فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۵۰۱ تا ۱۰٬۵۲۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
184 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و تبیین مدل برندکارفرمایی با رویکرد بازاریابی پایدار طراحی و اجرا شده است. بنابراین مفهوم سازی برندکارفرمایی مبتنی بر مدل اشتراوس کوربین با عواملی از جمله شرایط عِلّی، زمینه ای، واسطه ای، راهبردها و پیامدها بر مبنای اهداف 17گانه توسعه پایدار، انجام شده است.روش: روش این پژوهش با توجه به ماهیت کیفی-اکتشافی پژوهش، نظریه پردازی داده بنیاد اشتراوس و کوربین و روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری نظری تا رسیدن به اشباع نظری است. مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با 12نفر خبرگان دانشگاهی و کارشناسان صنعت بوده است. کدها با روش دستی و نرم افزار مکس کیودی ای مکتوب و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: پس از اجرای سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش متشکل از 16مقوله اصلی، 40 مقوله فرعی و 147 مفهوم پیاده سازی شد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که پیامدهای حاصل از ساخت برندکارفرمایی با رویکرد بازاریابی پایدار در چهار سطح الف. ویژگی های ذهنی برند کارفرمایی پایدار، ب. ویژگی های حسی برند کارفرمایی پایدار، ج. ویژگی های نمادین برند کارفرمایی پایدار، و در نهایت د. ویژگی های ابزاری برند کارفرمایی پایدار قابل دستیابی است.
واکاوی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
104 - 85
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان عامل کلیدی رشد و توسعه اقتصادی با ایجاد کسب وکارهای جدید منجر به افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه شده و از این طریق نقش مهمی در ارتقای توسعه متوازن منطقه ای ایفا می کند. این امر به ویژه برای کشورهای در حال توسعه که فقر و بیکاری از مسائل اساسی فراروی آن ها است اهمیت دارد. از این رو این مطالعه به واکاوی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه در استان ایلام برای دست یابی به آثار و پیامدهای مثبت ایجاد کسب وکارهای کارآفرینانه پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی می باشد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان و جامعه آماری در بخش کمی صاحبان کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه در استان ایلام بود. در بخش کیفی با به کارگیری روش گلوله برفی مشارکت کنندگان انتخاب شدند که با 12 نفر اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز 120 نفر از صاحبان کسب وکارهای خانگی کارآفرینانه به صورت تمام شماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از تحلیل مضمون و در بخش کمی با مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج، 57 شاخص در قالب 15 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی شامل قابلیت های بازاریابی، هوشمندی رقابتی، خط مشی دولت، توانمندسازی کارآفرینانه، ارتباطات استراتژیک و مقبولیت اجتماعی شناسایی شدند که در بخش کمی نیز تأثیر هر یک از آنان ارزیابی و نهایتاً تأیید شدند. پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و برنامه ریزان کلان و همچنین مسئولان محلی با توجه به شاخص ها و مضامین شناسایی شده، برنامه های حمایتی و آموزشی متناسبی را برای صاحبان کسب وکارهای خانگی تدوین و اجرا کنند.
راهبردهای تعیین کننده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
47 - 62
حوزههای تخصصی:
بهبود اقتصاد و توسعه روستاها، بدون توجه به اهمیت نقش اشتغال و کارآفرینی زنان روستایی امکان پذیر نیست؛ بنابراین، توجه به راهبردهای تعیین کننده توسعه کارآفرینی در میان زنان نواحی روستایی شهرستان اردبیل به عنوان هدف این مطالعه برگزیده شد. مطالعه کنونی، از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی بوده که به روش میدانی و با کمک ترکیبی از ماتریس های SWOT (نقاط ضعف، قوت، فرصت ها، تهدیدها) و QSPM (ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی) در قالب روش دلفی انجام شد. نمونه آماری، شامل 37 نفر (با کمک روش گلوله برفی) از کارشناسان و متخصصان بخش کشاورزی و روستایی در شهرستان اردبیل بودند که در حوزه اشتغال زنان روستایی فعالیت داشتند. مطابق نتایج اکتشافی در ماتریس SWOT، 28 شاخص قوت و ضعف و 31 شاخص فرصت و تهدید جهت توسعه کارآفرینی زنان روستایی شناسایی شدند. با توجه به مجموع امتیازهای نهایی عوامل داخلی و خارجی (158/2 EFE: ؛694/2 IFE:)، راهبردهای تعیین کننده و کانونی جهت توسعه کارآفرینی، شامل راهبردهای رقابتی (ST) به دست آمد. در بررسی اهمیت راهبردهای منتخب در ماتریس QSPM، ایجاد واحد متولی کارآفرینی و مشاوره تخصصی زنان روستایی در مراکز کشاورزی یا روستایی، برنامه ریزی جهت نیازسنجی کارآفرینی زنان روستایی و طراحی برنامه های آموزشی- ترویجی مدون و ایجاد یا توسعه صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی در مناطق هدف در اولویت های اول تا سوم قرار گرفتند. لذا، تمرکز برنامه ریزی های توسعه کارآفرینی در زنان روستایی، با محوریت یک واحد متولی مشخص در نهادهای اجرایی روستایی رخ خواهد داد که در این زمینه، توجه به تدوین برنامه جامع نیازسنجی کارآفرینی از زنان روستایی و جلب همکاری زنان کارآفرین در برنامه های آموزشی-انگیزشی، نقشی اساسی خواهد داشت.
طراحی الگوی پیاده سازی بیمه سایبری با استفاده ازنظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی بیمه سایبری در بین شرکت های بیمه در کشور ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، داده بنیاد است و از نوع روش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان و خبرگان در زمینه بیمه سایبری است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی مشخص شده اند. با استفاده از تکنیک مصاحبه، داده ها جمع آوری شده و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 داده ها و مقوله ها کدگذاری و طبقه بندی شده اند. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب کاپا اندازه گیری شده است. در مرحله آخر مدل پژوهشی بر اساس مدل اشتراوس وکوربین استخراج شده است. بر اساس نتایج پژوهش عوامل علی به شاخص های دانشی، فنی و شبکه تقسیم شدند. چشم انداز بیمه ای با عنوان عامل مداخله گر، تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی و همچنین بازاریابی و توجه به بازوه ای اجرایی به عنوان عوامل بسترساز، رویکرد اکوسیستمی و تدوین استراتژی بیمه ای به عنوان راهکار و نهایتاً افزایش سطح دانش شرکت های بیمه، ایمنی و امنیت داده ها، بهبود خدمات و درآمد شرکت و عدم اطمینان از کارکرد بیمه به عنوان پیامدهای مثبت و منفی بیمه سایبری شناخته شده اند.
Identifying and Ranking the Competitive Advantages of Hospital Hotels in Islamic Countries using the DEMATEL Method (An Iranian Case Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to identify and rank the competitive advantages of hospital hotels in Islamic countries, with a focus on an Iranian case study. Given the unique needs and cultural context of Islamic nations, the research investigates the key factors that contribute to the success of hospital hotels, including elements such as treatment measures, family hospitality, halal nutrition, and worship arrangements. The primary methodology used is the DEMATEL (Decision-Making Trial and Evaluation Laboratory) method, which is a pairwise comparison-based decision-making tool that effectively identifies relationships and hierarchies among system elements. Expert judgment from hospital hotel managers, employees, and Ministry of Health officials was employed to construct a Direct Influence Matrix, which was then normalized to assess both direct and indirect influences among the identified criteria. The results reveal that "Treatment Measures" and "Family Hospitality" are the most influential factors, acting as key drivers in enhancing overall service quality. Conversely, "Halal Financing" and "Worship Arrangements" were found to be the most dependent factors, influenced by the other elements in the system. Additionally, criteria such as "Patient Relationships" and "Halal Nutrition" exhibited high levels of prominence, indicating their central role in the competitive advantage of hospital hotels. The study concludes that focusing on improving core criteria like treatment measures and family hospitality will enhance the competitive position of hospital hotels in Islamic countries. These findings provide actionable insights for hospital hotel management and policymakers seeking to enhance service quality and cultural alignment in healthcare settings.
ارزیابی سریع مشتریان و کلاسه بندی آن ها با رویکرد فرصت از دست رفته بر مبنای فاصله در فضای قطبی (OPLO-POCOD SORT) و شاخص مروجین خالص(NPS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
82 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه لازمه موفقیت در عرصه رقابت برای سازمان ها، جذب و حفظ مشتریان وفادار است. نتیجه تمامی فعالیت های آمیخته بازاریابی، مجموعه ای از ابزارهای قابل کنترل بازاریابی است که پاسخگوی بازار مورد هدف باشد. شناسایی سریع و دقیق رفتار مشتریان و دسته بندی آن ها در طبقات مروج، منفعل و بدگو به مدیران کمک می کند تا متناسب با بازخورد مشتریان اقدامات به موقعی را انجام دهند. در این پژوهش ضمن شناسایی مهم ترین معیارهای آمیخته بازاریابی به ارزیابی و کلاسه بندی مشتریان یک فروشگاه زنجیره ای با استفاده از تکنیک نوین فرصت از دست رفته بر مبنای فاصله در فضای قطبی( OPLO- POCOD SORT) پرداخته می شود.روش شناسی: تکنیک OPLO- POCOD SORT به عنوان یکی از تکنیک های نوین کمی در حوزه تصمیم گیری چند معیاره است. با جمع آوری نظر مشتریان و ارزیابی آن ها تلاش شده تا کلاسه بندی مشتریان به نمایه ها و گزینه های مرجع مروج، منفعل و بدگو صورت گیرد.یافته ها: این تحقیق در قالب مطالعه موردی یکی از فروشگاه های زنجیره ای شاهرود و با ارزیابی نظرات 20 مشتری صورت گرفته است. به منظور ارزیابی و کلاسه بندی سریع مشتریان بر اساس تکنیک به کار گرفته شده، مشتریان در سه دسته استراتژیک مروج، منفعل و بدگو قرار گرفته و با توجه به منفی شدن شاخص مروجین خالص به میزان 0.25- نیازمند اصلاحات اساسی است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، مدیران می توانند با استفاده از تکنیک پیشنهادی ارزیابی سریع مشتریان و کلاسه بندی آن ها، فرایند اقدامات لازم جهت حفظ مشتریان وفادار و کاهش مشتریان ناراضی و بدگو را انجام دهند.
واکاوی عوامل مؤثر بر رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکت های فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری داده ها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظام مند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافته ها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید می کنند، پویایی های ظریف چرخه عمر فناوری را روشن می کنند، جنبه های چندوجهی محیط شرکت را آشکار می سازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشم انداز فناوری درحال تحول را ترسیم می کنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوری های هوش مصنوعی تأکید می کنند. این پژوهش با ارائه بینش های عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکت های فناوری محور را با پایه ای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز می کند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع می کند.
تحلیل کتاب سنجی چابکی استراتژیک با بهره گیری از تحلیل هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف: چابکی استراتژیک به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در مدیریت استراتژیک، در کانون توجه بسیاری از پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است. چابکی استراتژیک همچنان ابهام های زیادی دارد و برای بعضی از محققان، غیرشهودی و ملموس نیست. درک عمیق چابکی استراتژیک برای دانشگاهیان و مدیران اجرایی بسیار جذاب است؛ زیرا چندین شکاف در ادبیات موجود آشکار است. هدف از این مقاله، ارائه درک ساختارمند از حوزه چابکی استراتژی است تا پژوهشگران و مدیران با نگاه اجمالی، به نقشه دانش طراحی شده، به کلیات این حوزه پی ببرند.
روش: در این مقاله با استفاده از یک روش کتاب سنجی، یعنی تحلیل هم رخدادی واژگان، به کشف مهم ترین زیرحوزه های چابکی استراتژیک، از منظر مقاله های علمی به چاپ رسیده در این حوزه پرداخته شده است. این روش به پژوهشگران امکان می دهد که با تجزیه وتحلیل روابط بین واژگان کلیدی به کاررفته در مقاله ها، موضوعات و الگوهای مهم و مؤثر را در این زمینه شناسایی کنند. زیرحوزه های به دست آمده با استفاده از روش دیاگرام استراتژیک تجزیه وتحلیل می شوند و جایگاه هر یک، از دو منظر توسعه علمی و کاربردپذیری مشخص می شود. به این ترتیب، می توانیم قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها و همچنین، چالش ها و راه کارهای موجود و پیش رو در این زمینه را بررسی کنیم.
یافته ها: در مجموع شش زیرحوزه مختلف تحت عناوین ابعاد چابکی استراتژیک، نوآوری فناورانه و مدیریتی، مدیریت زنجیره تأمین، ارزیابی عملکرد شرکت، ماهیت غیرقطعی استراتژی ها، تأثیر پویایی در چابکی سازمان استخراج شد. این زیرحوزه ها با توجه به معیارهای مختلف مانند چگالی (معیاری برای اندازه گیری توسعه علمی) و مرکزیت (معیاری برای اندازه گیری کاربردپذیری) ارزیابی و مقایسه شدند. نتایج نشان داد که زیرحوزه های مختلف، در میزان توسعه علمی و کاربردپذیری با هم متفاوت هستند و برخی از آن ها نسبت به دیگران مزیت بیشتری دارند. به همین دلیل، پیشنهادهایی برای بهبود و توسعه هر یک از زیرحوزه ها ارائه شده است. ابعاد چابکی استراتژیک، هم از منظر توسعه علمی و هم از منظر کاربردپذیری بالاتر از سایر حوزه ها قرار دارد. در واقع می توان چنین برداشت کرد که این حوزه همانند موتور پیشرانی عمل می کند که سایر حوزه ها را نیز با خود یدک می کشد. از سمتی دیگر، ماهیت غیرقطعی استراتژی های این حوزه و همچنین، ارزیابی عملکرد شرکت ها، از منظر چابکی با وجود توسعه علمی مناسب، کاربرد قابل قبولی در سایر حوزه ها پیدا نکرده است. انتظار می رود که این دو حوزه، از منظر کاربردپذیری بیش از پیش مطالعه شود. نوآوری های فناورانه و مدیریتی نیز در نقطه مقابل قرار دارد؛ بدین صورت که می بایست بیشتر از منظر توسعه داخلی در کانون توجه قرار گیرد تا از منظر کاربردپذیری. در این بین مدیریت زنجیره تأمین چندان مورد توجه نبوده و در مرحله ظهور قرار گرفته است که انتظار می رود در سال های آتی، پژوهشگران بیشتر به آن توجه کنند.
نتیجه گیری: حوزه چابکی استراتژیک، همچنان جای زیادی برای توسعه علمی و عملی دارد. برای پُرکردن این شکاف، نیاز است تا با ترکیب حوزه های به دست آمده، خلأهای موجود را پُر کرد. تحلیل های به دست آمده می تواند پژوهشگران را در راستای شناسایی گپ های تحقیقاتی یاری کند تا موضوعات جدیدتری را در زمینه چابکی استراتژیک تعریف و شکاف های تحقیقاتی حاضر را پُر کنند.
ظرفیت های کارآفرینی در گردشگری دینی و عواید فرهنگی و اجتماعی آن
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
71 - 85
حوزههای تخصصی:
گردشگری از ابزارهای مؤثر در تعاملات فرهنگی و آشنایی با فرهنگ و تمدن ملت ها به شمار می رود و فرهنگ که بارزترین نماد هویت و منزلت یک جامعه است، از گردشگری تأثیر می پذیرد. با توجه به کثرت جوامع و توده های مسلمان و تمایل روز افزون آنان به سفرهای زیارتی، گردشگری دینی و مذهبی اهمیتی وافر یافته و یکی از گزاره ها و فرصت های مغتنم در ترویج بنیان های فرهنگی- اجتماعی و ارتقای سطح فرهنگی مسلمانان است. از طرفی، در مباحث مربوط به کارآفرینی که بیش ترین تأثیر را در توسعه اقتصادی جوامع امروز دارند- خصوصاً زمانی که در فرآیند نوآوری قرار گیرند- اهمیت استفاده از ظرفیت های مغفولی همچون گردشگری دینی با نگاهی کارآفرینانه اهمیت خاصی می یابد. در این مطالعه که در زمره پژوهش های کتابخانه ای و تحلیلی قرار می گیرد، ظرفیت های کارآفرینی در گردشگری دینی و عواید فرهنگی و اجتماعی آن در چند محور بررسی و راهکارهایی به عنوان نتیجه گیری ارائه گردید؛ که همراه با تأکید بر ضرورت های ایفای نقش بهتر در راستای توسعه ظرفیت های کارآفرینی در بخش گردشگری دینی و توسعه تعاملات اجتماعی و اقتصادی بود. در انتها پیشنهاد گردید که نگاه کارآفرینانه به ظرفیت های گردشگری دینی، به عنوان یک فرصت بسیار ارزنده و مؤثر در رشد اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی منطقه ای و ملی، باید مورد توجه سیاست مداران وکارآفرینان قرار گیرد.
طراحی مدل تحول دیجیتال در اکوسیستم کسب وکار صنایع فولاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۱۲۸
1 - 26
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل تحول دیجیتال در اکوسیستم کسب وکار صنایع فولاد انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید مدیریت و مدیران صنعت فولاد کشور است که بیست نفر به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان صنعت فولاد کشور است که با روش تحلیل توان کوهن، حجم نمونه 140 نفر برآورد شد و نمونه گیری با روش تصادفی ساده انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل کیفی مضمون و در بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد عوامل اکوسیستم کسب وکار، بستر های سخت افزاری، بستر های نرم افزاری و عوامل مدیریتی بر توسعه استراتژی تحول دیجیتال تاثیر می گذارند. توسعه استراتژی تحول دیجیتال بر تحول دیجیتال صنعت فولاد اثرگذاشته و مولفه مذکور با اثرگذاری بر نوآوری دیجیتال و ارتباطات دیجیتال با مشتریان، به عملکرد نوآورانه، عملکرد اجتماعی و عملکرد بازاریابی منجر می شود. از طریق بهبود عملکرد نوآورانه، عملکرد اجتماعی و عملکرد بازاریابی در نهایت دستیابی به عملکرد مالی میسر می گردد.
بررسی نقش تعدیل گر فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
19 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چندین دهه است که مقوله گرایش به کارآفرینی به عنوان یک مطالعه جدّی و منسجم موردتوجّه پژوهشگران قرار گرفته است. گرایش به کارآفرینی وضعیّتی است که در آن یک فرد تمایلات خود را در رابطه با رفتار کارآفرینانه در یک سازمان مستقل نشان می دهد. فرهنگ سازمانی در معرفی سیستم های اطلاعاتی در یک سازمان بسیار مهم است. مفهوم فرهنگ با نگرش، ارزش، اهداف و شیوه های سازمانی، حرفه ای و ملّی مرتبط است. در دهه 1960، «سیستم های اطلاعات مدیریت» برای اوّلین بار در قالب یک مفهوم مطرح شد. یکی از وظایف سیستم های اطلاعات مدیریت جمع آوری، پردازش و تجزیه و تحلیل داده های سازمان است. امروزه شرکت های بزرگ فناوری نظیر «فیس بوک، توییتر و اسنپ» توانستند با استفاده از سیستم های اطلاعات مدیریت به موفقیت هایی دست پیدا کنند. در مورد سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی پژوهش های فراوانی انجام شده است، ولی پژوهشی که هر سه متغیر را مورد بررسی قرار دهد یافت نشده است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش اساسی مدّ نظر بود که آیا فرهنگ سازمانی می تواند نقش تعدیل گر در رابطه میان سیستم های اطلاعات مدیریت و گرایش به کارآفرینی ایفا کند؟روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دادند که تعداد آن ها بر طبق آمار 1127 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 288 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش تعیین شد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بوده که روایی صوری و محتوایی آن ها توسط متخصصان تأیید و برای تعیین پایایی پرسشنامه های سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 82/0 و 85/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشت. نتایج مؤید آن بود که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر فرهنگ سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، نتایج بیانگر آن بود که فرهنگ سازمانی بر گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این،، یافته ها نشان داد که فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی نقش تعدیل گر را ایفا می کند.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجّه به نتایج تجزیه وتحلیل داده ها مبنی بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، به مدیران و مسئولان ذی ربط پیشنهاد می شود که به فرهنگ سازمانی و مؤلفه های آن در سازمان اهمیّت دهند و در زمینه تقویت تسهیم دانش، ارتباطات باز، نظام پاداش دهی، هدایت و رهبری، معنا داری کار و ریسک پذیری تلاش کرده و به نیروی انسانی به عنوان باارزش ترین منبع در سازمان توجّه کنند و از این طریق میزان گرایش به کارآفرینی را در سازمان ارتقاء دهند. همچنین، مدیران بایستی از سیستم های اطلاعاتی به منظور گسترش فرهنگ و ترویج کارآفرینی در بین کارکنان استفاده نمایند و نیز از حداکثر امکانات و منابع مادی برای نیل به اهداف مشخص بهره گیرند.
مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی-کمی و از نظر ماهیت پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 25 نفر از مدیران و صاحب نظران در صنعت پتروشیمی می باشد و نمونه گیری به صورت قضاوتی در دسترس انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه می باشد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از تکنیک دلفی برای شناسایی مؤلفه ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MATLAB استفاده گردید. در تحلیل کتابخانه ای 16 مؤلفه اصلی شناسایی و وارد تکنیک دلفی شده و در نهایت همگی تائید شدند. این شانزده معیار عبارت اند عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی، عوامل قانونی، عوامل مالی، عوامل فردی، عوامل مدیریتی، منابع اطلاعاتی، اجرا، بازنگری، تحلیل بازخورد، عوامل ارزیابنده عملکرد، مفاهیم ریسک، شناسایی انواع مسائل زیست محیطی، شناسایی انواع مسائل بهداشتی، یادگیری مباحث ایمنی و ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار. بر اساس تکنیک ساختاری تفسیری این مؤلفه ها سطح بندی شدند. و در 7 سطح یک مدل را تشکیل دادند. مدل پیشنهادی، با توجه به بهینه سازی فرآیندها، کاهش هدررفته ها، ارتقاء کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها، منجر به بهبود عملکرد اقتصادی و تجاری شرکت ها می شود. با توجه به تنوع مسائلی ازجمله ایمنی، بهداشت، محیط زیست و استانداردهای اجتماعی، این مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین به تحقق پایداری و استمرار پذیری کمک می کند.
استخراج و مصورسازی نقشه دانش داده کاوی در تحقیقات کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
255 - 281
حوزههای تخصصی:
مهمترین اهداف این تحقیق عبارت از ارزیابی و مصورسازی نقشه دانش داده کاوی در تحقیقات کووید-19، شناسایی اجزا و روابط مختلف میان مفاهیم داده کاوی در حوزه های مختلف مطالعات کووید-19 می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی، تحلیلی با بهره مندی از روش تحلیل محتوا و فنون متن کاوی انجام خواهد شد. یکی از یافته های تحقیق حاضر این است که دسته ای از تحقیقات به «ساختار و ماهیت انسانی بیماری» مرتبط بود. دسته ای دیگر از تحقیقات به مجموعه عوامل مربوط به بزرگسالی می پرداخت که می توانست زمینه ساز جذب ویروس کووید-19باشد. در بخش هم نویسندگی بیشترین میزان همکاری میان امریکا و هند بوده است. نقشه داده کاوی کووید-19 بر اساس مدلسازی موضوعی مشتمل بر ساختار و ماهیت انسانی بیماری، زمینه و ساختار ویروس، پیشگیری پاندمیک، و علوم کامپیوتری و هوش مصنوعی است. در این تحقیق با توجه به استفاده از ابزارهای فن آوری اطلاعات و تکنیک متن کاوی حجم وسیعی از تحقیقات مورد مطالعه قرار گرفته است. نقشه دانش ارائه شده به تفکیک موضوعی تحقیقات و کشف اطلاعات در هر مجموعه می پردازد لذا امکان مقایسه بین گروهای موضوعی خاص را امکانپذیر می کند. در این تحقیق، اجزای مفاهیم داده کاوی در حوزه های مختلف مطالعات کووید-19 در شش بعد مورد بررسی قرار گرفت. در بعد ششم نقشه داده کاوی کووید-19 بر اساس مدلسازی موضوعی ارایه گردید.
تحلیل محتوای انواع نیوزجکینگ برندهای گردشگری ایران (برند مورد مطالعه: علی بابا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
111 - 129
حوزههای تخصصی:
نیوزجکینگ(خبرربایی) یعنی برندها از طریق واکنش به یک خبر ترند، موج آن را به سمت خود هدایت می کنند؛ که این خبر می تواند هم یک خبرفوری و بدون برنامه ریزی باشد و هم یک رویداد برنامه ریزی شده. لذا، پژوهش حاضر که با رویکرد کیفی انجام شده، به کمک استراتژی تحلیل محتوا، اثر انواع نیوزجکینگ برندهای گردشگری ایران از نقطه نظر متخصصان بازاریابی در حوزه گردشگری را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری پژوهش، تمامی متخصصان حوزه بازاریابی و تولید محتوا در حوزه گردشگری کشور بود؛ که در نهایت،15تَن از این افراد خبره به عنوان نمونه آماری، از طریق نمونه گیری نظری در پژوهش شرکت نمودند. جهت گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه شوندگان پس از مشاهده و بررسی نمونه هایی از هر دو نوع نیوزجکینگ(واکنش به اخبار فوری و رویدادهای برنامه ریزی شده) که توسط شرکت علی بابا منتشر شده بود، اذعان داشتند که محتوای مربوط به اخبار فوری را بیش تر لایک، اشتراک گذاری و مشارکت می کنند.
شناسایی الگوی توسعه فناوری فضایی در ایران با رویکرد تجاری سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری فضایی، هزینه های بسیار سنگینی دارد. توجه به تجاری سازی این فناوری و کسب درآمد از آن به عنوان راهکاری برای جبران بخشی از هزینه های اکتساب فناوری، می تواند مسیر توسعه آن را در آینده هموار و پایدار نماید و به علاوه، فرصتی برجسته برای دستیابی به درآمدهای بالای این فناوری را برای کشور ایجاد نماید. مقاله حاضر بر تعیین راهبردها و اولویت های توسعه فناوری فضایی ایران بر پایه مطالعه و تحلیل بازار خدمات فناوری فضایی، متمرکز شده است. براین اساس در این تحقیق ابتدا بازار خدمات فناوری فضایی شناسایی و تحلیل شده است تا امکان حضور ایران در هر یک ارزیابی شود. سپس راهبردهای توسعه فناوری فضایی در جهت تجاری سازی این فناوری بر اساس تحلیل سوات پیشنهاد گردیده اند. برای این منظور از نظرات خبرگان با روش دلفی استفاده گردید. همچنین پس از ارزیابی ذی نفعان اصلی فناوری در ایران، اولویت های توسعه از نگاه تجاری تعیین شده و بازار هدف این فناوری برای سرمایه گذاری اثربخش انتخاب گردیده است. بر اساس نتایج این تحقیق، اولویت های توسعه فناوری فضایی ایران در مسیر تجاری سازی آن، در کوتاه مدت حمایت از استارت آپ های پایین دست زنجیره و اپراتوری در حوزه خدمات ثابت ماهواره ای و پخش همگانی، در میان مدت دستیابی پایدار به مدارپایین زمین و شکل دهی به همکاری مشترک بین المللی در حوزه فضا و در بلندمدت، دستیابی به توانمندی ساخت ماهواره های مخابراتی و سنجشی و توانمندی پرتاب به مدار زمین آهنگ خواهد بود.
اعتمادآفرینی در برند اختصاصی (PLB) و تداعی شخصیت خرده فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
175 - 214
حوزههای تخصصی:
یکی از این موضوعات جدید و در عین حال چالش برانگیز در زمینه خرده فروشی، ارائه محصولات با برند فروشگاه (SB) است. برندهای اختصاصی که معمولاً برای کالاهای تندمصرف کاربرد می یابد، هم از برندِ خرده فروش تأثیر می گیرد و هم خود می تواند آن را متأثر سازد. با این حال در دنیای واقعی، شمار اندکی از خرده فروشان توانسته اند با این رویکرد، شخصیت متفاوتی از خود توسعه دهند و یا نگاه خوش بینانه مشتریان را در طول زمان حفظ کنند. نتایج این مطالعه با رویکرد پیمایش نشان می دهد که نگرش به برند اختصاصی بر شخصیت خرده فروش و در نهایت تعلق مشتریان به فروشگاه تأثیر دارد. همچنین یافته ها تأثیرپذیری وفاداری مشتریان از نوع تداعی شخصیت خرده فروش را تائید می کند. به نظر می رسد توسعه این پدیده نیاز به ملاحظاتی از جنبه تناسب با برند فروشگاه و موقعیت خرده فروش در ذهن مشتریان و بازار دارد. یافته های این مطالعه می تواند به شناخت بیشتر ابعاد نظری این پدیده و چگونگی به کارگیری آن در صنعت خرده فروشی کمک نماید.
سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران (از ترومن تا ترامپ)
حوزههای تخصصی:
سیاست را به عنوان روش رایج تصمیم گیری در سطوح کشوری و مدیریتی کلان می شناسیم، با این حال سیاست می تواند شامل مجموعه ای از فعالیت ها در رابطه با تصمیم گیری بین افراد و گروه ها و سازمان ها نیز می باشد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران (از ترومن تا ترامپ)؛ بود. این تحقیق بصورت کیفی و کتابخانه ای صورت گرفت. مطالب مرتبط از کتب معتبر و مقالات علمی فیش برداری و جمع آوری شدند؛ سپس مفاهیم و معانی متفاوت سیاست گرد آوری شده است. بنابراین بر اساس مؤلفه های سیاست برای انسانها می توان چنین بیان داشت که، سیاست معنایی اعتباری است که در محیط اجتماع در مورد فرآیندی که میان دو، چند نفر یا گروهی در جریان است؛ بکار می رود که تضمین کننده ی تحقق کمالاتی برای تصمیم گیری های بهتر، دوسویه بودن، تدریجی بودن، غایت مندی، تصمیم گیری مناسب است.
بررسی نقش صنعت گردشگری در توسعه شهری
حوزههای تخصصی:
جایگاه و موقعیت شهرها بر اساس عوامل مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله این موارد می توان به شاخص های فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، امنیتی، رفاهی و گردشگری اشاره نمود. پژوهش حاضر به بررسی نقش مدیریت گردشگری در این زمینه پرداخته است. بر این اساس و با تکیه بر داده هایی که به روش میدانی گردآوری شده اند سعی در سنجش فرضیه هایی شد که بنیاد تحقیق بر آنها بنا نهاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ارتقاء شاخص های زندگی در شهرها می تواند به صنعت گردشگری کمک نماید؛ این در نهایت می تواند منجر به بهبود موقعیت شهر در ذهن افراد گردد.
الگویی برای به کارگیری رایانش ابری در کسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بکارگیری رایانش ابری در کسب وکارها کوچک و متوسط انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف توسعه ای و از لحاظ ماهیت گردآوری و تحلیل داده ها، پژوهشی کیفی است که با روش داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری را خبرگان و کارآفرینان حوزه صنایع دستی و اساتید دانشگاهی شهر کرمانشاه تشکیل می دهند که در این بین 14 نفر به روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده-اند. جهت گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاکی است بهبود مزیت های رقابتی و بهبود فرایندهای عملیاتی، چرایی بکارگیری رایانش ابری در کسب وکارهای کوچک و متوسط را توضیح می دهند. یافته ها همچنین حاکی است، تسهیل کننده های فرهنگی- مدیریتی، تسهیل کننده های زیرساختی و تسهیل -کننده های مرتبط با فناوری رایانش ابری، از عواملی هستند که می توانند به ایجاد بستری مناسب برای این موضوع عمل کنند. به علاوه، عوامل مداخله گر (عوامل تاثیرگذار محیطی) نیز در دو دسته عوامل پیش برنده و عوامل بازدارنده می توانند بکارگیری این فناوری ها در این کسب وکار را تحت تاثیر قرار دهند. چگونگی بکارگیری رایانش ابری در کسب-وکارهای کوچک و متوسط نیز در دو سطح کسب وکار و محیطی و دستاوردهای بکارگیری این فناوری ها نیز در چهار دسته دستاوردهای عملیاتی، مدیریتی- اجرایی، کارآفرینانه و رقابتی شناسایی شده اند.
تأثیر تبلیغات نوستالژیک بر قصد خرید مصرف کنندگان: بررسی نقش میانجی احساس، ادراک، خودسازگاری و نگرش برند (مورد مطالعه محصولات دلپذیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
167 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر تبلیغات نوستالژیک بر قصد خرید مصرف کنندگان محصولات دلپذیر است، با در نظر گرفتن نقش میانجی متغیرهایی مانند احساس، خودسازگاری، ادراک و نگرش برند. این مطالعه تلاش دارد تا درک بهتری از اثربخشی بازاریابی نوستالژیک و عوامل میانجی مهم در پاسخ های مصرف کنندگان ارائه دهد.روش: این پژوهش با رویکرد فلسفی اثبات گرایی و با استفاده از روش کمی انجام شده است. استراتژی پژوهش، پیمایشی بوده و از پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل مصرف کنندگان برند دلپذیر در شهر تهران بوده و نمونه گیری به روش غیراحتمالی در دسترس با حجم نمونه 265 نفر انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است.یافته ها: تبلیغات نوستالژیک می تواند تأثیر مثبت و معناداری بر احساسات، ادراک، خودسازگاری و نگرش مصرف کنندگان نسبت به برند Delpazir داشته باشد. متغیرهای میانجی (احساسات، ادراک، خودسازگاری و نگرش برند) به نوبه خود بر قصد خرید مصرف کنندگان تأثیرگذار هستند. استفاده از تبلیغات نوستالژیک می تواند یک استراتژی مؤثر برای ایجاد ارتباط عاطفی قوی تر با مصرف کنندگان و افزایش قصد خرید آن ها باشد.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که نتایج نشان می دهد که تبلیغات نوستالژیک می تواند تأثیر مثبت و معناداری بر احساسات، ادراک، خودسازگاری و نگرش برند مصرف کنندگان برند دلپذیر داشته باشد. همچنین، این متغیرهای میانجی نیز به نوبه خود بر قصد خرید مصرف کنندگان تأثیرگذار هستند. این یافته ها می تواند به بازاریابان در طراحی استراتژی های تبلیغاتی مؤثرتر و ایجاد ارتباط عاطفی قوی تر با مصرف کنندگان کمک کند.