فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۶۱ تا ۸٬۲۸۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بعد از برجام توسعه همکاری میان شرکتهای دانش بنیان ایرانی و اروپایی مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفت. یکی از کشورهایی که استقبال مناسبی در این همکاریها داشت کشور آلمان بود. اما عوامل انگیزاننده و یازدارنده متعددی بر توسعه این همکاریها اثرگذار هستند. هدف این پژوهش تحلیل همین عوامل بر توسعه همکاریهای راهبردی بینالمللی شرکتهای زیست فناور ایرانی و آلمانی است. از آنجایی که شرکتهای زیست فناور مورد مطالعه قرار گرفتند، راهبرد این پژوهش مطالعه چند موردی انتخاب گردید و از نظر رویکرد، رویکرد این پژوهش بنیادی-کاربردی است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مصاحبه بود و پژوهشگر اقدام به مصاحبه با 19 نفر از خبرگان صنعت زیستفناوری مقیم ایران و آلمان نمودهاست و از این حیث این پژوهش یک پژوهش فرا مرزی محسوب میشود. نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی نشان داد که براساس فراوانی نظر مصاحبهشوندگان تحریمهای بین المللی اثرگذارترین عامل بازدارنده در بعد بینالمللی و عامل تعدد نهادهای اثرگذارترین عامل بازدارنده در بعد داخلی هستند. همچنین عامل توسعه بازار و عامل توسعه و بهبود فناوری اثرگذارترین عوامل انگیزاننده هستند. استفاده از حسابها و سازوکارهای مالی ویژه برای رفع مشکل ارزی، مشخص کردن یک نهاد متولی در امور بین الملل شرکتهای زیست فناور و ایجاد اتحادیهای به منظور یکپارچه کردن توان شرکتهای زیست فناور پیش از مواجه با بازارهای بینالمللی از جمله پیشنهادهایی است که بر اساس یافتههای پژوهش می-تواند به سیاستگذاران این حوزه یاری رساند.
شناسایی عوامل کلیدی ارتقاء برند رهبری با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
135 - 168
حوزههای تخصصی:
در دنیای کسب وکار امروز، سازمان ها و شرکت ها یی وجود دارند که شهرت و آوازه آن ها مرهون نام و برند مدیران و رهبران آن ها است. در واقع مدیران و رهبران این شرکت ها در حوزه کسب و کار خود، از شیوه های خاصی برای مدیریت این شرکت ها استفاده می کنند که سبک رهبری آن ها را به یک برند مبدل ساخته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های اثرگذار برند رهبری انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر روش آمیخته، بر مبنای پژوهش های کیفی و کمی و از نوع پژوهش قیاسی استقر ایی استکه از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبر گان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری 30 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمیپرسشنامه بود که روایی و پایا یی آن ها به ترتیب با استفاده از شاخص روایی محتوای نسبی و آزمون کاپا ی کو هن و روایی محتوایی و پایا یی آزمون مجدد تائید شد. داده های کیفی با نرم افزار اتلس تی و روش کد گذاری و داده های کمی با روش دلفی فاز ی تحلیل شدند. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مهم ترین مؤلفه های اثرگذار برند رهبری و تعیین اولویت آن هاست. نتایج حاکی از آن هست که سرمایه رهبری، تفکر راهبردی، مهارت حل مسئله، تفکر جانبی و خلاق، مهارت درک و فهم مسائل سازمانی و هوش هیجانی رهبر جزو مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر برند رهبری هستند.
تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر مزیت رقابتی با تبیین نقش میانجی عملکرد نوآوری شرکت های صادرکننده در صنعت پوشاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دستیابی به مزیت رقابتی به عنوان یکی از مهمترین گامهای اولیه شرکتها برای ورود به بازارهای جهانی و گسترش فعالیتهای بینالمللی و موفقیت در این بازارها محسوب میشود. از طرفی، با بینالمللی شدن روزافزون اقتصاد جهانی، توجه به مزیت رقابتی افزایش پیدا کرده است. در دنیای امروز، توسعه بازار صنایع پوشاک از یک سو و افزایش رقابتپذیری بین شرکتهای پوشاک و توقع مشتریان از سوی دیگر، این شرکتها را ترغیب نموده تا به ارتقای کیفیت کالای خود و دستیابی به مزیت رقابتی در بازارهای متحول امروزی مبادرت ورزند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بررسی تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر مزیت رقابتی از طریق نقش میانجی عملکرد نوآوری (عملکرد نوآوری تدریجی و بنیادین) در میان شرکتهای صادرکننده صنایع پوشاک انجام پذیرفته است. تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق و نحوه گردآوری دادهها، از نوع توصیفی- پیمایشی میباشد. جامعه آماری مشتمل بر شرکتهای فعال صادرکننده پوشاک بود که تعداد 250 پرسشنامه استاندارد که برای روایی آن از روایی صوری و همچنین برای پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده بود، به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده در میان شرکتها توزیع شد که از این تعداد تنها 214 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر کواریانس (LISREL) برای بررسی فرضیهها و تأیید مدل مفهومی تحقیق استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد، مدیریت کیفیت جامع بر مزیت رقابتی، عملکرد نوآوری تدریجی و بنیادین تأثیر مثبت معناداری دارد، همچنین عملکرد نوآوری تدریجی و بنیادین نیز تأثیر مثبت معناداری بر مزیت رقابتی دارد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر عملکرد کارکنان در مورد برند در صنعت بانکداری (مطالعه موردی: بانک کشاورزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
برندسازی در دهه اخیر یکی از مهم ترین اولویت های تحقیقاتی در حوزه مدیریت بازاریابی بوده است. این روند در کشور مادر سال های اخیر تقویت شده است. نظر به اهمیت نقش کارکنان در انتقال پیمان برند سازمان به مشتریان به ویژه در سازمان های خدماتی، این پژوهش با رویکردی کمی و با الهام از نظریه هدف گذاری و برندسازی داخلی درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر تعهد و وفاداری کارکنان به برند و عملکرد برند در سطح کارکنان است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان سه رده در شعب بانک کشاورزی شهر تهران تشکیل می دهد. بر ای گردآوری داده ها از روش نمونه گیری خوشه ای و پرسش نامه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ کلیه متغیرهای مکنون پژوهش در حد قابل قبول بوده و از روایی محتوای مناسبی برخوردارند. آزمون مدل مفهومی به روش معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان می دهد که شفافیت اهداف برند بر تعهد کارکنان به برند اثر مثبت دارد (?=0.37; t=2.04) اما بر وفاداری آنان به برند اثری ندارد. سختی درک شده تحقق اهداف برند بر تعهد به برند اثر منفی (?=-0.27; t=2.34) دارد اما بر وفاداری به برند اثری ندارد، برندسازی داخلی بر وفاداری به برند اثر مثبت (?=0.23; t=2.54) دارد اما بر تعهد کارکنان به برند اثری ندارد، تعهد برند بر وفاداری به برند اثر مثبت (?=0.53; t=3.32) و وفاداری به برند بر عملکرد برند در سطح کارکنان اثر مثبت دارد (?=0.36; t=3.47).
تدوین مدل برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی بر مبنای فرایند توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
251 - 270
حوزههای تخصصی:
چالش سازمان ها در قرن بیست ویکم رقابت بر مبنای منابع گران قیمتی است که تعیین کننده بقا و رشد آن هاست؛ این منابع عبارت اند از: مدیریت، نیروی انسانی، زمین، سرمایه، و منابع سرمایه ای (تجهیزات). از میان این منابعْ مدیریت و نیروی انسانی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است. در حال حاضر، مزیت رقابتی بسیاری از کشور ها در نیروی انسانی توانمندی است که رسالت استفاده بهینه سایر منابع را بر عهده دارند. امروزه، موفقیت سازمان ها به تعداد نیروی انسانی وابسته نیست، بلکه به سطح توانمندی منابع انسانی مرتبط است. تلاش سازمان ها برای توسعه منابع انسانیْ «توانمندسازی» نام دارد و به عنوان یکی از ابزارهای استراتژیک کسب مزیت رقابتی مطرح است. در این تحقیق، مدل استراتژیک توانمندسازی منابع انسانی به صورت یک الگوی مدون در هفت مرحله ارائه و نحوه اجرا و تکنیک های مورد استفاده در یک شرکت حفاری و اکتشاف بررسی شده است. وجه تمایز الگوی طراحی شده در ارتباط با برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی، تحلیل محیط خارجی با استفاده از مدل انسوف، تحلیل محیط داخلی با استفاده از مدل مینزبرگ، طبقه بندی منابع انسانی با کمک الگوی گروه مشاوران بوستون، و ارائه استراتژی های مناسب در قالب مدل توانمندسازی هرسی و بلانچارد است.
قدرت، قدرت جبرانی و قابلیت جایگزینی در کانال های بازاریابی: مطالعه موردی، هنر - صنعت فرش دستباف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین ابعاد رفتاری در روابط بین اعضای اصلی کانال بازاریابی موضوع قدرت و وابستگی است. در این پژوهش از بعد قدرت به منابع قدرت منبع و قدرت جبرانی هدف برای اندازه گیری آن نگاه انداخته و پیرامون وابستگی، شاخص قابلیت جایگزینی را مدنظر قرار دادیم. در این پژوهش روابط بین دو عضو اصلی کانال بازاریابی در هنر – صنعت فرش دستباف را مد نظر قرار دادیم، با این فرض که عضو منبع (عضو قدرتمندتر) کانال، تجار فرش و عضو هدف (عضو دیگر یا ضعیف تر) کانال، تولیدکنندگان فرش دستباف می باشند. در واقع هدف این پژوهش بررسی روابط بین قدرت تجار فرش، قدرت جبرانی تولیدکنندگان و توانایی بالقوه آنان در پیدا کردن جایگزین مناسب توزیع از بعد ادراکی تجار به عنوان عضو منبع در این کانال است. نمونه آماری این پژوهش شامل 286 تاجر بازار فرش تهران است، که بطور تصادفی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه تجزیه و تحلیل داده های پژوهش بیانگر وجود رابطه عکس بین ادراک منبع از قدرت خویش و قدرت جبرانی هدف و همچنین وجود رابطه مستقیم بین ادارک منبع از قدرت خویش و ادراک از توانایی هدف در پیدا کردن جایگزین مناسب برای آنان است. bstract One of the most important behavioral aspects in relation among the main members of marketing channel is power and dependence. In this research, to measure the aspect of power we have looked through the source of power and countervailing power and we have considered prominent switching capability about dependence. We have also considered the relationships between the two main members of marketing channels in handmade carpet art – industry. On the assumption that the source member of channel, more powerful member, is the carpet merchants and target member, the other source or weaker (less powerful), is the producers of handmade carpet. In fact the purpose of this research is studying the relations among the power of carpet merchants, countervailing power of producers, and potential ability of them in finding suitable substitute distributive from perceptive aspect of merchants as main members in this channel. Statistical sample of this research was chosen by simple random sampling method. Required information is acquired using a questionnaire and collected information is investigated through LISREL software. The result of the analysis of research data has expressed that there is an opposite relation between the source of power and switching capability. Keywords: Power; Countervailing Power; Switching Capability; Marketing Channel; Handmade Carpet
مدل مفهومی یکپارچه مبتنی بر تمامیت برای ایجاد، نگهداشت و توسعه قابلیت های بازاریابی، مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر کسب وکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
594 - 626
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مفهومی یکپارچه مبتنی بر تمامیت، به منظور توسعه قابلیت های بازاریابی، دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر کسب وکار است.
روش: در مرحله کیفی، مصاحبه های عمیق با 20 نفر و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از مدیران ارشد، میانی و خبرگان و همچنین 4 گروه کانونی متشکل از 6 عضو، در یکی از بزرگ ترین صنایع فولادی کشور، برنامه ریزی و انجام شد. در مرحله کمّی نیز، 350 نفر، از بین مدیران و خبرگان شرکت های صنعت فولاد ایران و پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار تهران برای نمونه انتخاب شد. روش اجرای پژوهش، از نوع آمیخته کیفی کمّی (اکتشافی تأییدی) است. به این منظور، ابتدا در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل مضمونی، داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته، گروه های کانونی و همچنین مرور جامع ادبیات موضوع، مدل اولیه پژوهش مفهوم سازی شد. سپس در مرحله کمّی با استفاده از داده های گردآوری شده از طریق پرسش نامه و همچنین داده های مربوط به عملکرد شرکت های در دست بررسی از سامانه کدال سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، مدل مفهومی اولیه، در چارچوب معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی و با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار اسمارت پی ال اس آزمون شد و مدل مفهومی نهایی پژوهش با تحلیل تلفیقی یافته های مراحل کیفی و کمّی به دست آمد.
یافته ها: بنگاه های کسب وکار به منظور ایجاد، نگهداشت و توسعه قابلیت های بازاریابی و سایر قابلیت های سازمانی مرتبط، به توسعه تمامیت داخلی بنگاه نیازمندند. تمامیت داخلی بنگاه های کسب وکار، به توسعه هوشمندی کسب وکار، یادگیری مستمر سازمانی و مدیریت دانش منجر می شود و توسعه موارد پیش گفته، توسعه قابلیت های بازاریابی، یکپارچگی زنجیره تأمین، ارتقای خصیصه های منابع بازاریابی، مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر کسب وکار را به همراه می آورد. همچنین، تمامیت شرکای زنجیره تأمین و تمامیت بخش های حاکمیتی، روابط بین قابلیت های بازاریابی، مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر بنگاه را تعدیل می کند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، در ارتباط با ایجاد، نگهداشت و توسعه قابلیت های بازاریابی و ارتباط آن با مزیت رقابتی پایدار و عملکرد بنگاه، سه مفهوم جدید تمامیت داخلی بنگاه، تمامیت شرکای زنجیره تأمین و تمامیت بخش های حاکمیتی را وارد ادبیات راهبرد بازاریابی و مدیریت راهبردی کرده است. ضمن آنکه مفاهیم جدیدی را نیز به ادبیات قابلیت های بازاریابی افزوده است و پیکربندی جدیدی را در خصوص پیشایندهای توسعه قابلیت های پیش گفته، پیشنهاد می دهد.
مدل سازی اقتصادی انتخاب تامین کننده چندهدفه فازی پایدار (مطالعه موردی در صنعت روغن موتور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۲
141 - 166
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، یک مدل چندهدفه فازی و اقتصادی به منظور انتخاب تامین کننده پایدار و تخصیص سفارش در شرایط فازی و به صورت چند منبعی و دو محصولی در دوسطح زنجیره ی تامین، با ملاحظات قیمت گذاری ارائه گردیده است. برای ارزیابی تامین کنندگان معیارهای اقتصادی شامل هزینه ی خرید، حمل و نقل و سفارشات و فاصله و معیارهای اجتماعی و اشتغال نیروی انسانی و اثرات زیست محیطی در نظرگرفته شده و برای اینکه مقادیر مورد نظرپارامترها به واقعیت نزدیک باشند به صورت عدد فازی مثلثی تصادفی و غیرقطعی در نظر گرفته شده است. به منظور حل مدل پیشنهادی از روش دقیق محدودیت اپسیلون در یک مطالعه موردی در صنعت روغن موتور با استفاده از نرم افزار گمز انجام گردیده ونتایج تامین کننده پایدار روغن موتور و گیربکس در سطح استان زنجان را مشخص می نماید.
بررسی آمیخته بازاریابی 0.4 بر قصد خرید و رضایت مصرف کنندگان اسنپ در ایران
حوزههای تخصصی:
بازاریابی نسل چهارم یا بازاریابی 4/0 یک شیوه و مکتبی نوین و جدید است که امروزه موفق ترین کمپانی های دنیا در حال استفاده از آن هستند.واقعیت این است که رفتار مشتریان نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. آنها دیگر جذب تبلیغات تکراری و پر زرق و برق نمی شوند و دیگر مثل سابق تصمیم به خرید یک کالا یا خدمت نمی گیرند.آمیزه بازاریابی یا ترکیب عناصر بازاریابی به عنوان Marketing Mix استفاده می شوند. این است که بین این اجزا می بایست یک نگرش ترکیب سیستمی و هماهنگ برقرار شود تا بتواند بر مشتری تأثیر گذارد.طراحی و توسعه آمیخته بازار که به آن 4P یا 8P گفته می شود و از وظایف اصلی مدیر بازاریابی می باشد.ترکیب عناصر بازاریابی مجموعه ای از ابزارهای بازاریابی است که سازمان برای نیل به اهداف بازاریابی خود در بازار هدف از آن ها استفاده می کند.مفهوم آمیخته بازاریابی برای اولین بار در دهه 1950 به وسیله نیل بوردن معرفی شد. مدل بوردن توسط جرومی مک کارتی دنبال شد و به 4P معروف گشت.ما در این پژوهش به بررسی آمیخته بازاریابی 4/0برقصد خرید و رضایت مصرف کنندگان اسنپ در ایران پرداختیم .
مدل عوامل مؤثر بر وفاداری به گردشگری میراث فرهنگی در مقصد رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
113 - 146
حوزههای تخصصی:
به منظور مدیریت بهتر رقابت در بازار گردشگری میراث فرهنگی، مهم است که رفتار گردشگر درک شود. یکی از نمودهای رفتار گردشگر، تمایلات رفتاری و وفاداری است. هدف از انجام تحقیق حاضر تبیین مدل وفاداری گردشگر میراث فرهنگی (ملموس و ناملموس) در مقصد رامسر است. جامعه آماری تحقیق گردشگران، بازدیدکنندگان و شرکت کنندگان در جاذبه های میراث فرهنگی رامسر هستند. بر اساس دستورالعمل ها، تعداد نمونه 780 نفر برآورد گردید. تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر از طریق نرم افزار Lisrel8.54 و SPSS25 انجام شد. یافته ها حاکی از آن است که متغیر ارزش، مشارکت و کیفیت ادراکی بر رضایت، اعتماد و وفاداری گردشگران میراث فرهنگی مقصد رامسر تاثیر مثبت و مستقیم دارند. همچنین متغیر رضایت بر اعتماد و وفاداری و متغیر اعتماد بر وفاداری این گردشگران موثر بوده است. مبتنی بر یافته ها و فرضیه های تایید شده، مدل نهایی و راهکارها در قالب نتیجه گیری و پیشنهاد ها ارائه گردید.
ارزیابی رویکرد منطقی و احساسی مشتریان در ارزشگذاری برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازار تلفن همراه در ایران، بازاری با محصولات متنوع، گسترده و در عین حال بسیار رقابتی می باشد. در چنین شرایطی ایجاد ارزش بیش تر برای مشتریان به منظور حفظ و بهبود جایگاه و سهم بازار شرکت ها ضروری می نماید. هدف پژوهش پیش رو شناخت سیستم ارزشگذاری مشتریان برای برندهای تلفن همراه در رویکرد دوگانه ی مواجهه ی منطقی و احساسی ایشان با برندها می باشد. در این پژوهش به منظور جهت گیری احساسی مشتریان در ارزش گذاری مفهوم برند، " ارزش عاطفی برند در نظر مشتریان" و برای مطالعه رویکرد منطقی ایشان در ارزشگذاری " ارزش اقتصادی برند در نظر مشتریان"، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاکی از تفاوت هایی در سیستم ارزشگذاری مشتریان برای برندهای خارجی و داخلی تلفن همراه است؛ بدین ترتیب که در ارزش گذاری برندهای خارجی رویکرد احساسی مشتریان از رویکرد منطقی ایشان موثرتر بوده است در حالی که در ارزشگذاری برندهای داخلی تلفن همراه، جهت گیری منطقی مشتریان از جهت گیری عاطفی پررنگ تر بوده است. در ادامه نتایج پژوهش به رتبه بندی هر یک از برندهای داخلی و خارجی تلفن همراه مورد مطالعه از جهت میزان تاثیرگذاری رویکرد عاطفی و منطقی مشتریان در ارزش گذاری هر برند پرداخته شده است.
تخمین کشش تقاضای نیروی کار در کارگاه های صنعتی ایران با رویکرد پانل پروبیت کسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کشش قیمتی و متقاطع تقاضای نیروی کار بنگاه های صنعتی ایران را در دو اندازه 10 تا 49 نفر و بیش از 50 نفر کارکن بررسی شد. محاسبه ی کشش ها در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله نخست، متغیرهای تأثیرگذار بر سهم درآمدی نیروی کار تخمین زده شد. با استفاده از برآورد انجام گرفته، گام بعدی محاسبه ی کشش های قیمتی و متقاطع تقاضای نیروی کار بوده است. در این راستا، از داده های استان های ایران در سال های 1383 تا 1393 و به منظور برآورد مدل، از روش پانل پروبیت کسری بازه ی صفر و یک استفاده گردید. بر اساس نتایج حاصل، اثرگذاری منفی مالیات، حق بیمه پرداختی و ارزش مواد خام بر سهم درآمدی نیروی کار در هر دو گروه موردمطالعه از یافته های تحقیق است. اثر منفی نرخ دستمزد بر تقاضای کار و مثبت بودن کشش تولیدی از نتایج دیگر این پژوهش است. هم چنین، برای بنگاه های کوچک کشش متقاطع نیروی کار و قیمت سرمایه مثبت به دست آمد. بر اساس نتایج این مطالعه و با لحاظ این مورد که بازار کار ایران با کمبود تقاضا و تراکم بیکاری مواجه است پیشنهاد می شود، سیاست گذار اقتصادی برای افزایش تقاضا در بازار کار، به رفع موانع تولیدی و کمک به افزایش ظرفیت تولید اهتمام ورزد.
طراحی مدل جامع برندسازی رابطه مند در صنعت بانکداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر رقابتی کنونی بازاریابان به این نتیجه رسیده اند که به منظور بقاء باید به دنبال کسب مزیت رقابتی باشند. دراین راستا برندسازی به عنوان یکی از ابزارهای افزایش آگاهی مشتریان و ارتقای سهم بازار به شمار می رود. موسسات مالی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و برندسازی به عنوان شکل جدیدی از ارتباطات میان مشتریان و بانک ها به منظور الزام رقابتی و پارادایم غالب در بازاریابی صنعت بانکداری مطرح است. علیرغم پویایی این مفهوم و نیز گستردگی پژوهش های انجام شده، هنوز به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، تدوین مدل جامع برندسازی رابطه مند در شبکه بانکی کشور می باشد. به منظور انجام پژوهش از رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شده است. نتایج حاصل از مصاحبه کیفی منجر به استخراج 560 مفهوم، 33 تم فرعی و 11 مضمون گسترده بوده و جهت سطح بندی عوامل از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری بهره گیری شده است. نتایج نشان می دهد مدل جامع برند سازی رابطه مند در سیستم بانکی دارای پنج سطح می باشد که از مقوله های هویت برند به عنوان تاثیرگذارترین در سطح پنجم و کیفیت خدمات، تمایل برند، ارزش ادراک شده، اعتماد، رضایت، شهرت، شخصیت، تعهد، دلبستگی در سطوح میانی و وفاداری برند به عنوان تاثیر پذیرترین عامل در سطح اول تشکیل شده است.
آینده پژوهی با رویکرد سناریونویسی تاثیرات جغرافیای رفتاری بر گردشگری در مواجهه با بیماری های واگیردار و COVID-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از گسترش جهانی ویروس کرونا، گردشگران به یکی از ناقلین بیماری کووید 19 تبدیل شدند و در نهایت خود نیز از قربانیان این بیماری شدند. با توجه به اهمیت صنعت گردشگری، در این مطالعه به دنبال این بودیم تا با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل کلیدی جغرافیای رفتاری مؤثر بر وضعیت گردشگری کلان شهر شیراز در هنگام مواجهه با بیماری های واگیردار و سناریوسازی بپردازیم. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از حیث روش پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی بوده است. نیروهای پیشران با روش دلفی، مشخص و سپس این عوامل بر اساس میزان اهمیت و عدم قطعیت، اولویت بندی و حیاتی ترین عوامل شناسایی شدند. در ادامه، برای نوشتن سناریوهای محتمل از نرم افزار (Mic Mac) استفاده شد. در مرحله سناریو پردازی، تعداد سه سناریو محتمل ارائه شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که از بین متغیرهای شناسایی شده؛ رفتار کنشی، مهاجرت، تورم و سرمایه اجتماعی به عنوان تأثیرگذارترین عوامل کلیدی جغرافیای رفتاری مؤثر بر صنعت گردشگری کلان شهر شیراز در مواجهه با بیماری های واگیردار شناسایی شدند. همچنین، فرهنگ معاشرت در جدول رتبه بندی، به عنوان تأثیرپذیرترین متغیر نسبت به دیگر متغیرها در نظر گرفته شد.
سنجش وابستگی واردات بخش های اقتصادی در ایران از منظر مبدأ، مقصد و سیاستی در دوره 1390-1380(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش واردات واسطه ای در سطح کلان اقتصادی در طی سال های اخیر سبب شده است تا سنجش میزان وابستگی به واردات واسطه ای از بعد مبدأ، مقصد و سیاستی در این مقاله مورد بررسی قرار گیرد. لذا در این مقاله، جدول داده ستانده متقارن سال 1380 و 1390 به قیمت های ثابت سال 1390 مبنای محاسبات قرار گرفته اند. یافته ها حاکی از آن است که نخست، بخش های صنعت، کشاورزی و خدمات بیشترین وابستگی به واردات واسطه ای از بعد مبدأ را داشته اند. دوم، بیشترین وابستگی به واردات از بعد مقصد متعلق به بخش های صنعت، ساختمان و کشاورزی است. سوم با بررسی وابستگی به واردات واسطه ای از بعد سیاستی طی این دهه، مشخص شد که بخش صنعت بیشترین وابستگی به واردات را از بعد سیاستی دارد و اگر سایر بخش ها به عنوان بخش سیاستی کشور انتخاب شوند، بیشترین واردات واسطه ای از بخش صنعت صورت خواهد گرفت. چهارم، طی این سال ها وابستگی به واردات واسطه ای از بعد سیاستی، روند افزایشی داشته است.
بررسی تصویر ذهنی مصرف کنندگان برند حلال با بهره گیری از تکنیک تحلیل شبکه های عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع بازار حلال و فرصت های ناشناخته بسیاری که به همراه دارد، توجه فعالان اقتصادی و بازاریابان جهانی را به خود جلب کرده است. شناخت تصویر ذهنی مصرف کنندگان از برند حلال، به درک رفتار آنها کمک کرده و فعالیت در بازار حلال را برای شرکت ها و مؤسسات تجاری تسهیل می کند. این پژوهش با هدف بررسی تصویر ذهنی مصرف کنندگان از برند حلال انجام گرفته است .پژوهش حاضر، دارای جهت گیری کاربردی، راهبرد پیمایشی و هدف اکتشافی - توصیفی است. با استفاده از تکنیک شبکه عصبی و نرم افزار متلب (Matlab)، به تحلیل داده های جمع آوری شده ازطریق مصاحبه با 48 نفر از متخصصان و مدیران آشنا با برند حلال و مصرف کننده آن در حوزه بازاریابی، فروش و تحقیق و توسعه پرداخته شد. نمونه ها به روش هدفمند غیرتصادفی انتخاب شدند. تعداد نمونه تا حد رسیدن به اشباع نظری به روش گلوله برفی مشخص شد. نتایج نشان داد تصویر ذهنی مصرف کنندگان ایرانی از برندهای حلال دربرگیرنده ویژگی های زیر است: مسئولیت پذیربودن تولیدکننده، منفعت و سودبخشی محصولات، کیفیت محصولات، ایجاد وفاداری در مشتری، ایجاد آرامش در مشتری و تمایز محصولات.
نقش محرّک قیمت و حضور مدل در تصمیم خرید مشتریان پوشاک بانوان در خرده فروشی هایی برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
143 - 158
حوزههای تخصصی:
علم عصب شناسی، یکی از روش های مهم در تحلیل و درک فرایند تصمیم مشتریان است. در این پژوهش، تصمیم خرید شامل دو بخش توجه و قصد خرید بر اساس شاخص های قیمت و حضور مدل با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و روش شبه آزمایشی و با ابزار ردیاب چشم بررسی شده است. بدین منظور نمونه ای متشکل از 35 دانشجو به صورت غیرتصادفی و هدفمند از بین خریداران برند ال سی وایکیکی (LC WAIKIKI) انتخاب شدند. تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه و ردیابی حرکات چشم افراد هنگام خرید برخط پوشاک بانوان نشان می دهد سطوح مختلف قیمت و حضور مانکن یا مدل بر توجه افراد و قصد خرید آنان تأثیرگذار است. رابطه معناداری بین نقاط قیمت (سطوح مختلف قیمت) با 77درصد بر قصد و با64 درصد بر توجه، قیمت تخفیف یافته در مقایسه با کالاهای رقیب با 96درصد بر قصد و 75 درصد بر توجه،کاهش قیمت و تعرفه های ویژه با 62درصد بر قصد و با 84 درصد بر توجه و حضور مانکن یا مدل با 45 درصد بر قصد و با52 درصد بر توجه بوده است. همچنین تحلیل های ناشی از بخش پیمایش نشان داد محرّک قیمت و حضور مدل یا مانکن بر توجه افراد و قصد خرید آنان تأثیر مثبت دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش در راهبردهای قیمت گذاری و بازاریابی به ویژه نوع تبلیغات در خریدهای برخط کاربرد دارد.
ارتباط توزیع قدرت میان واحدهای بازاریابی و فروش با عملکرد تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین چگونگی توزیع قدرت تصمیم گیری میان واحدهای بازاریابی و فروش با عملکرد تجاری شرکت مهم ترین هدف این پژوهش است که با توزیع پرسشنامه در میان مدیران بازاریابی و فروش 62 شرکت تولیدکننده در صنایع مواد غذایی، دارویی و شیمیایی پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار انجام گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیر چگونگی توزیع قدرت تصمیم گیری میان واحد های بازاریابی و فروش با متغیرهای همکاری و تعامل میان واحدهای بازاریابی و فروش، فرهنگ مشتری مداری، ایجاد ارزش برای مشتریان و نهایتاً عملکرد تجاری شرکت ها رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. از سوی دیگر بین متغیر چگونگی توزیع قدرت تصمیم گیری میان واحدهای بازاریابی و فروش با وضوح نقش های عملیاتی بازاریابی و فروش رابطه ی منفی و معنی داری وجود دارد. نتایج این پژوهش، همچنین نشان داد که بین ایجاد ارزش برای مشتریان با عملکرد تجاری شرکت رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد.
خوشه بندی مشتریان بیمه بر اساس تکنیک های داده کاوی جهت استفاده در تکنیک های بازی وارسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
125 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: لزوم افزایش ضریب نفوذ بیمه در ایران ایجاب می کند شرکت های بیمه از روش های نوین برای افزایش توجه مردم به بیمه، جذب مشتریان جدید و نگهداری مشتریان پیشین استفاده کنند. در این بین، بازی وارسازی یکی از امکانات نرم افزارهای جدید در بحث مدیریت ارتباط با مشتری است که قابلیت پیاده سازی راهکارهای جذاب و متنوعی از جمله امتیازدهی، جایزه، اشتراک گذاری و ... را با استفاده از اطلاعات موجود در پایگاه داده شرکت های بیمه فراهم نموده و با استفاده از آن می توان مشتریان را از منظرهای مختلف (وفاداری، سوددهی و...) تقسیم بندی نمود. روش شناسی: در این تحقیق جهت پیاده سازی روش پیشنهادی از داده های بیمه گذاران حقیقی شرکت بیمه ای منتخب در سه سال اخیر با حفظ امنیت و محرمانگی آنها استفاده شد و بیمه گذاران به 4 دسته ویژه، برتر، میانی و ضعیف تقسیم شدند و جهت بهره گیری از تکنیک های مختلف بازی وارسازی، روش های متناسب با هر گروه از آنها با توجه به ویژگی های جنسیتی، سنی و .. به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد از مواردی که جهت جایزه و تخفیف استفاده می شوند برای بیمه گذارن برتر و ویژه می توان بهره گرفت. همچنین از تکنیک هایی ترغیب و ارتقای سطح بیمه گذار مانند پیشرفت مرحله به مرحله ، برای مشتریان میانی و رساندن آنها به سطح مشتریان ویژه واستفاده کرد. در سطوح مشتریان ضعیف نیز از تکنیک های بازاریابی و افزایش گستره مشتریان بالقوه مانند امکان به اشتراک گذاری یا گردونه شانس می توان استفاده نمود. نتیجه گیری: پیاده سازی سیستم بازی وارسازی در صنعت بیمه با در نظر گرفتن سطوح و ویژگی های منحصربه فرد بیمه گذاران، مقوله گسترده ای است که می تواند زمینه تحقیقات جذاب در آینده باشد. طبقه بندی موضوعی: G22، C38، .C5
تحلیل تأثیررهبری تحول آفرین بر عملکرد شغلی از طریق مبادله رهبر- عضو و درگیری ذهنی-عاطفی کارکنان
حوزههای تخصصی:
رهبری تحول آفرین باقابلیت برانگیختن کارکنان و توسعه یک فرهنگ سازمانی که رویه های اخلاقی در آن یک هنجار تلقی شده،سعی در پیش بینی تغییرات محیطی دارد تا با کنترل آنان به عملکرد بهینه دست پیدا کند.ازاین رو پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر عملکرد شغلی از طریق مبادله رهبر-عضو و درگیری ذهنی-عاطفی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان رسمی شرکت گاز استان کرمان تشکیل می دهند که 120 نفر از آنان با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.این پژوهش از نوع کاربردی و با ماهیت پیمایشی است. داده های موردنیاز برای پژوهش به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد. برای توصیف داده های پژوهش، تحلیل عاملی تأییدی و آزمون معادلات ساختاری،از نرم افزار های SPSS 22 و SmartPLS3 استفاده شد.نتایج نشان داد که علی رغم اینکه اثر درگیری ذهنی-عاطفی به عنوان میانجی در رابطه میان رهبری تحول آفرین و عملکرد شغلی تأیید می گردد اما اثر میانجی مبادله رهبر-عضو در این رابطه تأیید نمی شود.