درخت حوزه‌های تخصصی

ادبیات تطبیقی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
۳۸۱.

بررسی تطبیقی حکایت نمرود در افسانه قرون ویکتور هوگو و تفسیر رشیدالدین میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمرود مایگان شناسی روایت شناسی ویکتور هوگو رشیدالدین ابوالفضل میبدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۴۵۰
در طول تاریخ، شخصیت نمرود به عنوان نمادی از ظلم شناخته می شود. وجود روایات متعدد، بستری را برای بازنویسی های متفاوت از داستان وی در متون مختلف تاریخی و ادبی فراهم کرد. نسخه های بسیاری از این داستان در دست است که از آن جمله می توان به تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار از مفسر نامی قرن ۵۲۰ ه.ق، ابوالفضل الرشیدالدین میبدی اشاره کرد. وی شخصیت نمرود را بر پایه سوره هایی از قرآن و به صورت داستان های پراکنده به تصویر کشیده است. نمود دیگری از این روایت را نیز می توان در اثر حماسی ویکتور هوگو، شاعر و ادیب فرانسوی مشاهده کرد. هوگو در کتاب افسانه قرون ، با بهره گیری از اساطیر و کتاب های مذهبی مختلف به نگارش داستان نمرود در قالب حماسی پرداخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی سیر تحول شخصیت نمرود در دو ژانر حماسی و تفسیری بر پایه دانش مضمون شناسی از نوع بازنمایی ادبی شخصیت های مشهور و افسانه ای است. روش شناسی این جستار نیز بر پایه دانش روایت شناسی و به ویژه تطور یک شخصیت واحد در بافت متفاوت هر دو داستان است. در نتایج به دست آمده خواهیم دید که تفاوت در نوع نگاه نویسنده به جامعه ای که در آن زندگی می کند و هدف او برای بازتاب افکارش در جامعه، چگونه سبب پرورش داستان در بافت فرهنگی متفاوت و ایجاد تحولات جهت یافته در قسمت هایی از آن می شود. این روش ها برای پاسخگویی به چگونگی سیر تحول شخصیت نمرود در مسیر بازنویسی داستان است. واژگان کلیدی : ابوالفضل رشیدالدین میبدی، روایت شناسی، مضمون شناسی، نمرود، ویکتور هوگو.
۳۸۲.

خوانش تطبیقی سیمای زن قهرمان بر بنیاد نظریه لرد راگلن، خوانش اسطوره بنیاد دو روایت «تیامات-مردوک» و «ارنواز، شهناز-فریدون»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زن قهرمان الهه آب تیامات شهناز ارنواز راگلن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۴۴۳
تحلیل اسطوره شناختی خویشکاری های قهرمانان در داستان ها، بیانگر حقایق تازه ای درباره ی نهاد بشر و علایق و آرزوهای وی است. زن قهرمان در قالب نمود اساطیری آن یکی از مهم ترین انواع شناخت اساطیری در جوامع کهن مادر تبار است که ارزش شایانی در پژوهش های تاریخی، ادبی، روانشناختی و اسطوره بنیاد دارد. در این جستار اهمیت زن و نقش ویژه او در شکل گیری روایت های اسطوره و هم چنین پیوند آن با سازه های طبیعت آغاز یعنی آب، خاک، گیاهان و درختان... نقد و بررسی می شود. هدف این پژوهش بررسی، نقد و تحلیل اسطوره گرای زن قهرمان در دو روایت اسطوره ای تیامات و مردوک وشهنواز و ارنواز و فریدون با تکیه بر نظریه راگلن می باشد. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با شیوه نقد اسطوره گرا وتفسیر تطبیقی کهن الگوی زن قهرمان در دو روایت اساطیری «تیامات – مردوک» و «شهناز -ارنواز و فریدون» بپردازند و هم چنین به پیوند مشترک این دو روایت با سازه های طبیعت اشاره نمایند. برآیندنهایی پژوهش حاضرتاکید کننده این باور است که هر دو روایت در یک خویشکاری بنیادین با آب، به عنوان اساسی ترین عنصر هستی پیوند خورده اند. در هردو روایت زن قهرمانان: تیامات در اساطیر میان رودان و شهناز و ارنواز در اساطیر ایران همان خدا بانوان آب و در حقیقت مادران ازلی هستند که آفرینش همه جانداران از آن ها صورت می پذیرد. نقش خدای نرینه در قالب فریدون و مردوک نمودی کم رنگ تر دارد. آنچه در هر دو روایت ملموس و و قابل مشاهده می باشد؛ این است که ژرف ساخت هر دو روایت رهاسازی آب و فزون ساخت فراوانی و باروری در دو سرزمین ایران و میانرودان است
۳۸۳.

دراسه مقارنه للاستعارات المضمونیه الاتجاهیه فی مؤلفات محمود دولت آبادی ویوسف إدریس (استنادًا إلى نظریه الاستعارات المضمونیه لجورج لایکوف ومارک جونسون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه الاشتراکات الافتراقات المقارنه محمود دولت آبادی یوسف إدریس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۴۶۷
إنّ الانجازات المعاصره لعلم اللسانیات تدلّ على أن اللغه فضلاً عن نقل المضامین الإرجاعیه تعکس المضامین المعرفیه وتحث على المضامین الذهنیه. وفی هذا السیاق یمکن الإشاره إلى نظریه الاستعارات المضمونیه "لجورج لایکوف" و"مارک جونسون". ولهذا أُعِدَّ هذا المقال لیدرس الاستعاره المضمونیه الاتجاهیه دراسه مقارنه فی أول ثلاثه أجزاء من روایه "کلیدر" لمحمود دولت آبادی، وأربع روایات لیوسف إدریس، وهی: "البیضاء، والعسکری الأسود، والحرام، والعیب". والمنهج البحثی المتبع هو المقارنه على أساس جمع البیانات. وتمت مقارنه البیانات وتحلیلها بناءً على المدرسه الأمریکیه. وقد ظفرنا فی دراستنا حول الاستعارات الاتجاهیه فی النصوص المذکوره ب 125 جمله من الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه على شکل 23 رسماً (الربط/العلاقه)، علی أساس توجیهات (الفوق والتحت، والیمین والیسار، والأمام والخلف، والمرکز والهامش، والبعید والقریب) وجاءت الحصیله کما یلی: المستشهدات الفارسیه تحتوی علی 89 جمله، والعربیه تشمل 36 جمله. إن أوجه التشابه بین الاستعارات المضمونیه القائمه على فهم الإنسان ل "الجهه" بین اللغتین الفارسیه والعربیه هی أکثر بکثیر من أوجه الاختلاف. إذ إن التشابهات تدل علی القرابه الثقافیه والفکریه فی اللغتین حول تصور المفاهیم المجرده، ومن ناحیه أخرى تشیر الاختلافات إلى میزات ثقافیه خاصه لکل من اللغتین الفارسیه والعربیه وتأثیرهما على بناء الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه؛ إن أشکال تعبیر التصوّرات فی النثر الفارسی أکثر تنوعًا منه فی النثر العربی وهذا ما نشاهده فی الصور الکثیره للنثر الفارسی مقارنه مع النثر العربی.
۳۸۴.

بررسی و تطبیق روایتگری در آثار غزاله علیزاده، با تکیه بر رمان های «خانه ادریسی ها»، «شب های تهران»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ادبیات داستانی روایت شناسی ژرارژنت غزاله علیزاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۳۸۴
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائه نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعه روایت های داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه می کند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار می رود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تأمّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریه های ژرار ژنت، به بررسی سه مؤلفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجسته آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیش تر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شده اند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویه دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویه دید سوم شخص، هم چنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگی های روایت در رمان های فوق الذکر است.     
۳۸۵.

تحلیل ودراسه مسرحیّه القبعه والنبی لغسّان کنفانی علی ضوء عناصر التغریب البریختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التغریب برتولت بریخت مسرحیه القبعه والنبی غسان کنفانی فلسطین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۲۸۲
   یُعتَبر غسان کنفانی من أشهر الکتّاب الفلسطینیین والمناضلین حیث أنارت کتبه وقصصه ومسرحیاته خاصّه، طریق کل من حذا حذوه، وصار قدوه ونموذجا لکل کاتب یمت بصله ما إلی فلسطین والمقاومه. مسرحیّه القبعه والنبی هی من أهم مسرحیاته التی تتکون من ثمان شخصیات وشخصیّه المتهم تُعد الشخصیه البطَله بینها، إذ هی تُمثّل نفس غسان المناضل أیضا. نَظَراً لما جاء فی هذه المسرحیه من بُنیَه وعناصر وکأنّما یرید الکاتب فیها أن یخاطب الجمهور والمجتمع ویشارکهم فی استمرارها، لذلک رأینا أن ندرس هذه المسرحیّه ونطبقها علی منهج وعناصر برتولت بریخت (بریشت) الألمانی الشهیر الذی مثل مدرسه تقف بوجه المدرسه الأرسطاطلیسیه، حیث أخذت المسرح من بعده یطلق علیه المسرح البریختی، والمسرحیات التی تطلب انتبهاه المتفرجین ومشارکتهم فیها ولا تسلیتهم فقط بل تستنهضهم، توظف هذه الورقه المنهج الوصفی – التحلیلی، علی ضوء عناصر برتولت بریخت، فما وصلت إلیها هذه الورقه هی مشارکه المخاطب بقضایا المسرحیه الهامه، بحیث یستطیع المشاهد أن یحلل السیناریوهات الموجوده، وأن لا یَکون المخاطب مُستَأنِساً ولا مندَمجاً مع شخصیات مسرحیه؛ عاطفیاً ومعنویاً، بل یحفز المتفرج ولکل مخاطبه تفعل هذا الدور تلک التقنیات الموظفه التی رسمها علی خشبه المسرح برتولت بریشت.
۳۸۶.

ساختار شناسی تطبیقی «اضافه» و کارکردآن در دستور زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضافه دستور زبان زبان عربی زبان فارسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۲۵۳
«اضافه» در زبان، عبارت است از اسناد یک اسم به اسم دیگر به قصد فایده ای همچون تعریف، تخصیص، تخفیف و توضیحات مختلف دیگری که حسب نیاز لفظ مضاف، پدید می آید. در ترکیب اضافی، اسم دوم را متمّم اسم اول دانسته اند و براساس نیازی که در لفظ نخست وجود دارد، فایده و حتّی نوع اضافه مشخّص می شود. این فایده در زبان عربی زیر عنوان های «تعریف»، «تخصیص»، «تخفیف» و «فرار از قُبح» مطرح شده است؛ امّا در زبان فارسی، با عنوان کلّی «متمّم» از آن سخن رفته است که به انواع مختلفی تقسیم می شود. بی شک، ترکیب های اضافی، صرف نظر از نوع آن ها، نقش مهمّی ازلحاظ معنی سازی در جملات دارند و کمترین کوتاهی در درک رابطه دوطرف اضافه و نقش معنی سازی آن ها در ساختار کلّی عبارت، در فهم و درک معنا اختلال جدّی ایجاد می کند. نوشتار پیش رو که به روش تحلیلی - توصیفی انجام پذیرفته و انواع ترکیب های اضافی را در زبان عربی و فارسی بررسی کرده است، روشن ساخته که ترکیب های اضافی در هردو زبان فارسی و عربی، با همه تفاوت هایی که ازنظر تعریف و مصداق دارند، در بسیاری جنبه ها باهم مشترک هستند و کارکردی مشابه دارند؛ همچنین در پژوهش حاضر روشن شد که در برخی موارد از مباحث نظری، اضافه در فارسی متأثّر از زبان عربی بوده است.
۳۸۷.

بررسی تطبیقی «زاویه دید» در رمان «أُمُّ سعد»(کنفانی) و خاطرات «دا»(زهرا حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی رمان ام سعد خاطرات دا غسان کنفانی زهرا حسینی زاویه دید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۴ تعداد دانلود : ۳۱۲
زاویه دید، یکی از مهم ترین عناصر داستان نویسی است. چشم اندازی در روایت که خواننده از رهگذر آن داستان را تجربه می کند. در نقد عنصر زاویه دید، دو ژانر به نام خاطرات دا اثر اعظم حسینی در حوزه دفاع مقدس ایران و رمان امّ سعد نوشته غسّان کنفانی از ادبیات مقاومت فلسطین برگزیده شده است. هدف پژوهش، تحلیل زاویه دید، شگردها و فن های دو نویسنده یا راوی و تأثیر آن بر درون مایه های داستان و شیوه پژوهش، نیز توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و بیان نقاط اشتراک و نیز افتراق در دو داستان بوده است. ساختار دا در قالب زندگی نامه، تداعی معانی، روایت غیر خطّی و مستند است. ساختار امّ سعد بر مبنای روایت خطّی است که در دو بُعد واقع گونه و نمادین، بازگویی می شود. نتایج تحقیق نشان داد، شیوه های زاویه دید بیرونی در امّ سعد و تکنیک های زاویه دید درونی در دا فراگیرتر است. کنفانی از دید درونی اوّل شخص نویسنده و شخصیت امّ سعد بر محور تکنیک های تک گویی درونی، حدیث نفس، جریان سیّال ذهن و انواع دید بیرونی بهره می برد. دا نیز ضمن استفاده از این دو شگرد، در حوزه دید درونی ازجمله تک گویی نمایشی استفاده بیشتری می برد و در انواع زاویه دید بیرونی شواهد کمتری دارد. چشم انداز مشترک دو روایی ادبی، دید اوّل شخص تک گویی درونی، خودگویی و سوم شخص نمایشی یا عناصر زاویه دید است. نگارندگان در جُستار حاضر، ابتدا به زاویه دید و انواع آن سپس به شگردها و تکنیک های دید راوی دو داستان پرداخته اند.
۳۸۸.

نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی»: استعاره کلاژ در بازنمود ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات جهان پاره گفتگو دورخوانی کارناوال کلاژ نگارگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۸۱
آنچه با نام «ادبیات جهان» از سوی نویسندگان و کارشناسان ادبی به خوانندگان نشان داده می شود، بیش از آنکه دربردانده نمونه های برگزیده ادبی از کشورهای گوناگون به گونه ای برابر و بدون مرزبندی های فرهنگی و سیاسی باشد، گلچینی است از نویسندگان و نوشته های ادبی کشورهایی که بنا بر تلاش های ملی و جهانی خود توانسته اند به جهانیان شناسانده شوند. این رویکرد گزینشی در شناسایی «ادبیات جهان» که به ویژه از سمت باختر آغاز گردیده و توان فراوانی در پاسداشت برتری خود نشان داده، در بنیان، همانند بکارگیری شگرد کُلاژ در شیوه نگارگری «پاره گفتگو» است، به گونه ای که آفرینش و گسترش جستار «ادبیات جهان» و پرورش آن در دوران تاریخی و ادبی گوناگون را می توان همچون آفرینش یک نگاره کلاژ دانست و این هنر را در چارچوب ادبیات هچون یک استعاره از ادبیات جهان پنداشت. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای، با واکاوی ساختار و درون مایه ادبی نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی» از سه هنرمند چینی-تایوانی، در سبک کلاژ، تلاش دارد در سایه انگاره های «کارناوال» از باختین و «دورخوانی» از فرانکو مورِتی، که از انگاره های پرکاربرد در روشن سازی جستار «ادبیات جهان» هستند، به کالبدشکافی چرایی گزینش چهره های ادبی آن بپردازد و به گونه ای کارکرد استادان، ناشران، مترجمان و کارشناسان ادبی در برپاسازی «ادبیات جهان» را بررسی کند.
۳۸۹.

نامه های منظوم عاشقانه و تغزل گفت وگویی: سنت های پارسی در سروده های تازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت های شعر فارسی نامه های منظوم عاشقانه تغزل گفت وگویی شعر عربی شاعران ایرانی تبار تازی سرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۹
ادبیات پارسی وتازی در زمینه های گوناگونی دادوستد فرهنگی با هم داشته اند. یکی از این زمینه ها، موضوع سروده هاست: به روشنی می توان نمونه های فراوانی را از تأثیر سروده های تازی در اشعار پارسی و برعکس، ملاحظه کرد. دو نمونه ای که در این نوشتار با تفصیل بیشتر بررسی می شوند یکی نامه های منظوم عاشقانه میان عاشق ومعشوق و دوم تغزل در شکل گفت وگویی آن است که هر دو تحت تأثیر ادبیات و فرهنگ ایرانی و از طریق شاعران ایرانی تبارِ تازی سرا وارد ادبیات عربی شده اند. به طور خاص، به سروده های بشّار بن بُرد تُخارستانی و عباس بن اَحنَف در نامه های منظوم عاشقانه و وضّاح الیمن و ابونُواس در تغزل گفت وگویی پرداخته شده است. به عنوان پیشینه، به منظومه ویس و رامین و سنت «ده نامه»سرایی نیز اشارت رفته است.
۳۹۰.

دراسة عن النصیة المتفرعة فی قصتی "نوشزاد" و"اسفندیار" (مع الترکیز على الموت ومشهد الموت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: النص التشعبی جیرار جینیت الشاهنامه أبوالقاسم فردوسی اسفندیار نوشزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۲۳۱
استنادا إلى منظور النصیه المتفرعه، فمن الممکن البحث عن تأثیرات ضمنیه لعمل أدبی فی أی عمل أدبی آخر، ویمکن مقارنه کل نص بنصوص مماثله. لهذا السبب، یحظى مفهوم النص التشعبی بمکانه خاصه فی مجال التحلیل المقارن للنصوص. تتمتع بعض قصص "الشاهنامه" لأبی القاسم فردوسی أیضاً بإمکانیه خاصه فی مجال التحلیل من وجهه نظر النص التشعبی، بما فی ذلک قصه "نوشزاد"، ابن خسرو أنوشیروان، والتی تشبه إلى حد بعید قصه "إسفندیار"، المحارب الشهیر من الشاهنامه. لذلک، حاولنا فی هذا البحث شرح جوانب تأثر فردوسی فی کتابه قصه نوشزاد بقصه اسفندیار باستخدام المنهج الوصفی التحلیلی. على الرغم من أن قصه إسفندیار کذریعه فی هذا البحث لها حجم أکبر من قصه نوشزاد کنص ما بعد، إلا أن هذه القضیه مقبوله من وجهه نظر نظریه جینیه عن النص الغائب. تشیر نتائج البحث إلى أن أهم جوانب تأثّر النص الحاضر بالنص الغائب، والتی تشیر إلى تشابه القصص التی تمّت دراستها فی هذا البحث، هی: السمات المشترکه لشخصیات القصتین، عناصر القصه نفسها (السجن، التدین، السعی وراء السلطه، إلخ)، الموت والصور المتعلقه بالموت، النهایات المتماثله لإسفندیار ونوشزاد.
۳۹۱.

بررسی سطح فکری قصیده «این سیه مار جهان را شده افسونگر» از پروین اعتصامی بر اساس نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: پروین اعتصامی قصیده «این سیه مار جهان را شده افسونگر» سطح فکری یاکوبسن ارتباط کلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۲۹۰
پروین اعتصامی به عنوان شاعری متعهد و مردمی، در اشعار خود به دغدغه های گروهی اهمیت بسیاری داده است. او در این راستا در قصیده «این سیه مار جهان را شده افسونگر»، نگاهی تعلیمی دارد و مجموعه ای از بایسته ها و نبایدهای اخلاقی را تشریح می کند و کلام خود را به بهترین نحو برای برقراری ارتباط با مخاطب عام و خاص به کار می گیرد. هدف و مسأله اصلی پژوهش حاضر، پرداختن به کیفیت بازنمایی آموزه های اندرزی در شعر مذکور بر اساس مبانی نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن است. دلیل استفاده از نظریه یاکوبسن این است که او در آراء خود به ابعاد گوناگون سویه های ارتباط گیری گیرنده (مخاطب) و فرستنده (خالق اثر) اشاره کرده است. از این رو، با کاربست آن می توان زوایای جدیدی از سطح فکری سبک شعر پروین را مورد بررسی قرار داد. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقش ترغیبی زبان در این شعر برای سوق دادن مخاطب به انجام بایسته های اخلاقی و پرهیز از کاستی های منشی بوده است. شاعر با تکیه بر نقش همدلی، نقش مخاطب را در خوانش و درک متن برجسته تر کرده است. نقش عاطفی، بیانگر چیرگی منِ اجتماعی پروین بر منِ فردی اوست. نقش ارجاعی، بیانگر تلاش شاعر جهت شرح مفهوم دنیاگریزی با تأکید بر مؤلفه های دینی و عرفانی است. نقش ادبی مبین قدرت تصویرگری پروین برای برانگیختن حس زیبایی شناسی مخاطب و افزودن بر قدرت درک وی است. نقش فرازبانی در این شعر، با بهره گیری از رمزهای حیوانی ساده و زودیاب شکل گرفته است که این ویژگی دسترسی طیف وسیع تری از مخاطبان را به محتوای اشعار او فراهم می کند.  
۳۹۲.

تحلیل سروده های مدهوش گلپایگانی بر اساس نظریه «منش و میدان» از پی یر بوردیو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: مدهوش گلپایگانی جامعه شناسی ادبیات پی یر بوردیو منش میدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۲۵۱
در جامعه شناسی ادبیات که دانشی میان رشته ای است، به ادبیات به عنوان مقوله ای نگریسته می شود که تحولات زندگی اجتماعی برآن تأثیر می گذارد. صاحب نظران در این حوزه هرگونه آثار هنری و متون متعددی را که بازتاب دهنده جامعه باشد، مورد بررسی قرار می دهند. نظریه «منش و میدان» از پی یر بوردیو یکی از روی کردهای جامعه شناسی است که در آن، ابعاد مختلف جامعه به عنوان میدان و نهادینه شدن اموری به تبعیت از میدان، به عنوان منش در ابعاد گسترده ای مورد توجه قرار می گیرد. این رویکرد جامعه شناسانه می تواند به کمک مطالعات میان رشته ای در متون ادبی بازتاب داده شود. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی میدان های موجود در سروده های مدهوش گلپایگانی و منش هایی که در میدان های اجتماعی از خود نشان می دهد، کاویده شود تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که این شاعر با توجه به شرایط جامعه اش تحت تأثیر چه میدان هایی قرار می گیرد و بر اساس آن، چه منش هایی را در سروده های خود منعکس می کند؟. نتایج حاکی از آن است که مدهوش گلپایگانی با توجه به میدان های اجتماعی «رونق امور فرهنگی، هنری و ادبی»، «نفوذ روحانیت» و «پیشرفت جامعه»، منش های متعدد معناداری را بروز می دهد که در سروده هایش در قالب مضامین و سبک شخصی وی به چشم می آید.
۳۹۳.

تطبیق و بررسی ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های «زائری زیر باران» اثر احمد محمود و «الربیع العاصف» اثر نجیب الکیلانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ادبیات اقلیمی احمد محمود زائری زیر باران نجیب الکیلانی الربیع العاصف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۲۸۵
ادبیّات اقلیمی به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم ادبیّات داستانی در تحولات اجتماعی و سیاسی اکثر جوامع تأثیر داشته است. احمد محمود و نجیب کیلانی، دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خواندند. داستان «الربیع العاصف» از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. داستان «زائری زیر باران» اثر احمد محمود نیز انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم را با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی- تطبیقی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده از آثار احمد محمود و نجیب کیلانی در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت شناخت تأثیر هویت بومی و محلی بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جوامع اسلامی نیز حل می شد. نتایج حاصل از این پژوهش برای دست یابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
۳۹۴.

دراسه مقارنه لموضوعات شعر رثاء المدن فی الأندلس والشرق العربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رثاء المدن فی الشرق العربی رثاء المدن فی الأندلس شعراء الشرق شعراء الأندلس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۶۳۴
إن رثاء المدن فی الأدب العربی یعنی البکاء على المدن التی دمرتها الحروب والفتن أو أنواع الکوارث الطبیعیه. وطالما کان هذا النوع من الرثاء من أهم الأغراض الشعریه فی الأندلس والشرق العربی لأنه واکب وتیره الأحداث والتغیرات السیاسیه وأعاد قراءه الأحداث. یسعى هذا المقال بطریقه وصفیه تحلیلیه للتعریف ببعض هذه المراثی ودراسه موضوعات قصائد کلا القطرین باحثا عن وجوه الاشتراک والافتراق بینهما. وبحسب نتائج الدراسه هناک قواسم مشترکه عمیقه فی أفکار شعراء الأندلس والشرق العربی تنبع من الوضع السیاسی والاجتماعی القائم فی المجتمع آنذاک. من ناحیه أخرى من خلال دراستنا لرثاء المدن المنهاره سنرى أن وصف ازدهار المدن ومجدها وازدهارها قبل الدمار والندب والتحسر على فقدان النعم والمشاعر الدینیه هی من بین الموضوعات المشترکه فی مراثی شعراء البلدین وفی نفس الوقت هناک اختلافات بینهما فمثلا فی رثاء المدن الأندلسیه نری اهتماما بموضوعات کالاستغاثه والحنین الی الوطن لامثیل لها فی المراثی الشرقیه. وبصوره عامه یمکن القول إن قصائد رثاء المدن فی الأندلس جاءت بمعان وصور أکثر عمقا وتأثیرا فی المتلقی وإن کان للشرق فضل الأسبقیه فی التطرق إلی هذا الفن الشعری.
۳۹۵.

زیباشناسی محتوایی مرثیه های عاشورایی شریف رضی و نصرت اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شریف رضی نصرت اردبیلی ادبیات تطبیقی زیباشناسی محتوایی مرثیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۲۹۴
اشتراک های متعدّد فکری، فرهنگی، دینی و مذهبی و بهره گیری از منابع مشترک معرفتی و اسلوب اختصاصی کاربرد و ارائه آن ها در ارتباطات کلامی زبان فارسی و عربی، در آثار علمی و ادبی گویندگان آن ها، وجوهی از همانندی ها، ناهمانندی ها و اثرپذیری ها و ویژگی ها و سبک های اختصاصی را به وجود می آورد. یکی از مصادیق بارز این مدّعا موضوع ادبیّات عاشورایی و مرثیه سرایی در این دو زبان است. بر این باور، این مقاله به شیوه تطبیقی و برمبنای روش توصیفی و مبتنی بر کاوش کتابخانه ای به مقایسه سنجشی چندسویه مرثیه های نصرت اردبیلی، از شاعران عارف مسلک عهد قاجار و سیّد رضی پرداخته و به این نتایج کلّی دست یافته است که مرثیه های این دو شاعر شیعی دارای همانندی هایی متأثّر از منابع واحد در بیان ابعاد مختلفی از واقعه کربلا مثل توصیف شجاعت ها، مظلومیت ها، مرارت ها و احوالات امام حسین (ع) و یاران او و ویژگی های سپاهیان یزید هستند و به اعتبار ویژگی های هنری و زبانی و رویکردهای توصیفی و تصویرسازی های فردی، ناهمانندی هایی دارند که از آن جمله اند: نوع قالب های شعری، ترفندهای آرایه ای، صور معانی و فضاهای احساسی حاکم بر اندیشه شاعر و هر یک از آن ها نیز به موضوع های خاص و ویژه ای پرداخته اند که رویکرد فردی و اسلوب هنری و زوایای باوری و عاطفی - اعتقادی هر یک را به نمایش گذاشته است.
۳۹۶.

تقنیات بناء شخصیه البطل والبطل المضاد فی مسرحیه مصرع یزدجرد لبهرام بیضائی قراءه النص مقاربه نظریه وفق فولفغانغ إیزر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: البطل البطل المضاد بهرام بیضایی مصرع یزدجرد ولفغانغ إیزر نظریه قراءه النص القارئ المثالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۲۹۷
تُستخدم کلمه البطل غالبا فی الأدب الفارسی بمعناها الکلاسیکی فی القصص الملحمیه والمناهضه للبطل کشخصیه معاکسه للشخصیه الرئیسه فی القصه، ویستند السرد على مواجهه الشخصیات المتعارضه. ألقى فولفغانغ إیزر، المفکر الألمانی الذی طوّر نظریه لقراءه النصوص الأدبیه فی النصف الثانی من القرن العشرین، نظره خاصه على عمل الشخصیات وعناصر النصّ فی السرد، من خلال لفت انتباه القارئ إلى الدراسات الأدبیه بدلاً من الکاتب، وتطرّق إلى أسالیب قراءه النص، معتقداً أنه مع قراءه مختلفه للعمل الأدبی، ستتغیر العناصر الداخلیه للنص أیضاً. یسلّط هذا البحث الضوء على مسیره بناء شخصیه البطل والبطل المضاد فی مسرحیه مصرع یزدجرد لبهرام بیضایی معتمداً المنهج الوصفی- التحلیلی. هدفنا فی هذ البحث، هو أن نقوم بدراسه هذا العمل الأدبی من منظور تمحور القارئ لإیزر، لنرى أی شخصیه تُعتبر البطل وأی شخصیه هی البطل المضاد فی هذاا لعمل الأدبی. تظهر نتیجه هذا البحث أن البطل والبطل المضاد من وجهه نظر القارئ، لا یتبعان بالضروره معتقدات الکاتب، وجمیع الشخصیات فی العمل یمکن أن تکون محور البطوله أو مضاداً للبطوله.
۳۹۷.

بررسی تطبیقی شبکۀ مفهومی و عناصر روایی دو رمان ژانر جنگ: وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی و زمین سوخته اثر احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژانر جنگ بررسی تطبیقی شبکه مفهومی وداع با اسلحه زمین سوخته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۲۹۸
ژانرجنگ، نوعی ادبی است که بیش از آن که به جنگ و گفتمان غالبِ برآمده از پیامدهای تاریک و شوم آن بپردازد، ماهیت ادبیات ضد جنگ دارد و پیام آن صلح و دوستی است. دو رمان وداع با اسلحه، اثر ارنست همینگوی و زمین سوخته اثر احمد محمود، دو نمونه مناسب از ادبیات ضد جنگ در دو بافت موقعیتی متفاوت از دو نویسنده ایرانی و آمریکایی هستند که آیینه شفافِ نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه درگیر جنگ به شمار می روند. بررسی تطبیقی این دو رمان و تحلیلِ شبکه مفهومی، عناصرساختاری و روایی آن ها، ما را به سنجش تطبیقی پیرنگ داستانی، کاربرد عناصر زبانی و سبکی و فرم و ساختار این دو رمان هدایت می کند. به رغم توانایی و قابلیت این دو رمان در ارائه هنرمندانه رویدادهای مربوط به جنگ، شیوه متفاوت روایت در رویکرد روایی دو نویسنده، شبکه مفهومی و درون مایه های آن ها و نیز عناصر ساختاری و پردازش داستانی و فرم، به اضطراب متن در زمین سوخته و وقار وآرامش در متن وداع با اسلحه انجامیده است و ازاین رو، اگرچه زمین سوخته، نمونه بومیِ درخور اعتنایی از ژانر جنگ به شمار می رود ولی وداع ب ااسلحه بر بلندای نوع ادبی رمان و در مرتبه ای فراتر از ژانر جنگ ایستاده است.
۳۹۸.

العولمه الثقافیّه والتّهجین اللغوی فی الرّوایه الجزائریّه والإیرانیّه روایتا مملکه الفراشه وعشق وچیزهای دیگر أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: العولمه الثقافیه التهجین اللغوی الروایه الجزائریه والإیرانیه مملکه الفراشه عشق وچیزهای دیگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۳۲۹
لقد اتسعت رقعه تأثیر العولمه الثقافیّه عقب الثوره المعلوماتیّه فی العقود الأخیره ممّا ترکت لمساتها فی شتى مناحی الحیاه ومن ضمنها الناحیه اللغویّه حیث أدّى الأمر إلى تفشّی ظاهره التّهجین اللّغوی فی مختلف المجالات العلمیّه والثقافیّه بما فیها الروایه الإیرانیّه والجزائریّه. نتعرّض فی هذا المقال لإشکالیه العولمه الثقافیه والتّهجین اللغوی فی روایتی "مملکه الفراشه" و"عشق وچیزهای دیگر" لکونهما نموذجتین بارزتین من الأعمال السردیّه الهجینه وذلک فی ضوء نظریّه العولمه التحولیّه وعلى أساس المنهج الوصفی والتحلیلیّ المقارن. تدلّ النتائج على أنّ التهجین اللغوی الناتج عن العولمه الثقافیه ظهر فی الخطاب السردی لروایتی مملکه الفراشه وعشق وچیزهای دیگر بنوعیه الاسم والجمله غیر أن التّهجین اللّغوی عن طریق الاسم هو أبرز نوع التهجین الذی تجلّت مظاهرها فی هاتین الروایتین. حسب بیانات  التحلیل الإحصائی، مکوّن تغییر أسماء الشخوص وتشویهها بإجمالی 33٪ وتکرار 465 هو المکوّن الأکثر تواجداً وتوظیفاً فی روایه مملکه الفراشه ثم یأتی مکوّن استحضار أسماء الأعلام والمشاهیر الأجانب بإجمالی 25% وتکرار 352. أما بالنسبه لروایه عشق وچیزهای دیگر، مکوّن أسماء نمط الحیاه بإجمالی 49٪ وتکرار 220 احتلّ المرتبه الأولى وهو المکوّن الأکثر حضوراً واستخداماً فی هذه الروایه، ثم یلیه مکون أسماء الشّخوص الهجینه بإجمالی 27% وتکرار 122. کما یظهر البحث أنّ الاختلاف الأساسی بین هاتین الروایتین بالنسبه للتهجین اللغوی یکمن فی نوع اللغه المستخدمه ثم کمیه تهجین الأسماء من قبل الکاتبین حیث "الأعرج" کان الأکثر حرصاً على استخدام اللّغه الفرنسیّه وتهجین أسماء الشّخوص وتشویهها بینما اقتصر "مستور" على توظیف الإنجلیزیّه فحسب وهو لم یکن بقدر الأعرج حریصاً على تغییر أسماء الشّخوص وتشویهها.
۳۹۹.

وظائف السّرد البولیفونی فی روایه "الحرب فی برّ مصر" لیوسف القَعید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السرد البولیفونی روایه ما بعد الحداثه یوسف القعید الحرب فی بر مصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۵۸
إنَّ السرد البولیفونی هو نسق سردی حدیث قد اهتمّ به بعضُ الروائیین منذ فتره ما بعد الحداثه فی أواخر السبعینیات إلی العقود الراهنه. فی هذا النهج یستخدم الروائی عده رواه للتعبیر عن القصه وما فیها من قیم فنیّه وجمالیات ویتجنّب استخدام راوٍ واحد. تحظی دراسه هذا النهج بأهمیهٍ بالغهٍ لأجل التعرّف على الروایات المصممه على غرار الأسالیب الملائمه لعصر الدیمقراطیه والحضاره؛ وهی التی تم استخدامها تزامناً مع تطوّر المجتمعات وتحوّلها الاجتماعی والسیاسی لنقل وظائف فعاله للقارئ. قد قام یوسف القعید (1944)، الروائی المصری المرموق بتوظیف هذه الطریقه فی عدد من روایاته تلبیه لحاجاته الإبداعیه. یهدف هذا المقال مستخدماً المنهج الوصفی- التحلیلی إلی دراسه وظائف السرد البولیفونی فی روایه "الحرب فی برّ مصر" لیوسف القعید. توصلت الدراسه إلی أنّه تمّ استخدام هذا الأسلوب فی الروایه للحثّ علی ثلاث وظائف أساسیه، وهی الصراع الدرامی والموضوعی، والشمولیه والإفصاح، وخلق المساواه وإقامه حوار متکافئ بین الشخصیات الروائیه، واختار القعید هذا النهج السردی فی حبکه القصه نظراً للإشکالیه العالقه فی المجتمع المصری التقلیدی معتزما رفض الاستبدادیه فی عرض الرُؤی بحیث تکون جمیع الشخصیات حاضرهً بالتساوی فی مضمار السرد، ومن ناحیه أخرى لیتمکّن القارئ من الوعی والوقوف علی أزمه الدیمقراطیه فی المجتمع العربی بشکل ملحوظ وواقعی.
۴۰۰.

تحلیل و بررسی عدالت اجتماعی با تکیه بر تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عدالت اجتماعی لوکاچ شفیفی کدکنی تاریخ و آگاهی طبقاتی آئینه ای برای صداها هزاره دوم آهوی کوهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۷ تعداد دانلود : ۲۹۱
کتاب های تاریخ و آگاهی طبقاتی از جورج لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی از شفیعی کدکنی اگر چه از لحاظ صوری  متفاوت و در قالب های غیر همگون به نظر می رسند، امّا در باطن دارای بنیانی همسان فکری هستند که حاصل تشابه دیدگاه های دو متفکّر غربی و شرقی در تبیین عدالت اجتماعی برای جامعه ای پویا است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی این آثار در جهت نشان دادن وحدت نیازهای انسان و جامه عمل پوشاندن به آرزو های انسان آرمانی با کرامت اجتماعی است که علی رغم تفاوت های مکانی به علّت همسانی مسائل زندگی در عصر حاضر است. روش انجام این پژوهش توصیفی– تحلیلی با بهره گیری از یاد داشت های کتابخانه ای است. هدف در پژوهش حاضر این است که با تکیه بر اساس نظریّه آگاهی طبقاتی فردی، واکنش عقلانی، ایجاد نیروی محرّکه و کاهش نابرابری ها برای توسعه اجتماعی و فرهنگی مورد کنکاش قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روند شکل گیری آگاهی های اجتماعی با محتوای اجتماعی و فلسفی روشن بینانه این آثار از سه مرحله برخوردار است. مرحله آگاهی که به شکل شئ وارگی آشکار می گردد. در مرحله دوم اعتراض وارد شکل های نمادین می شود و در نهایت بر مرحله تثبیت می انجامد که هدف متعالی دو متفکّر آزادمنش است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان