اسحق رحیمیان بوگر

اسحق رحیمیان بوگر

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

اثر ساختاری سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیر قابل تبیین از لحاظ پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان شخصیت علائم غیرقابل تبیین پزشکی ذهنی سازی مدل معادلات ساختاری روان درمانی پویشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۴۰
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ساختاری بین سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک با توجه به نقش واسطه ای ذهنی سازی انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع کمی است که با روش مدل سازی معادلات ساختاری به شکل میدانی اجرا گردید. جامعه آماری شامل 450 نفر (18-45 سال) از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی تهران در سال های 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پنج ابزار استاندارد شامل سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO)، پرسشنامه روابط ابژه و واقعیت آزمایی بل (BORRTI)، ابزار سرند علائم جسمانی (SOMS-2)، پرسشنامه دردهای سایکوسوماتیک (PSQ) و پرسشنامه ذهنی سازی (MentS) استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-22 انجام گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که سازمان شخصیت اثر مستقیم مثبت و معناداری بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی (β=0.697، p<0.001) و دردهای سایکوسوماتیک (β=0.711، p<0.001) داشت. روابط ابژه نیز اثر مستقیم مثبت و معناداری بر دردهای سایکوسوماتیک (β=0.669، p<0.001) دارد، اما اثر منفی و معناداری هم بر ذهنی سازی (β=-0.075، p<0.001) داشت. نتایج دیگر مطالعه نشان داد که ذهنی سازی اثر منفی و معناداری بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی (β=-0.283، p<0.001) داشت، اما اثر آن بر دردهای سایکوسوماتیک (β=-0.261) معنادار نبود. در پایان نقش واسطه ای ذهنی سازی در ارتباط بین سازمان شخصیت و علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک، و همچنین بین روابط ابژه و علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک تأیید نشد. شاخص های برازش مدل نهایی حاکی از برازش مطلوب با مقادیر (RMSEA=0.11، GFI=0.848، NFI=0.750، RFI=0.893)می باشد. نتیجه گیری: برازش مدل ساختاری حاکی از وجود اثر مستقیم و معنادار سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک است. علاوه بر این، سازمان شخصیت از طریق نقش واسطه ای ذهنی سازی نیز بر این علائم تأثیرگذار است. این یافته ها دارای پیامدهای کاربردی است که می تواند در طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی در جمعیت بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
۲.

رابطه ساختاری ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی: نقش میانجی سازماندهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان دهی ادراک ویژه تکلیف یادگیری کلاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۸
زمینه و هدف: بر اساس پژوهش های متعدد راهبردهای سازماندهی شناختی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد و موجب بهبود یادگیری می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای سازمان دهی در رابطه بین ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی دانش آموزان بود. روش: روش این پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در پایه نهم مدارس دوره یکم متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی ۱400-۱399 بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 400 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. تمامی افراد نمونه پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی (واتسن و همکاران، 1988)، خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1995)، تلاش (دوپی رایت و مارین، 2005)، کنترل تحصیلی (پری و همکاران، 2001)، خودکارآمدی (جروسالم و شوارزر، 1992)، فشار و سختی ادراک شده (بورگ، 1982)، مفهوم خویشتن (بک و همکاران، 1990) و آزمون محقق ساخته ریاضی را تکمیل کردند. داده ها با روش معادلات ساختاری و نرم افزار Spss24 و Amos23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک ویژه تکلیف بر سازمان دهی (05/0, p<60/0γ = ) و یادگیری کلاسی(05/0, p<46/0γ = ) اثر ساختاری مستقیم دارد، سازماندهی بر یادگیری کلاسی اثر ساختاری مستقیم دارد(05/0, p<26/0β = )، و سازمان دهی در رابطه بین ادراک ویژه تکلیف و یادگیری کلاسی نقش میانجی ایفا می کند (001/0> p،427/0 = BS). نتیجه گیری: برای دستیابی به یادگیری مؤثر کلاسی نه تنها باید درک ویژه ای از تکلیف ایجاد کرد، که باید به یادگیرنده کمک کرد با سازماندهی عواطف، راهبردها و اراده اقدام به یادگیری کند. مربیان می توانند با طراحی تکالیف واضح و ارائه بازخورد سازنده، ادراک دانش آموزان از تکالیف و سازمان دهی را بهبود دهند. آموزش مهارت های سازمان دهی مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان را می توان از طریق ابزارهایی مانند چک لیست ها و عملکرد کلاسی ارتقا داد. ایجاد محیط های یادگیری حمایتی و ارائه بازخورد مستمر، یادگیری کلاسی را با تقویت ادراک و سازمان دهی به طور مداوم بهبود می دهد.
۳.

نقش ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی در خودمدیریتی دیابت و هموگلوبین گلیکوزیله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترومای دلبستگی مکانیسم های دفاعی خودمدیریتی دیابت هموگلوبین گلیکوزیله ذهنی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴
زمینه: دیابت نوع ۲ یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که خودمدیریتی و کنترل هموگلوبین گلیکوزیله در کاهش عوارض آن نقش کلیدی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر عواملی چون ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی بر خودمدیریتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی نوع 2 است. روش: این پژوهش مقطعی - همبستگی با 347 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشت کرمان در سال 1403 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای اولیه (مونته و همکاران، 2020)، مقیاس خودگزارشی رتبه بندی مکانیزم های دفاعی (دی جوزپه و همکاران، 2020)، مقیاس بازنگری شده خودمدیریتی دیابت (اسچمت و همکاران 2013) و مقیاس ذهنی سازی فوناگی (دروگر و آشتیانی،1399) جمع آوری و با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی پیش بینی کننده معنادار خودمدیریتی و مکانیسم های دفاعی پیش بینی کننده معنادار هموگلوبین گلیکوزیله هستند (p<0/001). مکانیسم های دفاعی با کاهش خودمدیریتی (p<0/001،β= -0/35) و افزایش هموگلوبین گلیکوزیله (p<0/001،β=0/17) و ذهنی سازی با افزایش خودمدیریتی (p<0/031،β=0/11) مرتبط بوده اند و ترومای دلبستگی نتوانست به صورت معناداری خودمدیریتی و تغییرات غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را پیش بینی کند (0/05 <P). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی می توانند خودمدیریتی، و مکانیسم های دفاعی می تواند غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند. این نتیجه حاوی مضامین کاربردی برای پژوهش های بعدی و تدوین مداخلات متناسب شده است. پیشنهاد می شود نقش ترومای دلبستگی در مدل های میانجی گری بررسی شود. زمینه: دیابت نوع ۲ یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که خودمدیریتی و کنترل هموگلوبین گلیکوزیله در کاهش عوارض آن نقش کلیدی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر عواملی چون ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی بر خودمدیریتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی نوع 2 است. روش: این پژوهش مقطعی - همبستگی با 347 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشت کرمان در سال 1403 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای اولیه (مونته و همکاران، 2020)، مقیاس خودگزارشی رتبه بندی مکانیزم های دفاعی (دی جوزپه و همکاران، 2020)، مقیاس بازنگری شده خودمدیریتی دیابت (اسچمت و همکاران 2013) و مقیاس ذهنی سازی فوناگی (دروگر و آشتیانی،1399) جمع آوری و با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی پیش بینی کننده معنادار خودمدیریتی و مکانیسم های دفاعی پیش بینی کننده معنادار هموگلوبین گلیکوزیله هستند (001/0 P<). مکانیسم های دفاعی با کاهش خودمدیریتی (35/0- =β، 001/0 P<) و افزایش هموگلوبین گلیکوزیله (17/0 =β، 001/0 P<) و ذهنی سازی با افزایش خودمدیریتی (11/0 =β، 031/0 P<) مرتبط بوده اند و ترومای دلبستگی نتوانست به صورت معناداری خودمدیریتی و تغییرات غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را پیش بینی کند (05/0 <P). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی می توانند خودمدیریتی، و مکانیسم های دفاعی می تواند غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند. این نتیجه حاوی مضامین کاربردی برای پژوهش های بعدی و تدوین مداخلات متناسب شده است. پیشنهاد می شود نقش ترومای دلبستگی در مدل های میانجی گری بررسی شود.
۴.

مدل یابی رفتارهای مشکل ساز نوجوانان بر اساس ساختار شخصیت: نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار شخصیت رفتار مشکل ساز وابستگی انحرافی همسالان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
هدف: اقدام به رفتار های مشکل ساز یکی از شایع ترین مشکلات رفتاری در نوجوانی است. این پژوهش باهدف مدل-یابی رفتار های مشکل ساز بر اساس ساختار شخصیت با نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر همبستگی بود. کلیه دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ سال شهرستان زاوه در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ جامعه آماری این مطالعه را تشکیل می دادند (۴۴۲۳=N). شرکت کنندگان ۴۱۰ دانش آموز (۱۴۲ پسر و ۲۶۸ دختر) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه رفتار های مشکل ساز (یوان و همکاران، ۲۰۲۲)، پرسشنامه ساختار شخصیت نوجوانان (بنزی و همکاران، ۲۰۲۲) و مقیاس وابستگی همتایان انحرافی (سونگ و همکاران، ۲۰۱۴) پاسخ دادند. فرضیه ها با مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری رفتار های مشکل ساز بر اساس ساختار شخصیت با نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان از برازش خوبی برخوردار بود. ساختار شخصیت بر رفتار مشکل ساز (۳۸/۰-) و وابستگی انحرافی به همسالان بر رفتار مشکل ساز (۱۴/۰) اثر ساختاری مستقیم داشتند. نقش میانجی وابستگی انحرافی به همسالان (۰۹۲/۰-) در رابطه ساختار شخصیت با رفتار مشکل ساز تأیید شد که همگی معنادار بودند (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: ساختار شخصیت یکی از پیشایند های رفتار های مشکل ساز نوجوانان است. وابستگی انحرافی به همسالان تسهیل کننده رفتار های مشکل ساز نوجوانان است. در طراحی و اجرای مداخلات برای پیشگیری و کنترل رفتار های مشکل ساز باید به نقش این عوامل توجه نمود.
۵.

بررسی تاب آوری در بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات

کلیدواژه‌ها: تاب آوری بانوان معلول غیر معلول مراکز شبانه روزی شمیرانات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۵۰
این پژوهش، باهدف بررسی تاب آوری در بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات انجام شده است. روش مورداستفاده در این پژوهش علی مقایسه ای است. نمونه آماری موردمطالعه به حجم 160 نفر (80 نفر بانوان معلول و 80 نفر بانوان غیر معلول) به روش نمونه گیری در دسترس بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه تاب آوری کانر دیویدسون بود. پس از نمره گذاری پرسشنامه و استخراج داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آزمون آماری t مستقل و تحلیل واریانس دوعاملی فرضیه ها موردسنجش و اندازه گیری قرار گرفتند. یافته ها نشان داد میانگین متغیر تاب آوری در بانوان غیر معلول بیشتر از بانوان معلول است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد بین بانوان معلول و بانوان غیر معلول در تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد و با توجه به میانگین دو گروه می توان گفت تاب آوری بانوان غیر معلول بیشتر از بانوان معلول است.
۶.

اثر آموزش آمادگی شناختی بر سلامت جسمانی و ادراک استرس در عملیات انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمادگی شناختی سلامت جسمانی ادراک استرس شبیه ساز عملیات انتظامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۶۵
زمینه و هدف: موقعیت های پیش بینی ناپذیر انتظامی می توانند استرس بالا و کاهش سلامت را سبب شوند که لازم است افراد آمادگی لازم برای مواجهه با این موقعیت ها را داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش آمادگی شناختی بر سلامت جسمانی و ادارک استرس در موقعیت شبیه سازی عملیات انتظامی بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش درجه داران انتظامی بود که 38 نفر داوطلبانه و بر اساس ملاک های ورود و خروج، وارد پژوهش شدند؛ لذا شیوه نمونه گیری به صورت داوطلبانه بود و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همچنین جهت گردآوری داده ها از مقیاس واکنش به استرس ادراک شده (PSRS) و در بعد جسمانی ضربان قلب، تعداد تنفس، دمای بدن، فشار خون و پاسخ گالوانیکی با حسگرهای نوروفیدبک استفاده شد. تنها برای گروه آزمایش 40 جلسه آموزش آمادگی شناختی (به صورت گروهی و هر جلسه 90 دقیقه) ارائه شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکووا) نشان داد که آموزش آمادگی شناختی سبب کاهش واکنش های شناختی و جسمانی در واکنش پذیری به استرس موقعیتی و نیز افزایش شاخص های سلامت جسمانی می شود. نتیجه گیری: برجسته ترین مزیت به کارگیری آمادگی شناختی آن است که موجبات کاهش استرس و خطاهای انسانی را فراهم می آورد؛ لذا در صورت آموزش های لازم در قالب علوم شناختی درک بهتری از موقعیت رخ می دهد و با کاهش استرس های موقعیتی و افزایش سلامتی، فرد بار روانی کمتری را متحمل می شود که این امر خود به خود به انتقال راحت تر آموخته ها و مهارت های کسب شده به شرایط مبهم کنونی می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان