نویسنده این مقاله مسئله حقوق انسان را بر اساس تعریف گلستان سعدی میسنجد و گلستان را اثری میبیند که در آن در لابهلای برخورد نکات و اشخاص، بوی حقوق مدنی و برابری اجتماعی به مشام می رسد. تربیت اجتماعی-سیاسی نیز در برخی حکایتهای گلستان دیده می شود. نویسنده اشاره میکند که روش مواجهه با نارواییهای اجتماعی در گلستان در امتداد واکنشهایی است که در ادبیات حکایتی پیش از سعدی، همچون مخزنالاسرار و جز آن دیده می شود با این تفاوت که حکایات در گلستان سعدی ساختارمندتر است.
رنگ و بویی تازه داده و ادبیات فارسی بعد از سعدی رویکرد دیگری از شعر و ادب ایرانی را در پیش گرفته که تجربیات و ارمغانهایی از مرکز و غرب دنیای اسلام آن را سرشار و اعتقادی و آسمانی کرده است. این مقاله به بررسی خراسان و واژههای مرتبط با آن در اشعار سعدی پرداخته و تاثیر آن و افراد برخاسته از آن سرزمین را در اشعار سعدی بررسی نموده است.
نویسنده کوشیده است تا به معرفی بوستان سعدی به عنوان شاهکار و یکی از سه حادثة بینظیر ادب فارسی بپردازد و آنرا اثری یکدست، پخته، فصیح و نمونة عالی بلاغت معرفی نماید. او بوستان را از استواری یکنواخت برخوردار میداند و عواملی چون لفظ، پختگی بیان، ترکیبات منسجم، استحکام جملهبندی و روانی را مهمترین شاخص برتری این اثر بر دیگر آثار میداند. در ادامه نیز به بررسی محتوایی اشعار بوستان میپردازد و بر آن است که بوستان به طور مطلق به پند و نصحیت روی نمیآورد، بلکه در هدایت مردم به نیکی، به آنها نشان میدهد که خیر و مصلحت آنها در رفتار خوب آنهاست.