فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
بررسی تطبیقی فقر در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی، شاعر معاصر عراقی و ایرج میرزا، شاعر دورة مشروطة ایران، هردو در شرایطی زندگی می کردند که توده های مردم در فقر و بیچارگی به سرمی بردند و از فقدان امنیت، ظلم و ستم حاکمان و بی کفایتی آنان در ادارة امور جامعه و بی توجهی شان نسبت به اوضاع و احوال زندگی مردم رنج می بردند.هردو شاعر با داشتن دغدغة اجتماعی مشترک، شعر خود را برای بیان دردها و رنج های توده های مردم به کارگرفته و به معضل فقر در جامعه و پیامدهای ناگوار آن پرداخته اند و ضمن اشاره به عوامل و مظاهر فقر در جامعه، از راه های مبارزه با فقر نیز سخن گفته اند. در این پژوهش، تلاش می شود با استفاده روش توصیفی و شیوة تحلیل محتوا، به بررسی تطبیقی پدیدة فقر و مهم ترین عوامل و مظاهر آن در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا پرداخته شود. بررسی شعر دو شاعر در این زمینه، نشان می دهد که هردو شاعر، حاکمان و فقدان آگاهی اجتماعی در میان توده های مردم را به عنوان عوامل فقر و کارگران، کشاورزان، آوارگان و یتیمان را به عنوان مظاهر و جلوه های فقر در جامعه مطرح کرده اند و از دعوت مردم به مبارزه با حاکمان ستمگر و دعوت از حاکمان برای رسیدگی به احوال فقرا، به عنوان مهم ترین راه های مبارزه با فقر سخن گفته اند.
از منظومه فنیکس تا منطق الطیر عطار و استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود منظومه های داستانی و حکایات تمثیلی (از زبان پرندگان و حیوانات) به کشورهای اروپایی، انگیزه ای شد که شاعران غربی همانند شعرای مشرق زمین این گونه داستان ها و حکایت ها را به شکل تمثیل در آوردند و برای اهداف آموزشی خود به کار برند. در میان این منظومه ها، منطق الطیر عطار با درون مایه رمزی و تمثیلی، افق های تازه ای از فرهنگ و ادب و عرفان را به روی علاقه مندان گشود و سبب شد که بسیاری از خاورشناسان به ترجمه و تحقیق در این باره بپردازند. در این نوشتار، منطق الطیر استرالیا، سروده «آن فربرن» (Anne Fairbarin)، با منطق الطیر عطار مقایسه و ارزیابی شده و شباهت ها و همانندی ها و وجوه اختلاف و تمایز این دو منظومه، بیان گردیده است. منظومه فنیکس (phoenix) هم اگرچه در قرن نهم میلادی سروده شده و از نظر زمانی بر دو منظومه دیگر تقدم دارد، اما شباهت ها و همانندی هایی که با منظومه عطار دارد، گویای این است که شاید همچون منطق الطیر عطار، مأخذ آن، داستان پرندگان در دوران پیش از اسلام و سده های اول پس از حمله اعراب باشد.
پژوهشی زبان شناختی در اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم کار عبث و بیهوده در زبان روسی و مقابله آن با فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت» و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است. روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است. اصطلاحات، عبارات و ضرب المثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کرده ایم. در پاره ای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پاره ای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی، هر چند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آن ها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی، اسطوره های یونانی مانند «سیزیف» وارد شده است. اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستان های کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسیدر شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی، نقش بسزایی داشته اند.
هدف این پژوهش، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضرب المثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیاناً کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضرب المثل ها مصداق دارد یا نه؟
شعر خموشی و خموشی شعر: مطالعه تطبیقی بن مایه «سکوت» در اشعار مولوی و ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین و والت ویتمن را می توان از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شاعران جهان به شمار آورد. نیکلسون، مولانا را بزرگ ترین شاعر عارف دوران معرفی می کند و سازمان ملل سال 2007 م را به نام مولوی نام گذاری می کند. والت ویتمن نیز گرایشی عارفانه داشت و پدر شعر نو آمریکا لقب گرفته است و در کنار امرسون و تورو، ستون سوم تثلیث جنبش «تعالی گرایی ادبی» را شکل می دهد. با وجود تفاوت های زبانی، فرهنگی، زمانی و مکانی، هر دو شاعر زبان و نطق را برای بیان مفاهیم متعالی و معنوی ناتوان می بیند و ناگزیر مخاطب را به سکوت و خموشی دعوت می کنند. بدون شک، دو شاعر در بن مایه «سکوت» تفاوت هایی نیز با هم دارند که ریشه در فرهنگ و زبان آن ها دارد. مولانا بی پروا به نفی زبان پرداخته تا جایی که تعدادی از غزلیات وی به خموشی ختم می شوند. ویتمن نیز جسته وگریخته از خموشی دم می زند، اما «خموشی» وی نه در کلام، بلکه در دعوت برای یکی شدن با طبیعت است. نگارندگان این مقاله برآنند تا با استفاده از نظریه «تشابهات بدون ارتباطات» و «قرابت معنوی» فرهنگ ها در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی بن مایه سکوت و خموشی در اشعار این دو شاعر بپردازند.
اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
واقع گرایی در داستان های «مدیر مدرسه» آل احمد و «زقاق المدق» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی جهان را آنگونه که هست به نمایش می گذارد، نه آنگونه که می خواهیم. رمان واقع گرا نیز تصویری از جامعه با تمام زشتی و زیبایی های آن است. رمان نویس، حادثه ای را در یک مکان مشخص، یک برهه زمانی معین و با کمک شخصیت های داستانی ترسیم می کند و با انتخاب زاویه دید به آن جهت می دهد. تصویری که در پس پرده زمان، مکان، شخصیت ها و از زوایه دید نویسنده ارائه می شود، نشان از تاریخ اجتماعی جامعه به همراه تحولات سیاسی و اقتصادی آن دارد. مدرسه آل احمد و کوچه نجیب محفوظ دو مکان هستند در دو دوره زمانی خاص؛ در جامعه ای که در آن قدرت های استعماری و استبداد داخلی با اقدامات خود سرنوشت مردم سرزمین خود را رقم می زنند. سرنوشت این مردم، موضوع داستان این دو نویسنده است.
بررسی تطبیقی شخصیت های تهمینه و آرتمیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در چارچوب بررسی تطبیقی شخصیت های ادبی در قلمرو ادبیات تطبیقی انجام شده است. تهمینه یکی از زنان جسور و فرزانه اساطیر ایران است که در شاهنامه و متون نقالی ویژگی های گوناگونی به او نسبت داده اند. آرتمیس نیز ایزدبانوی جنگ و شکار اساطیر یونان است که صفات و ویژگی هایش به تهمینه بسیار شباهت دارد. نگارنده در این پژوهش براساس اصول مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی این دو شخصیت را مقایسه کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد این دو در مواردی چون نام، داشتن برادر توأمان، ارتباط با شکار و جنگل، زیبایی، باکرگی، پیشگامی در عشق، جنگاوری و تیراندازی با کمان به یکدیگر شباهت دارند، اما آرتمیس به خاطر ایزدبانو بودن و داشتن ویژگی های بغانه و همچنین تفاوت محیط فرهنگی یونان و ایران که باعث شده آرتمیس را زنی بی قید و بی رحم توصیف کنند که به زندگی خانوادگی پای بند نیست با تهمینه تفاوت دارد. بنابراین براساس نظریات استراوس و یونگ می توان گفت شباهت های این دو شخصیت در اساطیر ایران و یونان، در ساختار مشترک اساطیر دو ملت و ناخودآگاه جمعی مشترک ریشه داشته و در نتیجه ادبیات مشابهی تولید کرده است. البته به خاطر تفاوت های فرهنگی و ادبیات این دو ملت، در شکل ظاهری و برخی جزئیات با هم تفاوت دارند.
بررسی همانندی های نظریات عبدالقاهر جرجانی در کاربردشناسیِ زبان و نقشگرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالقاهر جرجانی، بلاغی و دستورنویس شهیر ایرانی در قرن پنجم، با دو کتاب مهم خود، اسرارالبلاغه و به خصوص دلائل الاعجاز، انقلاب زبان شناسی عرب را رقم زد. در قرن حاضر جرجانی به خاطر تازگی و به روز بودن بسیاری از آرائش مورد توجه قرار گرفت و تلاشی گسترده برای جستجوی مشترکات نظری و عملی او با زبان شناسی مدرن آغاز شد. این مقاله نیز در پی آن است تا بخشی از آراءِ جرجانی در کتاب دلائل الاعجاز را -که مجموعاً «نظریه نظم» نام گرفته است- تحلیل کند و همانندهای آن را با دو شاخة متشابه زبان شناسی یعنی کاربردشناسی زبان و نقش گرایی هلیدی بسنجد. توجه به نقش گوینده و شنونده در شکل گیری کلام، تأکید بر ارتباط نحو و معنا و به ویژه تأثیر آرایش واژگانی در خلق معنا، از اهم مباحثی هستند که مجرای پیوند جرجانی با کاربردشناسی و نقش گرایی به شمار می آیند.
بررسی تطبیقی مدایح سعدی و ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی و شکسپیر هر دو چهره هایی نام آشنا و جهانی هستند. از این روی پرداختن به بررسی تطبیقی اشعار آن ها دارای کمال اهمیت است. اگرچه این دو شاعر مربوط به دو منطقه ی جغرافیایی و دو حوزه ی فرهنگی و زمانیِ جداگانه هستند، ولی شکسپیر در انگلستان و اروپا همان شهرت و محبوبیتی را داراست که سعدی در ایران دارد. مدایح این دو شاعر حاکی از مسایلی است که بررسی آن ها را جهت شناخت هر چه بیشتر افکار و ایده آل های آنان، ضروری می نماید. عناصر اجتماعی حاکم بر روزگار آن ها دارای شناسه هایی است که در مدایح انعکاس یافته است. تطبیق مدایح آن ها به عنوان تصویری از آرمان های جامعه قابل توجه است. روابط این دو شاعر با ممدوحان خود و جایگاه آن ها در مجامع ادبی و هنری به روش مقایسه ای بررسی شده است. امید است که این رویکرد از طرف محققان به دیگر جنبه های هنری آنان نیز تسّری یابد تا بهتر شناخته شوند..
بررسی تطبیقی ژنر فانتزی در آلیس در سرزمین عجایب و هلی فسقلی در سرزمین غول ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان ادبیات داستانی ملل مختلف گاه آثاری یافت می شود که هم از نظر موضوع و درون مایه و هم از نظر ساختار و نحوه روایت، بسیار به یکدیگر شبیه اند. بی گمان آنچه در تعامل و گفت وگوی میان آثار ادبی کشورها می تواند اهمیتی بیشتر داشته باشد، آثاری هستند که در مسیر اقبال و توجه عام و خاص نقشی بنیادین در جریان سازی ادبی و همراهی با تحولات فکری و اجتماعی ملّت خویش دارند. جستار حاضر با هدف مقایسه و تطبیق ژانر فانتزی در دو اثر فوق العاده کودکانه آلیس در سرزمین عجایب، از لوئیس کارول، استاد دانشگاه آکسفورد و هلی فسقلی در سرزمین غول ها، از شکوه قاسم نیا تلاش دارد تا وجوه تشابه و تفاوت فانتزی در ایران و غرب را به نمایش بگذارد. روش تحقیق در پژوهش ِمذکور کتاب «درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی» زیگبرت سالمُن پراوِر است. رویکرد دهگانه او در مطالعات تطبیقی کمک می کند تا بستر مناسبی برای شناخت بهتر ادبیات ملی و خارجی فراهم گردد. شالوده اصلی فانتزی در دو اثر مورد بحث، بر تخیل، جادو و قدرت های مافوق طبیعی به صور گوناگون بنا نهاده شده که ریشه در ادبیات پارادوکسیکال (متناقض نما)، اساطیر، ادبیات عامه، افسانه های کهن و قصّه های پریان دارد و به اقتضای پرسش های موجود زمانه معنا و مفهوم می یابد و اوضاع فکری و فرهنگی غالب را به نمایش می گذارد؛ با این نتیجه که در کتاب هلی فسقلی، فانتزی به نوعی بازنویسی ادبیات فولکلور و افسانه های کهن است؛ اما در کتابِ آلیس در سرزمین عجایب، برآمده از نگاهی آینده گرا و برساخته تخیل جمعی روح غربی برای پناه بردن به دنیای آرمانی و وهمی است.
تاثر صائب از مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مقوله های نقد ادبی، نقد نفوذ یا تاثیر و تاثر شعرا نسبت به همدیگر است. ریشه یابی و کیفیت و کشف کمیت اخذ و اقتباس مضامین و موضوعات موجود در آثار سخنوران متاخر از متقدم یا بینامتنیت (Intertextuality)، میزان نوآوری و تقلید و تاثیرپذیری آنان را از یکدیگر نمودار می سازد و در تشخیص سبک شخصی شاعران به خواننده کمک شایانی می کند. در این مقاله کوشش شده است، تاثیرپذیری صائب از مولوی از حیث قالب و محتوا تبیین و تحلیل شود.