آقاى ملکیان درباره مضار و منافع حاکمیت دینى نسبت به دیندارى مردم سخن گفته است. همچنین از مفهوم نواندیشى دینى و مسائل و موضوعات آن، مسأله معنویت و جنبش اصلاحات و ارزیابى این جنبش گفتگو کرده است. به نظر وى حاکمیت دینى با دموکراسى قابل جمع نیست، مشکل روشنفکران دینى این است که یکدیگر را نقد نمىکنند و از سلوک معنوى قوى بىبهره یا کمبهرهاند. جنبش اصلاحات باید به طور استراتژیک از خشونت بپرهیزد و به معنویت روى آورد.
آقاى حجاریان در این گفتگو به بررسى چهار نظریه در باب سنت دین و خشونت مىپردازد: 1) نظریه قدسى و لایتغیر بودن ارزشهاى دینى که خشونتزا دانسته شده است؛ 2) نظریه لطیف بودن دین و فرهنگى بودن آنکه منجر به خشونتزدایى مىشود؛ 3) نظریه اثرپذیرى از زمینه و بستر دین و بستگى داشتن خشونتزدایى آن به حاملان دین و 4) نظریه مراحل تاریخى دین و بستگى داشتن خشونتزایى یا خشونتزدایى آن به مرحلهاى که در آن است.
نویسنده در این مقاله مىکوشد به سه پرسش پاسخ دهد: 1. آیا «انسان سنّتى» ممکن است؟ ؛ 2. آیا انسان سنتى با نفى سنت به انسان مدرن تبدیل مىشود؟ ؛ 3. مواجهه سنت - مدرنیته در ایران واجد چه ویژگىهایى بوده است؟
نویسنده که از روشنفکران و اصلاحطلبان ایرانى مقیم آمریکاست از درون جریان اصلاحطلبى به آسیبشناسى آن پرداخته است. وى رأى بالاى مردم در انتخابات دوم خرداد را ناشى از خصلت عوامانه و تمایملات معیشتى مردم مىداند و آسیبهاى جنبش اصلاحطلبى را تکیه بر مطالبات عوامانه، پذیرش جامعه تودهوار و فقدان تحزّب، اتکاى رهبرى جنبش بر مطبوعات و ژورنالیسم و بالاخره بهرهگیرى از ویژگى نامجویى و جسارت ژنتیکى جوانان در عرصه سیاست مىداند.
در این مقاله، ابتدا آراى اصیل دورکیم در باب جامعه و نیازهاى اصیل انسان و نسبت این دو با دین بررسى شده و سپس در سه بعد روششناختى، تجربى و نظرى این آرا مورد نقادى قرار گرفته است.
نویسنده در این مقاله عمدتاً به بررسى ویژگىهاى ایدئولوژىها پرداخته و هفت خصلت مهم براى آنها برشمرده و دین را نیز واجد هر هفت خصلت دانسته است. به نظر وى ایدئولوژیک کردن دین ممکن نیست؛ زیرا خودش ایدئولوژیک هست.
در این مقاله ضمن پرداختن به نظر چند تن از فیلسوفان سیاسى غرب، به بررسى نقاط اجتماع و افتراق این نظرات پرداخته شده است و در نهایت با اشاره به اینکه امروز، وظیفه فلسفه سیاسى یافتن توازنى میان اوتوریته سیاسى و آزادىهاى فردى است، شرایط پنجگانه اساسى ورود جامعه مدنى به دروازههاى کشور ذکر گردیده است.
جنبش دوم خرداد چگونه شکل گرفت؟ نویسنده این جنبش را محصول شکاف میان دولت و ملت مى داند و معتقد است پیروزى انقلاب محصول گفتمان روشنفکرى دینى بود; اما وجود رهبرى کاریزمایى و ساختار توده اى جامعه مانع تحقق قانون اساسى; یعنى آرمان گفتمان روشنفکرى دینى بود و پس از امام نیز توجه به مدل توسعه آمرانه موجب جدایى دولت از ملت و ظهور جنبش اصلاح طلبى دوم خرداد شد.
علم تجربى در لایههاى پنهان خود بر بنیانهاى فلسفى و فرهنگى استوار است. در علم دینى پیشفرضها از دین اخذ مىگردد و بر آن اساس، مفهومسازى و فرضیهسازى مىشود. در پایان، فرضیهها باید به آزمون تجربى درآید و علمى بودن خود را نشان دهد. به این ترتیب، در تعارض میان فرضیههاى دینى و غیردینى، هر فرضیهاى که شواهد و قرائن بیشترى داشته باشد، ترجیح دارد. علم دینى از مقصودهاى دین نیست.
دکتر سروش در این گفتار به دو مفهوم «عید فردى» و «عید جمعى» اشاره مىکند. وجه جامع این دو، موفقیت بعد از تلاش است. ایشان به سه عید جمعى در سده اخیر در ایران اشاره مىکند: مشروطیت، نهضت ملى و انقلاب اسلامى که دوتاى اول به عزا تبدیل شد و در مورد سومى نیز ضمن ابراز امیدوارى، هشدار مىدهند.