فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
وجوه ادبیت در فیلم مادر اثر علی حاتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور مکتب فرمالیسم در سال های آغازین قرن بیستم، تأثیر گسترده ای بر شیوه تحلیل متون ادبی و هنری نهاد. فرمالیست ها با مطرح کردن ادبیّت اثر به عنوان وجه تمایز اثر هنری از غیر هنری، ادبیّت را قابل تعمیم به سایر هنرها و مخصوصاً سینما می دانستند. از این رو، بررسی ادبیّت در یک اثر سینمایی تنها محدود به واژگان نیست و جنبه های زبانی، تصویری و محتوایی اثر را شامل می شود. همان گونه که در ادبیات استفاده از صناعات ادبی (معانی، بیان و بدیع) در واژگان و کلام موجب بلاغت متن می شود، در سینما نیز این صناعات به شکلی دیگر و به یاری تصاویر، تدوین، میزانسن، نورپردازی و ... معانی بلیغی می آفرینند. مقاله حاضر با تکیه بر نظرات فرمالیست ها و نئوفرمالیست ها، در صدد بررسی و تحلیل فیلم «مادر» علی حاتمی از منظر ادبیّت و تشریح جنبه های زیبایی شناسی و ادبی آن است. بدین منظور علاوه بر بررسی متن فیلمنامه، بلاغت موجود در نماها و تصاویر آن نیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به تحلیل صورت گرفته، استفاده از آرایه های ادبی فراوان در گفت وگو میان شخصیت های داستان و روش ها و فنون انتقال مفاهیم توسط تصویر، اثر حاتمی را از نظر ادبی برجسته کرده است و به آن هویتی مستقل بخشیده که با هر بار مواجهه مخاطب آگاه با این اثر، بیش از پیش ظرفیت ادبی و تأثیرپذیری واژگانی و مفهومی آن از ادبیات کلاسیک فارسی آشکار می شود.
اقبال و همر
منبع:
پاییز ۱۳۸۵ شماره ۴۹
حوزههای تخصصی:
الدیستوبیا (المدینة الفاسدة) فی الروایة العربیة المعاصرة؛ قراءة فی روایة "أورویل فی الضاحیة الجنوبیة" لفوزی ذبیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
149-131
حوزههای تخصصی:
یتأثر الأدب العربی المعاصر بشکل عام، والروایة المعاصرة بشکل خاص، بالمتغیرات الاجتماعیة. فیستقی الکاتب مادته الروائیة من الأحداث الإنسانیة والاجتماعیة السائدة، ویتخذ منها الارضیة الممهدة لکتابة روایته. وتلعب المدینة دورًا أساسیا فی هذا المجال، إذ استخدمت فی إطار الیوتوبیا أو المدینة الفاضلة فی الأدب الشرقی قدیما. أما الدیستوبیا أی المدینة الفاسدة، التی لا ترمی إلى سعادة أفرادها، فبدأت تسود الروایة العربیة المعاصرة. تُعتبر روایة "أورویل فی الضاحیة الجنوبیة" للکاتب اللبنانی فوزی ذبیان من هذه الروایات الدیستوبیة التی یتطرق فیها الکاتب إلى الظروف الإنسانیة والاجتماعیة فی الضاحیة الجنوبیة لمدینة بیروت، لیکشف عن العوامل المانعة لتنظیم اجتماعی یرى فیه الفرد العدالة وسبل السعادة. لذلک، ومن أجل أهمیة هذا الموضوع فی الروایة العربیة المعاصرة، یحاول هذا المقال قراءة روایة ذبیان فی ضوء العناصر الدیستوبیة من المنظور الاجتماعی، من أجل الحصول على معلومات عن العوامل الإنسانیة والاجتماعیة التی تنمی موجة الدیستوبیا فی المجتمع وکیفیة ظهور هذه العناصر فی البنیة الروائیة لدى ذبیان. وقد بینت الدراسة رصد الروائی للأوضاع الاجتماعیة السائدة فی الضاحیة، وعلاقتها بالأوضاع السیاسیة. کما أنها أبانت عن جرأة الکاتب فی طرح قضایا من الصعب تداولها علنًا.
К вопросу о сопоставительном изучении темы жизни и смерти в «Маснави» Мевланы и «Смерти Ивана Ильича» Л.Н. Толстого (بررسی تطبیقی موضوع مرگ و زندگی در «مثنوی» مولوی و «مرگ ایوان ایلیچ» لف تالستوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بسیاری از ادیبان در مورد پرسش های اساسی بشر، به ویژه مسئله مرگ و زندگی مطالبی نگاشته اند. در میان آنان می توان از شاعر صوفی و عارف پارسی، مولانا جلال الدّین محمد بلخی و نیز نویسنده و متفکر نامدار روسی، لف نیکالایویچ تالستوی نام برد. مولانا معتقد بود که این جهان گذرگاهی است به سوی جهان ابدیت. به عقیده وی انسانی که به دنبال خلق نیکی هاست و به درستی زندگی می کند، از مرگ نمی هراسد. تمام آنچه را که او در این اثر خود بیان می کند، می توان در این جمله خلاصه کرد: «تا نمیری، نرهی». تالستوی نیز مرگ را سرآغازی برای حیاتی تازه می پنداشت و معتقد بود که باید ساده و زیبا زیست و به انسان ها عشق ورزید، در آن صورت ترس ما از مرگ کاهش می یابد.
ساختار شناسی خان های رستم و تارئیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تعمق در نام حماسه پلنگینه پوش اثر شوتا روستاولی ، به طور ضمنی، این حماسه در ارتباط با شاهنامه فردوسی قرار می گیرد؛ زیرا در شاهنامه فردوسی رستم زرهی از پوست پلنگ یا ببر دارد و همچنین پلنگینه پوشی به کیومرث اسناد داده شده است. تارئیل پهلوان بنیادین حماسه پلنگینه پوش نیز جامه ای از پوست پلنگ بر تن دارد که یادآور جامه کیومرث در شاهنامه و ببر بیان رستم، پهلوان بنیادین شاهنامه فردوسی است. در این جستار نخست حماسه پلنگینه پوش معرفی می شود، پس از آن با بحث و بررسی و مقایسه عناصر هفت خان رستم و ده خان تارئیل با در نظر گرفتن جابجایی، شکست و دگرگونی در اسطوره ها، به این پرسش پاسخ داده می شود که بر اساس الگوهای پیشنهادی ساختارگرایان، عناصر خان های تارئیل در حماسه پلنگینه پوش شوتا روستاولی چه وجوه اشتراک و چه تفاوت هایی با عناصر خان های رستم در شاهنامه فردوسی دارد،. در ضمن نماد های شخصیت (قهرمان) و لباس و نام شخصیت، مکان، نبرد با حیوانات، موجودات شریر (ضدّ قهرمان)، یاریگران، عزیمت، تشرّف و... در این جستار مورد توجه است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که ساختار هفت خان تارئیل پیچیده تر از هفت خان رستم است زیرا سفر خانی تارئیل در طِیّ چند سفر مقدماتی و اصلی انجام می گیرد. سفر خانی رستم به صورت خطی مستقیم از یک نقطه شروع و در یک نقطه پایان می پذیرد؛ ولی سفر خانی تارئیل به صورت دایره وار از نقطه ای که سفر خانی شروع شده، در همان نقطه نیز به پایان می رسد. رستم با نجات کاووس به هدف خود می رسد، ولی تارئیل با نجات نستان هنوز به مرحله تشرّف نرسیده است. از این رو دو سفر دیگر نیز باید انجام گیرد: ۱) سفر به سرزمین تازیان و سپاس گزاری از یاریگر خود و سپس بازگشت به وطن و رسیدن به پادشاهی (مرحله تشرّف) که آخرین خان وی است. ده خان تارئیل ژرف ساخت عرفانی دارد، در کل، حماسه پلنگینه پوش از نوع حماسه های عرفانی مانند حماسه گیل گمش است؛ زیرا عشقی عرفانی ساختار کلّی حماسه پلنگینه پوش را تشکیل می دهد و سفر خانی چندمرحله ای تارئیل نیز بر محوریت عشق نمادین زنی است که ده خان تارئیل را رقم می زند. در صورتی که محوریت عشق در هفت خان رستم حبّ وطن و عشق به ایران-زمین است.
تأثیر پذیری ملک الشعرای بهار و احمد شوقی از فابل های لافونتن در تحوّل سنّت ادبی ایران و مصر
حوزههای تخصصی:
نقش ترجمه در وام گیری، اقتباس و بومی سازی آثار ادبی و در نهایت در تحول ادبی کشور ها بسیار برجسته و غیر قابل انکار است؛ تا آنجا که می توان گفت نمونه های موفق وام گیری ادبی با تکامل بخشیدن به مقوله بندی های مرسوم در یک فرهنگ معین و پیچیده کردن آنها، موجب تحول ادبی نظام مند در پیکرة فرهنگ می شوند. شایان ذکر است که عصر مشروطیت در ایران و نهضت در مصر، وضعیت فرهنگی مشابهی داشته اند؛ به طوری که وضعیت شعر در ادبیات عرب پیش از نهضت و وضع شعر فارسی در عصر بازگشت ادبی دچار ضعف و انحطاط چشمگیری بوده است. آنچه مهم است اینکه در این عصر برخی از شاعران و نویسندگان برجسته برای رهایی از این تنگناها و شرایط حاکم اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، از طریق ترجمه و وام گیری ادبی از دیگر فرهنگ ها در بومی سازی آثار ادبی کوشش های بسیار نموده و دست آوردهای ادبی مشابهی داشته اند که برای مقایسه و مقارنه قابل تامل هستند. از همین رو با عنایت به همزمانی ملک الشعرای بهار و احمد شوقی در این جستار بر آنیم که ضمن نشان دادن نقش این دو شاعر در تحول و تجدد نظام ادبی در ایران و مصر، به چگونگی تأثیرپذیری این شاعران از فابل های لافونتن بپردازیم و با ارائه اشترکات و تفاوت شیوه فردی هریک در بومی سازی مفاهیم ترجمه شده، به نوع انتقال مفاهیم وام گرفته شده هر یک از آنها دست یابیم.
سخن ربایی
تأثیر فرهنگ و ادب ایرانی در ادب عربی؛ مطالعه مورد پژوهانه (امثال مولّد)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نشان دادن تأثیر حکمت های خسروانی و اندیشه های ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمی نماید، موضوع از زاویه جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. این مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمت های ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش از هزار مثل مولّدی (غیر عربی) که در منابع عربی وجود دارد، ایرانی است. لذا پس از ترسیم زمینه های تاریخی برای انتقال این اندرزها به ادب عربی، با معرفی دهها نمونه از این امثال که در ایرانی بودن آنها تردیدی وجود ندارد، راه را برای پژوهش های بعدی هموار کرده ایم. به علاوه، برای آنکه تأثیر ادب و فرهنگ ایرانی را در ادب عربی نشان داده باشیم، مضامین مشابه آنها را در ادب فارسی و عربی نقل کرده، به امثال و حکم دهخدا ارجاع دادهایم. در مواردی نیز به نقد شرح و تحلیل برخی متون ادب فارسی پرداختهایم تا نشان دهیم تأثیر اندیشههای ایرانی در ادب عربی بیش از آن است که امروز بر اذهان محققان حاکم است و حق فرهنگ و ادب ایران نه تنها از سوی محققان عرب که از سوی اندیشمندان ایرانی هم، چنانکه باید شناخته نشده است.
زیباشناسی سیمای حضرت فاطمه و حضرت زینب (علیهما السّلام) در شعر احمد وائلی و احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرّفی و تبیین سیمای حضرت فاطمه و حضرت زینب (علیهما السّلام) به مثابه برجسته ترین زنان تاریخ اسلام، در شعر احمد وائلی و احمد عزیزی، مورد توجّه قرار گرفته است. هردو سراینده بر شخصیّت الگویی این دو بانوی بزرگوار و به تبع آن درباره اصالت نسب خاندان و نیز سجایای ایشان سخن گفته و آنان را به منزله الگوی شایسته معرّفی کرده اند. درکنار این مهم، سخنی استوار درباره منطق گویا و بلاغت بیان همراه با صبر و استقامت حضرت زینب (س) را دست مایه پردازش های شعری خویش کرده اند. این دو شاعر ﺑﺎ ﺑﺎزآﻓﺮﯾﻨﯽ ﺳﯿﻤﺎ و ﻣﻨﺰﻟﺖ حضرت فاطمه و زینب (علیهما السّلام) در ﺟﻬﺎن ﻧﮕﺮی و اﻧﺴﺎنﺷﻨﺎﺳﯽ اﺳﻼم و ﻣﮑﺘﺐ ﺗﺸﯿّﻊ ﮐﻮشیده اند و در عین بهره گیری از تمام توان هنری و شعری خود، زنان معاصر جهان اسلام را نیز به پیروی و الگوپذیری از آن دو حضرت فراخونده اند. پژوهش حاضر بیانگر این است که دو شاعر ضمن برشمردن اوصاف حضرت فاطمه و زینب (علیهما السّلام) ازنظر مضمونی دو تفاوت عمده دارند: شعر وائلی، بیشتر روایتی تاریخی از زندگی اهل بیت (ع) است که عاطفه در آن چندان پررنگ نیست؛ درحالی که شعر احمد عزیزی سرشار از احساس و عاطفه است. هردو شاعر ازنظر کاربست ساختاری و جنبه های هنری، از عناصر علم بیان، معانی و بدیع، همچون تشبیه، استعاره، مجاز، مراعات نظیر، تضاد و اقتباس از آیات قرآن و احادیث، استفهام و موارد فصل و... بهره گرفته اند؛ امّا رویکرد عزیزی در بهره گیری از این عناصر، به نوعی ذهنی گرایی تمایل دارد که به باور نگارندگان در شعر سپهری و پیش تر از او در شعر سبک هندی یا اصفهانی ریشه دارد؛ درحالی که شعر وائلی، بیشتر به سبک شاعران کلاسیک عرب نزدیک است.
مقایسه تطبیقی اعیان ثابته و وحدت وجود در اندیشه های عرفانی عطار و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و مفهوم اعیان ثابته و وحدت وجود، اندیشه های محوری عرفان عطار و ابن عربی را تشکیل می دهند. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، وجوه تشابه اندیشه های مذکور را از منظر کهن الگوها بررسی نماید. مطابق نتایج، عطار و ابن عربی در مقوله های اعیان ثابته و وحدت وجود اشتراک دارند. ﻻیﻪﻫﺎﻯ ﺯیﺮیﻦ این تشابه را می توان در ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن دانست. سیمرغ یا اعیان ثابته همان نمونه خداگونه و آغازین در آفرینش موجودات هستند که بیانگر نخستین تجلی و مظهر اسماء الهی اند و به همین جهت ارزشمندند و یگانگی با آن بیانگر غایت رشد انسان است. اما به تناسب تفاوت در محیط فرهنگی، هر یک از شخصیت های مذکور ابتکاراتی داشته اند: ابتکار ابن عربی را می توان در وضع اصطلاح اعیان ثابته با دو تجلی فیض اقدس و فیض مقدس دانست و ابتکار عطار آن است که در تناظر انسان و جهان از جنبه جزئی تمثیل ابتکاری "ذره و خورشید" و "ذره و عالم" را در مقابل تمثیل تکراری فلسفی اندام وارگی جهان ابن عربی ابداع کرده است و از جنبه کلی هم تمثیل جامع تناظر سی مرغ با سیمرغ را خلق نموده است که حاوی اندیشه عرفانی وحدت وجود با زیر مجموعه هایی چون وحدت در کثرت، تفاوت جزئی جهان سایه ای و مثالی، تناظر جهان سایه ای و مثالی، کمال گروهی سالکان و شعور کیهانی است و همه زیر مجموعه های مذکور در عرفان ابن عربی نیز وجود دارند که بیانگر یگانگی اندیشه های بشری است.
مقایسه ی مکتب فتوت ایران باشه سواران اروپا
حوزههای تخصصی:
دو چکامه ای که دو امیر را به وطن باز آورد (یادِ بغداد «نمرّی» و بوی جوی مولیان «رودکی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو به بررسی دو گزارش کمابیش یکسان از دو قصیده می پردازد؛ یکی مربوط به ادبیات عرب و سدة دوم هجری است و دیگری مربوط به ادبیات فارسی و سدة سوم. طبق این دو گزارش، هارون الرشید و امیر نصر سامانی که مدتی ترک وطن کرده با شنیدن چکامه ای که رودکی و منصور نمری می گویند، با شتاب به موطن خود باز می گردند. قصیدة رودکی به «بوی جوی مولیان» معروف است و قصیدة نمری را «یادِ بغداد» نامیده ایم. در این مقاله پس از یاد هر دو گزارش، به هم سنجی شکلی و محتوایی آن دو و تاثیر احتمالی یک راوی از راوی دیگر و عواملی که سبب شده دو قصیده در خلیفة عباسی و امیر سامانی مؤثر بیافتد، اشاره کرده ایم.....ة سوم. طبق این دو گزارش، هارون الرشید و امیر نصر سامانی که مدتی ترک وطن کرده با شنیدن چکامه ای که رودکی و منصور نمری می گویند، با شتاب به موطن خود باز می گردند. قصیدة رودکی به «بوی جوی مولیان» معروف است و قصیدة نمری را «یادِ بغداد» نامیده ایم. در این مقاله پس از یاد هر دو گزارش، به هم سنجی شکلی و محتوایی آن دو و تاثیر احتمالی یک راوی از راوی دیگر و عواملی که سبب شده دو قصیده در خلیفة عباسی و امیر سامانی مؤثر بیافتد، اشاره کرده ایم.
اسلام و کومدی الهی دانتی
در هزار سال گذشته
منبع:
سیمرغ آبان ۱۳۵۵ شماره ۳
حوزههای تخصصی: