فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۶ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
مبانی منطقی استقراء از نظر آیت الله صدر
حوزههای تخصصی:
خطوط گسل ذر تظریه برخورد تمدنها
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
تبیین مفهوم اپوخه در پژوهش های پدیدارشناختی و کاربرد آن در حوزه کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها
مزیت های روش تحقیق پدیدارشناسانه، برای پژوهشگران، فرصتی فراهم می سازد تا بتوانند نظریه های پرمحتوایی را ارائه نمایند. مرکز ثقل پژوهش های پدیدارشناسانه مفهوم اپوخه است. اگرچه اپوخه به طور فزاینده ای در پژوهش های کیفی مطرح شده، اما به نظر می رسد عمدتاً به عنوان روشی سطحی یا مبهم به کار رفته است. اپوخه روش مورد استفاده در پژوهش های کیفی است که برای کاهش اثرات بالقوه مضر پیش فرض هایی به کار می رود که ممکن است روند پژوهش را نامعتبر سازند. بنابراین از جمله مهم ترین مواردی که در طراحی یک پژوهش پدیدارشناسانه باید مورد توجه قرار گیرند، می توان به چگونگی طراحی اپوخه، اشاره نمود. هدف این مقاله، تأملی بر مفهوم اپوخه، چیستی و شیوه به کارگیری آن در پژوهش های کیفی است. در این راستا ابتدا مروری در باب معنای اپوخه صورت می گیرد و سپس در قالب دو بخش مجزا به شیوه طراحی استراتژی و عملیات اپوخه به شکل تفصیلی پرداخته خواهد شد. با توجه به اینکه پژوهشگر باید متناسب با پژوهش خویش به طراحی شیوه اپوخه بپردازد و هیچ گونه استاندارد مشخصی در این خصوص وجود ندارد، برای آشنایی بیشتر علاقه مندان، در بخش انتهایی مقاله یک نمونه عملی از کاربرد اپوخه در طراحی پژوهش های پدیدارشناختی حوزه کارآفرینی به طور گام به گام مورد بررسی قرار گرفته است. انتظار می رود خوانندگان این مقاله با مفهوم اپوخه و شیوه کاربست عملی آن در پژوهش های پدیدارشناختی بیش از پیش آشنا شوند
اخلاق انسان ها در فلسفه ی نیچه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نخست به نظر نیچه در مورد مرگ خدا و ابعاد مختلف آن اشاره می کنیم، سپس به بررسی دیدگاه کلی در مورد خدا در دین مسیحیت می پردازیم و خواهیم دید که نیچه معتقد است که انسان معاصر به دلایلی از جمله مرگ خدا نیست انگار شده است؛ مراد نیچه از «مرگ خدا»، در واقع افول و نهایتاً مرگ دیدگاه مسیحی و اخلاق مسیحی نسبت به زندگی و جهان است؛ او معتقد است که این جنایت عظیم (یعنی کشتن خدا) به دست آدمیان صورت گرفته، ولی خبرش هنوز به آنان نرسیده است. در این پژوهش به بررسی این پدیده و عکس العمل انسان های مختلف در مقابل آن، و نیز نیست انگاری این انسان ها می پردازیم. هم چنین سعی شده است دیدگاه های نیچه در باب اخلاق، مبنای نقد او بر اخلاق، همین طور جنبه هایی از اخلاق که از نظر او باید ویران گردد و جنبه هایی که باید ساخته شود نیز بررسی و تحلیل گردد. افزون بر این، انواع انسان ها و هریک از مصداق های آن ها را که در چنین گفت زرتشت نام برده شده است، (از جمله شاهان، زالو، جادوگر و ...) مورد پژوهش قرار می دهیم.
الاهیات تطبیقی بین اسلام و مسیحیت - توحید و تثلیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا یکی از مسائل مهم الاهیات مسیحی، یعنی تثلیث را با توحید اسلامی بررسی کند. ابتدا به آموزه تثلیث در مسیحیت و متون مقدس اشاره شده است که منظور از تثلیث چیست و از چه زمانی تثلیث به طور رسمی وارد مسیحیت شد. برخی از متفکران، اعتقاد به تثلیث را زاییده تلفیق فلسفه یونانی و دین مسیحی در دوران اولیه میدانند. در ادامه به اختلافها و تنازعهای متفکران مسیحی بر سر الوهیت عیسی مسیح و تثلیث، و نیز به انگیزه آنان از طرح مساله تثلیث اشاره، در پایان مساله تثلیث نقد و بررسی شده است: اعتقاد به الوهیت عیسی مسیح، مصداقی از اجتماع تناقض است و نیز ادلهای که متفکران مسیحی بر اثبات وجود خدا اظهار داشتهاند، همگی بر آن دلالت دارند که خدا یگانه و یکتا است و نیز تثلیت مستلزم ترکیب و تعدد واجب الوجود بالذات است که همگی آنها از نظر عقل قابل اثبات نیست. در نهایت، به آیات قرآن در باب انکار تثلیث اشاره شده است.
لوسین لوی- برول و مسئله ذهنیت ها
حوزههای تخصصی:
رابطه علم و فناوری: طرح و نقد الگوی""فناوری به مثابه علم کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله یکی از مهمترین الگوهای رابطه علم و فناوری، با عنوان «فناوری به مثابه علم کاربردی» به لحاظ فلسفی و تاریخی طرح و نقد شده است. ابتدا ریشه های فکری این الگو تا اندیشه های فرانسیس بیکن و رنه دکارت دنبال شده و سپس دفاع ماریو بانج، یکی از اولین فیلسوفان تحلیلی فناوری، از آن آموزه بازسازی شده است. در انتقاد از این اندیشه ابتدا نگرش های پسامدرن به جایگاه و رابطه علم و فناوری مطرح شده که مطابق با آن فناوری در دوره پسامدرن بر همه چیز از جمله علم تفوق دارد. سپس انتقادات تاریخ نگاران فناوری ارائه شده که در آن نشان داده می شود که رابطه علم و فناوری به گواهی تاریخ مطابق با الگوی مذکور نبوده است. در انتها نیز به برخی پیامدهای این انتقادات بر سیاست گذاری علم و فناوری اشاره می شود.
مفهوم روشنگری
نافرمانی مدنی
مفهوم دیالکتیک در فلسفه افلاطون
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک از نظر لغوی به معنای فن مباحثه و از نظر فلسفی دارای معانی مختلفی است ، مانند دیالکتیک زنون،دیالکتیک سوفسطاییان،دیالکتیک سقراط،دیالکتیک افلاطون و... به نظر افلاطون یکی از ویژگیهای دیالکتیک این است که آن، مخرب فرضیات است . حال سوال این است که تخریب فرضیه یعنی چه؟ دیالکتیک دو مرحله دارد : 1- دیالکتیک صعودی 2- دیالکتیک نزولی آیا انسان،فطرتاً مطلق خواه است ؟ این مقاله به بحث و بررسی مسایل فوق می پردازد .
حق ناحق بودن
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ارسطو و ابن سینا با تأکید بر نفس نباتی و حیوانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
115 - 138
حوزههای تخصصی:
بر اساس تفسیر رایج، تفاوت اصلی ابن سینا با ارسطو بر سر چیستی و حقیقت نفس ناطقه انسانی است؛ اما درباره نفس نباتی و حیوانی میان این دو اختلاف نظر آشکاری وجود ندارد؛ چه اینکه هر دو، نفس نباتی و حیوانی را از سنخ صورت منطبع در ماده می دانند. ما در این نوشتار می کوشیم تا با توجه به مبانی متافیزیکی ایشان و تفسیر خاصی که هر یک از این دو فیلسوف از رابطه ماده و صورت ارایه می دهند، نشان دهیم، حتی درباره رابطه نفس نباتی و حیوانی با بدن نیز میان این دو اختلاف نظر آشکاری وجود دارد. ارسطو صورت - و به تبع آن - نفس را نه جوهر به معنای شیء، بلکه اصل یا ساختاری می داند که بر اساس آن ماده به عنوان یک شیء خاص مد نظر است. به همین دلیل در تحلیل ارسطو از حقیقت موجود زنده، با دو جوهر به منزله دو شیء روبه رو نیستیم؛ بلکه موجود زنده جوهر واحدی است که دارای قابلیت یا ظرفیت خاصی است که به واسطه آن مبدأ اعمال حیاتی می شود. دقیقاً بر همین اساس است که بسیاری از ارسطوپژوهان معاصر دیدگاه عرض گرایانه درباره نفس را بر دیدگاه جوهر انگارانه ترجیح می دهند؛ درحالی که در فلسفه ابن سینا صورت و ماده دو جوهر به معنای دو شیءاند که با هم ترکیب شده اند. به عبارت دیگر، در فلسفه ابن سینا در تحلیل موجود زنده - اعم از نبات، حیوان و انسان - به نوعی دوگانگی میان نفس و بدن می رسیم؛ هرچند این دوگانگی الزاماً به معنای تجرد و مفارقت نفس نباتی و حیوانی از بدن نیست.