فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 88
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه تحول دیجیتال، ماهیت کار، مرزهای سازمانی و مسئولیت های کارکنان سازمان ها را تغییر داده است. تحول دیجیتال، پاسخ مناسبی برای دنیای سراسر تغییر، ابهام و نامطمئن است، از این رو، برای سازمان ها ضروری است تا به منظور باقی ماندن در میدان رقابت، به تحول دیجیتال مجهز شوند. تحول دیجیتال فقط به فناوری های دیجیتال نوین مربوط نمی شود و بیشتر به انسان وابسته است که در اصطلاح به آن، بخش نرم تحول دیجیتال گفته می شود. مدیران باید با مؤلفه های نرم تحول دیجیتال که لازمه پیاده سازی تحول شگرف دیجیتال است، آشنا شوند و آن ها را در سازمان های خود به کار گیرند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی برای تبیین آن هاست.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقاله های پایگاه های داده و مجله های معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شده است.
یافته ها: طی فرایند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال ترسیم شد که متشکل است از: مضمون فراگیر فرهنگ، مشتمل بر 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها، مشتمل بر 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مدیر سازمان، مشتمل بر 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر رهبری دیجیتال، مشتمل بر 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه.
نتیجه گیری: مؤلفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، نشان می دهد که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال، بر مدیر سازمان، به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است. همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد می کند و پیش گام و محرک این تحول در سازمان می شود و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می کند. همه آنچه بیان شد، در کنار افراد و مهارت های آنان به ثمر می نشیند، بنابراین سازمانی که به همه این مؤلفه های نرم مجهز شود، می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقالات پایگاه های داده و مجلات معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع مورد مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: طی فرآیند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چهارچوب مفهومی حاصل از مولفه های نرم تحول دیجیتال شامل مضمون فراگیر فرهنگ دارای 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها دارای 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ همچنین مضمون فراگیر مدیر سازمان دارای 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه و در نهایت مضمون فراگیر رهبری دیجیتال دارای 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه، ترسیم شد. نتیجه گیری: مولفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، بیانگر این هستند که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال بر مدیرسازمان به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است، همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد کرده و پیشگام و محرک این تحول در سازمان می گردد و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می سازد. همه موارد مذکور در کنار افراد و مهارت های آن ها به ثمر می نشیند؛ بنابراین، سازمانی که به همه این مولفه های نرم مجهز باشد می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
مفهوم پردازی کار نمایشی: تحلیلی بر پیشایندها، مصادیق و پسایندها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
123 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مفهوم سازی رفتار اغواگرایانه ای تحت عنوان «کار نمایشی» در برابر «کار سازنده» برای سازمان ها است. در این پژوهش که از منظر رویکرد از نوع پژوهش های کیفی است، با استفاده از روش تحلیل مضمون و با انجام تعداد 10 مصاحبه نیمه ساختاریافته از مدیران رده میانی سازمان های دولتی و سازمان عمومی (شهرداری ها)، تعداد 104 کد توصیفی استخراج شد. پس از ترکیب و تلخیص کدها، مضامین پایه اکتشافی در قالب تعداد 7 مضمون سازمان دهنده طبقه بندی شدند و درنهایت بر اساس جایگاه خود، در سطوح مضامین فراگیر جایابی شدند. یافته های پژوهش نشان داد که درک مفهوم کارنمایشی، متأثر از شناخت سه سطح پیشایندها، مصداق ها و پسایندها است. نتایج پژوهش بیان داشت، پیشایندهای پدیده کار نمایشی در قالب سه دسته عوامل فردی، سازمانی و محیطی، تداعی یافته و منجر به ایجاد مصادیق رفتاری کارنمایشی در دو سطح فردی و سازمانی شده و بروز این رفتارها، پسایندهای کارنمایشی را در دو سطح درون سازمانی و فرا سازمانی پدید می آورد که برای به حداقل رساندن آن ها لازم است، نسبت به کنترل پیشایندهای تشدیدکننده اهتمام صورت گیرد تا مصداق های رفتاریِ کار نمایشی به حداقل رسد.
طراحی چارچوب بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی: رویکردی اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
284 - 263
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری جدید و بنیادین توجه بسیاری از پژوهشگران مدیریت را به خود جلب کرده است. در حوزه منابع انسانی نیز هوش مصنوعی یک انقلاب در حال گسترش و غیرقابل توقف است که بر اهمیت ورود هوش مصنوعی به مدیریت منابع انسانی می افزاید. علیرغم رشد تمایل سازمان ها به سرمایه گذاری در هوش مصنوعی، پژوهشی که درک جامعی از ابعاد بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی برای مدیران فراهم سازد تاکنون صورت نگرفته است. لذا، هدف از پژوهش حاضر ارائه چارچوبی است تا با بهره گیری از رویکرد سیستمی به شناسایی محرک ها، فرآیندها و پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در منابع انسانی بپردازد. پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی و از نظر هدف دارای رویکردی اکتشافی می باشد که به منظور استخراج مولفه های چارچوب پیشنهادی به مصاحبه های باز و عمیق با خبرگان پرداخته شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد، محرک ها تحت عنوان پیشران های به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل محرک های فنآوری، محرکه های محیط رقابتی و محرک های سازمانی دسته بندی شدند. وجه دوم مدل تحت عنوان فرایندها شامل انتخاب و استخدام استعدادها، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد، جبران خدمات و حفظ و نگهداشت نیروی انسانی را شامل می شود. در نهایت پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل پیامدهای مرتبط با مالی، فرآیند داخلی، افراد و رشد و یادگیری می باشد. شرکت ها برای ارزیابی پیشبرد برنامه های هوشمندسازی منابع انسانی می توانند از یافته ها پژوهش استفاده کنند و به عنوان اصول راهنمای پیاده سازی هوش مصنوعی در منابع انسانی از آن بهره مند شوند.
ارزش مدیریت منابع انسانی در خلق عملکرد سازمانی (مطالعه موردی: شرکت آب و فاضلاب استان سمنان)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار و ابعاد مدیریت منابع انسانی در خلق عملکرد سازمانی از منظر پدیدارشناسی (مطالعه موردی: شرکت آب و فاضلاب) استان سمنان، در نیمه دوم سال 1401 است.روش شناسی: مطالعه ی حاضر مطالعه ای کیفی با طرح پدیدارشناسی است و جامعه آماری آن شامل خبرگان دانشگاهی استان سمنان بود که در این پژوهش محققان بعد از مصاحبه 19 به اشباع نظری رسیدند و در عمل، مفاهیم جدیدی به دست نیامد، اما برای اطمینان خاطر تعداد 35 مصاحبه انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته بود. همچنین بررسی منابع کتابخانه ای چاپی و الکترونیکی با استفاده از داده پایگاه های معتبر علمی و در دسترس از دیگر منابع پژوهش بودند. یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها و شناسایی اثرات متغیرهای پژوهش، متن مصاحبه ها وارد نرم افزار MAXQDA شد. نتایج نشان داد که تیم رهبری قوی، مسئولیت پذیری، برنامه ریزی و تصمیم گیری کارآمد، استفاده از استراتژی های مناسب بر میزان خلق عملکرد سازمانی در این شرکت تأثیر مثبت و معنی داری دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، میتوان چنین نتیجه گیری کرد که مدیریت منابع انسانی میتواند نقش مهمی در خلق عملکرد شرکت آب و فاضلاب استان سمنان ایفا نماید؛ لذا پیشنهاد می شود که مدیران این سازمان با انتخاب یک سیستم مدیریت منابع انسانی توانمند، خلق عملکرد کارکنان خود و بالتبع این سازمان را افزایش دهند.
شناسایی عوامل ارتقای صمیمیت سازمانی در شرایط دورکاری: رویکرد تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صمیمیت در سازمان، به عنوان یک رابطه یا تعامل از راه اشتراک گذاری خواسته های کاری با دیگر کارکنان است که می تواند مشکلات زیادی را رفع و یا از بروز آنها جلوگیری کند. در همین راستا هدف این پژوهش، شناسایی عوامل ارتقای صمیمیت سازمانی در شرایط دورکاری بود. جهت گیری پژوهش حاضر، توسعه ای و روش شناسی آن کیفی است. رویکرد پژوهش در این پژوهش، تحلیل محتوا و واحد تحلیل آن کلمه و مضمون بود. با بهره گیری از این رویکرد در تحلیل محتوا که به شیوه تمرکز در کلمه ها، تجزیه، توصیف، تشریح و تفسیر نظریه های پشتیبان و متون تجربی بود، داده ها گردآوری شدند. همچنین در این بخش، جامعه پژوهش متشکل از خبرگان دانشگاهی بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری زنجیره ای در مصاحبه پانزدهم اشباع نظری حاصل شد. بر اساس ترکیب الگوی تحلیل سندلوسکی و باروس (2007) و براون و کلارک (2006) مقولات اصلی و عوامل پژوهش شناسایی شدند. برای ارزیابی کفایت تحلیل محتوا، از روایی تئوریک با رویکرد دریافت نظرات متخصصان و ضریب کاپای کوهن استفاده شد. با بازبینی و تأیید اعضای مشارکت کننده در فرایند اعتبارسنجی و برآورد ضریب 91/0، یافته های پژوهش از قابلیت اعتبار و اعتماد لازم برخوردار بود. براساس با یافته ها و الگوی شبکه ای پژوهش، سه مقوله فراگیر و چهل و یک عامل پایه از عوامل ارتقای صمیمیت سازمانی می باشند. نتایج نشان داد قابلیت های رفتاری، ساختاری و محیطی سازمان، در ارتقای صمیمیت سازمانی در شرایط دورکاری مؤثر است.
الگوی آموزش هوشمند بومی با تأکید بر سازمان های مشارکت کننده (مطالعۀ موردی: آموزش وپرورش استان تهران و البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
337 - 350
حوزههای تخصصی:
تحولات شتاب زده جهانی پدیده نوین و اجتناب ناپذیر برخورداری از فناوری های نوین در آموزش را، با عنوان آموزش هوشمند، مطرح می سازد که سهم هر کشور در متناسب سازی و بومی سازی آن قابل توجه است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل آموزش هوشمند بومی با توجه ویژه به نقش سازمان های مشارکت کننده است. جهت تدوین مدل، رویکرد پژوهشی کیفی داده بنیاد با روش گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در جامعه آماری فعالان عرصه آموزش در استان تهران استفاده شد. با انجام دادن 14 مصاحبه کیفی و حصول اشباع نظری مدل آموزش هوشمند بومی طراحی شد که در مرکز آن آموزش هوشمند بومی با تعامل بین مجریان، تنظیم کنندگان، توسعه دهندگان، و مخاطبان قرار داشت و بر اساس یافته ها کارکرد صحیح مدل منوط به وجود عناصر و سازمان های مشارکت کننده در جامعه با وزارت آموزش وپرورش است. پیشنهادهای کاربردی جهت توسعه و اثربخشی بیشتر مدل نیز ارائه شد.
آسیب شناسی بوروکراسی اداری سازمان آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
387 - 400
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی آسیب های ناشی از بوروکراسی اداری سازمان آموزش وپرورش ایران بود که با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش شامل مسئولان آموزشی و مدیران بودند که طبق روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و بر اساس معیار اشباع نظری 15 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور شناسایی آسیب های بوروکراسی اداری سازمان آموزش وپرورش از روش کیفی تحلیل مضمون در سه سطح مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده و مضامین فراگیر استفاده شد. نتایج نشان داد آسیب های بوروکراسی اداری در سازمان آموزش وپرورش شامل 5 مضمون فراگیر تضعیف انسجام ساختار سازمانی (افزایش پیچیدگی سازمان، بروز فساد اداری، افزایش تمرکز سازمانی، افزایش حجم اطلاعات نامربوط و نامعتبر، ارزشیابی نامطلوب در سطوح صفی و ستادی)، آسیب و فشار به گروه های ذی نفع (مشکلات معلمان و مدیران، مشکلات کارکنان اداری، مشکلات دانش آموزان، مشکلات والدین)، افزایش بی عدالتی آموزشی (تبعیض و نابرابری جنسیتی، نابرابری و ناتوانی در اجرای آموزش عمومی اجباری، طبقاتی شدن آموزش)، تضعیف جایگاه علمی در سطح کشور (تجاری شدن نظام آموزشی، سیاست زدگی آموزش وپرورش)، کاهش اثربخشی نظام آموزش وپرورش (ناهمگونی قوانین و مقررات، افت کیفیت عملکرد آموزشی، افزایش مدرک گرایی) است.
طراحی مدل علی عوامل سازمانی مدیریت سرمایه انسانی با رویکرد کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف طراحی مدل علی عوامل سازمانی مدیریت سرمایه انسانی با رویکرد کارآفرینانه در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته (کیفی - کمی) از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل کارشناسان مطلع به امر مدیریت سرمایه انسانی با رویکرد کارآفرینانه و در بخش کمّی شامل تمامی کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی منطقه قزوین بود. حجم نمونه در بخش کیفی با اشباع نظری (۲۰ نفر) و در بخش کمّی بر اساس فرمول کوکران ۳۳۵ نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. روایی پرسش نامه از نظر محتوایی توسط چند نفر از خبرگان، روایی ﻫﻤﮕﺮا از طریق محاسبه میانگین واریانس اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه و روایی واﮔﺮا از طریق محاسبه جذر AVE به تأیید رسید. پایایی پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ 86/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آلفای کرونباخ، میانگین واریانس اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه، کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تأییدی و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد از بین 11 عامل سازمانی استخراج شده که 7 مؤلفه به عنوان عوامل اثرگذار مشخص شدند؛ عدالت سازمانی (903/0)، آموزش (870/0)، مزیت رقابتی (857/0)، قابلیت سازمانی (772/0)، حمایت مدیریت ارشد (747/0)، رفتار شهروندی سازمانی (611/0) و فرهنگ سازمانی (524/0) به ترتیب اولویت قرار گرفتند و از بین 4 مؤلفه پیامدهای سازمانی، بهبود بهره وری (738/0)، نوآوری (607/0)، عملکرد (540/0) و چابکی سازمانی (506/0) به ترتیب در اولویت هستند.
ارائه نقشه راه طراحی و پیاده سازی تجزیه وتحلیل منابع انسانی در سازمان های ایرانی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فناوری کلان داده در منابع انسانی، از فناوری های نوظهوری است که با رشد حجم داده ها و اطلاعات به وجود آمده است. استفاده از کلان داده در سایر حوزه های مدیریت، از جمله بازرگانی و فروش و همچنین، مدیریت صنعتی استفاده شده است؛ اما در حوزه منابع انسانی چندان شناخته شده نیست. ایده پشت منابع انسانی داده محور، کمک به تصمیم گیری های هوشمندانه تر متولیان منابع انسانی در خصوص سازمان و فعالیت های حوزه منابع انسانی و ایفای نقش شریک استراتژیک است؛ اما با وجود اهمیت و ضرورت آن در حوزه مدیریت منابع انسانی، آنچنان از بینش عملی و نتایج آن استفاده نشده است. یکی از دلایل مهم آن، نبود نقشه راه و روش مناسب برای طراحی و پیاده سازی تجزیه وتحلیل آن است. هدف از پژوهش حاضر، ارائه نقشه راه طراحی و پیاده سازی تجزیه وتحلیل در حوزه مدیریت منابع انسانی است.
روش: این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه بوده و به طور کلی ۶۰ مقاله را شامل می شود. شیوه تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز است.
یافته ها: نقشه راه تجزیه وتحلیل در حوزه مدیریت منابع انسانی، از سه لایه زیرساخت، فرایندها و اهداف تشکیل شده است که هر لایه، مقوله های اصلی دیگری را دربردارد. مقوله های لایه زیرساخت عبارت اند از: زیرساخت فناوری اطلاعات، زیرساخت سرمایه انسانی، زیرساخت مدیریتی و رهبری و زیرساخت سازمانی. مقوله های لایه فرایندها عبارت اند از: فعالیت های پشتیبانی، فعالیت های اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه ای. مقوله های لایه اهداف نیز عبارت اند از: تصمیم سازی و تصمیم گیری در سازمان، خلق ارزش برای منابع انسانی، بهبود عملکرد سازمانی، حفظ و ارتقای سرمایه انسانی از طریق توسعه و برنامه ریزی کمّی و کیفی و سنجش و پیش بینی نگرش های شغلی و رفتاری.
نتیجه گیری: نقشه راه ارائه شده می تواند به مثابه یک راهنمای عملی و اقدام اجرایی، در اختیار مدیران و مسئولان حوزه منابع انسانی سازمان قرار گیرد تا بتوانند ضمن شناسایی ضرورت بررسی حجم انبوه داده های این حوزه و کشف بینش عملی، راه کار و اقدام های اجرایی، از نتایج ممتاز و برجسته آن در تمامی اقدام ها و فعالیت های حوزه منابع انسانی بهره ببرند.
مفهوم پردازی گفتمان های کارکنان نسبت به راهبردهای ایجاد تاب آوری در سازمان های بخش دولتی: پژوهشی بر مبنای روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های فراروی مدیریت دولتی ایران، تقویت تاب آوری کارکنان در شرایط مواجهه کشور با انواع بحران-هاست، زیرا سازمان های دولتی با اتکا نیروی انسانی خود می توانند راهبری و مدیریت برخورد با انواع بحران ها را به صورت اثربخش انجام دهند. پژوهش های متعددی در مورد راهبرد های نظام اداری برای ارتقا تاب آوری کارکنان بخش دولتی انجام شده است؛ ولی این راهبرد ها مبنی بر نگاه مدیران و حکمرانان سازمان ها اقامه شده است. شکاف دانش مهم در این زمینه نبود نگاه خود کارکنان در باب راه های تقویت تاب آوری آن ها است. هدف غایی این پژوهش مفهوم پردازی گفتمان های خود کارکنان در مورد راهبرد های بالابردن تاب آوری کارکنان در شرایط بحران (مثل کرونا) با استفاده از روش شناسی کیو بوده است. در پاسخ به پرسش های پژوهش شش گفتمان ذهنی (تاب آوری در پرتو ایجاد حس مهم بودن در سازمان، تاب آوری در پرتو غنی سازی محیط کاری در سازمان، تاب آوری در پرتو برنامه ریزی بحران محور، تاب آوری در پرتو تحول فرایندها، تاب آوری در پرتو تعاملات سازنده در سازمان و تاب آوری در پرتو تحول دموکراسی سازمانی) در پرتو تحلیل عاملی پدید آمدند و در پایان دلالت های این الگو های ذهنی برای نظریه و عمل تاب آوری کارکنان برای دانش پژوهان و خط مشی گذاران بحث شد.
طراحی و اعتباریابی الگوی استعدادیابی اعضای هیات علمی در دانشگاه های جامع با تراز عملکرد منطقه ای (مورد: دانشگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۶
175-203
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحلی الگوی استعدادیابی اعضای هیات علمی در دانشگاه های جامع با تراز عملکرد منطقه ای، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری متشکل از خبرگان دانشگاهی و اجرایی بود که تعداد 19 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفته اند. در بخش کمی نیز، جامعه آماری شامل تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه لرستان به تعداد 307 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 110 نفر به عنوان نمونه جهت انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمی دو پرسشنامه محقق ساخته اعتباربخشی و اعتباریابی الگوی اکتشافی است. تایج بیانگر آن است که مولفه آموزشی (تسلط علمی، یاددهی اثربخش، یادگیری)، مولفه پژوهشی (به کارگیری دانش، قابلیت پژوهش، نگارش و انتشار علمی، تحلیل گری)، و مولفه مشاوره ای (مشاوره به محیط های کسب و کار، مشاوره به دانشجویان و مشاوره به جامعه) ابعاد اصلی مدل را تشکیل می دهند، بعلاوه نتایج آزمون تی در بخش اعتباربخشی مدل نشان داد که همه مولفه ها از اعتبار کافی برای قرار گرفتن در الگوی نهایی برخوردار می باشند. در ادامه یافته های پژوهش نشان داد همه متغیرهای مشاهده پذیر و مکنون دارای بار عاملی بالاتر از 70/. روی متغیر مکنون متغیر متناظر خود هستند، لذا در سطح معنی داری 01/. معنی دار بوده و مورد تأیید قرار گرفتند.
الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
59 - 85
حوزههای تخصصی:
منتورینگ همتا به عنوان یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه ای اساتید در نظر گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با پانزده نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان البرز و تهران است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی سی و پنج مفهوم محوری و یازده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل برنامه ریزی و تدوین استراتژی کلان، نیازسنجی، نگرش، بازطراحی ساختارسازمانی، بازنگری و پالایش قوانین و طراحی نظام نوین ارزیابی عملکرد به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (عوامل فردی و سازمانی)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی و سازمانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(سواد اطلاعاتی و رسانه ای، اخلاق حرفه ای، حمایت و پشتیبانی، ارتباط منتورینگ و گردش شغلی، واقع گرایی و بازنگری در سیاست جذب)، شرایط مداخله گر محدودکننده(سیاست زدگی، کمیت گرایی، ضعف مدیریت منابع انسانی، دیدگاه سنتی به نیروی انسانی، ضعف ساختاری، صوری سازی و نگاه مقطعی) و پیامد (رشد و توسعه حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان) سازمان یافت.
شناسایی عوامل مؤثر جذب و استخدام ویژه کارکنان نسل z (مورد مطالعه: صنایع پتروشیمی بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی سناریوهای جذب و استخدام ویژه کارکنان نسل Z است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی کیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه پژوهش شامل 12 نفر از خبرگان صنایع پتروشیمی است؛ و 31 شاخص از طریق روش دلفی شناسایی شد و شاخص ها با استفاده از روش معادلات ساختاری تفسیری و تشکیل ماتریس دستیابی، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش 5 سطح دارای اهمیت در شناسایی عوامل مؤثر در جذب و استخدام کارکنان نسل Z را مشخص نمود. در سطح اول 5 شاخص (شایسته گزینی، بهبود گزینش سازمانی، جذابیت سازمانی، برجسته کردن اهداف و ارزش ها، ایجاد محیط پاسخگویی و پذیرش مدیران تحولی)، سطح دوم 3 شاخص (توسعه فرهنگ نسل Z، توجه به ارزش های کارکنان و تیم محوری، ارتباطات بین فرهنگی) در سطح سوم 5 شاخص (تشکیل دولت الکترونیک، تکیه بر دورکاری، ارتقاء زیرساخت های فناورانه، عملکردهای حمایتی، حذف بروکراسی ها)، در سطح چهارم 6 شاخص (به کارگیری مهارت های دیجیتالی، ایجاد سازمان چند فرهنگی، بهبود کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی، تطبیق با فرهنگ کاری، حس تعلق به کار و سازمان یاد دهنده، تقسیم کار با توجه به توانایی های نسل، برنامه ریزی برای کاهش تغییر مداوم شغلی)، در سطح پنجم 5 شاخص (سیاست های آموزشی در رشته های مدیریت و افزایش مهارت آموزی، دوره های آموزش حین خدمت و توانمندسازی کارکنان، تبدیل نیروی کار علاقه مند به نامزد احراز شغل، دادن مزایای متناسب با توانمندی های علمی و مهارتی شغل، برنامه ریزی طراحی شغل های جاذب بر اساس علم و توانمندی نسل) تعیین شد. متغیر های نیازسنجی و اطلاع رسانی همگانی، جذاب کردن شغل برای نسل z، سنجش ضریب ظرفیت و کارایی فرد هنگام استخدام، سنجش مهارت رایانه ای افراد، استخدام با استفاده از شبکه های اجتماعی، درخواست شغلی آنلاین و ساخت برند شخصیتی به عنوان زیربنایی ترین عناصر مدل شناسایی شدند.
طراحی مدلی برای مدیریت تعارض بین نسلی در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
52 - 78
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تنوع نسلی در نیروی انسانی، یکی از عوامل گسترش تعارض در سازمان هاست و اغلب سازمان های امروزی با آن روبه رو هستند. هدف این مطالعه، طراحی مدل مدیریت تعارض بین نسلی در سازمان های دولتی ایران است.
روش: برای اجرای این پژوهش، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را خبرگان دانشگاهی و سازمانی تشکیل دادند. به منظور گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد.
یافته ها: یافته های پژوهش ناظر بر 119 مضمون پایه، 35 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون فراگیر بوده است. مضمون های فراگیر عبارت اند از: گسست مدنی در ادراک پذیری و معناگرایی رویدادی، گسست در تنظیمگری قواعد عمومی ارتباطی، چارچوب خودتعیینی ارزشگرای شغلی، واگرایی های محیطی سازمانی در فرهنگ پذیری نسلی، اضمحلال معنایی اصالت در تعاملات بین نسلی، اعتزال سازمانی در مدیریت ناهم سانی های بین نسلی، تعارض های بین نسلی در جهان بینی های شغلی، بی اطمینانی های بین نسلی در کیفیت تحقق پذیر شغلی، جهت گیری های دوسویه تعارض وظیفه ای رابطه ای، معیارهای گزینشی در انتخاب سبک مدیریت تعارض، استراتژی های مدیریت تعارض کارکردگرایانه و استراتژی های مدیریت تعارض تفسیرگرایانه.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت که برای درک بهتر تعارض های بین نسلی، می بایست به ریشه یابی زمینه های ایجاد اختلاف در ساختار ادراکات گسست نسلی پرداخت و در تدوین نوع استراتژی ها، می بایست به صورت بازخوردی، هر دو زمینه های گسستی و تعارضی را لحاظ کرد.
ارائه و تبیین مدل کمی هوشمندی سیاسی منابع انسانی بخش دولتی ایران از طریق تحلیل عاملی تائیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
243 - 219
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی هوش سیاسی منابع انسانی انجام شده است. روش پژوهش کمی همبستگی و توصیفی بوده است، که جهت ارائه الگوی هوش سیاسی از روش کمی استفاده گردید. جامعه آماری را مدیران میانی استان های شمال غرب کشور تشکیل داده است که 488 نفر هستند و بعد از نمونه گیری از طریق فرمول کوکران 216 مورد نمونه انتخاب گردید. روایی ابزار از طریق راهنمایی های اساتید تایید گردید و پایایی ابزار نیز از طریق محاسبه بالای 7/0 ضریب آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی جهت توصیف شرایط ومعرف های جمعیت شناختی استفاده گردید و از آمار استنباطی نیز جهت تحلیل کمی مدل از تحلیل عاملی تائیدی در قالب نرم افزارهای SPSS25 و Lisrel8.8 استفاده گردید. تحلیل آماری بر روی 31 مقوله و 103 زیرمقوله (مقوله علّی شامل 4 مضمون، مقوله زمینه ای 5 مضمون، مداخله ای 5 مضمون، هسته اصلی 6 مضمون، راهبردها 6 مضمون و پیامدها 5 مضمون) بررسی گردید. طبق یافته ها مدل پیشنهادی می تواند در سنجش هوشمندی سیاسی منابع انسانی مدیران بخش دولتی با تاکید بر پاسخگویی را افزون تر کند. نتایج تحلیل عاملی تائیدی نیز با بارهای عاملی مشاهده شده برای تمام مقولات و مضامین که بیشتر از 3/0 که در بازه قابل قبول هستند، و آزمون T-value معناداری نیز که بزرگتر از 96/1 مشاهده گردید، نشان از برازش مدل ساختاری و تائید مدل نظری می باشد و نتایج مدل ساختاری نیز نشان داد که متغیرهابا ضریب مسیر و T-value معناداری مثبت بر همدیگر تاثیر دارند،در پایان پیشنهاداتی ارائه گردید.
فرامطالعه پژوهش های فصلنامه مطالعات رفتار سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در زمینه مدیریت با چالش های فراوانی مواجه است که یکی از این چالش ها، چالش روش شناسی انجام پژوهش های مدیریتی از جمله رفتار سازمانی است. بررسی و شناخت این مقوله به توسعه و طراحی مسیر پیشرفت دانش رفتار سازمانی کمک می کند. در این مقاله به بررسی پژوهش های نشریه فصلنامه مطالعات رفتار سازمانی از منظر روش شناسی پرداخته شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی مقالات فصلنامه مطالعات رفتار سازمانی است که در بازده زمانی 1392 تا 1400 چاپ شده است. تعداد 242 مقاله از نظر 8 شاخص از جمله پراکندگی تعداد مقالات در هر سال، رویکرد پژوهش، روش تحلیل داده ها، ابزار گردآوری اطلاعات، حوزه مورد پژوهش، تعداد نویسنده هر مقاله، منطقه جغرافیایی مورد مطالعه و رشته تحصیلی نویسنده مسئول مقاله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد جامعه آماری بیش تر مطالعات بر استان تهران (37 مورد)، خراسان رضوی (13 مورد) و استان فارس (10 مورد) متمرکز بوده اند. بیشتر موضوعات مقالات رهبری و اعتماد (40 مورد)، رفتار انحرافی (32 مورد) و متغیرهای مربوط به نگرش (23 مورد) بوده و پژوهشگران رشته مدیریت دولتی سهم قابل توجهی در چاپ مقالات حوزه رفتار سازمانی داشته اند. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، بیشتر پژوهش ها به صورت توصیفی-همبستگی و دارای رویکرد کمی و با روش معادلات ساختاری انجام شده اند و 54 درصد از روش گردآوری داده ها از طریق پرسش نامه بوده است.
ارائه و اعتبارسنجی الگوی تبیین رابطه سیرت نیکوی مدیران با خط مشی های عمومی اجتماعی ستاد اجرایی فرمان امام (ره) با تاکید بر نقش میانجی سرمایه اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر که پژوهشی کاربردی است با هدف ارائه الگوی تبیین رابطه سیرت نیکوی مدیران با خط مشی های عمومی اجتماعی ستاد اجرایی فرمان امام (ره) با تاکید بر نقش میانجی سرمایه اجتماعی و سپس ارزیابی اعتبار الگوی پیشنهادی شکل گرفت و با رویکرد آمیخته (کیفی - کمی) انجام شد. نمونه آماری بخش کیفی را اساتید دانشگاه، صاحبنظران و مدیران ارشد ستاد اجرایی فرمان امام (ره) به تعداد 22 نفر تشکیل دادند. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با آنها جمع آوری و بر اساس تکنیک تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل گردید و درنهایت الگوی رابطه بین متغیرهای پژوهش که روایی و پایایی آن توسط روایی درونی و بیرونی و شاخص کاپا مورد تأیید قرار گرفت، ارائه شد. جامعه آماری بخش کمی پژوهش را نیز کارشناسان و مدیران ستاد اجرایی فرمان امام (ره) تشکیل دادند که بر اساس جدول کوهن 191 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان اعضای نمونه آماری انتخاب شدند و داده های مورد نیاز توسط پرسشنامه ای محقق ساخته و مستخرج از بخش کیفی پژوهش، از آن ها جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده در این بخش، توسط نرم افزار Smart Pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی در این بخش توسط روایی محتوا و سازه و پایایی نیز توسط از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. درنهایت، ضمن تأیید الگوی پیشنهادی پژوهش، نقش میانجی سرمایه اجتماعی در رابطه سیرت نیکوی مدیران با خط مشی های عمومی اجتماعی ستاد اجرایی فرمان امام (ره) نیز مورد تأیید قرار گرفت.
واکاوی و صورت بندی آسیب های ساختاری نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارها و فرایندها در هر سازمان مهم ترین بعد آن سازمان محسوب شده و به عبارتی نرم افزار سازمان ها جهت انجام مأموریت هایشان هستند. دستگاه قضا، با مأموریت خطیر حق گستری و تحقق عدالت در جامعه، دارای ساختارها و فرایندهایی پیچیده و چندبعدی بوده و بر مبنایِ همین ساختارها و فرایندها، این مأموریت خطیر را پیش می برد. در واقع باید گفت که اثربخشی قوه قضائیه به مثابه حلقه بازخوردِ نظام حکمرانی کشور، اثری مستقیم بر کلیت کارآمدی نظام خواهد داشت، و لذا شناسایی مستمر آسیب های موجود در ساختارها و فرایندهای قوه قضائیه می تواند موجب ارتقای عملکرد حکمرانی قضایی و به تبع آن، نظام حکمرانی کشور شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی آسیب های ساختاری قوه قضائیه انجام شده؛ و پس از مطالعه سند تحول قضایی، و مصاحبه با قضات و خبرگان، 83 آسیب ساختاری احصا و در قالب 11 مقوله کلی طبقه بندی شدند. در گام بعد با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری و تحلیل میک مک به اولویت بندی و طبقه بندی آن ها پرداخته و مشخص شد که چهار آسیب تخصصی نبودن رسیدگی ها و آیین نامه های دادرسی؛ نبود شفافیت نسبی در فرایندهای دادرسی؛ عدم وجود سازوکارهای مناسب جهت بازخوردگیری، یادگیرندگی و هوشمندی نظام قضایی، و ضعف در نظام بودجه ریزی و تخصیص منابع مالی؛ جز اثرگذارترین آسیب های ساختاری موجود در دستگاه قضا بوده و نبود سازوکارهای فرایندی منسجم در راستای کاهش اطاله دادرسی که مهم ترین مسئله مبتلا به دستگاه قضا است، جز اثرپذیرترین آسیب شناسایی شده است که قوه قضائیه برای رفع آن باید آسیب های یازده گانه در سطوح بالاتر را برطرف کرده و از این رهگذر به کاهش اطاله دادرسی دست یابد.
ارائه الگوی توسعه رهبری در بانک ملی: رویکرد نظریه داده بنیاد چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 102
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توسعه رهبران یکی از موضوعات اصلی تمامی سازمان هاست و بدون داشتن مهارت های لازم و تلاش برای تقویت آن در بلندمدت، نمی توان انتظار داشت که اهداف پیشرفت کنند و تحقق یابند. در سازمان های پیشگام، توسعه رهبری، ظرفیتی فعال کننده و بااهمیت به شمار می رود. هدف این پژوهش، ارائه الگوی توسعه رهبری در بانک ملی است.روش: این پژوهش از نوع کاربردی و کیفی است. داده های گردآوری شده برای اجرای پژوهش با استفاده از نظریه داده بنیاد چندگانه تحلیل شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، خبرگان و مدیران ارشد بانک ملی و اساتید دانشگاهی بودند که 20 نفر از آن ها با روش نمونه گیری نظری برای مشارکت در پژوهش انتخاب شد.یافته ها: پدیده محوری توسعه رهبری، دو مقوله توسعه رهبری فردی (سرمایه انسانی) و توسعه رهبری جمعی (سرمایه اجتماعی) را دربردارد. همچنین عوامل مؤثر بر توسعه رهبری، عبارت اند از: عوامل برون و درون سازمانی و راهبردهای توسعه رهبری فردی و جمعی. بسترهای شکل دهنده توسعه رهبری، عبارت اند از: عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، محیطی، بی ثباتی و ریسک و نظام های مدیریتی. از سوی دیگر، مقوله های سیاست گذاری کلان، توسعه یافتگی مدیریت، هماهنگی و انسجام، تأمین منابع و مدیریت عملیات خدمات، تسهیگرهای توسعه رهبری هستند. کارکردهای توسعه رهبری مقوله های رشد فردی، رشد سازمانی و رشد فراسازمانی را دربردارد.نتیجه گیری: توسعه رهبری فرایند چندبعدی تلقی می شود که به شناخت فرد از خود و محیط، توسعه مهارت های ارتباطی و تعاملات مؤثر با اعضای گروه نیازمند است. توسعه رهبری جمعی، نتیجه اصلی الگوی این پژوهش به شمار می رود و به معنای تقویت و گسترش مهارت ها، ویژگی ها و قوت های مرتبط با تیمی از افراد است.
طراحی مدل پایداری سازمانی با رویکرد نظریه داده بنیاد (موردمطالعه: شرکت های پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
179-155
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع پایداری موردتوجه جدی بسیاری از کشورهاست. تحولات زیاد محیط های کسب وکار، کارکرد سازمان ها را تغییر داده و درواقع تعالی و ماندگاری سازمان ها در شرایط پیچیده و متغیر کنونی، نیازمند به کارگیری نگرشی نو در تدوین راهبردهای سازمانی است. مهم ترین چالش مدیریتی حال حاضر سازمان ها، نیل به پایداری سازمانی و سپس حرکت متوازن به سمت بهبود و تعالی است. پایداری به توانایی سازمان در پایش فرصت ها، تغییرات روندها و مخاطرات محیط خارجی مرتبط است و هدف از آن ایجاد توازن بین منافع مالی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی سازمان در بلندمدت می باشد. چالش های روزافزون اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی از یک سو و غفلت از رویکرد پایدار به سازمان در مطالعات داخلی ازسوی دیگر، نویسنده را بر آن داشت تا با انجام یک مطالعه کیفی مبتنی بر استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد چارچوب و الگویی برای پایداری سازمانی ارائه کند. به همین منظور با 17 تن از مدیران و خبرگان شرکت های پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر و اعضای هیئت علمی دانشگاه که به روش نمونه گیری هدفمند تا دستیابی به اشباع نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه باز و نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل مصاحبه ها براساس سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام و الگوی پایداری سازمانی طراحی شد. ارزیابی و پالایش الگو به وسیله گروه خبرگان با روش دلفی انجام گرفت. نتایج تحلیل مصاحبه ها برمبنای نظریه پردازی داده بنیاد در قالب 174 مفهوم، 13 مقوله و 4 مقوله محوری انجامید. نتایج نشان داد مدیران با درک دلایل و عوامل مؤثر بر پایداری سازمانی همچون فشارهای اجتماعی، مسائل زیست محیطی و اقتصادی و همچنین فرهنگ سازی و تقویت نگرش کارکنان، می توانند راهبردهایی برای تولید محصولات سبز، برنامه ریزی، تحقیق و توسعه جهت دستیابی به پایداری سازمانی و ارتقای آن اتخاذ کنند. اجرای پایداری سازمانی منجر به نتایج و پیامدهای مفیدی برای مردم، صاحبان مشاعل و دولت خواهد شد.