فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگیهاى مجاهدان (پاسداران ) صدر اسلام
منبع:
حصون ۱۳۸۷ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
پـاسـداران بـرجسته انقلاب اسلامى براى خدا اخلاص داشتند. از هر فرصتى براى ذکر خـدا بـهـره مـى بردند، به نماز اول وقت اهمیت مى دادند و به قرآن مجید عشق مى ورزیدند. آنان به فهم حدیث اهمیت مى دادند، از قوانین نظام اسلامى اطاعت مى کردند، به رهبرى عشق مـى ورزیـدنـد و پـرداخـت خمس را جدى مى گرفتند. پاسداران برجسته انقلاب اسلامى در رابـطـه بـا انجام وظایف شغلى خود با جدیت عمل مى کردند. به شناسایى دقیق هدف اهمیت مـى دادنـد. بـا نـیـروهـاى خـود مـشـورت مـى کـردنـد. بـه سـؤ ال نـیـروهـا پاسخ درست مى دادند. گاه براى ثمر بخش شدن جلسات نماز مى خواندند. نـظم را جدى مى گرفتند، و در همان حال گاه با دوستان خود شوخى مى کردند. سرانجام این که در مصرف بیت المال اهل صرفه جویى و قناعت بودند. ایـنـان در رابـطـه بـا مـردم از روحـیـه مـهمان نوازى ، تواضع ، همدردى ، انفاق و گذشت بـرخوردار بوده اند. پاسداران برجسته انقلاب اسلامى همواره به خویشاوندان خود محبت مى کردند اما اجازه نمى دادند این محبت روى انجام وظیفه شان اثر منفى بگذارد. پـاسـداران بـرجـسـتـه انـقـلاب اسـلامى در رابطه با خود همواره تلاش مى کردند تا با مـطـالعـه مـداوم ، انـدیـشـه خـود را طراوت بخشند.اینان در جدالى مستمر با نفس خود قرار داشـتـنـد، نـیـازهـاى دیگران را بر نیاز خود ترجیح مى دادند و در یک سخن ، بر خود سخت گیرى مى کردند.
اسلامی سازی دانش (طرحی برای گذار از سکولاریسم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه میان علم و دین از مهمترین موضوعات چالشبرانگیز امروز جامعه ماست. پیشرفت علوم مختلف در جهان غرب از یک سو، و انحطاط علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی جهان اسلام از سوی دیگر این سؤال را طرح میکند که گویا اسلام با دانشاندوزی مخالف است. ازاینرو، گروهی اسلام را عامل عقبماندگی جهان اسلام مطرح کردند. به همین دلیل، زمینه ضدیت با اسلام و غربیسازی و غربگرایی جهان اسلام فراهم آمد. گروهی نیز این رویکرد به دین را نادرست تلقی کردند و شیوه اصلاح و بازسازی اندیشه اسلامی را در پیش گرفتند. بنیاد اساسی این گفتمان، وجود پایههایی از مبانی علم جدید در اسلام است که با بازنگری در شیوههای علمی اسلام، میتوان آن را به جهان ارائه کرد. این گفتمان با برقراری مجدد ارتباط میان «دانش» و «ارزش»، راه گذار از سکولاریسم را فراهم میکند.
تبیین منطقی مردم سالاری دینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ابهامات زیادی که پیرامون رابطه دین اسلام با دموکراسی وجود دارد، سبب شده تا در این نوشتار با تکیه بر اصول منطقی حاکم بین این دو مقوله و فارغ از گرایشات سلیقه ای، به تبیین این رابطه پرداخته شود. اگر تعریف دین را به دو قسمت عام و خاص تقسیم کنیم و در تعریف خاص، اعتقادات و احکامی را که باید با اجزای دموکراسی سنجیده شود، منبعث از مثلث معرفتی شرع، عقل و عرف بدانیم و هم چنین دموکراسی را تنها به مثابه شیوه ای برای حکومت کردن تصور کنیم می توان ادعا کرد که بین دموکراسی به عنوان روش حکومت کردن که دارای عناصری مانند برابری سیاسی شهروندان، حکومت اکثریت، مقبولیت مردمی، تفکیک قوا و... است با دین اسلام به مثابه فلسفه زندگی و اجتماعی، روابط منطقی تساوی و یا عموم و خصوص من وجه وجود دارد.
حکمت متعالیه، زبان علوم الاهی
حوزههای تخصصی:
رابطه میان علم، فلسفه، کلام و دین
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای اندیشه سیاسی کواکبی و نایینی
منبع:
راهبرد ۱۳۷۸ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
نظریه دولت در فقه شیعه(3)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد اسلامی اقتصاد خرد مالیه بخش عمومی قلمرو، اهداف، مسئولیت ها، ساختار، گستره و عملکرد حکومت
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه وظایف و اختیارات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه حوزه و روحانیت
ابعاد اجتماعی و حکومت دینی
حوزههای تخصصی:
تاثیر اندیشه های نوسلفیسم بر روند فکری- ایدئولوژیک القاعده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تلاش دارد ضمن بازخوانی آرا و اندیشههای مکتب نوسلفی و بیان تفاوتهای آن با مکتب فکری وهابی، سلفی سنتی و سلفی اصلاح طلب، میزان تاثیرگذاری آن بر روند فکری تشکیلات القاعده را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
پرسش اصلی نویسنده این است آرا و اندیشههای نوسلفیسم دارای چه ویژگیهایی است که توانسته بر پیکره سازمان القاعده انطباق و چسبندگی فکری ایجاد کند؟ اهمیت این شناخت برای تحلیلگران مسائل جریانهای اسلامی در چیست؟ آیا این جریان فکری، منافع جمهوری اسلامی ایران را در منطقه خاورمیانه با خطراتی مواجه ساخته و میسازد؟ بحث اصلی این مقاله است که مجموعه شرائط فکری - محیطی خود القاعده و نیروهای فکری آن در منطقه بهمراه عملکرد عنصرخارجی، در تاثیرپذیری القاعده از اندیشههای نوسلفی نقش بسزایی داشته است. به عبارت دیگر مجموعه عوامل درونی و برونی در شکلگیری فکری- ایدئولوژیک القاعده تاثیر قابل ملاحظهای داشته است.
جمع بندی این مقاله دلالت بر این دارد تشکیلات القاعده در جهان عرب و غیر جهان عرب، از اندیشهها و آرا مکتب نوسلفی تاثیر مستقیم پذیرفته و براساس آموزههای این مکتب اعتقادی، اقدامات عملی و جهتگیریهای رادیکال خود را استوار ساخته است. به عبارت دیگر، اگر تاثیر پذیری عمیق تشکیلات یاد شده از اعتقادات و اصول فکری نوسلفیسم نبود، القاعده هرگز نمیتوانست دست به چنین سطحی از خشونت در کشتن مردم بی گناه، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، بزند.
نویسنده نتیجه میگیرد که شکلگیری روند فکری القاعده تاثیر پذیرفته از اندیشهها و اعتقادات مکتب نوسلفی است و این اندیشه تا حد زیادی منافع جمهوری اسلامی ایران را در منطقه با چالش مواجه می سازد.
طرح معرفت شناسی اسلامی
حوزههای تخصصی:
در دو دهه گذشته، در دنیاى عرب، جریانى از فکر اسلامى شکل گرفته است که با عنوان «معرفتشناسى اسلامى» یا «اسلامى کردن معرفت» [ = اسلمة المعرفه ]معروف شده است. این گروه از اندیشمندان مسلمان با تأسیس «مرکز جهانى اندیشه اسلامى» و گسترش نمایندگىهاى خود در کشورهاى عربى و غربى، اینک یک جریان فکرى نیرومند را شکل مىدهد که با فاصله گرفتن از روشنفکران و سنتگرایان، سعى در اجراى طرح تازهاى در نسبت میان اسلام و تجددگرایى دارد. جابرالعلوانى که یکى از متفکران این جریان است. در دو گفتوگوى زیر به ویژگىهاى طرح معرفتشناسى اسلامى» اشاره کرده است. از نظر وى، معرفتشناسى اسلامى، عملیاتى اجتهادى در امور مربوط به میراث اسلامى و منابع آن و عملیاتى ابداعى در تعامل میراث اسلامى با علوم انسانى و اجتماعى است.
مبانی معرفت شناسانه اصلاح طلبی دینی: تحریر چالش های نظری و بسط پاسخ های نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئوری معرفت شناختی مکتب اصلاح طلبی دینی ناظر بر ضرورت تعامل عقل ودین در سنجش صحت و سقم گزاره ها و ایده های مختلف است. این تئوری با دو چالش عمده نظری مواجه بوده است. یکی از این دو چالش ناظر بر ادعای متجددین مبنی بر تعارض نظریه تعامل عقل و دین با ضرورت "آزاداندیشی" است و چالش دوم دیدگاه اصل گرایان مبنی بر مغایرت نظریه مزبور با ضرورت "عبودیت الهی " است. این مقاله با پرسش از میزان حقیقی بودن مدعیات متجددین و اصل گرایان در خصوص تئوری تعامل عقل و دین، این فرضیه را به آزمون نهاده است که مدعیات مزبور، با واقعیت تئوری معرفت شناختی اصلاح طلبان سازگاری ندارد و به یک عبارت اثباتی، تئوری تعامل عقل و دین، هم با آزاداندیشی و هم با عبودیت الهی قابل جمع است. این فرضیه با رجوع به متون دست اول برخی از اصلاح طلبان مذهبی و با استفاده از روش تفسیر به آزمون نهاده شده است و نتایج به دست آمده، موید اعتبار فرضیه مورد بررسی است.
نقدی بر قاعده الواحد و اصل سنخیت
حوزههای تخصصی:
راهبردهای نظارت همگانی در مدیریت سیاسی جامعه دین بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از صدر اسلام تاکنون، برخی اندیشمندان بر این بوده اند که امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای فردی است و مانند بسیاری تکالیف و احکام الهی، بر فرد مسلمان واجدالشرایط واجب است. در این دیدگاه، شرایط و مقتضیات زمان و مکان، کمتر مؤثّر است و حکومت دینی و اسلامی وظیفه خاصی ندارد. دیدگاه دیگر، امر به معروف و نهی از منکر را افزون بر وظیفه فردی، موضوعی اجتماعی و حکومتی می داند. بر مبنای نگرش دوم، توسعه فرهنگ شریعت مدار و ایجاد زمینه ها و بسترهای گسترش آن، فراهم آوردن سازو کار مناسب و بسیاری دیگر از مؤلفه های مدیریت سیاسی خرد و کلان، در نظام دین بنیان مطرح می گردد. یکی از خرده نظام های مهم که باید در طراحی هر سیستم، مد نظر قرار گیرد، نظام، پایش و نظارت بوده، اساسا شکل گیری، ثبات، تداوم و پویایی هر نظامی، به آن وابسته است. این مقاله، در صدد است که به موجب حدیث شریف، امر به معروف و نهی از منکر را یک نظام نظارت همگانی در مدیریت جامعه دین بنیان معرفی نماید که رسالت اجرای شرایع الهی و ایجاد جامعه و حکومت اسلامی و تضمین تحقق اهداف آن را بر عهده دارد. با چنین پیش فرضی، نمونه ای را از مجموعه آرای فقهی و نظریه های اندیشمندان اسلامی می پیماییم، و در پایان، با رویکردی استراتژیک از «است» های توصیفی حاصل شده از آن، «باید» های تجویزی و سپس راهبردهای نظارت همگانی را در نظام اسلامی به دست می آوریم.
دفاعیه ای معرفت شناختی از انحصار گرایی دینی
حوزههای تخصصی:
مقایسه حکومت اقتدارگرا و جایگاه مردم در آن در اندیشه «امام محمد غزالی» و «توماس هابز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظریه امام محمد غزالی و توماس هابز درباره حکومت اقتدارگرا پرداخته است. به نظر می رسد هر دو متفکر، نظریه حکومت اقتدارگرایی خود را بر اساس طبیعت و سرشت انسان پایه ریزی می کنند. غزالی با توجه به صفات چهارگانه انسان سعی دارد تا انسانی الهی تربیت کند که تحت حاکمیت حاکم الهی به کنش منفعلانه مبادرت نماید. در مقابل، هابز معتقد است که انسان ها سرشتی جنگجو و قدرت طلب دارند و در وضعیت اولیه و طبیعی بشر، جنگ همه علیه همه در جریان بوده است و انسان ها به حکم عقل، درصدد رهایی از این وضعیت هستند و بنابراین با دوراندیشی خود به تأسیس حکومتی مقتدر حکم داده اند. به نظر می رسد مسئله هر دو متفکر تا حدود زیادی یکسان است، اما شیوه پردازش آنان به مسئله متفاوت است. بدین معنا که هر دو متفکر در دوره ای پرآشوب زندگی می کردند و نیاز به امنیت سبب می شود هر دو به حکومت اقتدارگرا متوسل شوند. از سویی دیگر، هر دو متفکر برای مردم نقش انفعالی قائل هستند؛ هر چند شیوه استدلال غزالی، شرعی و هابز، عقلی است. ضمن اینکه به نظر می رسد نظریه عقلانی هابز - با پذیرش امکان شورش- راه را برای فراتر رفتن از حکومت اقتدارگرا باز می گذارد، در حالی که نظریه شرعی غزالی به بازتولید گونه ای حکومت اقتدارگرا می انجامد.
بررسی مذهب در سیاست و حکومت
حوزههای تخصصی: