روان شناسی و کاربرد آن در زندگی امروزه دارای اهمّیّت بسیاری است. این علم از دیرباز با سایر علوم از جمله ادبیّات ارتباط دوسویه ای داشته است. در این گونه از پژوهش های میان رشته ای، آثار نویسندگان از جنبه های مختلف روان شناسی تحلیل و بررسی می شوند. در این جستار با وام گرفتن از نظریّه شخصیّت آدلر، روان شناس اتریشی، به علل ایجاد احساس حقارت در شخصیّت های دو اثر از مهدی رجبی، نویسنده خوش ذوق و خلّاق کودک و نوجوان به نام های کنسرو غول و یوناتارای گم شده، پرداخته ایم. محیط (خانه/ مدرسه) علّتی اساسی در ایجاد احساس حقارت در کودک و نوجوان شناخته شده است. در این پژوهش تأثیرات محیط خانه در شکل گیری احساس حقارت در فرد مانند افسردگی والد، داغدیدگی، فقر و نداشتن سرپرست مناسب و تأثیرات محیط مدرسه در شکل گیری احساس حقارت در فرد چون آزار و اذیّت فیزیکی، نسبت دادن صفات ناپسند توسّط دانش آموزان و سرزنش مربیّان، در شخصیّت های این دو اثر، بررسی شده است. این پژوهش با رویکرد کیفیِ تحلیل محتوا بررسی شده و جملات و معانی مستتر در آن نیز بر اساس نظریّه شخصیّت آدلر از نوع تحلیل قیاسی انجام شده اند. نتایج در این پژوهش نشان داد که نقش و تأثیر محیط مدرسه نسبت به تأثیر محیط خانه در به وجود آمدن احساس حقارت در شخصیّت های داستانی رجبی، بیشتر است. با توجّه به بررسی نمونه های متن در این دو اثر، علل به وجود آمدن احساس حقارت هم در بخش تأثیر محیط خانه و هم در بخش تأثیر محیط مدرسه در رمان نوجوان کنسرو غول بیشتر از کتاب یوناتارای گم شده مشاهده شد. تأثیر محیط خانه و محیط مدرسه در ایجاد احساس حقارت در توکا، شخصیّت اصلی کتاب کنسرو غول نیز نمود بیشتری یافته است.
نشانه شناسی دانشی است که به مطالعه ی معناهای پنهان یک متن می پردازد و بر این باور است که یک دال به مدلول های دیگر اشاره دارد. نظریه ی نشانه شناسی در آثار روایی ادبیات کودک و نوجوان کاربرد فراوانی دارد. یکی از این آثار داستانی لالایی برای دختر مرده اثر حمیدرضا شاه آبادی است. از پرکابردترین نشانه ها در داستان، نمادها هستند که در این داستان به تأویل و بررسی این نمادها پرداخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نمادها و عناصر درون متنی ازجمله عنوان داستان، زمان، مکان، شخصیت ها و اشیا هستند که معناهای آشکار و پنهان متن را بیان می کنند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و به این نتیجه رسیده که نمادهای داستان معناهایی چون بی عدالتی، ستم، ضعیف کشی، ناکامی، مهاجرت اجباری، تبعیض جنسیتی، اندوه و رنج قهرمان داستان را آشکار می کنند.
کنسروغول نوشته ی مهدی رجبی، نوعی فانتزی است که در دو سطح واقعی و فراواقعی ساخته شده است. در دنیای واقعی رهایی نوجوان از سلطه ی آموزش مستقیم و نیز زندگی دور از انتظارات بزرگ ترها، در بستر نمایش کشمکش های بزرگ تجربه می شود. در بخش فراواقعی، آمد و شد وی به دنیای جادوگر، غول و رؤیا، حرکت فرد از خودآگاه به ناخودآگاه را تداعی می کند. این سفر به پیوند تضادهای درونی و بیرونی فرد انجامیده و حاصل آن وحدت تضادهاست که سبب دستیابی به پاداش «بلوغ» است. این پِژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی با تأکید بر چهارچوب نظری «فردیت» مدنظر یونگ و درآمیختن آن با «سفر قهرمان» کمپل، کوشیده به شناخت این فرایند مهم بپردازد. حاصل کار نشان می دهد که برعکس الگوهای فراواقع گرایانه کهن در سفرهای مثالی، در این سفر قهرمان با بحران های کودکی و نوجوانی واقعی در دنیاهای فراواقعی درگیر است و از رهگذر شناخت شرارت ها و تجربه نمودن ترس ها، با انتخاب خود از آن ها فاصله می گیرد و به دنیاهای واقعی می رسد. حاصل این گونه داستان ها، فردیت یافتن قهرمان از رهگذر تجارب واقعی است.