مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
معماری
حوزههای تخصصی:
در دهه های آینده آنچه مسلم است استفاده گسترده از صنعت رباتیک در ساخت می باشد که این موضوع منجر به تحولی شگرف در معماری خواهد شد. روش ها و تکنیک های ساخت به طور کامل دگرگون شده و پروسه های ماشینیزه جای روش های فعلی را در ساخت خواهد گرفت. هزینه های عملیات ساختمانی و نیاز به نیروی انسانی به طرز چشمگیری کاسته می شود، در طرف مقابل سرعت، دقت، ایمنی و امنیت افزایش خواهد یافت. این ها تنها مواردی نخواهند بود که ساخت به کمک ربات ها برای معماری آینده به ارمغان خواهد آورد. درک این نکته که در سال های اخیر پروژه های بسیاری در سراسر دنیا با استفاده از این ربات های سازنده ساخته شده اند کمک شایانی به پذیرش هرچه بیشتر و بهتر این تکنیک ها از سوی مؤسسات آموزشی، استودیوها و آتلیه های معماری و حتی سرمایه گذاران خواهد کرد. به هر حال نباید فراموش کرد معماری رباتیک هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد اما در همین مدت کم هویت مستقل خود را به عنوان یک گفتمان جدید در معماری عصر دیجیتال اثبات نموده است.
ارزیابی تأثیر اصول معماری بیوفیلیک در کیفیت طراحی مسکن در اقلیم شمال ایران (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسست از طبیعت و نظام های طبیعی در جریان زیست روزمره ی انسان شهرنشین یکی از دغدغه های مهم دوران معاصر تلقی می شود. یکی از فضاهای حائز اهمیت معماری مسکن می باشد. مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده است و مسکن به عنوان نیاز اساسی مطرح است، لذا توجه به مسکن به عنوان یک سرپناه، باید بتواند شرایط لازم را برای رشد فردی هر یک از افراد خانواده فراهم آورد و همچنین نیازهای روحی و روانی آنان را مرتفع سازد، حائز اهمیت است. طراحی بیوفیلیک به عنوان ابزاری توسط معماران استفاده می شود تا افراد داخل ساختمان ها را به طبیعت خارج از آن از طریق الگوهای و پارامترهای طراحی مربوطه به هم پیوند دهد. این الگوها در هر دو محیط داخلی و خارجی کاربردهای گسترده ای دارند و مزایای فیزیولوژیکی، شناختی و روانی به همراه دارند. لذا هدف این مقاله ارزیابی تأثیر اصول معماری بیوفیلیک در کیفیت طراحی مسکن در اقلیم شمال ایران است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی _ تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت اسنادی و میدانی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که توجه به اصول و شاخص های معماری بیوفیلیک در حین طراحی و اجرای مجتمع های مسکونی در نواحی شمال ایران در ارتقای کیفیت آن ها و به تبع آن افزایش میزان رضایتمندی ساکنان آن ها، تأثیر عمده ای دارد.
ارائه مدلی برای آموزش مشارکتی در طراحی معماری در دانشکده های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله زیاد میان آموزه های آکادمیک در دانشکده های معماری و کار حرفه ای در جامعه موجب شده تا فارغ التحصیلان دانشکده های معماری با روند اشتغال و حل معضلات معماری جامعه بیگانه باشند و این می تواند یکی از دلایل ناکارامدی آموزش طراحی معماری در ایران باشد. یکی از شاخصه های مهم که در دیدگاه های نوین تعلیم و تربیت در دنیا مطرح است آموزش مشارکتی و تعاملی است. در این شیوه یادگیرندگان با دغدغه منافع جمعی و حل مساله به صورت گروهی خو می گیرند بنابراین پس از فارغ التحصیلی توانایی بالاتری در شناسایی معضلات اجتماع و حل مسائل با همکاری و تعامل سایرین کسب می کنند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای آموزش طراحی معماری مشارکتی در خصوص کاستن از فاصله میان آموزش آکادمیک و حرفه صورت گرفته است. این پژوهش یک پژوهش نیمه تجربی است و انجام آن از طریق فرایندی گام به گام در راستای یافتن راه حل های مناسب برای مسائل پیش بینی نشده در مسیر پیمایش است که به طور استقرایی و با گرد آوری منظم و طبقه بندی شده داده های درجه اول صورت گرفته است . گرداوری داده ها از طریق مطالعه کتابخانه ای ، مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه انجام شده است . تحلیل داده ها از طریق طبقه بندی داده ها ، خلاصه سازی ، تهیه جدول ونمودار ، تغییر شکل داده های کیفی به عدد و رقم، یکپارچه سازی داده ها ، آزمون فرضیه ، شناسایی علیت و پاسخ به فرضیه صورت گرفته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که این مدل ضمن هم افزایی در آموزش می تواند موجب کارامدی آموزش طراحی در میان دانشجویان شود و فاصله میان آموزش آکادمیک و بازار کار را تا حد زیادی کاهش دهد.
ارائه چارچوبی برای معماری نظام نوآوری فناوری اطلاعات با تأکید بر اشاعه فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۷۹
37 - 65
شواهد تجربی نشاندهنده نقش مؤثر فناوری اطلاعات (فاوا) در توسعه اقتصادی کشورهای پیشرفته است. لذا، کشورهای در حال توسعه نیز برای جهش اقتصادی مبتنیبر فناوری اطلاعات، باید تحلیل درستی از راهکارهای بهرهگیری از تحولات فناورانه در راستای رشد اقتصادی خویش داشته باشند. رویکرد نظام نوآوری، یکی از تئوریهای شایع در تحلیل توسعه نوآوریهای فناورانه محسوب میشود. گرچه، این رویکرد هنوز انسجام مفهومی کامل نداشته و همچنین از غنای متدلوژیک و ابزارهای تحلیلی گسترده برخوردار نیست. در این مقاله، با عاریه گرفتن مفهوم معماری از حوزه دانش معماری سازمانی فناوری اطلاعات، به معرفی مفهوم بدیع معماری نظام نوآوری فناوری اطلاعات و ارائه چارچوبی برای تعریف دقیق این مفهوم پرداختهایم. چارچوب ارائه شده با الهام از چارچوب معروف زکمن و با استفاده از مفاهیم مطرح در تئوری نظامهای نوآوری طراحی شده است. همچنین در قالب چارچوب مزبور، با استفاده از مطالعه پیمایشی مدل نهادی (فهرست نهادها) اشاعه فاوا در ایران تحلیل شده است. روششناسی استفاده شده در این پژوهش، روش تحقیق ترکیبی است. درمجموع 42 نهاد در سه سطح نهادهای عینی (فیزیکی)، مقرراتی و هنجاری مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مورد وضعیت فعلی نهادهای مؤثر در اشاعه فاوا در ایران نیز، نتایج پژوهش نشان میدهد که در هر گروه نهادی در کشور مواجه با کاستیهای نهادی در اشاعه فاوا هستیم. البته این استنتاج در سطح مصادیق، برای تمام مصادیق نهادی صادق نمیباشد. نهایتاً، با ذکر الزامات سیاستی استفاده از چارچوب طراحی شده میتوان آن را در تحلیل سایر فناوریها و حتی کلیت نظام نوآوری کشور نیز بهکار برد.
بررسی تاثیر طبیعت بر طراحی مجتمع های مسکونی در شهرستان شیراز
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر نگرش کمی به موضوع مسکن، رویکرد سودگرایانه نسبت به زمین، عدم توجه به معنا و کیفیت فضایی و غفلت از تاثیر گذاری محیط بر روان آدمی منجر به نادیده گرفتن بسیاری از نیازهای اساسی انسان از جمله ارتباط او با طبیعت شده است. این درحالی است که باور داریم انسان جزئی از طبیعت است و تدوام و پویایی زندگی او در گرو ارتباط نزدیکش با طبیعت می باشد. از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به معماری گذشته شاهد ارتباط قوی میان طبیعت و معماری در اقلیم ها و نقاط مختلف جهان می باشیم که این ارتباط از طریق راهکارهای خلاقانه ای صورت پذیرفته که هم اکنون نیز نیاز به مطالعه و شناخت دارد. این ارتباط متوازن میان طبیعت و معماری در گذشته نه تنها حافظ محیط زیست بوده بلکه باعث کاهش خطرات و بلایای طبیعی بر زندگی انسان بوده است از این رو در این پژوهش بر آن شده ایم که با در نظر گرفتن چند فاکتور طبیعت اعم از گل ، آب، درختچه های سبز و چمن، به بررسی تاثیر کلی طبیعت بر طراحی مجتمع های مسکونی بپردازیم برای پرداختن به این بحث از پرسشنامه محقق ساخته 18 سوالی و توزیع آن بین 100 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر شیراز و تحلیل داده های بدست آمده در نرم افزار spss بهره گرفته ایم. نتایج بدست آمده ناشی از تحلیل T تک متغیره و آزمون آنوا و توکی حاکی از آن است که طبیعت آب و گل بیشتر از طبیعت درختچه سبز و چمن تاثیر بهتر و بسزا تری در طراحی مجتمع های مسکونی شهر شیراز داشته اند.
بررسی میدان های تاریخی شیراز(قبل از صفویه تا قبل از پهلوی)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین اجزای جدایی ناپذیر معماری قدیم و بافت های تاریخی شهرها، میدان ها بوده اند که امروزه یا به کلی از بین رفته اند و یا تغییر شکل داده اند. میدان ها به دلیل اهمیّتی که در شهرسازی قدیم داشته اند در همه شهرها وجود داشته اند. در این پژوهش میدان های تاریخی شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفته که دوره زمانی قبل از صفویه تا اواخر دوره قاجار را در بر دارد. حاصل این پژوهش نشان می دهد تا دوره پهلوی میدان های زیادی در شهر شیراز وجود داشته و با توجه به تغییر شهرسازی در اوایل دوره پهلوی، فلکه ها جای میدان ها را در این شهر گرفتند. در این پژوهش ضمن معرفی میدان های شهر شیراز، این نتیجه را در پی دارد که این شهر از زمان قبل از صفویه تا آنجایی که منابع به ما اطلاعات می دهند دارای میدان بوده و تا اواخر دوره قاجار میدان ها در معماری و شهرسازی جزو عناصر اصلی بوده اند تا این که به فراموشی سپرده می شوند. روش پژوهش در این مقاله بر اساس کتابخانه ای و استفاده از منابع دست اول و در روش میدانی نیز تنها موقعیت میادین مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی روایت جهانگردان مسلمان از بنای کعبه و مسجدالحرام (قرن 8- 3 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجدالحرام و کعبه پیش از اسلام و پس از آن به سبب حدوث بلایای طبیعی و غیرطبیعی بارها مورد بازسازی قرارگرفته و تغییرات کلی و جزیی در ابعاد آن صورت پذیرفت و تا نیمه دوم قرن دوم قمری گسترش حداکثری یافت. اما درخصوص اینکه از قرن سوم تا هشتم قمری چه تغییراتی در بنای آنها حاصل شد و کدام متغیرها در آن دخیل بود، گزارش جهانگردان می تواند اطلاعات دست اولی را در اختیار قرار دهد. یافته های قابل تطبیق شامل گزارش های سیاحان است که پژوهشگر با رعایت ترتیب زمانی آنها را مقایسه و نتایج حاصل را در ابعاد مسجدالحرام، حجراسماعیل، مقام ابراهیم وکعبه گزارش نموده است. نتایج حاکی از تشابه تقریبی در گزارش ها، تغییرات کمی محدود و تحول کیفی و هنرمندانه در بناهاست، اما تفاوت روایت ها، متاثر از دیدگاه های متمایز و فضای فرهنگی حاکم بوده است. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی همراه با مطابقت داده ها سعی دارد گزارش جهانگردان مسلمان را در خصوص بناهای مذکور واکاوی و مطابقت نماید.
بازخوانی سفرنامه ها به منظور مطالعه معماری گرمابه ها در تاریخ ایران
حوزههای تخصصی:
بدون شک، سفرنامه ها یکی از مهم ترین اسناد موجود درباره تاریخ ایران هستند که ترجمه، بازخوانی و تحلیل مطالب آن ها می تواند در روشن شدن نقاط تاریک پیشینه ما کمک شایانی بنماید. به جهت قلّت منابع مکتوب، در ضرورت و اهمیت تدقیق در بازخوانی سفرنامه ها، نمی توان تردیدی روا داشت. همچنین می دانیم که از حمام های قدیمی، آثار چندانی بر جای نیست زیرا بنا به دلایل گوناگون، حمام ها از آسیب پذیر ترین گونه های معماری هستند که همواره مورد تغییر یا تخریب قرار گرفته اند. به همین دلیل، اشارات موجود در سفرنامه ها، اهمیتی دو چندان می یابند. مقاله حاضر، برخی از مهم ترین سفرنامه ها را با نگاهی تحلیلی و تطبیقی، در جستجوی وجوه معمارانه گرمابه ها پیموده؛ و وجوه مردم شناختی حمام ها را به فرصتی دیگر وانهاده است. روش پژوهش، روش تاریخی است. از منظر هدف نیز پژوهش حاضر را می توان یک تحقیق توصیفی تطبیقی دانست. در گردآوری اطلاعات نیز شیوه کار بر مطالعه اسنادی و کتابخانه ای استوار است. نتایج حاصل نشان می دهد که در سفرنامه های مورد بررسی، ۲۸۱ بار به وجوه گوناگون معماری حمام ها اشاره شده است. مجموعه سفرنامه های ناصرالدین شاه با ۳۴، سفرنامه پولاک با ۲۶، و سفرنامه دروویل با ۲۴ مورد اشاره، دارای بیشترین فراوانی درباره معماری حمام ها هستند.
رویکردهای جهانی به حضور ساخت ارهای جدید در زمینه تاریخی (بررسی نظریه ها و توافق نامه های بین المللی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱
7-18
حوزههای تخصصی:
اگرچه حفاظت به عنوان گام اول در امر احیاء شناخته می شود، اما بسیاری از بناها و مناطق تاریخی همزمان با حفاظت نیازمند توسعه نیز می باشند؛ درواقع توسعه و حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی می تواند سبب تداوم تاریخ و غناء یافتن محیط های تاریخی گردد. اما آنچه که در این میان مهم می باشد نیاز به تدوین دستورالعمل هایی جامع پیرامون طراحی این گونه ساختارهای جدید است. در این راستا و پیش از هر چیز، توجه و درنظر گرفتن اصول پذیرفته شده ی جهانی در این حوزه، ضرورت دارد. امروزه با گذشت حدود دو قرن از آغاز جنبش حفاظت از ثروت های فرهنگی- تاریخی با مجموعه های از منشورها، قطعنامه ها و توصیه های جهانی در زمینه ی مواجه با میراث گذشتگان روبرو هستیم که حاصل تجارب بدست آمده از رویکردهای گوناگون در این حوزه و در کشورهای مختلف جهان می باشند. هدف از مقاله ی پیشِ رو، بررسی ایده ها و نظریه ها، توافق نامه ها و منشورهای مرتبط با حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی، جهت استفاده از آنها به منظور دستیابی به رهنمودهای طراحیِ ساختارهای جدید در زمینه تاریخی می باشد؛ از این رو در ابتدا به بررسی تئوریِ نظریه پردازانی پرداخته می شود که تأثیر بیشتری بر رویکردهای پس از خود داشته و زمینه ساز تدوین اصول بین المللی گشته اند؛ سپس در پی آن مفاد توافق نامه های بین المللی که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به این حوزه اشاره داشته و توانسته اند اصولی کلیدی را در این خصوص ارائه دهند، بیان می شود. در انتها با تنظیم جدولی براساس رویکرد هر یک از توافق نامه های مورد بررسی، به روند تکاملی این نگرش ها در مقیاس بین المللی پرداخته می شود.
آفرینش اثر معماری در نگاه به خلقت جهان آفرینش از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
5-15
حوزههای تخصصی:
«خلق» فعل خدای تعالی است و خالقیت و خلاقیت هم صفت اوست، ولی از آنجا که خداوند آدمی را بر صورت خود آفریده و در گل او روح دمیده است، به واسطه خلیفه الله بودن باید متصف به اوصاف پروردگار و مظهر اسماء و صفات خداوندی بر روی زمین باشد. این پژوهش به دنبال آن است تا با مقایسه روند آفرینش طبیعت از منظر قرآن کریم نقشه راهی در جهت آفرینش و خلق آثار هنری و بالاخص معماری به دست آورد و در ادامه عملکرد یک معمار را در تعامل با چرخه هستی به بحث گذاشته و کلیتی نمودار گونه از روند آفرینشی وی ترسیم نماید.در این راه از روش تحلیلی- تفسیری بهره گرفته شده است که جمع آوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. در پایان این مطالعه نشان می دهد، همان گونه که خداوند با دمیدن روح خلاقه خود در جسم بی جان، آدمی را می آفریند؛ انسان نیز در مقام جانشین وی با دمیدن روح خلاقه خود در کالبد مواد خام و بی جان به آنها زندگی می بخشد و بدینسان هنر از انسان زاییده می شود. از سویی آفرینش همواره به صورت فرآیندی انجام پذیر است و در تمامی مراحل آفرینش همواره عناصر متضاد در کنار یکدیگر وجود داشته و نقش تکاملی برای یکدیگر دارند؛ نوعی تنوع که همگی از یک سرچشمه جاری، و با هم به تکامل می رسند. به عبارت دیگر می توان چنین بیان کرد: در آفرینش؛ خداوند با تشابه پیوستگی را نمایان ساخته و با تنزیه؛ هویت و شخصیت را به هر عنصری عطا نموده است.
نقش معماران بر عملکرد لرزه ای ساختمان های میان مرتبه متعارف با بهره گیری از تجارب زلزله های گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
35-45
حوزههای تخصصی:
اهداف: از آغاز دوران مدرنیسم هنگامی که معماران، بهره گیری زیبایی شناسانه از اسکلت های فلزی و بتنی در ساختمان را آغاز نمودند، مشکلات پیکربندی لرزه ای جدیدی نیز بروز کرد؛ علی رغم وجود آیین نامه های لرزه ای، بسیاری از مواقع سطح ایمنی مورد نظر در ساختمان ها به دلیل کم توجهی در طراحی و اجرا حاصل نمی شود. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان نقش معماران بر عملکرد لرزه ای ساختمان های میان مرتبه متعارف با بهره گیری از تجارب زلزله های گذشته بود. اطلاعات و روش ها: در مطالعه تجربی حاضر با توجه به رویکرد پهنانگر تحقیق، از طریق مشاهده خسارات وارد بر ساختمان های اسکلت بتنی و فلزی در زلزله های گذشته به نوعی از یک آزمایشگاه استفاده شد. داده های تحلیلی در پنج حوزه شامل بستر و ساختگاه، هندسه و فرم معماری، هندسه و فرم سازه، جزئیات عناصر معماری، جزئیات عناصر سازه ای از طریق روش استدلال منطقی با فرآیند مطالعه، طراحی و اجرا تطبیق داده شده و نهایتاً کلیه آسیب های بالقوه به صورت یک ماتریس کنترلی پایه برای استفاده معماران تنظیم شد. یافته ها: طبق مدل طیفی پنج قسمتی برخلاف تصور اولیه که در ساختمان های اسکلت فلزی و بتنی تمام مسئولیت طراحی ساختمان در برابر زلزله به عهده مهندسین سازه بوده و همچنین برخلاف نظر برخی دیگر از محققان که نقش معماران را در حد طراحی اولیه فرم بنا می دانند، معماران نقش تعیین کننده ای بر طیف وسیعی از عوامل موثر در عملکرد لرزه ای ساختمان در فرآیند مطالعه، طراحی و اجرا به عهده داشتند. نتیجه گیری: معماران نقش تعیین کننده ای بر طیف وسیعی از عوامل موثر در عملکرد لرزه ای ساختمان در فرآیند مطالعه، طراحی و اجرا به عهده دارند.
فناوری بایومیمیک و الهام از طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
47-55
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت تکنولوژی پیش درآمدی برای ظهور روش های متنوع در زمینه الهام از طبیعت مانند بایومیمیک شده است که موجبات عدم تشخیص نحوه الگوبرداری و چگونگی الهام از طبیعت را به قصد بررسی علمی پروژه های معماران از منظر بایومیمیک فراهم کرده است. هدف پژوهش حاضر تعریف الگویی با استفاده از فناوری بایومیمیک و الهام از طبیعت بود. نتیجه گیری: عملکردگرایی از مشخصات بارز سبک بایومیمیک معماری است. معماری کالاتراوا ارگانیک ساده، اندام وار و عاری از پیچیدگی های فرمی گائودی است. الهامات وی از طبیعت در سطوح استعاره ای، تقلید فرمی و عملکردی و در آثار گائودی ، گاه تنها به صورت عینی و تقلید فرمی دیده می شود. حرکت و عملکردگرایی در کارهای کالاتراوا به علت دوره های متفاوت زمانی و پیشرفت تکنولوژی و تاثیرپذیری از معماران سازه گرا، در قیاس با گائودی نمود بیشتری می یابد. کالاتراوا در معماری تحت تاثیر گائودی بود. کالاتراوا با لحن روز و بهره گیری از سازه و تکنولوژی، در بستر مدرن از فرهنگ و بوم خود فراتر می رود، حال آنکه گائودی با رشد در بستر نئوکلاسیسیم و با تکیه بر هندسه و تجرد فرهنگی زمان خود معمار سورئالیستی شد که با پشتوانه سمبل ها و یادمان های تاریخی و فرهنگی اسپانیا و با تاثیر از عواملی مانند محیط، بستر خانوادگی، مذهب، همزمانی با انقلاب صنعتی و تاثیر از معماران فرم گرا و سازه گرا، نه تنها نبوغ هنری خود را جاودانه ساخت بلکه بر معماران سازه گرای پس از خود نیز تاثیر گذاشت. این دو معمار در الهام از طبیعت به فرم و عملکرد توجه داشتند. گائودی را می توان معمار بایومورفیک و کالاتراوا را معمار بایومیمیک دانست.
مسیر جاده ابریشم نمودی از معماری سبز "پایداری و مقابله با تغییرات اقلیمی در معماری و شهرسازی مناطق گردشگری "(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
57-69
حوزههای تخصصی:
در گسترش شهرهای امروزی عدم برنامه ریزی و تدابیر لازم نسبت به محورهای گردشگری و شهرها مشهود است و عدم توجه در این زمینه منجر به ایجاد فضاهای شلوغ و پر غوغای شهری گردیده است . سوال این است که آیا فضاهای باز عمومی شهر در عین حالی که از مهمترین عناصر شهری است می تواند با هدف احیاء هویت شهرها، موجب جذب گردشگر شود؟ برای دستیابی به حوزه معماری پایدار با انتخاب روش های نوین و با استفاده از فن آوری های جدید در پایداری شهرکهای هوشمند،اولین گام علمی موثر است. برای دستیابی به هدف اصلی تحقیق توسعه شهرسازی نمونه با توجه به فرهنگ اسلامی ایرانی و بهره مندی صحیح از شرایط آب و هوای منطقه ای بر اساس نیازهای تغییرات اقلیمی اخیر در مقابله با چالشهای ناشی از آن در معماری و شهرسازی مناطق گردشگری مد نظر قرار گیرد. براساس فرضیات تحقیق، توسعه معماری سبز و پایدار امروز ماحصل دستاوردهای جدید توسعه شهری است که متدولوژی های ویژه در بهینه سازی و استفاده از امکانات موجود جامعه در معماری ایرانی سر لوحه کار قرار گرفته است. در این پژوهش با مبنا قرار دادن انرژیهای تجدید پذیر، استفاده از فن آوری پیشرفته و مواد و مصالح نوین برای ساخت سریعتر با کیفیت بالاتر و با نوآوری های خاص در مقایسه با روشهای موجود ساخت و ساز مد نظر قرار گرفته است؛ همچنین روشهای بومی، سیستم گرمایش و تهویه طبیعی، باز یافت و استفاده مجدد از مصالح، بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و زباله های انسانی و با کاهش مستمر مصرف انرژی های فسیلی و تجدید ناپذیر، صدمات محیط زیست را کاهش می دهد؛ بر اساس نتایج و یافته های پژوهشی در نوآوریها وجود منابع مناسب انرژی های پایدار و هوشمند سازی شهرکها در مسیر جاده ابریشم نیازهای آینده مکان توسعه گردشگری را برطرف کرده است.
تأثیر فضای معماری مدرن در وسعت بخشیدن به دامنه آگاهی ناظر و ریشه یابی آن در نظریه تن- آگاه مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
19 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: براساس دوگانه انگاری دکارتی، انسان و جهانِ اطراف او به دو موضوع جدا از هم تفکیک شدند؛ تفکیکی که با اصرار بر بصرمحوری محیط های مدرن امروزی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. پدیدارشناسانِ بسیاری در پی زدودن این فاصله بودند، از جمله موریس مرلوپونتی که با طرح نظریه تن-آگاهی، حضور تن را موضوع بلافصلِ آگاهی معرفی کرد. شاید بتوان این گونه گفت که ایده دوگانه انگاری در هنر و معماری بیشتر بدین دلیل فراگیر شده است که پیام اثر هنری و شکل گیری آن براساس نقد، در این دوران، نادیده گرفته و هم زمان یکپارچگی حواس هم نادیده انگاشته شده است. هدف: هدف این مقاله شناخت مفهوم تن-آگاهی و تأثیر آن بر افزایش غنای ادراک محیط است. بدین منظور پرسش اصلی تحقیق بدین صورت مطرح می شود: آیا فضای معماری مدرن باعث وسعت بخشیدن به دامنه آگاهی انسان می شود؟ روش تحقیق: این مقاله، با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی، سعی دارد از طریق تبیین مفاهیمی چون شناخت، ادراک، تجربه، آگاهی و بدنمندی در معماری و ارتباط آن ها با هم، اثر معماری مدرن بر آگاهی ناظر را مشخص کند. نتیجه گیری: تمایز در فرم، به عنوان یکی از اثرات برآمده از نقد (به عنوان بنیان تفکر مدرن)، در جنبه های مختلف معماری مدرن دیده می شود و در کنش با مخاطب در شکل گیری شناخت و ادراک آگاهانه او مؤثر است. فرم، به عنوان زبان نقد در معماری مدرن، باعث شناختی است که به مفهوم ادراک و تجربه آگاهانه وابسته است و این خود به مفهوم بدنمندی وابستگی دارد. به نظر می رسد که در معماری حواس برای تن و ادراک مانند تابلویی کوبیستی است که در آن سوژه تابلو فرمِ فضا است. بر این مبنا، آگاهی خاستگاه فرایند ادراک نیست، بلکه نتیجه آن است. معماری مدرن تنها ابژه شناخت نیست، بلکه ابزاری برای شناخت و گسترش آگاهی و جزئی از بدن ما برای ادراک جهان است.
بررسی تطبیقی و ترجمان تصویری ملودیک هنر موسیقی به هنر معماری با تامل بر عناصر بصری نقطه، خط و سطح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همیشه سعی شده تا بین هنرهای گوناگون از جمله معماری، موسیقی، مقایسه صورت گیرد؛ ولی تاکنون، رابطه دقیق آن ها در سطح موسیقی یا معماری سنتی یک فرهنگ مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا، امروزه، شاهد گسستگی آن ها و افت کیفیت در ساخت و تولیدات هنری می باشیم. این مقاله، سعی در پاسخ گویی به این پرسش را دارد: ترجمان تصویری ملودیک هنر موسیقی به هنر معماری از طریق عناصر نقطه، خط، سطح و وجوه اشتراک آن ها چگونه صورت می پذیرد؟ در نتیجه، با توجه به فاصله هنرها از یک دیگر، این پژوهش، تلاش می کند به بررسی شاخصه های مشترک در دو هنر معماری و موسیقی در ده دسته بندی سلسله مراتب، اصل وحدت، تقارن و انعکاس، ضرب یا ریتم و تکرار، تضاد، افت و خیز، عامل مفروض، رنگ، پرسپکتیو و تناسبات ریاضی بپردازد. هم چنین، هدف از ارائه این پژوهش، با توجه به کاربرد عناصر پایه، مانند نقطه، خط و سطح در هنرها، بازخوانی تعاریف این عناصر بصری، مقایسه تطبیقی و یافتن چگونگی به کارگیری آن ها در دو هنر معماری و موسیقی از طریق ترجمان ملودیک تصویری آن ها می باشد. این پژوهش، به صورت تحلیلی-توصیفی، براساس روش کیفی و استدلال منطقی و با استفاده از معانی و تعاریف موجود در مطالعات اسنادی و کتاب خانه ای، تفسیر و طبقه بندی شده است. نتایج نشان می دهد که، با بررسی و ترجمه تصویری قطعات موسیقی ایرانی در سه ساختار مختلف، می توان به نماهای معماری با نظمی خاص و ساختاری مشخص دست یافت؛ که هر ردیف از آن ها، می تواند نشان دهنده چند میزان تعریف شده از یک قطعه موسیقی باشد.
بازتاب فرهنگ در معماری سکونتگاه های ایلات، نمونه مورد بررسی: عشایر ترکمن
حوزههای تخصصی:
در پهنه وسیع ایران زمین اقوام گوناگونی با فرهنگ ها، باورها و اعتقادات مختلف ساکن هستند. مطالعه و بررسی فرهنگ اقوام مختلف و حفظ میراث فرهنگی و تمدن یک قوم در هر کشوری از اهمیت به سزایی برخوردار است. در میان اقوام مختلف ایرانی ترکمن ها یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین قوم های ایرانی هستند، که عمدتا در کناره های شرقی دریای خزر شامل بخش های شمالی و شرقی استان گلستان و در بخش هایی از خراسان موسوم به ترکمن صحرا سکونت دارند. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت شناخت بازتاب مولفه های فرهنگی در سکونتگاه های قوم ترکمن که با تمرکز بر واحدهای سکونتی، مصالح، نمادها و نشانه های به کار گرفته شده در آن، محل استقرار زنان و مردان، دست بافت ها و فعالیت آن ها شکل گرفته است. مهم ترین سکونتگاه ﺗﺮکﻤﻦﻫﺎ، آﻻﭼیﻖ ایﺸﺎن ﺷﻤﺮده ﻣیﺷﺪ که شباهت بسیاری به یک مسکن دائمی دارد. ﺳﺎﺧﺖ آلاچیق ها مراسم همراه آﻧ ﻬﺎ ، ﺗﺰییﻨﺎت داﺧﻠی آﻻﭼیﻖ ﻫﺎ، ﻧﻮع ﺧﺎص زﻧﺪﮔی ﺗﺮکﻤﻦﻫﺎ را ﻧﺸﺎن ﻣی دﻫﺪ. بر این اساس پژوهش زیر از طریق روش کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است تا مولفه های فرهنگی قوم ترکمن را بر اساس نمادها و نشانه های به کار گرفته شده در معماری سکونتگاه های این قوم را شناسایی کرده باشد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که نحوه ساخت، تفکیک فضایی، چیدمان و تزئینات فضای داخلی آلاچیق ترکمن ها ریشه در نمادها و نشانه های فرهنگی این قوم دارد.
الگوی هویت پایدارِ معماری، مبتنی بر طراحی فرایندی
حوزههای تخصصی:
طراحی مبتنی بر فرایند، گفتمانی روشمند برای ایجاد الگوهای علمی از روش و محتوی معماری است به گونه ای که باعث افزایش ادارک محتویی و شفافیت در روش گردد. چنین گفتمانی با روش مسئله پنداری، سعی دارد محتوی معماری را در بلند مدت مورد بازشناسی علمی قرار دهد که به هویت بخشی روشمند به آن منجر شود. بر این اساس، مفهوم پایداری در هویت معماری، مقوله نظری است که به تدوین یک چارچوب کلی، برای جایگاه دهی و ارتباط شناسی عوامل موثر بر معماری، کمک شایانی میکند. با توجه به نقش کلیدی طراحی در معماری، بدیهی است تمرکز بر چنین مقوله ای، راه را برای نظریه پردازی های آینده (خصوصا از نوع اثباتی) هموار تر میکند. پژوهش بنیادین حاضر سعی دارد به روش کیفی (گفتمان شناسی تطبیقی) با بازشناسی کلیات ماثر بر روند طراحی، آنها را در کلی ترین حالت ممکن دسته بندی، نامگذاری، و به آنها، جایگاهی مفهومی دهد، و نهایتا به صورت پیشنهادی، چارچوبی برای بهره گیری روشمند از آنها را ارائه نماید. بدین صورت، هدف هویت بخشی مبتنی بر طراحی فرایندی(گام به گام)، را محقق کند. بدیهی است داشتن روند کل گرایانه باعث خواهد شد، در مواجهه با عوامل جدید احتمالی در آینده، بتوان ضمن تمرکز بر مراحل طی شده، بر افزودن و جایگاه دهی به عوامل جدید، عمل کرده و از تکرار مراحل قبل پرهیز کرد. در کلیه مراحل پژوهش تلاش شده است، مفهوم پایداری در سه وجه: ثبات بخشی به رویه طراحی معماری، استفاده از گفتمان فرایندی، و ارائه چارچوب هویت آفرینی مبتنی بر طراحی فرایندی تعریف شده است، تا نتیجتا چارچوب جامع و منعطف پیشنهاد شده، ضمن پوشش داشته های موجود معماری، باعث کاستن از آسیب های سرعت تحولات علمی معاصر بر رویه طراحی و جلوگیری از کم رنگ شدن نقش مبانی نظری در آن، گردد.
ریشه های تاریخی چالش سنت و تجدد در معماری معاصر قاجاریه ( 1785-1925 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
76-85
حوزههای تخصصی:
دوران قاجار نمودی از چالش سنت و تجدد در معماری است. از نقوش سرستون ها یا نقوش بالای سر در ورودی ها گرفته تا عناصری همچون سنتوری، فرم پنجره و حتی اقتباس حجمی از فرم ساختمان، تنها گوشه ای از معماری عصر قاجاریه را نشان می دهد. این درآمیختگی نه تنها در معماری بلکه با تحولاتی در سایر ارکان و پدیده های اجتماعی ایران رخ داد و این اقدام در جای خود تجددخواهی به شمار می رفت. از این رو ضمن بررسی سنت و تجدد به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1( نحوه مواجه شدن با معماری غرب در تجربه معماری معاصر دوران قاجار چگونه بوده است؟ 2( آیا می توان رابطه ای میان گرایش معماران به طراحی اجزای معماری مبتنی بر معماری غربی و زمان شکل گیری آثار معماری مشاهده نمود؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش ها از روش تحقیق استدلال استقراری، از تکنیک های توصیفی- تحلیلی و تحلیلی- تفسیری استفاده می شود، برای جمع آوری آرای افراد مطلع در حوزه معماری از تکنیک پرسش نامه استفاده می شود. نتایج نشان می دهد که تأثیر معماری اروپا بر معماری ایران در دوران قاجار ابتدا خود را در ساختمان های سلطنتی، سپس در بناهای عمومی و دست آخر در معماری مسکونی نشان داد.
بررسی ویژگی های مشترک شعر سبک هندی و معماری دوره صفوی (با تکیه بر اشعار صائب تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از دوره های مهم فرهنگ ایرانی دوره صفویه است؛ در این دوره، تبادلات فکری و فرهنگی موثری بین فرهنگ ایرانی و فرهنگ شبه قاره هند، وجود داشته است. از سویی تاثیر شبه قاره بر فرهنگ ایرانی در اصطلاحاتی همانند «سبک هندی» آشکار است و از سو دیگر، بسیاری از شاعران ایرانی در دربارهای هند نقش مهمی در پرورش تفکر و زبان فارسی در شبه قاره داشته اند. این تاثیر و تاثرها جزیی جدایی ناپذیر از فرهنگ دوره صفوی است. هدف این مقاله، شناخت بهتر پیوندهای فرهنگ شبه قاره و ایران در دوره ای خاص است و بر این مبنا، یکی از سوالات این تحقیق، چگونگی تاثیر و تاثر فرهنگ ایرانی و هندی و پیگیری آن در شعر و معماری این دوره با تاکید بر اشعار صائب است. دیگر اینکه چه ویژگی های مشترکی بین معماری و شعر این دوره قابل شناسایی است. بنابراین این مقاله، با روش تحلیل مقایسه ای، به پنج مورد مشترک در هر دو هنر می پردازد و نمونه هایی برای آن ها ذکر می کند. این پنج مورد عبارتند از: توجه به جزییات دقیق، قرینه سازی، استفاده از رنگ های متباین، تزیینات و عدم نوآوری و تقلید، از جمله این موارد هستند که در این مقاله بررسی شده اند.
میراث معماری تیموری در خراسان
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
117-130
حوزههای تخصصی:
دوران حكومت تیموریان یكی از درخشان ترین ادوار تمدن اسلامی و دوران اعتلای هنر و معماری ایران محسوب می شود. سبک معماری خاص و تزئینات زیبای به جای مانده در ابنیه عصر تیموری قابل توجه است. در این دوره، معماری از نظر عظمت و غنای تزئینات به شكوفایی كم سابقه ای دست یافت که در بناهایی چون مدرسه غیاثیه خرگرد، مدرسه دودر و مسجد گوهرشاد قابل مشاهده هستند. مساجد و مدارس عصر تیموری و نیز آرامگاه های خانوادگی و بناهایی که بر قبور شخصیت های سیاسی و علمی این دوره ساخته شده به نوعی نمایانگر سبک معماری آن همچون سردرها و گنبدهای مرتفع و پیازی شکل و نیز تزئینات زیبا با غلبه رنگ لاجوردی است که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند. زیارتگاه هایی که بر قبور شیخ احمد جامی و ابوبکر تایبادی ساخته شدند از ابنیه آرامگاهی عصر تیموری در خراسان به شمار می روند. همچنین بناهای دیگری چون کاروانسراها، آب انبارها، میل و... در این دوره ساخته شد که اگرچه ممکن است بخش زیادی از این بناها از بین رفته باشد و یا در دوره های بعد بازسازی شده باشد اما همچنان گویای ذوق و هنر معماری عصر تیموری است. در این پژوهش به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی به بررسی معماری و تزیینات این بناها پرداخته شده است.