جهان اسلام یا کشورهاى اسلامى از پیشرفت هاى مادى و تمدنى عقب مانده اند. گفت و گو از این عقب ماندگى، بیش از یک سده میان مسلمانان در جریان است، و در این مدت، علل و دلایل آن بررسى شده، و از ظرفیت ها و فرصت هاى جهان اسلام در جهت نیل به توسعه و فائق آمدن بر مشکلات و مسائل موجود، سخن بسیار به میان آمده است، ولى از تهدیدها و کاستى هایى که متوجه جهان اسلام است و از فرصت ها و ظرفیت هایى که براى مواجه شدن با تهدیدها و کاستى ها در اختیار مسلمانان است و از راه حلِ برون رفت از وضعیت توسعه نیافتگى فعلى از دیدگاه مقام معظم رهبرى، کمتر سخنى گفته شده است، لذا این سؤالات پیش روى ماست که مسائل جهان اسلام در عرصه تهدیدها و کاستى ها چیست؟ چه فرصت ها و ظرفیت هایى در اختیار دارد؟ راه حل هاى فائق آمدن بر مسائل، مشکلات و معضلات جهان اسلام از دیدگاه مقام معظم رهبرى کدام است؟ مقاله حاضر، به بررسى موارد مذکور از دیدگاه معظم له مى پردازد.
گرچه نسبت بین دین و سیاست، سؤالی دامنه دار ارزیابی می گردد که تاکنون پاسخهای متعدد و متنوعی را دریافت داشته است، پرسش از مبادی معرفتی و امکان منطقی پیدایش، سیاست اسلامی، موضوعی به روز به شمار می آید که توجه بسیاری از تحلیل گران را در عصر حاضر به خود جلب کرده است.در این ارتباط دو رویکرد اصلی را در حوزه گفتمان سیاسی اسلام که قائل به تلفیق دین و سیاست هستند، می توان از یکدیگر تمییز داد: نخست آنان که با رویکردی سلبی به نقد دیدگاههای عرفی اندیش (سکولار) پرداخته و در نهایت، امکان «سیاست اسلامی» را نتیجه می گیرند؛ دسته دوم با اتخاذ رویکرد ایجابی، از نقد مکاتب عرفی گرا فراتر رفته و از ضرورت تأسیس «سیاست اسلامی» سخن می گویند.مقاله حاضر متعلق به رویکرد دوم بوده و نویسنده به تبیین مبادی معرفت شناسانه سیاست اسلامی پرداخته و در نهایت ایده «شرعی سازی سیاست» را به عنوان طرحی معرفتی برای تحقق آرمان «سیاست اسلامی» معرفی می نماید. بر این اساس درک و کاربرد سیاست در جامعه دینی بدون ارجاع آن به مبادی اولیه اش، اصولاً ممکن و میسر نیست.