فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
145 - 165
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو و احمد مطر از سردمداران شعر سیاسی و اجتماعی در ادبیات فارسی و عربی هستند. آزادی و آزادی خواهی از مهم ترین بن مایه های شعر شاملو و مطر است. ما در این پژوهش بر آن شدیم تا به بررسی تطبیقی جایگاه آزادی در شعر این دو شاعر بپردازیم و با بررسی وجوه اشتراک و افتراق آن درک عمیق تری از آن ارائه دهیم. جستار حاضر با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی انجام پذیرفته است. ابتدا نمونه هایی از اشعاری که به مضمون آزادی اشاره کرده است را در شعر هر دو شاعر یافته و به صورت تطبیقی در کنار هم قرار داده ایم و به چهار مورد زیر تقسیم کرده ایم: 1. در حسرت بدست آوردن آزادی 2. آزادی بیان و اندیشه 3. عشق به آزادی 4. آزادی به مثابه انسانیت. در مواردی که ذکر شد شاملو و مطر در زمینه آزادی هم عقیده هستند و هر دو رسالت شعر را رسیدن به آزادی قرارا داده اند؛ با این تفاوت که زبان شعر شاملو مانند مطر تند و انتقادی نیست.
مقایسه تطبیقی هستی شناسی در «بوف کور» و «کافکا در کرانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
183 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نام های «بوف کور» و «کافکا در کرانه» است، تا شباهت ها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود. روش کار این پژوهش، روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده، و بررسی محتوای آثارشان و رجوع به منابعی که درباره این موضوع وجود داشته بوده است. ابتدا در مورد عناصر فکری، مطالب به صورت فیش برداری جمع آوری شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. مطالب مورد تحلیل نشان داد که این دو نویسنده از لحاظ فکری شباهت شان بیش تر از اختلاف شان است. دیدگاه هر دو نویسنده به اگزیستانسیالیسم نزدیک است، زیرا زندگی را فانی و پوچ می دانند، و فضای داستان های آن ها را مرگ، اضطراب، تنهایی، بیزاری و به ویژه بدبینی می سازد. این دو نویسنده داستان های شان را به سبک سوررئالیسم نوشته اند.
مقایسه سبکی هجویات انوری و متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
155 - 177
حوزههای تخصصی:
هجو یکی از انواع ادبی است و قسمتی از شعر شاعران فارسی سرا و تازی گو را به خود اختصاص داده است. اما به دلیل محدودیت های اخلاقی- که در جوامع وجود دارد- کم تر کسی وارد این حوزه از ادبیات شده است؛ در نتیجه بسیاری از مسائل ادبی و اجتماعی مربوط به این نوع ادبی ناشناخته و در هاله ای از ابهام پنهان مانده است. در حالی که پژوهش و تحقیق در این باره می تواند گوشه های پنهان جوامع را مشخص نماید. علاوه بر آن با بررسی ویژگی های سبکی این نوع ادبی می توان ارزش های ادبی و ساختار آن را آشکار نمود. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی و با هدف بررسی مشترکات و تفاوت های سبکی هجویات انوری و متنبی صورت گرفته است. داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شده اند. جامعه آماری این پژوهش، دیوان انوری و متنبی ، و حجم نمونه هجویات آنان می باشد. انتظار داریم نتیجه تحقیق بتواند به فهم بهتر هجو و سبک شناسی آن کمک کند و زمینه های مطالعه در حوزه ادبیات تطبیقی به ویژه هجو را فراهم کند.
بررسی تطبیقی مولفه «چندصدایی» در رمان های معاصر عربی و فارسی با تأکید بر نظریات باختین (سووشون سیمین دانشور- میرامار نجیب محفوظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
113 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از آراء میخائیل باختین و به طور خاص نظریه چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان های موجود در رمان های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه ای باختین و مؤلفه های موجود در آن این رمان ها را مورد ارزیابی قرار می دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ داده است که چگونه چندصدایی در رمان های منتخب بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در داستان های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، اما شکل و نحوه بیان این چندصدایی باهم متفاوت است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت ، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می کنند. زنان غالباً نقش دنباله رو اندیشه ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به عنوان دیگری، زمینه تنوع گفتمانی را ایجاد می کنند.
شخصیت شناسی و مضمون شناسی در داستان «امیرارسلان نامدار» و نمایشنامه «اسکریکر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
9 - 30
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تطبیقی مفاهیم شخصیت شناسی و مضمون شناسی در داستان «امیرارسلان نامدار» اثر محمدعلی نقیب الممالک ، نویسنده ایرانی قرن نوزدهم و «اسکریکر» اثر کریل چرچیل ، نمایشنامه نویس انگلیسی قرن بیستم اختصاص یافته است. پژوهشگران با استفاده از روش کیفی و تحلیل محتوا، ابتدا به بررسی نوع ادبی هر کدام از آثار ادبی پرداخته و سپس شخصیت های اسطوره ای، مضمون شناسی ادبی و در نهایت مفاهیم فرهنگ عامه را در دو اثر مورد بررسی تطبیقی قرار داده است. نتیجه این تحلیل ها نشان می دهدکه شخصیت های دو اثر از لحاظ تبدیل شوندگی، خردمندی و زودباوری در دو فرهنگ عامه مجزا قابل تطبیق هستند. بن مایه ها، درونمایه ها و تصاویر نیز از دیگر موارد قابل انطباق محسوب می شوند.
أسالیب "عُبیدٍ الزاکانیّ"، الساخره وفق "نظریه تفریغ الکبت" الفرُویْدیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
63 - 83
حوزههای تخصصی:
قد تمّ فی هذا البحث تصنیف کلّ أسالیب عبید الساخره، فاتّضح أنّ جلّها یستقیم فی مجموعتین لا غیر من أدبیّاته الساخره: الأولى، أدبیات ساخره تنطوی على مضامین کاشفه للمستور، سیاسیّه خارقه للناموس أو اجتماعیه طوباویه؛ وهی کلّها محظوره، مسکوت عنها فی أغلب الأحایین، لا بل محرّمه فی أحایین أخرى، ولا یمکن المساس بها أو الدنو منها بالمرّه؛ والثانیه، مزاحات أو ملاطفات أو فلنقل هزلیات أو بالأحرى فکاهات ترتبط بعاهات جسدیّه ونقائص جسمیّه. والأولى، تنحصر –کما مرّ- فی موضوعات لا یمکن البوح بها أو حتى التلمیح إلیها. وهی إمّا أن تکون محظورات جنسیّه، وإمّا محرّمات دینیه، أو محاذیر قانونیه أو عُرفیّه، أو خطوط حمراء سیاسیه. والثانیه، فهی تمثّل موضوعات تتناول عاهات بشریّه، ونقائص آدمیّه، ترتبط بنقص ظاهری مادّیّ، أو نقص نفسیّ أخلاقی سلوکی، أو نقص عقلی؛ وهی فکاهات تتطرق إلى نواقص جسدیّه وعاهات جسمیّه، تنطوی فی مجامیع من فکاهات ثقافیّه وأخلاقیّه، وتنطوی فیها أحیاناً فکاهات تتعلّق بغباوات إنسانیّه وجهالات بشریّه وعنجهیات آدمیّه. وفی هذه الدراسه، ینهض السعی للبحث عن الدواعی النفسیّه وحوافزها المحرّکه التی تُمکّن هذه الأدبیات من دغدغه المشاعر أو الإضحاک، ضحکاً دفیناً ألیماً کان أو سافراً عذباً؛ وذلک بتسلیط الضوء علی مختلف مواضیع عُبید الفکهه: وتنتمی الموضوعات الأولى من فکاهات عبید إلى المجموعه الأولی من تصنیف فرُویْد فی نظریته الکبتیّه ورؤیتها التفریغیّه والتحریریّه؛ أی الفکاهات التی تسبب الإضحاک عن طریق التنفیس عن المشاعر المکبوته وتفریغها. وترتبط الموضوعات الثانیه منها بمجموعه فروید الثانیه من تصنیفه فی تلک النظریه؛ أی التقلید البحت وغیر المتقن والمحترف للحرکات والقوانین الطبیعیّه والأعراف الاجتماعیّه، مما یکون مدعاه للإضحاک، وذلک بسبب تحریره لطاقات فکریّه أو ذهنیه مکنونه، وتحفیزه لإطلاقها وإخراجها للعلن. أمّا المجموعه الثالثه من تصنیف فروید، فهی لاتتعلّق بموضوع بعینه، بل تتعلّق بإحدی التقنیّات، ألا وهی تقنیه المباغته التی قد أفاد منها عُبید فی صیاغه فکاهاته وسخریاته؛ إذ أنّ أیّه فکاهه، فی أیّ موضوع کانت، إذا ما وظّفت فیها تقنیه المباغته، فهی تثیر الضحک، لکونها تدفع بالفکر أو الذهن لیکون علی مشارف مفارقه تنفیس عن شعورین مختلفین فی آن واحد.
واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی اثر سید حسین سیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نگارش در ارتباط با تاریخ ادبیات، در طول زمان دچار تحول شده است. این تغییرات باعث گوناگونی کتاب های تاریخ ادبیات و همچنین تنوع برداشت های ارائه شده در خصوص این کتاب ها شده است. هدف این پژوهش واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی و مقایسه این اثر با کتاب های مشابه می باشد. دلیل نگارش کتاب آقای سیدی، طرح پرسش ها و نقد تاریخ ادبیات نگاری در حوزه زبان و ادب عربی است، اما به نظر می رسد که نویسنده به بیان کلیات و مفاهیم و تعاریف ادبیات، ارائه نظریه های تاریخ ادبیات، بیان سیر تاریخ ادبیات نگاری و روش های تاریخ ادبیات نگاری و تأثیر خاورشناسان در این زمینه پرداخته است که الگو مطالب کتاب شباهت زیادی به کتاب هایی همچون فی تاریخ الادب مفاهیم ومناهج تألیف حسین الواد و کتاب فلسفه الإستشراق وأثرها فى الأدب العربى المعاصر تألیف احمد اسماعیل لوویچ و کتاب مناهج الدراسه الادبیه فی الادب العربی تألیف فیصل شکریاست. نتایج این تحقیق نشان می دهد کتاب های عربی تألیف شده نسبت به کتاب آقای سیدی پخته تر بوده و اثر آقای سیدی بیشتر نقل نکات عنوان شده کتاب های سه نویسنده مذکور بوده است. روش تحقیق در این مقاله بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای است و سپس با روش تطبیق و مقایسه نسبت به مقایسه اثر با آثار مشابه مذکور اقدام شده است.
بررسی دلالت معنایی نام های مستعار در آثار طنز محمد خرمشاهی با تکیه بر دیوان خرم و مجله توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
33 - 55
حوزههای تخصصی:
محمّد خرّمشاهی از شاعران و نویسندگان معاصر و یکی از مستعارگویان عرصه طنز است که در طول نود سال فعالیت، با بیش از نود نام مستعار در این حوزه قلم فرسائی نموده تا جایی که به یکی از رکوردداران اسم مستعار در فضای مطبوعاتی ایران بدل شده است؛ اما با این همه فعالیت، از دید پژوهشگران هم مغفول مانده است. از آنجایی که وظیفه طنز، ضمن آگاه کردن مسئولان از مشکلات و نارسائی ها باید تا حدّ امکان، درمان را نیز بازگو کرده و رفع موانع و مشکلات، ساعی و کوشا باشد. نگارنده در این مقاله تلاش نموده علاوه بر معرفی و شناساندن این شخصیت، رابطه و محتوای اسامی مستعار را با محتوا و مضامین اشعار و مطالب طنز وی بررسی کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که به طور نسبی بین اشعار و مطالب طنز خرّمشاهی با اسامی مستعار انتخابی، ارتباطی معنادار وجود دارد.
پیشگامان داستان نویسی زنانه در ادبیات فارسی و عربی (با تأکید بر داستان نویسان زن در قرن نوزدهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
127 - 152
حوزههای تخصصی:
نویسندگان زن در ایران و کشورهای عربی توانسته اند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. داستان نویسان زن تأکید داشته اند که زنان معنی ای خاص از تجربه زنانه را به خواننده نشان می دهند، که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست؛ از این رو کوشیدند آثاری بنویسند که مستقیماً مربوط به تجربه های زنان باشد. در پژوهش حاضر، بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، زمینه های شکل گیری و تحول جریان زنانه نویسی در ادبیات داستانی این دو سرزمین بررسی شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دوره اول داستان نویسی زنانه در ادبیات فارسی و عربی، بیانگر بی عدالتی ها و رنج و محرومیت زنان است. دوره دوم، دوره بازیابی هویت زنان است و مسأله حق انتخاب، آزادی زن و تمایز بخشیدن به هویت زنانه مطرح است. آزادی زن، خروج از انفعال، ارتقای نقش پذیری زن از محیط خانه به سطوح مختلف جامعه اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و انتخاب قهرمان داستان از بین زنان، از مهم ترین ویژگی های آثار داستانی زنان در دوره سوم زنانه نویسی در ادبیات فارسی و عربی است. تلاش نویسندگان زن برای نمایش روایتی زنانه و بازنمودِ هویت زنان به شیوه های گوناگون در سطوح مختلف متن؛ ازجمله کاربرد واژگان، شخصیت پردازی، انتخاب قهرمان و روایت گرِ زن ارائه شده است.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزههای تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
تحلیل تناقض های بیناگفتمانی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
429 - 467
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در تأویل پذیری کلام حافظ نقشی اساسی دارد و کم تر مورد توجه محققان قرار گرفته تناقضات موجود در کلام اوست. این تناقضات از دو منظر قابل بررسی هستند؛ نخست از منظر ابیات و مفاهیم منفرد و دوم از منظر بیناگفتمانی. تناقض های بخش نخست تناقضاتی سطحی هستند که در آثار بسیاری از شاعران به چشم می خورد، اما تناقضات بیناگفتمانی از ویژگی های خاص شعر حافظ و یکی از مهم ترین دلایل توفیق اوست. تناقضات بیناگفتمانی فراوانی در شعر حافظ به چشم می خورد که از آن جمله می توان به تناقض میان گفتمان انتقادی- اجتماعی و گفتمان کلامی و همچنین تناقض میان گفتمان عرفانی و گفتمان دینی و اخلاقی او اشاره کرد. علاوه بر اینکه در میان گفتمان های مذکور دو به دو تناقضات فراوانی دیده می شود، هر کدام از جهاتی دیگر با سایر گفتمان ها نیز مرز بندی های تناقض آمیز دارند، در این پژوهش سعی شده است با استفاده از شیوه تحلیل گفتمان ضمن معرفی گفتمان های مذکور و شناخت خاستگاه های تناقضات میان این گفتمان ها، به چگونگی مفصل بندی این گفتمان های متناقض در یک رابطه بیناگفتمانی و تولد یک گفتمان خاص به نام گفتمان عشق و رندی با دال مرکزی رند که به مبارزه ایدئولوژیکی با گفتمان های رقیب می پردازد اشاره شود.
بررسی تطبیقی کاربرد رنگ در اشعار نزار قبانی و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
303 - 322
حوزههای تخصصی:
رنگ ها در زندگی بشر تأثیرات بسزایی دارند. به همین جهت در حوزه های مختلفی چون شیمی، فیزیک، روان شناسی، هنر و شعر مورد مطالعه قرار می گیرند. در این میان هنرمند و شاعر به جنبه های زیباشناسانه رنگ توجه دارند. شاعران با قدرت خلاق خود می توانند به وسیله رنگ ها مفاهیم مختلفی چون غم و اندوه، شادمانی، یأس و ناامیدی، دنیای آرمانی و ... را برای مخاطب خود تصویر کنند. از طرف دیگر با بررسی رنگ ها و شیوه های مختلف بیان این رنگ ها توسط شاعر، می توان شخصیت اجتماعی، اخلاقی و روانی وی را تا حدودی به دست آوریم؛ هر دو شاعر گاهی اوقات رنگ ها را با همان اسم اصیل خود به کار می برند و گاهی نیز با مفاهیم نزدیک بدان رنگ، مقصود خود را بیان می کنند. در این مقاله با نگاهی تطبیقی به دو شاعر معاصر ایران و عرب یعنی سهراب سپهری و نزار قبانی به شیوه کتابخانه ای و توصیفی میزان تأثیرپذیری این دو شاعر از رنگ ها مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل مبانی طنزپردازی در داستان های شهرام شفیعی و سعید هاشمی بر مبنای نظریه طنز ایوان فوناژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
213 - 227
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مهم ترین ویژگی داستان های شفیعی و سعید هاشمی ، طنزپردازی است و نظریه طنز ایوان فوناژی از قابلیت بالایی برای بررسی طنز در آثار ادبی، برخوردار است، لذا در این مقاله چند اثر از این دو نویسنده بر مبنای نظریه فوناژی بررسی می شود. فوناژی آراء متنوعی در باب طنز در گروه سنی کودک و نوجوان دارد که می توان آن ها را در سیزده مؤلّفه جمع کرد. ابعاد سیزده گانه طنز در نظریه فوناژی از این قرار هستند: صنعت جناس، دومعنایی، انحراف از هنجار، چندمعنایی، هم نویسی، هم آوایی، ابهام های نحوی، ابهام در روساخت جمله، ابهام در ژرف ساخت، اختلاط و ابهام ژرف ساخت و روساخت، تضاد معنا میان روساخت و ژرف ساخت، تأکید آوایی، مکث آوایی، تحریف آوایی(ادغام و قلب). نتایج نشان می دهد شفیعی مهارت عجیبی در آفرینش انحراف از معیار از طریق انواع مصادیق آن دارد. همچنین هاشمی تضاد میان روساخت و ژرف ساخت را بسیار بهتر پرورانده و به کار برده است.
مقایسه نظریات مولوی درباره زبان، عشق و آفرینش در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
165 - 182
حوزههای تخصصی:
در اندیشه عرفانی مولانا حقیقت زبان ریشه در معنا دارد که منبعث از بارگاه الهی است. مولانا در «مثنوی» نسبت به زبان دیدگاهی کاملاً درونی و محتوایی دارد. در نظر وی دنیا همواره در حال تحول است و هر لحظه مشکل و صورت تازه ای می یابد. در تعاملات عرفانی مولوی پیرامون زبان، حقیقت زبان چیزی از جنس لفظ نیست بلکه از جنس صداست و آن «صدا» سرچشمه اصلی کلمات است. نظریات عرفانی مولانا بر ارکان خاصی استوار است که یکی از آن ها رکن عشق که مولانا آن را در لابه لای اشعار خود اساس پیشرفت ها و کرامت های انسانی می داند و در عین حال مولانا خداوند را مظهر و محور اصلی عشق معرفی می کند. عشق به خداوند در سرتاسر «مثنوی» شریف با عشق است. نظام موجود در جهان با هماهنگی خاصی قابل رؤیت است و حکمت خداوند ایجاب می کند که همه چیز و همه کس در محل به خصوص خویش بگیرند.
فراخوانی میراث اسطوره ای در اشعار نازک الملائکه و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
31 - 67
حوزههای تخصصی:
فراخوانی میراث در شعر معاصر عربی پدیده ای نوظهور است که مورد توجه شاعران بسیاری قرار گرفته، و نظریه پردازانی مثل علی عشری زاید و احسان عباس به تبیین اصول و عوامل بکارگیری آن پرداخته اند. فراخوانی هنری است که شاعر معاصر به واسطه آن اهداف خود را بیان می نماید و تجربه های جدید شعری خویش را بازگو می کند. این پژوهش بر آن است از میان میراث های بکاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده به بررسی و تحلیل فراخوانی میراث اسطوره ای بپردازد.
تطبیق نوع رفتار با بردگان در خمسه نظامی و رمان «کلبه عمو تُم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
131 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش کتابخانه ای بررسی رفتارهایی است که با بردگان در «خمسه» نظامی و رمان «کلبه عمو تم» نوشته هریت بیچر استو انجام شده است. طرز تلقی و نوع نگاه نظامی و استو به مسأله برده داری متأثر از دیدگاه عام تر جامعه آنان نسبت به برده داری است. با بررسی نوع رفتارهایی که اربابان با بردگان خود داشته اند به دو نگاه عام و متفاوت برمی خوریم؛ در آمریکای اواخر قرن بیستم بردگان از حداقل حقوق انسانی خود محروم بودند و به فجیع ترین شکل ممکن با آنان رفتار می شد ولی در «خمسه» نظامی برخوردهای چندان ظالمانه ای در قبال بردگان ملاحظه نمی شود چراکه بردگان زیر سایه اربابان زندگی راحتی را می گذراندند و حتی در مواردی نه چندان کم عضوی از خانواده نیز محسوب می شدند. در مقابل از چند مورد بی لطفی با بردگان نیز در «خمسه» سخن به میان آمده است که نسبت به رفق و مهربانی اربابان بسیار اندک است؛ از جمله این بی لطفی ها؛ تحقیر بردگان و خشونت علیه آن ها است. در رمان «کلبه عمو تم» نیز آزاد کردن بردگان و مهربانی با آن ها توسط اربابان بعضاً مجال طرح یافته است که حاکی از وجود انسان های وارسته ای است که در جامعه آمریکا زندگی می کرده و طرفدار الغای بردگی بوده اند.
بررسی تطبیقی شکرگزاری در قرآن کریم و بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
205 - 213
حوزههای تخصصی:
مباحث بین رشته ای مثل قرآن و ادبیات باید به عنوان یکی از فعالیت های قرآن پژوهی و راهی برای نشر فرهنگ اسلامی، مورد توجه قرار گیرد. شکرگزاری یکی از فضائل اخلاقی است و در هر دو فرهنگ اسلامی و فارسی، انسان به شکر خداوند بسیار سفارش شده است. به طوری که در قرآن، این فضیلت اخلاقی در کنار صفاتی چون مطیع اوامر الهی بودن آمده و سعدی نیز در بوستان خود بابی مستقل را به شکر بر عافیت اختصاص داده است که دلیلی بر اهمیت این مقوله در فرهنگ اسلامی و ادب فارسی می باشد. در این مقاله فضیلت شکرگزاری به عنوان پلی ارتباطی بین فرهنگ اسلامی و ادب فارسی بررسی شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که سعدی با تأسی به قرآن، پیوندی ظریف و محکم بین این دو فرهنگ برقرار کرده است که منجر به اعتلای ادب این مرز و بوم شده است.
اغتنام فرصت در گلستان و بوستان سعدی و مطابقت آن با نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
71 - 86
حوزههای تخصصی:
این جستار ادبی موضوع اغتنام فرصت را مورد کنکاش قرار داده است، موضوعی که امروزه با نام مدیریت زمان در نزد نظریه پردازان روان شناسی موفقیت و صاحبنظران علم مدیریت اهمیت ویژه ای دارد. سعدی که در زمینه پیام های اخلاقی، برجسته ترین شاعر ادبیات فارسی شناخته شده. با توجّه به آنچه در این پژوهش آمده در کتاب های «گلستان» و «بوستان» عنایت خاصی به اغتنام فرصت داشته است و آن را لازمه بهره مندی بیش تر از زندگی دنیوی و اخروی می دانست. در این تحقیق کوشش شده است تا دیدگاه شیخ شیراز با عقیده امام نخستین شیعیان مقایسه گردد و با منطق روان شناسان موفقیت امروزی شرح داده شود.
بررسی مناسبات بینامتنی مثنوی عرفانی «شاهد غیبی» از احمد و «یوسف و زلیخا» جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
146 - 162
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد ادبی است که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد. بر اساس این نظریه، هرمتنی با متون پیش از خود معنی می یابد و هیچ متنی مستقل نیست و گویندگان آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره مند شده اند. بینامتنیت برای اولین بار توسط ژولیا کریستوا مطرح گردید و بعدها ژرارژنت به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پژوهشگران این عرصه با بررسی مطالعات او این نظریه را گسترش داد. ژنت مجموعه مطالعات خود را ترامتنیت نامید. او ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم نمود که عبارتند از: بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت، بیش متنیت. هر یک از این پنج دسته نوعی از روابط یک متن را با غیر خود طرح و بررسی می کند. که ازآن میان بینامتنیت بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این پژوهش، تاثیرپذیری نسخه خطی " شاهد غیبی " از مثنوی" یوسف و زلیخا" ی عبدالرحمن جامی را بر اساس رویکرد بینامتنیت مورد واکاوی قرار داده است. ثمره این پژوهش نشان می دهد که اگرچه این دو اثر از نظر موضوع کاملا متفاوت، اما از نظر متنی و ساختار کلامی و روایی اشتراکات بسیاری دارند. و مؤلف " شاهد غیبی" تحت تأثیر افکار و اندیشه های جامی در " هفت اورنگ" به ویژه " بوسف و زلیخا"ی او بوده است و مناسبات بینامتنی به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی در آن کاملا نمایان است.
التراث التاریخی فی الروایتین"توراکینا" لمحمد قاسم زاده و"الزینی برکات" لجمال الغیطانی؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
9 - 35
حوزههای تخصصی:
یعدّ التراث مصدرّا هامّاً للأدباء، ویشکّل التاریخ إحدى المصادر التراثیه الغنیه التی یمکن أن یلجأ إلیها الکاتب ویستلهمها فی أعماله الأدبیه، والأمر کذلک بالنسبه للروائی الإیرانی (محمد قاسم زاده) والروائی المصری (جمال الغیطانی) فی کثیر من أعمالهما الروائیه، لا سیما فی الروایتین المدروستین فی هذه الدراسه "توراکینا" و"الزینی برکات". وقد سلّطت الدراسه الضوء على نقاط الائتلاف والاختلاف فی استلهام التاریخ عند الکاتبین بصفته أحد المکونات التراثیه وسعت إلى تبیین الدوافع والأسباب ومنها هموم الحاضر وقضایاه، واعتمدت الدراسه على منهج البنیویه التکوینیه من خلال أبرز منظّریه "جورج لوکاتش" و"لوسیان غولدمان"، حیث أکّدا على دراسه شکل الأعمال الأدبیه وتأثیر البنیه التحیه علیها. کذلک استخدمت الدراسه، لکونها دراسه مقارنه، إنجارات مدرسه المادیه الجدلیه المعروفه بالمدرسه السلافیه، وهی نظریه منسجمه تماماً مع نظریه البنیویه التکوینیه. واتضح من خلال هذا الدرس المقارن أنّ من أسباب استلهام الکاتبین للتاریخ فی النصین هی الأحداث والقضایا السیاسیه والاجتماعیه التی أثّرت فی الإنسان ومن أهم هذه القضایا قضیه المرأه، فکانت المرأه شبه مغیبه رمزیاً عند الغیطانی، فجاءت معظم شخصیات روایته ذکوریه ولعلّ قصدیه الغیطانی من هذا التغییب فیها إشاره إلى الغاء دور المرأه فی المجتمع المصری، و تناول أیضاً "قاسم زاده" قضیه المرأه کما یظهر عبر النصین الأصل والموازی للنص الأصل، أی من خلال العنوان ونص الروایه.