عنصری، ملک الشعرای دربار محمود غزنوی، یکی از بزرگترین مدیحه سرایان و قصیده پردازان شعر فارسی است. از وی 70قصیده و 77 رباعی و تعدادی ابیات پراکنده باقی مانده است. شاعران پس از وی در شعرهای شان، موضع گیری های متفاوتی در قبال او داشته اند: عده ای مدیحه سرایی وی را مورد انتقاد قرار داده اند، برخی از تجملات او – که در نتیجه ثنا گستری به دست آورده بود – یاد کرده اند، برخی نیز به استادی وی اقرار کرده، از وی تاثیرهایی پذیرفته اند.زبان عنصری از نظر کهنگی های زبانی،به زبان شاعران عصر سامانی شباهت بسیاری دارد، اما عناصر عربی در سخن وی فراوان تر است. وی بیشتر به سرودن قصیده های مقتضب، یا قصیده هایی با تغزل کوتاه، تمایل دارد. قصاید او مجموعا در 9 وزن متداول و پرکاربرد فارسی سروده شده و پرکاربرد ترین آن« بحر مجتث مثمن مجنون محذوف» (37%) است. بیشتر قصاید او (87%) ردیف ندارند، اما نیمی از رباعیات او ردیف دارد. وی به واج آراییی، ترصیع، جناس مضارع وزاید، سجع، اشتقاق، جمع و تقسیم، لف و نشر، تناسب و تضاد، سوال و جواب و حسن تعلیل، توجه خاصی دارد. با اینکه شاعری مداح است به معانی عام و کلی نیزتوجه دارد، به گونه ای که در امثال و حکم دهخدا 76 بار از اشعار او مثال آورده شده است. مهم ترین عنصر بیانی در شعر عنصری تشبیه است. از انواع تشبیه، تشبیه بلیغ، تشبیه های حسی، عقلی و خیالی و تشبیه مضمر مورد توجه او می باشد. عنصری اولین شاعری است که تشبیهات عقلی و وهمی و خیالی را فراوان به کاربرده و شاعران دیگر، در این شیوه از او پیروی کرده اند.عنصری شاعری است. بلند نظر، واقع بین، در مدیحه گوی معتدل، صاحب دانشهای عقلی، اهل استدلال و دارای بینشی اشرافی، و این ویژگی ها در شعر او نیز انعکاس دارد.
این مقاله درباره یکى از سخن سرایان سده سو م هجرى قمرى نوشته شده است. نام وى على بن عباس بن گریگوریوس مشهور به ابن الرومى مى باشد. در این نوشتار به مسأله بیمارى روانى ابن الرومى پرداخته شده است. همچنین به تناسب بحث به هجا و رثاى شاعر اشاره رفته، و به پار ه ا ى از ابهامات در این رابطه پاسخ داده شده است. در این مقاله دیدگاههاى برخى از ناقدان بزرگ قدیم و جدید نیز مورد ارزیابى قرارگرفته است. در پایان به این نتیجه خواهیم رسیدکه واقعیت و مجموعه قراین بدست آمده نشان مى دهد که ابن الرومى از شخصیتی متوازن و متعادل، بلکه در حد نبوغ برخودار بود.
ازجمله هنرهای بشری تجلی آرمان های او درقالب نظم الفاط می باشد. این هنر دیرپا و کهن از عهده هر فرد و شخصی برآورده نیست بلکه موهبتی است الهی که افراد معدودی ازآن برخوردار می باشند. درگذشته دیر به عنوان بهترین یا تنها وسیله تبلیغاتی افراد وگروهها و حکام وتجار به کار گرفته شده وشاعر مانند عکاس طبق درخواست ها‘ ایده داعیان رادر قالب الفاظ منعکس می کرده است. برخی طالب هجو افراد بودند وبرخی خواهان تشبیب اشخاص و عده ای هم می خواستند که از آن ها تعریف وتمجید شود. شعرا به عنوان ابزار تبلیغاتی دوگونه عمل می کردند: دسته ای تنها در مسیر خوب و خوبی ها شعر می سرودند ؛مانند فرزدق و دعبل وکمیت و سعدی و حافظ و امثال آنها و دسته ای هم مقید نبوده بلکه تابع اوضاع و احوال شخصی و دیگران بودند و کاسبانه شعر می گفتند . اسلام حساب شاعران مؤمن و معتقد را از سایر شعرا‘ جداکرده‘ ما در این نوشتار کوشیده ایم شعر و تاریخ و تأثیر و اقسام و احکام آن را به اندازه ظرفیت مقاله بیان نماییم.
نام خاقانی، سخنور بزرگ ادب فارسی، در کنار نام حکیم نظامی، بلافاصله بعد از فحول اربعه ادبیات ایران (فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ) در ردیف بزرگترین شاعران سرزمین ما جای دارد و در این مورد اغلب صاحبنظران و ادب شناسان اتفاق نظر دارند.شعر خاقانی به دلیل حجاب رنگین سبک و شیوه خاص شاعری او، تا دیر زمانی چنانکه شایسته اوست، مورد توجه و ارزیابی اهل ادب قرار نگرفته بود و سالیان سال بیشتر ایرانیان این اعجوبه ادب فارسی را تنها با مداینیه مشهور او می شناختند. خوشبختانه در دو دهه اخیر، به دلایل گوناگون، شعر این سخنور بزرگ از جنبه های مختلف و بخصوص صور خیال اعجاب انگیز شاعر، مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما هنوز جای تحقیق در مورد محتوای معنوی و جهان درونی و ذهنی او خالی است و به نظر می رسد که راهی دراز برای دستیابی به اینکه خاقانی چه می گوید، در پیش رو داشته باشیم و این کار تنها با همت جمعی دوستداران و پژوهشگران شعر فارسی امکانپذیر خواهد بود. از جمله این موارد، جایگاه خاقانی در قلمرو عرفان و مباحث معرفتی است. هدف نگارنده در این نوشته این بوده است که پایگاه این شاعر بزرگ را در این زمینه، که از قرن پنجم به بعد، به عنوان بعد پیوسته ادب فارسی شناخته می شود، در حد توان، روشن کند.
معدن کن، معصومه، نگاهی به دنیای خاقانی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ج1، 1375؛ ج2، 1377؛ ج3، 1378، ده + هفده + شانزده + 791 صفحه.
این تحقیق موضوع پایان نامه دکتری مولف در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده که به راهنمایی دکتر منوچهر مرتضوی در دانشگاه تبریز به انجام رسیده است. انگیزه این تالیف در مقدمه چنین بیان شده است:
جاذبه های فراوان شعر خاقانی موجب شد که نگارنده به بررسی فرهنگی و اجتماعی و تاریخی و جغرافیایی دیوان خاقانی روی آورد و با تجزیه و تحلیل این دیوان مباحث و فواید پراکنده را کشف و گردآوری و با ترکیب آنها به صورت ابواب و فصولی چند، بکوشد تا اشعار پراکنده و مشهور به دشواری و اغلاق خاقانی را به اجزای پیکر واحد و جان داری از حیات اجتماعی روزگار خاقانی تبدیل کند و وحدت و نظم جهان خاقانی و عرصه فرهنگی و اجتماعی گسترده این سخنور بزرگ را نشان دهد و تجربه ای از تحقیق در شئون فرهنگی و اجتماعی و تاریخی یک مجموعه ادبی را با تدوین نتایج آن بیان نماید. هر چند باید صادقانه اعتراف کنم که هنوز در پایان کار خود را در دامنه های قلل رفیع و بدایات عرصه های پهناور شناخت این جهان وهم انگیز می یابم و، با همه کوشش که در این بررسی و تحقیق کرده ام، کاری سزاوار وسعت و شکوه جهان پهناور شاعر شروان و درخور انتظار صاحب نظران انجام نداده ام. (ص 4)
مولف این کتاب را بر اساس دیوان خاقانی، تصحیح شادروان ضیا الدین سجادی، تدوین کرده و از تصحیح مرحوم عبدالرسولی نیز بهره برده است. در این تحقیق، اندیشه ها، عواطف و زندگی ادبی و خانوادگی شاعر و نیز اوضاع فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی روزگار خاقانی و محیط پیرامونش از دیوان وی استخراج شده و ذیل هفت عنوان کلی، در سی و سه بخش: زندگی خاقانی، صحنه آسمان در دیوان خاقانی، طب، بهداشت، موسیقی، باورها، سوگواری، عروسی، آرایش زنان، اعیاد، بزم ها، باده گساری، مشاغل، بازی ها و سرگرمی ها، شکار، سفر، معاملات، البسه، اطعمه، کشاورزی، گوشه هایی از اوضاع و احوال اجتماعی، تعلیم و تعلم، کودکان، رسوم و تشریفات خسروان، قصر و ایوان، مناصب، درم خریدگان، داوری و مسائل مربوط به آن کبوتران نامه بر، چشم انداز مسائل ترسایی و یهودی و زردشتی، اشارات تاریخی و جغرافیایی، طرایف بلاد، و نوادر حکایات و اشارات، گردآمده و سپس بخش سی و چهارم شامل بعضی مطالب متفرقه به آن افزوده شده است...