فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۵٬۴۴۸ مورد.
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
117 - 136
حوزههای تخصصی:
امروزه معضلات محیط زیست به بخش جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی ما تبدیل شده است؛ از این رو برای کاهش آسیب های واردشده به محیط زیست نیازمند اتخاذ کنش های جمعی و در نتیجه رفتارهای مسئولانه هستیم. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در بستر حوزه های عمومی با استفاده از نظریات هابرماس و پاتنام به عنوان چارچوب نظری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شهروندان بالای ۱۸ سال شهر تهران بودند که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شد که این تعداد را به ۴۰۰ نفر افزایش دادیم. شیوه نمونه گیری نیز به صورت خوشه ای چند مرحله ای بود و از پرسش نامه ساخت مند به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. پس از تعیین اعتبار و پایایی تحقق و انجام آزمون نرمال بودن، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر و شاخص های مطلوب برازش مدل ساختاری، بیان کننده معناداری و تبیین مناسب کلیه مؤلفه ها برای بررسی رفتارهای مسئولانه زیست محیطی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین اعتماد فردی (۳۴۵/۰)، اعتماد اجتماعی (۴۱۴/۰)، اعتماد نهادی (۳۰۱/۰)، مشارکت اجتماعی رسمی (۴۰۹/۰)، مشارکت اجتماعی غیررسمی (۵۱۲/۰) و هنجارهای متقابل اجتماعی (۵۵۵/۰) با رفتارهای مسئولانه زیست محیطی، رابطه معناداری وجود دارد. ضریب رگرسیونی نیز نشان می دهد که متغیرهای مستقل می توانند ۳۲ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتایج حاکی از این است که سرمایه اجتماعی با خلق ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، زمینه را برای رفتارهای مسئولانه زیست محیطی فراهم می سازد.
شناسایی فناوری های کلیدی مورد نیاز آجا بر اساس سناریوهای مختلف جنگ های آینده در حوزه فاوا به روش آینده پژوهی و تدوین روش های دستیابی و توسعه فناوری های مربوطه (در افق 15 ساله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳
59 - 87
حوزههای تخصصی:
در دنیای متغیر و پرشتاب امروزی، فناوری به عنوان یک عامل تعیین کننده در مناسبات اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی محسوب گردیده و در واقع معیاری برای سنجش قدرت به کار می رود. آگاهی از آینده و همچنین اهمیت فناوری به عنوان یکی از دارایی های ارزشمند باعث گردیده تا مقوله ای به نام پیش بینی و آینده پژوهی فناوری مطرح و اهمیت خود را نمایان سازد. مقاله حاضر به دنبال تدوین روش دستیابی و توسعه فناوری های کلیدی مورد نیاز حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات آجا در افق 15ساله با رویکرد آینده نگاری و مبتنی بر پارادایم های نوین فاوا است. روش تحقیق موردی زمینه ای است. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه پژوهشگر ساخته استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر جامعه عمومی و20 نفر جامعه خبرگان حوزه فاوا آجا بوده و برای تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه و نظرات صاحب نظران از آمار توصیفی استفاده شده است. در این تحقیق تلاش می شود ابتدا نسبت به انجام مطالعات اکتشافی درخصوص ماهیت جنگ های آینده، بررسی ادبیات آینده پژوهی و مبانی نظری آن و شناخت فناوری های کلیدی و درحال ظهور حوزه فاوا اقدام و سپس با استفاده از فنون آینده پژوهی و با کسب نظر از خبرگان مرتبط، نسبت به اولویت بندی و شناسایی فناوری های کلیدی مورد نیاز حوزه فاوا آجا اقدام نمود. بر اساس یافته های تحقیق، تغییرات فناورانه و تأثیرات آن در سازمان آجا، حرکت به سوی شبکه مداری و ظهور تهدیدهای متنوع و پیچیده، لزوم درک بهتر و صحیح از تغییرات آینده را ایجاب می نماید. از این رو تصمیم گیری بدون رصد تغییرات آینده ، غفلت و انفعال را در سازمان به دنبال خواهد داشت.
واکاوی تجارب زیسته کارکنان از چالش های رهبری شورانگیز در روابط میان فردی شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
129 - 155
حوزههای تخصصی:
رهبری شورانگیز به واسطه قابلیت های منحصربه فرد خود در ایجاد شورواشتیاق افراد در کار و نقش آن در روابط میان فردی به عنوان یک مفهوم نوظهور می تواند در افزایش توان مواجهه با چالش های شرکت های دانش بنیان مؤثر باشد. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی تجارب زیسته کارکنان از چالش های رهبری شورانگیز در روابط میان فردی شرکت های دانش بنیان است. روش شناسی پژوهش، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی است. محیط پژوهش، شرکت های دانش بنیان و جامعه پژوهش، افرادی است که در شرکت های دانش بنیان مشغول فعالیت بودند که اطلاعات پژوهش با مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با آن ها جمع آوری شد؛ از این میان، تا حد اشباع داده ها با 16 نفر از کارکنان، مصاحبه انجام گرفت؛ نمونه گیری به روش هدف مند وابسته به معیار انجام شد. پژوهش گر در پی پاسخ به این س ؤال بود که رهبری شورانگیز در روابط میان گروهی شرکت های دانش بنیان ایران با چه چالش هایی مواجه است و برای رهبری این کارکنان دانشی چه الزاماتی باید در نظر گرفت؟ اعتبار داده های پژوهش از طریق بازگشت به مصاحبه شوندگان، توصیف عمیق و ممیزان بیرونی تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش کولایزی انجام گرفت. نتایج نشان داد می توان چالش های رهبری شورانگیز در شرکت های دانش بنیان را در عناصری چون اجماع بر اهداف یکسان، واقعیت پرهیزی، منزلت افزوده اجتماعی، تحریک خودکارآمدی جمعی و تعارضات ارتباطی دید.
ارزشیابی آموزش علمی اثربخش بر مبنای نتایج الگوی مدیریت کیفیت بنیاد اروپایی (یک مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۳
165 - 197
حوزههای تخصصی:
در دنیای پرتلاطم و رقابتی امروز، سازمان ها به دنبال دستیابی به حداکثر نتایج و در پی آن تحقق اهداف خود با کمترین هزینه هستند؛ آنچه در مفهوم، اثربخشی نامیده می شود. از این رو این مطالعه به دنبال ارزشیابی اثربخشی آموزش در یک دانشگاه افسری بر مبنای نتایج الگوی مدیریت کیفیت بنیاد اروپایی است. برای این منظور در این مقاله، سه حوزه الگوی مدیریت کیفیت بنیاد اروپایی در بخش نتایج (فراورده، برونداد و پیامد) مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعه ای که از نظر هدف توسعه ای - کاربردی و از نظر روش، پیمایشی- توصیفی است، شیوه گردآوری اطلاعات، ابزار پرسشنامه است. بر همین اساس تعداد 541 پرسشنامه محقق ساخته که هر یک با توجه به مؤلفه های مذکور در "نظامنامه ارزیابی اثربخشی آموزش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران" طراحی گردیده و روایی و پایایی آن به ترتیب توسط خبرگان و آلفای کرونباخ به تایید رسیده، به تفکیک بین 2 نوع کاربر (روسای گروه های آموزشی و فرماندهان صف و ستاد یگان های سراسر کشور) به صورت تمام شمار توزیع شد و در بخشی دیگر نمرات 10 درس منتخب تمامی دانشجویان سال سوم مورد استفاده قرار گرفت. مجموع امتیاز گویه های مربوط به هر حوزه مندرج در پرسشنامه ها، مبین وضعیت مطلوب برای حوزه برونداد و پیامد بود. برخلاف حوزه فراورده که دارای وضعیت نامطلوب بود. بی تردید آگاهی از وضعیت این سه حوزه به عنوان ارکان اساسی آموزشی و یک الگوی استاندارد جهانی، باعث آگاهی نظام آموزشی و مسئولان مربوطه از نقاط ضعف و قوت خواهد شد؛ آنچه که شرط لازم یک حرکت رو به جلو خواهد بود.
غربالگری مؤلفه های کالبد- رفتار منطبق بر الگوهای بومی مورد پژوهی: راستای شرقی- غربی بازار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
21 - 38
حوزههای تخصصی:
روند رشد شهر نشینی در دوران معاصر باعث کاهش مقوله سرمایه های اجتماعی گردیده است که این امر را می توان عدم ارتباط کالبد با حوزه نوع فعالیت و یا عملکرد خاص در فضا می باشد. فضای عمومی شهری از نوع تجاری محل حضور افراد برای داد و ستد و خرید مایحتاج زندگی است. از دیر باز بازار رکن اصلی را در شهرها برای انجام این مهم برعهئه داشته است. کالبد بازارها به گونه ای استکه هماهنگی متناسبی با نوع عملکرد در فضا ایجاد کرده است. این پزوهش با هدف استخراج و غربالگر ی مولفه های کالبد- رفتار در راستای شرقی- غربی بازار کرمان بر پایه دلفی فازی است. به منظور ارزیابی مولفه های کالبد- رفتار و ویژگی های که کیفیت آن ها توسط کارشناسان خبره با توجه به شاخص کیفی موردنظر تعیین شده بود، از منطق فازی و نرم افزار Matlab استفاده شد و نتیجه به عنوان خروجی مدل فازی مورداستفاده قرار گرفت. طبقه نهایی L بدلیل کم اثر بود نسبت به دیگر مولفه ها حذف می گردد؛ پاسخگوئی کالبدی در حوزه ارزشهای اجتماعی با درجه عضویت41/0، جمع آوری مناسب آب باران با درجه عضویت 48/0، حجم فعال جهت دریافت نور و تهویه با مقدار42/0، پنجره و خصوصیات ظاهری و کالبدیش با مقدار4/0 و مساحت کل نسبت سطح به زمین با مقدار 45/0 است.
اولویت بندی شهرستان های استان کرمانشاه بر اساس شاخص های توسعه پایدار منطقه ای (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
107 - 120
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی در جهت توسعه پایدار منطقه ای یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان فعال در عرصه توسعه می باشد تا راهی جهت عدم تعادل منطقه ای و کاهش ناهمگونی ها پیدا کنند. بنابراین شناخت ناهمگونی مناطق می تواند نقش مهمی درجهت برنامه ریزی اصولی و مفیدتر ایفا کند. هدف پژوهش حاضر اولویت بندی شهرستانهای استان کرمانشاه براساس شاخص های توسعه پایدار منطقه ای است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش راهمه شهرستان های استان کرمانشاه تشکیل می دهد که براساس سرشماری عمومی سال 1395 جمعیت استان برابر با 1952434 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب دند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای از وضعیت شاخص های توسعه پایدار در استان کرمانشاه نشان داد که شاخص اقتصادی با میانگین 062/3 بالاتر از حدمطلوب است و شاخص های اجتماعی با میانگین 941/2، شاخص کالبدی با میانگین 947/2 و شاخص نهادی با میانگین 895/2 پایین تر از وضعیت مطلوب قرار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیر اقتصادی با مقدار ضریب بتای 377/0 بیشترین تاثیر را بر برنامه ریزی منطقه ای دارد و متغیر نهادی با مقدار ضریب بتای 143/0 کم ترین تاثیر را بر بنامه ریزی منطقه ای دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیر اقتصادی با اثر کلی 642/0 و متغیر نهادی با اثر کلی 143/0 کم ترین تاثیر را بر برنامه ریزی منطقه ای در استان کرمانشاه دارد.
شناسایی و ارائه الگوی نظام اسکان جمعیت در شهرهای میانی مناطق کالنشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
125 - 143
حوزههای تخصصی:
با رشد جمعیت و مهاجرت به شهرها، موج جدیدی از شهرنشینی آغاز شده است و جمعیت در مناطق کالنشهری با رشد بیشتری از شهر اصلی برخوردار شده که نیازمند بررسی و شناسایی ابعاد مختلف آن می باشد. افزایش شهرنشینی در منطقه کالنشهری با عدم تعادل در نظام سکونتگاهی و توزیع جمعیت، موجب نابرابری در توزیع ظرفیت ها، فعالیت های اقتصادی و فرصت های شغلی و درآمدی همراه شده و از آن روی که شهرهای واقع در منطقه کالنشهری به لحاظ عملکردی در تعامل با شهر مادر فعالیت می نمایند، شناسایی نحوه تعامل و تبیین چگونگی روابط بین آن ها از اهمیت برخوردار شده است. بر این اساس هدف پژوهش بازشناسی مؤلفه ها و شاخص های مؤثر بر اسکان جمعیت در شهرهای میانی واقع در منطقه کالنشهری تعیین شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوا و بررسی اسناد کتابخانه ای، نسبت به بررسی رویه ها و رویدادها اقدام شده و با برخورداری از منطق استقرایی برای تبیین محتوا استفاده شده است تا امکان بازشناسی و معرفی شاخص های مؤثر بر نظام سکونت شهرهای میانی واقع در منطقه کالنشهری امکان پذیر گردد. معیارهای شناسایی شده به تفکیک مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و نهادی، طبقه بندی و الگوی نظام اسکان برای شهرهای میانی در قالب بسته سیاستی تدوین و پیشنهاد شده که مؤلفه ها و شاخص های فوق به روش های تحلیلی در برنامه ریزی شهری افزوده و بر این اساس الگوی نظام اسکان در شهرهای میانی واقع در منطقه کالنشهری تدوین و برنامهریزی های شهری لحاظ شود
مدل بلوغ مرحله ای حکمرانی الکترونیک بر مبنای دسته بندی زیرمولفه های ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
93 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف: مدل جامع بلوغ حکمرانی الکترونیک که همه حوزه های تعاملی دولت با سایر بخش ها را شامل شود، رویکردی برای نمایش و اندازه گیری رشد و همراستایی اقدامات دستگاه های اجرایی دولتی در تحقق حکمرانی الکترونیک است. ارائه مدل بلوغ حکمرانی الکترونیکی شامل زیرمولفه های ارزیابی متناسب با رشد فناوری اطلاعات، سطح بندی بلوغ حکمرانی الکترونیک متناسب با زیرمولفه های ارزیابی و همچنین تشریح اقدامات ذیل هر سطح و زیرمولفه از اهداف اصلی این مقاله است.طراحی/روش شناسی/رویکرد: روش شناسی تدوین مدل بلوغ حکمرانی الکترونیک بر مبنای بهینه کاوی رویکردهای مرسوم از سه مرحله اصلی طرح ریزی شده است که شامل مطالعه مدل های بلوغ دولت و حکمرانی الکترونیک، مقایسه مدل های موجود و استخراج زیرمولفه ها جدید متناسب با رشد فناوری اطلاعات، ارائه ساختار جدیدی برای ارزیابی بلوغ حکمرانی الکترونیک به کمک نظرات خبرگان، استفاده از ابزار پرسشنامه و تحلیل عاملی تاییدی برای تایید مدل پیشنهادی و تعریف سطوح مختلف بلوغ و اقدامات متناسب با زیرمولفه های بلوغ است.یافته های پژوهش: با بررسی منابع کتابخانه ای و نظرات خبرگان 27 زیرمؤلفه استخراج شده که در شش مولفه شامل مدیریت، راهبردی، فناوری، امنیت، افراد و ارزیابی و اندازه گیری دسته بندی شده اند. تحلیل عاملی و داده های پرسشنامه، ساختار مدل را تایید کرده است. چهار سطح برای مدل بلوغ حکمرانی الکترونیک پیشنهاد شده است: آگاهی، تکاپوی هدفمند، مدیریت شده و اکوسیستم بهینه.محدودیت ها و پیامدها: دسترسی به اقدامات جزئی دستگاه های دولتی در توسعه حکمرانی الکترونیک و عدم امکان بررسی قابلیت اجرایی مدل پیشنهادی از مهمترین محدودیت های تحقیق است.پیامدهای عملی: مدل بلوغ ارائه شده راهنمایی برای تعالی دستگاه های اجرایی کشور در پیاده سازی حکمرانی الکترونیک است و سطوح آن، مسیر رشد آنها را نشان می دهد و مبنایی برای هماهنگی میان دستگاه های مختلف است.ابتکار یا ارزش مقاله: شناسایی مهمترین مولفه ها و زیرمولفه های ارزیابی بلوغ حکمرانی الکترونیک متناسب با ویژگی های عصر حاضر و ارائه آن در قالب یک ساختار مناسب به همراه تشریح اقدامات به تفکیک سطوح و زیرمولفه های مدل.
ارزیابی راهبردهای ارتباطات ون رولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
133 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف: اهمیت ارتباطات برای سازمان ها منجر به طیف وسیعی از دیدگاه ها شده است. در این مقاله پس از مروری بر این دیدگاه ها، اعتبار و تعمیم پذیری مدل یا شبکه ارتباطات ون رولر در زمینه ارتباطات بررسی شده است.طرح/ روش شناسی/ رویکرد: تحقیق حاضر به صورت توصیفی (پیمایشی) و با رویکرد کمّی انجام شده است. پرسشنامه ای بر اساس مدل ون رولر طراحی شد و در بین کارکنان دو سازمان ایرانی توزیع و جمع آوری گردید.یافته های پژوهش: تجزیه و تحلیل عاملی تأییدی نتوانست از راهبردهای ارتباطی پیشنهاد شده توسط ون رولر پشتیبانی کند و در تحلیل عاملی اکتشافی اولیه نیز مدل پیشنهادی به دلیل وجود تنها دو عامل در داده ها برای هر دو نمونه مورد تأیید قرار نگرفت. تحلیل عاملی اکتشافی بعدی نیز مدل را بیشتر به چالش کشید زیرا داده های هر دو نمونه، حاکی از وجود یک عامل بودند.محدودیت ها و پیامدها: از آنجایی که پرسشنامه اولیه بر اساس تحلیل محتوا طراحی شده است، سایر محققان ممکن است ابعاد متفاوتی را برای ارتباطات سازمانی طبق مدل ون رولر استخراج کنند. به علاوه، مطالعه حاضر بر روی دو سازمان ایرانی انجام شده و باید در تعمیم یافته ها احتیاط کرد.پیامدهای کاربردی: می توان نتیجه گرفت که برداشت های متفاوت و مجزا از ارتباطات سازمانی ممکن است در بعضی از زمینه ها مفید باشند اما لزوماً توسط گیرندگان به صورت بخش بندی شده و مجزا تلقی نمی شود و همچنین لزوماً در کل زمینه ها و فرهنگ ها قابل تعمیم نیستند.نوآوری یا ارزش مقاله: در تحقیق حاضر، برای اولین بار پرسشنامه ای برای سنجش ارتباطات سازمانی بر اساس مدل ون رولر طراحی و مورد آزمون قرار گرفته است. در تدوین الگوهای ارتباطات، ارزش ها و تفاوت های فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرند.کلیدواژه ها: ارتباطات سازمانی، ون رولر، شبکه ارتباطات، راهبرد ارتباطات.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
آغاز توسعه مبتنی بر برنامه ریزی تهران: شکل گیری فضای شهری در نزاع سه نیروی برنامه ریزی، سوداگری و زیست روزمره (1341- 1324)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
193 - 167
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، جایگاه برنامه ها و طرح های توسعه شهری در شکل گیری فضای شهر تهران به دلیل غلبه روزافزون سوداگری بر این فرایند و در پی آن کاهش توان زیست عموم ساکنان تهران، بیش از پیش مورد پرسش قرار گرفته است. در این میان، تصور غالب آن است که علت شکست برنامه ها و طرح های توسعه شهری، بیش از همه به دلیل نبود دانش مدیریت شهری بوده است. عمده پژوهش های تاریخی در مورد شهر تهران نیز هماهنگ با این تصویر، تحولات شهر تهران را از زاویه ی برنامه ها و طرح های شهری مطالعه کرده اند. مقاله حاضر با هدف فراهم کردن مبنایی دقیق برای برنامه ریزی، مدعی است که چنین تصوری از شهر و مدیریت شهری چندان با واقعیت های تاریخی هم خوان نیست و لازم است تاریخ شکل گیری تهران با دقتی بیشتر و با عطف به تنش های درون حکمرانی شهری و ملی، به رسمیت شناختن نیروی جمعیت مهاجر در حکم نیرویی مؤثر بر شکل گیری برنامه، و نیز بازاندیشی در تلقی رایج از شهر تهران در مقام تابع محض «سیاست های دولتی»، نگاشته شود. پژوهش تاریخی پیش رو با استفاده از روش تبارشناسی و مفهوم پردازی فضا که در حکم مجموعه ای از روابط میان نیروها و پدیده ها است، آغاز شکل گیری تهران کنونی را در بازه زمانی سال های ۱۳۲۴ تا ۱۳۴۱ یافته و نشان می دهد که فضای تهران به معنای امروزی اش، در تلاقی سه نیروی برنامه ریزی، سوداگری و زیست روزمره پدید آمده است. بنابر یافته های پژوهش، دگرگونی ساختار برنامه ریزی و مدیریت شهری به صورت افقی، تعاملی و با دربرگرفتن تمامی نیروهای اصلی سازنده فضای تهران، شرط خروج از بحران کنونی برنامه ریزی توسعه شهری تهران است.
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در مدل سازی و حل بازی های ماتریسی در محیط نوتروسوفیک و کاربرد آن در مسائل نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
5 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف: محیط جنگ یک موقعیت تعارضی است و تحقیق در عملیات یکی از فنون مورد استفاده برای تصمیم سازی و تصمیم گیری در شرایط مختلف نبرد است. در این مقاله برای مدل سازی وضعیت تعارضی از نظریه بازی استفاده شده است که از جمله روش های پر کاربرد در حوزه نظامی است.روش: در این مقاله پس از مدل سازی مسأله به صورت بازی ماتریسی، برای تعیین عایدی ها و اولویت بندی خروجی های بازی، روش تحلیل سلسله مراتبی پیشنهاد شده است. از طرفی با توجه به اینکه در دنیای واقعی اطلاعات به صورت نادقیق و مبهم ارائه می گردند، مجموعه های نوتروسافیک برای بیان این اطلاعات به کار گرفته شده است. یک روش حل مسأله تحلیل سلسله مراتبی با داده های نوتروسافیک پیشنهاد شده و سپس حل مسأله بازی با خروجی های حاصل از روش تحلیل سلسله مراتبی مورد بحث قرار گرفته است.یافته ها: برای حل مسأله بازی ماتریسی با عایدی های نوتروسافیک، مفهوم تقریب نزدیکترین بازه عدد فازی نوتروسافیک مثلثی تعمیم یافته مورد استفاده قرار گرفته و مدل بازی به صورت یک مسأله با عایدی های بازه ای نوشته شده است. در ادامه روشی برای حل این مسأله بازی پیشنهاد شده است. در نهایت حل یک نمونه مسأله کاربردی در مسائل نظامی با روش پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته است. برای حل این مسأله، دو مسأله خوش بینانه و بدبینانه برای هر بازیکن پیشنهاد شده است که با حل این مسائل راهکارهای بهینه بازیکنان در دو حالت خوش بینانه و بدبینانه به دست می آید.نتیجه گیری: کارایی و سادگی در روش حل مسأله و همچنین قابلیت توسعه روش پیشنهادی به مسائل بازی با عایدی های از نوع بازه ای از جمله نتایج این تحقیق است.
بررسی اثر تنوع قومی اعضای تیم استارتاپ های ایرانی بر حجم سرمایه گذاری جمع آوری شده (مورد مطالعه: شرکت های حاضر در نمایشگاه GITEX دبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
751 - 765
حوزههای تخصصی:
هدف: شرکت های استارتاپ محور در سراسر جهان نیروی کار متنوعی دارند. پیش بینی ها از این حکایت می کند که نیروهای انسانی آینده در این شرکت ها، اغلب از گروه های اقلیتی مانند زنان، مهاجران و گروه های قومی و نژادی مختلف تشکیل خواهد شد. استارتاپ های ایران نیز از این قاعده مستثنا نیستند و در آن ها تعداد زیادی از افراد با زمینه های قومی و فرهنگی مختلف فعالیت می کنند. توانایی جذب سرمایه برای استارتاپ های نوآور، در راستای رشد بهتر و توسعه آن ها امری ضروری است و انتظار می رود که قابلیت های بنیان گذاران استارتاپ ها این توانایی را توسعه دهد. برهمین اساس، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر تنوع قومی بنیان گذاران استارتاپ های ایرانی حاضر در نمایشگاه جیتکس شهر دبی، بر حجم سرمایه گذاری جمع آوری شده است.
روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد کمی است، از جهت هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها توصیفی است. جامعه آماری آن، بنیان گذاران ۲۰ استارتاپ شرکت کننده در فراخوان صندوق نوآوری و شکوفایی نهاد علمی ریاست جمهوری، در سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ است که به صورت سرشماری مطالعه شده است. برای دسته بندی افراد و تنوع قومی، از رویکردی خاص با عنوان شاخصِ شانون استفاده شد. برای بررسی اثر تنوع قومی بر حجم سرمایه جمع شده، از روش هم بستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. در این پژوهش چندین متغیر نظیر اندازه هم گرویی اعضای شرکت کننده در نمایشگاه (که در سطح تأمین مالی سری A قرار داشتند)، سن استارتاپ (از سال تأسیس تا زمان حضور در این محل، در بازه زمانی ۰ تا ۱۰ سال) و تجربه حضور در استارتاپ (میانگین سال های تجربه کار استارتاپی، قبل از پیوستن به این استارتاپ تا بعد از آن در بازه زمانی ۰ تا ۱۵ سال) به عنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفته شده است.
یافته ها: طبق نتایج به دست آمده تنوع قومی بنیان گذاران تیم استارتاپ های ایرانی، بر میزان سرمایه گذاری جمع آوری شده با توجه به متغیرهای کنترل سن استارتاپ ها، اندازه هم گرویی و تجربه تمام وقت، تأثیر معناداری دارد. ضریب رگرسیون میان دو متغیر برابر با 892/0 است که این میزان، نشان دهنده تأثیر مثبت و معنادار تنوع قومی بر حجم سرمایه گذاری جمع شده است. از طرفی، ضریب هم بستگی برای تنوع قومی، مثبت و از نظر آماری معنادار گزارش شد که نشان می دهد افزایش ۱ واحدی در تنوع قومی با افزایش ۱۴درصدی در مجموع سرمایه جذب شده همراه است.
نتیجه گیری: این مطالعه با تأیید نظریه «تنوع به عنوان مزیت» و رد نظریه «تنوع به عنوان ضرر» در زمینه افزایش سرمایه جمع شده استارتاپ، به ادبیات حوزه مدیریت و کارآفرینی کمک کرده است. این پژوهش یادآور می شود که سرمایه گذاران این عرصه می توانند تنوع را به عنوان یک مزیت در استارتاپ ها مدنظر قرار داده و سرمایه گذاری بهتر و مناسب تری انجام دهند. نتایج می تواند با نظریه شناختی و پردازش اطلاعات سازگار باشد؛ به این معنا که در چارچوب ذهنی تنوع، ممکن است ترکیب افراد با مدل های شناختی مختلف، نوآوری و ظرفیت حل مسئله را افزایش دهد. از سوی دیگر، نتایج از نظریه شبکه های اجتماعی و سرمایه اجتماعی (به معنای مجموع منابع بالفعل و بالقوه تعبیه شده درون جامعه) که از طریق شبکه روابطی که افراد یا واحدهای اجتماعی در اختیار دارند، پشتیبانی می کند. نتایج پژوهش با نظریه هویت اجتماعی یا متغیر وابسته آن که نظریه طبقه بندی اجتماعی است، سازگار نیست؛ زیرا استدلال نظریه هویت اجتماعی نشان می دهد که تنوع قومی می تواند تعارض را افزایش یا کارایی تبادل اطلاعات، انسجام و اعتماد را کاهش دهد که به اثرهای منفی عملکرد منجر می شود و این با نتایج پژوهش فوق متناقض است.
تهدیدات آینده ی ج.ا.ایران در افق 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 36
حوزههای تخصصی:
تصمیم های منطقی و به تبع آن آغاز اقدام های هوشمندانه، نیازمند مطالعه عمیق آینده های محتمل در جنگ های آینده و عدم قطعیت موجود در آن هاست، این مقاله با رویکردی اکتشافی و نگاهی آینده پژوهانه حاصلِ تحلیل های به دست آمده از یک پژوهش راهبردی با عنوان سناریوهای صحنه جنگ آینده جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 است که در مرکز مطالعات راهبردی آجا صورت پذیرفته، است؛ بنابراین مقاله حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش، جزء تحقیقات اکتشافی آینده پژوهانه است که در روش تحلیلیِ آن از روش ابداعی مرکز مطالعات آجا در حوزه تهدید شناسی تحت عنوان «الگوی مرکز مطالعات راهبردی آجا برای ارزیابی تهدیدها (E.T.M.O.S.S.C.A)» بهره گیری شده است که جامعه آماریِ گروه راهبری و کارشناسی واجدالشرایط معرفی شده از سوی مرکز مطالعات آجا به استعداد 15 نفر می باشند. ماحصل تحقیق برآورد و اولویت بندی تهدیدات آینده ج.ا.ایران در افق 1404 و الگوی عملکردی خصوصاً در بحث قدرت هوایی، شناخت نوع و ابزار تهدیدها و شاخص ویژگی آن ها مبتنی بر الگوهای امنیتی(مشارکتی، هژمونیکی، سیاستی واقع گرایانه رقابتی) است.
بررسی تجارب زیسته منتورها از پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در شرکت ایران خودرو دیزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
720 - 750
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد دستیابی به مضامین مشترک و درک عمیق از تجارب زیسته منتورها، در جهت تبیین ماهیت پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در شرکت ایران خوردو دیزل است.
روش: پژوهش حاضر بر رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک ون منن مبتنی است. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته و مشارکت کنندگان پژوهش، ۱۵ نفر منتور که از خبرگان و ارائه دهندگان بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در شرکت ایران خودرو دیزل بوده اند، انتخاب شد. روش نمونه گیری هدفمند (مبتنی بر هدف) از نوع معیارمحور بود.
یافته ها: پس از انجام مصاحبه های تخصصی با گروه منتورها، به عنوان ارائه دهندگان بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، مفهوم ها و درون مایه های اصلی و فرعی مشخص شدند. مفهوم ها و درون مایه های اصلی و فرعی به دست آمده، با سؤال های اصلی پژوهش، یعنی «چیستی» و «چگونگی» تجارب زیسته منتورها از پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ انطباق داشت که به ۸ خوشه کلی دسته بندی شدند. این خوشه ها عبارت اند از: مقوله محوری، تسهیلگر، الزامات، تعدیلگر، بستر، محدودیت، استراتژی و پیامد. ۱۸ درون مایه اصلی هر یک از خوشه ها عبارت بود از: مقوله محوری: تسهیم دانش؛ تسهیلگر: شایستگی های منتور، شایستگی های منتی و حساسیت های بین فردی؛ الزامات: شایستگی های فردی منتور و شایستگی های فنی منتور؛ تعدیلگر: ویژگی های منتی و محتوای بازخورد؛ بستر: حمایت سازمانی و فرهنگ سازمانی؛ محدودیت: ویژگی های منتی، ویژگی های منتور و شیوه ارائه بازخورد؛ استراتژی: شیوه بازخورد فنی، شیوه بازخورد توسعه ای و شیوه بازخورد اجتماعی؛ پیامد: پیامدهای فردی و پیامدهای سازمانی. همچنین ۸۴ درون مایه فرعی مربوط به فهم تجارب زیسته منتورها از پدیده بازخورد اثربخش شناسایی شد.
نتیجه گیری: با توجه اهمیت برنامه های منتورینگ در توسعه سرمایه انسانی، بایسته است که مؤلفه های شناسایی شده در طی تجارب کسب شده از ارائه بازخورد اثربخش، برای بهبود عملکرد و دستیابی به نتایج مورد انتظار، در کانون توجه مدیران و افراد مسئول در حوزه مربوطه قرار گیرد. نتایج کسب شده، معیارهای مناسبی برای اثربخشی هرچه بیشتر بازخورد است و افراد را قادر می سازد تا وظایفی را که برعهده دارند با موفقیت به انجام برسانند. استفاده از مدل این پژوهش، می تواند فرایند طراحی و بسط بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ را در سطح کلان فرهنگ سازی کند و در سطح سازمان ها نیز با سهولت بیشتری عملیاتی شود. افزون بر این، موجب توسعه حوزه نظری در سطح بین المللی می شود؛ از این رو ارزش افزوده این مطالعه را می توان آگاهی و تسهیل فرایند بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در بستر سازمان ها با آگاهی و الگوبرداری از مفاهیم و درون مایه های مدل ارائه شده برای متخصصان ماهر و شایسته دانست. تشکیل کارگروه تخصصی، برای نظارت بر کارایی و اثربخشی بازخورد در روابط منتورینگ، بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت موضوع پژوهش، برای کاوش عمیق تر و دستاوردهای تجربی غنی تر، لازم است تا به منظور دستیابی به رهنمودهایی برای سیاست گذاران حوزه آموزش، پژوهش هایی نیز در قلمرو جغرافیایی خاص انجام شود.
بررسی وضعیت مرتبط با فعالیت های شغلی زنان شاغل در بخش غیر رسمی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
93 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: براساس طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران، اشتغال غیر رسمی زنان در کشور به طور فزاینده ای رو به افزایش است. پژوهش حاضر با هدف ترسیم نمایی از فعالیت های شغلی زنان شاغل در بخش غیررسمی و به استناد نظریات دوآلیستی (دوگانگی بازار)، ساختاری، قانون گرایی و فمینیستی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر با رویکرد استقرایی و با دو روش کیفی (استراتژی نظریه مبنایی و تحلیل مضمون) و تحلیل ثانویه صورت پذیرفت. از تکنیک نمونه گیری هدفمند استفاده شده و با 50 زن شاغل در بخش غیررسمی و 25 صاحب نظر بخش غیررسمی اشتغال مصاحبه شده است.
یافته ها: دستاوردهای این پژوهش حاکی از آن است که از میان 6/3 میلیون نفر زنان شاغل در کشور بیش از 2 میلیون نفر (4/56 درصد) در بخش غیررسمی اشتغال دارند، عواملی همچون تله محرومیت چندگانه سرمایه ای و استقلال منعطف به عنوان شرایط علی، رشد رو به ازدیاد مشاغل خدماتی در بخش غیررسمی و شاغل بودن به مثابه راهی برای اعتباریابی زن در جامعه به عنوان عوامل زمینه ای و در نهایت شرایط سخت اقتصادی و همکنشی با شاغلین غیررسمی به عنوان عوامل مداخله ای در شکل گیری و افزایش فعالیت های شغلی زنان در بخش غیررسمی موثرند. نتایج تحقیق نشان داد طرد اجتماعی (انزوای اجتماعی)، مقاومت جسورانه و خط مشی های نرم راهکارهای مقابله با پیامدهای حضور زنان در این بخش می باشند.
نتیجه گیری: به طور خلاصه می توان به چند نکته کلیدی به عنوان نتیجه گیری اشاره نمود: به دلایل عمده ای از قبیل سخت بودن شرایط اقتصادی و نیاز مالی و همچنین کسب استقلال مالی، ورود زنان به بخش غیررسمی اشتغال روبه افزایش است که این مسئله نشان می دهد باید برای مدیریت آن، برنامه ریزی نمود. - زنان شاغل در این بخش، بسیار خواهان حمایت از سوی نهادهای بیمه ای – حمایتی هستند؛ چرا که حضور طولانی مدت در این بخش، آنها با آسیب های جسمی و روحی زیادی مواجه کرده است. از مهمترین راهکارهایی که زنان شاغل در این بخش می توانند به وسیله آن، مطالبات خود را پیگیری نمایند، ایجاد شبکه و تشکل سازی در بین آنهاست. با تحت پوشش درآوردن این افراد، سازمان به یک منبع بالقوه درآمدی دست خواهد یافت و اعتبار اجتماعی آن در بین افراد جامعه نیز افزایش می یابد.
طراحی الگوی شایستگی های بنیادی مدیران منابع انسانی کسب وکارهای نوپای خدماتی در بخش حمل ونقل درون شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگی بنیادی مدیران منابع انسانی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های آن و همچنین عوامل موثر بر شایستگی بنیادی مدیران منابع انسانی انجام شده است.روش پژوهش حاضر از حیث اجرا از نوع پژوهش های آمیخته(کیفی-کمی) و به لحاظ هدف، کاربردی و از لح اظ روش اکتشافی از نوع تحلیل محتوا محسوب میشود.با توجه به روش تحلیل محتوا، فرایند کدگذاری و طبقه بندی در نزم افزار MAXQDA 2018 پیاده شد سپس جهت اعتبار سنجی با روش دلفی فاری کدها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در مرحله کمی در قالب نرم افزار PLS اندازه گیری شد.در این پژوهش ضمن دسته بندی ابعاد شایستگی بنیادی مدیران منابع انسانی سعی شده است که عوامل موثر بر آن نیز شناسایی گردد. یافته ها نشان داد در مرحله اول با رویکرد کیفی هشت بعد شایستگی های بنیادی شامل شایستگی شناختی- بینشی، شایستگی کارافرینانه، شایستگی های رهبری، شایستگی ارتباطی، شایستگی های فردی، شایستگی های فنی و تخصصی، شایستگی اخلاقی و شایستگی روان شناختی و شش عامل تاثیر گذار صورتبندی گردید در مرحله دوم، با رویکرد کمی تاثیر شش عامل بر شایستگی بنیادی مدیران منابع انسانی مورد سنجش و تایید قرار گرفت.
فهم پدیده به حاشیه رانده شدن در سازمان؛ کاوشی در متنِ روایت های کارکنان یک سازمان دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
149 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: زندگی سازمانی، نوعی زندگیِ روایی و تجربه کارکنان در سازمان آغشته با داستان ها و روایت های مثبت و منفی است. تجربه طردشدن از متن سازمان و به حاشیه رفتن، یکی از تجاربی است که در سال های اخیر، روایت های زیادی را در محیط های کاری با خود به دنبال آورده است. هدف این پژوهش، فهم پدیده به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان با واکاوی روایت و داستان های افرادی است که در یک سازماندولتی این پدیده را تجربه کرده اند.
روش: در گام نخست و مبتنی بر روش نمونه گیریِ هدفمند، مشارکت کنندگان اولیه پژوهش انتخاب و در ادامه با مشارکت و هم فکریِ ایشان، مشارکت کنندگان دیگری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. روایت های و تجربه زیسته کارکنان با انجام 60 مصاحبه احصا و تحلیل شد. عناصر معنایی مشترک از دل داستان ها و روایت های این مشارکت کنندگان، استخراج و با فن تحلیل مضمون، در قالب پیشایندها، مصادیق و پسایندهای به حاشیه رانده شدن ارائه شد. عناصر معنایی مشترک از به حاشیه رانده شدن، مواردی بودند که در بیش از نیمی از مصاحبه ها به آن ها اشاره شده بود.
یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، الگوی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان تدوین و به بحث گذاشته شد. شناسایی پیشایندها (غیربومی ستیزی، سقف و محدودیت در حقوق پرداختی، مدرک گرایی و...)، مصادیق (ترک خدمت مجازی، کاهش تعهد نگرشی، کاهش عملکرد وظیفه ای و...) و پسایندهای (نافرمانی مدنی، بی اعتنایی به کار و محل کار، ترک سازمان و...) به حاشیه رانده شدن کارکنان همراه با ابعاد و عناصر تشکیل دهنده هر یک از این مقوله ها، از جمله یافته های پژوهش بود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش، حاکی از دو نوع به حاشیه رانده شدن در سازمان بود که با نام های به حاشیه رانده شدنِ تحمیلی و به حاشیه رانده شدنِ ترجیحی مورد بحث و واکاوی قرار گرفت. در پایان رهنمودهایی جهت مقابله با این پدیده در سازمان ارائه شد.
چابک سازی مدیریت فرایندهای سازمانی مبتنی بر تئوری سیستم های انطباقی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
553 - 583
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه بسیاری از سازمان ها به این نتیجه دست پیدا کرده اند که در دنیای واقعی، پیاده سازی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی، بیشتر آن ها را به سمت ساختارهای رسمی برده است و در واقع، توان واکنش مؤثر و چابک به تغییرات را به ویژه در نظام های پیچیده کاهش داده و حتی، اجرای آن را با اختلال مواجه کرده است. در این راستا، هدف اصلی پژوهش پیش رو، ارائه چارچوبی از چابک سازی مدیریت فرایندهای سازمانی با بهره گیری از مفاهیم نظریه «سیستم های پیچیده انطباقی» در سازمان است.
روش: برای دستیابی به هدف یاد شده، در گام نخست، از طریق ابزار مصاحبه با ۱۸ نفر از خبرگان، تلاش شد که اجزای مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا از این طریق بتوان انطباق پذیری و چابکی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی را بهبود بخشید. در گام دوم پژوهش، به منظور تبیین ارتباطات سیستمی مدیریت فرایندهای سازمانی چابک، از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل یافته ها و استخراج کدهای اولیه از متن مصاحبه ها، در گام نخست، داده ها در چهار مقوله کلی آمادگی و زیرساخت های اولیه، پاسخ گویی، یادگیری و رشد شاخص های عملکردی با ضریب پایایی به میزان ۷/۷۷ دسته بندی شدند. در مرحله بعدی، از طریق تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، سطح بندی و ارتباطات درون سیستمی تعیین شد. بر اساس یافته های پژوهش، مؤلفه های چارچوب پیشنهادی عبارت اند از: ۱. آمادگی: شامل فرهنگ متناسب، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان؛ ۲. پاسخ گویی: مشتمل بر مؤلفه های استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، سازگاری پویا و رهبری فرایندها؛ ۳. یادگیری: متشکل از یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی؛ ۴. رشد و بهبود شاخص های عملکردی: شامل شاخص های کمی و کیفی. همچنین با توجه به چارچوب مفهومی ISM این متغیرها در قالب چهار سطح طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، زیرساخت فناوری اطلاعات، مهم ترین مؤلفه در چابکی مدیریت فرایندهای کسب وکار شناخته شد. همچنین بر اساس تحلیل های صورت گرفته، قدرت نفوذ و وابستگی در طبقه چهار، یعنی مستقل قرار گرفت. در واقع، تقویت زیرساخت فناوری می تواند با نفوذ در فرهنگ فرایندمحوری، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان، باعث شود که روحیه یادگیری و تحول و کار تیمی و مشارکتی در سازمان تقویت شود و بستری برای رشد مستمر کارکنان فراهم آید که در نهایت، پیامدهایی همچون مزیت رقابتی، سودآوری، ایجاد ارزش برای جامعه و... را به دنبال دارد. افزون بر این، در میان متغیرهای مربوطه در بالاترین سطح (سطح ۴) دو مؤلفه قابلیت تولید استراتژی مبتنی بر بداهه و همچنین، قابلیت حفظ و نگهداری سازمان در لبه بی نظمی (پایداری خلاق) در طبقه متغیرهای وابسته قرار گرفت که اصلاح متغیرهای هدف یا نتیجه در سیستم نام گذاری شد. با توجه به نتایج، ادعا می شود که در صورت توجه به سایر مؤلفه های سیستم، می توان انتظار داشت که سازمان ها به این دو قابلیت مهم با ذکر ویژگی هایی که از این دو بیان شد، دست پیدا کنند و بتوانند در محیط های پیچیده و پویا به نحو مقتضی اثرگذار باشند.
ساخت و رواسازی مقیاس توانمندسازی روانشناختی کارکنان جمعیت هلال احمر (R-PES)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
125 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ساخت و رواسازی ابزاری جهت سنجش توانمندسازی روانشناختی در کارکنان انجام گرفت.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: روش مطالعه حاضر از نوع ترکیبی بوده و از طرح تحقیق اکتشافی متوالی استفاده شد؛ که به دو بخش کمی و کیفی تقسیم شده است. در بخش کیفی از روش پدیدارشناختی استفاده شد و داده های مستخرج از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 26 تن از متخصص ها و اساتید دانشگاه و جمعیت هلال احمر شامل معاونین و داوطلبان جمعیت هلال احمر تحلیل شدند. در بخش دوم از روش همبستگی از نوع معادلات ساختاری استفاده شد؛ در این بخش داده های مستخرج از 350 شرکت کننده تحلیل شدند؛ جامعه آماری در این بخش شامل کارکنان جمعیت هلال احمر استان تهران بود. در این مطالعه از پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپیتزر (1999) و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد، پرسشنامه 29 سؤالی طراحی شده دارای ساختار عاملی مناسبی است؛ به طوری که حداقل 68 درصد از میزان واریانس توانمندسازی روان شناختی کارکنان را می توان به درستی تشخیص داد؛ این تشخیص در هفت زیر مقیاس مورد سنجش قرار می گیرد که عبارت اند از: اعتماد، خود تعیینی، احساس معنادار بودن، احساس شایستگی، احساس مؤثر بودن، اعتمادبه نفس و نوآوری.
محدودیت ها و پیامدها: در مطالعه حاضر فقط توانمندسازی روانشناختی در کارکنان مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالی که این متغیر به صورت گسترده ای در سایر ابعاد زندگی فردی و گروهی تاثیر می گذارد.
پیامدهای عملی: نتایج تحقیق نشان داد که روایی صوری، محتوایی، همگرا و سازه ای پرسشنامه 29 سؤالی توانمندسازی روان شناختی کارکنان (R-PES) مناسب و قابل قبول است بنابراین می توان از آن به عنوان یک ابزار مفید برای سنجش توانمندسازی روانشناختی کارکنان استفاده کرد. توصیه می شود پژوهشگران، روانشناسان صنعتی و مشاوران شغلی از این پرسشنامه برای سنجش توانمندی روانشناختی کارکنان استفاده کنند. ساختار عاملی مناسب پرسشنامه و توانایی آن در ثبت دقیق حداقل 68 درصد از واریانس در توانمندسازی روانشناختی، آن را به ابزاری ارزشمند برای سنجش این سازه در زمینه محیط کار تبدیل کرده است.
ابتکار یا ارزش مقاله: این ابزار اولین پرسشنامه بومی ایرانی در زمینه سنجش توانمندسازی روان شناختی است.
نوع مقاله: علمی پژوهشی
مطالعه تطبیقی هدف جنگ و دفاع در اندیشه نظامی اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۰
1 - 24
حوزههای تخصصی:
برای شناخت اندیشه نظامی هر واحد سیاسی، ماهیت مبانی دینی و ایدئولوژیک اندیشه نظامی آنها لازم و ضروری است و در این راه آگاهی از اندیشه نظامی ادیان الهی اهمیت زیادی دارد. از آنجایی که بیش از نیمی از مردم جهان پیرو دو دین اسلام و مسیحیت می باشند، شناخت اندیشه نظامی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است لذا هدف پژوهش، مقایسه تطبیقی هدف جنگ و دفاع در اندیشه نظامی اسلام و مسیحیت و احصاء نقاط اشتراک و افتراق آن ها می باشد و برهمین اساس سوال پژوهش نیز نقاط اشتراک و افتراق هدف جنگ و دفاع در اندیشه نظامی اسلام و مسیحیت کدامند؟ تعیین گردید. پژوهش حاضر که از نوع کاربردی- توسعه ای می باشد، با روش مقایسه تطبیقی و با بهره گیری از رویکرد تحلیلی- توصیفی، به روش کیفی و به کمک نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. یافته های پژوهش مبین این است که عمده ترین وجوه اشتراک در خصوص هدف جنگ و دفاع در اندیشه نظامی اسلام و مسیحیت در مفاهیمی همچون: مقابله به مثل، مبارزه و نابودی کفر، گسترش دین، دستیابی به صلح و عدالت گستری خلاصه می شود. افتراق اندیشه نظامی اسلام و مسیحیت در هدف جنگ و دفاع نیز به این شرح است که، دین مسیحیت اجبار به اطاعت از مسیحت و طرفداری از دین مسیح علیه ملت های غیرمسیحی را از دلایل توجیه جنگ می داند در حالی که در اسلام صرفاً جهاد دفاعی برای حفظ دین مشروع است و گسترش اسلام با جنگ فقط در خصوص کفار مجاز است نه سایر ادیان الهی. درمجموع می توان چنین بیان نمود که اندیشه نظامی اسلام و مسیحیت در خصوص هدف جنگ و دفاع، اختلاف چندانی ندارند و آنچه در ظاهر دیده می شود اختلاف در دیدگاه پیروان آنهاست.