واژه prudence در زبان معاصر انگلیسی کاربردهای متعددی دارد و معانی گوناگون فلسفی آن، تا حدی منعکس کننده این تعدد کاربرد می باشد. معنی مرسوم حکمت عملی، به طور کلی، عبارت است از: توانایی انجام گزینش هایی با بصیرت اخلاقی، اما این واژه برای اشاره به خصلت محتاط بودگی در امور عملی نیز به کار می رود. اخیرا تلاش هایی شده است تا مصلحت سنجی به معنی عقلانیت عملی و یا حتی تعقیب منافع خویشتن بدون لحاظ هرگونه بار اخلاقی به خصوصی دانسته شود.
نقش آموزه های دینی در سلامت انتخابات، براساس آرای امام راحل و مقام معظم رهبری که شرکت در انتخابات را فریضه دانسته و مصلحت نظام و بالندگی آن را در انتخابات سالم و آزاد می دانند، حداقل در سه محور، بسیار برجسته و قابل رصد است که عبارتند از: اصلاح دیدگاه و نگرش سازی، حاکمیت اخلاق و نظام ارزشی و طراحی نظام ارتباطی کارآمد.
آموزه های دینی در بعد نگرش سازی، حضور در انتخابات را از جنس تکلیف دینی و فریضه جلوه می دهد نه به عنوان ابزار قدرت؛ در بعد حاکمیت اخلاق و نظام ارزشی، مقولات اعتمادسازی و اثبات قابلیت ارزشی به معنای شایستگی حرفه ای و صلاحیت اخلاقی را پیشنهاد می دهد. در بعد نظام ارتباطی کارآمد، حضور دین و آموزه های آن، منجر به تعامل معقول، تأثیرگذاری معنوی، مصلحت محوری و تعالی معنوی می شود که در امر انتخابات، ارکان عقلانی محسوب می شوند. برآیند حضور دین در ابعاد مذکور، تضمین سلامت انتخابات است.
این نوشته پس از ارائه تفاوت های موجود در آراء این دو نواندیش دینی تاثیرگذار در ایران که از جمله در روش شناسی آن دو دیده میشود، وجود تناقض مهمی را که در اندیشه این هر دو مشترک است به بحث میگذارد. در واقع هم شریعتی و هم سروش از سویی بینش اسلامی را بینشی پویا و قابل تفسیر و تأویل توسط جوامع و افراد مختلف به شمار میآورند و از این رو نه تفسیری را رسمی میدانند و نه برای مفسران رسمی امتیاز و جایگاه خاصی قائلند، و از سوی دیگر شریعتی- به طورغیرمستقیم- و سروش مستقیماً آن را عنصر ثابت و تعیین کننده ای در فرهنگ مردم میداند، وجود این تناقض باعث میشود که هردو علیرغم داشتن دیدگاهی آزادمنشانه در حوزه دین، نتوانند در حوزه سیاست به تبیین دیدگاهی دموکراتیک بپردازند.