ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
۲۱۴۶.

تحلیل ژرف ساخت مجموعه داستان کتاب ویران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختار پسامدرن تکرار براندازی زمان ابوتراب خسروی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی پست مدرنیسم
تعداد بازدید : ۲۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۵۷۷
کتاب ویران آخرین مجموعه داستان ابوتراب خسروی است و نشان می دهد نویسنده همچنان در پی فضا و شگردهای تازه و تکمیلی در داستان نویسی است. سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد می کند، سبب پیچیدگی داستان های این مجموعه شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه ها و تقابل دوگانه ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف ساخت داستان ها پرداخته ایم. ژرف ساخت داستان ها، مقابله با زمان به منظور براندازی یا بی اعتبار کردن آن است که با روش ها و موضوعاتی چون تداوم نسل، آموزش، تکرار حادثه در تابلو و آلبوم، تکرار زندگی و مرگ در قالب بازی، خاطره در خاطره آوردن و بازسازی زندگی در ذهن، پایدار ساختن عشق با کشاندن آن به کتابت، روی آوردن به فال گو و کف بین، و با ترکیب ویرانی و آبادسازی در قالب کلمات، به تکرار و چرخه ای کردن حوادث برای نیل به بی اعتبار ساختن زمان یا تفوق بر تجلی های آن می پردازد.
۲۱۴۸.

تعبیرپذیری واژه سخن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی واژه سخن تعبیر پذیری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
تعداد بازدید : ۱۲۱۴ تعداد دانلود : ۷۷۴
شیوه به کارگیری زبان در شاهنامه فردوسی همچون آثار دیگر بزرگان ادب فارسی، شیوه ای خلّاقانه و در عین حال منحصر به فرد است. نمونه ای از این خلّاقیت هنگام استفاده از واژه سخن روی می نماید. فردوسی بدون مقید ماندن به کاربرد های متداول این واژه در روزگار وی، قابلیت خاص واژه یاد شده را دریافته است و در درون منظومه هنری خود ظرفیت تعبیریِ بسیار فراخی بدان بخشیده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا به منظور تبیین این ویژگی از سروده فردوسی، با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی سی و شش تعبیر برای واژه سخن ارائه دهد و توجه خوانندگان را به گستره مفهومیِ یکی از واژه های حماسه ملی ایران و بازشناسی ظرفیت های آن معطوف سازد. برجسته سازیِ جایگاه واژه سخن در نظام زبانی فرزانه توس که امکان تعبیرپذیری متن را فراهم می آورد و نیز بازنمایی سبک شخصی وی در به کارگیری این واژه که گاه دریافت مفهوم آن را بر عهده مخاطب می نهد و گاه شخصاً به تعبیر آن می پردازد، از اهداف دیگر شکل گیری این پژوهش است.
۲۱۵۰.

”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابراهیم گلستان ساختار خرد ساختار کلان داستان کلان شکار سایه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
تعداد بازدید : ۲۰۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۷۷
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
۲۱۵۱.

مقاله به زبان عربی: بررسی خاستگاه اجتماعی یکی از حکایت های مرزبان نامه؛ مطالعه موردی حکایت ""انتخاب برادر"" (دراسة لنشأة إحدی حکایات ""مرزبان نامه"" الاجتماعیة؛ ""اختیار الأخ"" أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برادر هنبوی مادرتباری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۵ تعداد دانلود : ۶۹۰
حکایت ""هنبوی با ضحاک""، در کتاب ""مرزبان نامه"" داستان زنی است به این نام که در روزگار ""ضحاک"" زندگی می کند و در یک روز فرزند، همسر و برادر او به قید قرعه در دست حکومت ""ضحاک"" اسیر و برای تهیه خوراک مارهای دوش ""ضحاک""، محکوم به مرگ می شوند. ""هنبوی"" آه و زاری می کند و ""ضحاک"" به او این اجازه را می دهد که از این سه تن یکی را به انتخاب خود از بند برهاند و ""هنبوی"" برادر را انتخاب می کند. انتخاب برادر از سوی هنبوی که مایه شگفتی است قطعا خاستگاهی دارد که با سازمان اجتماعی و مفهوم خویشاوندی امروزی، متفاوت است. خاستگاه اجتماعی داستان هنبوی مربوط است به جوامع ابتدایی با نظام مادرتباری ...
۲۱۵۳.

آشنایی زدایی در جزء سی ام قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم هنجارگریزی آشنایی زدایی فرمالیسم قاعده افزایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۶۳
آشنایی زدایی از دستاوردهای مکتب فرمالیسم روس می باشد که بر بیگانه نمودن نُرم عادی زبان دلالت دارد. این اصل بعنوان شگردی برای زیبایی آفرینی به شمار می رود و هدف از آن، تشخّص و برجسته سازی هر اثر هنری است. این نوشتار تلاش می کند تا زبان قرآن کریم را به عنوان برترین اثر ادبی و هنری، از منظر آشنایی زدایی بررسی نموده و میزان بهره مندی قرآن کریم را از امکانات زبانی و شگردهای زیبایی آفرینی نمایان سازد. روش این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و بر آن است تا به منظور تطبیق نظریه صورتگرایان با زبان قرآن، نمونه هایی از هنجارگریزی(قاعده کاهی و قاعده افزایی) را در برخی آیات شریفه جزء سی ام قرآن کریم نشان دهد و در نهایت با تکیه بر تفاسیر ادبی قرآن کریم، بازتاب تأثیر آن را در کشف معنای مقصود و نیز کسب التذاذ بیشتر بیان کند. قرآن کریم، به اقتضای رسالت آسمانی خویش، بگونه ای بی نظیر با بهره گیری از ذخایر زبانی، در دو حیطه هنجارگریزی و قاعده افزایی دست به آشنایی زدایی زده و به تبع آن با برجستگی کلام، القای مفهوم را به اوج رسانیده است
۲۱۵۴.

بررسی ساختار روایت در داستان حضرت ایوب (ع)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم گریماس طرح روایی داستان حضرت ایوب (ع) توردوف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴۹ تعداد دانلود : ۹۳۱
داستان حضرت ایوب (ع)، بر اساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد. کنش و واکنش های شخصیت اصلی با دیگر شخصیت ها (ایوب (ع) با شیطان) باعث شکل گیری حوادثی می شود که یک زنجیره را به وجود می آورند و در طول محور زمان گسترش می یابند. این داستان ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. در مقدمه شخصیت اصلی داستان، ایوب (ع)، معرفی و در میانة داستان، آزمایش و در پایان نیز سرنوشتش مشخص می شود. بر طبق الگوی تودروف، در این داستان، حرکت از وضعیت متعادل به نا متعادل و سپس بازگشت به تعادل است. بر طبق الگوی گریماس: شناسنده، ایوب(ع) است که با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، رحمه و صبر) سرانجام از مراحل دشوار عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجة قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند. بر طبق الگوی تودروف، در این داستان، حرکت از وضعیت متعادل به نا متعادل و سپس بازگشت به تعادل است. بر طبق الگوی گریماس: شناسنده، ایوب(ع) است که با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، رحمه و صبر) سرانجام از مراحل دشوار عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجة قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
۲۱۵۵.

تحلیل اجتماعی شناختی اشعار احمد مطر و سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایدئولوژی احمد مطر گفتمان انتقادی سیاوش کسرایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
تعداد بازدید : ۲۰۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۶۴
ادبیات انتقادی همواره منعکس کننده جهت گیری ها و اندیشه های مبارزان علیه حاکمیت های استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی در ادبیات فارسی و عربی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و احمد مطر نیز از جهت زمینه اجتماعی، محتوا و استراتژی های زبانی در حوزه انتقادی قرار دارند؛ از این رو این مقاله سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی با تأکید بر الگوی اجتماعی شناختی وندایک، ضمن شناسایی گفتمان های شکل گرفته در اشعار دو شاعر، ایدئولوژی ها و سازوکارهای زبانی گفتمان مدار اشعار را بازشناسی کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بررسی اشعار نشان می دهد که هر دو شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین جهانِ شعر و واقعیت برقرار کرده اند و از رهگذر آن در مسیر آگاهی بخشی به ملت مبارز پیشگام بوده اند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمان های شکل گرفته در اشعار حاکی از این است که کسرایی و مطر در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، نظام گفتمان انتقادی یکپارچه ای را در برابر سطله استبداد خلق کرده اند. گفتمان غالب در اشعار کسرایی با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افق های رهایی بنا شده است؛ در مقابل گفتمان مسلط در اشعار احمد مطر بیشتر به بازتاب تلخی های نظام حکومت با هدف مشروعیت زدایی از سلطه حاکمان صورت بندی شده اند.
۲۱۵۷.

روانکاوی شخصیت ها و نمادهای عرفانی مولانا در داستان رومیان و چینیان مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا روانکاوی شخصیّت نمادهای عرفانی داستان رومیان و چینیان مثنوی معنوی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
تعداد بازدید : ۳۰۹۶ تعداد دانلود : ۱۸۴۴
شیوه پردازش نمادها و شخصیّت ها - دو عنصر داستانی برجسته- در مثنوی معنوی، از تأثیرپذیری مولانا از باورهایش در مورد انسان سرچشمه گرفته است. در این جستار کوشش بر آن است که برخی جنبه های رمزآمیز مثنوی معنوی، با بهره گیری از مفاهیم روان شناسی و اسطوره ای نمایان گردند. در این راستا مفاهیم روان شناسی داستان «رومیان و چینیان» در ارتباط با نظریه های ناخودآگاه فردی فروید، ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن یونگ و عقده های روانی یونگ و آدلر مورد تحلیل قرار گرفته اند که برخی از آنها نیز با توجه به مفاهیم عرفانی و اسطوره ای واکاوی شده اند. نظریه های یونگ در این داستان در مورد کشف و شهود، باورهای جمعی و کهن الگو ها، نمود بیشتری نسبت به نظریه های فروید و آدلر داشته اند.
۲۱۵۸.

طیف های کانونی در تراژدی رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فردوسی داستان پردازی ژنت کانونی سازی رزم رستم و اسفندیار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۶ تعداد دانلود : ۸۵۵
کانون روایت در تحلیل شگردهایی که داستان پرداز در خلق داستان های خود از آن ها بهره می گیرد اهمیت فراوان دارد. زاویة دید، با درنظرگرفتن بسط معنایی خود در روایات مدرن، منظری است ویژه که راوی به یاری آن مؤلفه های زمانی مکانی، شناختی عاطفی و ایدئولوژیکی ِجهان داستانش را شکل می دهد و گاه با تغییر و ایجاد تنوع در زاویه های دید و عرضة دیدگاه های گوناگون، مخاطب را به خوانش متن فرامی خواند و درنتیجة تعامل میان راوی، شخصیت و خواننده، داستان روندی پویا می یابد. در داستان «رزم رستم و اسفندیار» راوی با بهره گیری از کانون های گوناگون و متغیر روایی، صحنه ها، حوادث، شخصیت ها، کنش ها، اندیشه ها و احساسات درونی و برونی آنان را به زیبایی و هنرمندانه دربرابر دیدگان ما به تصویر می کشد و با غیاب و حضور خود در پاره های داستان و درهم آمیختن دو شیوة نقل و نمایش، مخاطب را به حضور، ارزش گذاری و قضاوت فرامی خواند. گاه با روایت داستان از دریچة دید شخصیت ها، بر القاء مؤثر و صمیمانة داستان می افزاید و از کانون بدون راوی یا از زبان شخصیت ها به بیان آموزه ها و جهان نگری ویژة خود می پردازد و درنتیجه زمینه برای طرح و تلاقی آرای گونه گون فراهم می آید و از این منظر روایت با بسیاری از روایات مدرنِ امروزی برابری می کند. تحلیل گوشه هایی از این داستان می تواند نبوغ فردوسی را در خلق این شاهکار جهانی به نمایش بگذارد.
۲۱۶۰.

جلوه های خاص موسیقایی تصویری و زبانی در هزاره دوم آهوی کوهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موسیقی شعر شعر معاصر شفیعی کدکنی (م. سرشک) هزاره دوم آهوی کوهی برش های درون مصراعی آرکائیسم زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۱ تعداد دانلود : ۱۵۱۲
مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز می بخشند و در حقیقت از رهگذر نظام موسیقایی سبب رستاخیر کلمه ها و تشخص واژه ها در زبان می شوند، گروه موسیقایی نامیده اند. این گروه موسیقایی خود عوامل شناخته شده ای چون موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی دارد که کم و بیش شناخته شده است و عوامل شناخته نشده ای نیز دارد که فقط قابل حس است و گاه تصویری است که علاوه بر لذت شنیداری، حظ دیداری آن نیز نصیب خواننده می گردد. شفیعی کدکنی (م.سرشک)، شاعر برجستة معاصر، توجه خاصی به موسیقی شعر داشته و در انتقال عواطف شعری خود از جلوه های مختلف موسیقی شعر بهره جسته است. با توجه به اینکه شفیعی خود در عرصة موسیقی شعر صاحب نظر است و با عنایت به این مسئله که او به هماهنگی موسیقی با عاطفه و معنای حاکم بر شعر و تأثیر بسزایی که این عوامل بر فهم و ایجاد لذت در خواننده دارد، واقف است، این سؤال مطرح است که علاوه بر عوامل شناخته شدة موسیقی چه عوامل و عناصر دیگری در موسیقی شعر شفیعی مؤثرند؟ ما در این مقال به بررسی این عوامل موسیقایی و عناصر شناخته نشده که در شعر شفیعی قابل حس اند و به نوعی در ایجاد، تقویت و یا تغییر موسیقی شعر شفیعی مؤثرند، اما در حوزة هیچ کدام از انواع چهارگانة موسیقی شعر نمی گنجند پرداخته و تمام اشعار هزاره دوم آهوی کوهی را از این منظر بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که عوامل موسیقایی تصویری چون برش های درون مصراعی و عناصر زبانی چون کاربرد آرکائیک زبان نیز در موسیقی و آهنگین نمودن شعر شفیعی تأثیر بسزایی دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان