نقوش معقلی ازاره ها متجلی شد. همچنین نقوش دارای بُعد کسری بودند و با ابعاد فرکتالی انطباق داشتند. با مقایسه ازاره های دارای یک نقش مایه مبنا و پیچیدگی متفاوت این نتیجه حاصل شد که این نقوش با افزایش تدریجی پیچیدگی، هماهنگی بصری با محیط طبیعی را حفظ کرده و با وجود پیچیدگی ظاهری از نظم زیر بنایی به دلیل استفاده از یک نقش مایه مبنا و داشتن ویژگی خود متشابهی بر خوردارند این مورد نشان دهنده ترکیب هم زمان نظم و پیچیدگی در طراحی است که در هنر اسلامی از آن به عنوان معیاری برای سنجش تعادل میان سادگی و پیچیدگی استفاده می شود.