تتّسم دائرة الأدب والنقد الحدیث بالانفتاح والسعة بحیث لایمکن الإحاطة بها کلّها والتحدث عن کل الأنماط الأدبیة من شعر، ومقالة، وصحافة، ومسرح، وقصة، وغیرها من الأمور التی أثّرت علی الأدب الحدیث؛ فإنّنا لن نستطیع الإلمام بکل ذلک بل سنکتفی بالحدیث – وبصورة عابرة – عن تعریف النقاد الإیرانیین الذین اهتمّوا بمعالجتها خلال العصر الحاضر ونبیّن آراءهم النقدیة فی الموضوعات المختلفة حتی نتعرّف من خلالهاعلی زوایا من الآراء النقدیة الحدیثة فی الأدب الفارسی، لأنّ هؤلاء النقاد کانوا روّاد النقد الحدیث الذین برزوا علی ساحة الأدب الفارسیّ فی السنوات الأخیرة. ومن أبرز هذه الشخصیّات وأکثرها نفوذا فی مجال النقد والأدب هو عبدالحسین زرین کوب الذی کان یجید اللغتین الفارسّیة والعربیة وآدابهما، فضلاً عن إلمامه الشامل باللغتین الإنجلیزیة والفرنسیة؛ وإنّ معرفته بهذه اللغات أدّت إلی تألیف کتب قیمة ونفیسة فی الحقول الأدبیة والنقدیة، وأخرج النقد الفارسیّ من نطاقه الضیّق وفتح الطریق للنقاد المحدثین الإیرانیین حتی ینشطوا فی هذا المجال أکثر فأکثر. ونستعرض فی هذه المقاله بعض آرائه النقدیة.
این مقاله به اشتهار سعدی در جهان اشاره دارد و سعدی را یک شاعر جهانی میداند و توجه بیشتر به سعدی و آثارش را در ایران از ضروریات برمیشمارد و پیشنهاد میدهد برای ماندگار شدن آثار وی، باید به انتشار گزیدههای مناسب از گلستان و بوستان و همراه کردن این گزیدهها با هنر نقاشی و تذهیب و همچنین ساختن برنامههای رادیویی و تلویزیونی و نمایشنامه از گلستان و بوستان پرداخت.
دشواری ها و ابهامات دیوان خاقانی بیش از آن که نتیجه شگردهای ادبی و هنرهای زبانی شاعر باشد، نتیجه پشتوانه فرهنگی و آگاهی های گوناگون و گسترده اوست. پشتوانه ای فرهنگی که چونان ماده خامی، شاعر را در آفرینش مضامین، تصاویر و تعابیر بدیع و نوآیین یاریگر بوده است. وسعت این آگاهی ها سبب شده است تا شاعر در آفرینش های هنری خود، گرفتار تکرار نشود و سخنش از تنوع مضمونی و تصویری برجسته ای برخوردار باشد. با وجود توان ادبیّات و متون ادبی در تبیین وجوه مختلف زندگی و تمدن پیشینیان، بهره گیری از سکّه ها در ادب پارسی مورد توجه خاصی قرار نگرفته است. این جستار، تلاشی برای گزارش گوشه ای از دشواری ها و رفع پاره ای از ابهامات دیوان خاقانی است. سعی بر آن بوده است تا با تأمل پرسش گرایانه در ابیات و با جستجو در منابع و مأخذ اصیل و معتبر، تحلیلی قابل توجه از پشتوانه فرهنگی خاقانی در باب سکّه های یاد شده در دیوان وی به دست داده شود.