از جمله مفاهیمی که در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه به دنبال محاکمه کاپیتان دریفوس مطرح شد، مفهوم روشنفکری بود. به وجود آمد. چهار سال بعد، یکی از نویسندگان آن زمان به نام امیل زولا، بیانیه ای صادر کرد که به دستگیری وی انجامید. در پی آن، نویسندگان دیگری با صدور بیانیه ای به نام «بیانیه روشنفکران»، محاکمه زولا را محکوم کردند. این مفهوم در غرب دارای بار معنایی خاصی بود که در جریان تحولات ایران نیز به کار گرفته شد، به گونه ای که شماری از تحصیل کردگان غرب گرای ایرانی، خود را با همین مفهوم و معنا در ایران معرفی کردند و در قرن نوزدهم جریانات سیاسی و اجتماعی مدرنی را که برگرفته از مدل های غربی بود، شکل دادند.در این هنگام، نخبگان مذهبی (علما) و توده مردم با این جریانات به مقابله برخاستند؛ زیرا این تفکر با ساختارهای معرفتی و گفتمان سیاسی آن عصر در ایران همخوانی نداشت، به گونه ای که هویت ملی و ایرانی، از دیرباز در ایران با اسلام و شریعت تشیع آمیخته شده است و ایرانیان هر زمانی که احساس می کردند معرفت دینی آنان با تهاجم بیگانگان روبه رو شده است، با آن به مقابله بر می خاستند.این نوشتار، پس از بررسی دلایل کشمکش و ستیز میان نخبگان دینی با دیگر نخبگان و بیان دیدگاه های هر کدام، به شناخت تیپ های مختلف روشنفکری در ایران پرداخته که شامل تیپ سنت گریز، اسلام گرا و غرب گرایی نوین است.از میان دیدگاه های عالمان و نخبگان دینی، به صورت نمونه، تفکرات میرزای شیرازی و شیخ فضل اله نوری، انتخاب و با تحلیل تقابل ها، به تفکیک جریانات مثبت و منفی روشنفکری دینی پرداخته شد.
فردگرایی، یکی از ارکان شکل گیری هویت انسان متجدد درغرب است اما آنچه امروز از این مفهوم برداشت می شود چیزی نیست که بدون زمینه تاریخی و فی البداهه در طی سده های اخیر پدیدآمده باشد.این نوشتار در صدد واکاوی ریشه های تاریخی شکل گیری این مفهوم با استفاده ازرهیافت اندیشه سیاسی و بازگشت به سرچشمه های هستی شناسانه آن دردوران میانه است.بدین منظور، ابتدا به تشریح مفهوم و تعریف فردگرایی بدانگونه که در فرهنگ غربی فهمیده میشود اشاره خواهدشد.پس از آن، مقاله به سیر تحول این مفهوم از دیدگاه تاریخ شناسان اندیشه دوران میانه و ارزیابی دیدگاه های مختلفی که در این زمینه وجود دارد می پردازد.در بخش پایانی ، مفهوم اهمیت دادن به زندگی عادی دردوران جدید که می تواند به عنوان مهم ترین نقطه تمایز توجه به فردنسبت به دوران پیش از آن به شمار آید تشریح خواهد شد.
وقف، نمادی از روح خیرخواهی، همکاری و همزیستی و عطوفت انسانی، برخاسته از دیدگاه والا و ایمان است. وقف، ثروت و دارایی را بسان چشمه یی همیشه جوشان می سازد، که هرگز از فیضان و جوشش باز نمی ایستد و برای همیشه روزگار خیر و برکت را بر بستر زمان و اجتماع جاری می سازد....