فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
179 - 208
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به موضوعاتی در زمینه مسیحیت همچون القاب و صفات بارز حضرت عیسی علیه السلام ، ولادت و معجزات آن حضرت، پرداخته است. همچنین مسأله به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی(ع) و عروج ایشان و اناجیل معتبر در میان مسیحیان که از کانونی ترین مسائل آیین مسیحیت به شمار می آید، مورد بحث واقع شده است. تفرقه در مسیحیت، اصحاب عیسی(ع) و مراتب روحانیت مسیحی از دیگر مطالب مورد گفت وگو در این مقاله است. این پژوهش بر آن است که هر یک از مضامین مورد بحث در اشعار شوقی را با تأکید بر آیات قرآن کریم، مورد بررسی قرار دهد و در صورت لزوم مقایسه ای با متون مسیحی و اسلامی انجام دهد و نحوه اثرپذیری شاعر از آن متون را بیان کند.
مقایسه اشعار تأملی بین جبران خلیل جبران و ویلیام بلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
77 - 96
حوزههای تخصصی:
در حقیقت موضوع این مقاله بحث دو محوری است؛ در یک بحث سخن از دو شاعر بلندآوازه در ادبیات و شعر عربی و انگلیسی می رود، و در دیگری سروده های اینان در ارتباط با رویکرد تأمل فکری در شعر معاصر مورد بحث و تحقیق قرار می گیرد؛ طبیعی است که به اقتضای محور نخست سخنانی در ارتباط با ادبیات تطبیقی و مکتب آمریکایی که منهج اصلی در مقایسه بین این دو شاعر در این نوشتار بوده است مجال طرح پیدا می کند و در ارتباط با محور دوم از میان چهار رویکرد عمده شعری یعنی رویکردهای میهنی، اجتماعی، فنی و فکری؛ از نمونه های شعری که از دو شاعر یادشده آورده ایم برمی آید که در اشعار تأملی بلیک مسائل اجتماعی و در اشعار تأملی جبران مسائل معنوی به صورت شاخصی جلوه گری می نماید.
النموذج الأولی للکائنات الشیطانیه فی دیوان إقبال اللاهوری الفارسی (تحلیل أسطوری بناءً على نظریه یونغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
77 - 103
حوزههای تخصصی:
العلامه إقبال اللاهوری مفکّر وفیلسوف معاصر. یمثل الجزء الرئیس من دیوانه الفارسی أفکاره وآراءه ولقد انعکست أفکاره فی دیوانه بشکل جلی، وبما أن هذه القصائد کتبت فی الغالب من وجهه نظر فلسفیه وصوفیه وترکزت على رؤیته للإنسان المثالی أو الکامل، لذلک لم یتم دراسه هذه القصائد من زاویه المنهج الأسطوری الأصلی أو توظیف النماذج الأولیه من قبل الباحثین. یسعى هذا البحث، باستخدام أسلوب النقد والتحلیل النصی، إلى التحلیل الوظیفی فی خلق المعانی والدلالات للکائنات الشیطانیه فی هذه القصائد بناءً على نظریه یونغ. النقطه المشترکه بین وجهه نظر یونغ النفسیه ونظره إقبال اللاهوری الفلسفیه الصوفیه، هی العلاقه بین نمطی "الذات" و"الظل" فی ضمیر اللاوعی الجماعی مع العقل الواعی من خلال عملیه التفرد والذاتیه. فی هذا البحث یتم دراسه العلاقه بین النماذج الأصلیه بعملیه التفرد من خلال تحلیل جذور هذه النماذج البدائیه فی العقل اللاواعی الفردی والعقل اللاواعی الجماعی وفی البنیه النفسیه للإنسان، وتقدم أمثله عدیده علیها. توصل هذا البحث إلى العلاقه المهمه بین النموذج الأصلی للظل أو النصف المظلم والسمات البغیضه لشخصیتنا مع الکائنات الشیطانیه وإبلیس والتنانین والعفاریت وکل ما هو مشمئز لنا.
بررسی تطبیقی غزلیات سعاد صباح و مستوره اردلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
59 - 79
حوزههای تخصصی:
سرودن غزلیّات و اشعار عاشقانه، نه تنها در ادبیّات فارسی و عربی، بلکه در ادبیّات دیگر ملّت های جهان نیز به طور وسیعی رایج بوده است، ازآنجاکه سعاد صباح و مستوره اردلان در فرهنگ کویت و ایران جایگاه مشابهی دارند، بررسی تطبیقی غزلیّات این دو شاعر به منظور شناخت و آشنایی بیشتر با آن ها می تواند بحثی نو در زمینه ادبیّات تطبیقی باشد. این پژوهش؛ برآن است که به شیوه توصیفی تحلیلی و برمبنای مکتب آمریکایی که وجود اثرگذاری و اثرپذیری را بین دو شاعر را شرط ادبیّات تطبیقی نمی داند، به واکاوی غزلیّات سعاد صباح و مستوره اردلان بپردازد و ضمن بررسی ویژگی های ادبیّات عاشقانه دو شاعر، دیدگاه های آن ها را در این زمینه مقایسه کند و به رهیافتی از طرز تفکّر و مشرب تغزّلی دو شاعر دست یابد. با عنایت به نتایج به دست آمده در غزلیّات دو شاعر، می توان به نقاط مشترکی ازجمله (تجلّی معشوق، اوصاف و احوال مشترک عاشق و معشوق، هجران و دوری، فضائل عشق و عاشقی، به کار بردن مرثیه و...) اشاره کرد و همچنین ازنظربیان، دو شاعر به سادگی و شیوایی گرایش دارند. لازم به ذکراست عاشقانه های دو شاعر، از نظر محتوا، زبان و اسلوب نیز باهم تفاوت هایی دارند.
بازخوانی دلوزی داستان «مدونای آینده» هنری جیمز در پرتو منطق احساس و ادبیات اقلیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
77 - 96
حوزههای تخصصی:
هِنری جیمز ، رمان نویس نامی آمریکایی- انگلیسی، در آثارش از زن به مثابه انسان می نویسد و به او نگاه جنسیتی ندارد. حال در این مقال، هُنری همانند نقاشی و یا به عبارت گویاتر پرتره نگاری است که تلاش دارد زن را ترسیم و روایت کند. زن نه به عنوان زن بلکه به عنوان تقلید یا بازنموده ای از یک زن یا زنان پیشینْ نگارده می شود. این بُن- مایه، تعبیر دلوز- گاتاری از غریبه- سازی را تا اندازه ای متبادر می کند. این دو متأثر از جریان فکری پساساختارگرایی و ضد روشنگری مدعی شکل خاصی از نوشتارِ ادبی هستند که در مقابل هرگونه تفسیر کُدگذاری مقاومت کرده و از هرگونه ساختارِ قابل پیش بینی و مبتنی بر سوژه- محوری گریزان است. در این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی به نگارش درآمده بر آن هستیم که تحلیل نماییم بر پایه نظریه منطق احساس و ادبیات اقلیتیِ دلوز ، زنان در داستان های هنری جیمز و خصوصاً در داستان «مدونای آینده» دارای قالب و چهارچوب از پیش تعیین شده نیستند. آن ها رو به آینده دارند و بازنمایی گذشتگان نیستند؛ پس او به دنبال بازنماییِ بودن نیست و می خواهد «صیرورت» یعنی شدن را به تصویر بکشد.
ابوالفرج رونی و ادبیات عرب
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
165 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از ادیبان و سرایندگان معروف نیمه دوم قرن پنجم هجری که با الهام از شاعران عرب، توانست مضامین بسیاری را اقتباس کرده و آن ها را در لا به لای اشعار و سروده های خود به کار برد، ابوالفرج رونی است. وی از استادان مسلّم شعر فارسی است که در میان معاصران و شاعران بعد از خود به استادی مشهور بود و دیوان وی بسیار مورد علاقه و توجه انوری، شاعر بزرگ قرن ششم بوده است. وی در تکامل شعر فارسی به خصوص در تصویرسازی های شاعرانه، نهضتی به وجود آورد که اسلوب قدما و پیروان خویش را به کلی نسخ کرد. این پژوهش بر آن است تا حد مقدور به میزان تضمین و اقتباس ابوالفرج از اشعار و سروده های ادب عرب و نیز میزان تأثیرپذیری از مفاهیم، تصاویر و ساختار شعری شاعران عرب بپردازد.
خوانش تطبیقی "حی بن یقظان" و "رابینسون کروزوئه"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به مقایسه داستان های «حی بن یقظان» و «رابینسون کروزوئه» می پردازد تا از این طریق تأثیر یا عدم تأثیر دفو از داستان ابن طفیل مشخص شود، از این رو ابتدا جنبه محتوایی آن بر اساس بررسی موضوع و درونمایه تحلیل می شود؛ سپس جنبه ساختاری آن با تکیه بر پی رنگ، شخصیت، زاویه دید، صحنه(زمان و مکان) و پایان بندی مورد بررسی قرار می گیرد؛ و در نهایت شباهت ها و تفاوت های ساختاری و محتوایی داستان دفو و ابن طفیل ذکر می گردد. یافته های پژوهش حاضر گویای این واقعیت است که این دو داستان در ساختار و محتوا به هم شبیه هستند. این شباهت در جنبه های ساختاری، بیش تر از ابعاد محتوایی است.
مقایسه و بررسی دیدگاه های سیاسی- اجتماعی در اشعار ناظم حکمت و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
29 - 47
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم تا با استناد به کلام و دو گوینده از دو جامعه متفاوت یعنی ناظم حکمت از ترکیه و احمد شاملو از ایران دیدگاه های اجتماعی آنان را تحلیل و بررسی نماییم. از آنجا که تا کنون محتوای شعری دو گوینده از نظر سیاسی- اجتماعی مورد بررسی عمیق قرار نگرفته است و نیز با توجه به اینکه این موضوع در اندیشه هر دو از جایگاه ویژهای برخوردار است، بنابراین پرداختن به آن یکی از ضروریات موجود در انتخاب این امر و تحلیل آن است. در حقیقت بر آن ایم تا از این رهگذر مشترکات فرهنگی و اجتماعی را در باورها و ایدئولوژی هر دو بیان نموده و آن را به محک نقد و داوری بگذاریم.
رویکرد استعمارستیزی در اشعار حافظ ابراهیم و میرزاده عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
35 - 53
حوزههای تخصصی:
رقابت دولت استعمارگر بریتانیا با آغاز قرن نوزدهم در ایران و اواخر آن در مصر آغاز شد. این رویداد که با هدف غارت ثروت ملی دو کشور بود، بازتابی وسیع در ادبیات داشت. در این پژوهش دیدگاه های میرزاده عشقی و حافظ ابراهیم در باب استعمارستیزی به صورت مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه هر دو شاعر در دوره زمانی تقریباً هم سانی می زیسته اند، اشتراکات زیادی میان افکار آن ها دیده می شود. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مکتب آمریکایی، اشعار این دو شاعر را مورد تحلیل قرار داده و به این نتیجه رسیده است که مبارزه با استعمار در اشعار هر دو شاعر، در قالب محورهایی هم چون وطن دوستی، هجو بیگانگان و آگاهی دادن به مردم مطرح شده است. افزون بر این اشعار ضداستعماری دو شاعر در عین شباهت در مضامین، از جهت سبکی دارای برخی تفاوت ها است.
قرآنی ترین شهید تاریخ در آیینه شعر پارسی از کسایی تا تجلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
63 - 78
حوزههای تخصصی:
مفسران بلند آوازه قرآن، با نقل حدیثی از امام رضا در کتاب «عیون اخبارالرضا»، براین باورند که مراد از ذبح عظیم در آیه 107 سوره صافات: «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»، حسین بن علی است. وی ذبیح الله و ثارالله است که قربانی شدنش در سال 61 ق تحقق یافت و بی گمان خدایی ترین و قرآنی ترین شهید تاریخ است. ازاین رو سرایندگان شعر و ادب پارسی، درباره بزرگی مقام و سترگی قیام خدایی و نیز شکوه و جاودانگی اش، سروده های تأثیرگذار و دل انگیزی به یادگار نهاده اند که به طبع نگاهی قرآنی و اهتمامی آیینی است. برجسته ترین قطعه تاریخی که سرایندگان پارسی گوی به آن پرداخته اند، قطعه بی همتای عاشوراست که با درخشش حسین و یاران غیور و شورمندش در سرزمین کربلا رخ نمود. با نگاه به این حماسه بزرگ و گرانبهاست که شاعران پارسی سرای، زنجیره زرینی از سرایندگی را شکل داده اند و شیواترین و شورانگیزترین اشعار عاشورایی را سروده اند. این مقاله بر آن است تا شاعران و اشعار عاشورایی را درباره حضرت ثارالله آن اَبَر شهید ایمان و قرآن به گونه ای کلی و گزیده، از کسایی مروزی تا تجلی بهبهانی بیان و بررسی نماید.
تطبیق دو داستان ویس و رامین و تریستان و ایزوت
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
147 - 158
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است، به صورت موجز، مقایسه هایی بین دو داستان ایرانی و اروپایی انجام گیرد. در هر دوی این داستان ها، عشق ناگزیر و چاره ناپذیری در کار است که همه ارزش ها را باژگونه می کند؛ درد عشق موذیانه می شود و عاشقان آن را نهانی ناگزیر تحمل می کنند. با وجود تشابه هایی که میان داستان های عاشقانه جهان وجود دارد، هنوز نکات مشترک بسیاری از داستان ها شناخته نشده است. امید است که در این مقاله، فاصله های مکانی بین این دو نویسنده ازمیان برداشته و زیبایی های هر دو داستان که در لفافه نظم و نثر پنهان است، آشکار شود.
تحلیل دگرمفهومی در داستان «کبابِ غاز» براساس دیدگاه «باختین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
159 - 192
حوزههای تخصصی:
این نوشتار کوشیده است ویژگی های «دگرمفهومی» از دیدگاه «باختین» را در داستان کوتاهِ «کبابِ غاز» سیدمحمدعلی جمال زاده بررسی کند. بررسی ویژگی هایی همچون سبک خنده دار، زبان، واقعیت معاصر، قلمرو شخصیت، گفتمان، انکسار و انحراف نویسنده در داستان، دیدگاه تازه ای به مخاطب می دهد تا لایه های دیده نشده یا سطحی نگریسته شده برای او آشکار شود. همچنین بتواند زبان و گفتار نویسنده و شخصیت های داستانی را بشناسد؛ حتی با مکالمه گرایی و نسبی گراییِ باورها در داستان آشنایی پیدا کند. از آنجاکه جمال زاده را آغازگرِ واقع گرایی در داستان نویسی می دانند، این مقاله به بررسی دگرمفهومی در یکی از داستان های او می پردازد. داستانی که طنزگونه است؛ و خنده که در دگرمفهومی اهمیت فراوانی دارد در آن جریان دارد.
مضامین مشترک مدایح نبوی در سروده های احمدشوقی و بدیل خاقانی شروانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
213 - 238
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی در تاریخ ادبیات عربی و فارسی از دیرباز ریشه دوانیده است. تأثیر ادب عربی بر ادب فارسی به ویژه در مدایح نبوی، بر هیچ پژوهشگر ادبی، پوشیده نیست. ستایش پیامبر بزرگوار اسلام (ص) میراثی از عاطفه و تفکّر دینی مشترک بین ادیبان اسلامی است. شعر فارسی با تأسّی از شعر عربی در قالب ها و اوزان و بحور شعری، افق های نوینی رو به دنیای ادب گشود که در این میان بحرهای فراهیدی پایه های اوّلیه این گشایش و ابتکار بود. تأثیر و تأثّر میان دو ادب عربی و فارسی متقابل است. در مقایسه اشعار احمد شوقی و بدیل خاقانی در محور مدایح نبوی، مضامین مشترکی همچون: میلاد، اخلاق و خلقت پیامبر(ص)مقام و منزلت یاران و خاندان پیامبر(ص)، حوض کوثر، معجزات و تأثیرپذیری از قرآن و حدیث نبوی و توجه به عیسی پیامبر مرسل قابل مقایسه و تطبیق است. با این تفاوت که خاقانی هرچند دارای مسلک صوفیانه نیست، ولی در خلق معانی و به کارگیری لغات متنوّع ادبیات صوفیانه تبحّر خاصی دارد و اغلب توصیف هایش کوتاه و خلاصه است، اما شوقی در غالب موارد به شکلی ساده و روشن و مفصل در مدایح نبوی خود به بیان مطلب می پردازد. پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی مکتب فرانسوی و با روش توصیفی - تحلیلی به مقایسه اشعار شوقی و خاقانی با تکیه بر مدایح نبوی آنان می پردازد، تا در خلال آن وجوه اشتراک و گاهی افتراق این دو شاعر نامدار در شیوه سخن پردازی نمایان شود.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
365 - 384
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. یونگ ، فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و «مثنوی» را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
تأثیر کلیشه ها و استروتایپ های ذهنی پولاک بر سفرنامۀ او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره 10، شماره 4 زمستان 1401، صص131-155 سفرنامه ها از جمله منابع انواع سبک ادبی هستند که به یاری تصاویری که سفرنامه نویس در آنها به ثبت رسانده است اطلاعات مهمی را درباره پیشینه تاریخی، فرهنگی، هنری، مردم شناسی و ... یک کشور در اختیار پژوهشگران قرار دهند؛ بنابراین در بازسازی تاریخی اجتماعی یک کشور سهمی بسزا دارند. تعریف ساده و کلیشه ای تصویرشناسی یا ایماگولوژی[1]، که در ادبیات تطبیقی رویکردی میان رشته ای دارد، عبارت از بررسی تصویر دیگری در متون ادبی خودی و برعکس آن، یعنی مطالعه تصویر خودی در متون ادبی دیگری است. هر قدر نگاه نویسنده سفرنامه دقیق تر باشد، گزارش جامع تری در سفرنامه خود ارائه می دهد و اعتبار آن را بیشتر می کند. انتقال درست این اطلاعات نیز به میزان درستی سفرنامه کمک می کند. اگر نویسنده ای در هر یک از این مراحل دقت لازم را نداشته باشد، آگاهانه یا ناآگاهانه، در ثبت دقیق گزارش ها به خطا می رود و حقیقت یا بخشی از آن مغفول می ماند. از سوی دیگر، نمی توان تأثیر کلیشه ها (استروتایپ)[2] و رسوبات ذهنی نویسنده را بر آنچه به نگارش درمی آورد نادیده گرفت. به همین دلایل، چندان از متون ادبی انتظار تجلی واقعیت و حقایق وجود ندارد و از این لحاظ نمی توان اثر ادبی را با حقایق و پژوهش های علمی مقایسه کرد. سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان شامل شرح تصاویری است که پولاک، پزشک اتریشی، در ایران دیده و نوشته است. این مشاهدات، که به اواخر دوره قاجار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه برمی گردد، به دو بخش کلی تقسیم می شود: بخش اول شامل تعداد نفوس، جغرافیا، آداب و عادات غذایی، پوشاک و ... ؛ و بخش دوم شامل نظام حکومتی، دربار، مناسبت های درباری، بیماری ها، روش های طبابت و مداوا، داروها و ... است. ادعای پولاک در این است که مطالب مندرج در سفرنامه خود را دقیق و بدون غرض ورزی یا اشتباه مکتوب کرده است، در صورتی که با مطالعه این مقاله و شواهدی که ذکر خوهد شد درمی یابیم که چنین ادعایی صحت چندانی ندارد. [1] .Imagology [2]. Stéréotype استروتایپ تفکر، تصویر یا باوری درباره یک شخص، یک مکان یا یک فرهنگ است که از پیش تعیین شده و، فارغ از درستی یا نادرستی، گروهی آن را پذیرفته اند.
واکاوی تطبیقی گونه های روایت در سمک عیار و کنت مونت کریستو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
242 - 259
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل گونه های روایت در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» می پردازد. «سمک عیار» بزرگترین میراث منثور ما در قرن ششم هجری است و «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما در قرن نوزدهم میلادی خلق شد که در دسته بندی های ادب داستانی در ذیل رمانس قرار می گیرند. چگونگی کاربرد گونه های روایت در این دو اثر برجسته ایرانی و فرانسوی مسأله اصلی این پژوهش است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. روایت مهم ترین عنصر داستانی این آثار است، نویسندگان علاوه بر نمایش نوع راوی به شخصیت پردازی و توصیف نیز پرداخته اند. یافته ها حکایت از این دارد که راوی در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» دانای کل نامحدود ناهمسان متن گراست و گونه های روایت درآن ها به دو صورت سوم شخص مفرد و اول شخص جمع مشاهده شدند. در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» چندگونگی روایت وجود دارد که باعث جذابیت بیشتر آن ها شده است. راوی در هر دو اثر منتخب عملکرد مشابه دارد؛ درون نمای بیرونیست.
فراملیتی جنسیت مرد و زن: بررسی تطبیقی در اشعار نازک الملائکه وعبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با درهم آمیخته شدن اندیشه و فرهنگ ملت های مختلف، اندیشه فراملیتی با ظهور انقلاب ها در آمریکای لاتین و همفکری نخبگان فرهنگی ِجوامع عربی، دیوار قومیت را فرو ریخت واز مرزهای جغرافیایی عبور کرد ودر نهایت حدود زبانی را در هم شکست. از این رو دیری نپائید که فرهنگ ها واندیشه های ملی کشورها واقوام مختلف تا حدود زیادی با هم ادغام شدند. از جمله مقوله هایی که اندیشه های فراملیتی را تشکیل می دهد مضامین ادبی است که بیشتر از هر ملتی در ادبیات مردم عرب نمایان است. از جمله ادیبانی که بیش از هر کسی در جامعه عرب تحت تأثیر اندیشه های فراملیتی بوده اند، «نازک الملائکه» و«عبدالوهاب بیاتی» هستند. از آنجایی که مباحث بحث فراملیتی بسیار وسیع است از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با تکیه بر روش تطبیقی و مقایسه ای دریابد که رویکردهای فراملیتی در اشعار شاعران مورد نظر را فقط از نظر موضوع جنسیت (زن ومرد) وبدین سان که تصویر زن در شعر بیاتی و مرد در شعر نازک الملائکه مورد بررسی قرار دهد و به پرسش زیر پاسخ گوید: جنسیت فراملیتی چگونه و به چه اشکالی در شعر این دو شاعر ظهور یافته است؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان از آن دارد که اشعار عبدالوهاب البیاتی بیشتر تحت تأثیر واقعیت زندگی وتجارب شخصی و حاصل تخلیات وی از زن و مفهوم مثبتی از زن می باشد و دیدگاه نازک الملائکیک دیدگاه ناشی از فشارهای روانی ناخودآگاه و شرایط اجتماعی محل زندگی شاعر و حاصل تخیلات و مفاهیم ذهنی وی از مرد می باشدو بدین سان توانسته اند به بیان این بُعد از مفاهیم فراملیتی در اشعار خود بپردازند. بیشتر جنبه های فراملی شاعران مورد بحث ناشی از فضای حاکم بر ایدئولوژی جهانی مارکسیسم است، بخشی دیگر از رویکردهای فراملی این شاعران ناشی از فلسفه اومانیسم و عناصر مختلف به ویژه زمان و مکان بازی است و نقش تعیین کننده ای در ایجاد رویکرد فراملی دارد. واژگان کلیدی : شعر معاصر عربی.اندیشه های فراملیتی، «نازک الملائکه»، «عبدالوهاب بیاتی»، جنسیت.
بررسی تطبیقی حکمت و خرد در اشعار امرؤالقیس و رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
117 - 135
حوزههای تخصصی:
در میان ادبیات جهان، دو ادب فارسی و عربی با وجوه مشترک فراوان می توانند سهم به سزایی را در پژوهشهای تطبیقی داشته باشند. خردورزی و عقل مداری و به تعبیر زیباتر حکمت، یکی از این وجوه مشترک و قابل مقایسه است. امرؤالقیس کندی سرآمد سخنسرایان عرب در یک کفه ترازوی این قیاس و رودکی سمرقندی، آدم الشعرای شعر فارسی در کفه دیگر جای گرفته است. امرؤالقیس، روزنه هایی از حکمت جاهلی را با استمداد از فطرت و تعالیم گذشته و تجربه زندگی در اشعارش پیاده کرده و رودکی نیز با همین مفاهیم یادشده، ولی با در دست داشتن گنجینه مهم تر، یعنی اسلام، که چشمه بینش و خردورزی است، پا به عرصه شعر نهاده است.
تحلیل کهن الگوهای اسطوره زرقاء در مجمع الأمثال میدانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
401 - 428
حوزههای تخصصی:
اسطوره زرقاء نمود واقعیت های تلخ جامعه بوده به دلیل بن مایه های تاریخی در متون ادبی کهن و ادبیات عامیانه، تجلی یافته است. نگارندگان در این جستار به روش نقد ادبی به بررسی کهن الگوهای داستان زرقاء بر اساس کتاب «مجمع الأمثال» میدانی به روش نقد روان شناسانه و با هدف تحلیل کهن الگوهای موجود در حکایت پرداخته اند. این نقد بر اساس اندیشه های یونگ صورت گرفته است. این کهن الگوها در ادب کهن فارسی، از جمله اشعار شاعرانی چون سنایی ، خاقانی و... تجلی یافته است. از یافته های تحقیق بر می آید که این اسطوره دارای کهن الگوهای چون آنیما، آنیموس و شب، و... می باشد. از نتایج پژوهش این است که در دایره فرآیند سفر تکامل از من به خود، فقط نیمه هبوط به ظلمت اتفاق افتاده است. در این حکایت شر و بدی، همان غرایز حیوانی است که در بحران روانی عرب غالب شده است. این کهن الگوها ریشه در داستان حوا و آدم(ع) داشته از حیطه ناخودآگاه شخصی اقوام به جمعی منتقل شده و در اذهان جاودان گردیده اند و با گذشت زمان از بین نرفته اند. چه بسا در موقعیت های خاص از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شده اند.
بررسی و تحلیل اسطوره هبوط در متون منثور عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
145 - 161
حوزههای تخصصی:
متون فارسی عرفانی، به ویژه متون متقدم منثور قرن پنجم و ششم به دلایل و عوامل گوناگون، بستری فراهم کرده اند که اسطوره گناه و هبوط آدم(ص) در کنار مؤلفه هایی چون اختیار و اراده انسان، آگاهی و معرفت، آزادی و جبر، بیش ترین بسامد را داشته باشد. در این مقاله، نویسنده ضمن بررسی مفهوم گناه و هبوط در چهار حوزه «اصل واقعه هبوط»، «امکان هبوط»، «اهداف هبوط» و «نتایج هبوط»، مهم ترین اشتراکات و افتراقات اندیشه عارفانی چون احمد غزالی ، عین القضات همدانی و روزبهان بقلی را ضمن تطبیق، بررسی و تحلیل کرده است. حاصل سخن اینکه، در مجموعه متون منثور فارسی عرفانی به ویژه در دستگاه فکری عارفان یاد شده، مفهوم هبوط و گناه با توجه به ارکان چهارگانه آن، با رنگ و بویی اسطوره ای و نمادین بازتاب یافته است.