مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
پایداری شهری
منبع:
شهر پایدار دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
متاورس، به عنوان یک جهان مجازی موازی، با بهره گیری از فناوری های پیشرفته نظیر هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و دوقلوهای دیجیتال، به یکی از مفاهیم کلیدی در بازتعریف زندگی شهری و توسعه شهرهای آینده تبدیل شده است. این فناوری پتانسیل ایجاد تحولاتی بنیادین در نحوه زندگی، کار، تعاملات اجتماعی و مدیریت شهری را داراست. هدف این پژوهش، بررسی جامع تأثیرات متاورس بر پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی شهرهای هوشمند است و با بهره گیری از روش کیفی و تحلیل محتوای اسناد علمی به انجام رسیده است. در تحلیل داده ها از روش کدگذاری موضوعی استفاده می شود که در آن مفاهیم کلیدی استخراج و در دسته بندی های مرتبط مانند چالش ها، فرصت ها و نقش های متاورس در پایداری شهری قرار می گیرند. یافته ها نشان می دهند که متاورس می تواند از طریق بهینه سازی مدیریت منابع، کاهش مصرف انرژی در حمل ونقل فیزیکی، و ایجاد فرصت های جدید برای تعاملات اجتماعی مجازی، نقش بسزایی در تقویت پایداری شهری ایفا کند. همچنین، متاورس با ارائه محیط های شبیه سازی شده برای آموزش، طراحی شهری و برنامه ریزی، به بهبود فرآیندهای تصمیم گیری کمک می کند. این فناوری می تواند ابزار مؤثری برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی از طریق مدل سازی دقیق و اجرای سیاست های هوشمند باشد. بااین حال، توسعه متاورس با چالش های قابل توجهی نیز همراه است، از جمله مصرف بالای انرژی برای زیرساخت های دیجیتال، تعمیق شکاف های اقتصادی و اجتماعی ناشی از دسترسی نابرابر به فناوری، و نگرانی های اخلاقی و حریم خصوصی. علی رغم این چالش ها، نتایج پژوهش نشان می دهد که متاورس ظرفیت بی نظیری برای بازتعریف محیط های شهری و تقویت ابعاد مختلف پایداری دارد و افق های جدیدی برای تحقیقات و نوآوری های آینده فراهم می کند
تبیین پایداری شهری با رویکرد پیاده سازی مولفه های شهر هوشمند، مطالعه موردی: خرم آباد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه پایداری شهری و پیاده سازی مولفه های شهر هوشمند، یک حوزه پژوهشی پیچیده و پویا است. هدف این مطالعه کمک به مجموعه دانش موجود با بررسی مفاهیم نظری و عملی مولفه های شهر هوشمند در دستیابی به پایداری شهری است. با بررسی ارتباطات متقابل بین این مفاهیم، این تحقیق به دنبال ارائه بینشی در مورد استراتژی های موثر برای انتقال به سمت محیط های شهری پایدارتر و انعطاف پذیرتر در شهرهای ایرانی است. مطالعه حاضر به بررسی مؤلفه های شهر هوشمند و نقش آنها در پایداری شهری میپردازد. روش تحقیق: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردى و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، از نوع مطالعه توصیفی- پیمایشی است و در تبیین ساختار به صورت مدل معادلات ساختاری که روشی برای بررسی روابط میان متغیرهای پنهان است که همزمان متغیرهای مشاهده پذیر را نیز در نظر می گیرد، در شهر خرم آباد مورد بررسی قرار گرفته است. روش گردآورى اطلاعات نیز اسنادى (کتابخانه اى) و میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری تحقیق حاضر، شهروندان ساکن در مناطق شهری خرم آباد تشکیل میدهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونه گیری تعداد 384 نفر تعیین شد. برای طراحی مدل ساختاری و اجرای مدل از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: برای سنجش پایداری شهری با رویکرد پیاده سازی مولفه های شهر هوشمند از پنج مولفه شامل اقتصادی، مدیریت شهری، زیست محیطی، شهروندی، حمل و نقل استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، شهروندان ساکن در مناطق شهری خرم آباد تشکیل می دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد اجرای یک شهر هوشمند نیازمند توجه به کلیه حوزه های مدیریت شهری، شهروندی، محیط زیست، حمل و نقل و اقتصاد است. مؤلفه حمل و نقل بیشترین تأثیر را بر پایداری شهری دارد. مولفه های زیست محیطی و شهروندی نیز تأثیر قابل توجهی بر پایداری شهری دارند. اما در نظر شهروندان خرم آبادی مؤلفه های مدیریت شهری و اقتصادی تأثیر کمتری بر پایداری شهری دارند. یافته های این مطالعه این پتانسیل را دارد که تصمیم گیری های خط مشی، شیوه های برنامه ریزی شهری و استراتژی های مشارکت ذینفعان را اطلاع رسانی کند و در نهایت به توسعه شهرهای پایدارتر و قابل زندگی تر کمک کند. با توجه به این تحلیل، می توان نتیجه گرفت که پیاده سازی شهر هوشمند نیازمند توجه به تمامی حوزه های مدیریت شهری، شهروندی، زیست محیطی، حمل و نقل و اقتصادی است. برای بهبود پایداری شهری با رویکرد پیاده سازی مولفه های شهر هوشمند در خرم آباد می بایست توسعه حمل و نقل عمومی، کاهش آلودگی هوا و آب، افزایش مشارکت شهروندان و بهبود کیفیت زندگی مدنظر قرار گیرد. همچنین بر نیازهای شهروندان بر مبنای استفاده از فناوریهای جدید در اجرای یک شهر هوشمند تاکید شود.
بررسی نقش پیاده مداری بر توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: پیاده راه چهارباغ عباسی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز هزاره سوم ضرورت رویکرد مجدد به حرکت پیاده بعنوان سالم ترین، اقتصادی ترین و پویاترین روش جابجایی و حمل و نقل درون شهری مورد توجه جدی کارشناسان و مدیران امور شهری قرار گرفته است. جنبش پیاده مداری که هدف آن بازیابی و توسعه فضاهای پیاده در سطح شهرها و اولویت قائل شدن برای عابرین پیاده بعنوان عناصر درجه اول شهری است، به یکی از محورهای برنامه ریزی و طراحی شهری مبدل گردیده است. بر همین اساس این نوشتار نیز، کوششی در راستای دستیابی به اهمیت حرکت پیاده و پیاده راه ها در شهرهای امروزی و تاثیر این فضاها بر توسعه پایدار شهری می باشد. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، رویکرد حاکم بر فضای تحقیق توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شهروندان شهر اصفهان (محدوده پیاده راه چهارباغ عباسی) و روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر است. در این پژوهش سعی برآن بوده که داده های مورد نیاز از طریق مراکز، سازمان های مربوطه و همچنین مشاهدات و مطالعات میدانی، پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری اطلاعات از شهروندان استفاده گردد. در بخش تحلیلی پژوهش از نرم افزار SPSS و مدل AHP فازی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین بیان کرد که پیاده مداری شهری در دستیابی به پایداری شهری تأثیر بسزایی دارد، به طوری که موجب تقویت و ارتقاء فعالیت های شهری، کاهش استفاده از آلاینده های زیست محیطی و کمک به حفظ محیط زیست، کاهش وابستگی به وسایل نقلیه موتوری در خیابان چهارباغ عباسی گردیده است.
بررسی و تبیین الگوهای بازآفرینی در بافت های ناکارآمد شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
28 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه شهر همدان، با مساحتی حدود 834 هکتار بافت فرسوده، نمونه ای از این مشکل است. با توجه به تراکم زیاد بناهای فرسوده و شکل گیری مشاغل ناسازگار در این نواحی، کیفیت زندگی ساکنان این مناطق کاهش یافته و مشکلات اجتماعی و اقتصادی افزایش یافته است. با توجه به اینکه شهر همدان در سال های اخیر گسترش قابل توجهی داشته و از نظر کالبدی و اجتماعی با چالش هایی روبه رو است، توجه به رویکرد بازآفرینی شهری در این شهر به ویژه با هدف دستیابی به توسعه پایدار اهمیت زیادی دارد. این پژوهش با هدف شناسایی و ارزیابی شاخص های کلیدی توسعه پایدار در فرایند بازآفرینی شهری، به ویژه در شهرهای میانه مانند همدان، انجام می شود. در این راستا، پاسخ به این سؤال ها که «مهم ترین شاخص های بازآفرینی پایدار در شهر همدان کدام اند؟» و «آیا سیاست ها و فرایندهای بازآفرینی در این شهر در راستای توسعه پایدار بوده است؟» می تواند به توسعه راهبردهای مؤثر برای بهبود وضعیت شهری کمک کند. این تحقیق تلاش دارد با تحلیل شاخص های مختلف توسعه پایدار و ارزیابی میزان تأثیر آن ها در فرایند بازآفرینی، به مدیران شهری و سیاست گذاران کمک کند تا برنامه های بازآفرینی را به گونه ای طراحی کنند که هم راستا با اهداف توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی ساکنان باشد. این تحقیق به بررسی شاخص های توسعه پایدار شهری در شهر همدان و ارزیابی میزان تأثیر آن ها در تحقق اهداف بازآفرینی شهری می پردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که «مهم ترین شاخص های بازآفرینی پایدار در شهر میانی همدان کدام اند؟» مواد و روش ها این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی، توصیفی تحلیلی است. به دلیل نوع داده ها و عدم امکان کنترل رفتار متغیرهای تأثیرگذار، این تحقیق در دسته پژوهش های غیرتجربی قرار گرفته و از روش آمیخته استفاده می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه است: گروه اول، مدیران، مسئولان و کارشناسان باتجربه در مسائل شهری همدان و گروه دوم، شهروندان ساکن همدان. حجم جامعه آماری بر اساس سرشماری سال 1401 برابر با 302,467 نفر است. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برای این تحقیق 384 نفر محاسبه شده است. نمونه گیری از طریق روش های هدفمند برای گروه اول (مدیران و کارشناسان) و به طور تصادفی برای گروه دوم (شهروندان) انجام شده است. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ای محقق ساخته استفاده شده است که به طور ویژه برای ارزیابی ابعاد مختلف بافت های ناکارآمد شهری در همدان طراحی شده است. در ارزیابی روایی پرسشنامه، از روایی صوری استفاده شده و نظرات استاد راهنما و اساتید شهرسازی، برنامه ریزی شهری و معماری مد نظر قرار گرفته است. برای ارزیابی پایایی ابزار اندازه گیری، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شود. در تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و روش های آماری مختلف استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها، از تحلیل رگرسیون برای بررسی تأثیرات و تحلیل همبستگی برای ارزیابی رابطه بین متغیرهای وابسته و مستقل استفاده شده است. این روش ها به منظور تجزیه و تحلیل تأثیرات مختلف عوامل اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بر فرایند بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری و ارزیابی پیامدهای آن ها در راستای توسعه پایدار به کار گرفته شده است. یافته ها براساس نتایج تحقیق در خصوص بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری در همدان، واضح است که این بافت ها با مشکلات متعددی از جمله فرسودگی ساختاری، نبود زیرساخت های مناسب، نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، و مسائل زیست محیطی مواجه هستند که بر کیفیت زندگی ساکنان تأثیر منفی گذاشته است. این بافت ها به دلیل پراکندگی فعالیت ها و ناتوانی در جذب سرمایه های جدید، باعث کاهش جذابیت شهر و افزایش مشکلات در اداره امور شهری شده اند. در این راستا، طرح های بازآفرینی شهری به عنوان یک راهکار جامع برای رفع این چالش ها در همدان مطرح می شود. بازآفرینی شهری به معنای ایجاد تحولی همه جانبه در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است که هدف آن، بهبود کیفیت زندگی در این مناطق است. در تحلیل شهرسازی بازآفرینی در همدان، نخستین مسئله ای که باید به آن پرداخته شود، وضعیت ناپایدار و ناکارآمد زیرساخت های این بافت ها است. نبود امکانات اولیه مانند سیستم های فاضلاب و آب رسانی، شبکه های حمل ونقل ناکافی و بی توجهی به زیباسازی فضاهای عمومی، از دلایل اصلی ناکارآمدی این بافت ها به شمار می رود. از این رو، بازآفرینی این بافت ها در همدان باید بهبود زیرساخت های شهری را در اولویت قرار دهد تا به این ترتیب، شهروندان از خدمات شهری به صورت مؤثر و مطلوب بهره مند شوند. در بخش اجتماعی، بافت های ناکارآمد همدان به ویژه در مناطق مرکزی شهر از نظر نابرابری های اجتماعی و اقتصادی مشکلاتی دارند که در بازآفرینی آن ها باید به مشارکت ساکنان در فرایند تصمیم گیری و اجرای پروژه های شهری توجه ویژه ای شود. این اقدام نه تنها موجب تقویت همبستگی اجتماعی در میان ساکنان می شود، بلکه به ایجاد محله هایی با کیفیت زندگی بالاتر خواهد منجر شد. در این راستا، ضروری است که برنامه های بازآفرینی در همدان با در نظر گرفتن نیازهای اجتماعی و فرهنگی محلی به اجرا درآید تا هویت محله ها حفظ شود. در بعد اقتصادی، تأکید بر جذب سرمایه گذاری های جدید، به ویژه در زمینه ایجاد اشتغال و ایجاد فضاهای تجاری و خدماتی، می تواند به بهبود وضعیت اقتصادی بافت های ناکارآمد همدان منجر شود. استفاده از ظرفیت های موجود در بافت های قدیمی و تبدیل آن ها به فضاهای تجاری و خدماتی جدید، به جذب سرمایه های بخش خصوصی و ایجاد شغل در این مناطق کمک می کند. علاوه بر این، توجه به فعالیت های اقتصادی محلی و حمایت از کسب وکارهای کوچک در این مناطق می تواند از مهاجرت ساکنان و کاهش میزان بیکاری جلوگیری کند. نتیجه گیری در نهایت، بازآفرینی شهری در همدان باید با توجه به ویژگی های خاص این شهر و با بهره گیری از تجربیات مشابه در دیگر کلان شهرها طراحی شود. یکی از چالش های اصلی در این شهر، تقویت روابط میان نهادهای دولتی و بخش خصوصی است. همکاری مؤثر میان این دو نهاد می تواند به کاهش تضاد منافع کمک کند و پروژه های بازآفرینی را به نتایج مطلوب تری برساند. به طور کلی، بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری در همدان به یک رویکرد یکپارچه و پایدار نیاز دارد که هم زمان به مسائل کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی توجه داشته باشد. این رویکرد نه تنها می تواند مشکلات موجود را برطرف کند، بلکه زمینه را برای توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی در این مناطق فراهم می آورد.
تحلیل ساختار شهری از طریق داده های کاداستر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
24 - 39
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل عمده در شناخت شهر، ساختار کلی آن است، کاداستر که به عنوان منبعی برای تجزیه و تحلیل رشد، پویایی، و پایداری مدل شهری است در سطوح منطقه ای، برای تعیین پارامترهای برنامه ریزی شهری و پیش بینی رشد و مطالعات آینده نگر شهرها کاربرد زیادی دارد، پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی با رویکرد کمی، در جهت توصیف، کنترل و پیش بینی است و از نظر شیوه گرد آوری اطلاعات از تحقیقات پیمایشی است که هدف از انجام آن شناخت ساختار کلی شهر و پهنه بندی عملکردی آن بر اساس داده های کاداستر است که از نرم افزار جی.آی.اس برای تحلیل و پهنه بندی آن استفاده شده است، نتیجه گیری اصلی پژوهش نشان دهنده نقش کلیدی داده های کاداستر به دلیل قابلیت اطمینان و اطلاعات بروز رسانی شده آن است که علی رغم دشواری دسترسی به داده های کاداستر برای همه ذینفعان منبع مهم اطلاعات در بسیاری از برنامه ریزی های شهری و منطقه ای است و ساختارهای کاداستر به عنوان منابع ضروری داده برای استفاده در تجزیه و تحلیل فرآیندهای شهری کارآمد است روند گسترش شهر، نوع کاربری ها و توزیع آن، تراکم و تعداد طبقات و نوع ساختمان ها، بنا ها و نوع مالکیت از داده های کاداستر قابل استخراج است.
تحلیل تأثیر هوش مصنوعی بر پایداری شهری (مطالعه موردی؛ شهر بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
94 - 111
حوزههای تخصصی:
با توجه به چالش های روزافزون مانند تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت و محدودیت های منابع در شهرها، ضرورت استفاده از فناوری های نوین به ویژه هوش مصنوعی برای تحقق توسعه پایدار شهری بیش ازپیش احساس می شود. شهر پایدار با کاهش آلودگی، افزایش تعاملات اجتماعی و ایجاد زیرساخت های انعطاف پذیر، کیفیت زندگی را برای نسل های آینده تضمین می کند. در همین راستا پژوهش حاضر باهدف تحلیل تأثیر هوش مصنوعی بر پایداری شهر بوشهر تدوین شده است. برای دستیابی به این هدف از چهار مؤلفه اصلی شهر پایدار شامل پایداری زیست محیطی، پایداری اجتماعی، پایداری اقتصادی و مدیریتی استفاده شده است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده که برای تحلیل داده ها از روش ترکیبی استفاده گردیده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی تأثیرات متفاوتی بر مؤلفه های چهارگانه و پایداری شهری بوشهر دارد. برخی مؤلفه ها مانند اقتصادی و زیست محیطی بهبودیافته تر بوده اند و مؤلفه های اجتماعی و مدیریتی نیازمند توجه بیشتری می باشند. با توجه به یافته های تحقیق هوش مصنوعی می تواند نقش محوری را در افزایش پایداری ایفا نماید؛ بنابراین برای بهره مندی کامل از مزایای این فناوری لازم است چالش های مرتبط با زیرساخت های ناکافی و مقاومت فرهنگی برطرف شوند.
احیای اراضی کشاورزی شهری و ایجاد ادیبل پارک ها در جهت توسعه پایداری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
91 - 118
حوزههای تخصصی:
گسترش و صنعتی شدن شهرها و افزایش روزافزون ساخت وساز در آن ها، موجب شده است تا نیازهای اقتصادی و اکولوژیکی، زیست محیطی و سبزینگی در شهرها به شدت احساس شود؛ اما مسئله اصلی این است که چگونه می توان در شهرهای صنعتی و پرجمعیت نیازهای پیش گفته را پاسخ داد؟ یکی از روش های پاسخ گویی به این مسئله، ورود هدفمند راه حل های مبتنی بر طبیعت در منظر شهری است. استراتژی ادیبل این قابلیت را دارد تا به منظور تأمین بخشی از نیازهای اکولوژیکی و زیست محیطی و غذایی، اجتماعی شهر و ساکنان آن وارد حیطه ی عمل شود و با رویکرد زیرساخت های سبز در لابه لای ساختار شهری تأمین کننده ی بخش وسیعی از نیازها باشد، شش های شهری که تنها کاربری تفرجی داشته اند و اغلب بخش های وسیعی از فضای درون شهر را به خود اختصاص داده اند، اکنون می توانند پاسخ گوی نیازهای مبرم شهرنشینان شوند؛ و فضای سبز صرفاً مصرف کننده، به فضای سبز تولید کننده تبدیل شود. با تداوم و گسترش این استراتژی در شهر، شهر پذیرای سبک جدیدی از زندگی خواهد شد که سبب ایجاد ارتباط نزدیک با طبیعت، افزایش تعامل اجتماعی، بهبود اوضاع اقتصادی و سبب افزایش بهره وری از طبیعت را سبب می شود، این پژوهش با تحلیل جامع مقالات علمی منتشر شده در پایگاه های معتبر اطلاعاتی به بررسی تأثیرات احیای اراضی کشاورزی و احداث ادیبل پارک ها پرداخته است. همچنین از رویکردهای سیستماتیک برای غربالگری و تحلیل مقالات استفاده کرده و بر اساس چندین موضوع که از اهمیت بالایی در ادبیات تحقیق برخوردارند، دسته بندی شده اند. با مرور و تحلیل دقیق ادبیات موجود و شناسایی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف مطالعات پیشین به بررسی زیرساخت ها و فرصت ها و ظرفیت های موجود در شهر و ارائه ی راه حل ها و مدل های راهبردی و کاربردی در جهت توسعه ی پایداری شهرها پرداخته است.