فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل است . به هر قصه و داستان تمثیلی مولوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید .اشعار مولانا سخنانی معمولی در حوزه ی ادبیات نیست بلکه حکایات و تمثیل هایی حکمی و عالمانه است که اصول اخلاقی و تنوع آرا و تجارب خویش را در ضمن حکایات آورده است . رویکرد مولوی در حکایات تمثیلی معمولا مبتنی بر آموزه های عرفانی در جهت تبیین و تفسیر عالمانه موضوعات است . نویسنده کوشیده است تبحر و استادی ملای روم را در قصه ها و تمثیلات مورد بحث قرار دهد تا درجه ی تصرف و ابتکار مولانا را در طرح قصص و ایراد تمثیلات روشن و نمایان سازد . روش گردآوری مقاله ، کتابخانه ای و استفاده از منابع گوناگون و بر شیوه ی تحلیلی و توصیفی است .            
            تحلیل تصاویر انسان گونه انگارانه و درون مایه آن ها در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مثنوی مولانا جدای از زیبایی ها و جذابیت های ادبی، دارای مفاهیم ژرفی است که پس از قرن ها، همچنان با معیارهای فکری امروز قابل سنجش است و به همین دلیل هنوز تازگی دارد و کهنگی نمی پذیرد. بی تردید یکی از ژرف ترین مفاهیم مثنوی، مفهوم انسان است. انسان در مثنوی، با اعتبارهای مختلف، شئون و وجوه گونه گون دارد. گاهی ضعیف، خوار و ناتوان است، ولی با این همه مغرور و سرکش و طاغی و گاهی وجهی خداگونه دارد و تاج کرامت بر سر او نهاده می شود و عالَم در او، مُنطَوی. اما آنچه مهم است، این است که این هردو شأن، مبنای تصویرگری های انسان گونه انگارانه از خدا، جهان، امور اُلوهی و طبیعی است. پژوهش حاضر با تأملی در ریشه ها و زمینه های انسان گرایی و انسان گونه انگاری در قلمروهای مختلف، به روش توصیفی تحلیلی به «تحلیل تصاویر انسان گونه انگارانه و درون مایه آن ها در مثنوی مولانا» پرداخته است. این تحقیق نشان می دهد که چگونه معرفت و شناخت و زبان و بیان و تخیل آدمی، همواره دچار انسان گونه انگاری است حتی آنگاه که از «تنزیه» سخن می گوید.            
            مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی در غزلیّات حافظ بر پایه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                نظریّه بهزیستی سلیگمن ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاوردی برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلت عدالت طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه روی و بیست وچهار توانمندی، زیربنای آن را تشکیل می دهند. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی سلیگمن در غزلیّات حافظ می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان شناسی مثبت نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید به آینده و کسب شادی در زمان حال به منظور پرورش انسان توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی هم معنا است. در این راستا معیار ذهنی حافظ نسبت به جهان و روزگار، پیامی جز شادی و درمانی جز عشق برای بشر نمی شناسد و همین امر پیام او را فرا زمانی و فرا مکانی کرده است. وی شادی و عشق را همواره نجات بخش بشر می داند که در روزگار بلا راهگشاست. از آنجایی که غزلیّات حافظ، عرصه نمودِ عناصر نظریه بهزیستی است که در این پژوهشِ میان رشته ای بدان پرداخته شده است، موجب توجه بر اندیشه های سازگاری حافظ و سلیگمن در مقوله شادی، شکوفایی و ضرورت هایِ تلاش انسان برای دستیابی به کمال، می شود.            
            تطوّر حکایت علاءالدین ابوالشامات در داستان های عامۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از حکایت های کتاب مشهور هزارویک شب «علاءالدین ابوالشامات» نام دارد. در این داستان سرگذشت او از تولد در مصر تا سفر به بغداد و ازدواج دائم با دختری که قرار بود فقط محلّلش باشد و ماجراهایش تا پایان عمر بیان می شود. بخشی از این حکایت در داستان های عامه فارسی منشأ افسانه هایی با ساختار یکسان شده است. در این مقاله یازده روایت دیگر از این داستان شناسایی و تحلیل شده است. برخی از این روایت ها در مجموعه ای از حکایات به چاپ رسیده اند، امّا اغلب ناشناخته هستند. این روایات از نظر شیوه و جزئیات روایت و نیز مسائل زبانی و ادبی کم وبیش تفاوت هایی دارند. اگرچه ساختار کلی داستان ها یکی است، راویان در طول زمان تغییراتی در جزئیات ایجاد کرده اند؛ شاید به این دلیل که برای مخاطب جذاب تر باشد یا داستان باورپذیرتر و برای مخاطب ایرانی ملموس تر شود. با تحلیل جزئیات این روایت ها می توان به نکات درخور توجهی دست یافت. در نگاهی کلان تر می توان براساس همان جزئیات ترتیب تغییرات در روایت ها را مشخص کرد.            
            بررسی و تحلیل جنبه های پویایی در معنا و ساختار (فرم) با تکیه بر اشعار ۱۷ شاعر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹                                    
                        165 - 200                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                وقوع انقلاب اسلامی در همه شئون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و ... ملت ایران اثر نهاد و آن ها را متحول و دگرگون کرد. ادبیات فارسی به ویژه شعر، نیز تحت تأثیر انقلاب به گونه ای دچار دگردیسی شد که حاصل آن به ادبیاتی نوین با عنوان «ادبیات انقلاب اسلامی» انجامید. از جمله دگردیسی های ادبیات انقلاب در مقایسه با ادبیات قبل از آن، رشد و گسترش پویایی شعر انقلاب است که در دو مقوله ساختار (فرم) و محتوای شعر قابل بررسی است. از آن جا که شعر انقلاب، هدفمند است و روی به سوی تعالی دارد، قاعدتاً دارای فرم و ساختاری پیشرو، پویا و فعال است. بر این اساس، مقاله حاضر برآن است تا ضمن بررسی جنبه های مختلف پویایی معنایی و ساختاری شعر انقلاب (۲۱ اثر از 17 شاعر) آن ها را دسته بندی کرده،  سپس تحلیل کند. مسئله اصلی در این پژوهش آن است که انقلاب اسلامی ایران چگونه توانسته بر پویایی شعر فارسی تاثیری اساسی داشته باشد. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و از نظر شیوه جمع آوری داده ها، کیفی و از نوع تحلیل محتواست. از یافته های تحلیل آن است که پویایی معنایی و ساختاری شعر انقلاب بیشتر در حوزه معنا صورت پذیرفته و مواردی چون پویایی در افعال، پویایی در تصاویر شعری (صورخیال)، پویایی در موسیقی و ریتم، در مراتب بعد قرار دارند.            
            نگرش عرفانی و اساطیری شهرنوش پارسی پور نسبت به زن و جایگاه اجتماعی او براساس رمان زنان بدون مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳                                    
                        77 - 108                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزه عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستان های عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجّه قرار داده اند. شهرنوش پارسی پور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زندگی شخصیت های داستانی می نگرد و جاودانگی در حقیقت را به تصویر می کشد. رمان زنان بدون مردان، از آثار مهم شهرنوش پارسی پور است که با بهره گیری از بن مایه های عرفانی به خلق شخصیت زنان داستان پرداخته است. هدف پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، بررسی نگرش اجتماعی و عرفانی شهرنوش پارسی پور در رابطه با زن و جایگاه اجتماعی او بر اساس رمان زنان بدون مردان، می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر یک از شخصیت های داستان زنان بدون مردان را می توان نماینده قشری از جامعه زنان دانست؛ زنانی که با رسیدن به مرحله خودشناسی و سیر در انفاس خود سعی در شناخت حقیقت وجودی خود دارند و با پاکی درون، در پی جاودانگی و حقیقت هستند.            
            تحلیل غنایی رمان «شب های تهران» بر اساس نظریه جاناتان کالر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱                                    
                        189 - 204                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش درباره رمان و داستان غنایی به عنوان زیر مجموعه ای از ادبیات غنایی، یکی از زمینه های مطالعاتی نوین در نقد داستان محسوب می شود که تاریخچه آن به دهه های اخیر بازمی گردد. برای نخستین بار آیلین بالدشویلر در مقاله ای در سال 1969 از عنوان داستان غنایی برای تعدادی از داستان هایی که واجد ویژگی های غنایی بودند، استفاده کرد؛ از آن پس، پژوهشگران برجسته ای چون رالف فریمن و جاناتان کالر، افق های دید این نوع مطالعه را گسترش دادند و بر غنای آن افزودند؛ در نتیجه امروزه معیارهای دقیق تر و علمی تری برای شناسایی و تحلیل آثار داستانی غنایی وجود دارد. مقاله پیشِ رو، به دنبال بررسی و تحلیل رمان شب های تهران از غزاله علیزاده  برمبنای نظریه  غنایی جاناتان کالر است. جاناتان کالر هر متن غنایی را چه نوع نثر چه شعر، تنها بر اساس یک شاخصه اصلی غنایی می شمارد و آن عنصر عاطفه است و برای این شاخص اصلی، پنج زیرشاخه و مصداق قائل است. در  مطالعه حاضر، این سوال مطرح است که وجود چه عناصر و مولفه هایی در این اثر  باعث شده که یک رمان ِمدرنِ غنایی محسوب شود. نتایج حاکی از آن است که می توان شب های تهران  را یکی از بهترین نمونه های رمان غنایی محسوب کرد؛ زیرا مهمترین ویژگی های داستان و رمان غنایی که در نظریهکالر مطرح شده، مانند: عاطفه غم و اندوه، عاطفه شادی، عاطفه خشم، عاطفه اعجاب و شگفتی و عاطفه عشق و دوستی با کیفیت و کمیّت قابل ملاحظه در این اثر  به کار رفته است.            
            متغیرهای دوگانه تحکیم و انحطاط حکومت از دیدگاه سعدی بر مبنای نظریه هرمنوتیک اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸                                    
                        1 - 34                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سعدی از شاعرانی است که بیش از دیگران دغدغه حکومت داری را بی محابا در شعر خود مطرح کرده است. او در تعامل و تقابل با حاکمان، عوامل متعددی را ارائه کرده است که در تثبیت و تحکیم همچنین انحطاط و سقوط حکومت ها مؤثرند. در این مقاله، با الگوی روش هرمنوتیک اسکینر به بررسی متغیرهای دوگانه استحکام حکومت و انحطاط و سقوط آن در لایه های متن و فرامتنی آثار سعدی و هنجارگریزی او از رسوم رایج و موجود پرداخته ایم تا برداشت دقیقی از مبانی اندیشگی و قصد و نیت مؤلف را از متن به دست آوریم. انجام این تحقیق به روش توصیفی و تحلیل محتوایی و مطالعه هرمنوتیک متن اسکینر بوده است. در این پژوهش به این نتیجه دست یافتیم که سعدی با آشنایی با زمینه های اندیشگی نظری اعم از هنجارهای قرآن و حدیث و هنجارهای اجتماعی قبل از خود، ضمن درک شرایط عملی موجود درباره مسائل سیاسی اجتماعی هنجارگریزی داشته است و به طور متعدد، هم به تصریح و هم به تلویح درباره علل سقوط حاکمان و دلایل تثبیت حکومت ها، راهکارهای عملی را فراروی دولتمردان و امرا قرار داده است.            
            بازتاب جنبش عدالت خواهانه روشنایی در اشعار شاعران معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹                                    
                        327 - 362                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مفهوم عدالت خواهی در ادب فارسی از دیرباز وجود داشته است و با افزایش ظلم، تبعیض و بی عدالتی، در شعر معاصر افغانستان بازتابی گسترده یافته است. پس از اعتراض شهروندان افغانستان به تغییر مسیر برق رسانی با اهداف سیاسی و تبعیض آمیز و شکل گیری «جنبش روشنایی» در 1395 خورشیدی، مجموعه ای از اشعار در این موضوع سروده شد که عدالت خواهی، تبعیض ستیزی و ظلم ستیزی از بارزترین ویژگی های آن به شمار می رود. هدف اصلی این نوشتار، بررسی اشعار عدالت خواهانه در جنبش روشنایی، به منظور دست یابی به دیدگاه و شیوه های پرداخت مضمونی و معنایی است که بر اساس منابع کتابخانه ای و با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است. مبنای کار این پژوهش، سه مجموعه است که در این موضوع منتشر شده اند: «هر روز خون تازه طلب می کند زما»، «آیه های روشنایی» و «فریاد روشنایی». بررسی های انجام شده روی اشعار عدالت خواهانه جنبش روشنایی نشان می دهد که مردم افغانستان در دوره مورد بحث از تبعیض، تعصب، بی عدالتی، محرومیت، ناامنی و بی کفایتی، بی مسئولیتی و کم کاری دولت به ستوه آمده اند و بر این اساس بیداری، اتحاد، برابری، برادری و صلح به عنوان راهکارهای بیرون رفت از اوضاع نابسامان اجتماعی از سوی شاعران طرح شده است.            
            بررسی دو عنصر کیفی نمایش (کشمکش و صحنه) در داستان اسکندر در شاهنامه از حیث اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵                                    
                        13 - 39                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی یکی از دراماتیک ترین داستان ها در مورد زندگی اسکندر است. این داستان از حیث دو عنصر کیفی نمایش یعنی کشمکش ها و صحنه های دراماتیک بسیار حائز اهمیت است، به گونه ای که در بین عناصر کیفی این دو را باید استثنایی بی مانند به حساب آورد. بر این اساس در مقاله پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از تقسیم بندی موجود در کتاب شناخت عوامل نمایش به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کشمکش ها و صحنه های داستان اسکندر برای اقتباس چه ظرفیت ها و تنوعی دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کشمکش های این داستان بسیار متنوع یعنی براساس ماهیت عنصر مخالف از نوع کشمکش های جامعه ضد اجتماع، آدمی ضد آدمی، آدمی ضد طبیعت و آدمی ضد جامعه و آدمی ضد خود است و نیز براساس ماهیت کشمکش از نوع همراه با جهش و حرکت است. صحنه های رزم با ایرانی ها، ازدواج با روشنک، مرگ دارا و آیین تدفین او و ... نیز از صحنه های دراماتیک این روایت است که به دلیل برخورداری از ساختار نمایشی بسیار قابلیت این را دارد که فیلمنامه ای نیز با استفاده از این صحنه ها و کشمکش ها نوشته و فیلمی ساخته شود.            
            تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                نماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی            
            تحلیل کارکرد تعلیمی رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب گلسر در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بر اساس رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب ویلیام گلسر افراد زمانی دست به انتخاب رفتاری می زنند که در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند. یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند. وی معتقد است تمامی رفتارها همیشه در آن لحظه که انتخاب می شوند  بهترین انتخاب فرد  برای ارضای یک یا چند نیاز هستند؛ هر چند ممکن است به علت نیافتن روش های مؤثر دست به انتخاب رفتار ناکارآمد و نامؤثر زده باشد. این نیازهای پنج گانه در ژن های انسان تعبیه شده است و فرد برای ارضای این نیازها تصاویری را در ذهن خود جمع می کند.  تفاوت بین مجموعه این تصاویر یعنی دنیای مطلوب با دنیای ادراکی است که فرد را به سمت رفتارهای کلی سوق می دهد که به هنگام کشمکش و تکاپو و به منظور  رسیدن به خواسته ها توسط سیستم خلاق مغز پیشنهاد می شود. مولوی هفتصد سال پیش در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی مناظره ای بین شیر، نخجیران و خرگوش چیده است که رفتارهای آنها به نظر نگارندگان با تئوری انتخاب گلسر همخوانی دارد. در مقاله حاضر برای اثبات این فرضیه، پس از مقدمه، پیشینه نویسی پژوهش و ذکر چارچوب نظری به تحلیل مصداقی رفتارها پرداخته و در پایان نتیجه گیری شده است که رفتارهایی که به تناسب موقعیت مناظره از حیوانات سر می زند با آموزه های تئوری انتخاب گلسر همخوانی داشته است.              
            تحلیل تطبیقی کنش های سه گانه شخصیت های اساطیری در ساختار روایی «اودیسه هومر» و «داراب نامه طرسوسی» بر مبنای نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱                                    
                        167 - 197                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند با تکیه بر نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش های شخصیت های اساطیری اودیسه هومر و داراب نامه طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش های شخصیت های اساطیری در « داراب نامه » و « اودیسه » تا چه میزان با نظریه کنش های سه گانه دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن ها کدام است؟ یافته ها حاکی از آن است که شخصیت های اصلی این دو اثر؛ یعنی «داراب» و «اسکندر» را می توان با «اولیس» در یک طبقه بندی قرار داد. بررسی کنش های «داراب» و «اولیس» نشان می دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگی های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زاده خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّره ایزدی است. هوشمندی و حیله گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته می شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت ها از جمله «طمروسیه» و «بوران دخت» با «پنلوپ» نیز با تفاوت های جزیی مظهر «پاکدامنی» هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد.            
            رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.            
            بازتاب آموزه های تعلیمی در آیینه اشعار تقی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تقی دانش از شاعران و ادبای اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی است که در جای جای دیوان اشعارش به بیان آموزه های تعلیمی (اخلاقی، عرفانی و مذهبی) پرداخته است. دانش با بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث و اقوال بزرگان دینی و با استفاده از امثال و حکم عربی و فارسی و تمثیل، بهترین آموزه های تعلیمی را در آیینه اشعارش بازتاب داده است. هدف از این پژوهش، بررسی آموزه های تعلیمی در اشعار تقی دانش، در محدوده قصاید و غزلیات و قطعات بوده است. این پژوهش، درپی پاسخ به این سؤال است که «تقی دانش در اشعار خویش با استفاده از چه شیوه هایی آموزه های تعلیمی، (اخلاقی، عرفانی و مذهبی دینی) را بیان کرده است؟». در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آموزه های تعلیمی دانش، در کل قصاید و غزلیات و قطعات دیوانش بررسی شده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که دانش با تأثیر از پیشینیان، آموزه های تعلیمی را به صورت های گوناگون و در سطحی گسترده، در دیوان خود انعکاس داده است.                
            جایگاه تحلیل گفتمان مبتنی بر مقاومت در کتاب خاطرات «دا» براساس نظریه تحلیل گفتمان ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸                                    
                        231 - 273                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تحلیل انتقادی گفتمان، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است توجه می کند و به دو رویکرد اجتماعی و زبان شناختی اشاره دارد. در رویکرد اجتماعی به گفتمان، بافت موقعیتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می گردد.
خاطرات و وقایع دوران دفاع مقدّس، نقشی برجسته در شناساندن آن دوران به نسل امروز و الگوسازی ازآن ایفا می کنند. کتاب «دا» جزء خاطرات دفاع مقدس است که حسینی، مقاومت و جان فشانی های مردم ایران را در مقابل تجاوز رژیم بعثی عراق مورد بحث قرار داده است. راوی خاطرات جنگ را با محوریت نقش زن و نگاه و بینش او به جنگ روایت می کند. هدف از نگارش این مقاله، بازتاب گفتمان مقاومت در رمان «دا» با تکیه بر تحلیل گفتمان ون دایک است. این کتاب با استفاده از روش کیفی بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داده کتاب دا گفتمان ارزشی، حماسی و عاطفی جنگ را باز می نمایاند و تحت تأثیر مؤلفه های مختلف گفتمان مقاومت است. موضوع اصلی این گفتمان فراخوانی است به پاسداشت ارزش های اسلامی که ایدئولوژی نویسنده را نشان می دهد و مبین میزان پایبندی نویسنده به ادعاهایش در محور گفتمان مقاومت است.            
            دلگشا نامه را کدام «آزاد» سروده بود؟ (تحلیل و اثبات سرایش دلگشا نامه توسط آزادکشمیری در تطبیق با تنها «تکمله رسمی» حمله حیدری باذل مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶                                    
                        287 - 315                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                دلگشانامه، نام حماسه ای منظوم متعلّق به دوره گورکانی در خون خواهی مختار پس از شهادت امام حسین(ع) است. این اثر چنان که در خود ابیات اشاره شده است، سروده فردی به نام آزاد است؛ اما عدم وجود تصریح منابع در ذکر هویت سراینده و برخی ابهامات باعث شده که این منظومه به محمّدعلی آزادکشمیری، میرزاارجمند آزادکشمیری ، آزاد بلگرامی و یا محمّدصادق آزادکشمیری نسبت داده شود. در این جستار، برخلاف منابع دیگر، برای اثبات هویت سراینده از خود متن اشعار و به ویژه تطبیق منظومه با دیگر منظومه حماسی دینی سروده آزاد کشمیری، حمله حیدری استفاده کنیم که تنها تکمله رسمی حمله باذل مشهدی بوده، به خواست خاندان باذل سروده شده است. اقرار شاعر به سرودن دلگشانامه در این منظومه و تناسب های سبکی دو منظومه، دلایل این جستار برای اثبات هویت سراینده بوده است. هم چنین این جستار درباره اظهار انتساب شاعر به طهران در یکی از ابیات منظومه، با ذکر مستنداتی این فرضیه را طرح کرده که این شاعر شاخص حماسه سرای سبک هندی، اصالت خود را نه به طهران ری که به طهران اصفهان (تیران) نسبت داده، یا دودمانش اصفهانی بوده، یا به علت آرزوی بازگشت به پایتخت ایران و مرکز تحولات ادبی عصر این ادعا را کرده است.            
            ساختار و مضامین لیلو(لالایی) های بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲                                    
                        ۱۳۰-۹۷                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                لالایی ها نوعی از ترانه های مهم در ادبیات عامه هر قومی به شمار می آیند که سینه به سینه از نسل های گذشته به امروز رسیده اند. در بلوچی به این نوع ترانه ها «لیلو» یا «لولی» می گویند. در جستار پیش رو به بررسی لیلوها در زبان بلوچی پرداخته ایم و هدف از این تحقیق، معرفی این اشعار عامه و تحلیل آن ها از دو منظر ساختار و درون مایه است. نگارنده با گردآوری مهم ترین لالایی های رایج در بلوچستان، ضمن معرفی این گونه سروده ها، نخست به بررسی وزن، قالب، قافیه و ردیف و سپس به تحلیل مهم ترین مضامین و کارکردها و پیوند آن ها با زندگی اجتماعی، مفاهیم دینی، وضعیت زندگی و باورهای گویشوران بلوچی پرداخته است. قالب همه لیلوها، «بلوچیِ سنتی» است و از نظر وزن غالباً عروضی و در بحر قریب هستند. برخی از مضامین به کاررفته در آن ها عبارت اند از: بیان آرزوهای مادر برای فرزند، دعا برای بچه، آرام بخشی، کم کردن بی قراری های کودک، تشویق به شادی و نوازشگری کودک، جنگ در برابر دشمن، تشبیه کودک به قهرمانان قومی، بیان نوع خوراک کودک، داماد گرفتن با مهریه سنگین، مهمان نوازی و دعا برای مادران بی اولاد که بچه دار شوند. شیوه بررسی در این مقاله، مطالعات میدانی و روش توصیفی تحلیلی براساس شصت لالایی است. تاکنون درباره تحلیل ساختاری و محتوایی لالایی های بلوچی پژوهشی انجام نشده است. بنابراین انجام پژوهش برای شناخت این بخشِ ناشناخته از ادبیات عامه مردم بلوچستان ضروری به نظر می رسد.            
            بررسی ساختار قدرت و مقاومت در رمان سووشون سیمین دانشور براساس نظریه قصه گویی، باورپذیری و آسیب پذیری آلن سینفیلد(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹                                    
                        1 - 36                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                رمان سووشون اثر سیمین دانشور از مهم ترین آثار داستانی معاصر است و داستانی که در رمان به آن پرداخته می شود به دوره مهمی از تاریخ ایران یعنی جنگ جهانی دوم اشاره دارد. در این برهه از تاریخ، ایران به وسیله انگلیسی ها و روس ها اشغال می شود و به خاطر این اشغال، مردم زیادی از گرسنگی و بیماری از بین می روند. این مطالعه از مفهوم قصه گویی، باورپذیری و آسیب پذیری ایدئولوژی که به وسیله آلن سینفیلد، نظریه پرداز مطالعات فرهنگی، مطرح شده سود می برد که به بحث مبارزه و پایداری در برابر نظام قدرت و سلطه می پردازد؛ همچنین به وضعیت استثنائی و انسان مقدس که به وسیله آگامبن مطرح شده نیز برای تبیین شرایط ایران در آن دوره اشاره شده است. پس، اشغالگران برای اینکه حضور خود را توجیه کنند باید داستان و قصه مناسبی در این باب طرح کنند که آنقدر منطقی باشد که عموم مردم آن را قبول کنند و باور داشته باشند. انگلیسی ها از اسطوره های ایرانی استفاده می کنند و با تفکر استعماری خود ادغام می کنند تا حضور خود در ایران را برای مبارزه با هیتلر و فاشیسم به مردم بباورانند؛ اما آسیب پذیری این طرح نظام قدرت و ایدئولوژی در استفاده از همان اسطوره های ایرانی است و زری، شخصیت اصلی داستان، مرگ شوهرش یوسف را تبدیل به مراسم و آیین سیاوشان و سوگ سیاوش می کند و بدین ترتیب مردم را برای مبارزه با استعمار همراه می کند.            
            سنگ و کوه در اساطیر و «خسرو و شیرین» نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶                                    
                        86 - 100                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                کهن الکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بن مایه چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهن الگوی سنگ و کوه در اساطیر و در «خسرو و شیرین» نظامی و به شیوه توصیفی- تحلیلی به چگونگی کاربرد آن ها می پردازد. مثال هایی از «خسرو و شیرین» نظامی با بررسی ریشه اساطیری آن مطرح می گردد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات برگه نویسی از منابع کتابخانه ای است. در این پژوهش مشخص شد که بسامد استفاده از واژه سنگ و کوه در منظومه «خسرو و شیرین» زیاد است. در این داستان واژه سنگ کاربرد فراوان و کلیدی دارد؛ هم در ساخت آرایه های ادبی و هم در بخش های مختلف. بررسی و تحلیل نقش اسطوره ای قهرمانان اصلی این داستان نیز بدون در نظر گرفتن دو عنصر سنگ و کوه کامل نیست؛ تولد رازآمیز شبدیز، زندگی شیرین در بنایی از سنگ با دسیسه زنان قصر خسرو، سنگ تراشی فرهاد برای ایجاد جوی شیر و رساندن نوشیدنی مطلوب شیرین به او و کندن کوه در عشق شیرین از این موارد است که جنبه اساطیری دارد.