فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴٬۲۴۹ مورد.
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۲
37 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین اثرات اقتصاد کلان تبعیض جنسیتی در بازار کار ایران بر اساس رویکرد مدل تعادل عمومی پویای تصادفی است. برای این منظور یک مدل استاندارد کینزی جدید با لحاظ عامل های زن و مرد در بخش خانوار، کار در بازار کار با دستمزد و کار خانگی بدون دستمزد و رفتار تبعیض آمیز بنگاه ها در بازار کار بر اساس داده ها و اطلاعات اقتصاد ایران طی دوره 1398-1387 مقداردهی و حل شده است. نتایج حاصل از حل مدل نشان داد که تبعیض جنسیتی باعث تخصیص ناکارای زمان کار بین زنان و مردان در وضعیت یکنواخت می گردد. این ناکارایی علاوه بر ایجاد شکاف جنسیتی دستمزد باعث کاهش دستمزد زنان و مردان، تولید، مصرف و رفاه خانوارها نسبت به شرایط عدم وجود تبعیض می گردد. نتایج حاصل از شبیه سازی توابع عکس العمل آنی متغیرهای مدل در برابر شوک سیاست پولی انبساطی نشان داد که در شرایط وجود تبعیض، افزایش دستمزد زنان و مردان، تولید، مصرف و تورم در مقایسه با شرایط عدم وجود تبعیض کمتر است. همچنین نتایج حاصل از شبیه سازی توابع عکس العمل آنی متغیرها در برابر شوک مثبت تکنولوژی نشان داد که در شرایط وجود تبعیض افزایش دستمزد زنان و مردان، تولید و مصرف در مقایسه با شرایط عدم وجود تبعیض کمتر و کاهش تورم بیشتر است.
بررسی رابطه بین عوامل سازمانی و غیرسازمانی با انگیزه خدمت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
102 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین مدل و بررسی رابطه بین عوامل سازمانی (شفافیت اهداف، رهبری تحول آفرین، ویژگی های شغلی) و غیرسازمانی (جامعه پذیری دینی، جامعه پذیری خانواده، ویژگی های شخصیتی، ایدئولوژی سیاسی، شناسایی حرفه ای و ویژگی های جمعیت شناختی) با انگیزه خدمات عمومی (دولتی) صورت پذیرفت. طرح پژوهشی: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی–همبستگی می باشد. حجم نمونه شامل 324 نفر از کارکنان شهرداری های استان خراسان رضوی بوده که این تعداد نمونه به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شده اند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه های ترکیبی انگیزه خدمت عمومی، عوامل سازمانی و عوامل غیرسازمانی گردآوری شده و ضریب پایایی (αکرونباخ) برای پرسشنامه ها به ترتیب 822/0، 815/0 و 795/0 به دست آمده است و به منظور اطمینان از تناسب شاخص ها با مؤلفه ها (بررسی روایی) از آزمون خبرگی و تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی استفاده گردیده است. داده ها با نرم افزارهای "اس پی اس اس" و "آموس" تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه معناداری بین عوامل سازمانی و غیرسازمانی با انگیزش خدمت عمومی کارکنان وجود دارد و روابط در مدل تحقیق تایید شد و در پایان بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهادهایی نیز ارائه گردید. نوآوری پژوهش: شناخت عوامل و سنجش میزان اثرگذاری عوامل مختلف بر اانگیزه خدمت عمومی از جمله موضوعات مهم و به روز در زمینه انگیزش کارکنان می باشد. کلید واژگان: انگیزه خدمت عمومی، عوامل سازمانی، عوامل غیرسازمانی
مربیگری در مقیاس مناسب: بررسی اثربخشی مربیگری هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
شواهد محدودی از اثربخشی تجربی در مورد تلاقی هوش مصنوعی (AI) و مربیگری سازمانی و زندگی وجود دارد. مربیگری "اثربخش است" اما اغلب در دسترس نیست یا مقرون به صرفه نیست. هوش مصنوعی می تواند مربیگری را برای دستیابی به مخاطبان گسترده تر توسعه دهد، با این حال، ما هنوز نمی دانیم که AI-coaching چقدر اثربخش است. این مطالعه که یک کارآزمایی طولی کنترل شده همانند سازی شده است، کارآیی یک مربی هوش مصنوعی ربات چت به نام Vici را آزمایش می کند. یک گروه آزمایشی (75 نفر) به مدت شش ماه از Vici استفاده کردند. هشت مقیاس در مورد دستیابی به هدف، تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و استرس ادراک شده از گروه آزمایش و کنترل (94 نفر) جمع آوری شد. داده ها در ابتدا، پس از شش ماه استفاده از چت بات، و سه ماه بعد از آن جمع آوری شد. گروه آزمایش افزایش آماری معنی داری را در دستیابی به هدف نشان دادند، در حالی که سایر معیارها نتایج غیرمعنی داری داشتند. این نتایج را با استفاده از تئوری های هدف و کنترل و هوش مصنوعی تفسیر می کنیم تا نشان دهیم که مربیگری هوش مصنوعی در یک گستره ی محدود مؤثر است، و همچنین نشان می دهیم که هوش مصنوعی می تواند مربیگری را به روشی مقرون به صرفه و اثربخش گسترش دهد.
تأثیر سبک های رهبری نوظهور بر عملکرد نیروی فروش، با نقش واسطه ای رضایت و اعتماد به مدیر فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بحث اتخاذ سبک رهبری مناسب و تأثیرات شگرف آن بر عملکرد سازمان ها و شرکت های دولتی و خصوصی، به وضوح مشاهده می شود و اخیراً سبک های جدیدی از رهبری مطرح شده است که می تواند در اجرای راهبردها و تعقیب اهداف سازمان بسیار مؤثر واقع شود؛ بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر سبک های رهبری نوظهور بر عملکرد نیروی فروش، با نقش واسطه ای رضایت و اعتماد به مدیر فروش بود. جامعۀ آماری شامل فروشندگان فروشگاه های زنجیره ای (کورش، رفاه، هایپراستار، شهروند و جانبو) در سطح شهر تهران بود که باتوجه به نامحدودبودن جامعه، حجم نمونه 384 نفر به دست آمد. برای اندازه گیری متغیرها، از پرسشنامه های استاندارد سبک رهبری خدمت گزار (لیدن و همکاران، 2008)، سبک رهبری پدرسالارانه (چن و همکاران، 2014)، سبک رهبری اصیل (لو، 2019)، رفتار مشتری گرا (گواد و جارامیلو، 2014)، رضایت از مدیر فروش (جی و همکاران، 2014)، اعتماد به مدیر فروش و عملکرد نیروی فروش (چارلز و شوپکر، 2019) استفاده شد و پرسشنامه ها به روش نمونه گیری تصادفی در بین فروشندگان فروشگاه های زنجیره ای منتخب توزیع و جمع آوری شد. روایی پرسشنامه ازطریق روایی سازه، روایی تشخیصی و روایی همگرا صورت گرفت که تأیید شد و برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی برای تمام متغیرهای پژوهش، بیشتر از 7/0 بود و می توان بیان کرد که پرسشنامه از پایایی مناسبی برخوردار بود. آزمون مدل پژوهش، براساس روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل صورت گرفت. نتایج نشان داد از بین سبک های رهبری، تنها سبک رهبری اصیل بر رضایت (37/3, t=95/0β=) و اعتماد به مدیر فروش (8/5,t=20/0β=) تأثیر مثبت معنادار دارد. سبک رهبری خدمت گزار بر رضایت (1/1, t=13/0β=) و اعتماد به مدیر فروش (,8/0- β= 77/0- t=) و سبک رهبری پدرسالارانه بر رضایت (76/0-, t= 13/0- β=) و اعتماد به مدیر فروش (77/0-, t= 13/0- β=) تأثیر ندارد. رضایت از مدیر فروش بر رفتار مشتری گرا (97/2- , t=27/0- β=) تأثیر منفی معنادار دارد. اعتماد به مدیر فروش بر رفتار مشتری گرا (53/11, t=22/0β=) تأثیر مثبت معنادار دارد. درنهایت، تأثیر رفتار مشتری گرا بر عملکرد نیروی فروش (13/17, t=92/0β=) تأیید شد و تأثیر مثبت معنادار دارد.
ارائه چارچوبی برای تبیین و شکل گیری نوآوری استراتژیک در کسب وکارهای نوپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
13 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف : پیچیدگی و پویایی فضای کسب وکار که ناشی از ظهور فناوری های جدید است موجب شده تا بنگاه های نوپا برای بقا و انطباق خود نیازمند ابزارهای جدیدی باشند. دراین بین، یکی از مؤثرترین ابزارهای نوظهور استفاده از نوآوری استراتژیک است؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه چارچوبی برای تبیین و شکل گیری نوآوری استراتژیک در کسب وکارهای نوپا است.
روش شناسی : رویکرد پژوهش حاضر کیفی، ازنظر هدف بنیادی و ازلحاظ ماهیت و روش، توصیفی - اکتشافی است. جامعه مشارکت کنندگان این تحقیق را خبرگان، فعالان حوزه کسب وکارهای نوپا و اساتید دانشگاه که تألیفاتی در زمینه نوآوری، نوآوری باز و نوآوری استراتژیک داشته اند، تشکیل می دهند که با استفاده از روش غیراحتمالی هدفمند و با مصاحبه اکتشافی با 12 نفر اشباع حاصل شده است. در این تحقیق از روش داده بنیاد با رویکرد گلیزری برای کدگذاری و تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته ها: در این تحقیق پس از تجزیه وتحلیل و کدگذاری داده ها به روش داده بنیاد گلیزری، درنهایت 37 واقعه در هشت مفهوم و چهار مقوله فرعی و همچنین دو مقوله اصلی با عناوینی مانند «هم افزایی نوآورانه تکرارپذیر» و «اقدامات نوآورانه مقیاس پذیر» شناسایی و برچسب گذاری گردید.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد شکل گیری نوآوری استراتژیک در حوزه کسب وکارهای نوپا به صورت یکپارچه روی دو مقوله «اقدامات نوآورانه مقیاس پذیر»، «هم افزایی نوآورانه تکرارپذیر» وابسته است. بنابراین، می توان انتظار داشت ابزارهای مانند «نوآوری فراگیر مشترک» و «شبکه ارزش نوآورانه» موجب «هم افزایی نوآورانه تکرارپذیر» و «تعاملات شبکه ای استراتژیک» و «توانمندسازی نوآورانه چندگانه» نیز باعث تسهیل روند شکل گیری نوآوری استراتژیک در کسب وکارهای نوپا شود.
بررسی تأثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با تبیین نقش میانجی حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دهه گذشته، به شکل فزاینده ای بر مؤلفه رقابت پذیری سازمانی تأکید شده است و پژوهشگران چندین عامل تأثیرگذار بر این مهم را مطالعه کرده اند. باوجودِاین، هنوز برخی عوامل در مباحث کنونی رقابت پذیری سازمانی ناشناخته مانده یا در ابعاد بسیار محدودی بررسی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با اثر میانجی گر متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی انجام شد. این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله پژوهش های توصیفی همبستگی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود که روایی و پایایی آن به تأیید رسید. جامعه آماری پژوهش، شامل 726 نفر از کارشناسان و مدیران شرکت های فعال بیمه استان لرستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 251 پرسشنامه به تعداد اعضای نمونه توزیع شد. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون پایایی پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS و تجزیه وتحلیل سایر داده ها، از روش کمترین توان دوم جزئی با استفاده از نرم افزار Visual PLS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مؤلفه های داشبورد بازاریابی، حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی هرکدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر رقابت پذیری سازمانی دارد و همچنین، داشبورد بازاریابی با درنظرگرفتن اثر متغیرهای میانجی گر حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی بر رقابت پذیری سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. مدیران شرکت های بیمه ای باید انعطاف پذیری را در طراحی و استفاده از داشبورد بازاریابی خود ایجاد کنند و از متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی استفاده کنند تا ارزشی را که داشبورد تولید می کند، افزایش دهند و توان رقابتی سازمان خود را ارتقا بخشند.
Impact of Effective Factors on the Industrial Brand Equity
حوزههای تخصصی:
The core capital of many businesses is their brand. Today companies not only use the brand to differentiate themselves from competitors in the market, but also use the brand to reach the minds and hearts of customers and create a special emotional relationship with them. In this study, due to the great differences between consumer markets and industrial markets, the factors affecting in industrial brand equity have been investigated. The statistical population includes all companies producing composite products and unsaturated polyester resins and vinyl esters in Iran. Due to the limitations of competitive industrial markets, the Convenience sampling method has been used and to test the research hypotheses, structural equation modeling based on the partial least squares method has been used. Research findings have shown that Consumers’ understanding of brand characteristics, Consumers’ brand evaluation, Consumers’ affective towards the brand and customer behavior towards the brand have a positive and significant effect on the brand equity. Also, brand awareness and brand association have a positive and significant effect on Consumers’ understanding of brand characteristics. Reputation, leadership, quality and distinction or uniqueness of the brand has a positive and significant effect on customers' evaluation of the brand. Brand satisfaction, brand commitment, brand trust and brand identity have a positive and significant effect on consumers’ affective towards the brand. Finally, willing to pay a price premium, Word – of – mouth (WOM) recommendation, brand usage and Acceptance of brand extensions has a positive and significant effect on customer behavior towards the brand.
پیچیدگی محصول و مشارکت در زنجیره ارزش جهانی مطالعه موردی: ایران و کشورهای سازمان همکاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
1 - 46
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، یکی از مسیرهای دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر ورود به زنجیره های ارزش جهانی بوده که یکی از عوامل مؤثر بر مشارکت زنجیره های ارزش جهانی، افزایش پیچیدگی محصولات است. بررسی میزان پیچیدگی محصولات بر مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی در کشورهای سازمان همکاری اسلامی (OIC) در چارچوب مدل گشتاورهای تعمیم یافته از اهداف اصلی این مقاله است. برای برآورد مدل از داده های تابلویی و سری زمانی برای سال های 2018-2008 نمونه ای از 56 کشور اسلامی به روش گشتاورهای تعمیم یافته و حداقل مربعات معمولی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد «افزایش پیچیدگی محصولات» در کشورهای اسلامی باعث افزایش مشارکت این کشورها در زنجیره های ارزش جهانی می شوند. همچنین «شاخص جذب فناوری» و «سهم هزینه های تحقیق و توسعه» نیز بر مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی مورد تأیید آماری قرار گرفت. لذا با اتکا به ظرفیت های موجود و نتایج تحقیق پیشنهاد می شود کشورهای مورد مطالعه ضمن در اولویت قرار دادن برنامه های خود جهت افزایش مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی، جهت تثبیت در زنجیره های ارزش جهانی توجه به پیچیدگی و توسعه محصول (تنوع در محصول و ارتقای کیفیت)، جذب فناوری و رقابت پذیری، ارتقای همکاری های افقی و عمودی برای توسعه فناوری، ایجاد شبکه تبادل فناوری، ارتقای فعالیت های تحقیق و توسعه از طریق انسجام بخشی سیاست های صنعتی- تجاری، فراهم کردن بسترهای لازم در راستای بهبود سیاست های توسعه سرمایه انسانی و توسعه سرمایه گذاری نیز در دستور کار قرار گیرد.
بررسی رابطه بین تمرکز بر مشتریان عمده و نوآوری در شرکت های بورسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۲
157 - 180
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی قرن اخیر، شرکت ها ملزم هستند که برای موفقیت و تثبیت جایگاه خود، سرمایه گذاری متناسبی را به نوآوری تخصیص دهند. هم چنین، شرکت ها برای ماندن در صحنه رقابت باید نوآوری را به عنوان یک جزء با اهمیت در تدوین استراتژی در نظر بگیرند. در این راستا، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین تمرکز بر مشتریان عمده و نوآوری در شرکت های بورسی است. نمونه آماری این پژوهش به روش حذف سیستماتیک شامل 142 شرکت بورسی در دوره 1388-1397 و روش آماری مورد استفاده نیز روش رگرسیون به داده های پانل و ترکیبی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر مشتریان عمده در بین ابعاد مختلف نوآوری شامل فعالیت های تحقیق و توسعه، نوآوری فنی، نوآوری فردی، نوآوری اجرائی، نوآوری کمکی و نوآوری حسابداری مدیریت، تنها بر نوآوری اجرائی تأثیر مثبتی دارد. بر این اساس، می توان نقش کمرنگ مشتریان عمده را در تأثیرگذاری بر سیاست های راهبردی شرکت در خصوص فعالیت های نوآوری مشاهده کرد.
اختلال اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
اضطراب اجتماعی، ترس آشکار و پیوسته از موقعیتهای اجتماعی و عملکردی است که سبب ارزیابی منفی در مورد شرکت در موقعیتهای ارتباطی شده و میتواند به دورافتادگی و جدایی فرد از اجتماع منجر گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اختلال اضطراب اجتماعی تهیه گردید. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بوده که با روش مطالعات کتابخانه تهیه گردیده است. ابزارهای گرداوری اطلاعات در این پژوهش مقالات علمی پژوهشی، کتب روانشناسی و پایگاه های اینترنتی مرجع مثل سیلیویکا و ایرانداک بود.با توجه به مطالعه انجام شده می توان گفت: اختلال اضطراب اجتماعی اکثراً در اوایل کودکی یا نوجوانی شروع میشود و یک دوره بدون وقفه را طی می کند. با توجه به اینکه اختلال های اضطرابی موجب مختل کردن فعالیت های تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی می شود ؛ بیشتر افراد دارای اختلال اجتماعی به دنبال درمان نیستند و حدود 70 -80 درصد افراد دارای اختلال، تشخیص ثانویه اختلال های همایندی مانند فوبی اختصاصی، اگورافوبیا، افسردگی اساسی و سوء مصرف و وابستگی به الکل را دریافت می کنند .
Scenario Planning and Strategic Innovation: The mediating effects of Strategic Thinking and Strategic Flexibility
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the effect of scenario planning on strategic innovation considering the mediating role of strategic thinking and strategic flexibility. This research is applied in terms of purpose and descriptive survey in nature. The statistical population of the study is the manufacturing companies of Bushehr province. In order to determine the sample size, the test-software method (G-Power) was used. Based on this, 222 observations were calculated. Using a simple random sampling method with the online survey, 176 questionnaires were finally received by the researchers. Data analysis was performed using the structural equation method and Smart PLS 3 software. Research findings showed that scenario planning has a positive and significant effect on strategic innovation. The mediating effect of strategic flexibility and strategic thinking in the relationship between scenario planning and strategic innovation is also significant. The present study expands the management literature by filling in research gaps. Organizations today need to change their past strategies to be able to understand and meet customer needs faster and more competitively than other competitors.
چهارچوب ارزیابی عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرکت های کوچک و متوسط؛ رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت به کارگیری بازاریابی رسانه های اجتماعی در بسیاری از سازمان ها ازجمله کسب وکارهای کوچک و متوسط، پژوهش های پراکنده و محدودی برای ارزیابی عملکرد آن صورت گرفته است. به همین منظور، در این پژوهش تلاش می شود تا با استفاده از رویکرد مدیریتی شناخته شده کارت امتیازی متوازن، به توسعه چهارچوبی جامع برای ارزیابی عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرکت های کوچک و متوسط پرداخته شود. این مطالعه براساس هدف، کاربردی توسعه ای و از نوع ترکیبی است. برای دست یابی به هدف پژوهش، در مرحله اول به روش کیفی و مصاحبه با خبرگان این حوزه و همچنین مرور جامع پیشینه پژوهش، شاخص های چهارچوب پیشنهادی شناسایی و استخراج شده است. در مرحله دوم، به منظور اعتبارسنجی و وزن دهی ابعاد و شاخص ها، پرسشنامه ای پژوهشگرساخته توسعه یافت و به ارزیابی خبرگان دانشگاهی، مدیران بازاریابی باتجربه در حوزه بازاریابی رسانه های اجتماعی و مدیران ارشد بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط پرداخته شد. یافته ها نشان داده است که بُعد مالی با وزن 257/0 در اولویت اول، بُعد مشتری با وزن 255/0 در اولویت دوم، بُعد یادگیری و رشد با وزن 250/0 در اولویت سوم و بُعد فرایندهای داخلی کسب وکار با وزن 236/0 در آخرین اولویت قرار دارند. چهارچوب توسعه یافته می تواند به عنوان ابزاری کاربردی برای سنجش نقاط قوت و ضعف و ارزیابی پروژه های عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در سازمان ها، به ویژه کسب وکارهای کوچک و متوسط به کار برده شود.
Modeling the value creation process using viral marketing in order to bank branding (Case study: Tejarat Bank)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
90 - 105
حوزههای تخصصی:
The current research deals with the modeling of value creation process by using viral marketing in line with branding in the banking industry (case study: Tejarat Bank). This research has a mixed approach based on thematic analysis method and is based on the research objective of exploratory type and the method of collecting information from library and field type. The statistical population for conducting semi-structured interviews included professors, policy makers and marketing managers. Sampling was done by snowball method and data analysis was done using MAXQDA software, in total 69 basic themes and 5 organizing themes were extracted. At the technology level, there are six categories of using appropriate tools, channels and technologies, the type of social network and being popular, advertising campaigns, ease of message transmission, message sharing mechanisms, and at the level of message content, there are five categories of message content: creating a positive attitude in the audience, comprehensibility, Innovation in the message, specialization of the message, non-repetition of the message and the quality level of advertisements, six categories of up-to-date information, comprehensiveness and inclusiveness of advertisements, personalization of the message, usefulness of information, value of the message, accuracy of information and the level of credibility, which include the categories of source reputation, expression Making the product is the functionality of the product. In the quantitative section that was done using Smart pls software, the results showed that among the identified components, the correct targeting component with a path coefficient of 0.557 had the highest path coefficient.
سازمان ارزش بنیان و خلق ارزش شرکت: تحلیل نقش میانجی اخلاق کاری(مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان پارک های علم و فناوری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ارزش بنیان برای خلق ارزش، بر ارزش ها متکی است، ارزش هایی که ترجمان انتظارات ذینفعان سازمان است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سازمان ارزش بنیان بر خلق ارزش در شرکت های دانش بنیان با نقش میانجی اخلاق کاری است. جامعه آماری پژوهش شامل 530 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان پارک های علم و فناوری شهر تهران بوده که از میان آنها 222 نفر با استفاده از فرمول کوکران بعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد محقق ساخته استفاده گردید و پایایی پرسشنامه به وسیله آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار پی ال اس مشخص گردید که سازمان ارزش بنیان هم بصورت مستقیم و هم از طریق اخلاق کاری و مولفه های آن موجب خلق ارزش و بهبود روابط سازمان با ذینفعان مرتبط با شبکه ارتباطات می گردد. رعایت مسائل اخلاقی و ارزش های سازمانی موجب بهبود تصویر سازمان در نگاه ذینفعان مستقیم و غیر مستقیم و تقویت آتیه سازمان می گردد. همچنین از سازمان های بالادستی انتظار می رود که در راستای حل تعارض منافع و رعایت مسائل اخلاقی در شبکه کسب و کار راه را برای خلق روز افزون ارزش شرکت های دانش بنیان فراهم گردانند.
Evaluate and prioritize the impact of marketing strategies on reducing entrepreneurial risks
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study is to evaluate the impact of marketing strategies on entrepreneurial risks and determine their ranking. It is possible to rank marketing strategies to make the best decision to deal with the risks facing businesses. Methodology: Based on preliminary studies conducted on SMEs in Iran, a four-part questionnaire with a five-point Likert scale was provided to entrepreneurs and managers of SMEs in Tehran. Data related to 20 questionnaires were analyzed using SPSS software. Cronbach's alpha method was used to determine the reliability of the questionnaire. Finding: The results reveal that financial strategies, customer, relationships and online marketing do not have the same effect on entrepreneurial risks and we can rank them. Also, in examining the impact of business strategies on risks, the results showed that planning strategy has the greatest impact on reducing credit, operational and liquidity risks whilst relationship strategy has the greatest impact on reducing market risk. Online marketing strategy has the least observed effect on reducing credit risk and operational risk, and direct marketing strategy and financial strategy have the lowest effect on reducing liquidity and market risks. Conclusion: The effect of business strategies on reducing entrepreneurial risks is confirmed and we can rank strategies based on their impact on the risks facing businesses. Entrepreneurial risks can be reduced by using marketing strategies, and in conditions of uncertainty, the use of knowledge and expertise of marketing consultants can lead to improved decisions of entrepreneurs, resulting in sustainability and growth of businesses.
Identifying and prioritizing Factors Affecting the Revisit Intention of the Destination Brand in Iran with the Best-Worst Method
حوزههای تخصصی:
The main purpose of the present study is to identify and investigate the factors affecting the revisit intention of a tourist destination and to prioritize them based on their level of importance. There are many factors that influence the revisit intention of a place, however, not many studies have been conducted to address the issue of identifying and prioritizing them. Accordingly, this study seeks to fill this gap. This study identified more than 200 factors through a comprehensive literature review and expert’s opinions and classified them into 17 main factors. These identified factors were then provided to tourism experts and they were then rated, using the Delphi method. Ultimately, 3 factors were removed and 14 factors remained as factors affecting the revisit intention. The prioritization of these factors and their importance was established using the Multi-Criteria Decision Method, i.e. the Best-worst method (BWM). The results showed that the behavior and culture of local people in a tourist destination is the most important factor for tourists in leading them to revisit that destination. The perceived value factor was ranked second and the motivation factor was ranked third, in this respect. Moreover, the factor of Word of Mouth (WOM) was the least important factor and therefore was ranked last. The findings of this study are useful in helping tourism marketing and branding strategists to focus on the right metrics to make more effective decisions and encourage people to revisit tourist destinations.
بررسی مزایای مدیریت درآمد با استفاده از روابط سیاسی و اعمال یارانه دولتی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نقش مدیریت درآمد رو به پایین و روابط سیاسی در دریافت یارانه های دولتی و قیمت گذاری بازاری یارانه ها می پردازیم. با استفاده از داده های یارانه ای جمع آوری شده از شرکتهای لیست شده در چین طی دوره 2004–2014 ، نتایج نشان می دهد ارتباط معناداری مثبتی بین مدیریت درآمد رو به پایین و دریافت یارانه های دولتی وجود دارد. نتایج همچنین نشان می دهد که روابط سیاسی یک شرکت برای تامین یارانه برای فعالان ضعیف مناسب بوده ، اما برای فعالان قوی، مناسب نیست. تجزیه و تحلیل قیمت گذاری بازاری نشان می دهد که بازارهای سهام به طور کلی یارانه ها را با ارزش مثبت ارزیابی می کنند ، اما این تأثیر در شرکت هایی که مدیریت درآمد رو به پایین دارند ، بهبود می یابد. هیچ تفاوت مشخصی بین قیمت گذاری بازاری یارانه های دریافت شده توسط شرکت های دارای ارتباطات سیاسی و شرکت های بدون روابط سیاسی مشاهده نمی شود.
تخصیص منطقه ای یارانه های بخش صنعت بر اساس مدل ترکیبی تحلیل پوششی داده ها و نظریه بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ تابستان ۱۰ شماره ۱۰۳
1 - 28
حوزههای تخصصی:
از منظر تاریخی، یارانه صنعتی به عنوان یک سیاست صنعتی سابقه ای به قدمت علم اقتصاد داشته و در طول دوره های مختلف به عنوان یک ابزار حمایتی از بخش صنعت توسط کشورهای مختلف به کار گرفته شده است. این در حالی است که چگونگی توزیع اثربخش و مطلوب این یارانه ها در کنار محدودیت این منابع مالی عمومی همواره به عنوان مسئله ای اساسی پیش روی برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار داشته است. در این راستا پژوهش حاضر می کوشد ضمن بررسی یارانه صنعتی از بعد نظری و شواهد تجربی مدلی برای تخصیص یارانه های صنعتی به 31 استان کشور با توجه به چهار معیار مؤثر در تخصیص این منابع عمومی ارائه نماید. بدین منظور از مدل ZSG-DEA مبتنی بر تلفیق مدل تحلیل پوششی داده ها با مفاهیم تئوری بازی ها استفاده شده است. نتایج مدل پیشنهادی ضمن تعیین سهم بهینه هر استان بیانگر این است که استان تهران با سهم 25/23 درصدی دارای بالاترین سهم بهینه و در مقابل استان های ایلام و کهگیلویه و بویراحمد با سهم 2/0 درصدی دارای پایین ترین سهم بهینه از یارانه های صنعتی هستند. پس از مشخص شدن سهم بهینه هر استان از اعتبارات حمایتی بخش صنعت پیشنهاد می شود نحوه پرداخت این منابع با توجه به آثار انواع حمایت ها و نوع صنایع هر استان تعیین شود.
بررسی اختلال بیش فعالی /نقض توجه
حوزههای تخصصی:
اختلال کم توجهی- بیش فعالی یک کم توانی و اختلال رفتاری – رشدی است و به این معناست که فرد مبتلا برای متمرکز کردن توجه خود دچار مشکل است. این دشواری در تمرکز میتواند در شرایط گوناگون جلوه های گوناگون داشته باشد. عادی ترین نوع آن به شکل دشواری در تمرکز، دشواری در کنترل رفتارهای ناگهانی و بیش از حد فعال بودن جلوه گر میشود. نوع کمتر عادی آن این است که فرد مبتلا دچار مشکل تمرکز پیدا کردن است اما حرکات پیش بینی نشده انجام نمی دهد .این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که با روش مطالعات کتابخانه تهیه گردیده است. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش مقالات علمی پژوهشی، کتب روانشناسی و پایگاه های اینترنتی مرجع مثل سیلیویکا و ایرانداک بود. با توجه به مطالعه انجام شده می توان گفت: اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی از بیشترین اختلالات رفتاری شایع در کودکان است و با مجموعه ای از نشانه ها، شامل سطوحی از رفتارهای تکانشی، کمبود توجه و بیش فعالی رشد نیافته مشخص می شود. مداخله درمانی کمتر مؤثری همچون درمان دارویی و همچنین مداخلات روانشناختی چون درمان شناختی و رفتاری که هم اکنون برای اختلال نقص توجه- بیش فعالی وجود دارد؛ این مداخلات نشانه های مرکزی این اختلال را هدف قرار داده اند. بازی درمانی نیز یکی از شیوه های نوین برای اختلال بیش فعالی در کودکان است .
نقش عملکرد سازمانی با استفاده از فرآیندهای مدیریت ریسک
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر ، تلاش های فزاینده ای در تمامی شرکت ها برای سرمایه گذاری در فرآیندهای مدیریت و حاکمیت ریسک انجام شده است. در این مقاله ، تأثیر مدیریت ریسک سازمانی (ERM) بر عملکرد شرکت را با بررسی این موضوع که آیا ایجاد کمیته ریسک در سطح هیئت مدیره (BLRC) ، به عنوان یک سازوکار مهم حاکمیتی که بر فرآیندهای ERM از بیرون نظارت دارند، موجب تقویت یا تضعیف عملکرد شرکت شده را بررسی می کنیم. بر اساس ۲۶۰ مشاهده از شرکت های پذیرفته شده FTSE350 در انگلستان در طی دوره ۲۰۱۲-۲۰۱۵ ، ما دریافتیم که ERM بطور معناداری اثربخش می باشد و بر عملکرد شرکت تأثیر مثبت می گذارد. ما همچنین دریافتیم که حاکمیت قویتر BLRC تکمیل کننده این رابطه است و اثرات عملکرد ERM در شرکت را افزایش می دهد. یافته های ما نشان می دهد که صرفا تشکیل BLRC یک راه حل برای نظارت بر ERM نیست، با این حال ، وجود یک BLRC که از نظر ساختاری قوی باشد برای حاکمیت کارآمد ERM بسیار مهم است.