فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۶۱ تا ۱۰٬۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1002 - 1028
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت بانکداری ایران از جمله صنایع خدمات محوری است که در چند سال گذشته با چالش ها و مشکلات عدیده ای روبه رو شده است. یکی از راه های برون رفت از این مشکلات، روی آوردن به نوآوری، به ویژه نوآوری دوسوتوان است. به همین علت، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران و اولویت بندی این عوامل در قالب مدل ساختاری تفسیری (ISM) است.
روش: پارادایم این پژوهش، پراگماتیسم است و از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات رویکرد ترکیبی است. قلمرو مکانی پژوهش، صنعت بانکداری ایران است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، اساتید دانشگاهی، مدیران ارشد بانک ها و همچنین متخصصان حوزه های نوآوری، فناوری، تحول دیجیتال، بازمهندسی فرایندها در بانک بوده است. این افراد در بانک مسئولیت داشتند و در زمینه استراتژی، تصمیم گیری و اجرای نوآوری در بانک ها، از شناخت و تخصص کافی برخوردار بودند. به همین منظور، در این پژوهش از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شده است. پژوهش حاضر در دو مرحله کیفی و کمّی انجام شده است. در مرحله کیفی، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در این مرحله، ابتدا به مطالعه و بررسی ادبیات موجود در زمینه نوآوری دوسوتوان پرداخته شد؛ سپس با ۲۴ نفر از خبرگان صنعت بانکداری مصاحبه به عمل آمد و در نهایت مؤلفه های خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری استخراج شد. در بخش کمّی نیز پرسش نامه ای بین ۱۳ نفر از خبرگان توزیع شد. داده های جمع آوری شده برای تشکیل ماتریس خودتعاملی و طی کردن مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. در نهایت با اجرای مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری، عوامل شناسایی شده در بخش کیفی، اولویت بندی و در قالب مدل ارائه شد.
یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، در بخش کیفی، عوامل مؤثر بر خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری در قالب ۶۷ مؤلفه، ۱۵ مفهوم و ۶ مقوله اصلی شناسایی شد. سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری، ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی، ۶ مقوله اصلی شناسایی شده برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران هستند. همچنین بر اساس نتایج بخش کمّی، این عوامل در سه سطح طبقه بندی شدند. در سطح اول، عوامل سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی و ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک قرار گرفت. در سطح دوم، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری و طبقه بندی شد و در سطح سوم، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی قرار گرفت. بدین ترتیب مدل نهایی پژوهش ارائه شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، در وهله اول، مدیران صنعت بانکداری باید بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیطی را در نظر بگیرند؛ زیرا نسبت به سایر عوامل بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را دارند. در مرحله بعد، مدیران این صنعت باید از سبک های نوآورانه و مشارکتی، در راستای حمایت از خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری اهتمام ورزند و در آخرین مرحله نیز، مدیران این صنعت باید زیرساخت های تکنولوژیک خود را توسعه دهند، به یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در بانک توجه ویژه داشته باشند و فرایند اجرای نوآوری دوسوتوان را عملیاتی کنند. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که اجرای نوآوری دوسوتوان مبتنی بر نوآوری اکتشافی و بهره بردارانه، می تواند صنعت بانکداری ایران را به صنعتی پویا تبدیل کند. نوآوری دوسوتوان باعث می شود تا بانک های فعال در کشور ما، از حالت لختی سازمانی و بی انگیزگی کارکنان رها شوند و به سمت ایجاد محصولات مالی متنوع مبتنی بر نیاز مشتریان خود روی آورند. مبتنی بر نتایج پژوهش، یکی دیگر از پیامدهای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در بانک های ایران، بهبود عملکرد اکوسیستم بانکی و مالی کشور است. ایجاد شبکه ها و اتحادهای مختلف بین ارکان مختلف اکوسیستم بانکی و تأمین مالی برای زنجیره ارزش کسب وکارها، می تواند از نتایج اجرای نوآوری دوسوتوان در نظام بانکی ایران باشد.
نقش فناوری واقعیت افزوده در تکامل بازاریابی: یک مطالعه مرورسیستماتیک و تحلیل بیبلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
119 - 157
حوزههای تخصصی:
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار کردن روند ، زمینه های تمرکز و پایه_های فکری آن است. این مطالعه بر اساس 496 مقاله منتشر شده در Web of Science در سال_های 1996 و 2023 است. بر اساس یافته_ها ، این مفهوم عمدتا حول هفت حوزه اصلی می باشد: تعامل بین انسان و ماشین در آینده دیجیتال مارکتینگ و متاورس ، تبلیغات و پاسخ مشتری در خرید آنلاین ، چالش های بازاریابی در صنعت 4و فناروی های نوین ، تأثیر فناوری مجازی بر وفاداری مشتری در خرده فروشی، پذیرش فناوری برنیات رفتاری افراد درگردشگری ، بازاریابی فناوری واقعیت افزوده در فرآیند تصمیم گیری خریداران و برند و در نهایت غنای رسانه های اجتماعی در تجارت الکترونیک در زمان کرونا. در حالی که اولویت ها و موضوعات تحقیقاتی در طول زمان تکامل یافته_اند ، مفاهیم کلیدی مانند تجربه خرید، رفتار خریدار، تصمیم_گیری خرید، پذیرش فناوری تکرار شده است. سه مکتب تأثیرگذار واقعیت افزوده در بازاریابی با نظریه یکپارچه، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ارزیابی شناختی مرتبط هستند که پایه های فکری این رشته را شکل داده_اند اما معتقدیم که تنوع بیشتری از زمینه_ها برای بررسی و توصیف فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی مورد نیاز است.
تأثیر کاهش تحریم ها و توان مالی شرکت ها بر توسعه صادرات پوشاک با در نظر گرفتن نقش میانجی صادرات مستقیم و صادرات غیر مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاهش تحریم ها و توان مالی شرکت ها بر توسعه صادرات پوشاک با در نظر گرفتن نقش میانجی صادرات مستقیم و صادرات غیر مستقیم است. روش تحقیق ازنظر هدف، کاربردی بوده و ازلحاظ روش، توصیفی-پیمایشی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران شرکت های تولیدکننده و صادرکننده پوشاک می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، حجم نمونه به تعداد 344 نفر تعیین شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS به کار گرفته شده است. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد شده می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاهش تحریم ها تأثیر مستقیم و معناداری با توسعه صادرات پوشاک دارد. همچنین توان مالی شرکت ها تأثیر مستقیم و معناداری بر توسعه صادرات پوشاک دارند. صادرات مستقیم، نقش میانجی را بر رابطه بین کاهش تحریم ها و توسعه صادرات پوشاک ایفا می کنند، نقش میانجی صادرات غیرمستقیم بر رابطه بین کاهش تحریم ها و توسعه صادرات پوشاک نیز مورد تائید قرار گرفت.
تأثیر مدیریت دانش و فناوری های صنعت 4.0 در سازمان ها: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
119 - 156
حوزههای تخصصی:
فناوری های جدید در زمیته صنعت 4.0 به شرکت ها اجازه می دهد تا فرآیندهای تجاری خود را بهبود بخشند و محصولات و خدمات را از طریق دانش جدیدی تولید شده سفارشی کنند. ایجاد و اشتراک دانش جدید هم به استفاده بهینه از فناوری های جدید صنعت 4.0 و هم به تعاملات در طول زنجیره ارزش بستگی دارد. با این حال، دستیابی به مزایای کسب و کار به شدت به منابع انسانی و به مهارت ها و شایستگی های دیجیتالی آنها بستگی دارد. از این منظر، شرکتهایی که به پارادایم صنعت 4.0 نزدیک می شوند، باید چنین فناوری های جدیدی را به عنوان ابزار جدیدی در نظر بگیرند که ایجاد و اشتراک دانش جدید را امکان پذیر می سازد. بنابراین، آنها باید به مهارت ها و شایستگی های دیجیتالی مورد نیاز برای مدیریت این دگرگونی فن آوری توجه کنند و ارتقای شایستگی های داخلی را تقویت کنند. هدف تحقیق حاضر ترکیب نتایج و یافته های بدست آمده از مطالعات کیفی است. بنابراین بینش جدیدی از یافته های مطالعات قبلی ارائه می گردد. در این پژوهش از یک رویکرد فراترکیبی برای بررسی مطالعات موردی کیفی استفاده شد که در آن رابطه بین مدیریت دانش و صنعت 4.0 و قابلیت های آنها در سازمان بررسی می شود. نتایج نشان می دهد که قابلیت های مدیریت دانش در حوزه صنعت 4.0 در دو بعد بررسی می شود: مدل های کسب و کار و نوآوری سازمانی. این تحقیق همچنین بیانگر آن است که جهت رفع چالش های سازمانی می بایست استراتژی های مدیریت دانش و سطح بلوغ فناوری های صنعت 4.0 در سازمان ها درک شود.
ارتباط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش کسب و کار و وفادارسازی مشتری
حوزههای تخصصی:
مشارکت مشتری در ایجاد ارزش برای سازمان ها تحت شرایط بازار نوین، به عنوان عاملی شناخته شده است که شرکت ها را مقدور می سازد در رقابت پابرجا بمانند. هدف این مقاله نشان دادن روابط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش و وفاداری مشتری است. با توجه به ماهیت نامنسجم مطالعات انجام شده در این زمینه بر مبنای نتایج تحلیل ادبیات، مدل مفهومی روابط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش و وفاداری ساختاربندی می گردد. روابط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش و وفاداری مشتری به شیوه یکپارچه یعنی از طریق روابط مستقیم و غیرمستقیم بین دو ساختار تحلیل می گردد.
شناسایی و تبیین عوامل مؤثر در ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی دانش بنیان استان مازندران
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
29 - 42
حوزههای تخصصی:
اکثر کشورها، موفقیت های دهه های اخیر خود را مدیون شرکت های دانش بنیان هستند. استان مازندران نیز با وجود نیروی کار فراوان و شرایط مناسب کشاورزی، نیازمند تشکیل تعاونی های کشاورزی دانش بنیان پایدار است؛ بنابراین، تحقیق حاضر باهدف شناسایی و تبیین عوامل مؤثر در ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی دانش بنیان در سطح استان مازندران به انجام رسید. رویکرد کلی تحقیق، کیفی- کمی است و به منظور دستیابی به هدف تحقیق از روش دلفی استفاده شد. تیمی 54 نفری متشکل از نخبگان مطلع با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی (هدفمند) تشکیل شد. داده ها در سه مرحله و با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شدند. در مرحله سوم نیز چهار گویه از پرسش نامه حذف شد. اعتبار و اعتماد یافته ها از طریق بازبینی یافته ها توسط مشارکت کنندگان، بازبینی توسط همکاران و تکنیک سه سویه سازی تأیید شد. همچنین، 70 درصد از متخصصان دلفی در مورد گویه های مطرح شده توافق داشتند. متخصصان دلفی شرایط برون سازمانی شرکت های تعاونی را برای انجام فعالیت های دانش بنیان مناسب برشمردند. این در حالی است که به کارگیری افراد ایده پرداز در شرکت های تعاونی، ایجاد روحیه کارآفرینی و غیره از جمله عواملی هستند که درون سازمانی تلقی می شوند و برای شروع فعالیت های دانش بنیان موردنیاز هستند؛ لذا توجه بیش تر به منابع انسانی در شرکت تعاونی، بازاریابی برای محصولات شرکت، تسهیل شرایط قانونی و تقویت تعاملات شرکت تعاونی دانش بنیان با محیط پیرامون و سایر کنشگران باید مدنظر قرار گیرد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل تصویر ذهنی مشتریان از فروشگاه با رویکرد آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۲۵
73 - 92
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی مشتریان از یک فروشگاه پیامدهای بسیار مهمی در بقا و کسب مزیت رقابتی این کسب وکارها ایفا می کند. مطالعه حاضر نیز با هدف طراحی و اعتبارسنجی مدل تصویر ذهنی مشتریان از فروشگاه با رویکرد آمیخته اکتشافی در فروشگاه هایپراستار در شهر تهران صورت گرفت. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای است و از لحاظ ماهیت و شکل اجراء به صورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان نظری (اساتید مدیریت بازاریابی) و تجربی (مدیران فروشگاه های هایپراستار در شهر تهران) و مشتریان فروشگاه های پراستار در شهر تهران است. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری نظری صورت گرفت و در نهایت با 10 نفر اشباع نظری حاصل شد. سپس پرسشنامه محقق ساخته در میان 384 نفر از مشتریان به صورت تصادفی توزیع گردید. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه می باشد. جهت تحلیل مصاحبه های تخصصی از روش نظریه پردازی داده بنیاد (گراندد تئوری) و نرم افزار MaxQDA انجام شد. اعتبارسنجی مدل نیر با روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SMART PLS انجام گرفت. بر اساس مدل پارادایمی پژوهش، مدیریت تجربه مشتری، هم آفرینی ارزش با مشتری و مشتری محوری عوامل زیربنایی موثر بر تصویر ذهنی مشتریان از فروشگاه هستند. این تصویر ذهنی بر استراتژی برندسازی و برندسازی داخلی فروشگاه اثر می گذارد. البته باید در نظر داشت مسئولیت اجتماعی فروشگاه در این رابطه نقش مداخله گر دارد و آمیخته بازاریابی فروشگاه نیز شرایط زمینه ای را فراهم می آورد. از طریق استراتژی برندسازی و برندسازی داخلی می توان پیامدهای رفتاری مانند رضایت، وفاداری و اعتماد مشتریان دست پیدا کرد.
طراحی یک چارچوب ساختاری تفسیری برای کاربری موفق فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین سازمان های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 1
حوزههای تخصصی:
شواهد مختلف حاکی از آن است که استفاده از فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین، به طور قابل توجهی می تواند عملکرد شرکت های کوچک و متوسط را بهبود بخشد و زمینه ارتقاء پایدار آن ها را فراهم کند. مطالعات نشان می دهند که بلاکچین می تواند با افزایش شفافیت و فراهم سازی به موقع اطلاعات، بهبود فرآیندهای تصمیم گیری و مدیریت زنجیره تأمین پایدار را فراهم آورد. لذا پژوهش حاضر، با رویکرد آمیخته، ابتدا عوامل موفقیت پیاده سازی بلاکچین در مدیریت زنجیره تأمین پایدار را با روش تحلیل محتوای متون موجود شناسایی نموده و سپس با استفاده از روش توصیفی همبستگی به طراحی چارچوب ساختاری تفسیری پرداخته است. مشارکت کنندگان در بخش میدانی این پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران دارای سابقه صنعتی) بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پشتیبانی مدیریت ارشد و برنامه ریزی و اجرای مؤثر در سطح اول عوامل کلیدی موفقیت فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین سازمان های کوچک و متوسط قرار می گیرند. حمایت های دولت و مدیریت مناسب محدودیت های مالی در سطوح بعدی قرار دارند که منجر به ارتقاء زیرساخت ها و تقویت فرهنگ سازمانی خواهند شد. بر اساس نتایج، به منظور تقویت عوامل شناسایی شده در توفیق فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین به کارگیری ابزار نوین بازی وارسازی پیشنهاد می گردد چراکه این ابزار نوین می تواند زمینه بهبود تجربه کاربری، افزایش مشارکت و ایجاد انگیزه در فعالیت ها را فراهم کند.
تأثیر گرایش کارآفرینانه بر کارایی زنجیره ارزش درون شرکتی در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
ارزش آفرینی شرکت برای سهامداران، مشتریان و حتی جامعه از طریق کارایی مطلوب زنجیره ارزش ایجاد می شود و گرایش کارآفرینانه در شرکت از جمله نوآوری بر بهبود عملکرد زنجیره ارزش و در نتیجه ایجاد مزیت رقابتی برتر و موفقیت شرکت در محیط کاملاً پویای تجاری تأثیر به سزایی دارد. منظور از زنجیره ارزش شرکت، فعالیت ها و مراحل شش گانه یعنی تحقیق و توسعه، طراحی، تولید، بازاریابی، توزیع و خدمات به مشتریان است. بر این اساس، در پژوهش حاضر تأثیر گرایش کارآفرینانه بر کارایی زنجیره ارزش شرکت و ارزش بازار آن بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش همه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را شامل می شود که با استفاده از حذف سیستماتیک تعداد 127 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و در دوره زمانی ده ساله (1400-1391) مورد بررسی قرار گرفتند. برای اندازه گیری گرایش کارآفرینانه از ابعاد سه گانه (نوآوری، ریسک پذیری و پیشگامی) استفاده شد و کارایی زنجیره ارزش نیز با استفاده از داده های حسابداری و به کمک تابع مرزی تصادفی در نرم افزار استتا نسخه 14 اندازه گیری شد. برای اندازه گیری ارزش بازار شرکت از شاخص کیوتوبین استفاده شد. نتایج رگرسیون خطی چندمتغیره در سطح اطمینان ۹۵ درصد نشان داد، گرایش کارآفرینانه بر کارایی زنجیره ارزش و شاخص کیوتوبین شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد. از طرفی، کارایی زنجیره ارزش شرکت نیز موجب بهبود شاخص کیوتوبین می شود. علاوه بر این، نتایج تحلیل میانجی نشان داد، کارایی زنجیره ارزش نقش میانجی در رابطه بین گرایش کارآفرینانه و شاخص کیوتوبین شرکت دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای کارآفرینان به منظور ارائه ایده ها و نظریه ها برای به کارگیری فعالیت های نوآورانه در شرکت، برای مدیران به منظور برنامه ریزی و تصمیم گیری در اداره بهتر شرکت، برای مشاوران، تحلیل گران و سرمایه گذاران برای ارزیابی صحیح ارزش شرکت و پیش بینی عملکرد آن، برای سیاست گذاران در جهت ترغیب فعالیت های نوآورانه و اشتغال زا و برای پژوهشگران در پژوهش های آینده مفید باشد.
امکان سنجی ایجاد خوشه کسب وکارهای فراوری زیتون در استان کرمانشاه
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
43 - 56
حوزههای تخصصی:
تنوع اقلیمی و غنی بودن خاک و آب، قابلیت زمین برای کشت محصولات باغی و اقتصادی بودن تولیدات باغی، استان کرمانشاه را به یکی از مناطق مستعد تولید محصولات باغی تبدیل کرده است که کشت و فراوری زیتون در مناطق گرمسیری استان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این راستا، شناسایی و توسعه خوشه های کشاورزی (باغی) یکی از راهکارهایی است که در کشورهای پیشرفته، برای توسعه کشاورزی اتخاذ می کنند. هدف از این تحقیق، امکان سنجی ایجاد خوشه کسب وکارهای فراوری زیتون در استان کرمانشاه بود. طرح تحقیق حاضر، از نوع آمیخته (متوالی - تبیینی) بود که با بهره گیری از روش های تحقیق بررسی اسنادی و مطالعه چند موردی انجام شد. جامعه موردمطالعه شامل کارشناسان باغبانی و صنایع تبدیلی سازمان جهاد کشاورزی، کارشناسان شرکت شهرک های صنعتی، باغداران و مالکان فراوری زیتون بودند که با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. انتخاب نمونه ها تا زمان رسیدن به اشباع داده ادامه یافت. این پژوهش، با مبنا قراردادن مشخصه های امکان سنجی خوشه، یعنی تمرکز جغرافیایی، همکاری و رقابت بین کسب وکارها، مزیت و چالش های مشترک، به امکان سنجی خوشه فراوری زیتون در استان کرمانشاه پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که تمرکز جغرافیایی فراوری زیتون در شهرستان دالاهو بود. همچنین، نتایج گویای آن بود که کسب وکارهای تولید و فراوری زیتون با همدیگر همکاری و رقابت داشتند و دارای مزیت و چالش های مشترکی بودند. نتایج این پژوهش می تواند مورداستفاده اداره شرکت شهرک های صنعتی و سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه قرار گیرد.
ارائه مدل فرآیندی فرصت های کارآفرینانه در دیدگاه منبع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات حوزه کارآفرینی نشان می دهد کسب و کارهای کارآفرینانه در راستای بهره برداری حداکثری از فرصت های کارآفرینانه نیازمند دسترسی به انواع منابع هستند، لذا ضرورت دستیابی به منابع متنوع موجب می گردد دغدغه اصلی این بنگاه ها معطوف به حصول منابع مختلف باشد. تحقیقات نشان داده است بهره گیری از آموزه های کاربردی «دیدگاه منبع محور» می تواند بنگاه های کارآفرین را در دستیابی به منابع مورد نیاز یاری رساند. هرچند به نظر می رسد «دیدگاه منبع محور» به مرز بلوغ خود رسیده و می توان آن را به عنوان یک نظریه تلقی نمود (نظریه منبع محور)، اما کنکاش های بیشتر نشان می دهد حوزه فرصت های کارآفرینانه تا حد زیادی در این دیدگاه مورد توجه واقع نشده است و پژوهش های اندکی در زمینه بهره برداری فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» انجام شده است. این پژوهش با استفاده از مرور سیستماتیک به روش فراترکیب و بهره گیری از روش تحقیق کیفی به شیوه «نظریه برخاسته از داده ها» به تحلیل نظام مند یافته های پژوهش های پیشین پرداخته است. برای انجام این پژوهش از میان 452 مقاله بررسی شده در پایگاه های معتبر خارجی در بازه سال های 1984 لغایت 2022، پس از سه مرحله غربالگری 46 مقاله برای انجام پژوهش مناسب تشخیص داده شدند. نوآوری این پژوهش ارائه یک مدل فرآیندی حاصل از تعامل مقوله های مختلف است که توانایی تبیین فرآیند بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» را امکان پذیر نموده است.
تحلیل اثر مدیریت محتوای تولید شده توسط کاربران بر درگیری اجتماعی برند با نقش میانجی گری اعتماد به برند و تعامل کاربران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
155 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت و استفاده از پتانسیل محتوای تولید شده توسط کاربران و درگیری اجتماعی برند با در نظر گرفتن نقش واسطه ای اعتماد به برند و تعامل با کاربران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی-همبستگی بوده و با استفاده از معادلات ساختاری برای دستیابی به اهداف پژوهش تلاش کرده است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران سایت های فروش و رسانه های اجتماعی و شبکه های ارتباطی شرکت های بیمه ایران، آسیا، نوین، البرز، پاسارگاد و پارسیان بودند (4500 نفر) که از بین آنها تعداد 305 نفر از کاربران به عنوان نمونه نهایی با روش نمونه گیری خوشه بندی انتخاب شدند. داده ها با روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار PLS-3 تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که مدیریت محتوای تولید شده توسط کاربران و استفاده از پتانسیل محتوای تولید شده توسط کاربران تأثیر مثبتی بر درگیری اجتماعی برند دارند و اعتمادسازی و افزایش تعامل با کاربران از طریق محتوای تولید شده توسط کاربران نقش واسطه ای در تأثیر مثبت مدیریت محتوای تولید شده توسط کاربران و استفاه از پتانسیل آن بر درگیری اجتماعی برند ایفا می کنند. همچنین یافته ها نشان داد که تحریک تبلیغاتی، مسئولیت پذیری شرکت، ادراک ارزش مصرف کننده و گمارش محصول رابطه مثبتی با درگیری اجتماعی برند دارند.
شناسایی محرک های جذب سرمایه به تبلیغات محیطی در رویدادهای ورزشی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
239 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی محرک های جذب سرمایه به تبلیغات محیطی در رویدادهای ورزشی بود. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی از نوع نظری، بر مبنای عمق و وسعت تحقیق کل نگر، از نظر مدت اجرا مقطعی، از نظر زمان آینده نگر، از حیث مبنای معرفت شناختی جزء پژوهش های کیفی و از جنبه راهبردی جزء پژوهش های نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری این تحقیق صاحب نظران (اساتید دانشگاه، مسئولین کمیته های بازاریابی فدراسیون و هیئت ها، صاحبان کسب و کارهای ورزشی، مسئولین روابط عمومی هیئت ها) بودند و نمونه های تحت بررسی از این جامعه به صورت هدفمند انتخاب شدند که در نهایت 16 نفر بعنوان نمونه آماری جامعه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق مصاحبه بود که به صورت نیمه ساختار یافته در اختیار صاحب نظران قرار می گرفت. محورهای اصلی مصاحبه اقتباس شده از رهیافت تحقیق کیفی و نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزر بود که از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار مکس-کیودای استفاده شد. با استناد به کدگذاری مرحله اول که به کدبندی اولیه معروف است، از طریق بازبینی مصاحبه-های انجام گرفته با صاحب نظران 67 کدباز شناسایی گردید. همچنین نتایج بدست آمده در قسمت کد گذاری محوری نشان داد که 11 عامل (سیاست های مالی و حمایتی، زیرساخت های لازم، اعتماد، جذابیت، تعاملات رسانه ای، تبلیغات اثرگذار، محبوبیت رویداد، سابقه و توان رقابتی، توجه به ویژگی های محصول، توجه به فضای تبلیغاتی، مزایای تبلیغات) به عنوان کدهای محوری انتخاب گردیدند.
مفهوم سازی و اعتباریابی اخلاق حرفه ای اینفلوئنسرها؛ رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
107 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، مفهوم سازی و اعتباریابی " اخلاق حرفه ای" اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی می باشد. این پژوهش به لحاظ پارادایم شناسی در فازِ اکتشاف مدل تفسیری و در فازِ آزمون مدل اثبات گرا قرار دارد و از نظر هدف، کاربردی می باشد. روش: رویکرد پژوهش، آمیخته و استراتژی به کار گرفته شده در آن تحلیل مضمون می باشد. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های کیفی نیمه ساختار یافته و عمیق با ۱۴ نفر از خبرگان علمی و اجرایی و تحلیل آن در نرم افزار MAXQDA شاخص ها و مولفه های اخلاق حرفه ای تاثیرگذاران شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری (ISM) مدل مربوطه مورد آزمون قرار گرفت و با بهره گیری از تحلیل MICMAC روابط میان مضامین تحلیل گردید. یافته ها: مطابق با نتایج به دست آمده از تحقیق، 8 مولفه و 39شاخص برای این منظور، شناسایی و اعتبار سنجی شد.نتیجه گیری: از آنجا که مولفه هایی که در آخرین تکرارها به عنوان خروجی تعیین می شوند از نظر روش معادلات ساختاری تفسیری، تاثیرگذارتر خواهند بود، لذا مولفه های c4 و c8 یعنی تعهد حرفه ای و احترام به ارزش ها، عقاید و باورهای جهانی، تاثیرگذارتر خواهند بود.
مطالعه تطبیقی اقسام سیستم های ثبت تجار حقیقی با تأکید بر نقش دفتر ثبت تجاری در شناسایی تجار حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۲۴
75 - 88
حوزههای تخصصی:
ثبت تجار حقیقی به عنوان مکانیزمی جهت شناسایی تجار و تمایز آنها از غیر تجار است که به واسطه آثار حقوقی ویژه ای که به منظور تامین امنیت معاملاتی دارد، مورد توجه مقنن در کشورهای تابع نظام حقوق نوشته قرار گرفته است. با این حال جوامع مختلف بر اساس نیازسنجی های خود و مبانی بنیادینشان در موضوعی، شخصی یا مختلط بودن نظام حقوق تجارت، مدلی از نظام ثبت تجار حقیقی را پیش بینی کرده اند که دارای تفاوت های اساسی با یکدیگر بوده و کارکردهای حقوقی متفاوتی را از خود بروز می دهند.
بر این اساس پرسش قابل طرح آن است که ثبت تجار حقیقی اساسا چه کارکردهایی را ارائه می دهد و با توجه به این کارکردها، اقسام نظام های ثبت تجار حقیقی کدامند.
این پژوهش با نگاهی تطبیقی تحلیلی به این نتیجه رسیده که اساسا ثبت تجار حقیقی با دو هدف «تسریع،تسهیل و تأمین عملیات تجاری» در بعد خصوصی و «کنترل و نظارت حاکمیتی بر تجارت» در بعد عمومی پا به عرصه وجود گذاشته است و در این عرصه، نظام های حقوقی از سه الگوی متفاوت بر اساس مولفه «نقش دفتر ثبت تجاری در شناسایی تجار حقیقی» بهره برده اند که سیستم ثبتی مبتنی بر نظام شخصی در تحقق کارکردهای حقوقی مورد انتظار از سیستم ثبت تجار نسبت به دو سیستم دیگر کارآمدتر است.
در همین راستا برای پیاده سازی نظام ثبت شخصی در حقوق ایران برخی اصلاحات قانونی مورد توصیه است.
ارائه چارچوبی برای توسعه یادگیری کارآفرینانه: مطالعه ای در کسب وکارهای صنعت فناوری بلاک چین
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
17 - 30
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف ارائه چارچوبی برای توسعه یادگیری کارآفرینانه در فناوری بلاک چین و با رویکرد تفسیری و با مصاحبه های رویدادمحور انجام شد. پژوهشگران، بلاک چین را به عنوان یک فناوری نوظهور و تحول گرا همچون اینترنت می شناسند. باتوجه به تحولاتی که فناوری بلاک چین قابلیت ایجاد آن را دارد، شناسایی فرصت های کارآفرینی و بهره برداری از این فناوری اهمیت بالایی پیدا کرده است. عدم توجه به آموزش در این صنعت نوظهور، منجر به ازدست رفتن فرصت هایی برای کارآفرینان در جهت تشخیص فرصت ها، ایجاد کسب وکار و حفظ کسب وکار در صنعت بلاک چین خواهد شد. از این رو، شناسایی منابع، روش های یادگیری و آموزش برای توسعه کارآفرینی در این صنعت پراهمیت خواهد بود. برای این منظور مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای با ۱۹ نفر از کارآفرینان یا مدیران ارشد صنعت بلاک چین که ساکن ایران هستند صورت گرفت و پس از کد گذاری مصاحبه ها، چارچوبی برای توسعه یادگیری کارآفرینان فناوری شناسایی شد. نتایج نشان می دهد که منابع یادگیری شامل چهار بخش یادگیری از کار- وظیفه، آموزش- انتشارات، تقلید- الگوبرداری و تعاملات انسانی- اجتماعی است که هرکدام نیز روش های متعددی را شامل می شوند. در این چارچوب علاوه بر منابع و روش های یادگیری، عوامل تسهیلگر شامل شش عامل انگیزه، علاقه مندی، فرایند زندگی شخصی، ماهیت محیط کسب وکار، ماهیت کسب وکار و ویژگی های شخصیتی شناسایی شد. شناسایی شش عامل محدود کننده شامل موانع اقتصادی، موانع اکوسیستم بلاک چین، موانع فناورانه، موانع حاکمیتی، موانع فردی و موانع نهادی از دیگر موارد این چارچوب است.
الحاق به سازمان جهانی تجارت و تاثیر آن بر جذب سرمایه گذاری خارجی صادرات محور: تجربه کشورهای درحال توسعه منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۲۶
1 - 34
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری خارجی می تواند تنها با هدف تصاحب بازار کشور میزبان انجام شود یا باعث رشد صادرات آن شود. هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا جذب بیشتر سرمایه گذاری خارجی به کشورهای درحال توسعه ملحق شده به WTO سبب رشد صادرات آنها نیز شده است یا خیر. به این منظور یازده کشور درحال توسعه ملحق شده به این سازمان انتخاب شدند. ملاک انتخاب کشورها دردسترس بودن داده ها بوده است. دوره مورد بررسی بازه زمانی 2005 تا 2020 در نظر گرفته شد. برای پاسخ به پرسش پژوهش دو مدل برآورد شد. هر دو مدل با استفاده از حداقل مربعات تعمیم یافته و در چارچوب رگرسیون با اثرات ثابت زمانی تخمین زده شد. با استفاده از مدل اول بررسی شد که آیا بازبودن تجاری طبق الزامات سازمان جهانی تجارت، سبب رشد سرمایه گذاری خارجی در کشورهای مذکور شده است یا خیر. نتایج این برآورد موید تأثیر مثبت بازبودن تجاری منتج از الحاق به WTO بر سرمایه گذاری خارجی بود. به عبارت دیگر، تجربه کاهش موانع تجاری کشورهای مذکور در نتیجه الحاق به سازمان مذکور نشان دهنده رابطه جایگزینی واردات و سرمایه گذاری خارجی نیست بلکه رابطه این دو مکملی بوده است. سپس در مدل دوم، اثر سرمایه گذاری خارجی بر صادرات این کشورها بررسی شد. نتایج نشان داد که سرمایه گذاری خارجی، تأثیر مثبت و معناداری بر صادرات کشورهای درحال توسعه ملحق شده به سازمان جهانی تجارت داشته است. لذا، تجربیات کشورهای درحال توسعه ملحق شده به این سازمان نشان دهنده توفیق آنها در جذب سرمایه گذاری خارجی صادرات محور است. همچنین، بررسی های آماری نشان داد که الحاق به WTO سبب رشد تولید ناخالص داخلی این کشورها شده است
تبیین نقش نوآوری خدمات در رفتارهای هم آفرینی ارزش مشتری با میانجیگری مشغولیت مشتری در صنعت هتلداری (مورد مطالعه: هتل های سه، چهار و پنج ستاره شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف: با افزایش رقابت در توریسم، متصدیان و مدیران هتل از اهمیت توسعه نوآوری در ایجاد مزیت رقابتی مطلع شده اند؛ به عبارتی هتل ها باید پذیرای ایده ها و به دنبال دانش خارج از سازمان باشند تا بتوانند برای هتل، ارزش خلق کنند. با در نظرگرفتن این عوامل، بهتر است هتل ها فرایند همکاری و مشارکت با مشتریان در محیط های نوآورانه را تجربه کنند تا بتوانند فرایند هم آفرینی ارزش مشتری را تقویت کنند. هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش نوآوری خدمات در رفتارهای هم آفرینی ارزش مشتری با میانجیگری مشغولیت مشتری است.روش: پژوهش حاضر هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی پیمایشی دارد. جامعه آماری پژوهش، کلیه مشتریان هتل های سه، چهار و پنج ستاره شهر مشهد بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان، ۳۸۴ نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش غیراحتمالی در دسترس انجام گرفت. پرسش نامه ها با پیمایش آنلاین جمع آوری و پایایی و روایی آن تأیید شد. داده های توصیفی با نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۱۶ و مدل پژوهش، مبتنی بر رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل نسخه ۸.۵ تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: یافته های توصیفی نشان داد که بیشتر افراد در گروه سنی 20 تا 29 سال (5/46 درصد) بودند و گروه های سنی 30 تا 39 سال (۲۱ درصد) و گروه سنی کمتر از 20 سال (5/14درصد) و گروه سنی 40 تا 49 سال (9 درصد) و ۵۰ سال به بالا (9 درصد) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. سطح تحصیلی بیشتر افراد در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (5/64 درصد) بود و به ترتیب مقاطع دیپلم و کاردانی (۲۹درصد) و دکتری (5/6 درصد)، در رده های بعدی قرار گرفتند. یافته های بخش استنباطی حاکی از آن است که نوآوری روی مشارکت مشتری، مشغولیت مشتری و رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معنادار دارد. مشغولیت مشتری روی مشارکت مشتری و رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معنادار دارد. از سوی دیگر، نقش غیرمستقیم متغیر میانجی مشغولیت مشتری میان نوآوری خدمات و ابعاد رفتارهای هم آفرینی ارزش مشتری (مشارکت مشتری و رفتار شهروندی مشتری) به تأیید رسید. نتیجه گیری: تمام فرضیه ها تأیید شدند. به طور خلاصه می توان نتایج پژوهش را در سه مطلب خلاصه کرد: ۱. بر اساس یافته های پژوهش نوآوری خدمات برای تقویت مشغولیت مشتری در صنعت هتلداری اهمیت دارد؛ از این رو مدیران هتل باید توسعه راهبردهای نوآور را ادامه دهند تا مشتریان را جذب کنند و مشغولیت مشتری را به جلو پیش ببرند. ۲. نتایج نشان داد که نوآوری عامل اساسی مؤثر بر رفتارهای هم آفرینی ارزش مشتری است؛ از این رو مدیران هتل باید همواره خدمات مبتکرانه ای برای مشتریان فراهم کنند تا فرصت های هم آفرینی ارزش مشتری را ارتقا دهند. ۳. بر اساس نتایج پژوهش، نوآوری بر مشغولیت مشتری اثر مثبتی می گذارد و در نتیجه، رفتارهای هم آفرینی ارزش مشتری را ارتقا می دهد؛ بنابراین مدیران هتل باید خدمات یا محصولات ارزش افزوده و مبتکری برای تقویت تجارب مشتریان و تمایل آن ها به شرکت در هم آفرینی ارزش فراهم کنند.
تبیین و اولویت بندی پیشایندهای بازاریابی همه کاناله با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
909 - 948
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که پیشرفت های دیجیتال به تکامل و رشد ادامه می دهند، مشتریان هنگام تعامل با کسب وکارها، تجربه خرید آرامی را پیش بینی می کنند. برای برآوردن این انتظارات، کسب وکارها یک استراتژی بازاریابی همه کانالی را اتخاذ می کنند که به مشتریان تجربه خرید کامل و بدون وقفه را از تماس اولیه تا پایان معامله ارائه می دهد. با درک اهمیت این موضوع، یک چارچوب کیفی برای پیاده سازی بازاریابی همه کاناله از طریق این مطالعه شکل گرفت. بازاریابی همه کاناله به طور فزاینده ای برای کسب وکارها حیاتی می شود؛ زیرا آن ها را قادر می سازد تا در کانال ها و دستگاه های مختلف، تجربه ای ثابت و شخصی سازی شده برای مشتریان ایجاد کنند و در نتیجه، رضایت مشتری و وفاداری و عملکرد کلی کسب وکار را افزایش دهند.روش: در این پژوهش از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. پس از جست وجو در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی، ۵۹۰ مقاله مرتبط با حوزه بازاریابی همه کاناله شناسایی شد. با بررسی عنوان، چکیده، نتایج و بررسی عمیق تر مقاله های منتخب و با بهره گیری از روش کسپ، در نهایت ۹۸ مقاله اصلی انتخاب و تحلیل شد. تحلیل از طریق کدگذاری مقاله ها در نرم افزار مکس کیودا انجام پذیرفت.یافته ها: یافته های پژوهش مشتمل است بر ۱۰۸۷ کد باز، ۹۰ مقوله فرعی سطح دوم، ۱۳ مقوله فرعی سطح اول و چهار مقوله اصلی که پیشایندهای بازاریابی همه کاناله را در قالب سه سطح ارائه می دهد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که چهار مقوله اصلی فرایندها و عملکردها، محیط، تعامل مشتری و منابع و سرمایه ها، به ترتیب چهار پیشایند اصلی بازاریابی همه کاناله است. از میان ۱۳ مقوله فرعی سطح اول بازاریابی همه کاناله، ۹ مقوله بر اساس درصد تکرار در مقاله ها اولویت بیشتری داشتند که عبارت اند از: استراتژی و ساختار سازمانی، بازار، زمینه محیطی کسب وکار، ویژگی های رفتاری مشتری، منابع فناوری، ویژگی های مشتری، مدیریت منابع مالی، سرمایه انسانی و مدیریت منابع انسانی. در پایان نیز ۲۲ مقوله فرعی سطح دوم اولویت دار، برای حرکت به سمت رویکرد بازاریابی همه کاناله پیشنهاد شد. یافته های این مطالعه، اهمیت حیاتی داشتن درک جامع از ستون ها و زیرمجموعه های کلیدی لازم برای اجرای استراتژی بازاریابی همه کانالی مؤثر را برجسته می کند. کسب وکارها با تمرکز بر چهار دسته اصلی فرایندها و عملکردها، محیط، تعامل با مشتری و منابع و سرمایه، می توانند برای تلاش های بازاریابی همه کانالی خود پایه ای قوی ایجاد کنند. برای تحقیقات آتی دو نوع تحقیقات پیشنهاد می شود. نخست اینکه برای کمّی کردن این پژوهش کیفی، می توان با استفاده از تکنیک های مختلف مقوله های اصلی، مقوله های فرعی سطح اول و مقوله های فرعی سطح دوم را با بهره بردن از نظر متخصصان ایرانی و خارجی اولویت بندی کرد و این نوع پژوهش را می توان به تفکیک نوع صنایعی انجام داد که بازاریابی همه کاناله در آن ها بااهمیت است؛ مانند خرده فروشی، بانک و... پیشنهاد دوم این است که می توان سازمان های بزرگ ایرانی را بر اساس مقوله های شناسایی شده، امتیاز و رتبه بندی کرد و ضعف ها و قوت های این سازمان ها را برای رسیدن به بازاریابی همه کاناله در سطح جهانی استخراج کرد.
تأثیر تصویر ذهنی گردشگر از مقصد گردشگری بر خلق مشترک ارزش با تاکید بر نقش میانجی عشق به مقصد (مطالعه موردی: مقاصد منتخب گردشگری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین نقش تصویر ذهنی گردشگر از مقصد گردشگری بر خلق مشترک ارزش در مقصد با تاکید بر نقش میانجی عشق به مقصد است. جامعه آماری هدف این پژوهش، در مرحله کیفی، خبرگان صنعت گردشگری، اساتید دانشگاهی و در مرحله کمی گردشگران داخلی هستند که از اردیبهشت تا بهمن ماه 1398 به مقاصد گردشگری ایران سفر کرده اند. برای گردآوری داده ها، از روش نمونه گیری هدفمند به منظور انتخاب مقاصد گردشگری استفاده شد. سپس از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، جهت انتخاب گردشگران شهرهای منتخب برای پاسخ به یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه توسط اساتید و کارشناسان صنعت گردشگری، به وسیله روایی محتوا تایید شد. پایایی پرسش های پژوهش با معیار استاندارد آلفای کرونباخ و پایایی مرکب اندازه گیری شده است. برای تحلیل ارتباط بین سازه-های پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدل پژوهش با داده ها برازش دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد، تصویر مقصد در دو بُعد تصویر شناختی مقصد و تصویر عاطفی مقصد بر عشق به مقصد تاثیر مثبت می گذارد. و عشق گردشگر به مقصد نیز به عنوان میانجی رابطه بین تصویر مقصد و خلق مشترک ارزش را تسهیل می کند. همچنین براساس یافته ها تصویر شناختی و تصویر عاطفی بر خلق مشترک ارزش در مقصد تاثیر مثبت دارد. این پژوهش با بهبود تصویر ذهنی گردشگران نسبت به مقاصد گردشگری ایران به توسعه قلمرو دانش در خصوص خلق مشترک ارزش در صنعت گردشگری می پردازد که در پژوهش های قبلی کمتر دیده می شود.