«کارآفرینی» از دید دانشمندان علوم اجتماعی، فرآیندی است که در شبکه متغیری از روابط اجتماعی واقع شده است. این روابط اجتماعی می تواند رابطه کارآفرین با منابع و فرصت ها را محدود یا تسهیل نماید. تاکنون اکثر تحقیقات صورت گرفته در مورد کارآفرینی سازمانی، از نوع تعیین ویژگی های شخصیتی کارآفرینان بوده و توجه به شبکه روابط اجتماعی یا سرمایه اجتماعی نادیده گرفته شده است. در عین حال، امروزه نگاه جدی به مقوله کارآفرینی در سازمان های صنعتی وجود ندارد. این امر می تواند ناشی از دلایل مختلف از جمله نادیده گرفتن روابط و شبکه های اجتماعی باشد. از این رو هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه و تاثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با کارآفرینی سازمانی است. جهت دستیابی به این هدف، فرضیه اصلی به صورت وجود رابطه معنی داری بین سرمایه اجتماعی و کارآفرینی سازمانی و مبتنی بر مدل مفهومی تعریف شد. سپس این فرضیه با نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات از جامعه آماری توسط آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق که در گروه صنعتی سدید صورت گرفت، نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین با استفاده از آزمون تحلیل مسیر داده های پژوهش، برازش بسیار خوبی با مدل مفهومی مشاهده شده است.
کارآفرینان نقشی کلیدی در توسعه اقتصادی و تحولات اجتماعی هر جامعه دارند. کارآفرینان به عنوان عناصر اصلی در تسریع توسعه کشورهای در حال توسعه و در تجدید حیات و استمرار توسعه کشورهای صنعتی مورد توجه و مطالعه بوده اند. در شرایط کنونی اقتصاد ایران که با مسائل و نارسایی های مهمی نظیر فرار مغزها، بیکاری یا کم کاری به ویژه در بین دانش آموخته گان دانشگاه ها و نیروی انسانی متخصص ، کاهش سرمایه گذاری دولت ، عدم تحرک و رشد اقتصادی ناکافی روبرو است ، پرورش و آموزش کارآفرینان از اهمیت بیشتری برخوردار است . بنا براین بررسی وضعیت دانش آموخته گان دانشگاه ها از نظر نوع اشتغال می تواند مفید باشد. بر اساس نتایج این پژوهش، احتمال کارآفرینی دانش آموخته گان دانشگاه فردوسی در مقایسه با اشتغال دستمزدی بخش عمومی و خصوصی دانش آموخته گان دانشگاه ها، رابطه ای مثبت با سن و درآمد و نیز با تحصیلات پدر و مادر دانش آموخته گان دانشگاه ها دارد. در حالی که از نظر ارتباط رشته تحصیلی با شغل اصلی رابطه منفی وجود داشته و در میان مردان نسبت به زنان بیشتر است.
چکیده پژوهش حاضر، با هدف بررسی و مقایسه مولفه های کارآفرینی در بین دانش آموزان سال آخر مدارس متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی87-1386 انجام شد. شیوه انجام تحقیق زمینه یابی (پیمایشی) بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان سال آخر شاخه نظری، فنی و حرفه ای و کاردانش (1033 نفر) تشکیل داد. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 493 نفر برآورد گردید. شیوه نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای بود.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نظریه مک کله لند(1963) و بروکهاوس (1980) استفاد شد. این ابزار شاخص های انگیزه پیشرفت، استقلال طلبی، گرایش به خلاقیت، ریسک پذیری، کنترل درونی، تحمل ابهام، تیم کاری وآینده نگری را در بر می گرفت. برای تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه، روایی محتوایی آن با نظر خواهی از متخصصان دیربط مورد تایید قرار گرفت.علاوه بر آن به منظور برآورد همسانی درونی سوال ها ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه به میزان 84% محاسبه شد.داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص میانگین، انحراف معیار و تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین قابلیت های کارافرینی دانش آموزان شاخه های نظری ، فنی و حرفه ای و کاردانش در سطح (01/0) تفاوت معناداری وجود دارد.