فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در آثار زنان نویسنده جهان تلاش های بسیاری برای احقاق حقوق زنان صورت گرفته است. برخی از این آثار گاه به افراط کشیده شده اند و گاه نیز تعادل را رعایت کرده و اقدامات مفیدی را به ثمر رسانده اند. جستار پیش رو با بررسی دیدگاه ها، کنش ها و زبان و ادبیّات قهرمانان زن درپی یافتن جنبه های مشترک و متفاوت در رمان های سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از سیمین دانشور و مذکّرات طبیبه و مذاکراتی فی سجن النّساء از نوال السّعداوی براساس نقد فمینیستی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت ها و تفاوت های آثار این دو نویسنده فارسی و عرب زبان است تا از این راه بتوان به شباهت ها و اختلاف های فرهنگی این دو نویسنده دست یافت. کتاب های انتخاب شده از نوال، ابتدا ترجمه و سپس براساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی با آثار منتخب سیمین مقایسه و بررسی شده است. روش کار در نوشتار پیش رو تحلیلی - توصیفی است. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که اگرچه هردو نویسنده در بازتاب دیدگاه های فمینیستی اشتراکات و اختلافاتی دارند؛ امّا در بررسی کلّی سیمین در بعضی موارد از دفاع دربرابر حقوق و هویّت زنان کوتاه آمده است، این درحالی است که نوال در این زمینه تندروی بیشتری دارد.
مقایسه تطبیقی ضرب المثل های بلوچی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
211 - 230
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها، آیینه و نمود های مهمی از جوامع بشری هستند که اجتماع انسانی و فرهنگ و ادب، علایق و سلایق و نگرش های آن ها را به خوبی نمایندگی می کنند. زبان، ادبیات و فرهنگ بلوچی از سویی همیشه در تعامل مستقیمی با زبان و ادبیات فارسی بوده است و از سویی دیگر، بلوچی و دیگر زبان ها، گویش ها و خرده فرهنگ های ایرانی چه به صورت مستقیم، به سبب جایگاه دین اسلام در این سرزمین و چه به صورت غیر مستقیم، به واسطه فارسی که با عربی در تعاملی تنگاتنگ تر بوده است از ضرب المثل ها و سخنان حکیمانه و احادیث و روایاتی که جنبه مَثَلی پیدا کرده اند، تأثیر گرفته اند. در این نوشتار، سعی کرده ایم نمونه های برجسته و قابل توجّهی از این نوع مثل ها و سخنان را که صورت مثل سایر یافته اند، مورد بررسی قرار دهیم. یکی از مهم ترین نتایجی در میانه این تحقیق، ظاهر می شود، نقشِ زبان و ادبیات فارسی است که در مورد اشتراکات ضرب المثلی بلوچی و عربی، اغلبِ نمونه های قابل تطبیق این دو زبان، اشتراک نمونه مثالی آن ها را در فارسی نیز می توان یافت.
تطبیق مفاهیم حقوقی در کلیله و دمنه و گلستان سعدی با مفاد قوانین نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
71 - 94
حوزههای تخصصی:
حقوق در ادبیات آینه ای است از میزان تأثیرپذیری ادبیات از حقوق جامعه؛ مانند قدرت حاکم بر جامعه یا روابط حقوقی بین مردم و نحوه ای که ادبیات از قانون، عدالت و مسائل گوناگون حقوقی صحبت می کند. پژوهش حاظر فرآیند بازتاب مفاهیم حقوقی در متون «کلیله و دمنه» و «گلستان» را با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار داده است. مفاهیم استخراج شده در آثار مورد تحقیق، بیش تر در قالب تمثیل نمود پیدا کرده اند مانند اصل شخصی بودن جرم، تناسب جرم و قصاص، قتل، دزدی، رشوه، شهادت، عفو، سوگند، قصاص، مجازات و انواع آن. قاضی نیز به عنوان اصلی ترین رکن نظام قضایی باید دیندار، عادل، اعلم، عاقبت اندیش و مخالف رشوه خواری باشد. از نتایج تطبیقی بدست آمده اینکه اکثر مفاهیم استخراج شده علاوه بر مطابقت با مواد نظام حقوقی معاصر، امروزه هم کاربرد خاص خود را دارند.
نقد و بررسی استبدادستیزی اسطوره ای در شعر شاعران عراقی معاصر؛ سیاب و بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
223 - 247
حوزههای تخصصی:
از آنجا که اسطوره های باستانی با ظهورشان در شعر معاصر، جنبه ای جامعه شناختی به ادبیات داده اند؛ لذا خفقان سیاسی حاکم بر عراق، موجب شد تا اسطوره در شعر سیاب و بیاتی ، از بسامد بالایی برخوردار باشد، چراکه آنان در سروده هایشان با زدن نقاب اسطوره های مختلف و دادن مضمون های جدید به آن ها، در پی آن بودند تا به صورت رمزی و سمبلیک، ایده ها و آرمان های خویش را ابراز نمایند و با آشنایی زدایی از چهره آنان، تجربه های معاصر خود را بر آنان حمل نمایند. در واقع این اسطوره ها به شکل های گوناگون، آرزوها و انگیزه های آنان را نمودار می سازند. از آنجا که این دو شاعر وطن خواه، همواره از وضعیت نابسامان سیاسی و ظلم و جوری که بر مردمشان روا می شد، می نالیدند لذا شخصیت های اسطوره ای آنان، همگی دردی مشترک داشته و خواهان آزادی سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی هستند. این پژوهش، تلاش نموده تا با مقایسه کارکرد استبداد ستیزی اسطوره ای در شعر سیاب و بیاتی ، میزان موفقیت آنان را در بوته نقد و داوری عقل، قرار دهد .
زیبایی شناسی جلوه های مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
95-110
حوزههای تخصصی:
ادبیّات مقاومت تصویرگر دردها و رنج های یک ملّت در برهه ای از تاریخ است که به دلیل عواملی همچون استعمار و تجاوز به حریم و ارزش های ملّی و فرهنگی، ایجاد می شود. ادیبان این حوزه، با سلاح زبان به دفاع از دین، فرهنگ، هویت، سرزمین و نیز دفاع از ارزش ها و میراث ها می پردازند. در دوره معاصر به دلیل تجاوز صهیونیست ها و دولت های استعمارگر به جامعه مسلمانان، ادیبان بسیاری به خلق آثار ادبی در این زمینه پرداخته اند. در فلسطین، محمّد القیسی از شاعران برجسته حوزه ادبیّات مقاومت فلسطین است که با روشی هنرمندانه در اشعار خود به انعکاس بنیان های پایداری انقلاب فلسطین و انتفاضه پرداخته است. در ایران نیز سیّد حسن حسینی از شاعران نام دار حوزه جنگ و دفاع مقدّس است که به حفظ ارزش های ملّی و میهنی می پردازد. پژوهش حاضر بر آن است تا براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، جلوه های مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی را براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی بررسی کند. یافته ها نشان از آن دارد که درون مایه شعری دو شاعر درزمینه ادبیّات مقاومت باهم اشتراک داشته و هردو در این حوزه به انعکاس مؤلّفه هایی همچون دفاع از سرزمین، ظلم ستیزی، شجاعت، بیان درد و رنج های ملّت، توصیف جایگاه شهید و امید به پیروزی و شکست دشمنان پرداخته اند و از این راه، آنان را به دفاع از وطن و ارزش های ملّی و فرهنگی خود سوق می دهند.
بررسی تطبیقی اجتماع و بازتاب آن بر اندیشه سیاسی سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
269 - 292
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی اجتماع و بازتاب آن بر اندیشه سیاسی سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی از منظر سیاسی و اجتماعی مستلزم شناخت شرایط خاص جامعه ای است که این دو شاعر در آن زندگی کرده اند. از آنجا که در دوره مشروطه مفهوم آزادی، رنگ سیاسی به خود گرفته است، این مفهوم در شعر لاهوتی به صورت شورش علیه ظلم و حمایت از قشر کارگر و رنجبران، و در شعر سعدی یوسف به صورت مبارزه علیه وعده های پوچ و دروغین جلوه می کند. سعدی یوسف و ابوالقاسم لاهوتی برای بیان اوضاع اجتماعی تأثیرگذار در شعر خود از فنون ادبی گوناگونی چون نماد، طنز و تناقض، اقتباس و تضمین استفاده کرده اند، به عنوان مثال برای اشاره به وجود دشمنان و استعمارگران از نمادهایی چون سیاهی، رنگ سرخ، شهر و روستا، نخل و رود و... بهره گرفته اند با این تفاوت که در شعر لاهوتی بکارگیری نماد ملموس تر است. این دو شاعر همچنین با استفاده از دیگر فنون مذکور توانسته اند به خوبی بر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم سرزمین خود تأثیرگذار باشند و به مبارزه علیه ظلم، استثمار، امپریالیسم، غربزدگی و هجوم فرهنگ بیگانه غربی بپردازند.
ستایش پیامبر(ص) در آیینه بررسی و تطبیق اشعار صفی الدین حلی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
237 - 253
حوزههای تخصصی:
مدح و ستایش حضرت محمد(ص) در شعر عربی و فارسی شاعران بزرگی دیده می شود، صفی الدین حلی (677-744ق) و شاعر شروان، خاقانی (520-595ق)، اشعار زیبایی را در مدح و ثنای رسول اکرم(ص) سروده اند. صفی الدین حلی بیش تر به کرامات پیامبر و بیان مفاهیم کلی پرداخته است و از ذکر ویژگی های اجتماعی مثل روح عدالت طلب پیامبر باز مانده است و مدائح صفی الدین حلی متأثر از اندیشه های کلامی است که متفکرین زمان را به خود مشغول داشته است. فرضیه این پژوهش در پی آن است تا نشان دهد که این دو شاعر در عین اینکه از یکدیگر تإثیر نپذیرفته اند، چگونه با دیدگاهی نزدیک و مشابه به یکدیگر به بیان فضائل وکرامات پیامبر اکرم پرداخته اند. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی- توصیفی و بر اساس منابع کتابخانه ای است. هدف مقاله حاضر این است تا وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه این دو شاعر را درباره مدح حضرت محمد مصطفی(ص) بررسی کند. چراکه این تطبیق مبتنی بر مکتب آمریکایی است.
تحلیل أسباب اتجاه الشاعر سنائی نحو الخطاب الصوفی فی "الحدیقه" وفقاً لنظریه لوسین جولدمن البنیویه التطوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
52-80
حوزههای تخصصی:
یعدّ سنائی أحد أهم روّاد الشعراء الاجتماعیین فی تاریخ الأدب الفارسی، یمتاز بأسلوب خاص فی الحقبه التی عاصرها. ومن أهم مبادراته الأدبیه، إدخال التصوف والعرفان فی الشعر الفارسی. فقد أثار اهتمامه بالمجتمع ولاسیما موقفه الخاص تجاه عالم الکون، خطاباً جدیداً فی مجال الشعر والأدب الفارسیین. وتحلیل الخطاب باعتباره مقاربه جدیده فی القراءات النقدیه للنصوص، یعدّ من أهم الموضوعات فی مجال المعرفه اللغویه وعلم اللسانیات ومن منطلق هذا العلم، یتم تحلیل وإعاده قراءه النصوص أیّاً کان موضوعه. ترى نظریه جولدمن الأساسیه للبنیه التطوریه أن هناک خطوتین یجب اتخاذهما فی تحلیل عمل بارز؛ فی المرحله الأولى، التلقی یجب فهم العمل فی بنیته، وفی مرحله الوصف، یجب وضع هیکل العمل فی بنیته الاجتماعیه. یحاول المقال من خلال المنهج الوصفی التحلیلی بتحلیل الخطاب الصوفی فی حدبقه سنائی وفق نظریه "لوسین جولدمن" البنیویه التطوریه على مستویین وهما "التلقی" و"الوصف". فی مرحله "التلقی"، یتبیّن من خلال وصف المکوّنات الدینیه لسنائی فی شکل وحده بنیویه ذات مغزى، أن سنائی یخلق طریقه جدیده لمنهج الخطاب بعیداً عن التحیزات الدینیه. وفی مرحله "الوصف"، یتم تحلیل العمل الأدبی، من حیث الظروف السیاسیه والاجتماعیه والفکریه والثقافیه والمذهبیه. فأظهرت نتائج الدراسه أن سنائی کان بصدد اکتشاف خطاب جدید لإصلاح مجتمعه وازدهاره وتطوره بالشکل الذی یناسبه.
بررسی تطبیقی مفهوم ماورایی «دیو» در شاهنامه فردوسی و حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه و حدیقه به عنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاری اند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث می شود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشه های فراواقعی ریشه های آن را می توان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنت های فکری زمانه و حتی اندیشه های عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایه باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژه دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانه ای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامه به عنوان مهم ترین اثر حماسی و حدیقه الحقیقه به عنوان مقدّم ترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آن ها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان می دهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شده اند. در حالی که سنایی به صبغه های عرفانی آن تأکید می نماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار می گیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان می پندارد و گاه با بهره برداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز می کند.
تقابل اژدها با جانوران دیگر در اساطیر ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
271 - 290
حوزههای تخصصی:
اژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که انسان را از بین ببرد و جهان را نابود کند و در این نقش جنبه اهریمنی و دیوخویی آن بیش تر نمایان می شود. بر همین اساس، در افسانه ها و اساطیر جهان، قهرمانان و پهلوانان پیوسته با این حیوان بدسرشت، در نبرد هستند تا جهان را از وجود آن پاک کنند. حاصل پژوهش نشان می دهد که این حیوان بدسرشت و اهریمنی، نه تنها با قهرمانان نبرد می کند، بلکه با موجودات و جانوران دیگر هم رابطه خوبی ندارد و شواهد و تصاویر به جا مانده از گذشته حکایت از آن دارد که با حیوانات افسانه ای دیگر نظیر سیمرغ و شیر هم در حال نبرد بوده است. در تصاویر به جا مانده، حتی نبرد دو اژدها نیز دیده شده است.
بررسی تطبیقی مضامین منظومه غنایی «هشت بهشت» امیرخسرو دهلوی و «جواهر الأسمار» الثغری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
475 - 494
حوزههای تخصصی:
امیرخسرو دهلوی (651- 725ش) از عارفان نامدار پارسی گوی هندوستان، در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. او در مثنوی سرایی تابع نظامی گنجوی است. یکی از مثنوی های امیرخسرو که به تقلید از «هفت پیکر» نظامی سروده منظومه «هشت بهشت» است. او در تدوین حکایات «هشت بهشت» به کتاب «جواهر الأسمار» عماد بن محمد الثغری نظر داشته است. امیرخسرو چند حکایت «هشت بهشت» را از کتاب «جواهر الأسمار» عیناً نقل کرده و حتی در بخش های زیادی از متن «هشت بهشت»، عبارات و جملات این اثر را وام گرفته و اقتباس کرده است. کتاب «جواهر الأسمار» مشتمل بر یکصد حکایت است که طی پنجاه و دو شب از زبان طوطی بازگو می شود تا زن جوان بازرگانی را از خیانت به شوهر باز دارد. اکثر حکایات و افسانه های «جواهر الأسمار» و «هشت بهشت» بر مکر زنان استوار است. بخشی از درونمایه حکایات هر دو اثر پیمان شکنی زنان و تظاهر آنان به ستر و صلاح است. با توجه به اینکه کتاب «جواهر الأسمار» یکی از مهم ترین الگوهای کار امیرخسرو در «هشت بهشت» بوده و اینکه هر دو اثر در هند تدوین شده اند وجوه مشترک بسیاری با هم دارند. مقاله حاضر می کوشد به بررسی مضامین مشترک هر دو اثر غنایی بپردازد.
کیخسرو در اندیشه فردوسی و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
93-112
حوزههای تخصصی:
ایرانیان باستان، به مثابه یکی از ملّت های متمدّن و صاحب اندیشه و تفکّر، در طول تاریخ با حکمت و فلسفه در پیوند بوده اند. بازتاب فلسفه و حکمت ایران باستان را می توان به روشنی در اندیشه فردوسی و سهروردی مشاهده کرد. آن گونه که از شواهد پیداست، فردوسی و سهروردی به منابع مشترکی؛ مانند کتاب اوستا یا گفتگو با خردمندان زرتشتی دسترسی داشته اند؛ افزون بر اینکه یکی از آبشخورهای فکری شیخ اشراق، کتاب شاهنامه فردوسی بوده است. سهروردی در کتاب های خود، به گونه ای از پادشاهان اساطیری یاد می کند که گویی شعر فردوسی را به نثر بازگردانده است. در این میان، یکی از پهلوانانی که مورد علاقه فردوسی و سهروردی بوده، کیخسرو است. تمام ویژگی های کیخسرو در شاهنامه فردوسی، با ویژگی های او در اندیشه سهروردی قابل تطبیق است. ویژگی هایی همچون داشتن فرّه ایزدی، خصال نیک انسانی، عدالت، خردمندی، سفر عرفانی و عروج او؛ همگی در اندیشه فردوسی و سهروردی قابل تطبیق است. در پژوهش حاضر، تلاش بر آن است تا با استناد به منابع، به روش مکتب آمریکایی، ضمن بررسی چگونگی تأثیرپذیری سهروردی از اندیشه فردوسی؛ ویژگی های کیخسرو در اندیشه فردوسی و سهروردی مقایسه شود. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که سهروردی در وصف ویژگی های عرفانی کیخسرو از شاهنامه فردوسی الگو گرفته است و تمام ویژگی های عرفانی کیخسرو، در اندیشه فردوسی و سهروردی با هم قابل تطبیق است.
بررسی تطبیقی دو شعر «النّسر» عمر ابو ریشه و «عقاب» پرویز ناتل خانلری با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
113-133
حوزههای تخصصی:
ت تکرار هجاها، موجب ایجاد توازن آوایی در آثار ادبی می شود و نقش مهمّی را در انتقال معنا و مفهوم مورد نظر خالق اثر ایفا می کند. براساس نظر موریس گرامون، هر هجا می تواند رساننده معانی متعدّدی باشد. شاعر و نویسنده نیز ارزش این عضو کوچک زبان را در آفرینش موسیقی و معنا می داند و به خوبی از آن برای القاگری فحوای کلام خویش بهره می برد. نوشتار پیش رو بر آن است تا دو شعر «النّسر» ابو ریشه و «عقاب» خانلری را براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریّه موریس گرامون بررسی کند. شعرهای نام برده دارای وجوه تشابه بسیاری در معنا و مفهوم هستند؛ امّا طبق نظریّه گرامون، شباهت ها و تفاوت های ظریفی باهم دارند که مهم است. شباهت ها در کاربرد صامت ها و مصوّت ها در یک سطح است؛ یعنی هردو شاعر، به ترتیب، بالاترین بسامد را به واکه درخشان و همخوان انسدادی و کمترین بسامد را به واکه تیره و نیم همخوان اختصاص داده اند؛ امّا تفاوت ها در چگونگی کاربرد این واج ها برای انتقال فحوای کلام است. ابو ریشه ازراه واکه درخشان با صدای بلند و بی پروا از خشم و غضب خود سخن گفته و ملّت را علیه ستمکاران می شوراند و نور امید را دل آنان روشن می کند؛ امّا خانلری با انتخاب نقشِ راوی برای خود، با استفاده از واکه درخشان تنها به توصیف اقتدار، شکوه و احساسات عقاب بسنده می کند و با کاربرد واکه تیره از افشاگری می پرهیزد؛ بنابراین، انسجام و هماهنگی خاصّی میان موسیقی و اندیشه هردو شعر وجود دارد.
تخیل عرفانی، و محرک الگوی «عروج» در عبهرالعاشقینِ روزبهان شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر درعالم عرفان هویتی متعالی می یابد. در همین راستا ژیلبرت دوران Gilbert Durand ادیب واسطوره شناس فرانسوی، معتقد است تصویر مقدم بر فکر است و هر تعقّلی بر پایه تخیّل زاییده و پرورده می شود. در ادبیات عرفانی، تصاویر حقیقی و حاصل «تخیّل فعال» و زائیده عالم مثال اند. در این مقاله، نگاه تحلیلی به صور خیال در عبهرالعاشقین، اثر روزبهان بقلی شیرازی، با رویکرد «الگوشناسی تخیل» ژیلبرت دوران، و در سایه نظرات هستی شناختی سهروردی پیرامون عالم مثال، شناختی جدید از برخی مفاهیم نزد عارف مذکور بدست داده است: نشان داده ایم چگونه در عبهرالعاشقین، محرک الگوهایی همچون «عروج» در قالب نمادهایی آمده اند که در آن ها ترس از زمانِ ماندگی تلطیف شده، و «محرکه های وضعیتیِ» تخیل جای خود را به «محرکه های حرکت رو به پایین» و یا «ریتم دار» داده اند، بگونه ای که ترس از مرگ در فنائی عاشقانه پنهان گردیده، و یا اصولاً از ترس خالی شده است. رژیم روزانه تخیل با ارزشگذاری مثبت به سمت رژیم شبانه تخیل گذر کرده و ساختار دوقطبی آن به ساختاری ترکیبی رسیده است و اینچنین دوگانگی وجودی عروج انسانی، از عالم ماده به عالم ماورایی با حسی از خوف (ترس از گذر زمان) و رجاء (آرامش مهار زمان) آمیخته شده است.
معرفی کتاب: ادبیات و حقوق / فیلیپ مالوری
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
133-134
حوزههای تخصصی:
معرّفی و نقد کتاب نقدِ نقد ترجمه (از عربی به فارسی) گزارش گفت وگو و...
مطالعه تطبیقی آراء ناصرخسرو و برادران شلگل در زمینه «نگاه شاعرانه به جهان» بر مبنای فلسفه فلوطین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در برخی مکاتب فکری نظرگاه های شاعرانه برای تفسیر جهان و پدیده های آن با دیدگاه های فلسفی آمیخته شده اند و پدیداری آثاری با محتوای ادبی-فلسفی حاصل چنین نگرشی بوده است. در این پژوهش، آراء ناصرخسرو (394-481 ه.ق) (از پیروان مذهب اسماعیلی) و برادران شلگل: فردریش (1772-1829 م) و آگوست ویلهلم (1767-1845م) (از بنیان گذاران رمانتیسم آلمانی) در زمینه نگاه شاعرانه به جهان را مورد مطالعه تطبیقی قرار داده ایم. هدف از این مطالعه، نشان دادن شباهت ها و تفاوت های میان اندیشه های متفکران مذکور به عنوان نمایندگانی از دو فرهنگ غنیِ کشورهای ایران و آلمان در زمینه نگاه شاعرانه به جهان بوده است. با توجه به این که ایران و آلمان شاعران بزرگی را به جامعه بشری تقدیم کرده اند، انجام مطالعاتی در زمینه قیاس دیدگاه های شاعران و ادبای دو کشور (با توجه به ریشه های تفکراتشان) برای روشن تر شدن ابعاد مختلف کارهای آنان ضروری می نماید. مطالعه تطبیقی مفهوم «نگاه شاعرانه به جهان» در آثار متفکران مورد بحث نشان می دهد که اینان چگونه سعی داشتند با استفاده از آمیختگیِ دیدگاه های فلسفی و شاعرانه به تفسیر جهان و نیز ترسیم دنیای آرمانی-ذهنی خود بپردازند. توصیف زیبایی های جهان و تلاش برای نشان دادن سرچشمه آن ها در جهان برین، مهم ترین شباهت بین آن ها و تفاوت در نگاه دینی و فلسفی، مهم ترین تفاوتشان به شمار می رود. مطالعه آراء آنان با نگاهی به دیدگاه های فلوطین اسکندرانی (فیلسوف نوافلاطونی) صورت گرفته؛ زیرا مفاهیم اصلی تفکر این فیلسوف به وضوح در اندیشه های ناصرخسرو و برادران شلگل دیده می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی-مقایسه ای از طریق مطالعه کتابخانه های، یادداشت برداری، تنظیم، مقایسه و تحلیل یادداشت ها انجام شده است.
مقایسه تطبیقی لیلی و مجنون نظامی، و مجنون و لیلی امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
299 - 323
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی «لیلی و مجنون» نظامی و «مجنون و لیلی» امیرخسرو دهلوی می پردازیم. مشخص است که تفاوت زمانی و مکانی، تأثیرات غیر قابل انکاری بر یک اثر تقلیدی گذاشته است؛ بنابراین «مجنون و لیلی» دهلوی ، اگرچه همان «لیلی و مجنون» نظامی است؛ همچنان اثری متفاوت به لحاظ مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی است که سختگیری ها و تعصب های خاص قرن پنجم در جامعه سنتی ایران را ندارد. اگرچه ساختار دو اثر، از نظر شروع و پایان داستان، شخصیت ها و کلیات داستان مشابه است؛ اما اثر امیرخسرو دهلوی ، در پردازش شخصیت لیلی، به معشوق فرصت بیش تری برای بیان دلداگی داده است؛ لیلی در کنار زنان از احساسات خود و دلتنگی سخن می گوید. اشتراک فکری دو شاعر، مبانی فرهنگی اسلامی است و همچنین توجه ویژه به شرایط فرهنگی اعراب و بالتبع سختگیری های خاصی که مبنای رفتاری زنان و مردان در روابط اجتماعی است.
سجال شعری به سبک تراژدی در شعر یحیی سماوی و محمد مهدی جواهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
177 - 194
حوزههای تخصصی:
شکی نیست که کشور عراق در دوران معاصر تاریخی بر فراز و نشیب داشته است، از سال 2003م که از سوی آمریکا و هم پیمانانش مورد حمله و اشغال قرار گرفت، حکومت ظالمانه صدام به پایان رسید، و مردم عراق بعد از سال ها تحریم، ستم، و بیچارگی وارو دورانی جدید گشتند که مظاهرش اشغال استعمارگری جدید آمریکا بود. شعرای عراقی به صدای فریاد و ستمدیدگان گوش فرادادند، و واکنش های مختلفی جهت مقاومت و پایداری ابراز کردند. یحیی سماوی یکی از شعرای عراقی که توانسته است، و در اشعارش نقش مثبتی در راستای بیداری مردم و رجال سیاست عراق از غفلت و سستی در قبال اشغالگر و چپاول های آن بازی کند. یحیی سماوی در قصاید مختلف سجال ها و چالش های شعری به وجود آورد، که طرف این سجا ل ها هم آمریکائی ها بودند و هم بعضی از سیاستمداران خائن و منفعت طلب، شاعر با سبک خاصی توانسته است مصائب و بدبختی های کشورش را به عنوان تراژدی دردناک ارائه نماید. اما سجال های شعری جواهری که تقریباً نصف قرنی از نظر زمانی با سماوی سابق تر بوده است، کاملاً از لحاظ سبک و شیوه طرح مختلف بوده است، اگرچه در هدف مشترک بوده اند. جواهری سجال هایش قرن بیستمی است، اما سماوی شعرش منحصر به زمان خویش است.
بازخوانی جلوه های مقاومت در خطبه های حضرت زینب (س) و شعر عاشورایی الهامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
1 - 22
حوزههای تخصصی:
خطبه های کوفه و شام حضرت زینب (س) سرشار از جلوه های پایداری دربرابر حکومت بنی امیّه است و بر شاهدنامه الهامی کرمانشاهی تأثیر شگرفی داشته است، چنان که وی جلوه های پایداری را با تکیه بر خطبه های حضرت زینب (س) در شعرش آورده و آن ها را با زبانی بلاغی در گستره تشبیه به خوبی پرورده و در نقل سخنان حضرت (س) و نیز توصیف صحنه های عاشورایی از کربلا تا شام به منابع معتبر تاریخی پابند بوده است. پژوهش پیش رو، بن مایه های پایداری در خطبه های حضرت زینب (س) و کارکرد آن ها را در منظومه شاهدنامه الهامی کرمانشاهی براساس نظریّه ادبیّات تطبیقی اسلامی مبتنی بر مشترکات فرهنگی و دینی مسلمانان و رابطه تأثیر و تأثّر تاریخی با رویکردی توصیفی - تحلیلی کاویده است. بر این اساس، دستاورد پژوهش نشان می دهد که آگاهی بخشی چنان اصلی ترین عنصر پایداری، نوید پیروزی حق بر باطل و امید به انتقام، ستم ستیزی و اعتراض، نکوهش و سرزنش مردم کوفه و حاکمان، رویارویی با ستمکاران، فرهنگ شهادت و پایداری و سرانجام پیروزی حق بر باطل از جلوه های پایداری در خطبه های حضرت زینب (س) است که الهامی کرمانشاهی بدان ها توجّه داشته و بن مایه موضوعی شعر خویش کرده است.
تأثیر روایات قرآنی داستان حضرت موسی (ع) در غزلیّات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
65 - 84
حوزههای تخصصی:
سبک هندی، بستری مناسب برای رونق غزل به شمار می آید. عبدالقادر بیدل دهلوی با سرودن 2859 غزل، یکی از معروف ترین شاعران سبک هندی و پیشرو در غزل سرایی است که به تغزّل، توسعه صوری و معنایی بخشید. تفاوت عمده غزل سرایی وی با دیگر غزل گویان بزرگ سبک هندی، جنبه توحیدی و عرفانی آثار اوست. او در غزلیّاتش به سیره و سیمای امامان و پیامبران اشاره کرده دربین آنان، تلمیح بیشتری به حضرت موسی (ع) دارد (چنان که در قرآن نسبت به سایر پیامبران، بیشترین اشاره به موسی (ع) شده است). پژوهش تحلیلی - توصیفی حاضر نشان می دهد که بیدل در غزلیّاتش گاهی به نیروی صنعت اقتباس به گفت وگوی حضرت موسی (ع) با خداوند: ﴿لَن تَرَانِی﴾ ، ﴿أرِنِی﴾ ، ﴿إِنِّی أَنَا اللَّهُ﴾ و... پرداخته است؛ گاه به معجزات عصا، شکافتن دریا، آوردن مائده سیر، عدس، منّ و سَلوی و... اشاره می کند. بیدل، شعر خویش را با اعلام قرآنی عصر موسی (ع) همچون خضر، قارون، سامری و... عجین ساخته است و به طور مستوفایی به کوه طور، آتش طور، درخت منادی آن (شجر ایمن)، وادی ایمن پرداخته، با نگاهی نمادین، طور را سرزمین عاشقان، مظهر هردو جهان، دبستان محبّت و دانش، رمز ادب، مظهر دل، نماد خلوت و... دانسته است.