مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
بافت تاریخی
حوزههای تخصصی:
پیشینه: در این مقاله، با استفاده از تکنیک استراتژیک SWOT، تلاش شده است به این سؤال کلیدی پاسخ داده شود که با توجه به نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای بافت تاریخی مسجدسلیمان (بازار تاریخی تمبی)، چه راهبردی برای بازآفرینی این بافت مناسب تر است؟ از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) برای تعیین اولویت راهبردها استفاده شده است. اهداف: بررسی وضعیت و روش های احیای بافت تاریخی شهر مسجدسلیمان با استفاده از مدل های ریاضی در بازار تمبی. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف و روش، توصیفی-تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات و داده های موردنیاز، از بررسی اسناد و مدارک، همچنین مطالعات میدانی، پرسشنامه و مصاحبه با متخصصان مربوطه استفاده شده است. نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت بافت تاریخی بازار تمبی در مسجدسلیمان در میان چهار وضعیت تهاجمی، تدافعی، محافظه کارانه و رقابتی، و بر اساس مدل SWOT، در وضعیت رقابتی قرار دارد؛ به این معنی که باید راهبردهایی برای غلبه بر تهدیدها از طریق نقاط قوت تدوین شود. علاوه بر این، در اولویت بندی انجام شده با استفاده از ماتریس برنامه ریزی کمی (QSPM)، در میان راهبردهای تدوین شده، بیشترین جذابیت مربوط به توجه بیشتر به ارزش های کارکردی بافت به عنوان بخش مهمی از مرکز اصلی شهر مسجدسلیمان و مقاوم سازی ساختمان ها در برابر بلایای طبیعی است. نتیجه گیری: ارتقای نقش عناصر ارزشمند تاریخی-فرهنگی و مذهبی و شفافیت و پایداری سیاست ها و برنامه های مدیریت شهری و بازسازی منطقه ای. کمترین جذابیت مربوط به راهبرد افزایش توجه مدیریت شهری به محیط زیست است.
تبیین سناریوهای بازآفرینی بافت تاریخی شهر تبریز از منظر عوامل تحقق پذیری نوآوری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت نوآوری اجتماعی به عنوان یک رویکرد جدید در عرصه ی پژوهش های نظری و عملی برای رویارویی موفقیت آمیز با چالش های مختلف، آن را به خط مقدم توسعه شهری آورده است. نوآوری اجتماعی با یافتن بهترین راه ها برای حل چالش های موجود می تواند گام مؤثری در رابطه با حل مشکلات بافت های مسئله دار شهری بردارد. در همین راستا مهم ترین هدف پژوهش حاضر ارائه ی سناریوهای بازآفرینی بافت تاریخی شهر تبریز از منظر عوامل تحقق پذیری نوآوری اجتماعی می باشد. این پژوهش از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از نظر روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. همچنین از مطالعات کتابخانه ای– اسنادی به منظور تدوین ادبیات پژوهش و از مطالعات میدانی به منظور بررسی و ارزیابی محدوده پژوهش بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش به این صورت است که چهار عامل «کیفیت حکمروایی شهری»، «کیفیت اقتصاد محلی»، «کیفیت پژوهش های شهری»، و «کیفیت روابط اجتماعی و قدرت» مهم ترین عوامل تحقق پذیری نوآوری اجتماعی در بازآفرینی شهری می باشند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از نرم افزار میک مک دو سناریوی «خوشبینانه و مطلوب» و «بدبینانه و بحرانی» در افق ده ساله برای بافت تاریخی شهر تبریز تدوین گردیدند. در سناریوی اول با بهره گیری از رویکرد نوآوری اجتماعی در افق ده ساله بسیاری از مشکلات و چالش های بافت تاریخی شهر تبریز حل شده است. رضایتمندی و کیفیت بالای زندگی از خروجی های مهم این سناریو است. در سناریوی دوم نیز بهره گیری دوباره از رویکردهای قدیمی و ناکارآمد بازآفرینی شهری در افق ده ساله باعث شده است که بسیاری از مشکلات و چالش های بافت تاریخی حل نشده باقی بمانند. نارضایتی و کیفیت پایین زندگی از خروجی های این سناریو می باشند. هر کدام از سناریوهای تدوین شده نشان دهنده ی مسیرهای پیش رو برای برنامه ریزی و مدیریت چالش های مختلف بافت تاریخی شهر تبریز می باشد.
ارزیابی شاخص های سبک زندگی ایرانی-اسلامی در محلات شهری (نمونه موردی: محلات مقصودیه و یاغچیان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی ایرانی-اسلامی به عنوان سبک زندگی مورد تأکید کنونی در کشور ایران، در کنار برآورده سازی نیازهای مادی و معنوی شهروندان، می تواند در تمام بخش های زندگی افراد همانند محلات مسکونی متجلی شود. اما به خاطر ورود اندیشه های ناشناخته در قالب مدرنیسم، محلات با نوعی بحران هویتی و عدم تعلق مکانی روبه رو شده اند. محلات قدیمی دچار پژمردگی و فرسودگی شده اند و محلات جدید نیز به سمت سبک های غربی گرایش یافته اند. ازهمین رو، این پژوهش به ارزیابی شاخص های سبک زندگی ایرانی-اسلامی در محلات شهری با مطالعه موردی محله مقصودیه (از بافت تاریخی) و محله یاغچیان (از بافت نوبنیاد) در کلان شهر تبریز می پردازد. این تحقیق به روش تحقیق کاربردی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق توزیع پرسش نامه میان 386 نفر از شهروندان دو محله مورد مطالعه گردآوری شده است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، انتخاب شده بودند. در این راستا، جهت ارزیابی شاخص های سبک زندگی ایرانی-اسلامی در محلات شهری مورد مطالعه، از آزمون T تک نمونه ای و جهت مقایسه دو محله مذکور از آزمون T مستقل در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. در همین خصوص، نتایج تحقیق نشان داده است که شاخص های سبک زندگی ایرانی-اسلامی در محلات شهری در وضعیت متوسط روبه خوب قرار دارند و اینکه وضعیت شاخص ها در محله مقصودیه نسبت به محله یاغچیان، بهتر است. در واقع، سبک زندگی در محلات تاریخی (خاصّه محله مقصودیه)، ایرانی- اسلامی تر از محلات نوبنیاد (خاصّه محله یاغچیان) است. محلات تاریخی نسبت به محلات نوبنیاد که عموماً با اصول شهرسازی غربی ساخته شده اند، به خاطر قدمت، هویت و استفاده از معیارهای شهرسازی ایرانی-اسلامی، به سبک زندگی ایرانی-اسلامی نزدیک تر هستند.
گردشگری خلاق در بازآفرینی بافت های تاریخی، چشم اندازی به سوی پایداری شهرهای آینده . (مورد کاوی: محله گلستان سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی و ناکارآمدی بافت های تاریخی در مرور زمان، لزوم توجه به این بافت ها را دوچندان میکند. بازآفرینی فیزیکی و کالبدی در سالهای اخیر نتوانسته آنچنان که باید سبب بهبود و حیات بخشی واقعی به این بافت ها گردد. توجه به پتانسیل های تاریخی و فرهنگی با تاکید بر فرهنگ مردمان مقیم، همان چیزیست که گردشگری خلاق به عنوان راهکاری موفق در بازآفرینی بافت های تاریخی مطرح می کند. هدف این پژوهش شناسایی مولفه های مؤثر در ایجاد الگوی گردشگری خلاق مبتنی بر رویکرد بازآفرینی بافت تاریخی در محله گلستان سبزوار است . روش تحقیق به لحاظ رویکرد، استقرایی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی - کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و تعداد 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای تحقیق تعیین شدند. برای پردازش و تحلیل داده های آماری، با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های دیمتل و تعیین سطح و درجه اهمیت آنها پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد اقتصاد خلاق و پایدار بیشترین تاثیرگذاری را بر روی معیارهای دیگر دارد، پس از آن نوآوری و خلق ارزش و مشارکت از عوامل تاثیرگذار به حساب می آیند. الگوی گردشگری خلاق می تواند، با بهره گیری از صنایع فرهنگی بر ظرفیت بالقوه فرایندهای خلاق در بافت تاریخی شهر ، سبب رشد اقتصاد خلاق شود و به تبع آن امکان مشارکت بین گردشگران و ساکنان را فراهم آورد. بدین ترتیب ساکنان و شهروندان خود بافت حیات بخشی موثر در بازآفرینی بافت تاریخی را رقم میزنند.
خوانش پیشران های مؤثر بر کاهش فقر شهری در بافت های تاریخی با تأکید بر رویکرد توانمندسازی، مورد پژوهی: بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی و فرسوده شهری به خاطر دارا بودن بسیاری از ابعاد گوناگون محرومیت چون کمبود دسترسی به فرصت های اشتغال و مسکن، زیرساخت های نامناسب، نبود تأمین اجتماعی و دسترسی به بهداشت، آموزش و امنیت فردی در رنج و مضیقه اند. مجموعه این عوامل در شکل گیری فقر شهری در این محدوده ها مؤثرند. تجربه نشان داده است که برنامه های تک بعدی و یک جانبه و بدون نگاه آینده نگری، نه تنها مشکلات را برطرف ننم وده، بلکه مشکلی جدی در سیستم های زیستی شهری در این مناطق به دنبال داشته است. دراین بین، نقش و اثرات توانمندسازی می تواند در برنامه ریزی برای مقابله با فقر شهری در بافت های تاریخی بسیار تعیین کننده باشد. بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که به صورت سیستمی و نظام مند پیشران های کلیدی مؤثر بر کاهش فقر شهری در بافت تاریخی شهر یزد با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی، شناسایی و تحلیل شوند. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد .در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 35 پیشران اولیه در سه حوزه مختلف استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. با توجه به امتیاز بالای اثر گذاری مستقیم و غیر مستقیم عوامل، ده عامل اصلی به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر کاهش فقر شهری با رویکرد توانمندسازی مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از ماتریس اثرگذاری عوامل، از مجموع 2213 رابطه اثرگذاری مستقیم عوامل، متغیر های بخش اجتماعی با کسب امتیاز 938، بیشترین تأثیر را در راستای کاهش فقر شهری با رویکرد توانمندسازی در محدوده موردمطالعه داشته اند.
رابطه بین جغرافیا و امنیت محلات در بافت تاریخی مناطق شهری و روستایی شهرستان سرخه
منبع:
دانش انتظامی سمنان دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
61 - 79
حوزههای تخصصی:
در اغلب شهرهاوروستاها، خصوصا درکشورهای جهان سوم معمولا محلاتی جرم خیز در قسمت های مختلف مناطق شهری وروستایی شکل می گیرد که گاهی وجود اینگونه محلات مشکلاتی را برای سایر مناطق شهرها ایجاد می کند. پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیط، نوعی از طراحی را بیان می دارد که امکان وقوع جرم را کاهش می دهد. این تئوری طراحی کالبدی محیط را به عنوان یکی از راههای کاهش جرم می داند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های کتابخانه ای و نیز پیمایش و تکمیل پرسشنامه بوده و نتایج تحقیق نیز نشان می دهد که: ، محله های مورد بررسی از جهات مختلف دارای مشکلات کالبدی، بهداشتی و ... می-باشد. اکثر موارد و شاخصه هایی که به نوعی در تامین امنیت اماکن نقش داشته و موجب ارتقاء آن می شود، معمولا در این محله وجود ندارد. با توجه به مولفه های تئوری طراحی شهری CPTED و تطبیق آن با وضعیت محله، مشخص شد که این محله عملا طراحی مشخصی نداشته و با معیارها و استانداردهای موجود در این زمینه فاصله زیادی دارد. طراحی کالبدی این محله و به کارگیری تئوری طراحی محیطی وجغرافیایی کاهش جرم می تواند تا حد زیادی موجب ارتقاء امنیت محله های تاریخی گشته و جرم و بزه را در این مکان کاهش دهد. همچنین با بررسی مولفه های احساس امنیت مشخص گردید که احساس امنیت در این محله ها بسیار پایین است و در اغلب مولفه های مورد بررسی احساس امنیت امتیاز کسب شده کمتر از حد میانگین است.
تبیین منظر در بافت تاریخی شهرها در ابعاد زیباشناختی، حس مکان و کارکردی (مطالعه موردی؛محله سنگ سیاه شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهرها از ثروت های فرهنگی و تاریخی مهمی برخوردار هستند. تبیین منظر در این بافت ها به معنای حفظ و حراست از تاریخ، فرهنگ و هویت مردم است. با توجه به تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، احتمال تغییر کارکردهای فضایی در بافت های تاریخی شهرها وجود دارد. تبیین منظر در ابعاد کارکردی، به بهینه سازی استفاده از فضاهای شهری، ارتقاء کیفیت زندگی ساکنین، و تضمین استفاده موثر از این فضاها کمک می کند. امروزه برنامه ریزی جهت بهبود کیفیت منظر شهری به یکی از مهمترین دغدغه های مدیران شهری تبدیل شده است. در این میان منظر بافت های تاریخی شهرها، به جهت حساسیت بالای آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی منظر در بافت تاریخی محله سنگ سیاه شهر شیراز می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و توزیع پرسشنامه بهره گیری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار SPSS و آزمون های آن بهره گیری شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که ابعاد سه گانه (زیباشناختی، حس مکان و کارکردی) منظر شهری محله سنگ سیاه، از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. و به طور میانگین 4 متغییر (مقیاس و تناسبات فضا؛ رنگ بندی و مصالح به کار رفته؛ توجه به بناهای یادمانی و آرامگاهی در منظر و درختکاری ها) با میانگین های بین 5/2 تا 3 وضعیت به مراتب مناسب تری دارند و متغییرهای (تنوع و ریتم (مبلمان شهری و ...) و رضایت از فضای سبز محله) با میانگین 58/1 در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با توجه به اینکه میزان نامطلوبی منظر شهری محله سنگ سیاه شیراز به یک اندازه نبوده و بیشترین نارضایتی از ابتدا از بُعد کارکردی و سپس به ترتیب از ابعاد زیباشناختی و حس مکان بوده است، در برنامه ریزی های بهبود کیفیت منظر شهری، ضمن توجه به هر سه بُعد منظر شهری، باید به بعد کارکردی که در شرایط بحرانی تری نسبت به دو بُعد زیباشناختی و حس مکان قرار دارد، توجه ویژه تری نمود.
ارزیابی شاخص های دلبستگی به مکان در بافت تاریخی به منظور ارائه راهبردهای طراحی شهری؛ مورد پژوهی: محله اسحاق بیگ شیراز
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هسته های اولیه شهرها و بافت های تاریخی به مثابه یک میراث ارزشمند فرهنگی و هویتی، نقش ویژه ای در شکل گیری هویت شهر و تقویت حس مکان شهروندان آن دارند. توجه به دلبستگی به مکان به مثابه مفهومی چندبعدی در بافت تاریخی به سبب هویت تاریخی و فرهنگ غنی آن، می تواند در راستای بهبود تجربه شهروندی در طراحی شهری نقش مهمی داشته باشد.هدف پژوهش: پژوهش پیش رو با هدف ارزیابی شاخص های دلبستگی به مکان در بافت تاریخی و تدوین راهبردها و سیاست های طراحی شهری انجام شده است. در همین راستا، پس از شناخت ابعاد و شاخص ها، بافت تاریخی محله اسحاق بیگ شیراز بر اساس شاخص ها ارزیابی شده است و در نهایت راهبردها و سیاست های کاربردی با تکیه بر چارچوب مفهومی در زمینه طراحی شهری پیشنهاد شده اند.روش شناسی: این پژوهش کاربردی بوده و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده ها نیز با تکیه بر روش پیمایشی به واسطه برداشت های میدانی و تنظیم پرسشنامه گردآوری شده اند. سپس با استفاده از آزمون های آماری توسط نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شده و در نهایت راهبردهای طراحی شهری در تطبیق با چارچوب مفهومی پژوهش، پیشنهاد شده اند.یافته ها و بحث: دلبستگی به مکان در بافت تاریخی تحت تاثیر سه بعد کالبدی، فردی-احساسی و فرهنگی-اجتماعی است. یافته های تحلیلی با بررسی همبستگی میان دلبستگی مکان با ابعاد و شاخص ها بیانگر این است که این همبستگی با دو بعد کالبدی و فردی بسیار قوی و مثبت است اما تاثیر آن در بعد فرهنگی و اجتماعی به نسبت، کمتر است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که شاخص های تنوع کاربری زمین، دسترسی به شبکه حمل ونقل عمومی، طراحی معماری و زیبایی بصری، خاطرات فردی و نوستالژی، هویت مکانی و مشارکت اجتماعی نقشی موثر در تقویت حس دلبستگی به مکان دارند. راهبردهای طراحی شهری همانند سازگاری و اختلاط کاربری، توسعه شبکه حمل و نقل عمومی، تقویت الگوهای معماری سنتی، ارتقاء خاطره انگیزی، هویت فرهنگی و بهبود تجربه مکان، تشویق به مشارکت اجتماعی و فعالیت های داوطلبانه کاربردی اند.