مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
سازمان های دانشی
حوزههای تخصصی:
جذب نیروی انسانی، به عنوان اصلی ترین و مهم ترین سرمایه در یک نهاد دانش پایه، اهمیتی فراوان دارد. به این منظور فرایند تامین و جذب نیروی انسانی باید با ویژگی های خاص این نهاد های دانش پایه و شرایط بازار رقابتی امروز سازگار شود. در این مقاله فرایند جذب نیروی انسانی به عنوان یکی از اجزای اصلی تامین نیروی انسانی و یکی از فرایندهای مدیریت منابع انسانی مطالعه و فرایند جدید با رویکرد تطبیقی به سازمان های دانشی و نو آور داخل و خارج طراحی می شود.
هدف از این پژوهش دستیابی به یک نظام کارا و مؤثر، تأمین و جذب نیروی انسانی و ارائه رهنمودهای حاصل از یافته های پژوهش به ویژه تأثیر تسهیل فرآیند جذب بر نگهداشت کارکنان دانشی می باشد. در این پژوهش به روش اکتشافی و با مرور ادبیات مربوط به سازمان های دانشی، پیشینه پروژه، الگویابی از سه مؤسسه پژوهشی داخلی و چهار شرکت خارجی و نظرسنجی از کارشناسان و مدیران سازمان، مجموعه معیارهای مهم در طراحی فرایند جذب در قالب مؤلفه های کلیدی پنجگانه فرایند مدیریت تأمین و جذب نیروی انسانی ارائه گردید.
به طور کلی، یافته ها بیانگر ضرورت ایجاد یک سیستم موثر و رقابتی در جذب نیروی انسانی است تا بتواند به شناسایی و جذب بهترین ها بپردازد.
الگوی پرداخت حقوق کارکنان در سازمان های دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با توجه به نقش منابع انسانی در مدیریت دانش به ارتباط سامانه های انگیزشی مانند حقوق و دستمزد در ارتقای دانش و لیاقت کارکنان پرداخته شده است. براین اساس، به طرح های پرداخت حقوق افزایشی به عنوان تحولی در طرح های سنتی پرداخت حقوق اشاره می شود؛ این طرح ها، با توجه به عملکرد تعیین شده در حوزه ی فعالیت های موجود، حقوق مکفی را به کارکنان پرداخت نموده که با سه رویکرد «سنتی، دانشی، لیاقتی» در سازمان های مختلف قابل اجراست. حقوق دانشی و حقوق لیاقتی – در مقایسه با حقوق سنتی- در سازمان های دانش محور رواج بیشتری دارند که در این مقاله مبانی نظری و اجرایی آنها تشریح و بررسی شده است. همچنین، شرایط استقرار، نحوه ی طراحی و پیاده سازی حقوق دانشی و نتایج به کارگیری آنها، الگوسازی شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. برای همانندسازی با شرایط واقعی نیز مثال کاربردی از طراحی و پیاده سازی حقوق دانشی در یک کارخانه ی تولیدی، الگوسازی و ارایه شده است. به نظر می رسد الگوسازی مناسب پرداخت حقوق، در کنار سایر مؤلفه های الزامیِ مدیریت دانش، کلید اصلی خلق، گردآوری، اشاعه و تسهیم دانش با هدف ارتقای عملکرد و یادگیری کارکنان باشد.
شناسایی و تحلیل چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی در سازمان های دانش بنیان (با تاکید بر ابعاد فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
93 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، شناسایی چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی در بعد فرهنگی در سازمان های دانش بنیان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای و از لحاظ نوع روش، توصیفی – اکتشافی است. جهت گردآوری داده های کیفی از تکنیک تجزیه و تحلیل تم استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل مدیران و مسئولان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بوده اند، که بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی و به تعداد 20 مصاحبه در سال 1401 انجام شده است. بر اساس نتایج کدگذاری تم های فرعی و مقوله بندی تم ها، چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی دانشی به چهار دسته کلی چالش های فردی، گروهی، سازمانی و محیطی طبقه بندی شده اند. در این راستا، چالش های فردی شامل ابعاد شخصیتی، رفتاری، ادراکی و ارزشی، چالش های گروهی شامل تعارضات تیمی، قوانین غیررسمی تیم ها، عدم تقارن ساختاری تیم های دانشی با سازمان و شکل گیری خرده فرهنگ ها، چالش های سازمانی شامل ارزیابی، ساختاری، فرآیندی و مالکیت حقوقی و چالش های محیطی شامل پویایی فناوری های نوین، تحولات در رویکردهای توسعه منابع انسانی، تغییر و تحولات محیطی، تغییرات سازمانی و ضعف در زیرساخت های فناوری های نوین می باشند.
شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری باز در یک مرکز آموزشی - پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : این مقاله با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای نوآوری باز در یک مرکز آموزشی - پژوهشی اجرا شده است
روش: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها ترکیبی می باشد، در بخش کیفی از روش مصاحبه خبرگی و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده ی تعداد 8 نفر از اعضای هیئت علمی یک مرکز آموزشی - پژوهشی مطلع به مبانی مدیریت دانش و نوآوری بوده که به روش گلوله برفی و هدفمند انتخاب شده است.
یافته ها : پس از تشکیل جلسات هم اندیشی با خبرگان دانشگاهی و مطالعه ادبیات پژوهش های مرتبط، عوامل موثر بر اجرای نوآوری باز در دانشگاه استخراج و پس از پالایش، الگوی نهایی نوآوری باز در دانشگاه ارائه شد.
نتیجه گیری : براساس نتایج، عوامل کارتیمی، فرآیند سازمانی و فناوری سازمانی جزو عوامل اثرگذار بر نوآوری باز در دانشگاه و همچنین عوامل اقتصادی، شبکه سازمانی، روابط سازمانی، فرهنگ سازمانی و چابکی سازمانی در دسته عوامل تاثیرپذیر قرار گرفتند. و ضمناً شدت اثر عوامل به ترتیب عبارتند از 1- شبکه سازمانی، 2- کار تیمی، 3- فرهنگ سازمانی، 4- فرآیند سازمانی، 5- فناوری سازمانی، 6- اقتصادی، 7- روابط سازمانی، 8- چابکی سازمان
تحلیل پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
294 - 269
حوزههای تخصصی:
هدف: اینرسی دانشی تداعی گر استفاده از رویه ها، دانش یا تجربه قبلی برای حل مسائل و مشکلات جدید است. به عبارتی آینده را همچون امروز در نظر می گیرد. در واقع فرد و سازمان به دانش و تجربه قبلی خود برای رهایی از شرایط بی سابقه و جدید اعتماد دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان است.
روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهش های آمیخته (کیفی و کمّی) بوده که به صورت کیفی و کمّی و در پارادایم استقرایی- قیاسی قرار دارد. همچنین از لحاظ هدف،کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، اکتشافی است. با توجه به ماهیت پژوهش، جامعه آماری در بخش کیفی و کمّی، شامل خبرگان (مدیران شرکت های دانش بنیان استان لرستان و اساتید گروه مدیریت دانشگاه لرستان) هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 14 نفر از آنها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. بنابراین، براساس اصل کفایت نظری (وضعیتی که در آن هیچ داده و اطلاعات بیشتری یافت نشد که محقق پدیده مورد نظر را رشد دهد و دانش بیشتری کسب نماید)، تاسرحد اشباع، داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون، علاوه بر مطالعه مقاله، کتاب و... از مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای- کوهن تأیید گردید. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمّی پرسشنامه دلفی فازی است که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از روایی محتوا و نرخ ناسازگاری تأیید شد.
یافته ها: از آنجا که پژوهش حاضر دارای رویکردی آمیخته (کیفی و کمّی) است، نتایج حاصل در بخش کیفی نشان دهنده شناسایی پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان است. نتایج این بخش بعد از تحلیل داده ها به کمک رویکرد کدگذاری (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و نرم افزار اطلس تی (atlas.T)، نشان دهنده شناسایی پانزده عامل به عنوان پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بینان است. همچنین در بخش کمّی پژوهش با استفاده از روش دلفی فازی، اولویت بندی پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بینان انجام شد که نتایج نشان می دهد فاش شدن راهبردهای سازمان، افزایش قابلیت پیش بینی حرکات سازمان، افزایش جمود و رکود فکری، از بین رفتن خلاقیت و نوآوری، مقاومت در برابر تغییر و کاهش عملکرد، کاهش یادگیری سازمانی و کاهش چابکی و انعطاف پذیری، به ترتیب مهم ترین پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان هستند.
نتیجه گیری: دانش یکی از اساسی ترین و مهمترین راهکارهای رقابت در هزاره جدید تلقی می گردد. هر چقدر سازمان دارای منابع بسیاری باشد، اما از دانش و علم روز بی بهره باشد، تمامی منابع آن راکد می ماند و عملاً قادر نخواند بود به نحو مطلوب از آنها استفاده نماید. دانش و بهره مندی از آن می تواند مسیر رشد و تعالی سازمان را تقویت نماید و موقعیت آن را در محیط رقابتی بهبود بخشد. به دیگر سخن، دانش، استفاده کارآمد و موثر از دیگر منابع را برای سازمان مشخص می سازد. به این ترتیب، حاکم شدن اینرسی دانشی باعث می شود که سازمان در کسب دانش جدید و یادگیری باز ماند و به نسخه ها و راهبردهای قدیمی در حل مسائل و مشکلات خود اکتفاء کند. به عبارتی، روزبه روز جمود و رکود فکری در سازمان بیشتر می شود. لازم به ذکر است که خلق ایده های جدید و بدیع در سازمان از بین می رود و دیگر روش ها و فنون آن برای مقابله با تهدیدات تکراری و در نهایت برای رقبا قابل پیش بینی است. از سوی دیگر، عارضه اینرسی دانشی قابلیت پاسخگویی سریع و استفاده موثر و کارآمد از فرصت های به وجود آمده در محیط را از سازمان سلب می نماید و چابکی و سرعت عمل را مخدوش می سازد.