فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
127 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: در تجزیه وتحلیل زنجیره ارزش در سطح صنعت، شناسایی چارچوب کسب وکارها و روابط تأمین کننده/ مشتری از اهمیت بالایی برخوردار است. صنعت نفت وگاز بزرگ ترین تأمین کننده انرژی و بخش اقتصادی کشور است. زنجیره ارزش در صنعت نفت وگاز از مرحله اکتشاف تا مصرف نهایی دامنه وسیعی از بازار و کسب وکارها را در بر می گیرد. در این پژوهش، نمای کلی زنجیره ارزش این صنعت ترسیم و ساختار دولتی و خصوصی و همچنین سیاست گذاران و صاحبان منافع آن مشخص شد.
روش شناسی: به کمک خبرگان و بهره گیری از روش دلفی، چارچوب کلی کسب وکارها، اهداف و شاخص های عملکردی بنگاه و عوامل مؤثر بر آنها شناسایی شد. در ادامه یک مدل مفهومی برای ارزیابی کسب وکارهای توسعه میدان بر اساس اهداف بنگاه، عوامل مؤثر بر اهداف، پیوند میان کسب وکارها و دوره های زمانی توسعه داده شد.
یافته ها: چارچوب نهایی شده کسب وکارهای بخش توسعه میادین نفت وگاز در زنجیره ارزش نفت وگاز در چهار سطح مختلف و مشتمل بر 52 کسب وکار فعال ترسیم شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در مدل مفهومی ارائه شده هفت هدف اصلی و 11 عامل در سه بخش کلی شامل عوامل تأثیرگذار مستقیم، عوامل ناشی از پیوند میان کسب وکارها و عوامل کلان خارج از صنعت برای هر بنگاه فعال در این بخش از صنعت در نظر گرفته می شود.
بازشناسی مولفه های صلاحیت های دیجیتالی از تجربه کارکنان بانک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
72 - 91
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:. طبق مطالعات، بقای سازمان های امروزی نه تنها به افزایش بهره وری ، بلکه به تحول دیجیتال بستگی دارد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی مولفه های صلاحیت های دیجیتالی از تجربه کارکنان بانک انجام شد. روش تحقیق: روش پژوهش حاضر، تحلیل محتوا می باشد و از 14 نفر از صاحب نظران مطلع حوزه موردمطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری مصاحبه عمیق به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار اطلسTI.8 طی چند مرحله کدگذاری باز و محوری و نظری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد مولفه های صلاحیت های دیجیتالی از تجربه کارکنان بر چگونگی صلاحیت های شناختی فناورانه، صلاحیت های فنی و صلاحیت های عملیاتی دلالت دارد. به ترتیب صلاحیت های شناختی فناورانه، صلاحیت های فنی و صلاحیت های عملیاتی در رتبه اول تا سوم قرار گرفتند. نتیجه گیری: برای ارتقای صلاحیت های دیجیتالی در بانک ها، مدیران بایستی بر مولفه های آن به ترتیب اولویت تاکید داشته باشند.
شناسایی و اولویت بندی انواع اینرسی روان شناختی منابع انسانی با استفاده از رویکرد دلفی فازی (نمونه پژوهی: صنعت فین تک)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه اینرسی روان شناختی، به عنوان مقاومتی روانی در برابر تغییر و نوآوری، یکی از مشکلات مهم در رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی محسوب می شود. این پدیده می تواند به کاهش فرصت های شغلی جدید، ضعف در بهبود شرایط کاری و کاهش قدرت تصمیم گیری در سازمان ها منجر شود. هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی انواع مختلف اینرسی روان شناختی نیروهای انسانی در صنعت فین تک است.
روش: این پژوهش از نوع آمیخته و قیاسی استقرایی است و ترکیبی از روش های کیفی و کمّی را به کار گرفته است. جامعه آماری ۳۰ نفر از خبرگان حوزه بود که با نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شدند. داده های کیفی با تحلیل محتوای متون و کدگذاری در نرم افزار اطلس تحلیل شدند و داده های کمّی با پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن به کمک شاخص های CVR، آزمون کاپای کوهن و آزمون بازآزمایی تأیید شده بود، جمع آوری و با روش دلفی فازی تحلیل شدند.
یافته ها: پژوهش موفق شد که ۱۳ نوع مختلف اینرسی روان شناختی در منابع انسانی را شناسایی کند. در مرحله بعد، اینرسی های شناسایی شده بر اساس اولویت بندی مرتب شدند. مهم ترین انواع اینرسی روان شناختی شناسایی در صنعت فین تک عبارت اند از: اینرسی ناشی از ویژگی های شخصیتی، اینرسی عادتی و اینرسی پیش بینی کننده.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شناخت و اولویت بندی انواع مختلف اینرسی روان شناختی می تواند به سازمان ها در مدیریت بهتر مقاومت در برابر تغییر و نوآوری کمک کند و در نهایت، موجب ارتقای عملکرد منابع انسانی در صنعت فین تک شود.
شناسایی عوامل تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی، ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی استان کرمان و ارائه الگوی آن با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
در سازمان های دولتی، بهره وری نیروی انسانی و ماندگاری آن ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. از آنجا که این سازمان ها مسئولیت ارائه خدمات عمومی و تأمین نیازهای شهروندان را بر عهده دارند، استفاده از تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی برای بهبود عملکرد و ماندگاری نیروی انسانی بسیار حیاتی است. ازاین رو هدف پژوهش شناسایی عوامل تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی، ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی استان کرمان و ارائه الگوی آن است. این پژوهش، با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان شامل مدیران ارشد و اساتید هیئت علمی از طریق نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شدند. پایایی با استفاده از روش دو کدگذار و پایایی باز آزمون مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور محاسبه میزان توافق از ضریب کاپا استفاده شد. نتایج نشان داد که این الگو شامل مشارکت سازمانی، ماندگاری نیروی انسانی، تاکتیک های اعمال قدرت و بهره وری نیروی انسانی باشد. در نهایت، این نتایج به 49 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان یافته و 4 مضمون فراگیر طبقه بندی شدند. تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی در سازمان های دولتی، نقش بسیار مهمی در ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی دارند. ایجاد فضایی از همکاری و تعامل، تشویق به شرکت در تصمیم گیری های سازمانی و ارائه فرصت های آموزشی، بهبود روحیه کاری و ارتقاء اعتماد به سازمان، ازجمله تاکتیک هایی است که می توانند به بهره وری و ماندگاری نیروی انسانی کمک کنند. ازاین رو، استفاده هوشمندانه از این تاکتیک ها می تواند منجر به بهبود عملکرد و کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمان های دولتی گردد.
طراحی الگوی عوامل موثر بر مدیریت احساسات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
48 - 65
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: احساسات در درون سازمان ها هستند و نمی توان آن ها را از محیط کاری جدا دانست و توجه به مدیریت احساسات حائز اهمیت می باشد. هدف این پژوهش، طراحی الگوی عوامل موثر بر مدیریت احساسات در دانشگاه آزاد اسلامی می باشد.
روش بررسی: روش تحقیق از لحاظ هدف اکتشافی و رویکرد کیفی می باشد. جهت گردآوری دادهها و شناسایی عوامل از روش تحلیلمحتوا و مصاحبه با 20 نفر از خبرگان به روش نمونه گیری گزینشی تا حصول به اشباع نظری استفاده گردید. از تکنیک دلفی فازی برای غربالگری عوامل، و برای مدلسازی و سطح بندی عوامل شناسایی شده، مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر مدیریت احساسات شامل عوامل زمینه ای، عوامل شناختی- اجتماعی، عوامل ساختاری و عوامل رفتاری می باشند. در سطح بندی عوامل مشخص شد که عوامل زمینه ای در سطح سوم و تاثیرگذارترین عامل در مدیریت احساسات می باشد.
نتیجه گیری: برای تقویت و ارتقای مدیریت احساسات در دانشگاه ها، عواملی که بر این مهم تاثیرگذارند، باید مورد توجه مدیران قرار بگیرند. عوامل زمینه ای در درجه اول، و عوامل ساختاری و عوامل شناختی- اجتماعی در درجه دوم از اولویت بالاتری برخوردار می باشند.
شناسایی چالش های انتخاب و انتصاب مدیران در نظام اداری ایران (مورد پژوهی: سازمان اداری- استخدامی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
64 - 84
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در نظام اداری ایران، وظیفه انتخاب و انتصاب مدیران دولتی اهمیت زیادی دارد. افرادی که این مناصب محوری به آن ها سپرده می شود، قدرت شکل دادن و تأثیرگذاری بر جهت گیری مدیریت عمومی، اجرای سیاست ها را برعهده دارند. انتخاب مدیران دولتی مناسب، فقط یک رویه معمولی نیست و تصمیمی است که می تواند پیامدهای گسترده ای برای اثربخشی و موفقیت دستگاه اداری داشته باشد. تیمی که از مدیران توانا و شایسته تشکیل شده است، تحول و دگرگونی های مثبتی را در سیستم اداری به وجود می آورد و حکمرانی کارآمد را تقویت می کند. با انتخاب مدیران توانمند، سیستم اداری ایران می تواند به طور فعال به چالش ها رسیدگی و سیاست های مؤثری را پیاده سازی کند.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان دو بخش دانشگاهی و اجرایی تشکیل داده اند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، از نوع گلوله برفی با ۱۷ نفر از خبرگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و تجزیه وتحلیل شد. با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار، اعتبار یافته ها تأیید شد.
یافته ها: در این بخش به آسیب ها و چالش های انتخاب ها و انتصاب های مدیران در نظام اداری ایران پرداخته شد. ۵۳ مضمون پایه استخراج شد که در قالب پنج مضمون فراگیر نفوذ و پویایی سیاسی، ارزیابی و سنجش، پاسخ گویی و شفافیت، مدیریت منابع و مسائل رویه ای و فرایندی طبقه بندی شدند. مضمون فراگیر «نفوذ و پویایی های سیاسی»، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر انتصاب های مدیریتی شناخته شد.
نتیجه گیری: این پژوهش چالش های حیاتی مرتبط با انتخاب و انتصاب مدیران در نظام اداری و چشم انداز پیچیده آن را نشان می دهد. مهم ترین این چالش ها، موضوع کلی «نفوذ و پویایی سیاسی» است که بر نیاز به بهبود فرایندها برای به حداقل رساندن فشارهای خارجی بر انتصاب های مدیریتی تأکید می کند. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف ارتقای شفافیت، کاهش مداخلات سیاسی، به کارگیری روش های ارزیابی پیشرفته، استفاده از ابزارهای اندازه گیری اصلاح شده، توجه به دانش و تجربه، بهینه سازی مدل های شایستگی و رفع کمبودهای سازمانی، توصیه هایی را برای انتخاب مدیران ارائه می دهد. با پرداختن به این چالش ها و اجرای اصلاحات سازمانی هدفمند، می توان ساختار گزینش مدیران در نظام اداری ایران را به سمت انتخاب هایی مسئولانه تر و کارآمدتر سوق داد. این امر در نهایت به ارتقای سطح پاسخ گویی، کارایی و اثربخشی کلی نظام اداری در مسیر توسعه و پیشرفت کشور کمک خواهد کرد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان دو بخش دانشگاهی و اجرایی تشکیل دادند و با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با 17 نفر از خبرگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار MAXQDA کدگذاری و سپس تجزیه و تحلیل شد. با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار اعتبار یافته ها مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: در این بخش به آسیب ها و چالش های انتخاب ها و انتصاب های مدیران در نظام اداری ایران پرداخته شد و 53 مضمون پایه استخراج گردید که در قالب پنج مضمون فراگیر نفوذ و پویایی سیاسی، ارزیابی و سنجش، پاسخگویی و شفافیت، مدیریت منابع و مسائل رویه ای و فرآیندی طبقه بندی و مضمون فراگیر «نفوذ و پویایی های سیاسی» به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار بر انتصاب های مدیریتی شناخته شدند. نتیجه گیری: این پژوهش چالش های حیاتی مرتبط با انتخاب و انتصاب مدیران در نظام اداری ایران را روشن می کند و چشم انداز پیچیده ای را آشکار می کند که با نفوذ سیاسی، روش های ارزیابی، پاسخگویی، شفافیت، مدیریت منابع و مسائل رویه ای مشخص شده است. شناسایی 53 مضمون پایه بر مسائل فراگیر در این فرآیند تاکید می کند. مهمترین این چالش ها موضوع کلی «نفوذ و پویایی سیاسی» است که بر نیاز به بهبودهای قابل توجه برای به حداقل رساندن فشارهای خارجی بر انتصاب های مدیریتی تأکید می کند. این مطالعه از اصلاحات سازمانی حمایت می کند، به ویژه هدف قرار دادن شفافیت، کاهش مداخلات سیاسی، روش های ارزیابی پیشرفته، ابزارهای اندازه گیری اصلاح شده، در نظر گرفتن دانش و تجربه، بهینه سازی مدل های شایستگی، و اصلاح کمبودهای سازمانی برای تقویت پاسخگویی بیشتر در سیستم. با پرداختن مستقیم به این چالش ها، ساختار اداری می تواند به سمت انتخاب های مدیریتی مؤثرتر و مسئولانه تر تلاش کند و به بهبود کلی نظام اداری ایران کمک کند.
طراحی مدل مدیریت منابع انسانی رفاه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۰
141 - 164
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی طراحی مدل مدیریت منابع انسانی رفاه محور می پردازد. روش مطالعه کیفی است که با استفاده از مصاحبه عمیق انجام شده است. شرکت کنندگان صاحب نظرانی از اعضای هیئت علمی، متخصصان مدیریت و دست اندرکاران حوزه طراحی مدل مدیریت منابع انسانی رفاه محور در سال 1401-1400 بودند. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شد که 15 نفر در مصاحبه شرکت کردند. نتایج نهایی پژوهش بر مبنای مصاحبه ها نشان داد که عوامل مؤثر بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور عبارتند از: 1) عوامل علی(مدیریت مشارکتی، انگیزش کارکنان، توجه به نیازهای کارکنان، روابط کارکنان، آموزش، شایسته سالاری، خدمات رفاهی، توانمندسازی)، 2) عوامل زمینه ای(قوانین و مقررات، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و عوامل اقتصادی)، 3) عوامل مداخله ای(قوانین و مقررات سختگیرانه، حقوق و دستمزد، بی عدالتی، عدم توجه به آموزش، سبک های مدیریتی سنتی، عدم توجه به تخصص، عدم توجه به مسائل انگیزشی)، 4) راهبردها(برنامه ریزی، امکانات و تجهیزات و منابع مالی)، مؤلفه های مدیریت منابع انسانی رفاه محور(رضایت از محیط کار، بهداشت و ایمنی، مدیریت عملکرد، استفاده از نظرات کارکنان، توسعه کارکنان)، پیامدها (بهره وری؛ سودآوری، بهبود تعهد سازمانی، پذیرش تغییر، تعالی سازمان). بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که عوامل علی، مداخله ای، زمینه ای و راهبردهای زیادی بر مدیریت منابع انسانی رفاه محور تأثیر دارد که باید به آن توجه کرد
بررسی رابطه مدیریت منابع انسانی با سیستم های کاری با عملکرد بالا در شرکت های دولتی ایران به منظور ارائه الگوی مناسب (مورد مطالعه: شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
219 - 244
حوزههای تخصصی:
| سال شانزدهم | شماره 61 | تابستان 1403 | صفحات 219 تا 244 |
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه مدیریت منابع انسانی با سیستم های کاری با عملکرد بالا در شرکت های دولتی ایران به منظور ارائه الگوی مناسب (موردمطالعه شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب) است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی اکتشافی و از نوع آمیخته است. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی را خبرگان حوزه مدیریت منابع انسانی شرکت تشکیل می دهند. تعداد خبرگان 22 نفر که به روش غیراحتمالی قضاوتی هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی جامعه آماری شامل 725 نفر شناسایی و از این تعداد یک نمونه 251 نفری به روش تصادفی ساده انتخاب شد. در مرحله کیفی براساس مصاحبه های انجام شده و تحلیل متون با استفاده از تکنیک های کدگذاری ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های متغیرهای تحقیق شناسایی شدند و سپس با استفاده از آزمون دلفی فازی، عوامل شناسایی شده ارزیابی و ابعاد مدیریت منابع انسانی و سیستم های کاری با عملکرد بالا تعیین شد. در مرحله کمی نیز داده های خام بدست آمده از نمونه آماری با استفاده از تکنیک های آماری مناسب و نرم افزار Smart PLS 3.2.9 و SPSS 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. آزمون مدل معادلات ساختاری جهت تبیین و بررسی الگوی ارائه شده انجام شد. نتایج آن نشان داد که مدیریت منابع انسانی با سیستم های کاری با عملکرد بالا رابطه مثبت و معناداری دارد و تمامی ابعاد مدیریت منابع انسانی و سیستم های کاری با عملکرد بالا دارای رابطه معناداری با متغیر اصلی خود هستند و با توجه به تأیید شاخص های برازش مدل، الگوی نهایی پژوهش از اعتبار مطلوبی برخوردار است.
مطالعه تطبیقی نظام تامین اجتماعی و ارائه الگوی تحول آفرین رفاه مبتنی بر شواهد و تجربیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
116 - 136
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:. مطالعه تطبیقی نظام های تامین اجتماعی در کشورهای مختلف می تواند فرصتی برای شناسایی نقاط قوت و ضعف این نظام ها و ارائه الگوهای تحول آفرین مبتنی بر شواهد و تجربیات فراهم کند. هدف این پژوهش، مطالعه تطبیقی نظام تامین اجتماعی و ارائه الگوی رفاه مبتنی بر شواهد و تجربیات می باشد. روش بررسی: روش این پژوهش، تحلیل محتوا می باشد و مطالعه عمیق در مورد شباهت ها و تفاوت های موجود میان نظام تامین اجتماعی ایران با کشورهای منتخب در زمینه های مختلف انجام شد، بصورتی که 6 کشور به عنوان نمونه آماری مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد در کشورهای مورد مطالعه در شاخه بیمه ای، شاخه بیمه اجتماعی مبتنی بر اشتغال است، رابطه کارگری و کارفرمایی در آن وجود دارد، و متکی به دریافت حق بیمه از بیمه شده، کارفرما و بعضاً کمک های دولتی است. در بخش غیر بیمه ای، برای افراد کم توان مالی، دولت مسئولیت تامین اجتماعی را بر عهده دارد و حرکت در جهت پوشش کامل افراد از محل درآمد ملی است. همچنین، کشورها از افراد با سطح درآمد کمتر از حد معینی حمایت می کنند و حرکت از بیمه های اجتماعی به سوی رفاه اجتماعی می باشد. نتیجه گیری: نظام تامین اجتماعی ایران بایستی برنامه ریزی مناسب در جهت مولفه های اقتصادی، بهداشت و درمان، امداد و نجات، هماهنگی سازمانی، حمایتی و توانبخشی و اجرایی کردن سیاست ها داشته باشد.
شاخص ها و مؤلفه های جانشین پروری در مدارس و مراکز آموزشی: رویکردی سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۰
88 - 112
حوزههای تخصصی:
نیروی انسانی کارآمد، شاخص عمده برتری یک سازمان نسبت به سازمان های دیگر است. یکی از شاخص های حفظ، نگهداشت، توانمندسازی و توسعه یافتگی کارمندان در سازمان ها توجه به جانشین پروری افراد برای پست های آینده سازمان است. این مهم در سازمان های آموزشی با توجه به اهداف آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است ازاین رو هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص-ها و مؤلفه های جانشین پروری مدیران در مدارس و مراکز آموزشی بود. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بود. حوزه پژوهش شامل کلیه مقالات منتشرشده در دهه اخیر (2023-2006) بود که از این میان تعداد 24 عنوان بر اساس پایش موضوعی محتوایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه گردآوری شدند. با تجزیه وتحلیل داده ها، عوامل کلیدی در 4 بعد، 11 عامل و 54 مقوله شامل بعد مدیریت جانشین پروری (مشتمل بر مؤلفه هایی چون شایستگی محوری، مدیریت دانش، رهبری تحولی و خلاقانه، برنامه ریزی راهبردی)؛ بعد فرهنگ سازمانی (مشتمل بر مؤلفه-هایی چون تقویت فرهنگ همکاری و کار تیمی، تفویض اختیار، حفظ و نگهداشت نیروی انسانی مستعد)؛ بعد رویکردها و راهبردهای جانشین پروری (مشتمل بر مؤلفه هایی چون رویکردهای مبتنی بر خودتوسعه ای و رویکردهای مبتنی بر یادگیری مشارکتی)؛ بعد پایش و ارزیابی (مشتمل بر مؤلفه هایی چون پایش برنامه ای و ارزیابی شایستگی های فردی) طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد برای طراحی الگوهای جانشین پروری باید علاوه بر مؤلفه های شخصی جانشین، فرهنگ سازمانی، توجه به رویکردهای مؤثر در آموزش، مدیریت مناسب در جانشین پروری و ارزیابی مناسب را در نظر گرفت.
مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف غایی این پژوهش مفهوم پردازی چهره جدیدی از مدیریت منابع انسانی، با عنوان مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک است که به نظر می رسد با ویژگی های محیط کنونی سازمان ها تناسب بیشتری داشته باشد. مسائلی مانند تنوع نیروی کار، تعارض های بین فردی و گروهی، نزاع بر سر منافع، ارزش های نسلی متفاوت نیروی کار، حضور افراد بدقلق در سازمان ها و مواردی از این قبیل، در کنار این واقعیت که محیط سازمان ها بیش از آن که یک محیط عقلایی باشد نوعی محیط سیاسی و آکنده از رفتارهای سیاسی است، لزوم مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی را به عنوان نوعی کارویژهِ دیپلماتیک دوچندان کرده است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف بنیادی است. مشارکت کنندگان پژوهش تعداد 25 نفر از مدیران و متخصصان منابع انسانی است که تجربه زیسته ای پیرامون مسئله پژوهش داشتند. آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده به روش تحلیل مضمون کدگذاری شدند. روایی و پایایی مصاحبه ها به کمک معیارهای گوبا و ولینکن و شیوه بازآزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که «نفوذ بین کارکنان با برقراری روابط مثبت» و «رصد کارکنان در کنار حفظ کرامت انسانی آن ها» در قلب و جوهره مفهوم مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک قرار دارد و راهبردهایی برای تزریق دیپلماسی در تمامی ابعاد و کارویژه های مدیریت منابع انسانی قابل تصور است. مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک رویکردی از مدیریت کارکنان سازمان است که با پیش فرض قراردادن سازمان ها به مثابه سیستم های اجتماعی-سیاسی و آمیخته با ذی نفعان مختلف، جاری سازی کارویژه های منابع انسانی و ایفای نقش های آن را با کاربست و توسعه مهارت های دیپلماتیک انجام می دهد.
سخن سردبیر: اعتماد عمومی به فرایند کشورداری: تحلیل نقش حکمرانی، اداره امور عمومی و امور عملیاتی اجرای دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد عمومی به فرایند کشورداری بن سازه مقبولیت و کارآمدی دولت ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. این نوشته با تحلیل نقش سه رکن اصلی کشورداری یعنی حکمرانی، مدیریت دولتی و امور عملیاتی اجرایی، به واکاوی عوامل مؤثر بر اعتماد یا بی اعتمادی شهروندان می پردازد. نویسنده با بهره گیری از دیدگاه های هفت رشته علوم اجتماعی (مدیریت، مدیریت دولتی، علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد، روان شناسی و حقوق) نشان می دهد که کیفیت حکمرانی، شفافیت، پاسخ گویی، کارایی خدمات عمومی و ادراک عدالت از عوامل کلیدی در شکل گیری اعتماد عمومی هستند. ناکارآمدی در هر یک از این ارکان می تواند به بی اعتمادی منجر شود که پیامدهایی چون کاهش مشارکت مدنی، نافرمانی اجتماعی و بی ثباتی سیاسی را به دنبال دارد. در نهایت، راهبردهایی نظیر تقویت پاسخ گویی عمومی، شفافیت، مشارکت شهروندان و ترویج فرهنگ اعتمادپذیری برای بازسازی اعتماد پیشنهاد می شود. این رویکرد چندبعدی، اعتماد را فراتر از عملکرد صرف، به انصاف و تعامل دولت با مردم پیوند می زند.
آینده پژوهی آموزش و توسعه منابع انسانی: روندها، پیامدها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۲
34 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تبیین روندهای مؤثر آموزش و توسعه بود. پژوهش حاضر، یک پژوهش کیفی آینده نگارانه است که با استفاده از روش های مرور نظام مند و پایش محیطی صورت گرفته است. جامعه پژوهش، کلیه اسناد دیجیتالی، سایت های آموزشی، تخصصی و حرفه ای مرتبط با آموزش و توسعه از سال 2015 تا 2024 در شبکه جهانی وب و با کلیدواژه های مشخص به تعداد 96 سند بود که بر اساس مراحل ساندالوکی و باروسو 26 سند نهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هم چنین از شش نفر از مطلعان کلیدی در قالب جلسات کانونی که به صورت هدفمند ملاک محور انتخاب شده بودند برای شناسایی پیامدها و راهبردها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی مایرینگ و برای بررسی روایی و پایایی از چهار معیار اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری استفاده شد. در نتیجه کدگذاری اسناد، 91 خرده روند در قالب 9روند تأثیرگذار در یادگیری و توسعه منابع انسانی (تغییرهای ساختاری و ماهیت بازار کار، آموزش و توسعه، به عنوان جنبه ای از برند کارفرمایی، فناوری دیجیتال در آموزش/ یادگیری ،آموزش مبتنی بر شایستگی و مهارت های آینده، یادگیری شخصی سازی شده، خودراهبر و مبتنی بر تجربه کارکنان،یادگیری مبتنی بر شبکه/داده و رسانه ، طراحی آموزشی مؤثر مبتنی بر ساختارگرایی ، روش های یادگیری(ترکیبی) مدرن و نوظهور برای محیط کار مدرن و ارزشیابی مستمر و تحلیل و بازخورد مداوم ) پدیدار شده است. در این مقاله پیامدهای هر کدام از روندهای یادگیری و توسعه تبیین شد. مقاله حاضر حاوی دلالت های کابردی و پیشنهاداتی برای سیاست گذاران، سازمان ها، متخصصان و پژوهشگران حوزه ی یادگیری و توسعه است.
شناسایی مؤلفه های تجربه دیجیتال کارکان و ارائه الگوی حاصل از آن ها در شهرداری شهرستان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
159 - 196
حوزههای تخصصی:
کارکنان مهم ترین و باارزش ترین سرمایه هر سازمانی هستند. تجربه کارمند بر نگرش و رفتار کارکنان تاثیر می گذارد؛ مبرهن است که تجربه کارمندی عالی افراد، تاثیر به سزایی در موفقیت سازمان آن ها دارد. با ظهور تحول دیجیتال، تجربه کارمند نیز دچار تحول گردیده و تجربه دیجیتال کارمند پا به عرصه حضور نهاده-است. اهمیت چشم گیر تجربه دیجیتال کارمند بر عملکرد کلی افراد و در نتیجه سرنوشت سازمان، ضرورت شناسایی مولفه های شکل دهنده تجربه دیجیتال کارمند را ایجاد کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی این مولفه ها و با روش کیفی دومرحله ای انجام شده است. در مرحله نخست، با استفاده از تحلیل مضمون پژوهش های انتخابی در زمینه موضوع موردمطالعه، مضامین اصلی و فرعی شناسایی شدند و الگوی اولیه ارائه گردید. سپس برای تایید و نیز اصلاح و تکمیل مولفه های شناسایی شده، مصاحبه با 12 خبره در حوزه تحول دیجیتال و منابع انسانی شهرداری استان سمنان که با روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی برگزیده شدند، انجام پذیرفت. در بخش مصاحبه ها، از روش کیفی پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. یافته های پژوهش شامل شناسایی 8 مضمون اصلی و 86 مضمون فرعی در زمینه تجربه دیجیتال کارمند است.
تحلیل پیامدهای رفتاری کاربست مدیریت الگوریتمی در کسب وکارهای پلتفرمی (موردمطالعه: تاکسی های اینترنتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری و کاربردهای وسیع آن باعث ایجاد گونه جدیدی از کسب و کارها با عنوان کسب و کارهای پلتفرمی شده است. الگوریتم ها ابزار پلتفرم ها برای مدیریت امور هستند و کار را برای صاحبان این مشاغل آسان می کنند، ازسوی دیگر، کاربرد الگوریتم ها با خود پیامدهایی را به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی کارکردهای مدیریت الگوریتمی و تحلیل پیامدهای رفتاری آن بر رانندگان تاکسی های اینترنتی در ایران است. جامعه پژوهش، شامل رانندگان تاکسی های اینترنتی در ایران بوده و نمونه پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شد. این پژوهش به لحاظ نوع هدف کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی و شیوه توصیفی بود. به منظور جمع آوری داده های کیفی، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل یافته ها در دو بخش کارکردهای مدیریت الگوریتمی و پیامدهای آن حاوی 189 کد برای کارکردها و 136 کد برای پیامدهای رفتاری بود. در ادامه 9 مضمون در بخش کارکردها (جذب آسان، کارمندیابی چندکاناله، طراحی شغل انگیزشی، ارزیابی عملکرد سیستمی- نگرشی (ادراکی)، آموزش دیجیتال، جبران خدمات عملکردمحور، مدیریت انعطاف پذیر جبران خدمات، روابط کار نظام مند و نگهداشت مشروط) و 11 مضمون فرعی در بخش پیامدها که خود مشتمل بر دو مضمون اصلی احساسات خوشایند و احساسات ناخوشایند بودند، شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد که مدیریت منابع انسانی الگوریتمی از یک سو پیامدهای مثبت و ازسوی دیگر پیامدهای منفی دارد که به طور عمده پیامدهای منفی این مفهوم مغفول مانده است.
طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی پایدار (مطالعه ای در وزارت اقتصاد و دارایی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمان بزرگ و کشور های توسعه یافته با پیروی از الگوها و مدل های مدیریت منابع انسانی به موفقیت های چشم گیری دست یافته اند. هدف تحقیق حاضر شناسایی و ارائه ابعاد طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی پایدار در وزارت اقتصاد و دارایی ایران است. این پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا تماتیک تعداد 955 کد را با به کارگیری مصاحبه با خبرگان و 122عکس منتخب در نرم افزار مکس کیو دا شناسایی نمود، که با در نظر گرفتن فراوانی در مجموع 743 کد با فراوانی استخراج گردید. در میان کدهای شناسایی شده مقوله سرمایه انسانی (266 ارجاع)، عملکرد مالی (103 ارجاع)، مدیریت سبز (143 ارجاع)، در زمره مهم ترین کدهای شناسایی شده قرار گرفتند، سپس در فاز کمی با به کارگیری پرسش نامه مستخرج شده از فاز کیفی با استفاده از معادلات ساختاری در ابتدا به پیش پردازش داده ها و تحلیل استنباطی پرداخته شد. در تحقیق حاضر با توجه به بررسی پیشینه پژوهشی و تحلیل نهایی در حوزه مدیریت منابع انسانی پایدار در بین سه بعد پایداری به ترتیب اجتماعی(472 ارجاع)، اقتصادی(183 ارجاع) و زیست محیطی(269 ارجاع) بیشترین اهمیت و ارجاع را به خود اختصاص دادند.
اثر سبک های دلبستگی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر تلاش شغلی با میانجیگری کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و آزمون الگویی از اثر سبک ها ی دلبستگی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر تلاش شغلی با میانجیگری کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی بود. جامعه آماری تحقیق کارکنان سازمان آب و فاضلاب اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از این کارکنان بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ها ی دلبستگی سازمانی (اسکریما، 2020)، کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی (وان دن بروک و همکاران، 2010) و تلاش شغلی (براون و لیگه، 1996) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Spss-24 و الگویابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos-24 و روش بوت استراپ استفاده شده است. نتایج نشان دادند که الگوی طراحی شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان دادند که مسیرهای دلبستگی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی به کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی و تلاش شغلی و نیز مسیر کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی به تلاش شغلی معنادار بودند. همچنین نتایج تحلیل مسیرهای غیرمستقیم نشان دادند که کامروایی نیازهای روان شناختی بنیادین سازمانی اثرات دلبستگی سازمانی سازمانی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر تلاش شغلی را میانجیگری نمود.
شناسایی چالش ها و فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی درمدیریت منابع انسانی: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
139 - 113
حوزههای تخصصی:
علی رغم سرمایه گذاری زیاد جهت بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی، شناسایی چالش ها و فرصت های این رویکرد نو، از نظرها دور مانده است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی است.روش این پژوهش کیفی، فراترکیب است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک پژوهشی و کتابخانه ای گذشته در این حوزه است. شیوه تحلیل داده ها، کدگذاری باز است.مطابق با یافته های پژوهش از میان 950 مقاله و پایان نامه مرتبط تعداد 44 تحقیق اصلی یا معیار شناسایی مورد تحلیل قرار گرفتند. گزاره های مستخرج دربرگیرنده 64 کد، 18 مفهوم، 4 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی است.بر اساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، چالش های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی عبارتند از: چالش فنی/ اطلاعاتی، چالش انسانی، چالش اخلاقی/ قانونی، چالش سازمانی. همچنین فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی عبارتند از: بهبود تجربه کاربری کارکنان، بهبود فرایندهای منابع انسانی، کاهش هزینه های مدیریت منابع انسانی، توسعه استراتژی ها، همراستایی با تحول دیجیتال و حرکت نسل هزاره و ارتقا سطح مدیریت.
هوش مصنوعی و فرایندهای منابع انسانی دیجیتال: کاربردها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
116 - 140
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش مصنوعی (AI) در مدیریت منابع انسانی تحول دیجیتالی را ایجاد کرده و توجه متخصصان و مدیران منابع انسانی را به خود جلب کرده است. با وجود این، در اغلب تحقیقات مربوط به برنامه های هوش مصنوعی و چالش های مدیریت منابع انسانی در سازمان ها، شکافی وجود دارد. هدف این مطالعه، شناسایی کاربردها و چالش های هوش مصنوعی در دیجیتالی کردن فرایندهای منابع انسانی در شرکت هاست.
روش: برای دستیابی به این هدف با مرور ادبیات نظری، بینش هایی از ده مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان متخصص در فرایندهای منابع انسانی دیجیتال و فناوری هوش مصنوعی جمع آوری شد. داده های کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون مفهوم سازی شدند.
یافته ها: با استفاده از تحلیل مضمون، کاربردهای هوش مصنوعی در دو بُعد «نقش های بنیادی و پشتیبانی» و نُه مؤلفه طراحی شغل، کارمندیابی و استخدام، ارزیابی عملکرد، آموزش، نگهداشت، حقوق و دستمزد، بهبود عملیات، تصمیم گیری و اقدامات انضباطی شناسایی شد. علاوه براین، چالش های مرتبط با کارکنان، ارتباط، فناوری و داده، سازمانی و فرایندی و کیفیت اطلاعات شناسایی و در دو دسته «چالش های انسان مبنا و سیستم مبنا» دسته بندی شد.
نتیجه گیری: ادغام هوش مصنوعی در فرایندهای منابع انسانی، به افزایش دقت، تجزیه وتحلیل داده ها، ساده سازی، خودکارسازی و شخصی سازی فرایندها و در نهایت، صرفه جویی در زمان و بهبود کیفیت عملیات منابع انسانی منجر می شود؛ اما اجرای این فناوری با چالش ها و محدودیت هایی همراه است.
کنکاشی پیمایشی پیرامون عدالت سازمانی در سپهر شبکه بانکی (مورد مطالعه:کارشناسان و مدیران بانک خصوصی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
64 - 81
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقش نیروی انسانی در سازمان ها غیرقابل انکار است و بررسی متغیرهای مرتبط با آن مثل عدالت، اهمیت مضاعف پیدا می کند. هدف این پژوهش، کنکاشی پیمایشی پیرامون عدالت سازمانی در سپهر شبکه بانکی می باشد.
روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان شاغل در بانک های خصوصی بود که 120 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن ها تایید شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد میزان احساس عدالت سازمانی متوسط رو به بالا می باشد. نتایج مقایسه ابعاد عدالت سازمانی به تفکیک دو گروه کارشناسان و مدیران نشان داد در هر دو گروه، بالاترین میزان احساس عدالت مربوط به عدالت اطلاعاتی و پائین ترین میزان مربوط به عدالت توزیعی بود. نتایج مقایسه شاخص های عدالت سازمانی نشان داد کارشناسان از «وجود ارتباطات سازنده» و مدیران از «بهبود جو گروه های کاری» بیشترین میزان احساس عدالت را داشتند.
نتیجه گیری: پیاده سازی عدالت سازمانی در شبکه بانکی می تواند باعث ارتقای رضایتمندی کارکنان، تعهد سازمانی و همچنین اعتماد مشتریان را به همراه داشته باشد.