فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
شاخص کارآفرینی سال ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
69-97
حوزههای تخصصی:
پیشران های تغییر و تحولات پرشتاب و رو به گسترش ناشی از آن ها، تمام ابعاد و ارکان سازمان ها اعم از عملکرد وظیفه ای و امنیتی، به ویژه در سازمان های رسانه ای را تحت تأثیر قرار داده و به کارگیری رویکرد رهبری استراتژیک رسانه را ضروری ساخته است؛ زیرا رهبری استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده نگر، جامع نگر، اقتصادی و فرهنگی راه حل بسیاری از مسائل سازمان های امروزی است. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه رهبری استراتژیک در رسانه های خبری ایران با رویکرد ارتقاء عملکرد وظیفه ای و امنیتی انجام گرفت؛ که از حیث هدف توسعه ای کاربردی و از منظر شیوه اجرا توصیفی پیمایشی و تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه خبرگان 7 رسانه خبری کشور به تعداد 200 نفر و حجم نمونه به منظور محدود بودن جامعه، بر اساس جدول مورگان 132 نفر در نظر گرفته شد. علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، برای گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته طراحی و جهت سنجش روایی ابزار از روش ضریب لاوشه استفاده و بدین ترتیب روایی محتوایی تأیید شد؛ پایایی پرسشنامه نیز با آلفا کرونباخ 88 درصد، قابل پذیرش واقع شد. نتایج تحقیق نشان داد که 3 عامل اصلی: 1) توسعه یا ارتقاء مدیریت فرهنگی 2) مدیریت استراتژیک و 3) سیاست های دولتی در خصوص زیرساخت ها و فناوری در سازمان های رسانه ای کشور؛ الگوی توسعه رهبری استراتژیک رسانه های خبری را تشکیل می دهند. سازمان های رسانه ای با استفاده از این الگو می توانند ابتدا محیط پیرامون را درک و با پیشران های تغییر آشنا شوند، در ارزش ها و تعیین خط مشی ها به منظور پاسخ گویی به شرایط محیطی تغییر ایجاد کنند، ظرفیت و انسجام درونی سیستم جهت کسب حمایت داخلی به منظور تحقق خط مشی ها و اولویت های سیستم فراهم نمایند و سپس شبکه های اطلاعاتی ارتباطی درون و بُرون سازمانی با محیط را ایجاد کرده و خط مشی ها و فرصت های استراتژیک جهت حرکت همگام شدن با تغییرات را تدوین نمایند.
تدوین الگوی مطلوب خط مشی گذاری زیست محیطی در بستر گردشگری سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
251 - 278
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یکی از صنایع صنعت انعطاف پذیر و پویا است که ابعاد و انواع مختلفی دارد. گردشگری سبز یکی از مهمترین انواع آن است که امروزه بسیاری از کشورها توجه ویژه ای به آن دارند. یکی از ابعادی که می تواند در راستای گردشگری سبز مثمرثمر باشد، حوزه خط مشی گذاری زیست محیطی است. این حوزه علمی و اجرایی که در راستای اقدامات و فعالیت های حفاظت از محیط زیست صورت می گیرد، می تواند پیامدهای مطلوبی را برای جوامع ایجاد کند. هدف اصلی تحقیق حاضر، تدوین الگوی مطلوب خط مشی گذاری زیست محیطی در بستر گردشگری سبز است که با استفاده از روش ترکیبی به بررسی موضوع می پردازد. رویکرد بکار رفته در این روش، رویکرد نسبی متوالی با وزن ن ابرابر است که در سه فاز کیفی-کیفی-کمّی انجام می شود. در این تحقیق، به ترتیب از سه روش "گروه کانونی-نظریه داده بنیاد-پیمایش" جهت تدوین و تأیید الگو استفاده شده است. ابزار اصلی مورد استفاده در فاز کیفی
رابطه بین ساختار مالکیت و اهرم مالی شرکت
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی برخی ساز و کارهای اداره ی شرکت از جمله ساختار مالکیت و اهرم مالی شرکت، بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در ایران می باشد. به همین منظور نمونه ای از 157 شرکت بورسی را در نظر گرفتیم. از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، که فعالیت این شرکت ها از سال 90 تا 94 مورد مطالعه قرار گرفته است. متغیرهای به کار گرفته شده در این تحقیق شامل ساختار مالکیت شرکت است که متشکل از؛ مالکیت نهادی، مالکیت دولتی و مالکیت مدیریتی می باشد که تحت عنوان متغییر مستقل به کار گرفته می شود. متغییر دیگری که در این مطالعه به عنوان متغیر وابسته مورد مطالعه قرار می گیرد اهرم مالی است. متغییرهای مربوطه با استفاده از نرم افزارهای Spss 26 وEviews 8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در نتیجه انجام تحلیل ها نتایج نشان می دهد بین ساختار مالکیت و اهرم مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داری وجود دارد.
طراحی الگوی رفتارهای انحرافی مثبت کارکنان در صنعت بیمه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۲)
101 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف : اگرچه انحراف در محیط کار در اکثر موارد از نظر ماهیتی مخرب است، اما ممکن است جنبه های مثبتی هم داشته باشد. در سال های اخیر به دلیل این واقعیت که انحراف مثبت می تواند به ایجاد تغییرات مثبت در سازمان ها و ارتقاء نوآوری منجر شود، علاقه زیادی به این نوع انحراف در سازمان ها دیده شده است. لذا این پژوهش با هدف طراحی الگوی رفتارهای انحرافی مثبت کارکنان در صنعت بیمه ایران انجام شده است. روش شناسی : رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی است که با روش داده بنیاد نظام مند استراوس و کوربین انجام شده است. گردآوری داده ها به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 مشارکت کننده از 7 شرکت بیمه ای انجام گردید. مشارکت کنندگان از طریق ترکیب روش های هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. برای اعتباربخشی، از راهبرد زاویه بندی (همسوسازی) استفاده گردید. همچنین، برای آزمون پایایی مصاحبه ها از پایایی بازآزمون (شاخص ثبات) و روش توافق درون موضوعی استفاده شده که به ترتیب نتایج 84 و 93 درصد به دست آمد. یافته ها : پس از تحلیل کلیه مصاحبه های صورت گرفته، تعداد 231 کد اولیه شناسایی شد که پس از پالایش به 57 مفهوم، 23 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی تبدیل گردید. همچنین، پنج مؤلفه برای رفتارهای انحرافی مثبت در صنعت بیمه ایران شناسایی شد که شامل رفتارهای کاری خلاقانه و نوآورانه، نقض محترمانه و با انگیزه درست هنجارها و قوانین سازمان، رفتارهای شهروندی سازمانی، نقد منصفانه مدیران و سازمان و افشاگری می باشد. نتیجه گیری : با توجه حرکت صنعت بیمه ایران به سمت فضای رقابتی، اهمیت رفتارهایی از جنس رفتار سازمانی مثبت اهمیت فزاینده ای دارد و در این راستا فراهم نمودن زمینه های بروز رفتارهایی از جنس رفتارهای انحرافی مثبت می تواند تسهیل گر دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده از جمله کسب مزیت رقابتی باشد. طبقه بندی موضوعی : D23 ,C91 ,C92.
مقاله پژوهشی: شبیه سازی مدل تحقق پذیری سود در صنعت خرده فروشی با استفاده از رویکرد پویایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۹
31 - 64
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل موثر بر تصمیم های راهبردی فروش و اتخاذ راهبردهای ناشی از آن می تواند فعالان صنعت خرده فروشی را در کسب مزیت رقابتی یاری نموده و سبب تعالی آنان گردد. از این رو در مطالعه حاضر به منظور تسهیل در گزینش راهبردهای مناسب فروش و پیش بینی پیامدهای ناشی از پیاده سازی آنان در این حوزه، به ارائه ی مدلی جامع با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستمی پرداخته شده است. در این راستا با استفاده از مدل ارائه شده، درجه ی اقناع تحقق پذیری سود در صنعت خرده فروشی متناسب با برنامه های راهبردی فروش فعالان این صنعت مورد بررسی قرار گرفته است. شبیه سازی با استفاده از نرم افزار Vensim DSS صورت پذیرفته و یافته های پژوهش حاضر موید آن است که متناسب با راهبردهای تدوین شده برای صنعت خرده فروشی، این صنعت در بهترین حالت قادر خواهد بود تا پایان سال 1401 تنها به درجه ی اقناع تحقق پذیری سود در سطح تقریبی 62 درصد دست یابد. بدین منظور 5 سناریو برای ارتقاء درجه ی تحقق پذیری سود در این صنعت ارائه گردیده است. نتایج حاصل از شبیه سازی موید این موضوع است که این سناریوها می توانند تا پایان دوره ی مورد بررسی درجه ی اقناع تحقق پذیری سود این صنعت را به صورت تقریبی از 5/67 درصد تا 5/80 درصد ارتقاء دهند.
تبیین الگوی مطلوب عوامل زمینه ای افزایش انگیزه خدمت در بخش عمومی: محرکی بر بهبود محیط کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وضعیت شاخص های محیط کسب و کار به عنوان یک موضوع بین المللی و زیربنایی در رشد و توسعه اقتصادی، تحت تأثیر عملکرد دستگاه های اجرایی بخش عمومی و آن هم در گرو کیفیت و کمیت و از آن مهم تر انگیزه خدمتی کارکنان این دستگاه ها می باشد، لذا هدف از این پژوهش تبیین الگوی مطلوب برای عوامل بستری یا زمینه ای مؤثر در افزایش PSM جهت بهبود محیط کسب و کار می باشد. در این پژوهش بنیادی از روش کیفی و رویکرد داده بنیاد استفاده شده است. شیوه و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان بوده و کارکنان بخش عمومی آذربایجان شرقی جامعه آماری آن را تشکیل می دهد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و تعیین کفایت آن با رویکرد نمونه گیری نظری، انتخاب شدند و تا چهلمین مصاحبه (حد اشباع) مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از سه مرحله همپوش کدگذاری باز (در قالب 181 کٌد)، کدگذاری محوری (8 مفهوم یا زیرطبقه) و کدگذاری انتخابی یا گزینشی (4 طبقه یا مقوله) تحلیل گشتند. براساس الگوی تبیین شده حاصل از این پژوهش، بسترهای قانونی (با مقوله های: تعدد و شفافیت قوانین وضع و قابلیت اجرای قوانین)، تکانه های اقتصادی (با مقوله های: وضعیت شاخص های اقتصادی سیاست های اقتصادی حاکم)، مدنیت (با مقوله های: وضعیت فرهنگی جامعه وضعیت اجتماعی جامعه)، معادلات سیاسی (با مقوله های: قدرت سیاسی و جناحی گری جو سیاسی)، به عنوان عوامل بستری یا زمینه ای مؤثر در افزایش PSM برای ارتقای شاخص های بهبود محیط کسب و کار تبیین گشتند.
مطالعه تطبیقی عوامل موفقیت در سیاست های بومی سازی صنعت خودرو (مورد مطالعه: ایران و ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش یافتن فاکتورهای تاثیرگذار بر بومی سازی صنعت خودرو در ایران و هدف دیگر آن شناسایی روند بومی سازی صنعت خودرو ترکیه و تطبیق عوامل موفقیت این کشور با شرایط ایران است. این امر از طریق مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه نیم ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان صنعت خودرو و ترکیه درسطوح عالی، اعم از مسئولین دولتی، مدیران خودروسازان و قطعه سازان، پژوهشگران این حوزه و اساتید دانشگاه صورت پذیرفت. مصاحبه ها تا آنجا ادامه یافتند که پژوهشگران احساس کردند، داده ها تکراری شده و به حد اشباع رسیده است. سپس تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل تم صورت گرفت که در نتیجه آن 298 کد اولیه در قالب 47 کد ثانویه که در 6 گروه مفاهیم اصلی (تم های اصلی) برطبق نظر خبرگان طبقه بندی گردیدند. نتایج نشان می دهد تمامی مفاهیم اصلی شناسایی شده بر بومی سازی تاثیرگذار هستند که در این میان عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل زمینه ای می باشند. پس از شناسایی عوامل مؤثر بر بومی سازی صنعت خودرو و انجام مطالعه تطبیقی میان دو کشور ایران و ترکیه، نتایج حاکی از آن است که ایران به صورت کلی دربسیاری ازمفاهیم اصلی مذکور دارای ضعف می باشد. عدم موفقیت کشور ایران نسبت به ترکیه در بومی سازی صنعت خودرو حاصل تفاوت در عواملی از جمله: سیاسی، قانونی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی، محیط داخلی صنعت خودرو و زیرساخت می باشد.
بررسی نقش میانجی مدیریت دانش در رابطه میان سرمایه فکری و عملکرد سازمانهای خدماتی با رویکرد BSC
منبع:
پژوهش های نوین در مدیریت کارآفرینی و توسعه کسب و کار جلد ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
120-142
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی نقش میانجی مدیریت دانش در رابطه میان سرمایه فکری بر عملکرد سازمانهای خدماتی با رویکرد BSC در شرکت آب و فاضلاب شهر یزد می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان شرکت آب و فاضلاب شهر یزد شامل کلیه مدیران، رؤسا، سرپرستان و پرسنل ستادی، نگهبانان و نیروهای خدماتی می باشد. با توجه به ویژگیها و شرایط جامعه آماری، روش نمونه گیری تصادفی ساده را در مقایسه با سایر روشهای نمونه گیری مطلوب تر ارزیابی گردید و جهت نمونه گیری از این روش استفاده شده است. حجم نمونه از طریق آزمون کوکران یا جدول مورگان تعیین شد. داده های مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه برای دوره زمانی فروردین تا شهریور 1398 جمع آوری گردید. در ابتدا روایی و پایایی تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 130 پرسشنامه بین کارمندان شرکت توزیع شد و با پیگیریهای به عمل آمده تعداد 103 پرسشنامه جمع آوری شد. جهت پایایی پرسشنامه از آزمون ضریب آلفای کرونباخ با وارد کردن داده ها در نرم افزارSPSS استفاده شد که عدد به دست آمده حاکی از پایایی بالای ابزار تحقیق است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارAMOS صورت پذیرفت. برای آزمون فرضیه های تحقیق از مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. در این مدل سرمایه انسانی و ساختاری و رابطه ای بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت داشته و از سوی دیگر این اجزاء به طور غیرمستقیم با نقش میانجی مدیریت دانش بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت دارند، که با نتایج به دست آمده میزان تأثیر هر یک از عوامل، مشخص و رتبه بندی شده و بر این اساس پیشنهاداتی مطرح شدند.
تحلیل تأثیر پاسخ گویی مصرف کنندگان بازاریابی برند با استفاده از توسعه مدل تاییدکنندگان مشهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تاییدکنندگان مشهور در بازاریابی برند یکی از روش های معروف بازاریابان در ترویج کالا، خدمت و برند آن ها می باشد اما به عنوان یکی از حوزه های در حال توسعه در ایران محسوب می شود. این رویکرد نوظهور، هزینه های هنگفتی را برای شرکت ها در پی خواهد داشت، لذا این موضوع اهمیت استفاده موثر از این روش را دوچندان می نماید. هدف پژوهش حاضر توسعه مدل تاییدکنندگان مشهور و بررسی تاثیر آن ها بر پاسخگویی مصرف کنندگان به بازاریابی برند می باشد. روش پژوهش حاضر، آمیخته دو روش کمی و کیفی می باشد که جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان تجربی و متخصصان دانشگاهی و در بخش کمی خریداران فروشگاه های زنجیره ای (مگامال) شهر تهران تعیین گردید. روش نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، 30 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه ساختار یافته با سوالات باز و بخش کمی با توجه به تعداد متغیرها، 186 نفر با استفاده از ابزار پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش تحلیل تم و در بخش کمی از روش های تحلیل عاملی و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از بخش کیفی، یازده تم (سه تم جدید) و سه مقوله اصلی (یک مقوله جدید) مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کمی نیز پس از تایید مدل در خصوص متغیرهای تاثیرگذار تاییدکنندگان مشهور بر پاسخگویی مصرف کنندگان بازاریابی برند، ضرایب اثرگذاری به ترتیب تناسب تاییدکننده، درگیری احساسی و اعتبار تاییدکننده تعیین گردید.
استراتژی های بازاریابی مبتنی بر رسانه های اجتماعی در کسب وکارهای کوچک فعال در زمینه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
201 - 216
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه ویژه رسانه های اجتماعی در حوزه کسب و کار، هدف از این پژوهش شناسایی دیدگاه های مدیران و کارشناسان فعال در حوزه گردشگری از ارزش و اهمیت رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری کارآمد در فرآیند کسب و کار به ویژه کسب و کارهای کوچک می باشد. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر مطالعه موردی چندگانه است. بر این اساس اقدام به بررسی و جمع آوری داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از مدیران و کارشناسان فروش سه مجموعه گردشگری مستقر در جزیره کیش شد که با روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. یافته های به دست آمده نشان داد که قابلیت های (پل ارتباطی و اطلاع رسانی، دایره گسترده دسترسی به مخاطبین، نمایش خدمات و محصول در قالب عکس و فیلم، تبلیغات و توسعه کانال های آن، هزینه پایین رسانه، سیال و منعطف بودن، نظرسنجی و دریافت بازخورد و بازوی قدرتمند استراتژی بازاریابی)؛ پیامدهای (ترغیب مشتری- اثربخشی بالا و نفوذ (اینفلوینسر))؛ چالش های (فیلترینگ و محدودیت های قانونی، ضعف در تشخیص روش های مناسب تبلیغی و کمبود منابع و امکانات) و راهکارهای (بکارگیری روش های جذاب و خلاق در جذب مشتری، تولید و تامین محتوای مناسب و استفاده از دانش و نیروی تخصصی) در شکل گیری استراتژی های بازاریابی مبتنی بر رسانه های اجتماعی در کسب و کارهای کوچک مؤثر می باشند. بنابراین نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر هر یک از مقوله های مختلف بر در شکل گیری استراتژی های بازاریابی مبتنی بر رسانه های اجتماعی در کسب و کارهای کوچک می باشد، لذا برای موفقیت در این امر باید توجه ویژه ای به این مقوله ها شود.
ارائه چارچوبی برای ورود موفق دختران دانشجو به حوزه کسب وکارهای نوپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نرخ بالای ورود دانشجویان دختر به حوزه آموزش عالی و لزوم توجه به آینده بازار کار آن ها باعث شده تا سیاست گذاران به دنبال استراتژی های جایگزینی برای جذب این قشر از جامعه در بازار کار باشند؛ دراین بین، هدایت این دانشجویان به سمت کسب وکارهای نوپا می تواند سازوکار مناسبی برای توانمندسازی و درنتیجه اشتغال زایی و توسعه پایدار باشد. روش شناسی: رویکرد تحقیق حاضر کیفی، ازنظر نوع هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه موردمطالعه این طرح را بانوان کارآفرین فعال در حوزه های مختلف کسب وکارهای نوپا که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری داده ها نیز مصاحبه اکتشافی بوده که اشباع نظری از طریق مصاحبه با 18 نفر از مشارکت کنندگان حاصل شده است. یافته ها: روش تجزیه وتحلیل داده ها نیز تحلیل مضمون است که درنتیجه آن 36 مضمون پایه در چهار مضمون سازمان دهنده و دو مضمون فراگیر برچسب گذاری گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد ورود موفق دانشجویان دختر به حوزه کسب وکارهای نوپا مستلزم توجه سیاست گذاران به مقوله هایی مانند «توانمندسازی چندگانه» با ابعادی همچون فرهنگ سازی کسب وکار، توسعه قابلیت های فردی، یادگیری هدفمند و تقویت تعاملات اجتماعی از یک سو و «ظرفیت سازی هدفمند» با ابعادی مانند پذیریش اجتماعی، هنجارسازی اجتماعی، مدیریت فضای کسب وکار و توسعه منابع حمایتی از سوی دیگر است. نتیجه گیری: مطابق یافته های تحقیق، وزارت علوم به همراه سایر سازمان های اجرایی مسئول و مرتبط می بایست برای ورود دانشجویان دختر به حوزه کسب وکارهای نوپا اقدام به پیاده سازی سازوکارهایی مانند باشگاه گفتمان سازی، کانون توسعه و ساخت، کمیته اندیشه ورز فراگیر و هسته پشتیبان کسب وکار نموده تا به صورت گام به گام و هدفمند بسترهای لازم در این خصوص فراهم گردد.
نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک جامع شرکت های بیمه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۱)
147 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی نقش حسابرسی داخلی در مدیریت ریسک جامع در شرکت های بیمه کشور انجام شده است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر اجراء توصیفی و از نظر جمع آوری داده ها پیمایشی است که از ابزار پرسشنامه استفاده نموده که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل 350 نفر از مدیران ارشد واحد های امور مالی، حسابرسی داخلی و ریسک شرکت های بیمه بود که تعداد 138 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شد. داده های جمع آوری شده نیز در نرم افزار اکسل طبقه بندی و با نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شده است.یافته ها: نتایج نشان داد حسابرسی داخلی بر مدیریت ریسک جامع شرکت های بیمه در ایران تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، متغیر های کنترلی حمایت مدیران ارشد، آموزش و فرهنگ سازمانی نیز بر مدیریت ریسک جامع تأثیر معنا داری دارند. اما، متغیر فناوری فاقد تأثیر معنا داری بر مدیریت ریسک جامع در شرکت های بیمه است.نتیجه گیری: از دیدگاه افراد حرف ه ای حسابرسی داخلی بر مدیریت ریسک جامع در شرکت های بیمه کشور تأثیر مثبت و معناداری دارد که باید در شرکت های یادشده مورد توجه قرار گیرد. طبقه بندی موضوعی: G24، G34 ، G22.
مدل چندسطحی مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال، مدیریت تجربه مشتری به یک استراتژی حائز اهمیت در خدمات بانکداری الکترونیکی تبدیل شده است و تجربه مشتری به وضوح با هدف دستیابی به وفاداری مشتری و رشد درازمدت، مورد تمرکز واقع گردیده است. ازین رو هدف اصلی از انجام این پژوهش ارائه مدل چندسطحی مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی در صنعت بانکداری خرد است. در این راستا با استفاده از روش پژوهش کیفی ابتدا ادبیات مدیریت تجربه مشتری تحلیل شد و سپس با 15 نفر از خبرگان صنعت بانکی مصاحبه عمیق انجام شد و با استفاده از روش تحلیل مضمون داده ها تحلیل شد. در این پژوهش 8 بعد اصلی بعنوان سطوح مدل، 21 مقوله و 58 زیرمقوله برای مدل نهایی شناسایی شد. در این مدل شش سطح ابزار و درگاه بانکی، بازاریابی، زیرساخت، سازمان، صنعت و محیط کلان خدمات بانکداری الکترونیکی بعنوان سطوح تاثیرگذار بر بعد تجربه مشتری و یک بعد بعنوان استراتژی مدیریت تجربه مشتری تعیین شد. این پژوهش با فراهم نمودن یک مفهوم سازی گسترده از مدیریت تجربه مشتری، دیدگاهی جدید نسبت به مدیریت تجربه مشتری بوجود آورده و چارچوبی برای ایجاد تجارب مثبت برای ارائه دهندگان خدمات بانکداری الکترونیکی فراهم کرده است.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر شکل گیری و پیامدهای هم رقابتی: پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال بیستم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
39 - 64
حوزههای تخصصی:
هم رقابتی راهبردی است که در دهه های اخیر به منظور کسب، حفظ و ارتقاء جایگاه رقابتی مورد توجه سازمانها قرارگرفته است. هدف: هدف اصلی پژوهش ارائه مدل عوامل مؤثر بر شکل گیری هم رقابتی و پیامدهای آن است. روش: از نظریه داده بنیاد نظام مند در بخش کیفی و از مدل سازی معادلات ساختاری در بخش کمی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه بخش کیفی، خبرگان و مدیران ارشد بانکی و در بخش کمی، جامعه آماری مدیران، روسا و کارشناسان و کارکنان ارشد بانک سپه بودند. روش نمونه گیری بخش کیفی، هدفمند و گلوله برفی (33 نفر) و در بخش کمی به صورت خوشه ای و ساده بود (368 نفر). یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل کیفی داده های مصاحبه ها، مدل هم رقابتی در صنعت بانکداری ایران ارائه گردید. یافته های آزمون کمی، مدل پژوهش را تأیید نمودند. یافته ها نشان داد که چالشهای صنعت بانکداری (شرایط علی) بر میل به هم رقابتی تأثیر معناداری دارند. یافته ها تأثیر میل به هم رقابتی، عوامل زمینه ای (محیط اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، سیاسی-قانونی و فناوری) و عوامل مداخله گر (منابع، ساختار سازمانی، فناوری، فرهنگ سازمانی، منابع مالی، مدیریت ارشد و سیاست های کلان) بر راهبردهای هم رقابتی و تأثیر این راهبردها بر پیامدهای حاصل را تأیید کردند. نتایج: در راستای حفظ و ارتقاء جایگاه و کسب رضایتمندی مشتریان بانک ها می توانند با کسب شناخت صحیح و مدیریت عوامل مؤثر بر شکل گیری و اجرای راهبردهای هم رقابتی، بستر مناسبی را برای بهره مندی از همکاری با رقبای خود در محیط رقابتی حاکم و پیامدهای اتخاذ راهبردها فراهم نمایند.
تأثیر شاخص نهادی ریسک بر برند ملی در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۷
114 - 85
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر ارزش برند ملی از اهمیت بالایی در مباحث اقتصادی و بازرگانی بین الملل برخوردار است. در این راستا، تحقیق حاضر به بررسی تأثیر نهاد ریسک شامل ریسک های سیاسی، اقتصادی و مالی بر ارزش برند ملی دو گروه از کشورهای منتخب درحال توسعه اسلامی و توسعه یافته و نوظهور طی دوره 2018-2011 پرداخته و به منظور دستیابی به این هدف، مدل پژوهش با استفاده از رهیافت داده های تابلویی و به روش گشتاورهای تعمیم یافته به تفکیک دو گروه از کشورهای یادشده برآورد گردیده که نتایج نشان داد، ریسک های سیاسی، اقتصادی و مالی بر ارزش برند ملی هر دو گروه از کشورهای منتخب درحال توسعه اسلامی و توسعه یافته و نوظهور تأثیر منفی و معنی داری دارد. البته، ضریب تخمینی این متغیرها در کشورهای درحال توسعه اسلامی بزرگ تر از کشورهای توسعه یافته و نوظهور بزرگ تر است. همچنین، تأثیر متغیرهای کنترلی تاریخ و طبیعت، جهانی شدن و نوآوری بر ارزش برند ملی هر دو گروه از کشورهای منتخب مثبت و معنی دار است.
مدل سازی ریسک ها در پیکره بندی مجدد زنجیره تأمین سبز برای توسعه محصول جدید (مطالعه موردی: محصولات مصرفی پر گردش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۸
155 - 184
حوزههای تخصصی:
با توجه به محیط فعالیت به شدت رقابتی امروزه توسعه محصولات جدید در پاسخ به نیاز مشتریان و تلاش جهت کاهش آلایندگی های زیست محیطی به عنوان مزیت رقابتی شرکت ها محسوب می گردد. توسعه یک محصول جدید منجر به پیکره بندی مجدد زنجیره تأمین می گردد بنابراین نیازمند اتخاذ تصمیمات استراتژیکی ، فنی و عملیاتی مناسب می باشد. تصمیمات فوق عبارت اند از تخصیص کارخانه به محصول، انتخاب تأمین کنندگان مناسب، میزان تولید محصول و ذخیره مواد اولیه، میزان حمل ونقل و میزان خرید مواد اولیه. علاوه بر این توسعه محصول جدید همراه با ریسک های زیادی است که استفاده از استراتژی های مناسب جهت کاهش انها می تواند منجر به افزایش شانس موفقیت معرفی محصول در بازار گردد. مقاله حاضر به بررسی تولید یک محصول جدید در یک زنجیره تأمین سبز چندلایه ، چند منبعی می پردازد. پس از شناسایی ریسک های مختلف توسعه محصول جدید با استفاده از یک مدل ریاضی بهینه سازی ، به شناسایی بهترین استراتژی های پاسخگویی به ریسک های شناسایی شده و نیز اتخاذ تصمیمات فنی،استراتژیکی و عملیاتی بهینه می پردازیم. مسئله پیشنهادی متشکل است از سه تابع هدف که عبارت اند از تابع هدف اقتصادی، تابع هدف کاهش آلایندگی و تابع هدف کاهش ریسک. مسئله به صورت یک مدل ریاضی برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط با پارامترهای قطعی فرموله شده است. اعتبار سنجی مدل پیشنهادی توسط یک مسئله نمونه در صنعت محصولات مصرفی پر گردش صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از اجرای مدل بیانگر اثرگذاری حضور یک محصول جدید و انتخاب استراتژی های کاهنده ریسک بر روی پیکره بندی مجدد زنجیره تأمین سبز می باشد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل حساسیت نشان دهنده کارایی مدل پیشنهادی می باشد
تعیین کننده های تجارت دوجانبه ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۸
215 - 246
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تجارت بین الملل و شناخت روابط تجاری در پیشرفت اقتصادی کشورها، بررسی موانع و مشوق ها از جمله نقش تکنولوژی در شکل دهی الگوهای تجارت حائز اهمیت است. با توجه به حجم بالای تجارت بین ایران و چین، ارزیابی الگوی تجاری بین این دو کشور حائز اهمیت است. در این پژوهش برای مطالعه الگوی تجاری ما بین ایران و چین و بررسی عوامل مؤثر بر آن به ویژه نقش شکاف تکنولوژیک ابتدا شاخص تجارت درون صنعت (IIT) با استفاده از معیار گروبل و لوید (GL) بر اساس کدهای دورقمی (HS) محاسبه شده و سپس الگوی رگرسیونی با بهره گیری از رهیافت جاذبه و روش حداقل مربعات پویا (DOLS) برای دوره زمانی 2017-1995 برآورد می شود. مطابق با نتایج تجربی متغیرهای شکاف تکنولوژی و نوسان نرخ ارز بر تجارت درون صنعتی ایران و چین اثر منفی داشته در حالی که برجام اثر مثبت و به لحاظ آماری معنادار داشته است. همچنین نتایج تجربی حاکی از آن است که تجارت ایران و چین از نوع تجارت درون صنعت نیست و بیشتر تجارت این دو کشور بر مبنای تجارت بین صنعتی است که وجود شکاف تکنولوژیک و موانع تجارت مانند تحریم های اقتصادی از جمله مهمترین دلایل این نقصان است.
Investigating the Role of Spiritual Orientation on Tourists' Morale with the Mediating Role of Spiritual Well-being(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In modern eras, travels with spiritual motivation have been accompanied by significant growth. The present study is aimed to investigate the role of spiritual orientation on the morale of tourists with the mediating role of spiritual wellbeing. In terms of purpose, the present study is applied research, and in terms of method, it is a descriptive research and a survey and correlational research. The statistical population in this study includes tourists and travelers to the sights of Tehran. The statistical sample size of the study was obtained using the Morgan table, as 384 individuals were selected using the convenience cluster sampling method. The data collection instrument is Allport’s Religious Orientation Questionnaire (short form), Lemon and Ann Wangheim Tourist Morale, and Spiritual Well-being Scale by Ellison. The questionnaire reliability was verified using Cronbach’s alpha and composite reliability. Its validity was verified using convergent validity and content validity by the opinion of experts regarding the study topic. SPSS and AMOS software were also used to determine the correlation and data analysis. At a 95% confidence interval, spiritual orientation and spiritual well-being positively and significantly affected tourists’ morale. Also, the mediating role of spiritual well-being in the relationship between spiritual orientation and tourists' morale was confirmed.
سنجش رضایت گردشگران از کیفیت اقامتگاه های گردشگری روستایی با استفاده از شاخص CSM (مطالعه موردی اقامتگاهای گردشگری روستایی استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
33 - 72
حوزههای تخصصی:
به طور طبیعی، افزایش رضایت گردشگران از ظرفیت و کیفیت تاسیسات اقامتی و تفریحی با رشد گردشگری نسبت مستقیم دارد. در همین زمینه، هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت رضایت مندی گردشگران از کیفیت اقامتگاه های گردشگری استان تهران در قالب 6 شاخص کیفیت زیرساخت و خدمات بهداشتی و درمانی،کیفیت زیرساخت و خدمات رفاهی و پذیرایی،کیفیت زیرساخت و خدمات رفاهی و پذیرایی،کیفیت امنیت،کیفیت منابع سرزمینی،کیفیت زیرساخت فیزیکی وکیفیت بهداشت محیطی است. جامعه آماری تحقیق را گردشگران روستایی در 6 مرکز اقامتی روستایی تشکیل می دهند که تعداد نمونه های تخمین زده مورد نظر 160 نفر بدست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص CSM تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق بیانگر این است که میزان رضایت مندی گردشگران روستایی در متغیر کیفیت منابع سرزمینی بیشتر از دیگر بخش ها بوده است.
بررسی و تحلیل سطح مسئولیت پذیری کارآفرینان گردشگری روستایی (مطالعه موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی یک رهیافت مناسب جهت تحریک کارآفرینی و احیای اقتصاد نواحی روستایی است. اما لازم است کارآفرینان مسئولیت هایی را نسبت به جامعه محلی و گردشگران ایفا کنند. هدف پژوهش حاضر تحلیل سطح مسئولیت پذیری کارآفرینان گردشگری در 6 روستای گردشگری شهرستان بینالود است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش روستاهای مقصد گردشگری شهرستان بینالود بود، که بیشترین حجم گردشگر و فعالیت های کارآفرینانه را داشتند. حجم نمونه صاحبان 196 کسب وکارهای کارآفرینانه در حوزه رستوران، چایخانه و استراحتگاه بودند. براساس نتایج، شاخص بشردوستانهْ بالاترین، و شاخص اقتصادیْ کمترین میزان میانگین رتبه ای ازدیدگاه پاسخگویان را به خود اختصاص دادند. نتایج بیشترین سطح مسئولیت پذیری اجتماعی کارآفرینان گردشگری را در ابرده و جاغرق و پایین ترین سطح را در زشک نشان می دهند؛ از نظرشاخص اخلاقی تفاوت معناداری بین روستاها وجود ندارد، ولی درسایر شاخص ها (قانونی، بشردوستانه، اقتصادی و زیست محیطی) سطح مسئولیت پذیری کارآفرینان گردشگری درروستاهای موردمطالعه، متفاوت است.