فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۵۶۱ تا ۱۰٬۵۸۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
117 - 160
حوزههای تخصصی:
این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات کیفی و کمی است. تحلیل های بخش کتاب سنجی مربوط به بخش کیفی و تحلیل های شبکه عصبی مربوط به بخش کمی می باشد روش بررسی کتاب سنجی سیستماتیک با نرم افزار VOSviewer و زبان برنامه نویسی R انجام شد. سه خوشه اصلی در بخش تجزیه و تحلیل هم رخدادی واژگان شناسایی شد، که شامل: (1) نوآوری در جاذبه های گردشگری رویداد (2) درگیری ذهنی نسبت به دلبستگی مقصد گردشگری رویداد (3) تجربیات گردشگری رویداد در رسانه های اجتماعی. در بخش کمی پس از نتایج چارچوب TCM-ADO در تحلیل های شبکه عصبی روی خوشه ها برای پیش بینی قصد بازدید مجدد گردشگری رویداد انجام شد. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای رسانه های اجتماعی، تجربه و جاذبه های گردشگری، رضایت، وفاداری، نگرش های، درگیری ذهنی و وابستگی به محل برقصد بازدید مجدد اثرگذار می باشد.
ارتقای توسعه اقتصادی صنایع و شرکت ها: طراحی مدل بر اساس مسئولیت اجتماعی و حسابداری مدیریت راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
641 - 666
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، توسعه درکی عمیق تر از چگونگی ادغام مسئولیت اجتماعی شرکت ها و حسابداری مدیریت راهبردی، به عنوان یک رویکرد استراتژیک است که می تواند روی فرهنگ جوامع و رفع محرومیت جوامع جوار صنعت و همچنین روی توسعه اقتصادی و مدیریتی شرکت ها و صنایع تأثیر مثبتی داشته باشد. این پژوهش بر آن است تا به بررسی نحوه ترکیب دو حوزه مسئولیت اجتماعی و حسابداری مدیریت بپردازد و مدل کارآمد مبتنی با این ادغام را شناسایی کند. تمرکز اصلی پژوهش بر این است که چگونه سازمان ها می توانند با استفاده از استراتژی های مسئولیت اجتماعی، به بهبود عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خود دست یابند. همچنین، این پژوهش به دنبال ارائه راه کارهایی برای ارتقای تعهدهای اجتماعی و زیست محیطی شرکت هاست تا بتوانند در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار گام بردارند.
روش: این پژوهش از روش داده بنیاد استفاده می کند که یکی از رویکردهای قوی و مؤثر در تحقیقات کیفی است. این روش به تحلیل عمیق داده ها، از طریق جمع آوری و تفسیر میدانی می پردازد. داده های این مطالعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران و کارشناسان شرکت های مختلف و همچنین، بررسی میدانی جمع آوری شده است. فرایند تحلیل داده ها مطابق با رویکرد اشتراوس و کوربین، در سه مرحله انجام شده است: کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی. در مرحله کدگذاری باز، مفاهیم و مقوله های اولیه از داده ها استخراج و در مرحله کدگذاری محوری، این مقوله ها به دسته های اصلی و فرعی تفکیک و با هم ارتباط داده شده اند. در نهایت، در مرحله کدگذاری انتخابی، یک نظریه جامع، بر اساس ارتباط بین مقوله های مختلف توسعه داده شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که صنایع و شرکت ها باید در قبال جامعه و محیط زیست پیرامون خود مسئولیت پذیر باشند. فعالیت های صنعتی ممکن است به زندگی مردم و محیط زیست آسیب برساند؛ بنابراین، صنایع موظف اند ابتدا خسارت های وارده را جبران کنند و پس از آن، به محرومیت زدایی و توسعه جوامع محلی بپردازند. این اقدامات نه تنها به بهبود وضعیت زندگی مردم و محیط زیست کمک می کند، بلکه باعث ایجاد اعتماد و وفاداری در میان جوامع محلی می شود. این پژوهش همچنین نشان می دهد که شرکت هایی که مسئولیت اجتماعی را به عنوان بخشی از استراتژی کلی خود در نظر می گیرند، می توانند از مزایای بلندمدت اقتصادی و اجتماعی بهره مند شوند. نتایج نشان می دهد که ادغام مسئولیت اجتماعی شرکتی و حسابداری مدیریت راهبردی می تواند به بهبود عملکرد سازمان ها، افزایش رضایت ذی نفعان و تقویت پایداری اقتصادی منجر شود.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که ادغام مسئولیت اجتماعی شرکتی و حسابداری مدیریت راهبردی به شکل چشمگیری بر بهبود عملکرد سازمان ها و جوامع تأثیرگذار است و به ایجاد پایداری و عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی پایدار منجر می شود. شرکت ها باید استراتژی های جامعی را برای بهبود شرایط اجتماعی و زیست محیطی پیاده سازی کنند که نه تنها به توسعه اقتصادی آن ها کمک می کند، بلکه باعث ایجاد اعتماد و وفاداری در میان جوامع محلی نیز می شود. این رویکرد استراتژیک می تواند به شرکت ها کمک کند تا به طور هم زمان، به اهداف مالی و اجتماعی خود دست یابند و در نتیجه، به تقویت موقعیت رقابتی و ارتقای تصویر عمومی آن ها در بلندمدت بینجامد. این پژوهش بر اهمیت استفاده از ابزارهای حسابداری مدیریت راهبردی در جهت تحقق اهداف مسئولیت اجتماعی شرکت ها تأکید دارد و نشان می دهد که چگونه یک رویکرد یکپارچه می تواند به بهبود عملکرد کلی سازمان ها کمک کند.
نوع شناسی و رتبه بندی قالب های مختلف تخفیف قیمت: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
979 - 1001
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسائل بسیار مهم در تخفیف های قیمتی، قالب بندی ارائه این تخفیف ها و انتخاب اثربخش ترین آن ها برای رسیدن به حداکثر سودآوری است؛ بنابراین ضروری است که فهرست جامع و دسته بندی کارآمدی از انواع قالب های تخفیف تهیه شود تا با استفاده از نظر متخصصان حوزه فروش، به اثربخشی آن ها بر سود شرکت پی بُرد.
روش: رویکرد این پژوهش ترکیبی بوده و در دو مرحله پی درپی صورت گرفته است. در مرحله اول با مرور نظام مندی روی مطالعات ۱۰ سال گذشته، بر اساس فرایند سه مرحله ای ترنفیلد و همکاران (۲۰۰۳) انجام گرفت که طی این مرحله ۸۷ مقاله برگزیده و تحلیل شد. سپس برای طبقه بندی، از روش نوع شناسی استفاده شد. برای اجرای مرحله نوع شناسی، به کمک نرم افزار مکس کیودا به کدگذاری قالب های تخفیف در مقاله ها اقدام شد و در مجموع ۵۵ کد از قالب های گوناگون تخفیف شناسایی شد. تهیه این فهرست جامع از کدهای تخفیف با هدف اجرای مرحله بعدی پژوهش، یعنی رتبه بندی قالب های تخفیف انجام گرفت. کدهای قالب های گوناگون تخفیف با نظر استادان و خبرگان، در ماتریسی دسته بندی شدند و نوع شناسی قالب های تخفیف انجام گرفت. منطق نوع شناسی بر اساس تخفیف نقدی یا غیرنقدی و همچنین، نوع وابستگی تخفیف (وابسته به زمان خرید، نوع محصول، ...) استوار بوده است. در مرحله دوم، طی مطالعه کمّی در جامعه متخصصان حوزه فروش و جمع آوری داده از طریق پرسش نامه، با استفاده از روش تاپسیس فازی، به رتبه بندی قالب های تخفیف شناسایی شده در مرحله اول و شناسایی تأثیرگذارترین قالب های تخفیف بر سود شرکت پرداخته شد. در این مقاله، برای بررسی روایی، از روایی نظریه ای استفاده شد؛ بدین ترتیب که پس از جمع آوری نظر متخصصان با روش تکثرگرایی نظری، روایی آن به تأیید رسید. کیفیت نیز با بررسی پایایی سنجش شد. برای تعیین پایایی، از یک دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی که سابقه کدگذاری در پژوهش را داشت، درخواست مشارکت شد و با استفاده از روش توافق درون موضوعی دو کدگذار (شاخص تکرارپذیری)، پایایی پژوهش با مقدار بیش از ۶۰درصد تأیید و قابلیت اعتماد کدگذاری ها مشخص شد؛ بنابراین می توان گفت که پایایی تحلیل مقاله ها در مرور نظام مند قابل قبول است. از بین ۸۷ مقاله بررسی شده، در مجموع ۳۴۴ کد شناسایی شد که ۵۵ کد غیرتکراری بود. در مرحله دوم، از تکنیک تاپسیس فازی استفاده شد. ماتریس تصمیم گیری فقط یک ماتریس ریاضی است که در آن، گزینه ها نسبت به معیارها ارزیابی می شود؛ بنابراین مانند پرسش نامه های آماری، متغیر مفهومی از طریق سنجه ها اندازه گیری نمی شود، بلکه فقط امتیاز هر گزینه در هر معیار، توسط فرد خبره مشخص می شود و معنای پرسش نامه آماری ندارد. به همین دلیل چون پرسش نامه نیست، روایی و پایایی برای ماتریس تصمیم گیری معنایی ندارد.
یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها در مرحله اول، قالب های تخفیف شناسایی شده در ۶ دسته مرتب شدند و در مرحله دوم، فهرست رتبه بندی ده قالب برگزیده به دست آمد. در مرحله دوم پژوهش، از مدیران و متخصصان حوزه کسب وکار پرسیدیم که قالب های تخفیف را از حیث اثرگذاری بر سود شرکت به چه ترتیب مرتب می کنند و پس از دریافت پاسخ ها و تحلیل آن ها، قالب های تخفیف بدین ترتیب اولویت بندی شدند: ۱. تخفیف نقدی؛ ۲. تخفیف درصدی؛ ۳. تخفیف حجمی؛ ۴. تخفیف مناسبتی و ۵. تخفیف در قبال عملکرد مشتری.
نتیجه گیری: برای لحاظ کردن برنامه های تخفیف در فروش، ابتدا باید قالب های تخفیف مناسب بررسی شود؛ سپس آگاهانه و هوشمندانه به انتخاب قالب تخفیف اقدام شود. مدیریت تخفیف ها از نظر نوع تخفیف، آستانه تخفیف و زمان تخفیف، می تواند مانع نشت سود شود و برای بنگاه ارزش های پیشنهادی به همراه داشته باشد.
سیستم خبره ضریب دار سلسله مراتبی جهت ارزیابی امنیت اطلاعات سازمان مبتنی بر استاندارد بین المللی ایزو 27001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سازمان ها برای موفقیت در پیاده سازی و ارزیابی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات خود، از استانداردهای موفق جهانی نظیر ایزو۲۷۰۰۱ بهره می گیرند. در این پژوهش یک سیستم خبره ضریب دار سلسله مراتبی جهت محاسبه امتیاز امنیت اطلاعات سازمان بر مبنای استاندارد بین المللی ایزو۲۷۰۰۱ طراحی و پیاده سازی شده است. در این سیستم بر خلاف سایر سیستم های خبره ممیزی موجود، میزان اهمیت معیارهای ارزیابی امنیت یکسان در نظر گرفته نشده است. اطلاعات لازم جهت ایجاد پایگاه دانش از مطالعات کتابخانه ای استخراج شده است. همچنین اطلاعات لازم برای رتبه بندی اهداف کنترلی و معیارهای ارزیابی از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با به کارگیری تکنیک دیمتل به همراه فرمول دالالا و روش واسپاس، وزن اهداف کنترلی و معیارها محاسبه شدند. در مرحله بعدی پنج هدف اصلی امنیت شامل صحت، محرمانگی، در دسترس بودن، مسئولیت پذیری و قابلیت ممیزی به دلیل تأکید و تکرار بیشتر در ادبیات پژوهش انتخاب شدند. با به کارگیری اطلاعات این چهار مرحله سیستم خبره طراحی شد. جهت پیاده سازی رابط کاربری از زبان ویژوال بیسیک و جهت استنتاج از اکسل ۲۰۱۶ استفاده شد. سیستم موردنظر علاوه بر محاسبه امتیاز امنیت اطلاعات برحسب استاندارد، قادر به محاسبه امتیاز امنیت با اعمال وزن اهداف کنترلی و معیارهای ارزیابی اهداف کنترلی و درصد تحقق اهداف اصلی امنیت بوده و نتیجه را در سه سطح وضعیت بحرانی، متوسط و بسیار خوب نشان می دهد. اجرای سیستم در دو سازمان ایرانی نشان داد که سیستم با میانگین دقت 95% دارای دقت و کارایی لازم جهت ارزیابی امنیت اطلاعات است. سایر نتایج در قالب بحث و نتیجه گیری در پژوهش آمده است.
Wellness Tourism Pattern with Socio-Cultural Approach to Improve Tourist’s Health in Baraghan Alborz Village(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Wellness tourism represents the intersection of a powerful lifestyle trend and a growing global industry. The purpose of this study is to design a pattern of wellness tourism with socio-cultural approach to improve the tourist’s health in (Baraghan Alborz village). In order to conduct the research, a Mixed Method has been used. The statistical population includes experts in the fields of tourism, health tourism, spiritual health, psychoanalysts and psychologists (qualitative part) and in the quantitative part, tourists of Baraghan Alborz village period of July to August 2024 are considered. The size of the sample was determined in the qualitative method by the logical method of theoretical and judgmental sampling and until the theoretical saturation was reached, a total of 12 people, and in the quantitative part, 384 tourists (n = 384) were serveyed. For sampling, random sampling method was used. In the qualitative section using semi-structured interviews and Qualitative data coding was done in order to identify the components of wellness tourism in improving the health of tourists in Baraghan Alborz village, by theme analysis method. The questionnaire data were analyzed using factor analysis techniques with SPSS 26 software to assess the impact of the identified components. The findings indicate that the model of wellness tourism in improving the health of tourists, consists of 11 sub-themes, quality management of the wellness tourism destination, the necessity of linking science with wellness tourism, nature, physical dimension, mental dimension, social dimension and spiritual dimension, professional and expert team work, training and empowerment, nostalgia and memory-making, the characteristics of the unique wellness tourism model. Additionally, 7 main categories including destination management, the necessity of linking science with wellness tourism, nature, physical dimension, mental dimension, social dimension and spiritual dimension, which have the greatest impact in improving the health of tourists in Baraghan village,has been achieved.The development of wellness tourism, while introducing Baraghan as a wellness tourism destination ,not only helps to improve the health of the community and tourists (which is one of the basic pillars of a healthy society), but also can create a sustainable livelihood for local communities and is focused on the support and protection of natural, cultural and historical resources. By increasing the participation of local people in related activities and businesses, while expanding employment, it brought countless economic benefits to the tourist destination and ultimately country.
بررسی تاثیرات فناوری اطلاعات بر فرایندهای رفتار سازمانی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر سازمان ها و اثرات آن بر رفتار سازمانی می پردازد. در این زمینه تحقیقات کمی صورت گرفته و آنچه که در اینجا ذکر می شود، مطالعه برخی تحقیقات و مقایسه آنها با برخی از مشاهدات، حدس ها و گمان ها در این زمینه است. در این مقاله با این موضوع آشنا خواهیم شد که فناوری اطلاعات چگونه در سازمان های امروزی نقش ایفا می کنند و اصولا چه عملکردی از خود به جا گذاشته و زمینه ساز رشد و تحول می شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فناوری اطلاعات باعث ایجاد برخی رفتارهای سازمانی و نیز تغییر برخی دیگر می شود.
ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی جهت کسب مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
883 - 908
حوزههای تخصصی:
هدف: در اقتصاد دانش بنیان کنونی، شرکت های کوچک و متوسط مبتنی بر دانش، در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها نقش اساسی ایفا می کنند. در این راستا، دولت ها می کوشند تا با پشتیبانی لازم، زمینه را برای رشد چنین شرکت هایی فراهم کنند؛ اما در این میان، شدت رقابت بسیار زیاد در این حوزه، مسئله اساسی به شمار می رود. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی، برای کسب مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان انجام شد.
روش: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی توسعه ای، از منظر روش گردآوری داده ها، توصیفی و از منظر ماهیت داده ها، پژوهشی آمیخته است. جامعه آماری بخش کیفی، مدیران شرکت های دانش بنیان بود. این افراد با روش هدفمند انتخاب شدند و با ۱۷ نفر اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان بود که حجم نمونه با قاعده تحلیل توان کوهن و نرم افزار جی پاور ۱۱۳ نفر برآورد شد و با روش خوشه ای – تصادفی نمونه گیری صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل مصاحبه های تخصصی، از روش تحلیل کیفی مضمون استفاده شد. داده های بخش کمّی نیز با روش حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار مکس کیودا و اسمارت پی ال اس انجام گرفت. برای بررسی اعتبار بخش کیفی، از روش هولستی (درصد توافق مشاهده شده) استفاده شد. میزان توافق دوکدگذار در این روش 633/0 به دست آمد که از 6/0 بیشتر بود؛ بر این اساس می توان گفت که تحلیل کیفی از اعتبار کافی برخوردار است. برای سنجش اعتبار پرسش نامه، از روایی محتوا (نظرخواهی از خبرگان) استفاده شد و اعتبار آن به تأیید رسید. همچنین آلفای کرونباخ کلی پرسش نامه در یک مطالعه مقدماتی 816/0 به دست آمد. پس از توزیع پرسش نامه بین نمونه منتخب، روایی پرسش نامه با سه روش روایی سازه (مدل بیرونی)، روایی هم گرا (AVE) و روایی واگرا بررسی شد. مقدار AVE برای تمامی متغیرها بزرگ تر از 5/0 بود. برای محاسبه پایایی نیز پایایی ترکیبی (CR) و ضریب آلفای کرونباخ هر یک از عوامل محاسبه شده بزرگ تر از 7/0 گزارش شد.
یافته ها: در مرحله کدگذاری باز ۲۸۳ کد شناسایی شد. در نهایت از طریق کدگذاری محوری، به ۵ مضمون فراگیر، ۱۱ مضمون سازمان دهنده و ۵۱ مضمون پایه دست یافتیم.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آمیزه بازاریابی اجتماعی، مشتری محوری و بازاریابی، بر مسئولیت قانونی و اخلاقی شرکت تأثیر می گذارد. مسئولیت قانونی و اخلاقی، خود استراتژی بازاریابی اجتماعی را شکل می دهند و بر عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شرکت اثر می گذارند. در نهایت، انتظار می رود که عملکرد پایداری شرکت های دانش بنیان، به کسب مزیت رقابتی در شرکت های دانش بنیان منجر شود. در این مطالعه شاخص GOF مقدار 616/0 به دست آمد که از 36/0 بزرگ تر است. همچنین شاخص RMS_theta به میزان 101/0 به دست آمد که از 12/0 کمتر است. شاخص SRMR نیز 05/0 محاسبه شد که از 08/0 کمتر است؛ بنابراین برازش مدل مطلوب است.
تأثیر همکاری شرکت تولیدی با دانشگاه بر افزایش جذابیت محصولات تولیدی شرکت برای مصرف کنندگان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1055 - 1081
حوزههای تخصصی:
هدف: ارتباط صنعت و دانشگاه، یکی از موضوعات مهم و مورد توجه در محیط های دانشگاهی و صنعتی کشورمان است. یکی از دلایل مهم توجه به این امر، امکان بهره گیری صنعت از ظرفیت های علمی دانشگاه است؛ اما سؤال مهمی که اینجا مطرح می شود، این است که آیا چنین ارتباطاتی می تواند بر دیدگاه مصرف کنندگان ایرانی به محصولات تولیدی شرکت ها تأثیر مثبتی داشته باشد؟ پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است. واضح است که شرکت های تولیدی به منظور افزایش جذابیت محصولات تولیدی خود در دید مصرف کنندگان نهایی، از روش های مختلفی بهره می برند. استفاده از فناوری نوین، مواد اولیه باکیفیت، تبلیغات، قیمت گذاری مناسب و توزیع مناسب، برخی از روش های مورد استفاده شرکت ها برای جلب نظر مصرف کنندگان است. در این بین همکاری شرکت تولیدی با دانشگاه در تولید محصول نهایی، به ندرت در کانون توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر اعلام چنین همکاری هایی توسط شرکت تولیدی، بر جذابیت محصولات تولیدی شرکت، از دید مصرف کنندگان ایرانی است. در واقع با توجه به ظرفیت بالای همکاری های صنعت و دانشگاه، پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد که آیا همکاری یک شرکت تولیدی با دانشگاه، بر جذابیت خرید، شامل ترجیح محصول، تمایل به خرید و تمایل به پرداخت مصرف کنندگان ایرانی تأثیر مثبتی دارد.روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش انجام آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر مصرف کنندگان ایرانی در نظر گرفته شده است. رابطه علی معلولی با استفاده از روش آزمایشی اثر همکاری شرکت با دانشگاه بر جذابیت محصول تولیدی شرکت بررسی شده است. بدین منظور پنج مطالعه آزمایشی انجام شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که همکاری شرکت تولیدی با دانشگاه در تولید محصول، به افزایش جذابیت محصولات منجر می شود؛ به نحوی که ترجیح دادن محصول، تمایل به خرید و تمایل به پرداخت مصرف کنندگان ایرانی افزایش می یابد. این موضوع هم برای شرکت های استارتاپی و هم برای شرکت های باسابقه تأیید شد. یافته ها نقش متغیر میانجی اعتماد مصرف کنندگان به محصول شرکت را در رابطه اشاره شده تأیید می کند. در واقع، دلیل جذابیت بیشتر محصولات تولید شده با همکاری دانشگاه، این است که از نظر مصرف کنندگان ایرانی، محصولات چنین شرکت هایی قابل اعتمادتر هستند.نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که دیدگاه مصرف کنندگان ایرانی به همکاری صنعت و دانشگاه در تولید محصولات تولیدی مثبت است. بر این مبنا، نه تنها به شرکت های تولیدی توصیه می شود که در تولید محصولات جدید از همکاری دانشگاه ها استفاده کنند؛ بلکه توصیه می شود که در این خصوص، به مصرف کنندگان بالقوه اطلاع رسانی مناسب صورت گیرد. در واقع، پیشنهاد می شود که شرکت های تولیدی در برنامه های ارتباطی و تبلیغاتی محصولاتی که با همکاری دانشگاه تولید کرده اند، بر این همکاری تأکید کنند. هر چند در این پژوهش، رابطه علّی مورد بررسی در چند سناریو و با استفاده از روش آزمایشی بررسی شد، به منظور تعمیم نتایج این پژوهش به شرایط دیگر، به خصوص حوزه خدمات، انجام پژوهش های جدید توصیه می شود.
تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)
حوزههای تخصصی:
شرایط جدید اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، اوقات فراغت را به عنوان یکی از محورهای مهم زندگی مطرح کرده است. گذران اوقات فراغت، یکی از مهم ترین حوزه های عملکردی در شهرها محسوب می شود که در برگیرنده مجموعه فعالیت هایی است که شخص به میل خود برای استراحت، تفریح، گسترش اطلاعات و آموزش شخصی یا مشارکت آزادانه در زمان فراغت انجام می دهد. این فضاها، در تعادل روحی شهروندان بسیار حائز اهمیت می باشند؛ در نتیجه کارآمدی و بازدهی روحی شهروندان ارتباط مستقیمی با میزان کارآمدی مجموعه عملکردی این فضاها دارد. هدف از نگارش این پژوهش، تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان در شهر خرم آباد است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین اوقات فراغت، زیرساخت های شهری، جاذبه فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و طبیعی رابطه مستقیم و معناداری می باشد؛ بدین ترتیب رابطه اوقات فراغت با دیگر شاخص ها (جاذبه های طبیعی، جاذبه های فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و زیرساخت های شهری)، طبق رگرسیون چندمتغیره 610/0، 088/0، 103/0 و 488/0 است؛ از این رو بیش ترین ضریب همبستگی بین اوقات فراغت و جاذبه های طبیعی حاصل شد. هم چنین با استفاده از روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری همبستگی مثبت و معناداری با ضریب 556/0 و با سطح اطمینان 99/0 وجود دارد؛ یعنی هرچه زیرساخت ها بهتر باشد میزان رضایت مندی خانواده از گذراندن اوقات فراغت در سطح شهر بیش تر خواهد بود. از این رو بیش ترین ضریب همبستگی در روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری حاصل شد.
مقایسه، بررسی و سنجش میزان اثربخشی تبلیغات واقعیت افزوده مبتنی بر موبایل و محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
796 - 831
حوزههای تخصصی:
هدف: فرایند دیجیتالی شدن تمام ابعاد زندگی روزمره افراد را تحت تأثیر خود قرار داده است. این عامل مهم با تغییر در ترجیحات ذهنی مصرف کنندگان، سبب شده است تا آن ها کمتر از قبل به آگهی های تبلیغاتی و تجاری توجه کنند. در این وضعیت، عمده تلاش های تجاری شکل گرفته به وسیله کسب وکار، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه توسط مخاطبان نادیده گرفته می شوند. نتیجه این عامل، کاهش اثربخشی تبلیغات مرسومی است که با هزینه های بسیار سنگین صورت می پذیرند. توسعه فناوری های مختلف، به واسطه فرایندهای دیجیتالی شدن، سبب شکل گیری تکنولوژی های امیدبخش متفاوتی شده است. یکی از این فناوری های بسیار جذاب، واقعیت افزوده نام دارد که می تواند به عنوان رویکرد بازاریابی یا تبلیغاتی مورد استفاده کسب وکارهای مختلف و بازاریابان قرار گیرد. واقعیت افزوده با اضافه کردن لایه های دیجیتال ساخته شده توسط کامپیوتر به محیط فیزیکی اطراف کاربر، درک آن ها را از محیط اطراف بهبود می بخشد و توسعه می دهد. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا تلاش های تبلیغاتی مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده، در مقایسه با تبلیغات مرسوم و سنتی اثربخشی مناسبی دارند یا خیر. همچنین آیا استفاده از فناوری واقعیت افزوده به منظور ارائه تلاش های تجاری و تبلیغاتی، نگرش های مخاطبان این نوع تبلیغات را به تلاش تبلیغاتی توسعه می دهد و می تواند میزان قصد خرید را در آن ها پس از مشاهده تبلیغات واقعیت افزوده افزایش دهد؟روش: به این منظور، در پژوهش حاضر پس از طراحی و ساخت یک پلتفرم تبلیغاتی واقعیت افزوده اختصاصی و بدیل برای یک محصول مصرفی، از رویکرد آزمایشی شبیه سازی، به واسطه بهره گیری از دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد و سنجش داده های مورد نیاز در سه سطح پیش آزمون و پس آزمون و آزمون یادآوری صورت گرفت. مشارکت کنندگان حاضر در پژوهش ۲۲ نفر بودند و با استفاده از ابزار پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که تبلیغات مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده، علاوه بر توسعه و بهبود نگرش مشتریان در خصوص تلاش تبلیغاتی اجرا شده، سبب تأثیر مثبت و بسیار زیادی بر قصد خرید در آنان نیز خواهد شد. بر همین اساس، می توان بیان کرد که اثربخشی تبلیغات مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده، بسیار بیشتر از رویکردهای مرسوم تبلیغاتی هستند.نتیجه گیری: به دلیل نوین بودن این رویکرد تبلیغاتی، به بازاریابان پیشنهاد می شود تا از امروز با سرمایه گذاری در این روش تبلیغاتی، علاوه بر کسب مزیت رقابتی، ارائه ارزش بیشتر به مصرف کنندگان و ایجاد تمایز برای شرکت و محصولات خود، اثربخشی تلاش های تبلیغاتی خود را نیز افزایش دهند. این عامل در نهایت، میزان فروش محصولات را افزایش خواهد داد و سودآوری کسب وکار را بهبود خواهد بخشید.
طراحی الگوی انگیزه های مشارکت توزیع کنندگان در خلق ارزش در صنعت کفش تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
115 - 132
حوزههای تخصصی:
خلق ارزش در عصر رقابتی به خلق ارزش مشترک بین شرکت ها و مشتریان تبدیل شده است. در چنین شرایطی توزیع کنندگان به عنوان واسط بین تولیدکننده و مشتری در خلق ارزش مشترک به عنوان یک عامل مهم و اصلی تلقی می گردند؛ با این حال انگیزه های توزیع کنندگان برای ارزش آفرینی تا حد زیادی مبهم و ناشناخته مانده است. بر همین اساس هدف این پژوهش طراحی الگوی انگیزه های مشارکت توزیع کنندگان در خلق ارزش در صنعت کفش تبریز بوده است. روش تحقیق توصیفی-علی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو بخش خبرگان و کلیه فروشندگان عمده و خرده کفش تبریز بوده است. در این پژوهش 12 نفر از خبرگان در بخش اول مشارکت داشته و 384 نفر از فروشندگان عمده و خرده کفش در سطح شهر تبریز در بخش دوم پژوهش به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری تفسیری و مدل سازی مسیری ساختاری بهره گرفته شده است. یافته های بخش مدل سازی ساختاری- تفسیری نشان می دهد که انگیزه های مشارکت توزیع کنندگان در خلق ارزش در صنعت کفش تبریز در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیرمستقیم با سطوح دیگر می باشد. تأثیرگذارترین عامل در الگوی تدوین شده، محصول و تأثیرپذیرترین آن منافع مورد انتظار بوده است. همچنین آزمون الگوی طراحی شده نشان دهنده روایی و پایایی مناسب الگو و تأیید روابط مستقیم و غیرمستقیم انگیزه های مشارکت توزیع کنندگان در خلق ارزش و تأیید الگوی طراحی شده بر اساس داده های تجربی بوده است.
نقش مشارکت و توسعه روستایی در گردشگری روستایی و توسعه اشتغال پایدار: به کارگیری شاخص چند کار کردی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
161 - 196
حوزههای تخصصی:
مشارکت و توسعه روستایی یکی از مهم ترین مفاهیمی است که از دیرباز تاکنون موردبحث و بررسی قرار گرفته است. توسعه اشتغال پایدار بر رشد اقتصادی و توسعه پایدار روستایی متمرکز است که در پیوند با گردشگری روستایی می تواند در راستای توسعه پایدار روستایی مثمرثمر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مشارکت و توسعه روستایی در گردشگری روستایی و توسعه اشتغال پایدار با بکارگیری شاخص چند کارکردی روستایی است که با استفاده از روش ترکیبی (کیفی-کمی) به بررسی موضوع می پردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و روش تحقیق بکار رفته در آن ترکیبی است که در مرحله اول با استفاده از روش کیفی گروه کانونی، نظرات و اجماع متخصصان جمع آوری و بررسی شدند تا شاخص ها و مولفه های اصلی استخراج شوند، سپس با استفاده از روش کمّی شاخص چند کارکردی روستایی هریک از آنها دسته بندی و تحلیل شدند. همچنین، از طریق فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای هر شاخص و مؤلفه، و,....
راهکارهای بهبود تأثیرگذاری دروس عملی- مهارتی بر شایستگی های کارآفرینانه (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
55 - 70
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین اهداف دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور، تربیت دانش آموختگان کارآفرین و خلاق است. آموزش ها و دروس عملی می توانند فرصت مناسبی برای ترکیب دانش نظری با دانش تجربی، مهارت افزایی و مجهز ساختن دانش آموختگان به شایستگی های کارآفرینانه باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای بهبود تأثیرگذاری دروس عملی- مهارتی در ایجاد و ارتقای شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به انجام رسید. رویکرد کلی پژوهش، کیفی و از نظر هدف نیز کاربردی است. به منظور انجام پژوهش، تیمی 40 نفری از اساتید دانشگاه و دانشجویان به صورت هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند، داده های به دست آمده با تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. اعتبارسنجی یافته های به دست آمده از طریق بازبینی توسط مشارکت کنندگان و تکنیک سه سویه سازی بررسی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مجموع سه گروه مهم از راهکارها (قبل از اجرای دروس، حین اجرای دروس و پس از اجرای دروس عملی- مهارتی) موجب بهبود تأثیرگذاری این دروس در ایجاد و ارتقای شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان شده است. در مجموع، عناصر مختلف سیستم آموزشی قبل از برگزاری دروس عملی- مهارتی، حین برگزاری و پس از آن در مرحله نظارت و ارزشیابی می توانند زمینه های تقویت شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان را فراهم کنند، به شرط آن که این عناصر در راستای کارآفرینی، برنامه ریزی و سازماندهی شوند.
تأثیر دو سوتوانی افراد بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی انباشت دانش (مورد مطالعه: سازمان دامپزشکی استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
59 - 97
حوزههای تخصصی:
عملکرد سازمان دامپزشکی، به دلیل ارتباط آن با تضمین سلامت فرآورده های جانوری، دامپروری و توانمند کردن نظام سلامت کشور در تحقق اهداف توسعه پایدار نقشی حیاتی دارد که وجود تحریمهای اقتصادی و شیوع بعضی بیماریهای دامی بر اهمیت مضاعف عملکرد سازمان دامپزشکی افزوده است . در این راستا از عوامل موثر بر عملکرد سازمان دامپزشکی، اکتشاف و بهره گیری از تجربیات پیشین و انباشت و نفوذ دانشِ روز در لایه های مختلف سازمان با توجه به وجود نیروی انسانی متخصص و ماهر است همچنین دوسوتوانی افراد مفهوم جدیدی در مدیریت است که با عملکرد سازمانی ارتباط دارد. از این رو در این پژوهش نقش دو سوتوانی افراد در عملکرد سازمانی با میانجی انباشت دانش بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش کارکنان دامپزشکی استان خراسان جنوبی (190نفر) و نمونه پژوهش بر اساس جدول مورگان 125 نفر با انتخاب تصادفی می باشد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه بر گرفته از پرسشنامه شلنباخر و هایدنریخ (۲۰۲۰)، و شاخص های اختصاصی مستند ارزیابی عملکرد سازمان دامپزشکی استفاده شده است. تحلیل داده ها با شاخص های توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS و PLS انجام شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد دوسوتوانی افرد بر انباشت دانش(با ضریب مسیر 0.369)، انباشت دانش بر عملکرد کلی سازمان(با ضریب مسیر 0.589)، دوسوتوانی بر عملکرد کلی سازمان(با ضریب مسیر 0.209)تأثیر معناداری دارد و متغیر انباشت دانش نقش واسطه ای را در تاثیر گذاری دوسوتوانی بر عملکرد کلی سازمان دامپزشکی ایفا می نماید. لذا به منظور ارتقای عملکرد سازمانی، توجه ویژه به دوسوتوانی افراد و اکتشاف و بهره برداری از آن پیشنهاد می شود.
نقش امنیت منطقه و تأثیر آن بر گردشگری پایدار بارویکرد CPTED و روش پروالونگ (نمونه موردی: شهر بستان آباد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
85 - 96
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری در جه ان از مناب ع مه م درآم د اس ت و ب ه دلی ل ارزآوری ب الای آن، تمرک ز ب ر ای ن ح وزه می تواند س هم گردش گری را در تولی د ناخال ص مل ی کش ورها افزای ش ده د. هدف از پژوهش پیشرو، بررسی نقش امنیت منطقه و تأثیر آن بر گردشگری پایدار در شهر بستان آباد با رویکرد CPTED و روش پرالونگ است. جامعه آماری موردمطالعه، بازدیدکنندگان از جاذبه های گردشگری است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 350 نفر محاسبه گردید. روایی تحقیق بر اساس نظرات کارشناسان و متخصصین پرسشنامه از قابلیت خوبی برخوردار است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش پرالونگ استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی ارزش و شاخص های دسترسی، نظارت، قلمروگرایی و پشتیبانی و امکانات با رویکرد cpted نشان می دهد که شاخص دسترسی باارزش و معیار نظارت برای شهرک ولیعصر باارزش 28/0، معیار قلمروگرایی 625/0 و معیار پشتیبانی و امکانات رفاهی با امتیاز 5/0 می باشد که کمترین امتیاز به معیار نظارت با شاخص های سطح تمهیدات حفاظتی، نگهبان محله، استفاده از دوربین ها در محلات و گشت های پلیس تعلق دارد که می تواند منشأ شکل گیری آسیب های اجتماعی و ناهنجاری در محله شهر بستان آباد باشد. افزایش نظارت نیروهای انتظامی و امنیتی با فعال سازی نیروهای مردمی، افزایش دوربین های مداربسته در مکان های گردشگری و در صورت نیاز در محلات می تواند کمک شایانی در به حداقل رساندن آسیب های اجتماعی و افزایش تعداد گردشگران گردد.
بررسی تأثیر ویژگی های واقعیت افزوده در شکل گیری الهام روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
749 - 774
حوزههای تخصصی:
هدف: طی سال های گذشته، واقعیت افزوده توجه مدیران و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هرچه جلوتر می رویم انتظار داریم که اکوسیستم واقعیت افزوده، به سرعت به توسعه خود ادامه دهد و بازیگرانی مانند آژانس های تبلیغاتی، نرم افزارها، توسعه دهندگان و شبکه های تبلیغاتی، نقش خود را در زنجیره ارزش واقعیت افزوده ایفا کنند. واقعیت افزوده مفهوم نوآورانه ای است که ادراک مصرف کنندگان از دنیای واقعی را با محتوای مجازی غنی می سازد؛ در عین حال واقعیت افزوده پتانسیل الهام بخشیدن به مصرف کنندگان و بهبود نتایج بازاریابی را دارد که در همین رابطه نیز از الهام روان شناختی به کار گرفته شده است و موجب انگیزه ای می شود که ما فراتر از محدودیت های واقعی و خیالی مان برویم و ایده ها را به ثمر برسانیم. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر شناسایی تأثیر ویژگی های واقعیت افزوده در شکل گیری الهام روان شناختی است.
روش: جامعه آماری این پژوهش افرادی بودند که دست کم یک بار تجربه استفاده از فناوری واقعیت افزوده را داشتند. حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کلاین، ۲۴۰ نفر به دست آمد. ابزار پژوهش حاضر پرسش نامه ای مشتمل بر ۳۷ سؤال تخصصی بود که روایی آن به صورت صوری به تأیید خبرگان این حوزه رسید. همچنین پایایی نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (92/0) تأیید شد. طرح سؤال های پرسش نامه به صورت بسته بود و برای درجه بندی سؤال ها، از مقیاس لیکرت ۵تایی استفاده شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. با توجه به غیرنرمال بودن داده ها و همچنین حجم نمونه، پیچیدگی مدل و تجزیه وتحلیل های مدل معادلات ساختاری، نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ برای این پژوهش استفاده شد.
یافته ها: طبق بررسی مدل اندازه گیری و مدل ساختاری پژوهش، اعتبار مدل استخراج شده، تأیید شد. یافته ها نشان می دهد که تعامل با برنامه واقعیت افزوده با ضریب 24/0 و با مقدار t معناداری بیشتر از 96/1؛ تازگی تجربه استفاده از برنامه واقعیت افزوده با ضریب 15/0 و با مقدار t معناداری بیشتر از 96/1 و سهولت استفاده از برنامه واقعیت افزوده با ضریب 29/0 و با مقدار t معناداری بیشتر از 96/1 بر مزایای سودمندانه تأثیر مثبت و معنادار دارند. همچنین مزایای سودمندانه با ضریب 22/0 ومقدار t معناداری 06/3 در سطح اطمینان 99 درصد بر الهام روان شناختی تأثیر مثبت و معنادار دارد.
نتیجه گیری: واقعیت افزوده قابلیت ملموس کردن فرایندها و فعالیت هایی را دارد که می تواند تجارب لذت بخش خرید را برای مصرف کنندگان به همراه داشته باشد. در همین راستا، می توان با کاهش بار شناختی که از طریق افزایش واقع بینانه محتوا، به کمک واقعی سازی بصری اتفاق می افتد، مزایای لذت جویانه واقعیت افزوده را ارتقا داد. همچنین با ایجاد و توسعه رابط های کاربری جذاب و ایجاد و افزایش ویژگی های آموزنده و قابلیت های شخصی سازی شده، می توان مزایای سودمندانه واقعیت افزوده را ارتقا داد. به طورکلی نتایج پژوهش نشان دهنده این موضوع است که مدیران، بازاریابان، سازمان ها و برندها می توانند از فناوری واقعیت افزوده، برای بهبود و توسعه فعالیت های شان بهره ببرند.
ارائه چار چوبی برای ارتقاء سرمایه اجتماعی در شرکت های سرمایه گذاری (مطالعه موردی: گروه مالی کیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
34 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه اجتماعی، یکی از انواع سرمایه ها است که در جوامع بین الملل موردتوجه بسیاری قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال ارائه چار چوبی برای ارتقای سرمایه اجتماعی در شرکت های سرمایه گذاری است. هدف آن بررسی نقش سرمایه اجتماعی در ارتقای سرمایه انسانی، اقتصادی و فیزیکی و تاثیر فقدان آن بر اثربخشی سایر سرمایه ها در دستیابی به توسعه است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، کیفی و از نظر روش تحلیل، تحلیل مضمون می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شرکت سرمایه گذاری کیان در شهر تهران می باشد؛ همچنین برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا مطالعات مرتبط بررسی و سپس با بهره گیری از نظر خبرگان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، نتایج حاصل از این روش مورد تحلیل و راستی آزمایی قرارگرفت.یافته ها: بر اساس یافته ها، 8 مؤلفه اصلی شامل، افزایش مشارکت، بهبود سازگاری سازمانی، افزایش مسئولیت اجتماعی شرکت، افزایش شفافیت، پرورش فرهنگ سازمانی مثبت، گسترش اعتماد سازمانی، رقابت پویا، ساختار سازمانی منعطف در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی بدست آمده و مدل مرتبط با آن طراحی شده است.نتیجه گیری: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در شرکت های سرمایه گذاری با توجه بر مولفه هایی مانند افزایش مشارکت، افزایش شفافیت می توان به ارتقای سرمایه اجتماعی پرداخت و نتایج این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی به این شرکت ها جهت ارائه راهکارهای ارتقای سرمایه اجتماعی باشد.
بررسی ابعاد برندینگ مقاصد گردشگری (مطالعه موردی: برند سیمرغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
6 - 13
حوزههای تخصصی:
| برندسازی را می توان توسعه یک نام، نشانه، سمبل و یا ترکیبی از این ها دانست که نشانگر محصولی خاص بوده و آن را از رقبا متمایز می سازد. امروزه، مقاصد گردشگری از برندسازی به عنوان یک استراتژی اساسی در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. با توجه به رقابت بالایی که در میان کشورها و مناطق برای جذب گردشگر وجود دارد، ارائه برند مکان یکی از راهکارهای بازاریابی در این راستا است. تاجایی که برندسازی مقصد یکی از روش های کاربردی برای جذب گردشگران بیشتر است. برند سیمرغ به عنوان برند گردشگری کشور ایران معرفی شده است. هدف این پژوهش، بررسی ابعاد برند سیمرغ از دیدگاه فعالین گردشگری کشور ایران است. به این منظور، به مقایسه ابعاد برندینگ با برند سیمرغ پرداخته شده است. این پژوهش از نظر روش شناسی ترکیبی است و به منظور جمع آوری داده های مطالعه، از روش مطالعه کتابخانه ای و میدانی و همچنین، برای تحلیل ابعاد برند سیمرغ از تکنیک همبستگی بنیادی یا کانونی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رضایت از برند، بیشترین مقدار و آگاهی از برند، کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است که نشان می دهد، در مجموع فعالین صنعت گردشگری ایران رضایت بالایی از برند سیمرغ داشتند. در ادامه به بررسی و تحلیل هر یک از ابعاد به طور کامل پرداخته شده و پیشنهاداتی برای توسعه بیشتر این برند ارائه شده است.
مفهوم سازی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال در ایران: تلاشی برای توسعه استارت آپ های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه و موفقیت استارت آپ ها به ویژه استارت آپ های ورزشی باتوجه به نوپا بودن، توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است و بسیاری از پژوهشگران در تلاش هستند تا مسائل و راهبردهای موفقیت و عدم موفقیت استارت آپ ها را مشخص کنند. شواهد موجود بیانگر وضعیت نابسامان زیست بوم کارآفرینی ورزشی در کشور است؛ ازاین رو، بازنگری در نظام ساختاری و کارکردی زیست بوم در صنعت ورزش ضرورت دارد. در کشور ایران به علت وجود نیروهای جوان و دانش آموخته که البته تعداد قابل توجهی ازآنان بیکارند، کسب و کارهای نوپا می توانند زمینه مناسبی برای ایجاد اشتغال فراهم آورند. هدف ازاین پژوهش، مفهوم سازی الگوی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال با تأکید بر توسعه استارت آپ های ورزشی در ایران بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی بود که بااستفاده از رویکرد داده بنیاد به شیوه نظام مند انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل پژوهشگران و اساتید دانشگاهی متخصص درحوزه کارآفرینی و استارت آپ، صاحبان استارت آپ ها به خصوص استارت آپ های شکست خورده و کارآفرینان ورزشی بودند. مصاحبه شوندگان به تعداد قابل کفایت، به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند ( 15 نفر). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بود. روایی ابزار براساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، محوری و انتخابی) با رویکرد داده بنیاد بهره برده شد.یافته ها: براساس یافته های پژوهش، 76 مفهوم، 30 بعد، نه منظر و شش مقوله اصلی شناسایی شد. براساس نتایج پژوهش تکنولوژی و نوآوری، تحقیق و توسعه به عنوان شرایط علّی؛ زیست بوم کارآفرینی ورزشی دیجیتال به عنوان پدیده محوری؛ حمایت دولتی و قوانین و دسترسی به سرمایه به عنوان عوامل زمینه ای؛ پذیرش شکست و فرهنگ یادگیری به عنوان عوامل مداخله گر؛ شبکه سازی و همکاری های استراتژیک، بازاریابی و دست یابی به مشتری به عنوان راهبردها و توسعه کارآفرینی دیجیتال و راه اندازی استارت آپ ها به عنوان پیامدها شناسایی شدند. نتیجه گیری/ دستاوردها: براساس یافته های پژوهش می توان گفت که قوانین راه اندازی کارآفرینی دیجیتال و کسب وکارهای نوپای ورزشی باید به دور از پیچیدگی باشد و کارآفرینان بتوانند فعالیت خود را با آسودگی بالاتری شروع کنند. حامیان مالی برای رشد استارت آپ های ورزشی درحوزه دیجیتال جذب شوند تا برای فعالیت بتوان از منابع مالی لازم استفاده کرد. همچنین برای موفقیت بیشتر استارت آپ های ورزشی درحوزه کارآفرینی دیجیتال باید فعالان این عرصه مانند دانشگاه ها و گروه های دانش بنیان برای عملکرد بهتر به صورت شبکه سازی و ایجاد تیم کاری با همدیگر تفاهم داشته باشند تا بتوانند خدمات جامع تر و باکیفیتی را به مشتریان خود ارائه کنند.
تحلیل ابعاد کلیدی فرایند پیاده سازی هم آفرینی درهتلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
239 - 304
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد کلیدی فرایند پیاده سازی هم آفرینی در هتل داری و با استفاده از روش کیفی فراترکیب و گروه کانونی انجام شده است. در بخش اول برای انجام روش فراترکیب، 1500 مقاله از پایگاه داده های معتبر امرالد، ساینس دایرکت، پروکوئست و ... در بازه زمانی 2004 تا 2022 دانلود و در نهایت 87 مقاله به تحلیل نهایی راه یافتند. در بخش دوم برای بومی سازی فعالیت های اجرایی لازم برای هم آفرینی در صنعت هتل داری با کارشناسان و خبرگان این حوزه گروه کانونی تشکیل شد. در نهایت فعالیت های پیاده سازی هم آفرینی در قالب مقوله های فعالیت های استراتژیک شامل تحلیل استراتژیک و تدوین استراتژی هم آفرینی، فعالیت های عملیاتی شامل عملیات پشتیبانی هم آفرینی و عملیات اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه شامل کنترل و بهبود مستمر در یک چارچوب نشان داده شد که به صورت گام به گام و مرحله ای است.