طنز یکی از انواع شیوه های بیان است؛ شیوه ای هنری و اثرگذار در بیان و انتقال انواع مضامین. کاربرد طنز به شیوه ها و مقاصد مختلف در انواع آثار هنری به کار گرفته می شود. مقالات شمس تبریزیدر شمار متونی است که این شیوة بیان در آن سهمی برجسته دارد. با توجه شخصیت شمس و کارکردی که طنز در انتقال مؤثر آموزه های حکمی و معرفتی دارد، این نکته قابل انتظار است. بر اساس مطالعة پیش رو می توان گفت طنز در مقالات، شیوه ای برجسته در بیان است که به شکلی گسترده و در انواع اشکال آن با توجه به انواع طنز در مباحث نقد ادبی امروز به کار گرفته شده است؛ طنز واژگانی، طنز مفهومی و طنز روایی انواعی مهم از طنزهایی به کار رفته در مقالات است. علاوه بر این، زبان شمس در مقالاتبا نازکی خاصی همراه است به طوری که می توان گفت سایه ای از طنز بر سراسر مقالاتوجود دارد و لحن شمس به طور کلی صبغة طنزآمیز دارد. طنزی که علاوه بر ذهن وقاد و زبان پرورده شمس، برخاسته از اندیشه های حکیمانه و فرزانه منشی شمس است.
طنز و شوخ طبعی در دنیای ادبیات و فولکلور جایگاه ویژهای دارد و بسیاری از دانشمندان به پژوهش درباره آن پرداختهاند. لطیفهگویی بخش مهمی از ادبیات با شکل و محتوای خاص زمان و مکان خود است که در واقع آیینه تمام نمای بسیاری از رویدادهای زمان خویش است
بیان انتقادهای تلخ به گونهای شیرین، عفیف و منصفانه، زمانی رشد مییابد که اعتقادی به اصلاح جامعه از درون به صورت دوجانبه (فرهیختگان و مدیریت کلان جامعه) وجودداشته باشد.
"مقالة حاضر ترجمهای است از پژوهش میدانی فیلیپ تگ در زمینة موسیقیشناسی قومی.
این پژوهش با انتخاب و پخش 10 قطعه موسیقی فیلم (بدون تصویر) برای پاسخگویان سوئدی، نروژی و امریکایی، انجام شده است و هدف آن بررسی میزان انطباق مفاهیم تداعیشده توسط پاسخگویان با مفاهیم مورد نظر فیلمهای مزبور بوده است.
نویسنده در نهایت به این نتیجه میرسد که، موسیقی میتواند بر تجربة دیداری و شنیداری مخاطب اثر بگذارد. یعنی مفاهیمی غیر از آنچه در واقعیت میبیند به او القا کند. زیرا تماشای یک تجربه هنگامی که با موسیقی مناسبی درآمیخته میشود، تأثیر کاملاً متفاوتی، بر نمادهای دیداری یا شنیداری ما میگذارد.
موسیقی مخاطب را بر آن میدارد که دربارة دیگر انسانها، مکانها، فعالیتها و اشیاء بهگونهای دیگر بیندیشد.
موسیقی، عقاید، نگرشها و احساسهای یک جامعه را دربارة عشق، نفرت، سوءظن، حسادت، قدرت و ضعف به سایر جوامع منتقل میکند. بنابراین به جای بررسی قومشناسانة موسیقیها باید موسیقیشناسی اقوام را دریافت.
"