QFD مکانیزمی است برای ترجمه صدای مشتری به ویژگیهای محصول در مراحل مختلف طرحریزی، مهندسی و ساخت محصول که به طور گستردهای توسط شرکتهای مدرن در سراسر جهان بهکارگرفته شده است. به موازات اقبال به این تکنیک طیف گستردهای از تلاشهای آکادمیک معطوف به بهبود و تکمیل این تکنیک شده است. اکنون روشهای سنتی تعیین اهمیت نسبی عوامل در QFD جای خود را به روشهایی با مبنای مستحکم ریاضی مثل AHP و ANP دادهاند و تلاشهای گستردهای صرف ارایه روشهای نظاممند برای تعیین مقادیر شاخصهای فنی شده است. این مقاله، مدل جدیدی برای تعیین مقادیر شاخصهای فنی بر مبنای بر نامهریزی آرمانی ارائه میدهد که در آن اثرات متعارض شاخصهای فنی بر خواستههای مشتری که پیشتر به آن توجه نشده، مورد ملاحظه قرار میگیرد.
شناسایی شرایط نهادی و ساختاری جامعه و تاثیرآنها براقتصاد و متغیرهای اقتصادی در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته است که می توان از میان آنها به رونالد کوز، داگلاس نورث و الیور ویلیامسون اشاره کرد. در این مقاله پس از ذکر تئوری های مختلف در زمینه دلایل تغییرات نرخ ارز و مدل های مورد استفاده برای توضیح دهندگی این تغییرات، به بررسی تاریخی تحولات ارزی و شناسایی مهمترین ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران پرداخته شده است تا با تطبیق این دو در دوره مذکور به تحلیل نقش ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بر تغییرات نرخ ارز اشاره شود. نتایج این تحلیل نشان داد که ساختارها به طرق مختلف بر تغییرات نرخ ارز تاثیرگذار بوده اند. نتایج به دست آمده از تحلیل و مرور تاریخی پس از استفاده از روش Focus Group، در قالب پرسشنامه در اختیار صاحبنظران مسائل اقتصادی، اساتید دانشگاه و مسئولان اقتصادی کشور قرار گرفت تا فرضیه های تحقیق که به صورت تحلیلی بررسی شد، مورد آزمون نیز واقع شود. آزمون ضرایب تاو کندال c،b،گاما و اسپیرمن، تائید سه فرضیه تحقیق یا وجود رابطه معنی داری بین ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و تغییرات نرخ ارز را دربرداشت. تحقیق حاضر با جمع بندی، توصیه های سیاستی و ملاحظات پایانی خاتمه یافته است.
هدف این مقاله، بررسی رابطه نهادها و کارآفرینی با تأکید بر آرای داگلاس نورث و نظریه پردازان مهم کارآفرینی مانند بامول و کرزنز است. از منظر رویکرد نهادگرا، محیطی که اقتصاد را شکل می دهد، بر پویایی های کارآفرینی در درون هر کشور اثر می گذارد. این محیط از طریق وابستگی های متقابل بین توسعه اقتصادی و نهادها شناخته می شود. کارآفرینان عاملان اصلی تغییر هستند که به محرک های جاافتاده در چارچوب نهادی واکنش نشان می دهند. سازمان ها انعکاس دهنده فرصت هایی هستند که نهادها ایجاد می کنند. تحول نهادی، حاصل تعامل میان سازمان ها و نهادهاست. هزینه های تعیین و تنفیذ قراردادها، و هزینه های کسب اطلاعات درباره شرایط بازار، بر کیفیت نهادها اثر می گذارد و کیفیت نهادها نیز فعالیت کارآفرینی را تحت الشعاع قرار می دهد. نتایج بررسی های محققان، نشان می دهد که نظریه نهادی داگلاس نورث در تببین نهادی نظریه پردازان کارآفرینی بازنمود یافته و از این طریق، رویکرد نهادی به کارآفرینی، در ادبیات اخیر کارآفرینی گسترش یافته است.