مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
شعر معاصر
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
80 - 97
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نظریه ای ادبی است که استقلال متون را نمی پذیرد و هر متن را در ارتباط مستمر و مداوم با متون پیشین و هم عصر خود می داند. متون همواره عناصری از هم را می گیرند. این عناصر می توانند شامل نقل قول های مستقیم و غیرمستقیم، وام گیری مضمون و اندیشه و فکر، عناصر بلاغی و ادبی، زبان و واژه باشد. در اثر هر شاعر و نویسنده ای بلااستثنا می توان جلوه هایی از این رابطه بینامتنی را دید. شعر صلاحی از شاعران معاصر ایران نیز تلاقی گاه متون پیشین و هم عصرش است و جلوه های رابطه بینامتنی در شعرش آشکار است. هدف پژوهش حاضر آشکار کردن ابعاد رابطه بینامتنی صلاحی در زمینه هایی چون تصویر و زبان با شاعران هم دوره و سنّتی است. با نظر به اهمیت بینامتنی ضمنی در ساحت زبان و واژگان و عناصر بلاغی و تصویر شعری در شعر صلاحی، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، رابطه بینامتنی شعر این شاعر را در ساحت های مذکور به شکل درزمانی و همزمانی بررسی می کند. نتیجه پژوهش حاضر نشان از رابطه بینامتنی گسترده شعر صلاحی در بُعد بینامتنیت همزمانی (معاصران) و درزمانی (پیشینیان) دارد. بینامتنیت همزمانی او از میان معاصران، با سهراب سپهری بسامد بالایی دارد. همچنین او بیشترین رابطه بینامتنی را در میان شاعران سنّتی با حافظ دارد و این ویژگی، نشان از قبول و پسند ذهن و زبان این دو شاعر از جانب صلاحی است.
تحلیل نشانه شناختی شعر ستاره دور نادر نادرپور بر اساس نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
26 - 41
حوزههای تخصصی:
نظریه نشانه شناسی رویکردی نظام مند، خواننده محور و بر مبنای ساختارگرایی است که توسط مایکل ریفاتر (1978) به عنوان روشی کاربردی برای تحلیل اشعار و تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی ارائه شده است. مطابق این نظریه با بررسی نشانه های متن و کشف شبکه های معنایی آن تلاش می شود خاستگاه متن از طریق زیرانگاشت های ادبی که در آن گسترده شده به دست آید. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظریه ریفاتر را معرفی می کند، سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ستاره دور» از مجموعه اشعار «سرمه خورشید» نادر نادرپور می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر شعر مورد نظر با استناد به نظریه نشانه شناسی ریفاتر است و اینکه با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای علمی رویکرد ریفاتر، بتوان از این روش در خوانش خلاقانه و تحلیل دقیق تر اشعار مد نظر بهره گرفت و به نتایج متفاوتی دست یافت.
تحلیل و تطبیق تأثیرپذیری دو شاعر معاصر (شهریار و مشیری) از اندیشه های عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۸۵
93 - 110
حوزههای تخصصی:
عرفان در ادبیات ایران جایگاه ویژه ای دارد و به عنوان یکی از مهم ترین ابعاد معنوی و فکری در این ادبیات شناخته می شود. عرفان اسلامی که با تجربیات و تأملات روحانی و عرفانی مرتبط است، تأثیر به سزایی بر شعر، نثر و متون مذهبی اسلامی گذاشته است. نفوذ عرفان، بر ادبیات فارسی، محدود به زمان و مکان نیست و همواره، الهام بخش ادبای ژرف اندیش بوده است. در دوره معاصر نیز، بسیاری از شاعران، از مشرب زلال عرفان بهره مند شده و سروده های ارزشمندی عرضه داشتند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و تطبیق تأثیرپذیری شهریار و فریدون مشیری از اندیشه های عرفانی پرداخته می شود. با بررسی اشعار این دو، مولفه های عرفان اسلامی مانند توحید، نبوت، معاد، انسان کامل، کشف و شهود، مکاشفات، نگاه عرفانی به دنیا، سماع و دیگر مباحث مطرح شده در عرفان اسلامی، مورد بررسی قرارمی گیرد. هدف اصلی این پژوهش نشان دادن عمق تاثیرات عرفانی بر آثار این دو شاعر و چگونگی تجلی آن ها در شعر معاصر است. از نتایج پژوهش این که شعر فریدون مشیری سرشار از مفاهیم عرفانی است. او با استفاده از نمادها و تصاویر عرفانی، به بیان مفاهیمی چون توحید، معاد، انسان کامل، کشف و شهود، و مکاشفات پرداخته است. مشیری با نگاه عارفانه به زندگی و مرگ، اشعاری با بار معنایی عمیقی سروده است که نشان دهنده تأثیرپذیری او از عرفان اسلامی است. اشعار شهریار نیز، تلفیقی از زیبایی ادبی و عمق عرفانی هستند که به شناخت بهتر از جوانب مختلف زندگی و معنویت انسان کمک می کنند. کلیدواژه ها: عرفان، شعر معاصر، شهریار، مشیری، عرفان ادبی.
گزارش یک زندگی بر اساس دیوان میرزا هدایت الله فراهانی (سروده شده در سال 1301 ق / 1884 م)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
103 - 138
حوزههای تخصصی:
میرزا هدایت الله، شاعر زاهد پیشه فراهانی است که حوالی سال 1301 قمری در حدود چهل سالگی سروده های خود را در قالب یک دفتر تدوین کرده است. او شرحی از زندگی نسبتاً پرماجرای خود بیان می کند و در این اشعار نشان می دهد که در یک خانواده ایرانی با تمایلات فرهنگی مذهبی مختلف چه اختلاف نظرهایی وجود داشته است و پدر و پسر چگونه به جدال با یکدیگر نه فقط در بیداری که در خواب هم برخاسته اند. در وسط این اختلاف نظرها، نیم نگاهی به اختلاف های خانوادگی و نقش زن پدر در ایجاد اختلاف میان فرزندان هم دارد. شاعر ما علایق صوفیانه دارد، با تجربه هایی از شاگردی میرزای شیرازی، دلدادگی به برخی از مشایخ ذهبیه و همراهی با شیخ الرئیس قاجار در مشهد. پشیمانی دهه پنجم زندگانی او این است که چرا از اول یک شغل به درد بخور انتخاب نکرده و این طور عمر را سپری کرده است. ما با یک گزارش زندگی واقعی روبرو هستیم که به زبان شعر آن هم از نوع متوسط آن بیان شده است.
ثبت تاریخ سرایش شعر توسط شاعر و نقش آن در تاویل و تفسیر شعر (بررسی در اشعار معاصر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی بر تأویل و تفسیر یک شعر موثر است. هر اثر ادبی، می تواند امکانات معنایی خاصی در دل خود داشته باشد که به تأویل بهتر آن اثر کمک کند. ذکر زمان سرایش یک شعر که توسط شاعر ارائه می شود از امکانات پیرامتنی است که به تفسیر شعر کمک می کند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است؛ ابتدا به مسئله ی تفسیر شعر توسط خود شاعر و ذکر زمان سروده شدن به عنوان عاملی برای این نوع تفسیر خودنوشت پرداخته شده و ضمن بررسی اشعار برخی از شاعران مطرح معاصر ایران، نحوه ی تاثیرگذاری ذکر زمان توسط شاعر بر تفسیر شعر به پنج دسته، تقسیم شده است: ذکر زمان در خدمت نقد جامعه شناختی اثر، ذکر زمان در خدمت نقد روان شناسانه ی اثر، ذکر زمان در خدمت شناخت تکامل شعری شاعر به کمک نقد تکوینی، ذکر زمان در خدمت گفتمان عصر سرودن شعر، ذکر زمان در خدمت نقد تصاویر و استعارات فصلی در شعر. در بررسی این دسته بندی ها؛ شواهدی از اشعار شاعران معاصر برای هر یک از پنج دسته، بیان شده و سپس به تحلیل آن ها پرداخته شده است. ذکر تاریخ سرایش در هر یک از این پنج دسته؛ زمینه های اجتماعی، روان شناختی، سیاسی و زیبایی شناختی شعر را نمایان کرده و بررسی، تحلیل وتأویل شعر را به جهت نقد دقیق تر آن، تسهیل می کند.
بررسی و تحلیل عناصر و سازوکارهای القای معانی در شعر نیمایوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه هنرمندان از جمله شاعران خلاق ، پیش از آن که معنا را بیان کنند ؛ زمینه تجسّم و حس معنا را برای مخاطب فراهم می سازند و او را در فضایی قرار می دهند که تصور کند ، معنا همان است چنانکه نیمایوشیج جهت القای مفاهیم ذهنی خود به مخاطب و عمق بخشی و تجسّم مفهوم مورد نظر در ذهن او، از عناصر و سازو کارهایی مثل تصویر، فضاسازی، حکایت تمثیلی ،عاطفه، رنگ ، هماهنگی آوایی ، هنجارگریزی نحوی ، ابهام ،نماد و... بهره گرفته و توانسته تاثیر واحدی را بر خواننده بگذارد و دیدگاه او را نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی تحت تاثیر قرار دهد و نیز نیما با استفاده از عنصر عاطفه همه عناصر شعری را در شبکه ای به هم متصل ساخته، احساسات و عواطف مخاطبان شعری خود را در جهت احساس و عاطفه مدّنظر خود هدایت نموده است. نگارنده در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای - اسنادی در بررسی42 قطعه شعر1 برجسته نیما، به این نتیجه رسید که نیما در اغلب این قطعات از عناصر و سازوکارهای القای معانی مثل «رنگ، فضاسازی و تصویرآفرینی، عاطفه، هماهنگی آوایی و هنجار گریزی نحوی» به طور همزمان استفاده کرده ولی در 27 قطعه2از آن نیز علاوه بر عناصر مذکور از « نماد و ابهام» و در 24 قطعه3 از سازوکار« حکایت تمثیلی» برای القای معانی بهره گرفته است و توانسته با این ساز و کارهای القای معانی به واژگان ، اصطلاحات ،اسامی بومی و محلی و حتی رنگها بار معنایی تازه ای داده ، خلاقانه دلالت و حوزه مفهومی آنها را گسترش دهد . نیما به جای توصیف مستقیم عواطف و دنیای آرمانی خود ، تصویری از آنها را در برابر چشمان مخاطب به نمایش می گذارد و او را به طور ناخواسته ، طوری درگیر فضایی از اندیشه های خلاقانه خود قرار می دهد که تا از چشم انداز دیگری به جهان و پدیده ها بنگرد و از ذهنیت عادتی و تقلیدی خود دست کشیده ، به استقبال دگر اندیشی و نو اندیشی برود و کاری می کند که انسان ایرانی پس از گذشت قرنها از آسمان روی گردانده ،به زمین و زمینیان بنگرد و انسان و درد هایش را از منظر دیگری به تجربه نشسته ، اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را از چشم انداز دیگرمورد مداقه و تامّل قرار دهد.