فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۲۱ تا ۶٬۹۴۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
99 - 137
حوزههای تخصصی:
اسکیزوفرنی سازمانی یک پدیده مخرب در سازمان ها است که به دلیل عدم پایش محیط، موجب پدیدآیی حالت سایکوتیک سازمانی شده و باعث قطع ارتباط سازمان با واقعیات محیطی می شود. درچنین حالتی ناپیوستگی و تناقض در اهداف و استراتژی های سازمان امری محتمل است که می تواند پیامدهای زیان باری برای سازمان داشته باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی با روش TISM فازی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان هستند که متشکل از استادان دانشگاه در حوزه مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی و همچنین مدیران سازمان های دانش بنیان می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری 20 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش درنظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه با استفاده از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تأیید شد. همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با روش روایی صوری و پایایی باز آزمون مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار Atlas.ti استفاده شد. همچنین برای تحلیل کمی، از روش TISM فازی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی ابعاد و مؤلفه های اثرگذار بر شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی در چهار محور زمینه های شکل گیری پدیده اسکیزوفرنی سازمانی، عوامل تشدیدکننده اسکیزوفرنی سازمانی، ابعاد پدیده اسکیزوفرنی سازمانی و پیامدهای آن می باشد، که عدم وجود هوش استراتژیک و نبود داشبوردهای مدیریتی، فرهنگ اسکیزوئید، عدم وجود واحدهای مرز گستر و پایشگر محیط و نبود سیستم های اطلاعاتی دقیق مدیریتی و سازمانی از زمینه های شکل گیری اسکیزوفرنی سازمانی شناخته شد..
سخن سردبیر: اعتماد عمومی به فرایند کشورداری: تحلیل نقش حکمرانی، اداره امور عمومی و امور عملیاتی اجرای دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد عمومی به فرایند کشورداری بن سازه مقبولیت و کارآمدی دولت ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. این نوشته با تحلیل نقش سه رکن اصلی کشورداری یعنی حکمرانی، مدیریت دولتی و امور عملیاتی اجرایی، به واکاوی عوامل مؤثر بر اعتماد یا بی اعتمادی شهروندان می پردازد. نویسنده با بهره گیری از دیدگاه های هفت رشته علوم اجتماعی (مدیریت، مدیریت دولتی، علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد، روان شناسی و حقوق) نشان می دهد که کیفیت حکمرانی، شفافیت، پاسخ گویی، کارایی خدمات عمومی و ادراک عدالت از عوامل کلیدی در شکل گیری اعتماد عمومی هستند. ناکارآمدی در هر یک از این ارکان می تواند به بی اعتمادی منجر شود که پیامدهایی چون کاهش مشارکت مدنی، نافرمانی اجتماعی و بی ثباتی سیاسی را به دنبال دارد. در نهایت، راهبردهایی نظیر تقویت پاسخ گویی عمومی، شفافیت، مشارکت شهروندان و ترویج فرهنگ اعتمادپذیری برای بازسازی اعتماد پیشنهاد می شود. این رویکرد چندبعدی، اعتماد را فراتر از عملکرد صرف، به انصاف و تعامل دولت با مردم پیوند می زند.
آمیزش خودارزیابی آموزشی و آنتروپی شانون در نیازسنجی آموزشی مدیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 21
حوزههای تخصصی:
مدیران سازمان ها برای رویارویی موفق با تغییرات بنیادی محیط سازمان های خود بایستی از آگاهی ها و مهارت های کافی برخوردار باشند و برای این کار آموزش یکی از مهم ترین پشتوانه ها محسوب می شود. سازمان های موفق نه تنها به آموزش به دیده هزینه زائد نمی نگرند، بلکه برای ارتقای قابلیت های منابع انسانی و کسب مزیت رقابتی بر آن تمرکز دارند. آموزش اثربخش در گرو نیازسنجی آموزشی مناسب است. روش های گوناگونی برای نیازسنجی آموزشی در سازمان ها معرفی و ارائه شده است. منشأ اصلی این تنوع، نخست روش های گوناگون در گردآوری و تحلیل داده ها و دوم، مرجع تشخیص نیازهای آموزشی است. در هر حال، اجماع بر این است که یک روش نیازسنجی مطلوب، در عین رعایت دقت نظر و سنجش، عاری از پیچیدگی غیرکارکردی است. بر این اساس، پژوهش حاضر به معرفی روشی ترکیبی از خودارزیابی آموزشی و آنتروپی شانون در نیازسنجی آموزشی مدیران پرداخته که در قالب مطالعه ای موردی در 17 شرکت شهرک صنعتی رفسنجان برای 172 نفر از مدیران ارشد و میانی این سازمان ها اجرا شده است. از خودارزیابی آموزشی برای گردآوری نیازهای آموزشی و از آنتروپی شانون برای تحلیل آنها به منظور تعیین ضرایب اهمیت و در نتیجه اولویت بندی نیازهای آموزشی استفاده شد. نتایج پژوهش به شناسایی خزانه ای از نیازهای آموزشی مدیران انجامید که پس از تعیین ضرایب اهمیت، به ترتیب اولویت چینش شدند.
اولویت بندی و وزن دهی فاکتورهای موثر بر کاهش عملکرد ایمنی کارکنان معادن بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (مورد مطالعه: معادن سنگ آهن شهرستان سیرجان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹)
132 - 118
حوزههای تخصصی:
امروزه در سازمانها توجه به عملکرد ایمنی کارکنان با هدف حرکت سازمان به سمت کاهش حوادث و بیماری های شغلی و جلوگیری از اتلاف منابع بیش از پیش انجام می شود. عملکرد ایمنی به مجموعه اعمال و رفتارهایی که کارکنان برای حفظ و ارتقای سطح ایمنی و بهداشتی خود و همکارانشان انجام می دهند گویند. در این تحقیق نسبت به شناسایی و اولویت بندی عوامل کاهنده عملکرد ایمنی کارکنان (مورد مطالعه معادن سنگ آهن شهرستان سیرجان) اقدام شد. این پژوهش کاربردی و از حیث راهبرد، پیمایشی و نمونه آماری تحقیق 12 نفر از مدیران ایمنی و صاحبنظران شاغل در معادن شهرستان سیرجان بودند که از طریق نمونه گیری غیر تصادفی و هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه بود و جهت تحلیل داده ها از تکنیک واکاوی حالات نقص و اثرات آن و رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و روش های ترجیح براساس مشابهت به راه حل ایده آل فازی استفاده شد. بر اساس یافته ها عدم اختصاص بودجه لازم جهت اجرای برنامه های ایمنی، فقدان نیروی متخصص در زمینه ایمنی در سازمانها و کمبود آموزش مستمر و موثر کارکنان در راستای اهداف ایمنی بیشترین مقدار را در شاخص نزدیکی نسبی به خود اختصاص دادند و بیشترین تاثیر را در کاهش عملکرد ایمنی کارکنان داشتند.
مدلسازی ساختاری تفسیری دانش فنی نیروی انسانی در صنعت دارو به بازارهای جهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
137 - 153
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: صنایع دانش محور در سطح جهانی در حال افزایش سهم خود هستند و دانش فنی نیروی انسانی در این صنعت در حال رشد می باشد. هدف این پژوهش، مدلسازی ساختاری تفسیری دانش فنی نیروی انسانی در صنعت دارو به بازارهای جهانی می باشد. روش تحقیق: این پژوهش از نظر هدف بنیادی-کاربردی و بصورت کیفی انجام شد. جامعه آماری شامل 15 نفر از صاحبنظران و اعضای هیات علمی آشنا به موضوع بودند. ابعاد دانش فنی نیروی انسانی در حوزه دارو، ابتدا با استفاده از کتب و تحقیقات صورت گرفته جمع آوری شد. بعد از مصاحبه از خبرگان و تایید ابعاد، برای اعتبارسنجی مدل از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد دانش فنی نیروی انسانی در حوزه دارو دارای 13 بعد است که دوازده مولفه در یک سطح و مولفه استراتژی های ورود به بازار بین الملل در سطح دوم قرار گرفت که بیشترین تاثیر را بر مدل دارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق تحولی در صنعت دارو ایجاد می نماید و با تمرکز بر استراتژی های ورود به بازار بین الملل در صادرات دانش فنی منابع انسانی، شرکت های داروسازی کمک به اقتصاد و ارزآوری خواهد کرد.
شناسایی و تحلیل پیشایندها و پسایندهای رفتارهای برندساز منابع انسانی با تکنیک دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای برندساز منابع انسانی به معنای نمایش ویژگیهای متمایز شخصیت یک برند در قالب رفتار کارکنان و نیروهای انسانی آن است، بهطوریکه نحوه تعامل و ارتباط کارکنان با مشتریان ویژگیهای متمایز یک برند، نحوه تفکر مدیران و استراتژی های مشتری مدارانه سازمان را به مشتری نشان دهد. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف شناخت و فهم رفتارهای برندساز منابع انسانی و تحلیل عوامل پیشایندی و پسایندی آن انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان هستند که بااستفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری اعضای نمونه آن انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از روش های روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان گذار و روایی اعتبارمحتوا و پایایی بازآزمون تایید شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار اتلس تی و در بخش کمی از روش دیمتل فازی استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مهمترین عوامل پیشایندی و اثرگذار بر شکل گیری رفتارهای برندساز منابع انسانی آموزش برندمحور منابع انسانی، استراتژی ها و راهبردهای آموزشی تعامل محور، استفاده از راهبرد ثبت تجربیات مشتری و کنش بر اساس تجربه پیشین و مدیریت ارتباط با مشتری قوی هستند. همچنین نتایج نشانگر آن است که مهمترین عوامل پسایندی و پیامدهای رفتارهای برندساز منابع انسانی خلق مزیت رقابتی غیرقابل تقلید، موضع سازی قوی برند و سازمان نزد مشتریان، ایجاد هواخواهی بیشتر به برند و سازمان در میان مشتریان و تجربه مثبت مشتریان از تعامل با کارکنان سازمان است.
بررسی نقش جهت گیری استراتژیک و آمادگی صنعت چهارم بر چیره دستی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
15 - 28
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی و فضای رقابتی سازمان ها را ناچار به بهره برداری هم زمان از محصولات و خدمات فعلی و کشف پیوسته ارائه بهترین ها (چیره دستی سازمانی) ساخته است تا در عصر صنعتی جدید (چهارم) موفق شوند. در این میان جهت گیری استراتژیک به عنوان مبنایی برای اقدامات سازمان شناخته و ابزاری برای تحقق اهداف آن محسوب می شود. بنابراین پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش جهت گیری استراتژیک (بازارمحوری و کارآفرین محوری) و آمادگی صنعت چهارم بر چیره دستی سازمانی در شعبات شرکت بیمه البرز صورت گرفته است. داد ه ها به وسیله پرسشنامه گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و روایی آن به وسیله روایی صوری و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفته است. تحلیل داده ها نیز به کمک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارSmart PLS انجام شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد بازارمحوری، کارآفرین محوری، و آمادگی صنعت چهارم تأثیر مثبت و معنادار بر چیره دستی سازمانی دارد. در نتیجه به مدیران توصیه می شود با تجزیه و تحلیل نیازهای مشتریان (بازارمحوری)، اصلاح فرایندها، و استفاده فعالانه از فرصت های بازار (کارآفرین محوری) در عین توسعه فناوری های نوظهور (آمادگی صنعت چهارم) و ترکیب آن ها مقدمات چیره دستی سازمانی را فراهم آورند.
بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیت نوآوری با نقش میانجی مدیریت دانش در شرکت های زیر مجموعه گهر روش سیرجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
64-77
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیت نوآوری با نقش میانجی مدیریت دانش در شرکت های زیر مجموعه گهر روش سیرجان می باشد.روش بررسی: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان شرکت های زیر مجموعه گهر روش سیرجان به تعداد 2121 در سال 1401 بود که با توجه به جدول کرجسی و مورگان نمونه ای به حجم 322 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب باحجم نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری شامل سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی، قابلیت نوآوری، و مدیریت دانش بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، میانه، مد، چولگی، کشیدگی) و آمار استنباطی (معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel8.8) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد فرهنگ سازمانی بر قابلیت نوآوری با نقش میانجی مدیریت دانش تاثیر معناداری دارد. فرهنگ سازمانی بر قابلیت نوآوری و مدیریت دانش و همچنین مدیریت دانش بر قابلیت نوآوری تاثیر معناداری دارد.نتیجه گیری: رابطه بین فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش و قابلیت نوآوری می تواند بینش مفیدی را برای مدیران در زمینه توسعه فرهنگی قوی، ترویج شیوه های مدیریت کارآمد دانش و در نهایت ارتقای قابلیت نوآوری کل سازمان فراهم کند.
تأثیر مدیریت منابع انسانی عملکرد بالا بر مسئولیت اجتماعی با نقش میانجیگری رفتار شهروندی سازمانی سازمانهای دولتی همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳)
63 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تأثیر مدیریت منابع انسانی عملکرد بالا بر مسئولیت اجتماعی با نقش میانجیگری رفتار شهروندی سازمانی سازمانهای دولتی همدان بوده است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی از لحاظ روش انجام، توصیفی، پیمایشی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای- میدانی بود .در این تحقیق از مدل مدیریت منابع انسانی عملکرد بالا با پرسشنامه استاندارد آرمسترانگ ، مدل مسئولیت اجتماعی، کارول ، مدل رفتارشهروندی سازمانی، اپل یام، استفاده شد. روش جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان سازمانهای دولتی همدان است که براساس آمار سال 1398 تعداد 36114 نفر می باشد. حجم نمونه محاسبه شده با توجه به فرمول مورگان برابر با 380 نفر است. همچنین جهت گردآوری اطلاعات از نمونه گیری به شیوه تصادفی طبقه ای استفاده شد. برای تحلیل آزمون ها از نرم افزار لیزرل استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد مدیریت منابع انسانی عملکرد بالا بر مسئولیت اجتماعی با نقش میانجیگری رفتار شهروندی سازمانی سازمان های دولتی شهر همدان تأثیر دارند و همچنین مدیریت منابع انسانی عملکرد بالا بر رفتار شهروندی سازمانی سازمان های دولتی شهر همدان نیز تأثیر دارد و از طرفی رفتار شهروندی سازمانی نقش میانجی را در ارتباط مدیریت منابع انسانی عملکرد بالا با مسئولیت اجتماعی دارد.
مدل ارتباط گریزی کارکنان دستگاه های اداری شهر خرم آباد با به کارگیری نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط نقش اساسی و محوری در سازمان دارد. شکل گیری یک فرایند ارتباطی سالم در سازمان زمینه ساز افزایش میزان بهره وری، ارزش های کاری، عملکرد شغلی ، رضایتمندی کارکنان و ذینفعان راهبردی سازمان شود. با توجه به اهمیت ارتباطات موثر برای سازمان ها، لازم است با شناسایی عوامل و تدوین الگوی ارتباط گریزی برای کاهش آن اقدام شود. هدف این پژوهش ارائه الگوی ارتباط گریزی منابع انسانی در سازمان است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. این پژوهش به صورت کیفی انجام شده و از استراتژی «نظریه داده بنیاد» بهره می برد. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید رشته مدیریت و مدیران عالی و میانی دستگاه های اداری شهر خرم آباد بودند که که بر اساس اصل کفایت نظری 18 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در این پژوهش برای ارائه مدل تحقیق از رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین استفاده شده است و با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و با بهره گیری از روش کدگذاری شناسایی شدند. این پژوهش منتج به ارائه مدلی شامل شرایط علّی، مداخله گر، زمینه ای با پدیده محور ارتباط گریزی کارکنان بود. راهبردهای این مدل شامل آموزش و توسعه مهارت و بهبود محیط کار است و پیامدهای آن نیز شامل کاهش ارتباط گریزی و افزایش عملکرد سازمانی می گردد.
انحراف سازنده بحث انگیز: برساخت نظریه ای داده بنیاد در سازمانی دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
143 - 170
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کاوش فرایند معنابخشی رفتارهای انحرافی سازمانی سازنده بحث انگیز به وسیله کارکنان یک سازمان دولتی در چارچوب طرح ساخت گرای نظریه داده بنیاد انجام شده است. اینها رفتارهایی هستند که هنجارهای موجود سازمان را به چالش می کشند و مقررات را می شکنند تا به سازمان یاری رسانند. به این منظور با 15 نفر از کارکنان دانشگاه ولی عصر رفسنجان (که از رهگذر نمونه گیری نظریه دعوت به همکاری شده بودند) مصاحبه هایی عمیق انجام شد. تحلیل داده های گردآوری شده از سه مرحله کدگذاری اولیه، متمرکز و نظریه گذشت و براساس یافته ها چنین دریافت شد که به دلیل کاستی های موجود در قوانین و مقررات مجریان آنها دچار ناکامی و بحران هویت می شوند. آنها ناگزیر از انتخاب فلسفه اخلاق خود در عمل هستند و نتیجه گرایی را برمی گزینند تا از رهگذر خدمت به سازمان حتی با تخطی از قانون و مقررات، هویت خود را بازیابند و به این ترتیب فراخوان انحراف انجام می دهند. در این میان یادگیری اجتماعی رفتارهای انحرافی سازنده در سازمان در کنش انحرافی ایشان مؤثر است. تأیید اجتماعی ادراک شده در کاهش ناهمگونی شناختی متعاقب رفتار انحرافی سازنده بحث انگیز به وسیله کنشگر تأثیر دارد. افزایش بهره وری سازمانی و رضایت ارباب رجوع از دیگر پیامدهای به روز رفتارهای انحرافی سازمانی سازنده بحث انگیز در قلمرو مکانی پژوهش شناخته شدند.
طراحی الگوی اشتغال پایدار معلولان در سازمان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی اشتغال پایدار معلولان در سازمان بود. به این منظور از روش داده بنیاد با رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کارآفرینان دارای معلولیت، مدیران و برنامه ریزان مرکزهای آموزش و توان بخشی معلولان و شاغلان معلول در سازمان ها بودند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید، نمونه آماری شامل 28 نفر از مشارکت کنندگان بودند که به شیوه نظری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای اشتراوس و کوربین (1990) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که سینرژی حوزه های کارآفرینی معلولان، به مثابه پدیده محوری عمل می کند و زمینه های فرهنگی، سازمانی و تخصصی- حرفه ای در این بخش تأثیرگذارند. همچنین شرایط علی شامل توجه به حقوق متناسب با میزان فعالیت (مکمل مستمری)، امکان کارآموزی در محیط واقعی، خودباوری حرفه ای معلولان بود. عوامل محدودکننده مشتمل بر مسائل ساختاری اشتغال معلولان، چالش های حمایتی- مدیریتی، پارادایم های فکری حاکم بر جامعه بودند و راهبردهای مدنظر، آموزش های اشتغال محور معلولان، نیازسنجی، توسعه صنعت و فرصت های اشتغال پایدار احصا شدند. درنهایت پیامد الگوی اشتغال پایدار معلولان در سازمان افزایش خودباوری و اشتغال پذیری معلولان به عنوان اعضا جامعه عنوان گردید.
شناسایی شایستگی های رهبران در محیط تحول دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
56 - 81
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عصر دیجیتال موجب تغییرات بنیادین در خواسته ها و نیازهای افراد شده است. سازمان ها به عنوان یکی از عناصر اکوسیستم اقتصادی و اجتماعی در عصر دیجیتال، دستخوش تغییراتی شده اند. سازمان ها برای پاسخ به این انتظارات، باید تحولات اساسی را در دستور کار خود قرار دهند. این تحولات اساسی، فقط از طریق رویکرد رهبری تحول دیجیتال حاصل می شوند. با این رویکرد، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های رهبران در محیط تحول دیجیتالی انجام شد.روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهش های توسعه ای و کاربردی و با روش نظریه پردازی داده بنیاد اجرا شد. از نظر هدف، اکتشافی محسوب می شود. رویکرد پژوهش حاضر، از نوع کیفی است که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری آن، افراد خبره در دانشگاه علامه طباطبائی، در حوزه مدیریت فناوری اطلاعات بودند. در این پژوهش از شیوه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد و هدف نمونه گیری، اشباع اطلاعات بود. برای این منظور، ابتدا به کمک روش هدفمند، خبرگان مدنظر انتخاب شدند. روایی نتایج مصاحبه با روش معیار مقبولیت، از طریق بازنگری خود مصاحبه شوندگان و قابلیت تأیید، از طریق بازبینی و تأیید مجدد نتایج در مرحله پایانی بررسی شد. برای سنجش پایایی پرسش های مصاحبه نیز، از روش بازآزمون و پرسشگری، در دو زمان متفاوت استفاده شد. پایایی نحوه کدگذاری مصاحبه نیز به روش درصد توافقی در کدگذاری محاسبه شد که نتایج آن به میزان ۸۷/۶۵ درصد به دست آمد.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، رهبری دیجیتالی، به منظور غلبه بر مشکلات و موضوعات مختلف در حیطه تحول سازمانی، به پنج شایستگی نیاز دارد که عبارت اند از: شایستگی فنی تخصصی، شایستگی هوشی، شایستگی های مدیریتی، شایستگی های فردی و شایستگی های سازمانی دیجیتالی.نتیجه گیری: به منظور ارتقای شایستگی های رهبران در محیط تحول دیجیتالی، توجه به شایستگی های فنی تخصصی، هوشی، مدیریتی، فردی و سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار است.
نقش میانجی مشارکت و رفاه عاطفی در تأثیر فضیلت سازمانی بر عملکرد کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳)
46 - 62
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، بررسی نقش میانجی مشارکت و رفاه عاطفی در تأثیر فضیلت سازمانی بر عملکرد کارکنان است.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی پیمایشی است. داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل کارکنان دانشگاه آزاد آبادان و خرمشهر 130 نفر بوده و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان، به تعداد 97 نفر محاسبه شد. جهت انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل صورت گرفته است.یافته ها: یافته ها حاکی است که در سطح اطمینان 95% الگوی ساختاری تحقیق، از برازش مناسبی برخوردار است و نتایج نشان دهنده آن است فضیلت سازمانی هم به طور مستقیم و هم با نقش میانجی رفاه عاطفی و مشارکت بر عملکرد کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: دانشگاه به عنوان یک سازمان پیشرو در جوامع و اهمیت کانونی آن در زندگی، باید نسبت به ارتقای کیفیتش حساسیت بیشتری نشان دهد که مستلزم توسعه درون زای فرهنگ ارزشیابی است و رعایت اخلاقیات و نهادینه شدن فضایل اخلاقی در این راستا موضوعیت پیدا می کند که می توان آن را در سازمان-های دیگر نیز به اجرا درآورد. پیشنهاد می گردد رفتار در سایه احترام، اخلاق و محبت را در سرلوحه رفتار سازمانی قرار دهند به عبارتی صرف نظر از نقش و جایگاهی که کارکنان دارند، با آن ها با احترام و حفظ نمودن شخصیتشان رفتار و برخورد نمایند.
بررسی عوامل فردی موثر بر دوسوتوانی رفتاری: یک مرور سیستماتیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵
1 - 14
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دغدغه بسیاری از سازمان های امروزی این است که نمی توانند در آن واحد که به یک فعالیت مشغولند، قابلیت انجام فعالیت دیگری را در خود ایجاد کنند. دستیابی به چنین تحولی دشوار است و نیازمند توجه جدی به ایجاد ظرفیت دوسوتوانی رفتاری در سازمان است. از این رو، شناسایی عواملی که سبب ارتقای دوسوتوانی در میان کارکنان می شود، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل فردی موثر بر دوسوتوانی رفتاری انجام گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش که به صورت مرور سیستماتیک انجام شد، مطالعات مرتبط با موضوع، با استفاده از عبارات جستجوی تعریف شده و با استفاده از پایگاه های مشخص، بازیابی گردید. مقاله ها بر اساس تطابق با معیارهای ورود و خروج و اطلاعات مورد نیاز جهت بررسی از آن ها استخراج و وارد نرم افزار اکسل نسخه 2010 گردید.
یافته ها: از بین 123 مقاله، 9 مقاله انتخاب گردید. این مطالعات عوامل موثر بر دوسوتوانی رفتاری را مطالعه کرده بودند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که عواملی مانند ویژگی های شخصیتی، انعطاف پذیری منابع انسانی، انگیزه درونی، خودکارآمدی، رفتار نوآورانه، و حمایت مدیران بر دوسوتوانی رفتاری اثرگذار است.
نتیجه گیری: برای استفاده بهینه از ظرفیت هوش، دانش و مهارت های موجود کارکنان و رفتارهایی مانند جستجو برای محصول یا خدمات جدید و نوآوری در فرایند، لازم است عوامل فردی بر دوسوتوانی رفتاری در سازمان ها مورد توجه مدیران قرار گیرد.
برنامه مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی؛ شناسایی عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی با روش FCM (مورد مطالعه: تعاونی های تولیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: آمیختگی موفقیت آمیز بین مدیریت دانش و جهت گیری به بازار در تعاونی های تولیدی می تواند مبنایی برای بهبود عملکرد و رشد این بنگاه ها را فراهم سازد. لذا مدیریت دانش و جهت گیری به بازار، به عنوان دو رویکرد مؤثر در مدیریت، می توانند به بهبود فعالیت های سازمانی کمک کنند. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور انجام پذیرفته است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است که با توجه به بستر مورد مطالعه با رویکرد مطالعه موردی انجام شده است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته به صورت کیفی و کمی و بر مبنای فلسفه قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی، خبرگان با تحصیلات دانشگاهی و تجربه در اداره و مدیریت بخش تعاونی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری 12 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی باز آزمون تائید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نهادینه سازی فرهنگ دانش محور و مشوق توزیع دانش، ترکیب هم افزای مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتری و بهره گیری از مکانیسم های منسجم در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی مهم ترین عوامل کلیدی پیاده سازی موفق مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی هستند. همچنین افزایش توانایی در حاکم نمودن فرهنگ مشتری گرایی، خدمات گرایی، نوگرایی و نوآوری، تسهیل قابلیت های تصمیم گیری در موقعیت های استراتژیک و توسعه و ارتقا الگوهای رقابت پذیری و کارآفرینی به عنوان مهم ترین پیامدهای پیاده سازی موفق مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی شناسایی شدند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بررسی و شناخت عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی، به عنوان یک ضرورت برای دستیابی به عملکرد بهتر و پایداری این سازمان ها و همچنین دستیابی به مزیت رقابتی پایدار مطرح می شود. به علاوه، نتایج بخش کمی پژوهش مشتمل بر سنجش میزان اهمیت و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت و پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور در تعاونی های تولیدی است. براین اساس مهم ترین عوامل کلیدی پیاده سازی موفق مدیریت دانش بازارمحور، نهادینه سازی فرهنگ دانش محور و مشوق توزیع دانش، ترکیب سینرژیک مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتری، بهره گیری از مکانیسم های منسجم در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند. همچنین افزایش توانایی در حاکم نمودن فرهنگ مشتری گرایی، خدمات گرایی، نوگرایی و نوآوری، تسهیل قابلیت های تصمیم گیری در موقعیت های استراتژیک، توسعه و ارتقا الگوهای رقابت پذیری و کارآفرینی به عنوان مهم ترین پیامدهای پیاده سازی مدیریت دانش بازارمحور شناسایی شدند.
واکاوی نقش فرآیندهای مدیریت دانش در استفاده از استراتژی های رقابتی برای دستیابی به نوآوری در شرکت های دانش بنیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
78 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی نقش فرآیندهای مدیریت دانش در استفاده از استراتژی های رقابتی برای دستیابی به نوآوری در شرکت های دانش بنیان پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از مدیران شرکت های دانش بنیان بوده که طبق اطلاعات سایت رسمی شرکت های دانش بنیان تعداد این شرکت ها در داخل کشور به ۸۴۸۷ رسیده است؛ که از این تعداد، حدود ۳۸۴ نفر که همان کف نمونه برای جامعه نامحدود برای فرمول کوکران است انتخاب شده که از این تعداد نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ۲۰۳ نفر به گویه های پرسشنامه پاسخ دادند. وسیله سنجش پرسشنامه بوده و روایی آن با نظر خبرگان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. داده ها بانرم افزارپی ال اس تحلیل گردیدند. نتایج نشان از آن داشت که فرآیندهای مدیریت دانش باضریب مسیر ۹۷۳/۰ و ضریب t ۶۳۶/۴ بر استراتژی های رقابتی و با ضریب مسیر ۷۳۴/0 و ضریب t ۸۲۹/۸ بر نوآوری، و استراتژی های رقابتی با ضریب مسیر ۲۵۰/۰ و ضریب t ۹۵۵/۲ بر نوآوری تأثیر دارد. استراتژی های رقابتی با ضریب مسیر ۲۴۳/۰ و ضریب t ۹۴۳/۲ توانست رابطه بین فرآیندهای مدیریت دانش و نوآوری را میانجی گری نماید. در این راستا پیشنهاد می گردد مدیران شرکت های دانش بنیان با بهبود فرآیندهای مدیریت دانش و بکارگیری استراتژی های رقابتی موثر در سازمان زمینه را جهت افزایش نوآوری مهیا ساخته و به بهبود عملکرد سازمان کمک کنند.
تبیین تأثیر شایستگی های کارآفرینانه بر تاب آوری بانوان کارآفرین با میانجیگری انگیزه کارآفرینانه (مورد مطالعه: بانوان کارآفرین استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
379 - 397
حوزههای تخصصی:
یکی از ظرفیت های مهم بانوان کارآفرین به منظور انطباق پذیری در مواجهه با ناملایمات و مشکلات برای دستیابی به موفقیت تاب آوری است که شایستگی های کارآفرینانه موجب توسعه آن می شود. به علاوه انگیزه کارآفرینانه، که به عنوان نیروی محرکه ای برای تاب آوری بیشتر بانوان به منظور رسیدن به اهداف مورد انتظار مطرح است، تبیین کننده چرایی توسعه تاب آوری بانوان کارآفرین توسط شایستگی های کارآفرینانه است. بنابراین هدف این پژوهش تبیین تأثیر شایستگی های کارآفرینانه بر تاب آوری بانوان کارآفرین استان البرز با میانجیگری انگیزه کارآفرینانه است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی همبستگی است. داده های این پژوهش از نمونه ای 192 نفری از بانوان کارآفرین استان البرز، که به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، گردآوری و با روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار پی.ال.اس. آزمون شد. روابط میانجی مدل نیز توسط آزمون سوبل بررسی شد. ابزار اصلی گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه بود. برای بررسی روایی ابزار پژوهش از روایی همگرا و روایی واگرا و روایی سازه و برای ارزیابی پایایی آن ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی به کار گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد شایستگی های کارآفرینانه مفهومی، مدیریتی، شخصی، فرصت، و مبتنی بر روابط بر تاب آوری بانوان کارآفرین تأثیر مستقیم و مثبت دارد و همچنین شایستگی های کارآفرینانه یادشده از طریق متغیر میانجی انگیزه کارآفرینانه به طور غیرمستقیم بر تاب آوری بانوان کارآفرین استان البرز تأثیر مثبت می گذارد.
چالش های چابک سازی سازمان تأمین اجتماعی خوزستان در خدمت رسانی به مشتریان و فرایند پاسخگویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
137 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی چالش های چابک سازی سازمان تأمین اجتماعی خوزستان در خدمت رسانی به مشتریان و فرایند پاسخگویی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و جمع آوری اطلاعات از دسته تحقیقات اکتشافی - پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران، کارشناسان ارشد و خبرگان سازمان تأمین اجتماعی استان خوزستان تشکیل می دهند که به شیوه نمونه گیری هدفمند مورد شناسایی و انتخاب قرارگرفته اند. در این پژوهش، ابتدا تحقیقات در زمینه چالش ها انجام شد و سپس معیارهای مرتبط شناسایی گردید. با تشکیل مصاحبه بر اساس ابعاد ، اقدام به شناسایی آنها از دیدگاه کارشناسان و خبرگان در سازمان صورت گرفت. سپس پرسشنامه ای مبتنی بر مصاحبه ها طراحی و در بین خبرگان توزیع شد. امتیاز هر سؤال بر مبنای طیف لیکرت مشخص و منجر به محاسبه ضریب توافق گردید. ضریب توافق در راند سوم و با مقدار 814 به دست آمد. در گام بعد، اقدام به تشکیل درخت سلسله مراتب و ماتریس مقایسات زوجی صورت گرفت. معیارهای شناسایی شده در ماتریس مقایسات زوجی وارد شده و مورد ارزیابی خبرگان قرار گرفت. درنهایت مشخص گردید که عوامل فناورانه با وزن 191 /0 بیشترین اهمیت را دارد؛ بنابراین در بین 9 معیار بیشترین تأثیر را بر چالش های چابک سازی در خدمت رسانی به مشتریان و فرایند پاسخگویی دارد. عوامل ساختاری و سرعت نیز به ترتیب با وزن نسبی 181/0 و 167/0 در اولویت های بعدی قرار دارد.
شناسایی عوامل مؤثر بر شایستگی های رؤسای واحدها و مراکز دانشگاه آزاد اسلامی متناسب با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی (مورد مطالعه واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی شمال غرب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
211 - 239
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر شایستگی های روسای واحدها و مراکز دانشگاه آزاد اسلامی متناسب با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی (مورد مطالعه: واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی شمالغرب کشور) انجام شد. مطالعه حاضر یک پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود که در دو مرحله کیفی و کمی در طول سال های 1400 تا 1401 در میان روسا و معاونین واحدها و مراکز آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی شمالغرب کشور صورت گرفت. در مرحله اول این پژوهش ابتدا یک مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی جهت کشف و شناسایی عوامل موثر بر شایستگی های روسای واحدها و مراکز دانشگاه آزاد اسلامی متناسب با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی صورت گرفت و سپس در مرحله دوم جهت بررسی و تکمیل مؤلفه های یادشده، مطالعه ای با تکنیک دلفی طراحی و اجرا گردید. در نهایت، مطالعه ای مقطعی با رویکرد توصیفی عوامل شناسایی شده را در جامعه بزرگ تر مورد آزمون قرار داد و میزان تاثیر عوامل شناسایی شده تعیین گردید. در قسمت کیفی تحقیق جهت شناسایی عوامل از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در قسمت کمی از پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری داده ها استفاده شد.