فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۲۴۹ مورد.
منبع:
حسابدار ۱۳۸۷ شماره ۲۰۲
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر برندسازی کارفرما بر جذب استعدادها در بانک رفاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ها و شرکت های رقیب، سعی می کنند افراد بااستعداد را جذب و حفظ کنند. برند کارفرما استعدادها را به سازمان جذب می کند. برند کارفرما مجموعه عوامل داخلی مربوط به پرسنل است که با اطلاع رسانی به افراد خارج سازمان، به افراد القا می کند این سازمان موقعیت، جایگاه و مکانی مناسب برای کارکردن است. استعداد ها نیز به سازمانی جذب می شوند که احساس کنند برایشان مناسب است، ایجاد احساس مثبت در ذهن فرد مستعد مهم است. در این تحقیق چگونگی ایجاد تصویر در ذهن فرد بااستعداد، برای جذب شدن به بانک رفاه بررسی، و عوامل جذب استعدادها به روش کیفی در بانک رفاه مشخص شد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه است. اطلاعات با روش تحلیل تم، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد پنج عامل داخلی از برند کارفرما و یک عامل متفرقه، در صورت اطلاع رسانی و انتقال به افراد بااستعداد بر جذب آن ها مؤثر بوده است. همچنین، عوامل خارجی نیز بر جذب استعدادها در بانک رفاه مؤثر بوده است.
تحلیل رویگردانی مشتریان، بررسی وضعیت یکی از اپراتورهای تلفن همراه ایران با کمک روش های دادهکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ها برای پیروزی در میدان رقابت جهانی نیاز به شناخت و پایش رفتار مشتریان خود دارند تا بتوانند برای نگهداری آن ها زودتر از دیگران تمایلات و رفتارهایشان را پیش بینی کنند. این تحقیق به شناسایی خصیصه های منجر به رویگردانی مشتریان به مثابه گران قیمت ترین دارایی سازمان میپردازد. برای این کار، از داده های مربوط به رفتار یکساله 3150 تن از مشترکین یکی از اپراتورهای تلفن همراه اعتباری در ایران که به طور تصادفی از پایگاه داده مرکز تماس اپراتور استخراج شده اند، استفاده شده است. روش تحلیلی مورد استفاده، روش لاجیستیک رگرسیون دو سطحی است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که نارضایتی مشتری، میزان استفاده از خدمات ارائه شده و نیز مشخصه های دموگرافیک مشترک مهم ترین تاثیر را بر تصمیم او مبنی بر رویگردانی یا ماندگاری دارند. همچنین نشان میدهند که وضعیت مشتری (وضعیت فعال یا غیر فعال)، میان رویگردانی و ماندگاری، اثر واسطه ای دارد.
بررسی تاثیر بازار محوری بر نگرش های شغلی(مطالعه: بانک های تجاری شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشفتگی روند تجاری و افزایش رقابت در میان شرکت ها ی تجاری، محیط پیرامون سازمان ها را بسیار متفاوت تر از گذشته نموده است. شناخت مسیرهای آتی تجاری و حرکت در راستای آنها به نحوی که منافع سازمان را به همراه داشته باشد، ضرورت وجود تحقیقات بازاریابیو مفاهیمی همچون بازارمحوری را التزام می بخشد. این تحقیق بر آن است تا تاثیر بازارمحوری را بر نگرش های شغلی که ضرورت بازاریابی داخلی است، مورد ارزیابی قرار ی ززز دهد. این تحقیق از نوع توصیفی_ پیمایشی است. برای بررسی فرضیه های تحقیق و سنجش بازارمحوری از مقیاس نارور و اسلی تر(1990) و برای سنجش نگرش های شغلی از مقیاس های استاندارد شده استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق کلیه بانکهای تجاری در شهر بوشهر است که بر اساس فرمول تعیین اندازه نمونه تصادفی، نمونه ای 234 تایی انتخاب شده است. پایایی پرسشنامه بر اساس روش سازگاری داخلی(آلفای کرونباخ) با ضرایب اطمینان نسبتا بالا مورد تایید قرارگرفته است. اگرچه مقیاس های استفاده شده استاندارد بوده اما برای بررسی بیشتر اعتبار پرسشنامه از نظر متخصصان استفاده شده است. آزمون فرضیه های تحقیق بر اساس آمار استنباطی و آماره های ضرایب همبستگی پیرسون و همچنین ضرایب رگرسیونی مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از تایید فرضیه اصلی تحقیق یعنی رابطه بین بازارمحوری و نگرش های شغلی است. همچنین فرضیه های فرعی یعنی رابطه مولفه های بازارمحوری بر تعهد سازمانی و رضایت شغلی و همچنین رابطه مشتری محوری و هماهنگی بین بخشی با تمایل به ترک خدمت مورد تایید قرار گرفت و هیج یک از اجزایبازارمحوری تاثیری روی تضاد نقش نداشته و میان رقیب محوری با تمایل به ترک خدمت رابطه معنادار نیست. نهایتا در راستای بهبود عملکرد بانکهای تجاری و تحقیق های آینده پیشنهادهایی ارائه شده است.
شرکتهای فرامیلی ، ابزار مدیریت جهانی (1)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش قدرت شرکتهای فرامیلی در ابعاد اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و رشد فراگیر آنها به اهرمهای مدیریت جهانی ، بدون شک شناخت این شرکتها می تواند بر تبیین استراتژیها و برنامه ریزیهای کشورهای در حال توسعه و رو به رو رشد تأثیر زیادی داشته باشد. هدف این مقاله بیان این واقعیت است که بدون شناخت صحیح و علمی از شرکتهای فرامیلی و بدون آگاهی از روشها و سبکهای مدیریتی و چگونگی سلطه یابی آنها بر منابع کشورهای در حال توسعه و افزایش سودآوری از طریق سرمایه گذاری در کشورهای روبه رو رشد ، امکان چانه زنی و تحقق منافع عادلانه امکان پذیر نخواهد بود. همچنین به منظور افزایش آمادگی برای رویارویی با گرایش سلطه طلبانه این شرکتها ، افزایش آمادگی برای رویارویی با گرایش سلطه طلبانه این شرکتها ، کشورهای در حال توسعه و رو به رشد باید به گونه ای معقول و منطقی ، استراتژیها و برنامه های مورد نیاز را برای رفتار با شرکتهای فراملیتی و دولتهای پشتیبان آنها تدوین نموده و از طریق شناسایی صحیح این شرکتها و همچنین شناخت نقاط قوت و ضعف خود نسبت به مطالعه تهدیدات و فرصتهایی که در رویاروی با این شرکتها ضروری است اقدام و طراحی لازم را نیز به عمل آورند ؛ به عنوان مثال در سال 1990، بر اساس آمار منتشره از طرف سازمان ملل متحد ، تعداد 37000 شرکت اصلی و تعداد 170000 شرکت وابسته به آنها بالغ بر 5/5 تریلیون دلار فروش داشته اند و در سال 1992 سرمایه گذاری مستقیم آنها بالغ بر 2 تریلیون دلار بوده است . این در حالی است که این شرکتها به نوبه خود از نظر چهار چوب اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با بسیاری از کشورهای در حال توسعه و روبه رشد و بعضی از کشورهای توسعه یافته دارای برتریهای نسبی هستند . از طرفی از آنجا که این گونه شرکتها نقش بسیار تعیین کننده ای در تبیین مواضع کشورهای مبدأ و میزبان دارند ، بدون شک شناخت واقعی آنها نیز می تواند در برنامه ریزیهای آینده کشورهای در حال توسعه نقش مهمی داشته باشد ؛ در این راستا بعضی معتقدند که سازماندهی آزادانه ملتهای مستقل در یک نظام واحد جهانی ، که هم اکنون با محور قرار دادن شرکتهای فراملیتی در حال شکل گیری است ، حیاتی به نظر می رسد و این در حالی است که پدیده تعیین کننده نظام واحد جهانی موجود ، عمدتاً ماهیت و اساس اقتصادی دارد و طرح تفکر توسعه درون زا در سطح اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی نیز امری ضروری است . تنها روش درک استقلال ملی کشورها در چشم انداز نظام واحد جهانی نیز شناخت همین ضرورت خواهد بود . با این وصف به نظر می رسد که در دهه های آینده قدرت شرکتهای فراملیتی نقش عمده ای را در نظام واحد جهانی خواهند داشت و مرزهای جغرافیایی با تقسیم بندیها و محدودیتهای موجود در تجارت جهانی دیگر معنی و مفهومی نخواهد داشت . حال این سؤال مطرح است ، که آیا کشورهای در حال توسعه آمادگیها ی لازم را برای رویارویی با این پدیده در دهه های آینده دارند ؟ آیای به نقش حساسی که اینگونه شرکتها در تبیین سیاستهای جهانی و نظام واحد جهانی ایفا می کنند توجه لازم دارند؟ آیا اعمال سلطه از طریق سبک مدیریت این شرکتها برای مدیران در کشورهای در حال توسعه شناخته شده است ؟ آیا جایگاه و سبک مدیریتی شرکتهای فراملیتی به درستی روشن است ؟ بدیهی است به منظور احراز شرایط لازم برای رویارویی با این پدیده ، باید شناختی درست از سبک و روشهای مدیریتی شرکتهای فراملیتی حاصل نمود و به گونه ای معقول و منطقی راهبردهای مورد نیاز را برای ارائه رفتار مناسب در مقابل کنشهای اینگونه شرکتها و دولتهای پشتیبان آنها در راستای تحقق منافع عادلانه اتخاذ نمود.
عوامل مؤثر بر ارزش ویژه نام ونشان تجاری از منظر مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش ویژه نام ونشان تجاری هرساله توسط مؤسسات معتبر جهانی در مورد برندهای مختلف بین المللی اندازه گیری می شود؛ زیرا در نهایت موفقیت و ماندگاری سازمان ها در گرو مشتریان آنان است. به همین دلیل ارزش ویژه نام ونشان تجاری از ارزش دارایی های فیزیکی به مراتب بیشتر بوده که این امر نشان دهنده اهمیت آن است. در این تحقیق با درنظرگرفتن مدل آکر که معرو ف ترین مدل پذیرفته شده در زمینه ارزش ویژه نام ونشان تجاری مبتنی بر مشتری است و انجام تعدیلاتی در آن به شناسایی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه نام ونشان تجاری از منظر مشتری، شامل قیمت، تبلیغات و ترفیع پرداخته ایم که از طریق ارزش گذاری بر ابعاد ارزش ویژه نام ونشان تجاری (شامل تداعی نام ونشان تجاری، آگاهی از نام ونشان تجاری، وفاداری به نام ونشان تجاری و کیفیت درک شده) بر ارزش ویژه نام ونشان تجاری تأثیرگذار است. جامعة آماری شامل بیمه گذاران بیمه های اتومبیل چهار شرکت بیمه ای بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد که تبلیغات، ترفیعات و قیمت بر روی آگاهی از نام ونشان تجاری، تداعی نام ونشان تجاری و کیفیت درک شده از ارزش نام ونشان تجاری تأثیر داشته و این سه عامل نیز به همراه عامل وفاداری به نام ونشان تجاری بر ارزش ویژه نام ونشان تجاری تأثیر می گذارند. در قسمت پایانی تحقیق، جهت بررسی تفاوت معنی داری ارزش ویژه برند چهار شرکت، از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید که نتایج به دست آمده نشان داد تفاوت معنی داری بین ارزش ویژه برند این چهار شرکت وجود ندارد.
تبیین ارزیابی تمایل و وفاداری مشتریان بالقوه به خرید از فروشگاههای اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
خوشه بندی مشتریان شعب بانک رفاه با تلفیق الگوریتم های ژنتیک و سی میانگین در محیط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر یکی از چالش های بزرگ برنامه ریزان و مدیران در حوزه خدمات بانکی، شناخت مشتریان، ایجاد تمایز بین گروه های مختلف مشتریان می باشد. بدیهی است استفاده از الگوی مناسب به بانک این فرصت را می دهد که پیشنهادات ارزشمند خود را متناسب با نیازها و خواسته های بخشهای هدف گیری شده طراحی و ارائه نموده و در نتیجه عملکرد بانک از منظرهای مختلف بهبود یابد. هدف این مطالعه بکارگیری مدل مناسبی جهت خوشه-بندی مشتریان بر اساس شاخص هایی مانند تازگی، تعداد تراکنش ،و عامل مالی می باشد. در این مقاله جهت خوشه بندی داده ها از تلفیق الگوریتم ژنتیک با سی میانگین فازی جهت غلبه بر مشکلاتی مانند حساس بودن به مقدار اولیه و گرفتار شدن در دام بهینه محلی استفاده گردیده است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از مشتریان شعب بانک رفاه شهر تهران می باشد. همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت اخذ نمونه استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مشتریان متعلق به خوشه اول بدلیل دارا بودن عملکردی بالا در شاخص های ""تازگی""،""تعداد تراکنش""، و""عامل مالی"" جزء مشتریان وفادار و مشتریان خوشه دوم بخاطر دارا بودن عملکردی پایین در شاخص ""تازگی""، عملکرد متوسط در شاخص ""تعداد تراکنش""،و عملکردی بالا در شاخص""عامل مالی"" جزء مشتریان رویگردان از بانک می باشند. لذا پیشنهاد می گردد که با توجه به موارد فوق راهکارهای اجرایی را اتخاذ نمایند
جایگاه یک محصول با استفاده از تکنیکerceptual Map
حوزههای تخصصی:
موفقیت یک محصول عرضه شده در یک بازار هدف خاص ، به این مسئله بستگی دارد که یک نوع محصول چقدر خوب در بازار هدف جا بیفتد و یا به عبارتی چه مکان و جایگاهی را در بازار هدف به خود اختصاص دهد . می توان گفت که موضوع یا جایگاه محصول ، بیانگر نوع نگرش مصرف کننده درباره ویژگی های مهم یک محصول است . ذهن مصرف کننده ، با مجموعه ای از این نگرش ها و پنداشت ها ، درگیر است ، لذا برای سهولت در فرآیند خرید ، مصرف کننده ، اغلب محصولات را در ذهن خود طبقه بندی کرده و به هر کدام از آنها ، جایگاهی را اختصاص می دهد ...
مدلی برای ارزشیابی و قیمت گذاری نشان تجاری براساس روش گزینه واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی سازمانها از قابلیت های ارزش آفرینی دارایی های نامشهود منجر به حرکت آنها در بکارگیری دارایی های نامشهود می شود. یکی از مهمترین دارایی های نامشهود شرکت ها علائم تجاری آنها است. علائم تجاری در بسیاری از موارد موجب افزایش یا تقویت ارزش دارایی های مشهود و نامشهود شرکت می شوند. با توجه به اهمیت بحث تصویر سازی از نام تجاری و ایجاد یک نام تجاری متمایز و مطلوب برای ذینفعان در مدیریت استراتژیک، مدیران به منظور دستیابی به موفقیت در اهداف مدیریت نشان تجاری و ارتقای ارزش نشان تجاری نیازمند آگاهی مستمر از وضعیت و ارزش آن در بازار می باشند که لازمه آن داشتن یک مکانیزم اجرایی است. براین اساس هدف این مطالعه طراحی مکانیزمی برای اندازه گیری ارزش نشان تجاری با استفاده از یک رویکرد ترکیبی برپایه وضعیت جاری و آتی پیشرانه های ارزش نشان تجاری می باشد. بدین منظور ابتدا پیشرانه های ارزش نشان تجاری که پارامترهای اصلی برای خلق و مدیریت نشان تجاری می باشد شناسایی و پس از آن فرایندی برای تعیین چگونگی و اندازه گیری میزانی که هر یک از پیشرانه ها به طور مستقیم بر ارزش نشان تجاری دارند تعریف می گردد. در انتها پس از تشریح مدل، نتایج استفاده از این مدل برای ارزشیابی یک نشان تجاری داخلی و مقایسه نتایج آن با ارزشیابی همان نشان تجاری داخلی براساس مدل های رایج در سطح جهان ارائه می شود.
بازاریابی مُد/ تأثیر توهم لاغری در صنعت مُد و لباس
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی""، و ""ارزیابی شخص از خود""، گرانیگاه و مدارمحور ""بازاریابی مد"" در جهان کنونی است. پژوهشگران مد، متکی بر مشاهدات عینی، تجربه های فراوان، و تحقیقات متنوع و مکرر دریافتند که زنان دوست دارند خودشان را ""لاغر"" ارزیابی کنند، به علاوه، دوست دارند دیگران نیز آنها را ""لاغر"" ببینند، بی توجه به آنکه با ""واقعیت"" منطبق نیست.
درک همین تلقی و ارزیابی یعنی تصویر ذهنی زنان از خود در دنیای معاصر، رفتار طراحان و تولیدکنندگان صنایع مختلف بویژه پوشاک را تحت تأثیر جدّی خود قرار داده است. موفقیت برندها اکنون در آن است که بتوانند ""اندازه ها"" را هر روز در مقیاسهای کوچک و کوچکتر عرضه کنند. یعنی به سایز 8 بگویند سایز 6، و برای سایزهای 2 بگویند سایز 0 یا 00 . به این ترتیب خریداران تمایل بیشتری دارند تا این کالا را بخرند. از فروشگاههایی که چنین پوشاکی عرضه می کنند نیز خریدهای بیشتری می کنند.
""بازاریابی مد"" بر رفتار مصرف کنندگان و از آن مهمتر ایده آل های ذهنی مصرف کنندگان استوار است که غالباً دسترسی به آن با دشواری روبه رو است. بازاریاب هایی که می توانند از این سدهای ذهنی مصرف کنندگان عبور کنند و بر امواج آن سوار شوند، با اقبال فروش بیشتری روبه رو خواهند شد.
""توهم لاغری"" اکنون سیطره ی خود را در صنعت مد و لباس چیره کرده است و از این رو است که تولیدکنندگان صنعت مد، همواره در جستجوی هشیار و ناهشیار انسان معاصرند و حاضرند هزینه های فراوانی را برای تحقیقات و دسترسی به این هشیار و ناهشیار اختصاص دهند.