فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
رنگ و جلوه های روان شناختی و فراروان شناختی آن در هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر نظامی، زنده و رنگارنگ است؛ ترکیبی از رنگ های لطیف و زیبا. نظامی، از توصیف نقش و نگارهای زیبا و تصاویر پر زرق و برق لذّت می برد و مانند نقّاشی چیره دست که با روح رنگ آشناست، با دقّت و صحّت، طرح خام ذهن را با قلم موی بیان رنگ آمیزی می کند و از این ترکیبِ هنرمندانه، نقشی روح نواز و ماندگار رقم می زند. رنگ ها، در شرایط متفاوت با القای حالات روانی خاص مانند آرامش یا اضطراب، تأثیر ویژه ای بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی افراد خواهند داشت.نقش رنگ در هنر نیز انکارناپذیر است. روان شناسی امروز در زمینه نقش رنگ در ذهن و زندگی انسان به حقایقی دست یافته که ردّ پای آن را در کلام نظامی به روشنی می توان دید. از سوی دیگر، کشف هاله های رنگین الکترومغناطیسی انرژی در اطراف بدن و جزییات مربوط به آن ها، از دست یافته های نوین دانش فراروان شناسی است که از زوایای گوناگون روان شناختی و غیرروان شناختی انطباق درخور توجّهی با هفت پیکر نظامی دارد. بنا بر آن چه خواهیم خواند، گزافه نیست اگر بگوییم شاعر نقش پرداز گنجه، حقیقت رنگ را درک کرده، هویّت آن را می شناسد و نه از سر تصادف، بلکه در کمال دقّت نظر و هوشیاری، نقش شعر خود را رنگ آمیزی می کند. پژوهش پیش رو بر همین اساس به طور مختصر به تفسیر جنبه های روان شناختی و فراروان شناختی هفت پیکر می پردازد.
معناشناسی مضمون «عشق» در سروده های میرزاده عشقی و نقش آن در بیان مضامین سیاسی- اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
91 - 102
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه و وقایعی که به دنبال داشت، تحولی وسیع در سطح جامعه ایران به وجود آورد. در نتیجه اشخاص بزرگی در سطوح مختلف، تحت تأثیر این تحولات فعالیت داشتند و برخی نیز آثاری از خود به جای گذاشتند. در عرصه ادبیات، شخصیت های برجسته ای همگام با دیگر اقشار جامعه در جهت آن تحول نوین حرکت کردند. میرزاده عشقی نیز یکی از کسانی است که پس از کودتای 1229 به مخالفت با خاندان قاجار و استبداد بیرونی و درونی پرداخت. او با انتشار روزنامه « قرن بیستم » مبارزاتش را گسترش داد و سرانجام جانش را بر سر این راه گذاشت. عشقی را می توان یکی از پیشگامان تجدد در دو سطح سیاست و ادبیات به شمار آورد. در اشعار عشقی مضامین نوینی چون وطن خواهی، بیدادستیزی، اشاره به تجدد و... وجود دارد؛ اما یکی از مضامینی که شاید به اندازه مضامین سیاسی- اجتماعی در شعر او، برجسته نباشد، مضمون «عشق» است. هر چند حجم این اشعار در مقابل اشعار سیاسی او، کمتر است؛ اما از جهاتی همچون: نوستالژی در عشق، نگاه به زن، نوآوری در طرح مضامین عاشقانه و... برجسته است. از سوی دیگر ردپایی از «عشق» در اشعار سیاسی- اجتماعی عشقی دیده می شود که به نظر می رسد نخستین نواهایی باشد که عشق و سیاست را به یکدیگر پیوند می زند. عشقی تعدادی از اشعار سیاسی- اجتماعی خود را در پیوند با عشق و یا در طرحی عاشقانه و رمانتیک ارائه کرده است. این پیوند میان عشق و سیاست که مانع از ملالت و دلزدگی اشعار سیاسی- اجتماعی او شده، بر تأثیر کلام نیز افزوده است و شعر او را از سروده های شاعرانی که شعرشان بیشتر شبیه به یک مرام نامه سیاسی اجتماعی است، ممتاز کرده است. این پیوند، در اشعار وطنی شاعر برجسته تر از سروده های دیگر اوست تا جایی که «وطن» را به عنوان معشوقِ اول عشقی به نمایش می گذارد.
بررسی و تحلیل منظومه گربه و موش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بررسی و تحلیل گربه و موش الماس خان کندولهای شاعر هورامی زبان در پی شناساندن یکی از سرودههای ارزشمند ادبیات هورامی و در شمار آثار زیبای ادبیات ایرانی است که همه زبان های ایران زمین را در بر می گیرد. سروده داستانی گربه و موش در روزگار افشاریان و به زبان طنز اجتماعی و سیاسی سروده شده است. از این سروده سه دست نویس موجود است که هیچ کدام تا کنون به چاپ نرسیده است. این متن از نوع ادبی موش و گربه هاست که پیشینه ای کهن در ادبیات ایرانی و فارسی دارد. گربه و موش از دو سو با ادبیات فارسی گره خورده و نشانِ ادبیات ایرانی خود را هویدا کرده است: داستان پندآموز و نمادین از زبان جانوران و درونمایه بی وفایی این سپنجی سرای. در این مقاله به شیوه ای توصیفی به معرفی سراینده اثر، نسخه های خطی منظومه و نقد و تحلیل سازمایه های اثر (درونمایه، ساختار و روایت، شخصیت و شخصیت پردازی، صحنه پردازی و توصیف، گفتگو و زبان، نقد و طنز) پرداخته شده است.
بررسی مآخذ برخی از اندرزهای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به اندرز و اندرزگویی در ایران قدمتی به درازای تاریخ دارد، به طوری که در میان قدیمی ترین آثار باقی مانده از ایران باستان، می توان شاهد حضور پندها و اندرزها بود.
این سنّت در دوران اسلامی ادامه یافته و به موجودیت خود تا روزگار ما نیز ادامه داده است و در این مسیر تقریباً طولانی، بسیاری از ادیبان و بزرگان ایرانی بدان روی آورده و در این زمینه آثاری گرانقدر از خود به یادگار نهاده اند.
یکی از بزرگترین شاعران ادبیات فارسی که به مقوله پند و اندرز توجّه خاصی داشته، ابوالقاسم فردوسی است، وی در شاهنامه برای پند و اندرز جایگاه ویژه ای قائل شده و ابیات شیوا و پر مغز فراوانی را در این زمینه از خود به یادگار نهاده است که از دیرباز مورد استقبال عامه مردم قرار گرفته اند، و این البته جدای از اندرزهای بی شماری است که در متن داستان های شاهنامه وجود دارد و از زبان شخصیت ها بیان می شوند.
این تحقیق بیش از هر چیز دیگری می کوشد تا آبشخورهای فکری پاره ای از اندرزهای شاهنامه را بر ما معلوم گرداند و در این راستا شماری از کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان، جاویدان خرد، پندنامه ی بزرگمهر و اشعار چند شاعر ماقبل فردوسی همچون رودکی به عنوان منابع تأثیرگذار بر اندرزهای شاهنامه معرفی شده اند.
برخی روایات نقالی و شفاهی در ملحقات نسخ و چاپ های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قراین و شواهدِ موجود در برخی منابع نشان می دهد که احتمالاً در سده های ششم و هفتمِ هجری روایتهای شفاهی و نقّالی از بعضی داستانهای شاهنامه وجود داشته است. بر این اساس و به استنادِ گستردگیِ روایات نقّالی با موضوع ملّی و پهلوانی در سنّت داستانیِ ایران- که بخشی به صورت مکتوب به دست ما رسیده و بهری دیگر به اقتضای ماهیّتِ شفاهی فراموش شده است- در این مقاله این فرضیّه محتمل و درخورِ بررسی مطرح شده که شاید مأخذِ شماری از ابیات، قطعات و روایاتِ الحاقی در نسخ و چاپهای شاهنامه، میراثِ ادبِ شفاهی- مردمی بوده است و کاتبان، مالکان یا خوانندگانِ بعضی دست نویسها آنها را از گزارشهایِ شفاهیِ نقّالان شنیده و پس از نظم در قالب قطعاتِ کوتاه و بلند بر متن یا حاشیه نسخ افزوده اند. نگارنده با تحقیق در زیرنویسهای شاهنامه تصحیح دکتر خالقی مطلق و همکارانشان، متن و حواشیِ نسخه های سن ژوزف، سعدلو، حاشیه ظفرنامه، متن و ملحقاتِ چاپهای مسکو، بروخیم، دکتر دبیرسیاقی و بعضی چاپهای سنگی و دست نویسهای متأخّر، بیست و شش داستان و قطعه الحاقی را با توجّه به قراینی مانند نبودن پیشینه ای از آن روایتها در منابعِ ادبی و تاریخیِ کهن، وجود گزارش/ گزارشهایی از آنها در طومارهای نقّالی و داستانهای شفاهی- مردمی، داشتنِ عناصر و ساختارِ روایات نقّالی و... به احتمال از داستانهای مایه گرفته از روایتهای نقّالی و شفاهی معرّفی کرده که به صورت منظوم در دست نویسها و چاپهای شاهنامه حفظ شده است
شعر غنایی و عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی که موضوع اصلی آن بیان عواطف و احساسات لطیف انسانی است همه غزل ها و غزلواره ها و منظومه های عاشقانه اعم از عرفانی و غیر عرفانی را شامل می شود، از آنجا که بزرگترین بخش ادبیات غنایی را اشعار عرفانی تشکیل می دهد، در این مقاله بحث اصلی پیرامون شعر عاشقانه است و بدان دلیل که مهمترین نقش در شعر به طور عموم و شعر عرفانی به طور خاص بر عهده قوه خیال و تخیل است و حل بسیاری از غوامض اشعار عارفانه موکول به شناخت درست خیال و میدان عمل آن است در این بحث سخن ما درباره خیال و تخیل و مراتب و کارکرد آن در شعر عرفانی است و رویکرد اصلی به آراء و نظریات اهل عرفان درباره ماهیت و وظیفه خیال و گستره دامنه آن به عنوان عنصر اصلی آفرینش هنری بویژه شعر عرفانی است.
بررسی منشأ و ویژگی های تساهل عرفانی در مثنوی معنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تساهل به مثابه یکی از مهمترین دیدگاه های تاریخ اندیشه بشری بر آزادی ادیان و مذاهب تأکید می ورزد و در عرفان ایرانی – اسلامی یکی از موضوع های محوری است. این مقاله کوشیده است که به تبیین تساهل بپردازد و با تکیه بر متن مثنوی معنوی، منشأ و ویژگی های تساهل را در نظام فکری مولوی بنمایاند. دو نظریه «وحدت موجود» و «تجلی و ظهور» منشأ فکری تساهل عرفانی مولوی است. او با بهره گیری از این دو نظریه کوشش دارد که در هستی به انسان مقامی والا دهد و در دفاع از آزادی عقیده، همه مذاهب و ادیان را به رسمیت شناسند. بنابراین کثرت گرایی دینی، رستگاری پیروان همه مذاهب، رهایی از اَنانیّت، باطنی گرایی، نسبی گرایی و تأکید بر اخلاق عملی از ویژگی های تساهل در منظومه مثنوی معنوی است.
ملاحظاتی درباره منظومه بهمن نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهمن نامه متنی حماسی در سرگذشت بهمن پسر اسفندیار است. دکتر عفیفی مصحَّح این منظومه نام شاعر آن را ایران شاه بن ابی الخیر ضبط کرده است و دکتر متینی مصحَّح کوش نامه- منظومه ای دیگر از این شاعر- نام او را با دلایلی ایران شان بن ابی الخیر درست دانسته است. تاریخ دقیق نظم بهمن نامه نیز روشن نیست و پژوهش گران گفته اند که در قرن پنجم - اواخر قرن پنجم و یا اوایل قرن ششم - به نظم درآمده است. بنابراین هنوز دربارة نام درست شاعر و زمان دقیق نظم بهمن نامه شکّ و تردیدهایی وجود دارد. در این مقاله پس از وارسی حوادثی که گویندة بهمن نامه در دیباچه منظومه از آن ها یاد کرده است و نیز با نگریستن به دست نویس های مجمل التّواریخ و القصص که نخستین بار از گویندة منظومه در آن ذکری رفته، با دلایلی اثبات شده است که نظم بهمن نامه کمی پیش از 10 ذی حجّة 495 به پایان رسیده بوده است و پس از گرشاسب نامه کهن ترین متن حماسی ملّی ایران بشمار می رود. نام ایران شان هم به رغم غرابت آن از اصالت برخوردار است و آن گاه دربارة فقه اللغه و معنای ایران شان و نمونه هایی دیگر از نام های مشابه آن بحث شده است.
بررسی ضربان های گفت وگویی و کارکردهای نمایشی آن در چهار نمایش نامه از محمد یعقوبی (با رویکردی به راهکارهای زبان بنیاد پل کاستانیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضربان های گفت وگویی، به عنوان بنیادی ترین واحدهای قابل تشخیص کنش های زبانی، بخش عمده ای از یک متن نمایشی را تشکیل می دهند. در مقالة حاضر، قصد داریم با مطالعه ویژگی های این تمهیدات زبانی، پاسخی برای سؤال اصلی خود، مبنی بر نحوة عملکرد آن ها در توسعة سبک نمایش نامه نویسی تجربی محمد یعقوبی، بیابیم. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از مطالعات زبان و سبک شناسی درام «پُل کاستانیو» و «ویمالا هرمان» است. روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی و نمونه کاوی است و با بررسی مستقیم متون، امکان تحلیل کیفی نمونه های مطالعاتی، به کمک شاخص های عملیاتی تعریف شده مهیا شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در سبک تجربه گرایانة نمایش نامه های یعقوبی، توجه عمده ای به زبان و کارکردهای متنوع دلالتگرهای زبانی شده است. او با بهره گیری از تمهیدات متفاوتی در نگارش گفت وگو، ضربان های گفت وگویی را در سطوح گسترده ای از دلالت های زبانی و فرازبانی به کار برده و از آن ها به عنوان عاملی برای «تأکید»، «تعلیق»، «انقطاع» و «تأثیر» بر شیوه های پایان بندی آثار خود استفاده کرده است؛ با این تفاوت که رفته رفته، کارکرد و نحوه به کارگیری این تمهیدات زبانی مشخص تر و با مضمون اثر نیز همسازتر شده اند.
تبارشناسی ادبیات تعلیمی (نگاهی به چرایی شکل گیری و گسترش ادبیات تعلیمی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی و زبان آن در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار بوده، آثار فراوانی از ادبیات سنتی فارسی با مضمون پند و اندرز به دست ما رسیده است. این سابقه و وجود شواهد فراوان به اندازه ای است که می توان ادبیات تعلیمی را یک نوع ادبی مستقل که گویا ویژه ایرانیان است به شمار آورد. با این حال در عصر مشروطه این نوع ادبی با انتقادات فراوانی روبه رو گردید و اندک اندک به حاشیه رانده شد؛ دلیل این گسترش در دوره پیشامدرن و سپس به حاشیه رفتن آن در دوره مدرن را باید در نوع حکومت ایرانیان و ساختار طبقاتی جامعه ایران تا عصر مشروطه و تحولاتی جست وجو کرد که در این دوره در ایران اتفاق افتاد.
حکومت استبدادی بر بنیاد ترس تثبیت می شود؛ ترسی که اگر زبان خیرخواهانی چون سعدی، نظام الملک و… را الکن نسازد، سبب می شود که آنها با احتیاط و با زبان اندرز سخن بگویند. همچنین یک جامعه سلسله مراتبی که در آن همواره عده ای برتر از دیگران قرار دارند، زبان پند و نصیحت را ناگزیر می سازد؛ چرا که در این فضا بالادستان که همواره خود را داناتر از دیگران می دانند، به خود جرأت می دهند با امر و نهی های مستقیم زیردستان خود را ارشاد نمایند و درستی و نادرستی امور را به آنها بیاموزند. با فرا رسیدن مشروطه که به حکومت استبدادی و نظام سلسله مراتبی پایان داد، زمینه برای گسترش و پذیرش ادبیات تعلیمی نیز پایان گرفت و این نوع ادبی به حاشیه رفت.
بررسی نماد در دیوان ناصرخسرو
حوزههای تخصصی:
اشعار ناصرخسرو از جنبه های گوناگون قابل بررسی است و هدف در این پژوهش، بررسی نماد در شعر این شاعر است. ابتدا نمادهای به کار رفته در دیوان وی، از جهت خاستگاه بررسی و سپس انسانی یا فرارونده بودن آ ن ها مشخص شده است. نمادهای به کار رفته در دیوان ناصرخسرو، از نوع نمادهای انسانی هستند و خاستگاه آن ها طبیعت (درختان) و جاندارانی مانند پرندگان و حیوانات، شخصیت های تاریخی و مذهبی، موجودات افسانه ای و اسطوره ای و صور فلکی است. ناصرخسرو برای بیان مفاهیم سیاسی و دینی، از زبان نمادین استفاده کرده وگذشته از باطنی گرایی، برجسته کردن موضوع، نقش مهمی در استفاده از زبان نمادین در شعر وی دارد.
زبان و فرهنگ عامیانه در اشعار حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جمله آنها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همه ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به عنوان گونه ای زبان زیرِمعیار دربردارنده عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در شعر شاعران معاصر نمود یافته است. حمید مصدق از جمله شاعران نوگرای معاصر، به پیروی از نیما، به مقدار قابل توجهی، از عناصر زبان عامیانه در اشعارش بهره برده است. کاربرد اشکال مختلف عناصر زبان عامیانه در شعر مصدق گذشته از آنکه موجب تشخص زبان شعر وی شده، روانی و سادگی کلام او را نیز به همراه داشته است. زبان و فرهنگ عامیانه به کاررفته در دفاتر شش گانه مصدق را می توان در هفت گروه تقسیم کرد: 1- واژگان عامیانه، 2- واژگان رایج و محاوره ای 3- کنایه و مثل 4- تلفظهای عامیانه 5- تلمیح به قصه های عامیانه 6- باورها و رسوم عامیانه 7- واژگان محلی. بسامد موارد مذکور در دفاتر مصدق یکسان نیست. این عناصر در دو دفتر «درفش کاویان» و «آبی خاکستری سیاه» بسیار اندک است، فضای حماسی حاکم بر این دو دفتر را می توان از جمله عوامل کاهش این عناصر دانست؛ از سویی دیگر تغزل و عشقی صمیمی، ملموس و زمینی محتوای اغلب اشعار مصدق در چهار دفتر «سالهای صبوری»، «شیر سرخ»، «در رهگذار باد» و «از جدایی ها» را تشکیل می دهد و این امر به کاربرد زبانی آشنا همراه با بهره بردن از عناصر زبان عامیانه انجامیده است.
کارکردهای تعلیمی اسطوره در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های اخلاقی و تعلیمی یکی از گسترده ترین مفاهیم و مقاصد شعر فارسی است و شاعران برای تأیید، تثبیت و پروراندن این آموزه ها از پشتوانه های مختلفی بهره برده اند. هدف این مقاله بررسی کارکردهای تعلیمی باورهای اسطوره ای در مثنوی معنوی است که در دو حوزه باورها و موجودات اسطوره ای، چگونگی بهره گیری مولوی از آن ها و ویژگی ها و نحوه کاربردشان در راستای ادبیات تعلیمی بررسی شده است. در مثنوی مولوی، عرصه اسطوره در راستای مقاصد تعلیمی و اخلاقی بسیار گسترده است. مولوی از ویژگی های رفتارها و باورهای اسطوره ای مانند جادو و انواع آن، کوبیدن بر طبل هنگام ماه گرفتگی و... برای تبیین گزاره هایی مانند نکوهش نفس و دنیادوستی و پرهیز از فریب خوردن از آن ها و بیدار شدن از خواب غفلت استفاده کرده است. در حوزه موجودات اسطوره ای نیز جن و پری و غول از پربسامدترین موجودات در مثنوی محسوب می شوند که مولوی از آن ها نیز در راستای اهداف تعلیمی و برای بیان گزاره های اخلاقی مانند اعتماد نکردن به هر چیز و دعوت به هوشیاری و ضرورت تقویت بینش درونی بهره گرفته است. بهره برداری تعلیمی از اسطوره ها علاوه بر عمق و ژرفا بخشیدن به این اثر، آن را از یکنواختی موجود در متون اخلاقی و تعلیمی نجات می دهد. ذهنیت تعلیمی مولوی توانسته است که از این حوزه فکری بشر در راستای مقاصد تعلیمی با خلاقیت و مهارت بهره ببرد.
نقد و بررسی تطبیقی کارکرد نمادین شیر و گاو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی برای بیان مفاهیم در طی زمان ها و قرون شکل گرفته و در تفکرات و رؤیاهای نژادهای مختلف جای گرفته است و درفراسوی مرزهای ارتباطی جای دارد. نماد، اندیشه را برمی انگیزد و انسان را به گسترة اندیشه بدون گفتار رهنمون می کند. تاریخ نماد نشان می دهد که هر چیز می تواند ارزش نمادین پیدا کند، مانند مظاهر طبیعت (سنگ ها، گیاهان، جانوران، کوه ها و دره ها، خورشید و ماه، باد، آب، آتش) یا حتی اشکال مجرد (اعداد، مثلث، مربع و دایره). در حقیقت همه جهان یک نماد بالقوه است. انسان با تمایلی که به آفرینش نمادها دارد، اشیاء و اشکال و جانوران را به نماد تبدیل می کند؛ به این وسیله اهمیت روان شناسی بسزایی به آنها می دهد و آنها را در هنر بصری خود بیان می کند(لایافه، 1352: 364). شیر و گاو از جملة حیواناتی هستند که در فرهنگ های مختلف کارکردهای نمادین دارند. بررسی منشأ و نوع این کارکردهای نمادین نه تنها در شناخت هرچه بیشتر تمدن ها و فرهنگ ها مؤثر خواهد بود، بلکه سیر فکری مشترک آنها را نیز نشان خواهد داد. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی کارکردهای نمادین شیر و گاو در تمدن های متعدد می پردازیم و عناصر مشترک و وجوه اختلاف آنها را از نظر نمادشناسی تبیین می کنیم.