فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱٬۷۷۸ مورد.
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
89 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تحلیل اثرات کارآفرینی گردشگری بر توسعه روستایی در نواحی روستایی دهستان ریجاب در استان کرمانشاه بود و در آن سعی شده است تا عوامل متعددی که به واسطه کارآفرینی گردشگری بر توسعه این منطقه مؤثر هستند، تحلیل شوند. این مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، روستاییان دهستان ریجاب بودند (6700 = N) که با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، تعداد 259 نفر از آن ها برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار سنجش پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن توسط آزمون KMO، آزمون بارتلت و ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که از مهم ترین اثرات مثبت ورود گردشگران به مناطق روستایی می توان به توسعه زیرساختی (واریانس: 41/35 درصد)، توسعه اقتصادی و رفاهی (واریانس: 84/21 درصد) و توسعه اشتغال (واریانس: 20/13 درصد) و همچنین، از مهم ترین اثرات منفی می توان به تخریب فضای کسب وکار (واریانس: 35/9 درصد) اشاره نمود. بررسی های میدانی در نواحی روستایی دهستان ریجاب نیز نشان داد که میزان توسعه کارآفرینی گردشگری روستایی در این مناطق پایین است و می توان با گسترش امکانات رفاهی و خدماتی، توانمندسازی روستاییان، تقویت زیرساخت فیزیکی و حمایت دولت از کارآفرینی و گردشگری روستایی، داشتن دیدگاهی مثبت نسبت به توسعه گردشگری روستایی، توانمندسازی روان شناختی، آموزش آداب و رسوم روستاییان به گردشگران، ارتقای امنیت اجتماعی و بهبود باور و نگرش نسبت به گردشگری، به موفقیت بیشتر در توسعه کارآفرینی گردشگری روستایی کمک کرد.
مدلی برای کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است که درصدد ارایه الگوی کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه می باشد. از منظر روش گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایش مقطعی است. برای نیل به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدیران شرکت بیمه ایران بودند که 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری متشکل از مدیران و کارشناسان بیمه ایران و مدیران نمایندگی های بیمه ایران در استان گیلان، با روش اندازه اثر و تحلیل توان، 130 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای-تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیم ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود . یافته های پژوهشی نشان داد عوامل فنی هوش مصنوعی، عوامل مدیریتی هوش مصنوعی و بازاریابی رابطه ای بر مدیریت ارتباط با مشتریان تاثیر می گذارند. مدیریت ارتباط با مشتری با اثرگذاری بر شخصی سازی خدمات و مشتری گرایی منجر به بهبود تجربه مشتریان می شود. این عامل خود با اثرگذاری بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتریان و مشارکت مشتریان به کاهش ریزش مشتریان منتهی می گردد. بنابراین مشخص شد هوش مصنوعی یک سازه زیربنایی است که از منظر فنی و مدیریتی می تواند به بهبود مدیریت ارتباط با مشتری در نمایندگی های بیمه ایران کمک کرده و سبب کاهش رویگردانی و ریزش مشتریان شود.
تحلیل تأثیر سرمایه اجتماعی بر کارآفرینی زنان روستایی با تأکید بر صنایع دستی (مورد مطالعه: بخش لاشار شهرستان نیکشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
49 - 68
حوزههای تخصصی:
توسعه کارآفرینی زنان روستایی به عنوان یک ابزار مؤثر در کاهش بیکاری و فقر، به تقویت هویت روستایی و کاهش مهاجرت به شهرها کمک می کند. در این راستا، سرمایه اجتماعی به ویژه در حوزه صنایع دستی، نقشی کلیدی در ارتقاء کارآفرینی زنان روستایی ایفا می کند. حمایت از این صنایع می تواند فرصت های شغلی ایجاد کرده و موجب تسریع توسعه اقتصادی در مناطق روستایی شود. این پژوهش با هدف بررسی سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر کارآفرینی زنان روستایی با تکید بر صنایع دستی در بخش لاشار به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، زنان کارآفرین فعال در بخش لاشار شهرستان نیکشهر بودند. داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شدند که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0.85 و روایی ان با نظر متخصصان تأیید شد. یافته ها نشان داد ویژگی های روان شناختی (بار عاملی 10.56) و مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر را دارند. سرمایه اجتماعی 42.6% از تغییرات کارآفرینی را تبیین کرد. تقویت مشارکت، اعتماد و حمایت مالی به توسعه کارآفرینی کمک می کند. صنایع دستی از جمله پریواردوزی مهم ترین فعالیت زنان بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهم ترین عامل در توسعه کارآفرینی در بخش لاشار عوامل روان شناختی نظیر اراده، پشتکار و تجربه می باشد. حمایت های آموزشی، زیرساختی و مالی می توانند توانمندسازی زنان را تقویت کرده و توسعه پایدار روستایی را تسریع کنند. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه کارآفرینی روستایی به همراه دارد.
واکاوی موانع فراروی حرکت دانشگاه ها به سوی نوآوری باز (مورد مطالعه: دانشگاه رازی)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 66
حوزههای تخصصی:
اهمیت نوآوری باز و نقشی که در افزایش مزیت رقابتی سازمان ها دارد بر کسی پوشیده نیست. از طرفی به دلیل عدم مطالعه نظام مند نوآوری باز در دانشگاه ها و وجود خلأ پژوهشی در این زمینه، واکاوی موانع فراروی دانشگاه ها برای گذار از نوآوری بسته به سوی نوآوری باز از اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر واکاوی موانع فراروی حرکت به سمت نوآوری باز در دانشگاه رازی است. این پژوهش ازنظر رویکرد جزء پژوهش های آمیخته (کیفی- کمی) است. در مرحله کیفی با به کارگیری روش پژوهش تحلیل تم با 15 نفر از خبرگان اقدام به مصاحبه شد. یافته های مرحله اول با استفاده از روش کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل شدند. سپس در مرحله کمی برای بررسی و رتبه بندی موانع در دانشگاه رازی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده گردید. جامعه آماری در بخش کمی شامل 110 نفر از اعضا هیئت علمی باسابقه تجاری سازی، تدریس و یا پژوهش در حوزه کارآفرینی در دانشگاه رازی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با فن انتساب متناسب 86 نفر از آن ها انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کمی از آمار توصیفی بهره برده شد. طبق نتایج به دست آمده، درنهایت هشت مقوله اصلی به عنوان موانع شناسایی شد که به ترتیب عبارت اند از: موانع حمایتی، موانع ارتباطی، موانع فرهنگی، موانع ساختاری، سیاست گذاری های کلان دولتی، موانع آموزشی، موانع انگیزشی و موانع شخصیتی. براساس نتایج بخش کمی موانع حمایتی دارای بالاترین میانگین (14/5) که نشان دهنده میزان اهمیت بالاتر و کمترین میانگین به موانع شخصیتی (82/3) در دانشگاه رازی نسبت داده شد.
ارائه مدلی برای شتاب دهی زیست بوم همکاری کسب وکارهای کوچک و بزرگ
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
17 - 28
حوزههای تخصصی:
از چالش های مهم کسب وکارهای کوچک محدودیت منابع مالی، عدم تجربه راه اندازی کسب وکار و فقدان دانش کسب وکار است. یکی از راهبردهای حل چالش های کسب وکارهای کوچک، استفاده از ظرفیت شرکت های بزرگ است. همچنین، یکی از گرایش های نوظهور و جدید توسعه همکاری کسب وکارهای کوچک با شرکت های بزرگ، استفاده از مدل شتاب دهی همکاری است. پژوهش حاضر بر مبنای هدف، کاربردی بود و با روش کیفی مبتنی بر راهبرد داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوه ش شامل 11 نفر، از مدیران و استادان مطلع در حوزه شتاب دهی کسب وکارها بودند که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع نظری برای مطالعه انتخاب شدند. برای اعتبارسنجی یافته ها، متن مصاحبه ها به صورت خام توسط یک ناظر بیرونی دارای تخصص در پژوهش های کیفی داده بنیاد، مورد بازنگری قرار گرفت، تا میزان مشابهت تم های استخراج شده مشخص شود. یافته های پژوهش، حاکی از آن بود که مقولات (اهداف استراتژیک و تعریف نقشه راه مشترک همکاری، تدوین مدل ها و استراتژی های همکاری، چابک سازی فرایندهای تدارکاتی و حقوقی، انتساب منتورهای شرکتی، فرایند تدریجی آزمایشی، آزمودن و شراکت همکاری) منجر به شتاب دهی همکاری خواهد شد. دستاورد اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدل کاربردی و بازار محور همکاری کسب وکارهای کوچک و شرکت های بزرگ در فضای زیست بوم کارآفرینی است که در نتیجه بهره گیری از آن توسعه کارآفرینی و رشد اقتصادی در جامعه رخ خواهد شد.
چارچوبی روش شناختی برای تحلیل فرایندهای تسهیلات بر پایه روش های فرایندکاوی و داده کاوی: مورد مطالعه فرایند تسهیلات سرمایه ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
143 - 185
حوزههای تخصصی:
بانک ها برای تسهیلات سرمایه ثابت از فرایند های پیچیده و طولانی مدت شامل مراحل، نقاط کنترل و تایید زیاد برخوردارند. اینگونه فرایندها در ایجاد و توسعه واحدهای صنعتی، معدنی و گردشگری از اهمیت فزاینده ای برخوردارند. تجزیه و تحلیل مداوم اینگونه فرایندها برای ارتقاء، بهبود مستمر و کسب دانش از انها اهمیت فزاینده ای دارد. هدف اصلی تحقیق حاضر ارائه چارجوب روش شناختی جامع بر پایه فرایندکاوی با ترکیب با داده کاوی در خصوص تجزیه و تحلیل فرایندهای تسهیلات سرمایه ثابت است. روش شناسی بکاررفته در پژوهش حاضر برگرفته از تکنیک ها و مفاهیم فرایندکاوی و داده کاوی بر پایه داده های رخداد سیستم تسهیلات، بانکی فعال در ایران است. این روش شامل نه فاز شروع، آماده سازی، بازرسی، کاوش و تحلیل، ارزیابی، تحلیل چند بعدی فرایندی، پیش بینی، بررسی نتایج و بهبود است. هر کدام از فازها شامل چندین مولفه و به صورت تکرارشونده است. از جمله نتایج پژوهش حاضر استخراج فرایند واقعی، شناسایی گلوگاه ها، مراحل پرتکرار در نمونه و دارای فراوانی و گونه های فرایند است. افزون بر این شناسایی شعب و افراد دارای بیشترین نقش و ویژگی های داده ای موثر بر کاهش زمان پرداخت تسهیلات، تحلیل فرایند از ابعادی ماننداستان از دیگر یافته ها بود و نشان داد تجزیه و تحلیل استانی دانش خوبی در اختیار می گذارد. یکی از ابتکارات تحقیق حاضر استفاده از داده کاوی برای پیش بینی زمان پرداخت تسهیلات بود. در مقایسه روش های متنوع، الگوریتم درخت تصمیم گیری با دقت 72 درصد بهترین عملکرد را داشت.در نهایت علاوه بر کشف انحرافات، بر مبنای ایجاد داده های رخداد و تحلیل آن، فرایند بهبود یافته استخراج شد،که نشان از بهبود 67 درصدی بود.
بهبود عملکرد سازمانی: نقش زنجیره تامین 4.0 و تامین مالی در کاهش ریسک زنجیره تامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی تاثیر زنجیره تامین 4.0 و استراتژی های تامین مالی پیشرفته بر عملکرد سازمانی در بخش صادرات صنایع غذایی می پردازد. تمرکز ما بر نقش محوری ریسک زنجیره تامین است که به عنوان یک میانجی عمل می کند. ماهیت سریع و پیچیده چشم انداز کسب وکار فعلی سازمان ها را با چالش های متعدد مدیریت زنجیره تامین مواجه می کند. با مطالعه 133 زنجیره تامین پویا، ما از نرم افزار SMARTPLS3 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کردیم. یافته های کلیدی تأثیر قابل توجه شیوه های مالی مدرن و فناوری های زنجیره تامین 4.0 را بر ریسک های زنجیره تامین نشان می دهد. این مطالعه تایید می کند که زنجیره تامین 4.0 عملکرد سازمانی را افزایش می دهد، اما این پیشرفت به طور قابل توجهی به تعامل آن با ریسک های زنجیره تامین بستگی دارد. این امر بر اهمیت مدیریت ریسک در بهره برداری از پتانسیل کامل فناوری های به کار رفته در زنجیره تامین تاکید می کند. علاوه بر این، در حالی که ریسک زنجیره تامین مستقیماً بر عملکرد سازمانی تأثیر می گذارد، نقش آن به عنوان میانجی بین تأمین مالی زنجیره تامین و عملکرد آنقدرها تأثیرگذار نیست. این بینش تمرکز را به سمت استراتژی های مدیریت ریسک مستقل تغییر می دهد، به جای اینکه آنها را صرفاً به عنوان یک واسطه ببیند. یافته های ما راهنمایی ارزشمندی برای صنعت صادرات مواد غذایی ارائه می کند و نیاز به یکپارچه سازی فناوری های پیشرفته و استراتژی های مالی با تأکید قوی بر مدیریت ریسک را برجسته می کند. این مطالعه نه تنها درک زنجیره تامین 4.0 را غنی می کند، بلکه به عنوان یک طرح استراتژیک برای متخصصان زنجیره تامین در صنایع غذایی عمل می کند و عملکرد سازمانی را بهبود می بخشد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی نگهداشت مشتریان در کسب وکارهای بَرخط (مورد مطالعه: صنعت پوشاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در مطالعات کسب وکارهای بَرخط، نگهداشت مشتریان است. هدف از این پژوهش، طراحی و اعتبارسنجی الگوی نگهداشت مشتریان در کسب وکارهای بَرخط بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد، آمیخته بود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل خبرگان نظری (اساتید مدیریت بازاریابی) و خبرگان تجربی (مدیران صنعت پوشاک) بودند، که 15 نفر از آن ها به صورت هدفمند برای مصاحبه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری نیز شامل مشتریان کسب وکارهای بَرخط پوشاک بودند که تعداد 400 نفر از آن ها به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی آن با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی شد. به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش فراترکیب و در بخش کمی از روش ISM و حداقل مربعات جزئی استفاد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی توسط نرم افزار Maxqda و دربخش کمی توسط نرم افزار MicMac و Smart PLS انجام شد. براساس یافته های پژوهش، تعامل پذیری، زیبایی شناسی و عملکرد سامانه بَرخط بر تبلیغ، ترفیع و همچنین امنیت کسب وکارهای بَرخط تأثیرگذار بود. تبلیغات، ترفیع و امنیت کسب وکار بَرخط بر تجربه مشتری تأثیر داشت و منجر به بهبود وفاداری مشتری، اعتماد الکترونیکی و رضایت مشتری می شد. بنابراین، از طریق بهبود وفاداری، رضایت و اعتماد مشتری می توان در جهت نگهداشت مشتریان کسب وکارهای بَرخط اقدام کرد.
مدل سازی عوامل مؤثر بر شناسایی فرصت های کارآفرینی در گردشگری درمانی با استفاده از روش ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری درمانی امروزه از مهم ترین شاخه های گردشگری می باشد و منافع اقتصادی و اجتماعی فراوانی برای کشور دارد. ازآنجاکه رتبه ایران علیرغم داشتن فرصت های مناسب و مزیت های نسبی منطقه ای در این حوزه از جایگاه مناسبی در سطح جهانی برخوردار نمی باشد، ضروری است تا فرصت های کارآفرینی در گردشگری درمانی شناسایی شده و مورد بهره برداری قرار گیرد. این پژوهش از نوع آمیخته (ترکیبی از روش کیفی و کمی) و دارای ماهیت اکتشافی، در گام نخست از مصاحبه با خبرگان، متخصصان و کارآفرینان گردشگری درمانی ابعاد و مقولات اثرگذار بر تشخیص فرصت های کارآفرینی گردشگری درمانی با استفاده از تحلیل مضمون در نرم افزار MAX QDA استخراج گردید. این مقولات کلیدی عبارت اند از: عوامل محیطی، عوامل کسب وکار، بسترهای کارآفرینی، فرصت های فناورانه، دانش کارآفرینانه، هوشیاری کارآفرینانه، ویژگی های کارآفرینانه و شناسایی فرصت های کارآفرینی سپس با تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، سطوح مقوله های کلیدی و روابط بین آنها تعیین و معرفی گردید. بر طبق نتایج سازه های عوامل محیطی،فرصت های فناورانه و عوامل کسب وکار قدرت نفوذ بالا و تاثیرپذیری کمی دارند. سازه های شناسایی فرصت های کارآفرینی و هوشیاری کارآفرینانه از وابستگی بالا و نفوذ اندک برخوردارند. سازه های دانش کارآفرینانه،ویژگی های کارآفرینانه و بسترهای کارآفرینی قدرت نفوذ و میزان وابستگی مشابهی دارند. توصیه می شود زیرساخت های اساسی از جمله فرهنگ سازی، استقرار فناوری اطلاعات، پشتیبانی از استارتاپ های گردشگری درمانی در دستور کار گیرد.
سیستم خبره ضریب دار سلسله مراتبی جهت ارزیابی امنیت اطلاعات سازمان مبتنی بر استاندارد بین المللی ایزو 27001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سازمان ها برای موفقیت در پیاده سازی و ارزیابی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات خود، از استانداردهای موفق جهانی نظیر ایزو۲۷۰۰۱ بهره می گیرند. در این پژوهش یک سیستم خبره ضریب دار سلسله مراتبی جهت محاسبه امتیاز امنیت اطلاعات سازمان بر مبنای استاندارد بین المللی ایزو۲۷۰۰۱ طراحی و پیاده سازی شده است. در این سیستم بر خلاف سایر سیستم های خبره ممیزی موجود، میزان اهمیت معیارهای ارزیابی امنیت یکسان در نظر گرفته نشده است. اطلاعات لازم جهت ایجاد پایگاه دانش از مطالعات کتابخانه ای استخراج شده است. همچنین اطلاعات لازم برای رتبه بندی اهداف کنترلی و معیارهای ارزیابی از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با به کارگیری تکنیک دیمتل به همراه فرمول دالالا و روش واسپاس، وزن اهداف کنترلی و معیارها محاسبه شدند. در مرحله بعدی پنج هدف اصلی امنیت شامل صحت، محرمانگی، در دسترس بودن، مسئولیت پذیری و قابلیت ممیزی به دلیل تأکید و تکرار بیشتر در ادبیات پژوهش انتخاب شدند. با به کارگیری اطلاعات این چهار مرحله سیستم خبره طراحی شد. جهت پیاده سازی رابط کاربری از زبان ویژوال بیسیک و جهت استنتاج از اکسل ۲۰۱۶ استفاده شد. سیستم موردنظر علاوه بر محاسبه امتیاز امنیت اطلاعات برحسب استاندارد، قادر به محاسبه امتیاز امنیت با اعمال وزن اهداف کنترلی و معیارهای ارزیابی اهداف کنترلی و درصد تحقق اهداف اصلی امنیت بوده و نتیجه را در سه سطح وضعیت بحرانی، متوسط و بسیار خوب نشان می دهد. اجرای سیستم در دو سازمان ایرانی نشان داد که سیستم با میانگین دقت 95% دارای دقت و کارایی لازم جهت ارزیابی امنیت اطلاعات است. سایر نتایج در قالب بحث و نتیجه گیری در پژوهش آمده است.
راهکارهای بهبود تأثیرگذاری دروس عملی- مهارتی بر شایستگی های کارآفرینانه (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
55 - 70
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین اهداف دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور، تربیت دانش آموختگان کارآفرین و خلاق است. آموزش ها و دروس عملی می توانند فرصت مناسبی برای ترکیب دانش نظری با دانش تجربی، مهارت افزایی و مجهز ساختن دانش آموختگان به شایستگی های کارآفرینانه باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای بهبود تأثیرگذاری دروس عملی- مهارتی در ایجاد و ارتقای شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به انجام رسید. رویکرد کلی پژوهش، کیفی و از نظر هدف نیز کاربردی است. به منظور انجام پژوهش، تیمی 40 نفری از اساتید دانشگاه و دانشجویان به صورت هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند، داده های به دست آمده با تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. اعتبارسنجی یافته های به دست آمده از طریق بازبینی توسط مشارکت کنندگان و تکنیک سه سویه سازی بررسی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مجموع سه گروه مهم از راهکارها (قبل از اجرای دروس، حین اجرای دروس و پس از اجرای دروس عملی- مهارتی) موجب بهبود تأثیرگذاری این دروس در ایجاد و ارتقای شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان شده است. در مجموع، عناصر مختلف سیستم آموزشی قبل از برگزاری دروس عملی- مهارتی، حین برگزاری و پس از آن در مرحله نظارت و ارزشیابی می توانند زمینه های تقویت شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان را فراهم کنند، به شرط آن که این عناصر در راستای کارآفرینی، برنامه ریزی و سازماندهی شوند.
واکاوی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری کارآفرینان در کسب وکارهای کوچک و متوسط شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
68 - 39
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری هسته و جوهره ی فعالیت های کارآفرینان محسوب می شود چراکه رشد و پیشرفت کسب وکارها به نوع تصمیمات کارآفرینان بستگی دارد. این پژوهش ابتدا به شناسایی عوامل مؤثر بر تصمیم گیری کارآفرینان می پردازد و سپس نقش هر یک از این عوامل را بر تصمیمات کارآفرینان می سنجد و در نهایت روابط دوسویه بین متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد. جامعه آماری شامل کارآفرینان مشغول به فعالیت در کسب وکارهای کوچک و متوسط شهر زاهدان می باشد و نمونه آماری به صورت تصادفی ساده از بین کارآفرینان این شهر انتخاب شده است. برای یافتن عوامل مؤثر بر تصمیم گیری کارآفرینان، از منابع کتابخانه ای و پژوهش های انجام شده در زمینه مذکور استفاده شد که در نهایت این عوامل در چهار دسته؛ ویژگی های فردی، سازمانی، محیطی و ویژگی های خاص یک تصمیم دسته بندی گردید. برای جمع آوری داده ها در بخش میدانی از پرسشنامه جهت سنجش تأثیرات این عوامل استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و Amos18 انجام گردید. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که؛ عوامل فردی و سازمانی با تأثیرگذاری بر روی ویژگی های خاص یک تصمیم نقش بسزایی در تصمیم گیری کارآفرینان ایفا می کنند. همچنین میان ویژگی های فردی و سازمانی رابطه دوسویه وجود دارد و جهت اخذ تصمیم یکدیگر را تحت تأثیر مستقیم خود قرار می دهند. بر اساس نتایج، برگزاری کلاس های آموزشی برای کارآفرینان به منظور افزایش مهارت و کاهش خطای خود در انتخاب گزینه های درست، قابلیت تفسیر و تجزیه وتحلیل اطلاعات، توانایی تصمیم گیری لحظه ای، قابلیت تحلیل محیط و جست وجوی بهینه و پردازش اطلاعات پیشنهاد می گردد.
مفهوم سازی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال در ایران: تلاشی برای توسعه استارت آپ های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه و موفقیت استارت آپ ها به ویژه استارت آپ های ورزشی باتوجه به نوپا بودن، توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است و بسیاری از پژوهشگران در تلاش هستند تا مسائل و راهبردهای موفقیت و عدم موفقیت استارت آپ ها را مشخص کنند. شواهد موجود بیانگر وضعیت نابسامان زیست بوم کارآفرینی ورزشی در کشور است؛ ازاین رو، بازنگری در نظام ساختاری و کارکردی زیست بوم در صنعت ورزش ضرورت دارد. در کشور ایران به علت وجود نیروهای جوان و دانش آموخته که البته تعداد قابل توجهی ازآنان بیکارند، کسب و کارهای نوپا می توانند زمینه مناسبی برای ایجاد اشتغال فراهم آورند. هدف ازاین پژوهش، مفهوم سازی الگوی زیست بوم کارآفرینی دیجیتال با تأکید بر توسعه استارت آپ های ورزشی در ایران بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی بود که بااستفاده از رویکرد داده بنیاد به شیوه نظام مند انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل پژوهشگران و اساتید دانشگاهی متخصص درحوزه کارآفرینی و استارت آپ، صاحبان استارت آپ ها به خصوص استارت آپ های شکست خورده و کارآفرینان ورزشی بودند. مصاحبه شوندگان به تعداد قابل کفایت، به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند ( 15 نفر). ابزار پژوهش شامل مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بود. روایی ابزار براساس شایستگی عملی، اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای (باز، محوری و انتخابی) با رویکرد داده بنیاد بهره برده شد.یافته ها: براساس یافته های پژوهش، 76 مفهوم، 30 بعد، نه منظر و شش مقوله اصلی شناسایی شد. براساس نتایج پژوهش تکنولوژی و نوآوری، تحقیق و توسعه به عنوان شرایط علّی؛ زیست بوم کارآفرینی ورزشی دیجیتال به عنوان پدیده محوری؛ حمایت دولتی و قوانین و دسترسی به سرمایه به عنوان عوامل زمینه ای؛ پذیرش شکست و فرهنگ یادگیری به عنوان عوامل مداخله گر؛ شبکه سازی و همکاری های استراتژیک، بازاریابی و دست یابی به مشتری به عنوان راهبردها و توسعه کارآفرینی دیجیتال و راه اندازی استارت آپ ها به عنوان پیامدها شناسایی شدند. نتیجه گیری/ دستاوردها: براساس یافته های پژوهش می توان گفت که قوانین راه اندازی کارآفرینی دیجیتال و کسب وکارهای نوپای ورزشی باید به دور از پیچیدگی باشد و کارآفرینان بتوانند فعالیت خود را با آسودگی بالاتری شروع کنند. حامیان مالی برای رشد استارت آپ های ورزشی درحوزه دیجیتال جذب شوند تا برای فعالیت بتوان از منابع مالی لازم استفاده کرد. همچنین برای موفقیت بیشتر استارت آپ های ورزشی درحوزه کارآفرینی دیجیتال باید فعالان این عرصه مانند دانشگاه ها و گروه های دانش بنیان برای عملکرد بهتر به صورت شبکه سازی و ایجاد تیم کاری با همدیگر تفاهم داشته باشند تا بتوانند خدمات جامع تر و باکیفیتی را به مشتریان خود ارائه کنند.
ارائه مدل دیپلماسی اقتصادی نوین ایران با رویکرد صادراتی برای کشورهای همسایه با تأکید بر ظرفیت های دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق آسیب شناسی روند صادرات ایران به هر یک از کشورهای همسایه و ارائه مدل مناسب دیپلماسی اقتصادی نوین ایران جهت بکارگیری در ارتقاء جایگاه تجاری ایران می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، «کاربردی» و از نظر روش «توصیفی- همبستگی» و «علی- ارتباطی» است و در تحلیل نتایج از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه این پژوهش، تجار فعال در کشورهای همسایه، تولیدکنندگان، صادرکنندگان، مدیران درجه عالی، فعالین خبره فرهنگی و رسانه ای می باشد که با توجه به تحلیل رگرسیون چند متغیری و تعداد متغیرهای مشاهده پذیر، 195 نفر به عنوان نمونه بخش کمی انتخاب شدند. ابزار گردآوری، پرسشنامه ساخته محقق می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای طراحی مدل نهایی از نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش بر مبنای نظریه نهادگرایی نئولیبرال و نتایج به دست آمده بارعاملی متغیر های «تبادل فرهنگی با مولفه های دیپلماسی فرهنگی» و «ارتباطات صلح گرا با مولفه های دیپلماسی رسانه ای» و «سیاست خارجی اقتصاد محور با مولفه های دیپلماسی اقتصادی» با اطمینان قابل قبولی در ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و تقویت مناسبات تجاری و اقتصادی ایران تأثیر دارد و شاخص های برازش مدل مقادیر قابل قبولی را نشان داد.
ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 114
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم کارآفرین در چارچوب سیاست تحول بنیادین آموزش و پرورش، چندی است دغدغه سیاست گذاران و موضوع پژوهش پژوهشگران این عرصه است. با این حال، یکی از خلاءهای پژوهشی در این عرصه، تمرکز مطالعات بر الزامات آموزشی و مغفول ماندن از مطالعه نظام مند و جامع الزامات محیطی، ساختاری و پیامدی است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین در نظام تعلیم و تربیت است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از مطلعان کلیدی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند، گردآوری و بر اساس پارادایم کدگذاری اشتراوس و کوربین، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA دسته بندی و روابط میان مقوله ها تعیین شد. در راستای بررسی روایی یافته ها از روش پایش اعضا، مناسب بودن مبنای داوری تفسیرها و رویکرد بازبینی توسط همکار و برای بررسی قابلیت پایایی یا انتقال پذیری نیز از روش توافق بین دو کدگذار استفاده گردید. یافته ها نشان داد که 220 سازه مفهومی (کد)، دسته بندی شده در 39 مقوله و 6 مقوله خوشه ای شامل عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل محیطی، راهبردها و پیامدها بر پدیده تربیت معلم کارآفرینی تأثیر می گذارند. چارچوب نظری الزامات تربیت معلم کارآفرین در پژوهش حاضر، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزی تربیت معلمان کارآفرین و تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های مناسب فراهم می سازد.
بررسی تأثیر اثربخشی تبلیغات رسانه ها (صدا و سیما) در میزان گرایش مصرف کنندگان به مصرف کالاهای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر اثربخشی تبلیغات رسانه ها (صداوسیما) در میزان گرایش مصرف کنندگان به مصرف کالاهای داخلی است. تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی است که به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق، مردم شهر مشهد بودند و با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸4 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ۶۱ ماده ای بود. روایی محتوایی پرسش نامه با استفاده از نظرات 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی در حوزه تبلیغات و رسانه، مورد تأیید قرار گرفت. مقدار پایایی نیز بر اساس آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه، 824/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و SPLS استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اثربخشی تبلیغات رسانه ها (صداوسیما) تأثیر مثبت و معناداری بر گرایش مصرف کنندگان به مصرف کالاهای داخلی دارد.
تغییر مدل کسب و کار استارتاپ ها از طریق رویکرد مبتنی بر الگو مدل کسب وکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر مدل کسب وکار استارتاپ ها برای تطبیق با نیازهای متغیر بازار و افزایش رقابت پذیری ضروری است، اما بیشتر مطالعات پیشین بر شرکت های مستقر متمرکز بوده اند. همچنین برخلاف مطالعات پیشین که بیشتر به عوامل تاثیر گذار بر نوآوری مدل کسب وکار پرداخته اند، این پژوهش به طور ویژه بر فرآیند تغییر مدل کسب وکار مبتنی بر الگوهای مدل کسب وکار تمرکز دارد. در جهت برطرف کردن این شکاف علمی، هدف این مطالعه ارائه چارچوبی برای درک بهتر تغییر مدل کسب وکار استارتاپ ها بود. برای تحقق این هدف، از روش مرور نظام مند استفاده شد و پس از تعیین سؤال پژوهش، استراتژی جست وجو و غربالگری، ۹۵ مقاله معتبر منتشرشده بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ مورد تحلیل قرار گرفت. در ابتدا، چارچوب مفهومی اولیه بر اساس ادبیات نظری شکل گرفت و سپس با استفاده از تحلیل مضمون قیاسی-استقرایی توسعه داده شد. مضامین فراگیر شناسایی شده شامل تازگی، کارایی، قفل درونی، مکملی، و انطباق بودند که در چهار بعد تغییر مدل کسب وکار شامل محتوا، ساختار، حاکمیت و جریان تحلیل شدند. هر یک از این مضامین شامل مضامین پایه مختلف هستند که نشانگر نحوه تغییر اجزای مدل کسب وکار استارتاپ ها هستند. این پژوهش با شناسایی الگوی جدید «انطباق» در کنار چهار الگوی متداول (تازگی، کارایی، قفل درونی و مکملی) و افزودن بعد «جریان» به ابعاد سه گانه محتوا، ساختار، حاکمیت، نوآوری مدل کسب وکار استارتاپ ها را از منظر گسترده تری بررسی می کند. نتایج نشان داد که این مضامین به صورت هم افزا عمل کرده و نقش اساسی در ایجاد مزیت رقابتی و پایداری کسب وکار ایفا می کنند.
مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه عمده مقصد صادراتی کفش تبریز کشور عراق است، لذا بررسی و مقایسه این موضوع که مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق چگونه می باشد، به مدیران کمک خواهد کرد تا ابعاد و چگونگی جلب مشارکت مشتری را در خلق ارزش شناسایی و برنامه های مناسبی در این خصوص تدوین نمایند. بر همین اساس هدف این پژوهش طراحی مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق است. روش تحقیق توصیفی- مدل سازی بوده و جامعه آماری شامل دو بخش خبرگان و کلیه مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی است. در بخش اول پژوهش 20 نفر از خبرگان به صورت ترکیبی از دو کشور عراق و ایران انتخاب شده اند. در بخش دوم نیز 384 نفر از مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی با نمونه 122 نفری برای کشور عراق و نمونه 262 نفری برای کشور ایران انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. یافته های بخش اول نشان می دهد که مدل مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی به منظور خلق ارزش برند در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیرمستقیم با سطوح دیگر می باشد. همچنین نتایج آزمون مدل طراحی شده نشان می دهد که مدل طراحی شده در کشور ایران به طور کامل تائید شده، ولی آزمون مدل در کشور عراق منجر به حذف یکی از روابط بین اجزاء مدل و اصلاح آن شده است.
طراحی مدل سنجش آمادگی کسب و کارهای چندملیتی به منظور استقرار سیستم های اطلاعاتی استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات، قابلیت ها و پتانسیل های ارزشمندی جهت ایجاد و یا تغییر مزیت رقابتی کسب و کارها به ویژه در عرصه بین المللی دارد و این مهم سبب پیدایش مفهوم سیستم های اطلاعاتی استراتژیک گردید. هر سیستم اطلاعاتی که بتواند اهداف، فرایندها، محصولات و یا روابط محیطی کسب و کار را با رویکردی استراتژیک در جهت ایجاد مزیت رقابتی و یا کاهش نقطه ضعف رقابتی و تهدید تغییر دهد، سیستم اطلاعاتی استراتژیک می باشد. کسب و کار برای به کارگیری و بهره مندی از این سیستم ها نیاز به الگویی دارد تا بتواند آمادگی خود را برای به کارگیری این سیستم ها ارزیابی و سنجش کرده تا از این رهگذر بتواند پیش نیازهای لازم را جهت این کار مطابق با نیازهای سازمان تبیین ساخته و فراهم آورد. بر همین مبنا، ارایه مدلی جامع و به روز جهت سنجش آمادگی کسب و کارهایی که فعالیت های گسترده و بین المللی دارند، به منظور پیاده سازی سیستم اطلاعات استراتژیک مورد نظر این پژوهش قرار گرفت و بر اساس ساختار و فرایند پژوهش علمی نسبت به تبیین مدل یاد شده اقدام شد.در نهایت می توان اشاره کرد؛ پژوهش حاضر به ارایه مدلی برای سنجش و ارزیابی آمادگی کسب و کارهای چند ملیتی جهت پیاده سازی سیستم اطلاعات استراتژیک پرداخته است. برای شناسایی و تبیین شاخص های مدل از رویکرد کمی و راهبرد توصیفی و پیمایش استفاده شده است. بر این اساس شاخص های این مدل متشکل از 75 شاخص در هفت بعد (استراتژیک و محیطی، مدیریتی و تصمیم گیری، سرمایه انسانی و مالی، ساختاری و فرایندی، فناوری و فنی، اطلاعاتی و تحلیلی، ارتباطی و فرهنگی) طراحی و شناسایی شد.
عوامل مؤثر بر گرایش کارآفرینانه مبتنی بر رسانه های اجتماعی در میان دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 42
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در شکل دهی به رفتارهای اجتماعی و اقتصادی افراد شناخته می شوند. این رسانه ها نه تنها به بهبود ارتباطات اجتماعی کمک می کنند، بلکه می توانند به عنوان محرکی برای ایجاد انگیزه های کارآفرینانه در میان جوانان، به ویژه دانشجویان دختر عمل کنند. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل مؤثر بر گرایش کارآفرینانه مبتنی بر رسانه های اجتماعی در بین دختران دانشجو بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی- علی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه های دولتی در استان فارس بودند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود که در نهایت 386 نفر مشارکت نمودند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ارزیابی و تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و Smart PLS4 بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد لذت درک شده، نفوذ اجتماعی و منافع اجتماعی بر سودمندی درک شده تأثیر مثبت دارند. دانش فناوری بر سهولت درک شده و به مراتب سهولت درک شده نیز بر سودمندی درک شده و نگرش به رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت دارد. همچنین سودمندی درک شده بر نگرش به رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت داشته و نگرش به رسانه های اجتماعی بر کارآفرینی مبتنی بر رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت دارد. در نهایت فیلترینگ بر کارآفرینی مبتنی بر رسانه های اجتماعی تأثیر منفی دارد. نتایج این پژوهش دستاوردهای مناسبی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان در زمینه موضوع مورد مطالعه به همراه دارد.