فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اصول مکتب عرفانی ابن عربی در مثنوی محیط اعظم (تأثیر ساختار صوری و محتوایی فصوص الحکم بر محیط اعظم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی از شخصیت های مهم عرفان اسلامی است که نظریاتش مکتب و رویکرد خاصی را در بینش عرفانی پدید آورد. آرای وی در میان اشعار عرفانی ظهور بسیار داشته است. در این مقاله، خاستگاه آموزه های عرفانی مثنوی محیط اعظماز بیدل دهلوی بررسی شده است. با توجه به مباحثی که شیخ اکبر مطرح کرده، به نظر می رسد در تصنیف این مثنوی توجه خاصی به این اثر شده است. در این پژوهش، تناظر مورد نظر میان فصوص الحکمو مثنوی محیط اعظمبا ذکر قراینی که در صورت ظاهری این مثنوی و مضامین عرفانی آن آمده ، بررسی شده است. در این میان علاوه بر صورت بندی، تعبیرات و اصطلاحات، آموزه های عرفانی مثنوی محیط اعظمنظر مذکور را تأیید می کند؛ بحث سریان وجود حق در همة هستی- که در مکتب ابن عربی وحدت وجود خوانده شده- و مراتب این ظهور و ویژگی های آن ازجمله مضامین عرفانی طرح شده در مثنوی یادشده است که برخاسته از بنیان های مکتب فکری ابن عربی است. این مقاله با ارائة شواهد مربوط، اثرپذیری بیدل دهلوی از فصوص الحکمرا در ساختار صوری و محتوایی مثنوی محیط اعظمتأیید می کند.
دیوان غربی- شرقی
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی کتاب مدارس الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارش کتاب در موضوع ادبیّات تطبیقی از سال 1948 در ادبیّات عربی آغاز شد. بررسی جریان شناسانة این آثار نشان می دهد که این نگارش ها فراز و نشیب هایی را تجربه کرده است. کتاب مدارس الأدب المقارن، دراسة منهجیة نوشتة سعید علّوش از کتاب های تأثیرگذار در تاریخ نگارش های ادبیّات تطبیقی است. نویسنده پس از نگارش کتاب مکوّنات الأدب المقارن فی العالم العربی (1986) به دلیل اهمّیّت مطالب گفته شده در آن کتاب، مطالب آن را در کتاب دوّم خود قرار داد و در سال 1987 به چاپ رساند. این نوشتار با هدف تبیین مؤلّفه های جامعیّت صوری و ابعاد محتوایی و با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی به نقد و تحلیل کتاب پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این اثر، در زمان خود، کتاب تأثیرگذار و موفّقی بوده و افق تاز ه ای به روی ادبیّات تطبیقی گشود. کتاب، پژوهشگران ادبیّات تطبیقی را با مبانی و چهارچوب های نظری هر مکتب آشنا کرد و زمینة پژوهش جدید در ادبیّات تطبیقی را فراهم آورد. روش علّوش در این کتاب، تحلیلی - نقدی است و در پژوهش خود، پیرو مکتبی خاص نیست؛ امّا دو اشکال در کتاب بسیار روشن و واضح است: اوّل اینکه تمام کتاب، تکرار مطالب کتاب دیگر نویسنده است که یک سال پیش از این به چاپ رسیده است و دیگر اینکه، نویسنده بیشتر به بررسی نظریّة صاحب نظران هر مکتب می پردازد و به روش و چگونگی پژوهش هر مکتب و مؤلّفه های آن در پژوهش تطبیقی اشاره نکرده است.
شعر و حکمت ایران در ادبیات عرب
منبع:
وحید تیر ۱۳۴۶ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
بررسی جلوه های فرهنگ و تمدن ایرانی در شعر مهیار دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ایرانی، از دیرباز تاکنون، یکی از پربارترین فرهنگ های بشری به شمار آمده و همواره مورد توجّه شاعران قرار گرفته است. مهیار دیلمی، از شاعران ایرانی تباری است که فرهنگ و تمدّن خویش را به ادبیّات عرب معرّفی نموده است. نوشتار حاضر، پژوهشی توصیفی - تحلیلی با هدف شناسایی زوایای گوناگون فرهنگ و تمدّن اصیل ایرانی در اشعار مهیار دیلمی است که به شیوه ای نظام مند به بررسی جشن ها، آداب و رسوم ایرانی، الفاظ و واژه های فارسی، ذکر پادشاهان ایرانی و... در دیوان مهیار می پردازد. در این مقاله، ضمن اثبات تأثیرپذیری عمیق مهیار از فرهنگ و تمدّن ایرانی، به این نتیجه نیز دست یافته ایم که علاقة قلبی مهیار دیلمی به سرزمین خویش، او را از توجّه به مبادی اسلامی بازنداشته است؛ امّا معرّفی فرهنگ و تمدّن جامعة ایرانی به ادیبان عرب، از دغدغه های مهمّ فکری اوست و دلیل بر این مدّعا، بسامد واژگان و اصطلاحات فارسی در دیوان اوست.
بررسی پدیده های ایرانی در منابع کهن عربی؛ بررسی موردی: «رکوب الکوسج» و «سروة بست» در «ثمار القلوب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رکوب الکوسج» (برنشستن کوسه)، نام جشنی است که پیش از فرا رسیدن بهار به نشانة وداع با فصل سرما برگزار می شد. «سروة بست» (سرو کاشمر)، نام سروی است که به باور پیشینیان، زرتشت آن را از بهشت آورده و به دست خود یا گشتاسب و یا گرشاسب آن را در کاشمر کاشت. از آنجا که درخت سرو نزد ایرانیان مقدس بود، به این درخت کهن نیز به دیدة احترام می نگریستند. سرو کاشمر تا دوران متوکل عباسی مایة افتخار اهالی خراسان بود تا آن که به دستور این خلیفه قطع شد. ابومنصور ثعالبی در کتاب ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب به «رکوب الکوسج» و «سروة بست» اشاره کرده است.
در این جستار درصددیم تا با بررسی این دو نمونه در کتاب ذکرشده نشان دهیم حتی آن دسته از کتب میراث عربی که به ظاهر با تاریخ ایران ارتباط ندارند، می توانند حاوی مطالب ارزشمند در این زمینه باشند.
گفتنی است در مقاله حاضر از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است و بررسی پدیده های ایرانی در منابع کهن عربی از حوزه های پژوهش در ادبیات تطبیقی است.
مدرسه داستان
واکاوی سیمای نیشابور در شعر عبد الوهّاب البیاتی و محمّدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده شهر، در بیان رنج های جامعه و همچنین در نمود آرزوی آفرینش ناکجاآباد، نگاه شاعران زیادی را به یکدیگر پیوند داده است. نیشابور، شهری است که در آثار عبد الوهّاب البیاتی و محمّدرضا شفیعی کدکنی، جایگاه ویژه ای دارد. بیاتی به ویژه در مجموعة شعری «الّذی یأتی ولا یأتی» و شفیعی در دفتر شعر «در کوچه باغ های نشابور» سیمایی متفاوت از نیشابور را ترسیم نموده اند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با نظر به اصول مکتب ادبیّات تطبیقی فرانسه می کوشد تا چگونگی نمود سیمای نیشابور را در شعر البیاتی و شفیعی کدکنی بررسی نماید و همسانی ها و ناهمخوانی های تصویر نیشابور را در رویکرد دو شاعر، مورد بازخوانی و تحلیل قرار دهد. نگارندگان در این نوشتار، برآنند تا با بررسی شهرسروده های بیاتی و شفیعی کدکنی، وجوه اشتراک و افتراقِ بازتاب یافته در سروده های آنان را در ترسیم شهر و به ویژه شهر نیشابور به بوتة بحث و بررسی بگذارند. برآیند پایانی این خوانش تطبیقی، از یک سو حکایت از ترسیم همانند جلوه هایی مانند ترس، تاریکی، درّنده خویی، تسلیم، بیم و امید از شهر نزد دو شاعر دارد و از سوی دیگر، نشان از کاربست یک طیف واژگانی مشابه توسّط دو سراینده دارد که به ویژه در راستای ترسیم احساس حسرت، دریغ و اندوه آنان نسبت به شهر ستمدیده و به قهقرارفتة نیشابور نمود یافته است؛ هرچند گونه ای امیدواری به رستاخیز نیشابور و ساخت ناکجاآباد نیز در اشعار دو شاعر، قابل ردیابی است.
متنبی در شیراز
برخی از داستانهای شاهنامه و برابری های چینی آنها
منبع:
فرهنگ پاییز ۱۳۶۹ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی بازآفرینی اسطورة پرومته در شعر معاصر عربی و فارسی (با تأکید بر شاعران برجسته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور گستردة اسطوره و بازآفرینی آن در ادبیّات معاصر جهان، از جمله ادبیّات فارسی و عربی، سبب نوآوری و غنای ادبیّات گردیده است. اسطورة یونانی «پرومته» یکی از این اسطوره هاست که شاعران ادب فارسی و عربی برای بیان مفاهیم سیاسی و اجتماعی، از آن به عنوان نماد سرکشی، اعتراض، مقاومت، رهایی و... بهره گرفته اند. پژوهش حاضر بر آن است تا این گونة ادبی را که از قلمروه ای شاخص ادبیّ ات تطبیقی ب ه شمار می آید، در شعر برخی از شاعران برجستة ادب فارسی از جمله: «احمد شاملو»، «نادر نادرپور»، «سیاوش کسرایی» و برخی شاعران چیره دست ادب عربی از جمله «عبدالوهّاب بیاتی»، «بدر شاکر السّیّاب»، «ابو القاسم شابی» و... بررسی نماید. به طور کلّی، شاعران مذکور بنا بر انگیزه ها و اهداف سیاسی– اجتماعی خویش، اسطورة پرومته را در آثار خود به کار برده اند و از این اسطوره برای بیان احساسات خود، ب رانگیختن ملّت، اعتراض نسبت به واقعه ای نامطلوب و... سود جسته اند. تحلیل علل کاربرد این اسطوره در شعر معاصر فارسی و عربی و بررسی چگونگی بازآفرینی آن و نیز بیان وجوه اشتراک و افتراق این بازآفرینی، از محور های بنیادین این جستار است.
پژوهشی در کنایه های مشترک در ادب عربی و فارسی (نقد و مطالعة موردپژوهانه: امثال مولد در مجمع الأمثال میدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد بن محمّد میدانی (518 ه ) در کتاب مجمع الأمثال 1000 مثل را به عنوان «المولّدون» معرّفی کرده است که در تعریف آن ها گفته اند: «امثالی که هویّت عربی ندارند، در ادب عربی بی سابقه اند و از فرهنگ های دیگر به زبان عربی سرایت کرده اند» از آنجا که به اعتقاد محقّقان، فرهنگ و ادب ایرانی بیشترین تأثیر را در ادب عربی داشته است، وجود کنایه های مشترک در امثال مولّد و ادب فارسی می تواند از کلیدهای بازگشایی راز هویّت این امثال باشد. نتیجة این پژوهش، نشان می دهد که پاره ای از کنایه های موجود در امثال مولّد، شباهت زیادی به کنایه های ادب فارسی دارد و از آن جهت که کنایه های هر فرهنگ، متعلّق بدان فرهنگ است، این شباهت، نشان دهندة هویّت فارسی و ایرانی این امثال است.
Образ женщины-матери в романах «Мать» М. Горького, «Как закалялась сталь» Н.А. Островского и «Соседи» А. Махмуда (سیمای مادر در رمان های «مادر» اثر ماکسیم گورکی، «فولاد چگونه آبدیده شد» از نیکالای آستروفسکی و «همسایه ها» از احمد محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله موضوع زن در مقام مادر در رمان های «مادر» اثر گورکی، «فولاد چگونه آبدیده شد» نوشته نیکالای آستروفسکی و «همسایه ها» اثر احمد محمود مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته و شباهت و تفاوت دیدگاه های نویسندگان در توصیف شخصیت زن نشان داده شده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد که آستروفسکی و احمد محمود بر نقش زن در خانه تأکید می کنند، ولی گورکی سیمای مادر را در دو بُعد «مادر در خانه» و «زن انقلابی و مبارز» نشان می دهد. عشق شدید مادرانه در هر سه اثر دیده می شود. این عشق در رمان «مادر» به یک احساس عظیم نسبت به همه مبارزان تبدیل می شود. در رمان های «همسایه ها» و «فولاد چگونه آبدیده شد» ملاحظه می کنیم که مادران به صورت غریزی به پسران خود کمک می کنند، اما در رمان «مادر»، نیلوونا قهرمان اثر در آغاز فقط از رویِ عشق، لکن در ادامه با درک بی عدالتی اجتماعی و برای آزادی خلق به پسرش کمک می کند.
انعکاس تفکرات مولانا روم در وعظ و ارشادات عارفانه ی رادها سوامی
حوزههای تخصصی: